🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹
#دل_نوشته_شهدایی
سلام
سلام بر #شهدا
جواب سلام #واجبه برادرم؟؟
دعوت بشی بری خادمی #شهدا
مگه #بده
نه بخدا #عالیه
ولی #چرا من؟؟
من که #لیاقت نداشتم؟
حالا که #دعوت شدم چرا بی نتیجه
چندبار #دعوتت کنه
خودشون برات #نسخه بپیچن
بعد خودشون #نسخشونو عوض کنن
همه میگن دست شما #توکار بوده
بابا نگام کنین
دستی که برات فقط #بدبختی بیاره آخه
دارم #کفر میگم نه ؟؟؟؟؟
آره جدیدا #کافرم شدم
خیلی #بد شدم
از راهتون #دور شدم
از اهدافتون #دور شدم
خودمو #گم کردم
#دروغ
#ریا
#گناه
آه #گناه
#خدایا بسه
#شهدا بسمه
دلم دستی میخواد که منو بیاره #پیش شما
حتی ببره پیش #خدا
#ارسالی_از_اعضاء
🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#دلنوشته_شهدایی
#بچه بازی است مگر؟
#عشق، جگر می خواهد!
به بهانه ی دلتنگی،به دلایل #عاشقانه ؛
سلام!
سلامی به وسعت #روحتان و به بزرگی #قلبتان
راستش نوشتن از #شما که کار ما نیست، جسارتاً با کلمات #بازی می کنیم تا عرض #ارادتی داشته باشیم خدمت شمایی که از #جانتان برای ما گذشتید ، تا ما #حاضر نباشیم از کوچک ترین #گناهمان برایتان بگذریم!
هر بار خواندیم #عکس_شهدا را ببینیم، #عکس_شهدا عمل نکنیم و چه ساده از کنارش رد شدیم و چشممان را به #ناموس مردم دوختیم و #غیرت را به راحتی آب خوردن سر کشیدیم و ریش بلند گذاشتیم غافل از آنکه #ارتفاع ریش ریشه ی خراب را #سامان دهی نمی کند!
از حفظ زمزمه کردیم ما #مدعیان صف اول بودیم ، از آخر مجلس #شهدا را چیدند و هربار #شاهد پرپر شدن دلاورانمان بودیم و از #انتهای ماجرا با دست مشت شده شعار دادیم!
از کوچه خیابان های #مزین شده به #نام شریفتان عبور کردیم که یادمان باشد این که #ایمن در کوچه پس کوچه ها قدم می زنیم ، صدقه ی #سر مبارک شماست و باز #سرمان را مانند کبک در برف #فرو بردیم و هرکسی زبانش به هر #توهینی به شما و راهتان و پیروانتان باز شد به بهانه ای #سکوت می کنیم تا خجالت بکشد #سکوت کردیم!
آری ما چنین #خجالت آور مدعی ادامه دهندگان راه شماییم و چقدر #شرمنده_ایم که مدام #شرمنده_ایم !
کاش اگر #حسینی نیستیم #حسینی نما نباشیم!
التماس تفکر...
#ارسالی_از_اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🕊🌴
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#داستان_آشنایی_من
#با_دوست_شهیدم
به نام خدا
نوجوان بودم که یه شب خواب عجیبی دیدم، خواب یه مکان ولی نمیدونستم کجاست؟ خواب یه مسجد، سربند، پرچم ایران....هیچوقت نتونستم بفهمم اون مکان کجا بود
سالها گذشت و اون خواب رو فراموش کردم
تااینکه اردویی از طرف بسیج به منطقه هویزه برای یادمان #شهدا برگزار شد .
اوایل شدید مخالف این اردو بودم و نمیخواستم برم، دلم دیدن منطقه فکه و شلمچه رو میخواست نه هویزه رو
فرمانده بسیج از یه طرف و خانوادم از طرف دیه اصرار بر رفتن من به این اردو داشتن، همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد، انگار به این سفر دعوت شده بودم
وقتی به خودم اومدم خودمو توی اتوبوس دیدم که به سمت هویزه در حرکت بودیم ، حس عجیبی داشتم
به شهر هویزه که رسیدیم مارو به سمت سالنی راهنمایی کردن
برنامه های مختلفی اجرا شد که هرکدومش یجوری دل آدمو میلرزوند ... تا اینکه آقایی که مشغول گفتن خاطره از #شهدا بود یه چیزی گفت که منو تو فکر برد
گفت : شماهایی هم که اینجا نشستین دعوت شده هستین ، دعوت نامتونو #شهدا امضا کردن
این حرفا واسم تازگی داشت ، دوست داشتم بدونم کدوم #شهید منو دعوت کرده به هویزه ...
