eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. برای « دزفول » شهر مقاوم و مقاومت مردمش ----------- اِستاده پا بجا دزفول قهرمان مانند کوه ها دزفول قهرمان از خون مردمش بگرفت ناگهان رنگی ز کربلا دزفول قهرمان شهری مقاوم و ، شهری حماسه خیز شهری به خون رها دزفول قهرمان دشمن خباثت اش در اوج بود و شد با عشق همصدا دزفول قهرمان جاوید و سربلند آئینه ی جهاد اِستاده روی پا دزفول قهرمان می ریخت بر سرش باران بمب ها با غم شد آشنا دزفول قهرمان از خون هر شهید دارد در آسمان مرغانِ در هوا دزفول قهرمان هرگز نمی روی بیرون ز قلب ما ای شهرِ با خدا دزفول قهرمان «یاسر» هنوز هم دارد به روی لب فریاد نینوا قهرمان ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. 🔊 دعای کمیل سحر 📆 جمعه ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج 🔊 بخش اول | با همین روی سیاهم بار بستم آمدم 🔊 بخش دوم | اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ ءٍ 🔊 بخش سوم | اَسئَلُهُ کَشفَ ضُرّي و النّظرَ في اَمري 🔊 بخش چهارم | در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو 🔊 بخش پنجم l فَبِعِزَّتِک یا سَیدِی وَ مَوْلای أُقْسِمُ صَادِقا 👇👇👇👇👇
حاج سید رضا نریمانیFadaeian-Komeil-14030811 (1).mp3
زمان: حجم: 29.18M
🔊 بخش اول | با همین روی سیاهم بار بستم آمدم https://eitaa.com/emame3vom/109490 📋 با همین روی سیاهم بار بستم آمدم (ع) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با همین روی سیاهم بار بستم آمدم زشت و زیبا، خوب یا بد، هرچه هستم آمدم غصه‌ام را بیشتر از خلق، مادر می‌خورد طعنه وقتی می‌خورم فوراً به او بر می‌خورد با لباس پاره هم دارم بهای بهتری چون که دارم دعوت از مشکل‌گشای بهتری با دو دست خالیم کوه گناه آورده‌ام بر علی مرتضی امشب پناه آورده‌ام بچه که بد می‌شود، بابا پریشان می‌شود او خودش منتّ کِشِ طفل گریزان می‌شود راه این آلوده افتاده به دریای نجف خوب شد من را سپردی دست آقای نجف هر زمانی که دلم از مردم دنیا گرفت گرد و خاک بارگاهش گرد و خاکم را گرفت می‌کشد بار مرا بر شانه‌اش تنها علی نیمه‌شب در می‌زنم این خانه را با یاعلی رو به ایوان طلا گفتم اذان، گفتم حسین من اَرادَ اللّٰه خواندم، پشت آن گفتم حسین خواهری از خیمه‌ها تا بین گودالش رسید شمر بیرون آمد و زهرا به دنبالش رسید گفت مادر؛ روبه‌روی قبله‌ام محراب ریخت تشنه بودی، پیش چشمت کاسه‌های آب ریخت مثل تو گیسو پریشان است مادر هم حسین زنده بودی و شدی با نیزه‌ها درهم حسین هم روی نی، هم به زیر پای لشکر دیدمت پیکرت پاشیده بود از هم... فقط بوسیدمت شاعر : ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
حاج سید رضا نریمانیFadaeian-Komeil-14030811 (4).mp3
زمان: حجم: 18.86M
🔊 بخش چهارم | در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو متن 👇 https://eitaa.com/emame3vom/108143 📋 در حدیث سوختن دل را بگو پَر را نگو /*بخش اول صوت* (س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در حدیث سوختن دل را بگو پَر را نگو شعله‌ی در را بگو احوال مادر را نگو بی‌ادب‌ها پشت در فریاد مَستی می‌زنند حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو گرمی آتش اذیت می‌کند حوریه را این وسط آن شعله‌ی خورده به معجر را نگو پای نامَحرَم‌ اگر بر چادر ناموس خورد گریه‌کن بر حالش اما حال شوهر را نگو میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو زخم شد لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 گریه نکن (س) حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه نکن تو که گریه می‌کنی می‌میرم گریه نکن غمت از دنیا کرده سیرم نبینم دیگه غربت رو توو چشات بیا دردات و تقسیم کن با زهرات درد و ناله واسه من شب و کابوس واسه تو بی‌کسیت غصه‌ی من غم ناموس واسه تو یه دلِ خون واسه من خونِ دیوار واسه تو آتیش در واسه من داغ مسمار واسه تو « آه! مادرم؛ آه! مادرم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. السلام علیک یا اباعبدالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیوانه‌ی زنجیری گیسوی حُسینم آواره‌ی هر روز و شب موی حُسینم بیهوده به دنبال طبیبی نفرستید من زخمی تیغ خم ابروی حُسینم مستی من از باده و پیمانه گذشته عُمریست که مست رخ دلجوی حُسینم با من سخن از عطر گل و باغ مگوئید من در به در رایحه بوی حُسینم حُجاج اگر جانب کعبه به شتابند من معتکف دائمی کوی حُسینم مشّایه طریقی است که دیوانه پسند است دیوانه‌ی آواره‌ام و سوی حُسینم در سینه زنی در وسط هروله‌هایم واللهِ که من زنده به یک هُوی حُسینم در کالبدم تا نفسی هست همیشه آواره هر روز و شب موی حُسینم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .............. .
امام حسین ع
مناجات با امام زمان(عج) مداح: #وحید_محمدی🎤 شاعر: احسان نرگسی✍ #امام_زمان #فاطمیه مسیر عشق بلند است
. تکمیل شعر ناتمام استاد محمد حسن زاده رحمت الله علیه توسط جمعی از شاعران اهلبیت علیهم السلام 《زیر باران نگاهت چشم‌ها تر می شود》** پیش تو دریا شدن قطعا مُقَدَّر می شود ۱ هر غلامی آخرش از دستِ اربابش گریخت هرکسی اربابِ ما را‌ دیده ، نوکر می شود ۲ عمرِ هر کس با خیالی سر شد و صد شکر که ..‌. عمر ما با شوق وصلِ کربلا سر می شود ۳ یا محول نرگس چشم تو حوِل حالنا حال من خوب است اما با تو بهتر می شود ۴ کعبه گِردِ کربلا می گَردد و حَظ می بَرَد ! یک قدم در راهِ تو با حج برابر می شود ۵ 《با تنفس در حرم حال و هوای قلب ها》 《از تمامِ لحظه های عمر ، بهتر می شود》** هر سری از سروران و هر دلی از دلبران چون به این مِی خانه آید ، کوبه ی دَر می شود ۶ هرکه‌عمری چون "حسن زاده " دم از مولا زند هم‌نشینِ فاطمه در روزِ محشر می شود ۷ شک اگر داری بیا بر نیزه های حق ببین هرکه با او مانده از کلِ جهان ، سر می شود ۸ این که میدانم "حسن زاده" است مهمانِ حسین داغِ فقدانش برایم باز کمتر می شود ۹ رحمتِ الله بر عشاقِ اربابم حسین خادمِ درگاه او در عرش ، سرور میشود ۱۰ باز هم شبهای جمعه سهمِ ما از کربلا بیتی از بی تابیِ زهرای اطهر می شود ۱۱ روضه از گودال میخوانم ، از آن اوقات که پیش چشمِ مادری ، فرزند ، پرپر‌ می شود ۱۲ نیزه و شمشیر ها سهمِ برادر شد همه در اسارت بودن اما سهمِ خواهر می شود ۱۳ من هوای روضه کردم ارباً اربا شد دلم روضه خوانم ، روضه ی من داغِ اکبر می شود ۱۴ خوش قد و بالا به میدان رفت فرزندت ولی... اکبری که در عبا برگردد اصغر می شود ۱۵ نامِ زیبایِ حسین بنِ علی آمد ، یقین این غزل از بهترین اشعارِ دفتر می شود ۱۶ سروده شده به همت شاعران اهلبیت علیهم السلام :   ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷   ۸   ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲   ۱۳ ۱۴ ۱۵    ۱۶ ابیاتِ ستاره دار ، سروده شده توسط شاعر اهلبیت علیهم السلام ، استاد حسن زاده رحمت الله علیه می باشند .
کربلایی حسین طاهری4_5938285396210224718.mp3
زمان: حجم: 19.02M
🎧 عج 🎤 📝 مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشیدن مان بی تو ،مایه ی ننگ است گناه، از تو مرا دور کرده ،می دانم ببین که فاصله ی ما هزار فرسنگ است به هر که فکر کنی دل سپرده ام ،جز تو بگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیر حنای من که دگر سالهاست بی رنگ است # شنیده ایم که مادربه بستر افتاده شنیده ایم درِ خانه ی علی جنگ است دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا... برای گریه ی از داغ مادرم تنگ است
. بی قیمتم و جز تو خریدار ندارم گیرم بخرندم بکسی کار ندارم گیرم دو جهانم نپسندد تو پسندی من جز تو کسی در دو جهان یار ندارم من دست تهی دارم و تو دست نوازش تو باغ گلی من که به جز خار ندارم در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو محتاج گلم کار به گلزار ندارم من مشتری یوسف و در دست کلافی جز رشته دل بر سر بازار ندارم ای آنکه غمت ناز فروشد بدو عالم دریاب که من غیر تو غمخوار ندارم بگذار بخندند و بگیرند و ببندند دیوانه ام و بیم ز آزار ندارم آرند همه هدیه برای تو و من نیز جز دیده گریان و دل آزار ندارم ای قامت خم گشته و این بار معاصی پیش کرمت خوشتر از این بار ندارم من «میثم» و در پیروی از میثم تمار جز دار غم عشق شما دار ندارم استاد ✍ .............. . بی قیمتیم و قیمت ما می‌شود حسین در اوج فقر، ثروت ما می‌شود حسین زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست وقتی که ذکر هیئت ما می‌شود حسین این روزها مساجد ما هم حسینیه است در این دهه عبادت ما می‌شود حسین این چند قطره اشک به پای غمش کم است بعد از وفات، حسرت ما می‌شود حسین همراه کم حجاب نشسته محجبه بنیان‌گذار وحدت ما می شود حسین ما ملت امام حسینیم و تا ابد پشت و پناه ملت ما می‌شود حسین آن لحظه‌ای که خلق سرافکنده می‌شوند در روز حشر، عزت ما می‌شود حسین یارب تو شاهدی که در ایام اربعین یکجا تمام حاجت ما می‌شود حسین زهرا اگر مؤید دل‌های ما شود سرمایه‌ی محبت ما می‌شود حسین وقتی که بالحسین شروع دعای ماست مشغول استجابت ما می‌شود حسین ✍ ................... ببخشمان که دل بی قرار کم داریم میان منتظران، مهزیار کم داریم زبان شعر، برایت نگفته‌ها دارد مؤیّد و شفق و سازگار کم داریم ✍ ............... از ازل در طلبت چسم ترم گفت حسین از ازل‌در‌طَلَبَت‌چشم‌ترم‌گفت‌؛ حسين هركجا‌بال‌زدم،‌بال‌و‌پرم‌گفت‌؛ حسين مادرم‌داد‌به‌من‌درس‌محبت‌اما من‌حسيني‌شدم‌ازبس‌پدرم‌گفت‌؛ حسين شيره‌ي‌مِهرتوخون‌شد‌به‌رگم‌شد‌جاري خونِ‌دل‌اشك‌شدودرنظرم‌گفت‌؛ حسين تاگُل ‌نام‌توواشدبه‌لبم،بازپدر گفت‌شكرتوخداياپسرم‌گفت‌؛ حسين هرچه‌دارم‌همه‌ازلطف‌پدربودكه‌او عوض‌قِصه‌به‌بالين‌سرم‌گفت‌؛ حسين اين‌عجب‌نيست‌كه‌يك‌بنده‌بَرَدنام‌تورا كه‌خدايِ‌ازل‌دادگرم‌گفت‌؛ حسين تيغهانوحه‌يِ‌خون‌از‌لبشان جاري‌شد تادرآن‌لحظه‌كه‌بانويِ‌حرم‌گفت‌؛ حسين گفتم‌اي‌عشق‌مرادستِ‌نيازاست‌دراز طلبِ‌خويش‌به نزدِكه‌برم‌گفت‌؛ حسين 📝 رضا حمامی آرانی "صفير"