Shab 04 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.47M
#مناجات_با_خدا
#امام_حسن
#حاج_منصور_ارضی
جمله ای از نور روی طاق عرش افتاده است
میزبان هم بهر مهمانان خود آماده است
جان ما آماده ی یک مستی جانانه شد
روزه داران لحظه ی دیدار صاحب خانه شد
باز هم شد پشت این در دیده ی عشاق تر
ما به او مشتاق بودیم او به ما مشتاق تر
السلام ای ماه من ماه خدا ماه کریم
دست خالی آمدم با دعوت شاه کریم
برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند
یا علی گویان در میخانه را وا کرده اند
من خجالت میکشم چون پیشواز آمد علی
باز هم پیش خدا بهر گدا رو زد علی
سفره را که چید مادر غصه ها شد برطرف
چیست شیرینی روزه حَب انگور نجف
خاک پای بوترابم نوکر مولا حسن
آخر سالی غبار از دل تکاندم با حسن
ای که میگویی به رویت قفل درها بسته است
کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است
تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن
با همان سوز جگر با ناله فرموده حسن
هیچ روزی سخت تر از روز عاشورا نشد
کربلا غوغا شد اما آب دست و پا نشد
گریه کردم گرچه افطاری که خوردم زهر بود
من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود
روضه ی عطشان شدن را تشنه میفهمد فقط
داغ حلق پاره اش را دشنه میفهمد فقط
#ماه_رمضان ۱۴۰۳
امام حسین ع
. #مناجات حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است او که هر جا که بر آن می نگری موجود است گرچه دی
.
#مناجات_با_خدا
حمد شایسته ربیست که نامحدود است
آنکه هرجا که بر آن مینگری موجود است
گرچه دیر آمدمو عمر هدر شد اما
بخشش صاحب این خانه همیشه زود است
دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود
توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است
آخرِ سال همه خانه تکانی کردند
دل من مانده که بدجور غبارآلود است
برسانید مرا زود به ایوان نجف
طفل آواره کنار پدرش خوشنود است
بارها با مددش پا شدم از روی زمین
در همه زندگی ام لطف علی مشهود است
کاش تا هست زمان کرب و بلایی بشوم
که عجل پشت سرم هست زمان محدود است
روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق
گریه بر تشنه لب کرب و بلا مقصود است
دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین
ته گودال بلا بین سنان مفقود است
تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که
خون جاری ز تنش بر عطشش افزوده است
گیسویش هست معطر به شمیم مادر
شمر بس کن مَبَر آخر سوی این گیسو دست
#محمدجواد_شیرازی✍
#مناجات
#امام_حسین
#حاج_منصور_ارضی 🎤
رمضان 1403
.👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اکفیانی! غریب و تنهایم
و انصرانی! شدم به تو مشتاق
سحری روبروی شش گوشه
دست من را بگیر بین رواق
ای ضریح حسین دلتنگم!