بعد از اتمام مراسم به سمت مزار #شهدا رفتیم، چند قدمی بیشتر از سالن مراسم فاصله نداشت ، توی ذهنم دو تا ابهام وجود داشت
یکی مزار #شهید_حسین_علم_الهدی کجاست و دومی کدوم #شهید دعوتنامه منو امضا کرده ؟؟
به دور و اطرافم مدام نگاه می کردم و دنبال مزار شهید علم الهدی میگشتم و از هرکی میپرسیدم آدرس درستی بهم نداد
تااینکه رسیدیم به جاییکه بدون کفش وارد محوطه میشویم
همونجا از بچه های بسیج جدا شدم و سعی کردم خودم تنهایی دنبال #مزار_شهید بگردم
یهوویی حس کردم نوری از یه نقطه زمین روی من افتاده ، متوجه نبودم نور چیه و از کجاست ، بی محل به نور دنبال قبر #شهید_حسین_علم_الهدی می گشتم ، نوشته روی قبرهارو می خووندم و از کنار تک تک #شهدا می گذشتم و نور هم همونجور روی من بود و با حرکت من حرکت می کرد
حس خیلی عجیبی داشتم .
تااینکه طرف مسجد رفتم ولی باز اونجا هم نبود، صدای اذان ظهر از مسجد بلند شد، ناراحت بودم از اینکه جواب سوالامو نگرفته بودم به مسجد نگاه می کردم
به خودم گفتم #شهید_حسین_علم_الهدی که راضی نیست من نمازمو دیر بخوونم ، ازدحام جمعیت توی مسجد زیاد بود
از سکوی مسجد اومدم پایین ، با ناراحتی کنار قبری ایستادم و به مسجد و حیاط نگاه می کردم تا جایی برای نماز پیدا کنم
ناگهان چشمم خورد به نوشته روی قبری که کنارش ایستاده بودم :
#شهید_محمد_حسین_علم_الهدی
بخودم گفتم نه این اون #شهید نیست
اون آقا گفت #حسین_علم_الهدی ولی این #محمد_حسین_علم_الهدی است
یه چیزی تو دلم بهم جواب داد مگه چن تا #شهید_حسین_علم_الهدی اینجا هست؟
همون لحظه نشستم کنار مزارش
دلم می خواست داد بزنم ، گریه کنم با صدای بلند و بگم این #شهید زنده است ، بخدا زنده است
حالا فهمیده بودم که منبع نور از کجا بود .
فهمیده بودم که کی دعوتناممو امضاء کرده بود .
بالای سر #شهید_علم_الهدی نماز خووندم ، بعد نماز سمت چپمو نگاه کردم ...
خدای من ...
این همون ...
این همون خوابیه که سالها پیش دیده بودم... سربند ، مسجد ، پرچم ، ...
#شهید_علم_الهدی جوری ازم استقبال کرد که منو شرمنده خودش کرد و از اون سال به بعد با کمال میل هرسال به اردوی #یادمان_شهدا می روم .
درپناه خدا موفق باشین
#یا_زهرا
#ارسالی_از_اعضاء
شما میهمانان عزیزِ #شهدا هم اگر دوست #شهید دارید، داستان نحوه آشنائی خود با #شهید را بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در کانال مخابره شود .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #شهيده_والامقام #پریوش_میرابی فرزند : حیدر #طلوع : 🗓 1338/09/26
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#یاد_لاله_ها
گذری بر زندگی
#شهیده_والامقام
#پریوش_میرابی
#شهيده در 26 آذر سال 39 در زادگاهش (ايلام) و در خانواده اي نسبتاً فقير چشم به ديار هستي گشود .
با گذشت زمان او پا به مدرسه گذاشت كانوني كه او را با همه چيز آشنا كرد ، در آنجا دنيايي ديگر بود ، دنيايي از تبعيض ها دنيايي از ستم ها ، از فاصله ها از فقر ها و از سرمايه داران خوك صفت،او در آنجا فهميد كه هر كس كمتر داشته باشد تحقير شود هر آنكه جامعه زرين تر در بر داشت مورد احترام قرار مي گيرد و گول خوردگان تا به كمر خم شده در برابرش تعظيم مي كنند .
