#اعجاز_علمی_قرآن
#منجی #امی #کوثر
#نقد_آتئیست #درس_های_توحید
✅ اعجاز سوره کوثر
🎁 پست ویژه کانال برهان به مناسبت فرارسیدن سالروز ولادت صدیقه کبری سلام الله علیها
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
💡یکی از معجزات مهم رسول الله صلیالله علیه و آله قرآن کریم است و یکی از ابعاد مطرح در زمینه اعجاز قرآن کریم ، تحدی موجود در آن است.
یعنی قرآن کریم مخالفین خود را به یک مبارزه علمی فراخوانده است. و آن اینکه اگر میتوانند یک کتاب مثل قرآن بیاورند.
سپس در مرحله بعدی فراخوان داده است که اگر کسی توانش را دارد ده سوره مانند قرآن بیاورد. و در نهایت میفرماید که حتی توانایی آوردن یک سوره مانند سوره های قرآن کریم را ندارید!
در سوره بقره - آیه ٢٣ چنین میخوانیم:
📖 وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
#ترجمه : «و اگر درباره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید ،( دست کم) یک سوره مثل آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید!»
🔻پیداست که این مبارزه طلبی ، نشانهٔ اعتماد پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله به حقانیت مسیر خود است که بشریت را به چنین آزمونی فرامیخواند. بنی آدم در طول هزاران سال تاریخ خود در ابعاد مختلف دانش و فنون پیشروی کرده و اکنون شخصیتی (که
تاریخ سراغ ندارد نزد دانشمندان مکاتب و ادیان شاگردی کرده باشد.) مدعی میشود که شما حتی قدرت آوردن یک سوره مثل
سوره های قرآن را ندارید.
✅←باید انصاف داد که اگر قرآن از این آزمون سربلند بیرون آید ، همین دلیلی بزرگ بر حقانیت اسلام خواهد بود.
💡در اینجا میخواهیم کوچکترین سوره قرآن کریم را از این جهت مورد بررسی قرار دهیم.
⁉️❔آیا رسول الله صلیالله علیه و آله میتوانستهاند بدون اتصال به وحی الهی ، چنین سوره ای را ابلاغ کنند؟
⁉️❔و آیا بزرگترین اندیشمندان بشری میتوانند در سوره ای با این حجم کم ، این همه نکات مهم و آموزه ها و واقعیت ها را بگنجانند؟
🟨1⃣ دو خبر غیبی و پیشگویی در سوره کوثر
سوره کوثر در چه شرایطی نازل شد؟ میدانیم که رسول خدا صلیالله علیه و آله با آغاز دعوت خود بسیاری از سنن و عقاید و جریانات
موجود در آن محیط را به چالش کشیدند. به گونه ای که طیفی بزرگ از مخالفین در مقابل دعوت ایشان قرار داشت :
←مشرکین عرب که در راس آنان مشرکین قریش قرار داشتند ،←مسیحیان و یهودیانی که در شبه جزیره عربستان زندگی میکردند و مراکز مختلفی داشتند. ،←منافقین داخل مدینه و ... که خود دارای جریاناتی بودند ،←دو امپراتوری روم و ایران که بر بخش وسیعی از جهان متمدن آن روزگار حکم میراندند.
طبیعتاً مخالفین انتظار شکست و انقطاع حرکت اسلام را میکشیدند. از جمله مشرکین قریش امیدوار بودند که رسول گرامی اسلام در اثر مشکلات مختلف شکست خورده و پس از مرگ ایشان ذریه و تابعینی (که راه ایشان را ادامه دهند.) برای ایشان وجود نداشته باشد.
ببینید :
الطور - آیه ٣٠:
📖 أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ
#ترجمه :بلکه آنها میگویند: «او شاعری است که ما انتظار مرگ و حوادث سخت روزگار را برای او می کشیم!»
