eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
951 دنبال‌کننده
418 عکس
61 ویدیو
17 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 رهیافت‌های کلان اروپامحور در مطالعه‌ی ژئوپلیتیک 💰 تعداد کلمه: 382 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای
| 🔹دانش ژئوپلیتیک به‌‎دلیل تکوین در ، رویکرد غرب‌محورانه‌ای داشته است؛ بدین‌ترتیب در این دانش، جهان از منظر غرب دیده می‌شود. نگاهی به نحوه‌ی قرارگرفتن قطعات زمین در نقشه‌های جغرافیایی، این واقعیت را تایید می‌کند. بااین‌وجود، سه رهیافت عمده در مطالعات قابل تمایز از یک‌دیگرند: 1️⃣ رهیافت نظام جهانی چندقطبیِ چندمرکزی بنابر رهیافت فوق، جهان غرب حوزه‌های متنوعی را برای منافع راهبردی خود در سرتاسر کره‌ی خاکی تعریف کرده است؛ به طرق مختلف نیز می‌کوشد آن‌ها را تامین و سازمان‌دهی کند. 2️⃣ رهیافت اقتصادی به نظام جهانی بنابر این رهیافت، بر معادلات اقتصادی جهان حاکم است. وقتی از صحبت می‌کنیم، درواقع از نظام سرمایه‌داری جهانی حرف می‌زنیم. قدرت نیز تابع سرمایه‌داری است. اقتصاد سرمایه‌داری، حوزه‌های مختلفی از را در مناطق مختلفی از جغرافیای جهان تعریف کرده و سازمان‌دهی نموده است. مفاهیمی هم‌چون: تقسیم بین‌المللی کار و سرمایه و تولید و مصرف و ... بازتاب‌دهنده‌ی اقتضائات و الزامات این رهیافت هستند. هرگاه در مناطق مختلف جهان تغییراتی رخ می‌دهد، متاثر از اقتضائات توسعه‎ی نظام سرمایه‌داری بوده است. یعنی توسعه و بسط نظام سرمایه‌داری جهانی در برخی مواقع اقتضا می‌کند که معماری امنیتی برخی مناطق جهان تغییر یابند. این امر خود را در قالب تغییرات ژئوپلیتیکی (مثل تغییر در مرزها و ائتلاف‌های منطقه‌ای) آشکار می‌سازد. 3️⃣ رهیافت اجتماعی به نظام جهانی سومین رهیافت در این حوزه‌ی مطالعاتی را می‌توان به قالب‌بندی جغرافیا بر اساس فرآیندهای جامعه‌محور نسبت داد. عناصر فرهنگی، اجتماعی و هویتی در رهیافت سوم از اهمیت بیش‌تری برخوردارند. در این رهیافت، قدرت نه‌تنها ابعاد و سطوح مختلفی دارد، بلکه می‌تواند چندمرکزی نیز تعریف شود. این رهیافت اجازه می‌دهد تا بتوانیم معادلات ژئوپلیتیکی بعد از را بهتر درک کرده و مطالعه کنیم. بر اساس رهیافت اجتماعی، منطقه‌های ژئوپلیتیکی در سرتاسر جهان، توازن خودخواسته‌ای را با استفاده از: نیروهای اجتماعی، دولت-ملت‌ها، پیمان‌های منطقه‌ای و نهادهای بین‌المللی تامین و کسب می‌کنند. طراحی و پیاده‌سازی بحران‌های اجتماعی برپایه‌ی هویت‌خواهی قومی، نژادی و مذهبی در برخی مناطق (ازجمله در ) در راستای این ادراک از معماری ژئوپلیتیکی دنبال می‌شود. رهیافت سوم حاکی از آن است که برخلاف ظاهر استاتیک خود، از پویایی‌های درونی خاصی برخوردار است؛ ترکیب زمین با انسان و تکنولوژی سه منبعی هستند که این پویایی را تغذیه می‌کنند و تعریف دینامیکی از و تحویل می‌دهند. راه‌اندازی و یک نمونه‌ی