و با دلي سرشار از ايمان و سينه اي پر از خشم دوره راهنمايي را پشت سر گذاشت و به دبيرستان وارد شد و ستم رژیم شاهنشاهي در اينجا به وضوح بيشتر و بيشتر مشاهده كرد.
در سال 1358 ديپلمش را گرفت و در آغاز آبان ماه 1358 به سمت ماشين نويس در اداره دارايي به كار مشغول شد و چون آرام نداشت و مي خواست در بين مردم باشد معلمي را پشت ميز نشيني ترجيح داد و در مدرسه آذر پيرا به تدريس مواد تجديدي دانش آموزان همت گماشت .
در اين موقع بود كه خبر جنگ تحميلي را شنيد اما چه مي توانست بكند هر روز نزد خدا دست به دعا به بر می داشت كه #شهادت نصيبش شود .
تا اينكه بار ديگربه بانك كشاورزي مراجعه و خواستار شغل ماشين نويسي شد و مدت دو هفته به شغلش مشغول بود و روساي اداره بخاطراخلاق و رفتارش و همچنين رضايت كامل آنها وي را به عنوان ماشين نويس رسمي به کار گرفتند .
وي خواهران و برادرانش را به مبارزه عليه دولت جور ستمگران مي خواند و مطالعه ي كتابهاي استاد شهيد مطهري را به آنها توصيه مي كرد.
از درآمدي كه داشت مقدار ناچيزي را به عنوان رفع احتياجات شخصي بر مي داشت و بقيه اش را به خانواده اش مي داد .
وقتي كه خبر #شهادت ياري را مي شنيد در دل به او مي گفت التماس دعا و شبانه روز با گريه و زاري در برابر معبودش خواستار مي شد كه هر چه زودتر به نزد خدايش بشتابد تا اينكه در 18 آذر سال 60 در بمباران مناطق مسکونی بعثيها متجاوز در محل كارش شربت شیرین #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#ارسالی_از_اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊 @dashtejonoon1🌹🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهداء
#مادرانه
#مادر_شهید
#دعای_مادر
برادر و همرزم #شهید، تعریف می کرد :
#بیژن به خاطر هوش بالایی که داشت ، شرکت نفت دنبالش فرستاده بودند برای استخدام .
مادرمان من تحصیل نکرده ولی علاقه بسیار شدیدی به اهل بیت داشت .
یه روز #بیژن میاد خونه
همینطوری که وارد خونه می شه ، می بینه مادر داره آش می پزه و در عین حال با #حضرت_زهرا_س درد و دل می کنه و می گه که این بچه ام (امیرحسین) پاش قطع شده و من دیگه رزمنده ندارم برای راه تو یا زهرا و گریه می کنه
مادر ادامه میده که #بیژن هم دنیا را برداشته و آخرتش رو فروخته .
#بیژن شب #شهادتش این و برام تعریف کرد و گفت :
من پشت سر مادر بودم ولی مادر اینو نمی دونست ، وقتی تنهایی داشت آش پزی می کرد و با #حضرت_زهرا_س صحبت می کرد ، رفتم بوسیدمش و بهش گفتم :
« ننه به خدا اینجوری نیست که تو ناراحتی ».
#بیژن همون روز کارت رسمی حفاری نفت را از شرکت گرفته بود .
#بیژن هم همون لحظه کارتش را به مادرم نشون میده و می گیره رو گاز و بهش میگه ببین ننه اینم دنیا ، سوزوندمش ، از فردا هم میرم عملیات و بعداز اون آمد جبهه .
از سال ۵۹ تا ۶۳ #بیژن همه عملیات ها را شرکت کرد و در عملیات بیت المقدس هم خیلی تاثیر گذار بود .
#شهید_بیژن_خطیبی
متولد : 1337
#شهادت : 1363/12/22
عملیات : #بدر
منطقه : #هورالویزه
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ارسالی_از_اعضاء
🌹 @dashtejonoon1🕊🥀
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐
🌹 #شهیدانه 🌹
#شهید_والامقام
#رسول_خلیلی
سلام #شهید من
می دانم که جواب #سلامم را می دهی...
هوای تو کرده دلم ...
لازم نیست
#حرفهایم را طولانی و بلند بنویسم
تا تو #بخوانی ...