پیداست که در آن شرایط سخت و با آن دشمنان قدرتمند و بی رحم ، هر لحظه امکان وجود داشت که طومار دعوت اسلام در هم پیچیده شود. و فائق آمدن بر این موانع و مشکلات بی شمار بسیار دشوار مینمود. و نیز در این شرایط ایشان را به نداشتن فرزند پسر سرزنش میکردند. (در اثر شرایط فرهنگی و اجتماعی که در عربستان وجود داشت.) و معتقد بودند نسل پیامبر ادامه نخواهد یافت.
✅←در اینجاست که خداوند به پیامبرش بشارت میدهد که من به تو #کوثر را اعطا کردم. (یعنی خیر بسیار کثیر) و دشمنانت که تو را سرزنش میکنند فاقد امتداد وجودی و فکری خواهند بود.
کوثر خیر بسیار کثیری است که جنبه ها و مصادیق مختلفی دارد. هم←حوض کوثر در جهان آخرت را شامل میشود و←هم ذریه مبارک و نام و←دعوت گسترده در این جهان.
🔸پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله کار خود را از یک خانواده کوچک شروع کردند و در عرض چند سال کوتاه دشمنان ایشان به حاشیه رفتند، دعوت ایشان گسترده شد و هنوز هم در طول قرون و مکان ها و ملت های مختلف پیش می رود. و علماء و ثمرات دینی و تمدنی بزرگی پیدا شدند.
🔸ذریه مبارک آن حضرت از طریق امیرالمومنین علیه السلام و حضرت صدیقه کبری سلام الله علیهم امتداد پیدا کرد. حوادث ناگواری در طول تاریخ برای اهل بیت و ذریه گرامی رسول الله صلیالله علیه و آله روی داد. (از جمله واقعه کربلا و ...) ولی با این وجود می بینیم که دشمنان ایشان نه دینشان حفظ شد و نه ذریه قابل ذکری از ایشان بر جای ماند.
«1⃣»
#ضرورت_معرفت_امام (۳۴)
#درس_های_توحید (۲۶۰)
#جامعه_کبیره
✅ نیاز انسان به امام علیهالسلام در اصول و فروع دین
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_سی_و_چهارم
🔻در آن بخش از اصول و فروع دین که خارج از حوزه کشف عقل است و صـرفاً بایـد تعبد حاکم باشد، نیاز انسان به راهنمایی اولیـای خـدا واضـح و روشن است.
← #روزه و #نماز احکامی هسـتند که انسان با عقل خویش به وجوب آنها پی نمیبرد، اما وقتی حجت خدا و لسان وحی الهی وظیفه انسان را بیان کرد، تعبداً از آن تبعیت میکند.
اما اکثر مسائل دینی اینطور نیست. در اصول دین، خصوصاً امر توحیـد، و همچنین در بسـیاری از فروع، خصوصاً احکام قلبی و اخلاقی، برای عقل آدمی روشـنایی خاصـی وجود دارد.
←توحیـد خداوند مطابق فطرت و عقل آدمی است و این را که خدا باید ازحـد تعطیـل و تشبیه خـارج باشـد، عقـل کاملا تصـدیق میکنـد. ←همچنین فرو بردن خشم و گـذشت از خطاکاران و رعایت همسایه و ... اینها اموري عقلانی هستند که حُسن آنها را عاقل میفهمد.
✅🔚آنچه در اینگونه امور اهمیت دارد حفـظ انسـان در مسـیر صـحیح و عقلانی است و این هـدف، درصورتیکه انسان به خود واگذاشـته شود، تحقق نمیپذیرد.
انسان نیازمند تزکیه و تربیت صـحیح است و بدون آن، گرچه بسـیاری از مسائل را در ابتدا بداند، ممکن است خیلی زود از مسیر درست منحرف شود و آنچه را دارد از دست بدهد.
وقتی برای انسان عاقل جرقهٔ اعتقاد صـحیح به توحیـد زده شود، فوراً تصـدیق میکند، اما افکار بشـري و القائات نادرست نمی گذارد همان اعتقاد صـحیح را حفظ کند و انواع وساوس شیطانی یا انسانی او را از حرکت در مسیر
درست باز میدارند.