برجسته در این رهیافت است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 تغییر در شیوه‌ی تقسیم زمین 🧩 قسمت اول: گذار به جهان شمال-جنوب 💰 تعداد کلمه: 350 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 3 دقیقه پیش‌تر گفتیم که ژئوپلیتیک به‌عنوان یک دانش، به‌‎دلیل تکوین و تدوین در اروپا، رویکرد غرب‌محورانه به خود گرفت؛ این ویژگی نگاه‌های منتقدان را در برخی کشورها برانگیخت. رهیافت‌های انتقادی در تعدیل به راه افتاد و به بسط ادبیات خاصی در این حوزه انجامید. این ادبیات انتقادی را در بیانات آیت‌الله خامنه‌ای نیز می‌توان پی‌جویی کرد. طبیعتا انتظار می‌رود که محصول توسعه‌ی این ادبیات، تغییرات محسوس در واقعیت تقسیم قدرت در جهان امروز و زمان اینک ما باشد. به‌نظر می‌رسد که بتوان انعقاد را از این منظر با دقت عالمانه‌تری نگریست. این مطلب را در چند قسمت توضیح می‌دهیم. 1️⃣ قسمت اول: گذار به جهان شمال-جنوب 2️⃣ قسمت دوم: نظریه‌پردازی برای ترمیم هژمونی 3️⃣ قسمت سوم و پایانی: آغازی بر پایان مرکزیت غرب ... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🚩 توافق راهبردی ایران-روسیه و گذار به جهان شمال-جنوب 🔹شاید نگاه منتقدانه به ژئوپلیتیک برای ما در نگاه نخست چندان آشنا به نظر نرسد، اما سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی که بر این بنیان استوار گردیده‌اند، برای ما بسیار محسوس و آشنا هستند. ما با آن‌ها محشوریم و زندگی می‌کنیم، بی‌آن‌که بنیان‌های نظری و تئوری‌های پشتیبان آن‌ها را بشناسیم. موضع‌گیری نسبت به دانش‌واژه‌های رایج ژئوپلیتیکی، مثل اصطلاح نمونه‌ای از این دست سیاست‌هاست؛ سیاست‌های عالمانه‌ای که از یک نگاه ژرف تئوریک بهره می‌گیرند. 🔸تلاش برای حذف اصطلاح خاورمیانه، از عزم راسخ جمهوری اسلامی و پیشگامی ملت ایران در بازتعریف موقعیت ژئوپلیتیکی خبر می‌دهد. آن‌‎چه در این بازتعریف نشانه گرفته شده است، عبارت است از: بهره‌گیری هرچه‌بیش‌تر از امکانات و ظرفیت‌های خدادادی این منطقه از جهان، که غرب مدرن آن را در 200 سال گذشته به یغما برده و از آنِ خود کرده است. 🔹وقتی از گذار به شرق‌محور و فروپاشی آمریکامحور صحبت می‌کنیم، برای پرهیز از ، طبعا به ادبیات علمی روشنگرانه‌ای در این باب احتیاج خواهیم داشت. بخشی از این ادبیات را از طریق استحاله‌ی ادبیات انتقادی می‌توان به‌دست آورد و بخش دیگری را نیز باید با خلاقیت و ابداع که از اندیشمندان انتظار می‌رود، کسب نمود. 