#سکوت و چند کلمه کافیست برای #دلتنگی_ام ...
تنها تو میدانی که در دل پر #دردم
چه می گذرد ...
حرف هایم را با تو به هر #شکلی
که باشد می زنم ...
گاهی آرام ...
گاهی با چشمان ابری ام ...
گاهی با درد دل بی قرارم ...
و می دانی که چقدر #دوستت_دارم
دلتنگی هایم برای تو را هم دوست دارم
آن لحظه که به یاد تو هستم را نیز دوست دارم
تمام این #لحظات را دوست دارم
چون می دانم که تمام #وجودم به یاد توست
همین...
💐 #تولدت_مبارک
🌹 #رفیق_شهیدم
🌺 #سالروز_تولد💐
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ارسالی_از_اعضاء
💐 @dashtejonoon1🍀🌺
🕊💐🌹🌴🌹💐🕊
#دلنوشته_شهدایی
اگرچه ایرانی هستیم و اهل تعارف اما با خودمان که دیگر تعارف نداریم!داریم؟
حتی آن هایی که به زبان نفی میکنند هم در جایی عمیق میان قلبشان باور دارند که گذشتن از خانواده و مال و جان کار هر کس نیست!
زمین به آسمان بپیوندد آسمان هم به زمین آید نفسی که می کشیم را مدیون قطره به قطره خون دلاورانی هستیم که در کمال از خودگذشتگی درس ایثار را از بر شدند و امتحان فداکاری را با بهترین نمره قبول شدند و از خودگذشتگی را شعار خود دانستند و مردانه جنگیدند تا امروز پرچم ایران برافراشته بماند!
ما در این راه دست دادیم ، پا دادیم جان دادیم ، سر دادیم اما یک وجب از خاکمان را نه!
جسمشان روی مین ارباً اربا شد تا زبان رسمی ما فارسی باشد!
رگبار گلوله را به جان خریدند تا امروز من افتخار کنم به این که دشمن غریب کشورم را اداره نمیکند!
رزمندگی فقط عکس با کلاش گرفتن و برگشتن نبود!
جانباز خاکش را به غریب نمیدهد و دشمن را برادر نمی نامد!
مردِ جنگ ناموس میفهمد! غیرت میفهمد!
باشد که با نامردی شرمنده ی مردان واقعی نشویم!
#التماس_تفکر
#ارسالی_از_اعضاء
🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
🌺🌼💐🍀💐🌼🌺
#فرزندانه
#فرزندان_شهدا
#شب_یلدا
#بابایی ، #یلدا بدون تو
که #یلدا نیست ...
اصلا مسخره است ...
یکی نیس داد بزنه و بگه از وقتی #بابام رفته ، همه ی شبا واسم #یلداست
یکی نیس #بغضمو ببینه و #اشکامو
پاک کنه ...
#بابایی یه عده #روشنفکر ، رفتنِ تو رو مسخره کردن ...
راستی #بابا این #پولایی که حرفش تو دهن همه است #کجاست ؟
کجا #سرمایه گذاری کردی؟؟؟؟!!!!
#بابا ، قراره #کوتاه بنویسم.....
یه جمله بگم #خسته ات نکنم.....
واقعاً واقعاً واقعاً.....
#یلدای_شهیدان ، #سحر_نداره
همون طوری که
#شام_غریبان_خرابه
#سحر نداشت ...
#دلتنگتم_بابایی
خدایا ، به حق #ناله_های نیمه شبِ گوشه ی #خرابه
تا #جوونم .....
تا دلم از #گناه پر نشده
تا سیاهی سفیدی رو #کامل نپوشونده
منو به قافله ی #شهیدات برسون.....
#الهی_آمین ...
#ارسالی_از_اعضاء
🌺 @dashtejonoon1💐🌼
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#شهیدانه
#رفیق_آسمانی_من
#شهید_والامقام
#غلامحسین_افشردی (حسن باقری)
#بهمن آمده
بوی خون می آید
بوی فکه
بوی پاهای جدا شده #شهادت و جانبازی .
آری بهمن و سالگرد #پرواز خونین سرت.
نمیدانم برادر چه کشیده ای هنگام #شهادتت. #بهمن بوی تو را میدهد.
تمام من را درگیر خود کرده است.
پس تو کی میخوابی؟
از زمان تولدت در سال ۱۳۳۴تا زمان #پروازت در سال ۱۳۶۱که خواب درست و حسابی نداشتی.