لذا با توجه به اینکه توحید در معارف اهلبیت علیهم السلام بسیار روشن و وجدانی است
اما متأسـفانه بسیاری از کسانی که حتی احادیث ائمه علیهم السلام را هم در این مورد دیـده و شـنیده انـد، چون از سَرِ خضوع و #تسـلیم با آنها برخورد نکرده اند، نتوانسـته اند خود را از تـأثیر سوء افکـار بشـری مصون بدارنـد و لـذا به توجیه و تأویل آیات و روایات پرداخته انـد. اینها مصـداق آن گروه هستند که در فکر و عمل دیگران را بر اهلبیت علیهمالسلام ترجیح داده اند و به جاي آنکه سخن دیگران را درباره توحید به سخنان ائمه علیهم السلام محک بزننـد، تعالیم دیگران را اصل گرفته و احادیث را با آنها توجیه و تأویل نموده انـد.
به همین جهت با اینکه مسأله توحید در معارف اهل بیت علیهمالسلام از بدیهی ترین بدیهیات است اما بر بسـیاري از متفکران و اهل مطالعه هم پوشـیده مانـده است.
✅🔚 پس بشـر در امور غیر تعبدی هم احتیاج به مربی و معّلم معصوم دارد و بایـد خود را به او بسپرد تا با دسـتورات او و طبق برنامه تربیتی او رشـد کنـد و از انحراف در امان بماند.
✅🔚 وقتی درخدا شناسـی که روشـنترین مسأله است وضـعیت چنین باشد، به طریق اولی در پیغمبر شناسـی و امـام شناسـی و معاد شناسـی هم که اصول و پایه هاي دین هسـتند، همینطور خواهـد بود. زیرا جنبه های تعبدی در اینها بیش از توحید است.
به هرحال هر امر خیري از اهلبیت علیهم السلام سرچشمه میگیرد و با ایشان میتوان به آن دسترسی پیداکرد:
🔸إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاه
#ترجمه : «اگر ازخوبی یاد شود، شما ابتداي آن و ریشه و شاخه آن و سرچشمه و پناهگاه و انتهاي آن هستید.»
ّ
🟨 اصل و فرع خوبیها و ریشه و شاخه نیکیها و ابتـدا و انتهای آنها و سرچشـمه همه خیرات ائمه علیهم السلام هسـتند. نیکی همان است که آنها میگویند یا انجام میدهند.
۱- بحارالانوار ج۱۰۲ ص۱۳۲/ زیارت جامعه کبیره
➖➖➖➖
@borrhann
#ضرورت_معرفت_امام (۳۷)
#درس_های_توحید (۲۶۱) #تبری
#دوازده
✅ امام شناسی؛ تنها پایه خداشناسی
💡 با دقت بخوان!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
#قسمت_سی_و_هفتم
🔻در بحث از معرفت خـدا، به این حقیقت اشاره شـدکه اعطاي معرفت از جانب خود خداست و انسان پس از معرفی او اگر آن معرفت را بپذیرد و تسـلیم شود، وظیفه خود را درباره معرفت خدا انجام داده است.چنین کسـی را میتوانیم خداشناس بدانیم.
و منظور از این تعبیر «خـداباور» بودن است نه کسـی که صـرفًا حقیقت برایش روشن شده باشد.←چه بسا حجت بر کسـی تمام شده و خـدا او را به معرفت خود رسانـده باشـد، اما تا وقتی تسـلیم آن نگشـته است به او خدا شـناس گفته نمیشود.
🔸خداشـناس یعنی کسـی کـه پس از نیـل بـه معرفـت، آنرا تصـدیق هم کرده باشـد و مـا در این بحث اصـطلاح «معرفت خـدا» را به عنـوان فعل اختیاري انسان به همین معنا به کار میبریم.
🔻تعریف خداشناسی صحیح
حال با توجه به این معنا، سـخن در این است که خداشناسـی بدون امام شناسـی امکان ندارد. و منظور از امام شناسـی هم، نظیر خداشناسـی، این است که←شـخص پس از معرفی امام علیهالسلام از جانب خدا آن را بپذیرد و #تسلیم شود و در حقیقت وظیفه خود را در باب معرفت امام انجام دهـد. چنین فردي را امام شـناس میگوییم.
🔚 پس امام شـناس یعنی معتقد به امام و کسـی که امامت ایشان را پذیرفته است.
اکنون میتوانیم تصدیق کنیم که خدا باوري بدون اعتقاد به امام امکان ندارد. زیرا اگر شـخص واقعًا تسـلیم خـدا و بنـده اوست، بایـد نسـبت به باب بندگی و تنها راهی که اوخود به عنوان عبادت خود پذیرفته است،حالت تسلیم و پذیرش داشته باشد.
امامت و ولایت بابی است که خداونـد براي بنـدگی خود بازکرده و عبادت را فقط از این طریق ممکن دانسـته است. لـذا نمیتوان پذیرفت که شخصـی ادعای معرفت خدا را داشـته باشد اما نسبت به این امر حالت تسلیم نداشته باشد.
کسی که خدا را به خدایی باور دارد، باید پیامبرش را هم به پیامبري و امامش را هم به امامت قبول داشـته باشد. وگرنه اگر در یکی از اینها تزلزل و تردید داشـته باشد، در حقیقت در خداشناسی تردید کرده و لذا معرفت خدا را ندارد.
بنابراین، معرفت امام علیه السلام لازمه لاینفک معرفت خدا میباشد.
ابوحمزه ثُمالی میگوید:
🔸 إنَّما يَعبُدُ اللّهَ مَن يَعرِفُ اللّهَ ، فَأمّا مَن لا يَعرِفُ اللّهَ ، فَانّما يَعبُدُهُ هكذا ضَلالاً .قلتُ : جُعِلتُ فداكُ ؛ فَما مَعرفَةُ اللّهِ ؟ قال عليهالسلام : تَصديقِ اللّهِ عزّوجلّ و تصديقُ رسولِه و مُوالاةُ عَليٍ و الائتّمامُ بِه و بأئِمَةّ الهُدي و البَراءَةُ اِلَي اللّهِ عزّوجلّ مِن عَدُوّهم ، هكذا يُعرَفُ اللّهُ عزّوجلَّ.(۱-ر.ک: تصویر الحاقی)
#ترجمه :امام باقر علیهالسلام به من فرمودند: تنها کسی خدا را بندگی میکند که معرفت او را داشته باشد. ولی آنکه اهل معرفت خدا نیست، او را اینچنین (مانند منکران ولایت)گمراهانه میپرستد.
عرض کردم: فدایت گردم؛ معرفت خدا چیست؟ فرمود: باور داشـتن خداي عّزوجل و باور داشـتن پیامبرش صلی الله علیه و آله و دوستی و همراهی با علی علیه السلام و بیزاري جستن از دشمنان ایشان به سوي خدای عّزوجل. این است معرفت خداوند عّزوجل.
✅←ملاحظه میشود که پـذیرفتن پیامبر به پیامبري و امام به امامت، جزء معرفت خـدا قرار دارد. و این از آن جهت است که خـدا باوري، بـدون اعتقاد به باب بندگی خداوند امکان ندارد.
حدیث دیگر را در این زمینه جابر جعفی از امام باقر علیهالسلام نقل کرده است:
🔸إنَّما يَعرفُ اللّهَ عَزّوجلّ و يَعبُدُهُ مَن عَرَف اللّهَ و عَرَفَ اِمامَهُ مِنّا اَهلَ البَيتِ ، و مَن لايَعرِفُ اللّهَ عزّوجلّ و(لا) يَعرِفُ الاِمامَ مِنّا اَهلَ البَيتِ فَاِنّما يَعرِفُ و يَعبُدُ غيرَ اللّهِ هكذا-وَ اللّه-ضَلالاً.(۲)
#ترجمه : تنها کسی اهل معرفت خدا و عبادت اوست که هم معرفت خدا را داشته باشد و هم اهل معرفت امامِ از ما اهل بیت باشد و - قسم به خدا - کسی که خدا را نشناسد و معرفت نسبت به امام از ما اهل بیت نداشته باشد ، چنین کسی غیر خدا را شناخته و بندگی غیر خدا را این چنین گمراهانه کرده است.