🔸کاستن از حجم عظیمی از ظلم که در جهان منتشر است، نیازمند بازتعریف شیوه‌ی تقسیم جهان است. در این بازتقسیم باید اروپامحوری مورد تجدیدنظر قرار بگیرد؛ سیاست بازتعریف ژئوپلیتیک جهان و گذار از اروپامحوری به بخشی از این اصلاح اساسی و بنیادین است. روز گذشته که شاهد انعقاد قرارداد راهبردی میان ایران و بودیم، این سیاست یکی از میوه‌های خود را بر زمین گذاشت. انتظار آن است که این قرارداد، محقق‌کننده‌ی نگاه انتقادی در ژئوپلیتیک جهت بازپس‌گیری ظرفیت‌های به‌تاراج‌رفته‌ی آسیایی باشد. ایران عزیز ما نیز که همیشه در دو قرن اخیر مورد تهاجم و تعدی بوده، یکی از بازیگران مهم این گذار خواهد بود. جغرافیای طبیعی به‌طور خدادادی در لجمن این درگیری و در لبه‌ی این تقسیم‌بندی قرار دارد. گذار از اروپامحوری به آسیامحوری نیازمند تقویت به‌جای است که مرزهای شمالی ایران، یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های آن محسوب می‌شوند. 🔹از برجسته‌ترین مبدعان ادبیات شمال-جنوب می‌توان به اشاره کرد. وی که یکی از سرآمدان رهیافت انتقادی به ماهیت اروپامحورانه‌ی ژئوپلیتیک است، اندیشه‌ی خود را حول مفهومی تحت‌عنوان صورت‌بندی کرد. در این صورت‌بندی جدید، مدل تازه‌ای برای فهم و تبیین ارائه شده است. دیدگاه ، دیگر اندیشمند ژئوپلیتیک نیز در همین راستا تکوین یافته است. 🔸در آلترناتیوی که و ارائه کرده‌اند، جهان از صورت‌بندی غربی-شرقیِ اروپامحورانه خارج شده و در قالب تعاملات شمال-جنوب توضیح داده می‌شود. این آلترناتیو در مقابل نظریه‌ی هالفورد مکیندر قرار دارد و به بازسازی و ترمیم آن می‌انجامد. 🔹نظریه‌ی هارتلند ، یکی از ستون‌های رهیافت اروپامحوری است. این نظریه، تقسیم قدرت در جهان را به‌گونه‌ای توضیح می‌دهد که گویا ، سرزمین‌ها و ملت‌ها را به شرقی-غربی تقسیم کرده است. این شیوه از تقسیم‌بندی، را در تقویت می‌کند. تقلا برای عبور از جهان تک‎قطبی و گذار به نظام جهانی چندمرکزی از حیث تئوریک نیازمند نقد و نقض نظریه‌ی هارتلند و تعدیل آن است؛ این مطلوب، همان کاری است که والرشتاین و تیلور دنبال کرده‌اند. این یادداشت ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 تغییر در شیوه‌ی تقسیم زمین 🧩 قسمت دوم: نظریه‌پردازی برای ترمیم هژمونی 💰 تعداد کلمه: 420 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 4 دقیقه نظریه‌های برآمده از رهیافت اروپامحور، مثل نظریه‌ی هارتلند هالفورد مکیندر، توجیح‌گر جهان تک‌قطبی غرب‌محور هستند. گذار به اقتضا می‌کند که این نظریه‌ها و به‌نحوی‌اولاتر این رهیافت، نقد و نقض شده و زمینه برای طرح نظریه‌های جدید برای ساخت نظام جدید فراهم گردد. آراء و نظریه‌های رابرت کاپلان در چنین راستایی قابل تامل است. بخش دوم این سلسله یادداشت در ادامه تقدیم می‌شود... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 تغییر در شیوه‌ی تقسیم زمین 🧩 قسمت دوم: نظریه‌پردازی برای ترمیم هژمونی 💰 تعداد کلمه: 420 کلمه