حالا هم که باز مشغول گرفتن نامه هایی هستی که عاشقانت از دنیا به #بهشتت روانه میکنند.
غلامحسین افشردی برای من خاطره ای است که هرگز کهنه نمیشود.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#ارسالی_از_اعضاء
🇮🇷 @dashtejonoon1🕊🌹
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#شهیدانه
#رفیق_آسمانی_من
#شهید_ابراهیم_هادی
رفیق که چه بگم ، عزیز دل من #شهید_ابراهیم_هادی
تو یه مسابقه کتاب خوانی باهاش آشنا شدم
ابراهیم شده همه زندگی من ، تمام لحظات من باهاش میگذره
تو ذهنم ،تو زبانم ،اسم اول و نیت تمام اذکار و دعاهام ،همسفر کربلا و نجف و مشهدم ،همرازم ،سنگ صبورم شده #ابراهیم
خوب باشم #ابراهیم ،بد باشم #ابراهیم همراهمه
یه مدت بود که نماز شبم ترک شده بود ، با #ابراهیم برگشتم به نماز شب
آرزوی دیدن مزارشو دارم
یه حاجت مهم هم دارم که از خدا میخواهم که به واسطه #ابراهیم برایم برآورده کنه ان شاءالله
در ضمن همه منو به اسم #گمنام_کمیل صدا میزنن،،
امیدوارم که زندگی #ابراهیم گونه نصیبم بشه
« ان شاءالله »
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ارسالی_از_اعضاء
🇮🇷 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#دلنوشته_شهدایی
#شهید_والامقام
#ابراهیم_هادی
#ابراهیم_هادی ، ای پرستوی پر کشیده #کانال_کمیل ، تو چه کردی که اینچنین در دلهای دوستداران و محبینت جا خوش کرده ای،چه سرّی است میان تو و خدایت که بهترین تقدیر را برایت رقم زد، چه کردی که دلبری میکنی و همگان را مجذوب خود نموده ای، اگر از اخلاص تو بگویم کم گفته ام، چه بگویم از تو که هر چه بر زبان جاری کنم و قلم بنوسید باز هم زبان قاصر از گفتن و قلم عاجز از نوشتن است .
اگر چه #گمنام و بی نام و نشان همچون #حضرت_زهرا_س هستی ، اما نامت تا ابد ورد زبانهاست، یادت همیشه در خاطره هاست و جاودان هستی ای فرزند #روح_الله
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ارسالی_از_اعضاء
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#شهیدانه
#ایستادگی
#مقاومت
#اگر_شهدا_نبودند
اگر #شهدا ایستادگی نمی کردند اثری از حرم اهل بیت نبود ، اثری از عزت مردم ایران نبود اما #شهدای عزیز با ایثار جان خود که بهترین سرمایه ی هر انسان است ...
نگذاشتند ناموسمان به تاراج برود
نگذاشتند دینمان به غارت برود
نگذاشتند کشورمان جولانگاه تروریستها ی خارجی بشود و خاکمان پایگاه جنایتکاران غربی
من و تو و ما ، هر شب راحت و آسوده می خوابیم و خیالمان راحت است که کسانی هستند تا در اوج عشق ....
از پدر و مادر و زن و فرزند خود بریدند تا ما در امنیت کامل به سر بریم .
#ارسالی_از_اعضاء
🌴 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹
#دلنوشته
#حرف_دل
دوباره #دلنوشته ...
دوباره نامه ...
دوباره حرفای دلم روی کاغذ ...
دوباره....
حنجره ام ، شما را فریاد میزند
شما که تجلی #عشق هستید
#قنوتم را طولانی می کنم
شک ندارم شما برای #روسفید شدم ، نیمه شبی دعا می کنید
چراغ دلم را هر روز
با یاد شما روشن می کنم
یااااااااد امام وووووو #شهدااااااااا دل ووووو می بره کَرررررربُلا.....
و اتاقم را با #عکس و #سربند و چفیه های #خونین شما #تزیین میکنم
و همیشه بخاطر می سپارم
#شهدا چرا رفتند
ای #شهید باید به شما
زنجیر کنم بند #دلم را....
#ارسالی_از_اعضاء
🌺🌷 @dashtejonoon1 🌷
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹
#داستان_تحول
#من_و_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
دختری بودم که هیچ قید و بندی نداشتم، اصلا #رعایت_حجاب واسم مهم نبود. با هم کلاسیا و هم دانشگاهیام تو دانشگاه و اینور اونور بگو بخند داشتم.