✅←چنین کسی درحقیقت به جاي خدا از هوا و هوس خود پیروي کرده است و به بیان قرآن گمراه ترین افراد است:
«1⃣»
#اعجاز_علمی_قرآن (۷۷)
#نقد_مسیحیت (۸۱) #درس_های_توحید (۲۶۲)
#تجسیم (۱۸۰) #نقد_آتئیست (۸۷)
✅ حضرت ابراهیم علیهالسلام و نقد تثلیث بابلی ، اعجاز تاریخی قرآن کریم و گوشهای از عظمت علمی امام رئوف حضرت رضا علیهالسلام
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
یکی از معیار های صحت گزارش تاریخی این است که با محیط خودش انسجام داشته باشد. مثلا گزارش تاریخی درباره حکومت صفویه باید وقایع فرهنگی و سیاسی را مطابق با همین دوره بیان کند. نه متناسب با محیط حکومت سلجوقیان
🔻 یکی از فراز های مهم زندگی ابراهیم خلیل علی نبینا و آله و علیهالسلام در قرآن کریم ، گفتگوی ایشان با ستاره پرستان است. که دارای مضمون دقیقی از جهت #اعتقادی و #تاریخی است.
💠←در اینجا به اختصار به یک جنبه از مفاهیم اعتقادی آن که استدلال قرآنی برای نفی جسمانیت خداوند است اشاره میکنیم:
✖️برخی مخالفین اسلام چنین وانمود میکنند که دلیلی بر جسمانی نبودن خداوند در قرآن وجود ندارد بلکه برخی علما و پیشوایان اسلامی (برای تزیین چهره اسلام) عقیده به تجرّد خداوند را به عقاید مسلمین وارد کردهاند!
🔶 اما واقعیت این است که قرآن نه تنها بر این عقیده تاکید دارد ، بلکه برای آن استدلال نیز ارائه فرموده است. در ادامه یک نمونه (مذکور در آیه ۷۴ _ ۸۳ از سوره انعام) بیان میشود : حضرت ابراهیم پس از اظهار مخالفت با بت ها و رویت ملکوت خداوند بر آسمان و زمین (آیه ۷۴ و ۷۵) برای هدایت مشرکین به میان ایشان وارد شده قدم به قدم بر اساس حجتی که خداوند به او الهام کرده بود. (آیه ۸۳) ایشان را متوجه حقیقت فرمودند.
🔶 محتوای این استدلال چنین است : هر چه دارای افول ، حرکت ، تغییر و غیبت و ظهور حسی است ، نمی تواند پروردگار جهان باشد. و بزرگی و نورانیت اجرامی مانند خورشید و ماه نمی.تواند دلیل بر ربوبیت ایشان باشد. پس هر چیزی که محدود و دارای فراز و فرود و انعدام باشد ، نیاز به خالق و پروردگاری دارد که منزه از این خصوصیات باشد.
🔶 این استدلال ابرهیمی در کنار نفی خدایان دروغین و اثبات وجود خداوند ، جسمانی نبودن خداوند را نیز اثبات کرده است. چون اساس این برهان این است که خداوند باید از صفات اجسام منزه باشد. یعنی نباید تغییر حالت ، افول و فراز و فرود و غیبت و ظهور حسی داشته باشد ، نباید زوال در او راه یابد.