برسان ناله مرا به عراق
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_حسین
#فراق_کربلا
#حاج_منصور_ارضی🎤
#رضا_دین_پرور ✍
Shab 07 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
3.4M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_منصور_ارضی
رمضان شد بهار قرآن شد
باز هم باز باب غفران شد
ارک شد عرش قسمت ما هم
همنشین با شهیدان شد
خوف رفت از دلم رجا آمد
سفره ی توبه ام پر از نان شد
سیئاتم ز لطف شد حسنات
جای آلوده جمع خوبان شد
نفس مومنان به من هم خورد
قلب من نیز عرش رحمان شد
بنده را در بغل گرفت خدا
چشم آلوده خیس باران شد
راه عفو و مسیر بخشایش
گرچه دشوار بود آسان شد
جای العفو یا علی گفتم
باز هم روزی من ایوان شد
یا علی گفتم و نجف رفتم
خیر آن قسمت نیکان شد
بی علی کافر است سلمان هم
با علی هرکه شد مسلمان شد
یا علی گفتم و سرم گرمِ
پسرِ کوچک حسین جان شد
گفتم اصغر به جای صاد ولی
نام او با سِ سه دندان شد
خشک شد تا که شیر مادر او
عمر شش ماهه رو به پایان شد
رفت تا راه آب باز شود
منبرش دست شاه عطشان شد
تیر تا خورد گونه بالا رفت
لب غنچه شکفت و خندان شد
گاه میرفت و گاه برمیگشت
پدر از داغ طفل حیران شد
رفت آهسته پشت خیمه حسین
گوهرش زیر خاک پنهان شد
قهقه ها رباب را کشتند
بسکه قنداقه دست گردان شد
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 09 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
2.75M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_عباس
#حاج_منصور_ارضی 🎤
باید اشک چشم را بر کار بست
این دهان را بعد استغفار بست
این همه خانه تکانی کرده ایم
جلد قرآن ها چرا پس تار بست
باز هم آقا ز من راضی نشو
باز هم سال گناهم بار بست
تا که گفتم یا محول عفو کن
زودتر پرونده را غفار بست
دید زهرا راه را گم کرده ام
پرچمش را بر روی دیوار بست
من فراری بودم از مادر ولی
در به روی طفل با اصرار بست
زخم خوردم از همه رفتم نجف
رخم من را حیدر کرار بست
یا علی وقت ملاقاتی بده
از حرم دورم دلم زنگار بست
خواب دیدم دست معمار بقیع
میزند صحن حسن را داربست
عید من گریه است گریه بر حسین
او که تقدیر مرا بسیار بست
روضه ی بی دستی آب آورش
دست من را موقع افطار بست
تا که سقا مشک را بر شانه زد
راه او را لشکر اشرار بست
بی مهابا تیر بر چشمم زدند
غرق خون شد پلک را دشوار بست
انقدر از فاطمه شرمنده بود
چشم خود را موقع دیدار بست
لعنت حق بر کسی که بعد او
راه زینب را سرِ بازار بست
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 10 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
4.33M
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#حاج_منصور_ارضی
گرچه همیشه رازم پیش تو برملا بود
نشکن دل کسی که کارش خدا خدا بود
شرمنده ام به قرآن خیلی خراب کردم
ویرانه ی دل من یک روز خوش نما بود
ظرف پر از ترک را نقداً خودت خریدی
قلب شکسته ی من با اینکه بی بها بود
دست از تو تا کشیدم دنیا کشیده ام زد
عاشق بدون معشوق سهمش فقط بلا بود
تا گوشه ای نشستم پیشم نشستی انگار
پس راه اصلی وصل در کنج انزوا بود
حتی نگفته ای کیست من را بغل گرفتی
بخشایشت همیشه بی چون و بی چرا بود
چادر نماز زهرا مصداق یا مجیر است
در اوج بی پناهی مادر پناه ما بود
آب و غذای ما را شخص حسن رسانده
رزق از کریم خوردن خوشبختی گدا بود
بیچاره ام به حق حیدر الهی العفو
مهر قبولی من در دست مرتضی بود
قیمت گرفت تربت تا خاکی از نجف شد
ایوان طلای حیدر اعجاز کیمیا بود
نوکر دلش گرفته دلتنگی اش حسین است
ای کاش روزی ما امسال کربلا بود
افطار تشنه لب ها اشک است اشک روضه
یاد همان لبی که پامال چکمه ها بود
کهنه حصیر دِه هم جمعش نکرد آخر
آن جسم قطعه قطعه از بس جدا جدا بود
شعر: #بردیا_محمدی✍
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 11 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.42M
#مناجات_با_خدا
#حاج_منصور_ارضی
یک ذره التفات به چشم ترم کنید
من آمدم توبه کنم باورم کنید
حتی به زور راه ببندید روی من
پا سوز سالیانه پشت درم کنید
بیزارم از خودم خود لجباز سرکشم
من را عوض کنید کس دیگرم کنید
نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر
تا وقت هست خاک حرم بر سرم کنید
گر حکم کرده اید بسوزم پس از عذاب
آب فرات قاطی خاکسترم کنید
زهرا به فکر گریه کنان حسین هست
خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید
من راضی ام سنگ سیاه علی شوم
در شوره زارهای نجف گوهرم کنید
جاروکش حیاط علی میشوم فقط
در آستان شاه نجف قنبرم کنید
امشب سفر به کرب و بلا مزه میدهد
ما را مسافران هوای حرم کنید
آقای من کفن نشده پس زمان مرگ
یک بوریا قواره ی این پیکرم کنید
ارباب ناله زد که سرم را جدا کنید
شرمی کنید و رحم به حال حرم کنید
شعر: #سیدپوریاهاشمی ✍
رمضان 1403
.