یه مدت بود وقتی خوب فکر میکردم خسته شده بودم از این وضعیت؛ دنبال یه راه بودم که خودمو از این باتلاقی که دارم روز به روز بیشتر گرفتارش میشم نجات بدم، از طرفیم وقتی فکر میکردم که اگه بخوام ظاهرمو تغییر بدم خیلی از دوستامو از دست میدم؛ سر یه #دوراهی خیلی بزرگ بودم...
یه چند وقتی بود که با یکی از هم دانشگاهیام چت میکردم، ایشون به من کتاب #سلام_بر_ابراهیمو معرفی کرد... منم وقتی واسه تعطیلات میان ترم اومدم خونه این کتاب و تهیه کردمو شروع به خوندنش کردم..
کم کم با این کتاب انس گرفته بودم. از خودم جداش نمیکردم هی میخوندمش اصلا عاشق شخصیت و ویژگی های ابراهیم شده بودم؛ هی یه جمله از کتاب میخوندم هی یه نگاه به عکس روی جلدش میکردم...
به آخراش که رسیدم با تک تک صفحاتش اشک میریختم. اصلا حال خیلی عجیبی داشتم، احساس میکردم ابراهیم حتی از یه برادرم به من نزدیک تر شده.
تا اینکه سالروز شهادتش تصمیم گرفتم واسه همیشه چادر بپوشم، حجابمو رعایت کنم و خیلی چیزای دیگه که میدونستم ابراهیم دوست نداره رو کنار بذارم...
تا اینکه یه روز فهمیدم که سلام بر ابراهیم 2 هم چاپ شده، همه کتاب فروشیارو رفتم ولی هیچکدوم نداشتن...
قبل از عید رفتم راهیان نور و این کتاب رو از یادمان #هویزه خریدم... البته تو همین سفر که #اولین_بار بود به #فکه میرفتم تو #کانال_کمیل به ابراهیم قول دادم که واسش خواهری کنم...
وقتی اومدم خونه بلافاصله شروع به خوندش کردم. با خوندن یکی از داستانهای این کتاب تصمیم گرفتم بعد از هر وعده نمازم دورکعت هم به نیت ابراهیم بخونم...
یه سحر تو ایام عید بعد از نماز صبحم وقتی خوابیدم ابراهیمو تو خواب دیدم که به سمت من اومد و یه شاخه گل لاله بهم داد... از خوشحالی تو خواب فریاد میزدم...
حالا دیگه ابراهیم جزئی از زندگیمه، ازش کمک میخوام، باهاش مشورت میکنم؛ اون هم تو اکثر موارد کمکم میکنه... تا جایی که تونستم این کتابو به دوستام معرفی کردم.
#ارسالی_از_اعضاء
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
🌹 #عاشقانه
🌹 #عشق_به_شهدا
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
اول ترم بود که تصمیم گرفتند ما را به اصفهان ببرند...
به قول بچه ها سابقه نداشت تا به حال بخواهند اصفهان ببرند...
بعد از چند روز برنامه فشرده و جلسه ، یک شب مسئول فرهنگی مان گفتند :
شاید #گلستان_شهدا نرویم
#این_فقط_یک_احتمال_بود
خیلی #دلم شکست
انگار باید اول #دلت_بشکند تا #طلبیده بشوی
اجازه گرفتم و گفتم میخواهم چند خطی برای #شهدا بخوانم
السلام ای #نخلهای سوخته
السلام ای #چکاوکهای حلقه آویخته
سلام بر #شهدا
ای صحیفه #نور
ای لوح زرین #شهادت
ای معنای #عشق ، آن زمان که #پیشانی آفتاب سوخته ات را بر #خاک نهادی
مهرت بوی #کربلا می داد و #تسبیحت بوی نینوا
#بگو که کدامین #پرستو پیامت را به #معشوق می رساند .
بغض عجیبی داشتیم انگار فقط منتظر یک جمله دیگر بودیم که همه ی بچه ها گریه کنند .
#ای_شهدا
بر روی تصویرتان روی دیوار های شهر #رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر #تبلیغات نصب کرده ایم .
دل نوشته ام که تمام شد بعد از مدتی مسئولان با رفتن به #گلستان_شهدا موافقت کردند .