💠←حال میخواهیم به جنبه تاریخی این گفتگو بپردازیم :
🔶 حضرت ابراهیم علیه السلام در این ماجرا پرستش آن کوکب و ماه و خورشید را نفی میکند. کوکبی که پرستش آن نقد شده است نیز چنانکه در حدیث منقول از امام رضا علیهالسلام آمده است همان سیاره درخشان زهره میباشد (توحید صدوق ، ص۷۵: ر.ک:تصویر الحاقی)
🔶 این امر با واقعیت تاریخی محیط زندگی حضرت ابراهیم کاملا هماهنگ است. چون مردم در بابل و آشور باستان ، به یک تثلیث از خدایان نجومی اعتقاد داشتند که عبارت است از : سین (خدای ماه) ، شمش (خدای خورشید) و عشتار (الهه زهره)
✅🔚حضرت ابراهیم نیز هنگام احتجاج با ستاره پرستان در سه مرحله ، به نقد سه ضلع تثلیث نجومی در آن زمینه و زمانه پرداخته اند.
🔶 باید دانست که خط میخی پیچیده بین النهرینی در قرن ها پیش از ظهور اسلام ، متروک شده بود و در دوران معاصر رمزگشایی شد. (از جمله رجوع شود به کتاب اسطوره های بین النهرینی اثر هنریتا مک کال که فصلی به نام کشف و رمزگشایی به این موضوع اختصاص داده است.) برای همین اطلاع دقیق از تفاصیل دین و فرهنگ آن تمدن های باستانی برای حضرت محمد صلیالله علیه و آله امکان نداشت مگر از راه وحی و الهام
✍✍ اما توضیحی درباره سه ضلع این تثلیث باستانی :
▫️خدای سین (ماه) پدر شمش و ایشتار محسوب می شد.
▫️شمش (خدای خورشید ، شمس) فرزند سین محسوب شده و حمورابی شاه بابل ، قانون معروف خود را به او نسبت میداد. او را پسر یگانه سین میدانستند. (مقایسه شود با نگاه مسیحیت درباره اینکه مسیح پسر یگانه خداست.)
▫️عشتار یا ایشتار (الهه زهره) دختر خدای ماه محسوب میشد و او را خدای محبت و باروری و زیبایی میدانستند. (ظاهرا کلمه استار و ستاره از این نام مشتق شدهاند.)
🏷 برای اطلاع بیشتر از این تثلیث باستانی بین النهرینی از جمله رجوع شود به (فرهنگ اساطیر آشور و بابل اثر جمعی از نویسندگان ، ص۷۱) و همچنین (زندگی روزانه در بابل و آشور اثر جورج کانتینو ، ص۴۱۴ و ۴۱۵ و ۴۱۶ و ۴۱۷)
➖➖➖➖➖
@borrhann
#خواب (۱۱۹)
#درس_های_توحید (۲۷۳)
#تجسیم (۱۹۵) #نقد_تصوف (۶۱۲)
پاسخ به سوالی مهم :
⁉️❔آیا ممکن است شخصی در خواب یا مکاشفه با خدا ارتباط بر قرار کرده و مانند حضرت موسی علیه السلام از جانب پروردگار مورد خطاب قرار بگیرد؟!
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ پاسخ : خیر
ارتباط مستقیم با خداوند متعال به این معنا که انسان بتواند از خداوند حدیث نقل کند تنها مختص معصومین علیهم السلام میباشد.
تکلّم انسان با خدا و سخن گفتن خدا با انسان منحصر در آنچیزی است که از معصومین علیهمالسلام به ما رسیده ؛←یعنی با خواندن آیات قرآن کریم و #نماز های واجب و مستحبی و همچنین #ادعیه ماثوره میتوانیم مستقیماً با خداوند سخن بگوییم و به کلام حضرت حق عزوجل گوش فرا داده و عمل نماییم. اما اگر شخصی بگوید در خواب یا در حالت مکاشفه خدا با من سخن گفته است باید تکذیب شود و از او دوری نماییم.