| 🚩 نزاع نظریه‌ها 🔸 نظریه‌ها، برسازنده‌ی جهان واقعی هستند؛ به آن مشروعیت می‌بخشند و ترمیم و دوام آن را ممکن می‌سازند. رشد نگاه انتقادی که از عدم کفایت و نابسندگی نظریه‌های پشتیبان نظم نوین جهانی خبر می‌داد، اندیشیدن به آلترناتیو هژمونی آمریکایی را تقویت کرده است. نظریه‌ی که توسط و ارائه شد، یکی از این آلترناتیوها بود که راهبرد شمال-جنوب را جایگزین راهبرد غرب_شرق کرد. 🔹یکی دیگر از نظریه‌هایی که از پشتیبانی می‌کند، نظریه‌ی است. نظریه‌ی کاپلان عمدتا با نام رهیافت شناخته می‌شود. نظریه‌ی وی نمونه‌ای از تلاش‌هایی است که می‌کوشند تصویری از نظام جایگزین موجود را ترسیم کنند. 🔸کاپلان روی ناآرامی‌هایی که در نقاط مختلف جهان در حال گسترش بود، تمرکز کرد و اصطلاح جدید ژئوپلیتیکی و را برای توضیح و تبیین وضعیت موجود ابداع نمود. البته قصد کاپلان ترمیم قدرت جهانی آمریکاست و کم‌تر می‌توان از دل آن بدیل را استشمام نمود. 🔹نظریه‌ی نیز یک سویه‌ی ژئوپلیتیکی دارد. در این نظریه که به رهیافت مربوط می‌شود، زیرساخت منازعات ژئوپلیتیکی که از آن سخن می‌گفت را در فرهنگ‌ها و تمدن‌های منتشر در جغرافیای ملل جست‌وجو کرده است؛ وی این وضعیت را به اوضاع بعد از پیوند زد و رد پای خطوط گسل‌خیز این منازعه را در جغرافیای جهان ترسیم نمود. عنوان کتاب وی یعنی «برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظام نوین جهانی» به وضوح از جنبه‌ی ژئوپلیتیکی نظریه‌ی ساموئل هانتینگتون پرده برمی‌دارد. این نظریه، نسخه‌ای کاربردی برای بقای در مواجهه با شرایط گذار به بوده است. 🔸روی‌آوردن به ایجاد برای مقابله با ، بر اساس این نظریه‌های ترمیمی پشتیبانی می‌شود. نظریه‌ی کاپلان در پایان قرن بیستم نگاشته شد؛ نظریه‌ی برخورد تمدن‌های هانتیگتون نیز در سال 1993 میلادی مطرح گردید. اقدام امریکا در ایجاد کانون‌های تکفیری در نیز از سال 1996 میلادی آغاز شد و در سال 2007 میلادی به بهره‌برداری رسید. و تجهیز مسلحین افغان نمونه‌ای بسیار برجسته در این راستاست. کاپلان نیز در این میان روی منازعات تمرکز داشت و از نزدیک در این منطقه زندگی می‌کرد. تضعیف گفتمان از درون با تاسیس گروه‌های سلفی و تکفیری، از بالکان و تا نکته‌ی تمرکز این نظریه‌ها بوده است. 🔹جا دارد ما نیز در ایران عزیزمان از خودمان بپرسیم که نظریه‌ی پشتیبان ما از جبهه‌ی مقاومت چیست و چه آرایش تئوریکی در برابر نظریه‌های رقیب به خود باید بگیریم؟ اساسا آیا توجه به لایه‌ی تئوریک این تقابل‌ها و تغییرات را یک امر جدی و لازم و ضروری می‌دانیم یا معتقدیم که این وجه بیش‌تر یک فعل تشریفاتی و نمایشی و تزئینی است؟ در برابر را از کجا پی بگیریم؟ این یادداشت ادامه دارد.... 1️⃣ قسمت اول: گذار به جهان شمال-جنوب 2️⃣ قسمت دوم: نظریه‌پردازی برای ترمیم هژمونی 3️⃣ قسمت سوم و پایانی: آغازی بر پایان مرکزیت غرب ... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 تغییر در شیوه‌ی تقسیم زمین 🧩 قسمت سوم: آغازی بر پایان مرکزیت غرب 💰 تعداد کلمه: 520 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 5 دقیقه تقابل نظریه‌های اولیه ژئوپلیتیک با نظریه‌های انتقادی موج‌های بعدی این دیسیپلین نشان می‌دهد که جدی‌ترین سطح رقابت قدرت در مقیاس جهانی را باید در دل و جست‌وجو کرد. تکوین و تکامل نظریه‌ها دریک‌سو در پی بقای هژمون موجود هستند و تداوم جهان تک‌قطبی آمریکامحور را دنبال می‌کنند؛ درسوی‌دیگر شاهد ظهور و شکل‌گیری جبهه‌هایی هستیم که مستعد ارائه‌ی آلترناتیو و نظم جایگزین به‌جای نظم و نظام بین‌الملل موجود می‌باشند. پرسش این است که آیا این جبهه‌ها را باید صرفا یک اقدام میدانی شمرد یا با تکیه بر یک نظریه‌ی پشتیبان می‌توان به تعمیم این تجربه‌های عینی در ساحات دیگر عرصه‌ی عمومی نیز اندیشید؟ قسمت سوم و پایانی سلسله یادداشت تقسیم زمین به پرسش فوق اختصاص دارد.... 1️⃣ قسمت اول: گذار به جهان شمال-جنوب 2️⃣ قسمت دوم: نظریه‌پردازی برای ترمیم هژمونی 3️⃣ قسمت سوم و پایانی: آغازی بر پایان مرکزیت غرب ... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🚩 چگونه جبهه‌ی مقاومت از هژمونی غرب مرکززدایی کرده است؟ 🔹 دهه‌ی پایانی و دهه‌ی نخست بازه‌ی زمانی تدوین نظریه‌های ترمیم‌گر و رخنه‌پوش ژئوپلیتیک بود؛ بازه‌ای که در آن به پیروزی رسید و اتحاد جماهیر از هم فروپاشید. بار تئوریک این کار بر دوش و قرار داشت. نظرورزی آن‌ها کوه یخی را ساخت که نوک آن را می‌شد در طراحی و اجرای در و در و دید. هانتینگتون آشکارا در کتابش اعلام کرد که درصدد بازسازی نظم نوین جهانی از دل درگیری تمدن‌هاست. کاپلان نیز از کارکرد شورش و آنارشی در تبیین مسابقات جغرافیایی پرده برداشت. 🔸 تمرکز معماری دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی حول پی‌ریزی و پیاده‌سازی نشان‌دهنده‌ی اعتنای این نظام به اهمیت جغرافیا و قدرت برخاسته از آرایش زمین و سرزمین است. ما به تدریج عقلانیت خود را در برای هضم و ترتیبات امنیتی این نقطه‌ی حادثه‌خیز جهان رشد داده و همواره در مسیر بلوغ و تکامل حرکت کرده است. با این نشانه‌هاست که می‌توان قسم خورد که در پس تصمیمات این نظام با عقل شدیدا عمیقی روبه‌رو هستیم که به تغییر افق‌های برسازنده‌ی مناسبات بین‌المللی واقف است و خود را در مقیاس بازی‌گر می‌بیند و میدان را برای بازی‌گری خود تنظیم می‌کند. 🔹 ترسیمی که با ادبیات خاص خودشان از مواجهه‌ی با نظام سلطه ترسیم می‌کنند، بروز و برون‌داد همان عقلانیتی است که می‌خواهد تفوق اروپامحور را بشکند و هژمونی برآمده از آن را از مقام استیلاء به زیر بکشد. طبعا چنین مواجهه‌ای بدون پشتیبانی تئوریک نبوده و نمی‌تواند پیش برود. 🔸 ازاین‌‎رو می‌توان گمانه‌زنی کرد که یک پشتیبان و مجهز به ادراکات هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی در پس اراده‌ی معطوف به گذار از نظام سلطه وجود دارد؛ خواه این تئوری آشکارا عرضه گردیده باشد یا به هر دلیلی صرفا در و دولت عمیق آشکار شود. رد پای این تئوری را می‌توان در جاهایی سراغ گرفت که با تولید و به‌کارگیری ادبیاتی جدید، عزم خود را مبنی‌بر مشروعیت‌زدایی از نظم و موجود نشان داده است. 