و بالاخره #شهدا قبول کردند که ما به #میهمانی آنها برویم .
🌹 #شهدا
🌹🕊 #همیشه
🌹🕊🌹 #نگاهی
#ارسالی_از_اعضاء
🇮🇷 @dashtejonoon1🌹🇮🇷
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#ایستادگی
#مقاومت
#شهیدانه
اگر فداکاری و ایثارگری و ایستادگی #شهدا و رزمندگان نبود امروز کشور ایران در این جایگاه قرار نداشت و استقلال ما حفظ نبود و امروز از انقلاب و کشور چیزی باقی نمی ماند و اگر #شهدا نبودند و با دشمن مبارزه نمی کردند و دشمنان می آمدند داخل کشور...
در واقع این #شهدای عزیزما جان خودشان را در راه دفاع از کشور ملت و دین و انقلاب اسلامی فدا کردند و اگر فداکاری و ایثارگری #شهدا نبود ، اسلام زنده نمی ماند و امنیت و سلامت جامعه به خطر می افتاد . بنابراین بر همه واجب هست از آرمان و خون #شهدا پاسداری کرده و یاد و نام آنان را همواره درخاطره ها زنده نگه دارند .
امروز هیچ کشوری به اندازه ی جمهوری اسلامی ایران از امنیت و آرامش برخوردار نیست و این موضوع به برکت دوران دفاع مقدس و خون پاک #شهدا حاصل شده است .
🌹🕊 #شهدا
🌹 #شرمنده_ایم
#ارسالی_از_اعضاء
🥀 @dashtejonoon1🌹🌴
🇮🇷🌴🌹🕊🌹🌴🇮🇷
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#یاد_جبهه_ها
#یاد_دفاع_مقدس
#یاد_شهدا
#ارسالی_از_اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🌹🇮🇷
💐🕊💐🌺💐🕊💐
#دلنوشته
#شهدایی
#بسم_رب_الشهدا
این روزها چقدر جای #شهدا خالیست .
جای کسانی که فدا شدند برای همنوعانشان و چه پایان #خوش و #جاودانی برایشان رقم خورد.
هنوز داغ #حاج_قاسم سرد نشده ، چقدر این روزها جایش #خالیست و لبخندهایش آتش به دل می زند .
دشمنانی که فکر می کردند با حذف او ، ثبات به جهان برمی گردد ، ببینند که بعد از آسمانی شدنت ، دنیا یک روز #خوش ندیده است و نخواهد دید .
#ارسالی_از_اعضاء
🌴 @dashtejonoon1🕊💐
🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#دلنوشته_برای_شهدا
به نام نامی الله
خدایا این دلِ چرکین از گناه جویای توست راه راست را نشانش بده، راه کسانی که سعادتمند شدند و عاقبت کارشان ختم به خیر و #شهادت شد، همان هایی که معرفت و مرام و غیرت عباس را سرلوحه ی زندگی شان قرار دادند، همان جوانان رعنایی که همچو علی اکبر امام حسین علیه السلام قطعه قطعه شدند، همان هایی که عزت مندانه جنگیدند و تن به ذلت ندادند ، همان هایی که مِهر و رأفت امام رئوف در دلهایشان نهفته بود، همان سینه چاکان حضرت زهرا سلام الله علیها، همان هایی که منتظران دلسوخته ی امام عصر عج بودند، همان افلاکیان زمینی .
خدایا می دانم خطا کارم و کارنامه اعمالم مرا شرمنده و درمانده کرده اما توبه ام را بپذیر و باطنم را زلال و پاک چون چشمه گردان،
دیدگانم را بصیرت ده تا هر آنچه می بیند طمع نکندو فریفته ی دنیا نشود .
خدایا اسوه ی ما زنان مسلمان را اول بانوی دو عالم حضرت صدیقه ی طاهره ، فاطمه ی زهرا سلام الله علیها در عمل و دوم حضرت زینب کبری سلام الله علیها در حلم و صبر و بردباری قرار ده و زندگیمان را بر پایه ی صدق گفتار و حقیقت کردار بنا کن .
« آمین یا رب العالمین»
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
#ارسالی_از_اعضاء
🌹 @dashtejonoon1🕊🇮🇷
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهید_والامقام
#اسحاق_پرماس
اسحاق در سال 1350 در دهستانی محروم و دور افتاده به نام سیه بنوئیه چشم به عالم هستی گشود .