Shab 12 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
3.23M
#مناجات_با_خدا
#امام_زمان
#حضرت_زینب
#حاج_منصور_ارضی
ماه خدا با روزه داری تو زیباست
افطارها نام شما روی لب ماست
هرشب به شوق دیدنِ تو گریه کردم
دلتنگی فرزند از دوری باباست
ماه ضیافت ماه دیدار حبیب است
در پای سفره چشم ها بر دست آقاست
قربان خدمتکارهای خیمه ی تو
قربان چشمی که در آن روی تو پیداست
ای کاش میشد سر به زانویت گذارم
نوکر جدا از صاحبش تنهای تنهاست
در خواب هم یکبار رویت را ندیدم
دیدار تو زیباترین ساعات رویاست
راضی نمودن های تو یک راه دارد
این خانواده قلبشان در دست زهراست
حساس هستی روی نام مادر خود
آن مادری که پشت در هم فکر ماهاست
او سوخته تا که محبانش نسوزند
دلواپس مادر پریشانی فرداست
سوگند بر شاه نجف فردای محشر
شرط شفاعت های زهرا حب مولاست
نور علی در صورت ما جلوه کرده
حب امیرالمومنین سرمایه ی ماست
بعد از نجف آواره ی کرب و بلاییم
ارباب جان من اربعینم لنگ امضایت
نازم به ان دلداده ی محمل نشین که
بر صورت رأسی جدا غرق تماشاست
فریاد زد چشم علمدار تو روشن
زینب اسیر چشم های بی مداراست
شمر و سنان با خنده میگفتند زینب
این سر که میبینی به نیزه رأس سقاست
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 17 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
2.61M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_عباس
#حاج_منصور_ارضی
بار سنگین گناه این همه رسوایی داشت
من خطا کردم و لطف تو تماشایی داشت
این همه کوه گنه بر احدی فاش نشد
دیده از مغفرت توست که دریایی داشت
تو بغل وا کنی و روی بگردانم من
بنده انگار نه انگار تمنایی داشت
یاری ام کردی و گفتی به دل خسته بیا
سفره ی عفو من از بهر تو هم جایی داشت
رحمت واسعه ات آمد و بخشید مرا
یا حسین گفتم و عفو تو چه غوغایی داشت
پسر فاطمه شد منتظر آمدنم
آنکه از حُر خطاکار پذیرایی داشت
آنکه دستان زهیر و وهب و جُونو گرفت
هیبت حیدری و جذبه ی زهرایی داشت
رهنمون کرد همه قافله را سوی علی
آنکه در بین دو انگشت تجلایی داشت
کم شده صبر و قرارم نجفم را برسان
یا علی گفتم و خود حل معمایی داشت
ای دل ایوان نجف بین چه صفایی دارد
علقمه نیز از آن جلوه ی مولایی داشت
از رخ حضرت عباس علی پیدا بود
تیغ اگر تا وسط ابروی او جایی داشت
گفت بی دست به صورت به زمین افتادم
لطف زهراست که بالین سرم پایی داشت
مادرت آمد و من ادرک اخا سر دادم
چون نشد آب رسانم به خدا سر دادم
رمضان 1403
.
Shab 18 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.82M
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#حاج_منصور_ارضی
خدایا خدایا اگرچه بدم
دوباره درِ خانه ات آمدم
رساندم خودم را به مهمانی ات
درِ رحمتت را به گریه زدم
خدایا خدایا گدایم گدا
به رویم نزن که کجا بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
جدا از تو دلواپسم در عوض
در آغوش گرم تو آسوده ام
خدایا خدایا گدایم گدا
به سنگ گناهم شکسته پرم
بگو با چه رویی بیایم حرم
بگیرم پر چادر فاطمه
وساطت کند پیش تو مادرم
شده حال و روزم خرابِ خراب
شده بی محلی به حالم عذاب
اجازه بده صورتم را کشم
به خاک درِ خانه ی بوتراب
علیً علیً علی یا علی
هوایی شده دل برای نجف
دهد بوی زهرا فضای نجف
شدم مست انگور روی ضریح
گدایم گدایم گدای نجف
علیً علیً علی یا علی
وبالم شده کوله بار گناه
نظر کن به حال منه رو سیاه
بده دست من را به دست حسین
به سمت حرم کن مرا سر به راه
حسین جان حسین جان حسین
شب جمعه مادر به قدی کمان
می آید حرم میشود روضه خوان
به یاد لب تشنه ی حسین
شده اشک مادر ز دیده روان
بُنَیَ بُنَیَ حسین جان حسین
بمیرم عزیزم غریب کشتنت
جلو چشمم زیر و رو کردنت
کلافه شدم بسکه چیدم تو را
چرا پس مرتب نمیشه تنت
بُنَیَ بُنَیَ حسین جان حسین
ماه رمضان 1403
.
Shab 20 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
3.21M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_منصور_ارضی
خواهش ما گرچه گستاخانه است
رزق مهمان های تو شاهانه است
با تهیدستی به این در میزنم
خرج من بر دوش صاحبخانه است
گرچه گوش من بدهکارت نشد
گوش تو بر سائلی پر چانه است
آبرودار آبرویم را نریخت
این همه شرمندگی شکرانه است
دست هرکس نیست اینجا را بگیر
آن فراری که پی کاشانه است
فاطمه افطار ما را میدهد
نان و ریحان لقمه ی ریحانه است
گریه بر زهرا لطیفم کرده است
طفل مادر با همه بیگانه است
یا امین الله دورم از بقیع
اشکهایم در نجف بیعانه است
حج علی میزان علی محشر علی
هرکه عبد تو نشد دیوانه است
روزه یعنی تشنگی یعنی حسین
مستی عشاق بی پیمانه است
اصغرش از تشنگی غش کرده بود
سوز گرما قاتل پروانه است
سمت میدان برد سیرابش کند
حرمله دستش به تیر شانه است
مادرش در خیمه با دلواپسی
بی قرار آن یکی یکدانه است
فکر قبر کوچکی کرده حسین
چون حرم بی اصغرش ویرانه است
#ماه_رمضان 1403
.
.
#حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#وفات_حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#حیدر_خمسه 🎤
#حاج_منصور_ارضی 🎤
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگذاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بس که زیبا ،عهد با دلدار بستی
الحق ز یارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشته ی ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن وسرای تو ؛دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
دلداده و سرگشته ایم؛ الحمدلله
ما یارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پر باز کردیم
تاگوشه ی صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه، آب و رنگ دارد
پیراهنی که جای صدها چنگ دارد
مادر، شکایت ها ز روز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی ✍
.👇👇
Arzi - Shahid Jomhour 1403 [Mohjat_Net].mp3
1.67M
#حاج_منصور_ارضی
#شهدای_خدمت و
#سید_ابراهیم_رئیسی
روضه را از جنان سیاحت کن
خیز و تعظیم رو به ساحت کن
خستگی ناپذیر خدمت خلق
بعد از امروز خواب راحت کن
پسر فاطمه که سوخته ای
یاد آن روز پر وقاحت کن
در غم خویش اشک زهرا را
مرهم جسم پر جراحت کن
وقت آرامش است سید جان
بعد از این یک کم استراحت کن
سینه ها غرقِ در غم و محن است
همه جا از شهادتت سخن است
رفتی ای خادم الرضای خدا
داغ تو روی سینه ی وطن است
روی انگشتر تو حک شده بود
که ولی خدا ابوالحسن است
بر نگینت نوشته بود علی
عشق حیدر سزاش سوختن است
حرف انگشترت وسط آمد
دل ما یاد شاه بی کفن است
آنکه اعضای او به غارت رفت
آن شهیدی که پاره پاره تن است
پسر فاطمه ندید کسی
بدن تو بدون پیروهن است
جدت اما ذبیح العطشان شد
بدنش مُثله گشت و عریان شد
شهادت سید ابراهیم رئیسی 1403
.
Shahadat Emam Bagher 1402 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
1.62M
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر
#حاج_منصور_ارضی 1402
شهر مدینه ماتم سرایم
من یادگار کرب و بلایم
دیدم چگونه سرها از تن جدا شد
آقای عالم جسمش عریان رها شد
واغربتا واویلا آه و واویلا
****
با اهل خیمه من هم دویدم
طعم اسارت من هم چشیدم
در پیش چشمان من شد خیمه غارت
پوشیده ناموس ما رخت اسارت
واغربتا واویلا آه و واویلا
.
45566_1397830202143_3757696.mp3
3.94M
خداحافظ دوماهه گریه و ماتم
خداحافظ لباس مشکی و پرچم
حسین جانم
🎙 #حاج_منصور_ارضی
#⃣ #شهادت_امام_رضا
#⃣ #وداع_با_محرم_صفر
#سبک_سلام_آقا من الان روبروتونم
خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم
خداحافظ.لباس مشکی و پرچم
حسین جانم
خداحافظ.حسینی ها عزادارا
میون ما. میومد ناله زهرا
حسین جانم
حلالم کن . میدونم خیلی آقایی
دم مرگم. به دیدارم تو می آیی
حسین جانم
حلالم کن. ببین کوهی زدردم من
حلالم کن. برات کاری نکردم من
حسین جانم
حلالم کن . میدونم که گنه کارم
ولی آقا . می دونی که دوست دارم
حسین جانم
ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد
به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد
حسین جانم
سلام آقا. امام مهربان من
سلام آقا. ببین اشک روان من
رضا جانم
سلام آقا. پناه بی پناهانی
از اون اول. منم نوکر تو سلطانی
رضا جانم
دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد
دخیل بستم. کنار پنجره فولاد
رضا جانم
توی حجره زپا افتاده ای تنها
به گوش تو رسیده ناله ی زهرا
جواد اومد کنار تو به چشم تر
زدی بوسه به لبهاش لحظه ی آخر
*اما کربلا برعکس شد بابا اومد کنار پسر..*
ولی آقا شده کرب و بلا غوغا
زمین خورده کنار پسر بابا
.
.
#حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#حاج_منصور_ارضی 🎤
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
دلداده و سرگشته ایم الحمدلله
مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم
تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی ✍
.👇
.
#مناجات_با_امام_زمان
حاج #منصور_ارضی 🎤
کدامین ماه بین ابر و من پا در میانی کرد
در این ظلمت چراغی نیست تا آن را نشانی کرد
من از تاریکی شبهای بی تو سخت میترسم
زمینم را نگاه روشن تو آسمانی کرد
درخت سبز عمرم زرد شد از ماتم دوری
بهار باغ من را سردی هجران خزانی کرد
بغیر از خانه ی تو هرکجا رفتم ردم کردند
نمیدانی چه با قلبم غم نامهربانی کرد
به لطف اشک شستم گرد و خاک کلبه ی دل را
برای میهمان باید چنین خانه تکانی کرد
تمام شهرت دلداده وابسته به دلدار است
زلیخا را تب عاشق کش یوسف جهانی کرد
رقم های گناهانم رمق را برده از جانم
نباید در مسیر قله حس ناتوانی کرد
کلام هرز من هر روز روحت را میازارد
چگونه میتوان در پیشگاهت بددهانی کرد
شکستم له شدم مُردم تو بودی زنده ام کردی
دم گرمت مرا دلبسته ی این زندگانی کرد
سر پیری سرم را روی زانوی خودت بگذار
اقلا این دم آخر بگویند او جوانی کرد
خدا رحمت کند بابابزرگ روضه خوانم را
صدای حزن آلودش مرا صاحب زمانی کرد
پسر تنها در آغوش پدر آرام میگیرد
به قدر بوسه ای باید محبت را عیانی کرد
علی حبه جنه قسیم النار و الجنه
برای مرتضی اینگونه باید مدح خوانی کرد
پر از زخمم دوای درد من شش گوشه ی شاه است
دل عاشق چه عشقی در کنار یار جانی کرد
تو را جان گل هجده بهار مرتضی برگرد
همان یاسی که سیلی چهره اش را ارغوانی کرد
علی با چشم خود میدید زجر ذاب لحمی را
گمانم مادر ما را همین غم استخوانی کرد
شعر: #بردیا_محمدی ✍
#مناجات
#امام_زمان
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_منصور_ارضی
فاطمیه 45 روز 1403
.👇
.
#روضه_حضرت_زهرا
حاج #منصور_ارضی
در چشم مردم رتبه ی حیدر عوض شد
بعد از پیمبر شهر پیغمبر عوض شد
تاوان فتح قلعه را آخر گرفتند
لشکر همان لشکر فقط خیبر عوض شد
هجمه که آمد یا علی میگفت اما
با سقط بچه ناله ی مادر عوض شد
وقتی صدا زد فضه را زینب به خود گفت
چی شد که جای خادم و دختر عوض شد
در رو به داخل باز میشد قبلا اما
پا خورد و پا خورد و جهت آخر عوض شد
تا میخ شد همدست با دود و فرو رفت
شکل تنفس کردنش دیگر عوض شد
از خانه دنبال علی تا کوچه ها رفت
میدان عوض شد لاجرم سنگر عوض شد
هی قنفذ آمد هی مغیره این زد آن زد
دائم فقط جای بد و بدتر عوض شد
یک بار دست و سینه و پهلو شکستند
صدبار رنگ صورت حیدر عوض شد
شمشیر چون بالا سر مولا گرفتند
روضه به سمت حنجر و خنجر عوض شد
#روضه
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#حاج_منصور_ارضی 🎤
شب 1 فاطمیه اول
.👇
Sh 1 Fatemieh Aval 1403 Arzi [Mohjat_Net] (3).mp3
1.82M
#نوحه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_منصور_ارضی🎤
ام الائمه ای تو عصمت اللهی
بر تمام حجج تو حجت اللهی
بانوی بی حرم هستی تو مادرم
یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد
کشته شدی ولی تو به چه گناهی
ریشه ی نهضت بقیه اللهی
زدی در کوچه ها مهدی را هم صدا
یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد
تا که در پشت در گشتی تو گرفتار
زخمی شد صورتت بین در و دیوار
فضه میزد به سر گشتی تو بی پسر
یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد
روضه سر بسته شد بین دیوار و در
عبا رویت کشید با چشم تر حیدر
شد خانه قتلگاه بر طفلی بی گناه
یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد
🔸نوحه خوانی
شب 1 فاطمیه اول 1403
.
Sh 2 Fatemieh Aval 1403 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
1.74M
#نوحه
#حضرت_زهرا
#حاج_منصور_ارضی 🎤
ریحانه النبی انسیه الحورا
حبیبه ی علی ای زهره ی زهرا
با تو شد همنشین امیرالمومنین
یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد
از دامنت حسن شاه کرم باشد
با دعایت حسین صاحب حرم باشد
تو مهتاب شبی الگوی زینبی
یا فاطمه مدد یا فاطمه مدد
بسته شد راه تو در کوچه ای باریک
یک لحظه شد جهان پیش چشمت تاریک
در کوچه مجتبی برایت شد عصا
آه و واویلتا آه و واویلتا
یک طرف صورتت زخمی با سیلی شد
آن طرف خورده بر دیوار و نیلی شد
دو گوشواره شکست مادر زمین نشست
آه و واویلتا آه و واویلتا
#سینه_زنی
#منصور_ارضی
شب 2 #فاطمیه اول 1403
.