🔷به عنوان مثال :
بنابر روایات، ایمان ده درجه دارد و حضرت #سلمان محمدی با تبعیت تام از اهل بیت علیهم السلام توانسته بود به درجه دهم یعنی بالاترین درجه ممکن دست یابد. اما اگر سلمان نیز ادعای تکلم با خدا را میکرد باید او را تکذیب میکردیم.
شیعه اعتقاد دارد که بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله، خداوند #دوازده سخنگو و نماینده بیشتر ندارد ؛ لذا دستورات خداوند را از این دوازده نفر اخذ میکنند نه هر مرتاض و صوفی و مدعیان بی سروپایی که چنین ادعای گزافی کند.
📝به این روایت توجه کنید:
شخصی گفت: سلمان از محدَّثین بود. امام صادق علیه السلام فرمودند: سلمان محدَّث از امام معصوم بود نه از خدا، زیرا هیچ کس از خدا سخنی نقل نمی.کند مگر حجت خدا.(یعنی معصومین علیهم السلام)
#متن_عربی : ...أَنَّ سَلْمَانَ كَانَ مُحَدَّثاً قَالَ إِنَّهُ كَانَ مُحَدَّثاً عَنْ إِمَامِهِ لَا عَنْ رَبِّهِ لِأَنَّهُ لَا يُحَدَّثُ عَنِ اللَّهِ إِلَّا الْحُجَّةُ.
📔وسائل الشيعة، ج27، ص: 146. محدَّث یعنی شخصی که حدیث و کلامی را نقل میکند.
↑←وقتی شخصیتی مانند سلمان نتواند چنین ادعایی کند چگونه ما باید باور کنیم که اشخاصی مانند بایزید بسطامی و اباسعید اباالخیر و غزالی به #معراج رفته اند و خدا را دیده اند و مستقیما از خدا حدیث نقل کرده اند! (رجوع شود به کتاب تذکرة الاولیاء عطار)
📝روایت دوم:
شخصی به امام صادق علیه السلام گفت: ابا منصور به ما گفته است که طی معراجی به سوی خدا رفته و خداوند سر او را مسح کرده است. امام صادق علیه السلام کلام او را قطع کرده و فرمودند: ... #ابلیس بین آسمان و زمین عرش و به اندازه ملائکه، ماموران و یارانی دارد، اگر انسان به وساوس شیطانی عمل کند ابلیس برای او ظاهر می شود ... ابا منصور رسول ابلیس بوده است (نه خدا) خداوند او را لعن کند.
📔بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج69، ص: 213
📝روایت سوم :
شخصی برای امام رضا علیه السلام نقل مینمود که یونس بن ظبیان گفته است: در یکی از شبها که در حال طواف خانه خدا بودم ناگهان شنیدم صدایی از بالای سرم می آید که می گوید : يَا يُونُسُ إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي اما رضا علیه السلام به شدت عصبانی شدند و کلام او را قطع کرده و فرمودند: از اینجا برو بیرون، هزاران هزار لعنت خدا بر تو و یونس بن ظبیان ...
📔بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج69، ص: 215
(ر.ک : تصویر در ادامه)
🔻حدثنا الحسين بن إبراهيم بن ناتانه (رحمه الله)، قال: حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم، عن أبيه، عن محمد بن أبي عمير، عن إبراهيم الكرخي، قال: قلت للصادق (عليه السلام): إن رجلا رأى ربه عزوجل في منامه، فما يكون ذلك؟ فقال: ذلك رجل لا دين له، إن الله تبارك وتعالى لا يرى في اليقظة، ولا في المنام، ولا في الدنيا، ولا في الآخرة
🔻.. به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: شخصی مدعی است که خداوند را در خواب دیده است. آیا چنین چیزی ممکن است؟ امام در پاسخ فرمود: این شخص دین ندارد. خداوند نه در بیداری، نه در خواب، نه در دنیا و نه در آخرت، دیده نمیشود.
📔الأمالي الشيخ الصدوق ج1 ص708
➖➖➖➖
@borrhann