پس از طی دوران طفولیت در آغوش گرم و با صفای والدین در سن هفت سالگی راهی مدرسه شد و تحصیلات خویش را با وجود مشکلات متعدد تا مقطع پنجم ابتدایی به پایان رسانید .
فقر و محرومیت مالی حاکم بر خانواده از طرفی و عدم امکانات اقتصادی و رفاهی از سوی دیگر مانع تحصیل #شهید شدند .
به ناچار مدرسه را رها کرد و پس از آن تمام تلاش خویش را مصروف همکاری و مساعدت با دیگر اعضای خانواده در تهیه و تأمین مخارج زندگی نمود .
#شهید_سحاق_پرماس چند سال پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به عضویت نیروهای خوش نام و همیشه دلاور جهاد در آمد .
جهادی که با تمام هم و غمش و بدون هیچگونه انتظار و چشم داشتی بسیج گشت . تا سختیهای دوران دفاع مقدس را با آرمان خواهی خود برکام ملت شریف ایران شیرین سازد و اسحاق پرماس هم یکی از دلاورمردان و رزمندگان پرتلاش و فعال این نیروی مخلص و قهرمان بود که جهت حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی رهسپار میادین نبرد شد تا سینه خویش را سپر گلوله های فریب خوردگان ابلیس قرار دهد .
سرانجام به تاریخ 1368/02/29 ، شربت #شهادت نوشید و در گلزار #شهدای محل تولدش آرمید .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ارسالی_از_اعضاء
🌹 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#خاطرات_شهدا
#هادی_دلها
#شهید_والامقام
#ابراهیم_هادی
آمده بود مسجد. از من سراغ دوستان آقا ابراهیم را گرفت. این شخص میخواست از آنها در مورد این شهید سوال کند. پرسیدم: کار شما چیه؟ شاید بتوانم کمک کنم. گفت: هیچی، میخواهم بدانم این #شهیدهادی کی بوده؟ قبرش کجاست؟ کمی فکر کردم. مانده بودم چه بگویم. بعد از چند لحظه سکوت گفتم: ابراهیم هادی شهید گمنام است و قبر ندارد مثل همه شهدای گمنام، اما چرا سراغ این شهید را میگیرید؟ آن آقا که خیلی حالش گرفته شده بود ادامه داد: منزل ما اطراف تصویر شهید هادی قرار داره، من دختر کوچکی دارم که هر روز صبح از جلوی تصویر ایشان رد میشه و میره مدرسه. یکبار دخترم از من پرسید: بابا این آقا کیه؟ من هم گفتم: اینها رفتند با دشمنها جنگیدند و نگذاشتند دشمن به ما حمله کنه. بعد هم شهید شدند. دخترم از زمانی که این مطلب را شنید هر وقت از جلوی تصویر ایشان رد میشد به عکس شهید هادی سلام میکنه. چند شب قبل، دخترم در خواب این شهید را میبینه! شهید هادی به دخترم میگوید: دختر خانم، تو هر وقت به من سلام میکنی من جوابت رو میدم! برای تو هم دعا میکنم که با این سن کم، اینقدر حجابت را خوب رعایت میکنی. حالا دخترم از من میپرسه: این شهید هادی کیه؟ قبرش کجاست؟
بغض گلویم را گرفت. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم: به دخترت بگو اگر میخوای آقا ابراهیم همیشه برات دعا کنه مواظب نماز و حجابت باش بعد هم چند تا خاطره از ابراهیم تعریف کردم. یادم افتاد روی تابلویی نوشته بود: «رفاقت و ارتباط با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آنها باشی آنها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرفها داشت.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#ارسالی_از_اعضاء
🕊 @dashtejonoon1🕊🌹
💐🌷🌹🕊🌹🌷💐
#شهیدانه
ای #شهدا...
عاشقانه شربت #شهادت را نوشیدید و ما ملتمسانه نیازمند #نگاه زیبای شماییم
#شهدا گاهی #نگاهی که ما اسیران رویا، از #خواب غفلت بیدار شویم
ای #خاکی پوشان بی ادعا از #ماضی_ها خسته شده ایم ، دلمان حال #مضارع می خواهد ..
#هوای تازه، با نسیمی از #عطر شما
#شهدا_شرمنده_ایم
#ارسالی_از_اعضاء
🌷 @dashtejonoon1🌹🕊