🔹مرکززدایی از نظم غرب‌محور یکی از مهم‌ترین نمودهای نظام فکری پشتیبان جبهه‌ی مقاومت است. تلاش‌های این جبهه به‌نحو واضح و میدانی، مرکزواقع‌شدن غرب در تعریف زندگی ایده‌آل را نشانه گرفته است. این جبهه موفق بوده که لخت‌بودن پادشاه غرب را فریاد بزند و نشان دهد که غرب عملا فاقد صلاحیت لازم برای تعیین هنجارهای اخلاقی، الگوهای سیاسی، شیب مبادلات اقتصادی و روندهای فرهنگی است. 🔸نویسنده‌ی کتاب «هراس بنیادین» در همان سال‌های نخست این ظرفیت را در انقلاب اسلامی مشاهده کرده است. در این کتاب می‌نویسد: رهبران اسلامی در ایران تا حد زیادی در راستای تخریب منطق اروپامداری و غرب‌مداری در جهان تلاش نموده‌اند. بنابراین ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن، غرب و اروپا در وضعیت مرکزیت‌زدایی قرار گیرد. 🔹در توضیح سخن سعید باید گفت که وجه نامرئی امپراتوری غرب، همان مرکزیت‌بخشیدن به شیوه‌ی اداره‌ی عرصه‌ی عمومی و سبک زندگی اروپایی است. مرکزیت‌بخشی به تجربه‌زیسته‌ی اروپا، منطق سلطه را تامین می‌کند. این منطق در تعریف جغرافیا نیز بازتاب داشته است. برای مثال، تعریف به‌عنوان مدار شاخص برای تنظیم ساعت در جهان بازتاب همین منطق است. گذر از مستلزم به چالش‌کشیدن اقتدار آن‌دسته از ابزارهای غرب است که با توسل به آن‌ها وانمود می‌کند که بر جغرافیای جهان تسلط دارد و گویا عالم در ید کنترل اوست. این گذار در رفتار جبهه‌ی مقاومت و به چالش‌کشیدن اقتدار ژئوپلیتیکی غرب کاملا نمود و بروز دارد. 🔸با نگاهی عمیق‌تر به این تقابل و با درنظرگرفتن لایه‌های مختلف درگیری دو ، که در یک‌سوی آن جبهه‌ی مقاومت ایستاده است، از شکست نظریه‌ی فرانسیس فوکویاما تفسیر بهتری می‌توان ارائه کرد؛ ازاین‌منظر، اعتراف را باید اذعان به توانایی و توفیق جبهه‌ی مقاومت در مرکزیت‌زدایی از جهان آمریکایی دانست. 🔹در ادامه و امتداد همین تلاش‌های عملی و میدانی جبهه‌ی مقاومت، کاملا قابل فرض است که بتوانیم به لایه‌های دیگری از مبارزه با نظام سلطه از طریق مرکززدایی از جهان غرب در عرصه‌های مختلف بیاندیشیم تا به از خودش پایان ببخشیم. 📮 پی‌نوشت: یادداشت‌های این عنوان از گفت‌گوی با دکتر ابراهیم متقی الهام گرفته شد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
: ما ملت ايران انقلاب بسيار بزرگی کردیم. عظمت این انقلاب خیلی زیاد است و من قرص و محکم به شما عرض می‌کنم: اغلب ماها هنوز نمی‌دانیم چه کار عظیمی انجام گرفته..... این انقلاب با این عظمت و با این ابعاد و با این آثار علمی، از لحاظ ارائه مبانی فکری خودش یکی از ضعیف‌ترین و کم کارترین انقلاب‌ها که هیچ [بلکه حتی] تحولات دنیا است... گاهی انسان دلش نمی‌آید بگوید در حد صفر؛ چون واقعاً کسانی با اخلاص کارهایی کرده‌اند؛ اما اگر نخواهیم ملاحظه‌ی این جهات عاطفی را بکنیم، باید بگوییم ! خیلی کم، خیلی خیلی کم. ۱۳۶۸/۰۹/۰۷ https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid