فلسفه نظری
🔴پوزيتويسم ⬅️در اوايل قرن نوزدهم ميلادی اگوست کنت فرانسوی که «پدر جامعهشناسی» لقب يافت
🔴پوزيتويسم
⬅️در اوايل قرن نوزدهم ميلادی اگوست کنت فرانسوی که «پدر جامعهشناسی» لقب يافته است، يک مکتب تجربی افراطی را بهنام «پوزيتويسم» (اثباتی، تحصلی، تحققی) بنياد نهادکه اساس آن را اکتفا به دادههای بی واسطه حواس تشکيل میداد و از يک نظر، نقطه مقابل ايده آليسم بهشمار میرفت.
💠کنت حتی مفاهيم انتزاعی علوم را که از مشاهده مستقيم بهدست نمیآيد، متافيزيکی و غيرعلمی میشمرد و کار بهجايی رسيد که اصولاً قضايای متافيزيکی، الفاظی پوچ و بیمعنا به حساب آمد.
💠اگوست کنت برای فکر بشر، سه مرحله قائل شد:نخست، مرحله الهی و دينی، که حوادث را به علل ماورايی نسبت میدهد؛ دوم، مرحله فلسفی، که علت حوادث را در جوهر نامرئی و طبيعت اشياء میجويد؛ و سوم مرحله علمی که به جای جستوجو از چرايی پديدهها، به چگونگی پيدايش و روابط آنها با يکديگر میپردازد، و اين همان مرحله اثباتی و تحققی است.
⬅️شگفتآور اين است که وی سرانجام به ضرورت دين برایـبشر اعتراف کرد، ولی معبود آن را «انسانيت» قرار داد و خودش عهده دار رسالت اين آيين شد و مراسمی برای پرستش فردی و گروهی تعيين کرد.
آيين انسانپرستی که نمونه کامل اومانيسم است، در فرانسه، انگلستان، سوئد و امريکای شمالی و جنوبی، پيروانی پيدا کرد که رسماً به آن گرويدند و معابدی برای پرستش انسان بنا نهادند، ولی تأثيرات غيرمستقيمی در ديگران هم بهجای گذاشت.
#پوزیتویسم.
#الحاد.
#عقل.
#فلسفه.
#آگوست_کنت.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عشق و عرفان
💠ابوالحسن خرقانی را میتوان عارف انسانیت نامید. عارفی که در نهایت سلوک عارفانه ایستاده و مقام بلند او همواره تمنای کثیری از سالکان و عارفان بوده است.
او عارفی است که «نان»، «عشق» و «شادی» را بی هیچ چشمداشتی به انسان هدیه میدهد و بر این باور است که این سه نعمت را می بایست به همه انسانها، فارغ از دین و مذهب و مرامی ارزانی داشت.
⬅️او درباره هدیه شادی به انسانها میگوید:
«عالِم، بامداد برخیزد طلب زیادتی علم کند، و زاهد طلب زیادتی زهد کند و بوالحسن در بند آن بود که "سروری" به دل "برادری" رساند.»
⬅️ودرباره هدیه نان میگوید:
«هرکه در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید»
⬅️و درباره عشق میگوید:
«عشق عشق نيست مگر اينكه عاشق هرگاه كه معشوق خود را میبيند، شرم داشته باشد كه بگويد: «من تو را دوست دارم»
💠و چون نیک بنگریم حقیقت زندگی سعادتمند و ایده آل در این سه حاصل میشود.
«عشق، شادی و نان»
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴اهميت اصل عليت در عالم
⬅️محور همه تلاشهای علمی را كشف روابط علّی و معلولی بين پديدهها تشكيل میدهد و اصل عليت به عنوان يک اصل كلی و عام، مورد استناد همه علومی است كه درباره احكام موضوعات حقيقی بحث میكنند.
⬅️از سوی ديگر، كليت و قطعيت هر قانون علمی، مرهون قوانين عقلی و فلسفی عليت است و بدون آنها نمیتوان هيچ قانون كلی و قطعي را در هيچ علمی به اثبات رسانيد، اين يكی از مهمترين نيازهای علوم به فلسفه میباشد.
بعضی از كسانیچكه منكر اصالت عقل و احكام عقلی مستقل از تجربه هستند و يا اساساً برای مسائل فلسفی و متافيزيكی ارزش علمی و يقينی قائل نيستند، تلاش میكنند كه اعتبار اصل عليت را از راه تجربه ثابت نمايند.
💠اما چنانكه بارها اشاره شده، اينگونه تلاشها بيهوده و نازاست؛ زيرا از سويی اثبات وجود حقيقی براي اشياءعينی و خارج از نفس، مرهون اصل عليت است و بدون آن راهی براي اثبات حقايق عينی باقی نمیماند و هميشه جای اين شبهه وجود خواهد داشت كه از كجا فراسوی ادراكات و صور ذهنی، حقايقی وجود داشته باشد تا مورد تجربه قرار گيرد؟ و از سوی ديگر اثبات مطابقت ادراكات با اشياء خارجی(بعد از پذيرفتن آنها) نيازمند به قوانين فرعی عليت است و مادامی كه اين قوانين به ثبوت نرسيده باشد، جاي اين شبهه باقي است كه از كجا ادراكات و پديدههای ذهنی ما مطابق با اشياء خارجی باشند تا بتوان از راه آنها حقايق خارجی را شناخت؟ و سرانجـام با شـک در قـوانين ،عليـت نمیتوان كليـت و قطعيت نتايج تجربه را اثبات كرد و اثبات قوانين عليت از راه تجربه، مستلزم دور است؛ يعنی كليت نتايج تجربه، متوقف بر قوانين عليت است و فرض اين است كه میخواهيم آن قوانين را از راه تعميم نتايج تجربه و كليت آنها ثابت كنيم.
💠به ديگر سخن استفاده از تجربه در صورتی ممكن است، كه وجود اشياء مورد تجربه ثابت باشد و نتايج تجربه هم بهطور قطعی شناخته شود، و اين هردو متوقف بر پذيرفتن اصل عليت قبل از اقدام به تجربه است؛ زيرا در صورتی كه آزمايشگر به اصل عليت معتقد نباشد و بخواهد آن را از راه آزمايش اثبات كند، نمیتواند وجود حقيقی اشياء مورد تجربه را احراز نمايد، چون در پرتو اين اصل است كه ما از راه وجود معلول (پديدههای ادراكی) به وجود علت آنها (اشياءِ خارجی) پی میبريم، چنانكه در درس بيست و سوم توضيح داده شد. نيز تا به كمک قوانين عليت ثابت نشود كه علت پديده های ادراكی، مختلف و متغير و حاكی از ابعاد و اشكال گوناگون اشياء مادی متناسب با آنهاست، نمیتوانيم صفات و ويژگی های اشياء مورد تجربه را بهطور قطعي و يقيني بشناسيم تا درباره نتايج تجربه های مربوط به آنها قضاوت كنيم. گذشته از اينها، نهايت چيزی كه از تجارب حسی بهدست میآيد، تقارن يا تعاقب منظم دو پديده در حوزه تجربههای انجاميافته است، ولی چنان كه دانستيم تقارن يا تعاقب پديدهها، اعم از عليت است و از راه آنها نمیتوان رابطه عليت را اثبات كرد.
💠سرانجام اين اشكال باقي میماند كه تجربه حسی هرقدر هم تكرار شود، نمیتواند امكان تخلف معلول را از علت نفی كند، يعنی همواره اين احتمال وجود خواهد داشت كه در موارد تجربه نشده، معلولی بدون علت تحقق يابد يا اينكه با وجود علت، معلول آن تحقق نيابد، يعنی تجربه حسی از اثبات رابطه كلی و ضروری بين دو پديده هم عاجز است، چه رسد به اينكه قانون كلی عليت را در مورد همه علل و معلولات اثبات نمايد.
💠از اين رو اشخاصی مانندهيوم كه عليت را بهمعنای تقارن يا تعاقب دو پديده دانستهاند، راهی برای رهايی از اين شكوک و شبهات ندارند و بههمين جهت اينگونه مسائل فلسفی را لاينحل قلمداد كردهاند.
⬅️همچنين كسانی كه گرايش های پوزيتويستی دارند و تنها به دادههای حواس اكتفا میكنند، نمیتوانند هيچ قانون كلی و قطعی را در هيچ علمی اثبات كنند.
#علیت.
#اصل_علیت.
#قانون_علیت.
#هیوم.
#استقرا.
#حواس.
#حقیقت.
#پوزیتویسم.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴علامه طباطبایی(ره) در کلام جوادی آملی
⬅️اين جامعيت علاّمهِ در تحقيق مبانی صدرایی و تحليل منطقی سينائی، خاطره گرامی فارابی معروف را زنده میكند؛ چون به استناد آنچه كه استاد بارها اظهار میكرد، فلسفه فارابی هم از عمق حكمت متعاليه برخوردار است كه خود جمع بين برهان مشائی و شهود اشراق است، هم از تحليل منطقی بوعلی.
💠علامه میفرمود:
فارابی عصاره ای از مجموع بوعلی و ملاصدرا است. اگر انديشمند باهوشی، ضمن تحليل عقلی همگام دل، قدمی به سوی وحی آسمانی در پهنه تفسير وسيع علامه بردارد، خواهد يافت كه اگر استاد طباطبايی را فارابی عصر بناميم، سخنی به گزاف نگفته ايم.
📚سرچشمه انديشه جلد ۳، صفحه ۳۵۰.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴نقصی بر عقاید ملحدین
💠کسانى كه مىگويند معلومات ما تنها ارزش عملى دارند، زيرا ما تنها آثار حسى را، آن هم از طرق حواس خود مىيابيم و دليلى بر مطابقت آنها با خارج نداريم.
اگر كمى روشنتر شوند خواهند ديد كه اولا نسبت به خارج از خود و محسوسات خود مطلقا شكاک هستند، و از اين روى ارزشى براى سخنى كه به ديگران مىگويند نيست.
و ثانيا براى معلومات بسيارى ارزش واقعى قائل شدهاند مانند علمشان بخودشان و معلومات حسى خودشان و آنچه در دنبال معلومات حسى مىآيد.
و درين صورت چه مانع دارد كه سخن از ماوراء طبيعت نيز از اين قبيل بوده باشد.
و ثالثا از براى همين بحث ارزش علمى قائل شدهاند.
📚اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج۵، ص۲.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عقل، نقل و اسلامی سازی علوم
⬅️آیت الله جوادی آملی:
💠علوم وقتی اسلامی میشود كه عقل مانند نقل، حجت دينی باشد. اگر عقل حجت دينی است و حكم دين را میرساند، پس محصولات عقلی به معنای وسيع آن كه شامل علوم طبيعی، انسانی، رياضی و فلسفه میشود، مطالب دينی را میرسانند؛ نه آنكه بيگانه و متمايز از دين باشند.
💠ثمره ديگر اين مبنا برچيده شدن بساط مكتب تفكيک است. مكتبی كه بر لزوم جداسازی فلسفه الهی و عرفان ناب از كتاب و سنّت (علوم نقلی) تأكيد دارد. اگر عقل در كنار نقل حجت دينی است و هر دو (عقل و نقل) منبع معرفت دينی هستند، پس تفكيک و جداسازی اين دو كاملاً ناموجّه است. چگونه است كه معتقدان تفكيک به لزوم جدايی كتاب از سنّت فتوا نمیدهند با اينكه ميان اين دو حجّت نقلی تفاوت هايی هست؛ قرآن معجزه الهی است، امّا روايت معجزه نيست. سرّ نامعقول بودن تفكيک اين دو آن است كه هر دو حجّتِ دينی و معتبرند، هر دو مطلب دينی را ارائه مینمايند و در يک مسير و يک هدف قرار دارند. البته ممكن است رونده اين راهها اشتباه كند و مسلک را درست نپيمايد؛ ولی خطای سالک غير از بطلان مسلك است، چنان كه اشتباه فقيه يا اصولی سند ناصواب بودن راه فقه و مسلک اصول نخواهد بود، پس خطای عالم دليل بطلان آن علم و فنّ خاص نيست.
💠به همين ترتيب اگر عقل در درون هندسه معرفت دينی قرار گيرد، طبعاً منبع معتبر دينی و حجت الهی در عرض دليل نقلی است و معنا ندارد كه حجّت عقلی از حجت نقلی بيگانه و جدا انگاشته شود، بلكه هر دو حجتِ دينی در خدمت تبيين محتوای دين خواهند بود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴معرفت به ذات واجب
از آنجا كه ارزش هر معرفتی به اندازه معروف آن است و هيچ معروفی همانند واجب تعالی نيست، پس هيچ معرفتی همتای شناخت حق سبحانه نمیشود. فطرت سالم هر انسانی به هستی خدای سبحان شهادت میدهد و هرگونه برهانی كه برای اثبات آن ذات اقدس اقامه شود، به منزله تنبيه و احيای ارتكاز فطری است و اثبات اصل ذات نيازمند به برهان نيست بلكه صرف تنبيه كافی است.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت اول.
💠در زبانهاى اروپايى لفظ متافيزيک، به معنى ما بعد الطبيعه، از ديرباز بر همين نوع از معرفت اطلاق شده است. نكته قابل ملاحظه اين است كه در اثر يک تقسيم بندى و نامگذارى ساده، كلمه متافيزيک در قرون اخير دچار سرنوشت خاصى شده است. بدين معنى كه چون در مجموعههاى اوليّهاى كه شاگردان ارسطو از آثار وى گرد آوردهاند، ابتدا مبحث طبيعيات و بعد از آن مباحث مربوط به الهيات و امور عامّه (مسائل وجود) درج شده است، در اعصار بعد، امور عامّه يا بخش فلسفه اولى را متافيزيک، يعنى آنچه پس از فيزيک (طبيعيات) قرار دارد، ناميدهاند.
اين نامگذارى باعث شده است كه فلسفه اولى به معنى ما بعد الطبيعه ناميده شود و در قرون بعد، بهويژه در عصر تجديد حيات فكرى اروپا (رنسانس) لفظ متافيزيک را بر فلسفهاى اطلاق كنند كه درباره عوالم ماوراء الطبيعه و موجودات غير محسوس و احياناً موهوم سخن مىگويد.
⬅️بر اين اساس بعضى از غافلان، متافيزيک را بهعنوان فلسفهاى كهنه و ارتجاعى معرفى كرده، بدون آنكه بر ماهيت موضوع واقف باشند آن را با ايده آليسم و سوفسطى گرى در يک رديف قرار دادهاند.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#طبیعیات.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴تلازم ماده و صورت
💠ماده و صورت هميشه همراه هم بوده، هرگز از يكديگر جدا نمىشوند. ماده از صورت جدا نمىشود به دليل آنكه حقيقت ماده نخستين، چيزى جز استعداد محض نيست و لذا براى تحقق يافتن بايد به یک فعليت جوهرى اتكا داشته باشد و اين صورت است كه مىتواند فعليت بخش آن باشد. از طرف ديگر صورت از ماده جدا نمىشود براى آن است كه هر نوع مادى به نحوى مستعد تغيير و قابل تحول است، و هر چه كه داراى قوه و استعداد باشد از ماده خالى نخواهد بود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت اول. 💠در زبانهاى اروپايى لفظ متافيزيک، به معنى ما بعد الطبيعه، از ديربا
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت دوم.
💠حال آنكه موضوع فلسفه اولى يا متافيزيک، مطلق وجود است و مسائل و قوانين آن از چنان عموميت و كلّيتى برخوردار است كه هيچ علمى و هيچ موضوعى و هيچ موجودى از دايره اصول و قواعد آن خارج نتواند بود، زيرا هيچ چيز از دايره وجود بيرون نيست هوايى وجود دارد كه تنفس مىكنيم، غذايى هست كه مىخوريم، مكانى هست كه در آن سكونت مىكنيم، زمينى هست كه بر روى آن از جايى به جايى مىرويم، خورشيدى هست كه از نور و گرمى آن بهرهمند مىشويم و ستارگانى كه توسط آنها جهت يابى مىكنيم و بسيارى چيزهاى ديگر از گياهان و جانوران.
⬅️همچنين چيزهايى هست كه مىبينيم و چيزهايى كه مىشنويم و چيزهايى كه بو و طعم آنها را احساس مىكنيم و امور ديگرى از اين قبيل.
⬅️امورى نيز وجود دارد كه بدان ميل مىكنيم و چيزهايى كه از آن مىگريزيم، چيزهايى كه دوست داريم و چيزهايى كه مورد نفرت و كينه ماست. چيزهايى كه بدان اميد بستهايم و چيزهايى كه از آن مىترسيم، چيزهايى كه به منظور استقرار در جايى يا انتقال از جايى به جايى يا حصول لذتى يا پرهيز از رنجى يا رهايى از ناملايمى يا براى مقاصد ديگرى از همين قبيل، مورد توجه و خواست ما قرار مىگيرد.
💠فيلسوف فقيد علامه طباطبائى رحمه الله، مانند ديگر فلاسفه اسلامى، اثبات واقعيت خارجى را از بديهيات اوليه بهشمار آورده و آن را نيازمند به استدلال ندانستهاند؛ مسئله را به فطرت سليم انسانى واگذار كرده تنها با ذكر انواع و اقسامى از موجودات اذهان را متوجه واقعيت هستى نمودهاند.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#حقیقت.
#کلیت_وجود.
#علامه_طباطبایی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت اول.
⬅️ آنچه در پی میآيد مقاله ای از حضرت آية الله مصباح يزدی ميباشد كه در «دومين همايش بينالمللی انديشه اسلامی»؛ برگزار شده از سوی مركز سازماندهی فعاليت های فرهنگی استانبول در عيد غدير 1417( ارديبهشت 1376 ) در استانبول تركيه ارائه گرديده است.
⬅️پيشگفتار
💠انسانها در عرصه ی اين جهان همانند توپی رها شده در فضايند كه انرژی نهفته ی در درون خود بري پرواز به جهان لايتناهی برين دارند، ولی جاذبهی لذايذ زمينی آنان را به حضيض جهان طبيعت میكشاند و حركتی سقوطی و انحطاط آور در ايشان پديد میآورد و تمايلات نفسانی و تسويلات شيطانی تبلور يافته در تمدن و فرهنگ مادی بر سرعت و شتابشان میافزايند. در اين ميان، افراد و گروه اندک شماری هستند كه چشم دلشان بر روی حقايق معنوی باز و گوش جانشان با پيام الهی آشنا شده، دامن همّت از آلودگی های حيوانی برگرفته و به سوی آفاق نورانی ملكوت پر میگشايند و حركتی صعودی در مسير تكامل خود و نزديک شدن به مبدأ همه زيبايی ها، شكوه ها، قدرت ها، بهجتها و سرچشمه ی بینهايتِ كمالها و در يك كلمه ، به «سوی خدا»؛ آغاز میكنند.
💠اما همانها كه مانند توپی فرو كوفته بر زمين سقوط میكنند، در بن بست تنگ مادّه سرخورده ميشوند و بار ديگر با سرعتی مشابه، ولی در جهت عكس حركت سقوطی، به سوی جهان برين روی ميآورند و بسا باشدكه اين جريان بارها تكرار شود.
⬅️اين عكس العمل را هم اكنون در گروهی از مردم سرخورده از فرهنگ منحطّ غربی به خوبی میتوان مشاهده كرد كه شوق و عطش فراوانی نسبت به ارزش معنوي در خود احساس میكنند و در پس چشمه ی آب زلالی یه اين سو و آن سو روی میآورند. اما دريغا كه بيشتر آنان در دام افسونگرانی میافتند كه به شهد معرفت، شرنگ ضلالت در كامشان فرو میريزند و از چاله گريختگان را به سوس چاه ويل رهنمايی میكنند و از در پشت به ديار دمار و بوارشان ميفرستند!
حركت گريز از مركز فرهنگ مادّی و روی آوردن به فراخنی فرهنگ معنوي تنها در گرايشهای فردی خلاصه نمیشود و ما امروز شاهد گسترش حركتی اسلامخواهانه در اقطارِ جهان، حتي آلودهترين و پليدترين سرزمين آفت زده، هستيم.
💠آنچه به اين حركتها شتاب بخشيده پيروزس يک انقلاب بزرگ اسلامس به رهبری عارفی بلند مرتبه است كه با بهرهگيری از استعداد های شكفته شدهی مردم در پرتو انوار معارف اسلامی بر همهی نيروهي شيطانی فائق آمده و عليرغم موانع سختی كه از هر سو بر سر راهش به وجود میآورند، همچنان به پيش ميتازد.
💠هرچند اين نخستين بار نيست كه مردی الهی و عارفی ربّانس رهبرس جنبش مردمی را به عهده میگيرد، ولی نشان دادن نمونه ی ديگری به اين گستردگی و ژرفايی و به اين استواري و پايداری آسان نيست.به هرحال، اين پديده نيز میتواند به نوبهی خود، انگيزهی نيرومند برای بررسی نقش گرايشهای معنوی و بويژه نقش عرفان اسلامس در تحولات مثبت و مطلوب در زندگی انسانها باشد.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان.
#تصوف.
#انقلاب.
#شهود.
#آیت_الله_مصباح.
#عرفان_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت دوم. 💠حال آنكه موضوع فلسفه اولى يا متافيزيک، مطلق وجود است و مسائل و ق
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت سوم.
⬅️بنابراين در فلسفه اولى، بهويژه آنچه در ميان مسلمين متداول بوده و هست، ثبوت واقعيت هستى يكى از اصول متعارفه محسوب است و اساساً، اثبات واقعيت مرزى است كه فلسفه را از سفسطه جدا مىكند، زيرا فلسفه درست از نقطهاى آغاز مىشود كه واقعيت هستى بهعنوان يك اصل مسلم از پيش پذيرفته شده باشد و وسوسه ترديد يا انكار واقعيت كه همان سفسطه است در كار نباشد.
⬅️در مكاتب فلسفى اروپا در چند قرن اخير بيشتر اهتمام فلاسفه صرف اثبات واقعيت هستى و دفع تشكيكات سوفسطائيان شده است، اما بسيارى از اين فيلسوفان واقعيتگرا، خود نيز در تحليل مسئله «علم» و شناختشناسى در ورطه سفسطه افتادهاند.
بيشتر اين فيلسوفان بدان دليل كه ادراكات انسان از طريق حوّاس حاصل مىشود و حواس انسان ناقص و محدود و در برخى از موارد خطاكار است، منكر آن شدهاند كه آنچه انسان از جهان خارج بهعنوان علم و معرفت كسب مىكند مطابق با واقع باشد؛ و بدين ترتيب، ايده آليسم، در اشكال گوناگون بر افكار فلاسفه قرن هجدهم و نوزدهم اروپا سايه مىافكند بهطورى كه حتى مخالفان آن نيز خواه ناخواه در مسائل آن درگير مىشوند.
💠ماترياليسم بهطور اعمّ و ماترياليسم ديالكتيك بهطور اخصّ بازتابى است از پندارگرايى و آشفتگىهاى فلسفى غرب كه در اواسط قرن نوزدهم نضج گرفته است. بنيانگذاران ماترياليسم ديالكتيک بيشتر همّ خود را صرف دفع و ردّ ايده آليسم كرده و در نوشتههاى خود لبه تيز انتقاد را متوجه افكار ايشان ساختهاند.
اما پس از آنكه اين مكتب بهصورت ايدئولوژى حزبى درمىآيد، نويسندگان طرفدار آن براى مبارزه با مخالفان خود اعم از فلسفى و مذهبى، برچسب ايده آليسم را دانسته و ندانسته بر همه مكتبهاى فلسفى و اديان و مذاهب مىزنند و از جمله، متافيزيک را بهعنوان فلسفهاى كه از ماوراء طبيعت سخن مىگويد معرفى كرده و همواره در رديف مكاتب پندارگرا قرار دادهاند، اما بايد توجه كرد كه متافيزيک بهعنوان دانشى كه از «وجودشناسى» بحث مىكند نمىتواند مورد انكار قرار گيرد همه اين گونه امور، كه نسبت به آنها آگاهى داريم، و شايد بسيارى چيزهاى ديگر كه از آنها آگاه نيستيم، غيرواقعى و پوچ و باطل نيست، بلكه وجود حقيقى و واقعيت و ثبوت جدّى دارد.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#ماوراءالطبیعه.
#مابعدالطبیعه.
#حقیقت.
#کلیت_وجود.
#علامه_طباطبایی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴عرفان و حکمت اسلامی ♨️قسمت اول. ⬅️ آنچه در پی میآيد مقاله ای از حضرت آية الله مصباح يزدی ميباش
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت دوم.
⬅️عرفان در جهان اسلام:
⬅️از ديرباز در جهان اسلام گرايشهايی به نام «عرفان»؛ و «تصوّف»؛ وجود داشته و از قرن چهارم تا هشتم هجری در بسياری از كشورها مانند ايران و تركيه به اوج خود رسيده است. اكنون نيز نحله های گوناگون متصوّفان در سراسر جهان اسلام حضور دارند. مشابه اين گرايش در ميان پيروان ساير اديان نيز وجود داشته است. با توجه به همين نقطهي اشتراک، اين سؤال مطرح میشود كه آيا در اسلام چيزی به نام عرفان اسلامی وجود دارد يا مسلمانان آن را از ديگران گرفتهاند و آنچه به نام «عرفان اسلامی»؛ ناميده میشود در واقع، عرفان مسلمانان است، نه عرفان اسلام؟ و در صورتي كه اسلام چيزی به نام «عرفان»؛ آورده باشد آيا اين همان چيزي است كه امروز در ميان مسلمانان وجود دارد يا دستخوش تغيير و تحوّل شده است؟
💠در پاسخ به اين سؤال، برخی مطلقاً منكر وجود عرفان در اسلام شده و آن را امری بدعت آميز و مردود شمردهاند. برخی ديگر آن را خارج از متن اسلام، ولي سازگار با آن دانستهاند. در همين زمينه، بعضی گفتهاند كه تصوّف بدعتی مَرْضی است، مانند رهبانيت در مسيحيت، چنان كه قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: «وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْناها عَلَيْهِم اِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ الّلهِ»؛ (حديد: 27): رهبانيت را مسيحيان از خود در آوردند و ما آن را برايشان الزام نكرديم جز اينكه به انگيزهی كسب رضوان الهی انجام دهند. و بالاخره گروهي عرفان را جزئی از اسلام، بلكه به منـزلهي مغز و روح آن دانستهاند كه مانند ساير بخش های اسلام از قرآن كريم و سنّت نبوی سرچشمه گرفته است، نه آنكه از ساير مكاتب و مسالک اقتباس شده باشد و وجود مشابهت بين عرفان اسلامی و ساير عرفانها دليل اقتباس از آنها نيست، چنان كه مشابهت شريعت اسلام با ساير شرايع آسماني به معنی اقتباس اسلام از آنها نمیباشد.
⬅️نظر اخير پسنديدهتر است و اضافه ميكنيم كه اصالت داشتن عرفان اسلامی به معنی صحّت هر آنچه در عالم اسلام به نام «عرفان»؛ و «تصوّف»؛ ناميده میشود نيست، چنانكه هرگونه عقيده يا رفتاری را كه در ميان هر گروهی از منسوبان به اسلام يافت شود نميتوان عقيده يا رفتاری اسلامی به شمار آورد، وگرنه بايد اسلام مجموعهی از عقايد و ارزشهای متضاد و متناقض باشد يا اسلام های متضاد و متعارضي داشته باشيم. به هر حال، ما در عين اعتراف به وجود عرفان اصيل اسلامی ـ عرفانی كه مرتبهی عالی آن را پيغمبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) و جانشينان راستين آن حضرت (عليهم السلام) داشتند ، وجود عناصر بيگانه را در ميان عرفا و متصوّفهی مسلمان انكار نمیكنيم و بسياری از آراء نظري و شيوه های رفتاری طوايفی از متصوفان را قابل مناقشه میدانيم.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان_اسلامی.
#علم_حضوری.
#حکمت.
#آیتالله_مصباح.
#تصوف.
#شهود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت سوم. ⬅️بنابراين در فلسفه اولى، بهويژه آنچه در ميان مسلمين متداول بوده
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت چهارم.
⬅️هرگز چيزى بهسوى چيزى ميل نمىكند مگر آنكه وجود عينى و واقعيت خارجى داشته باشد و يا منتهى به موجودى واقعى گردد، نه سراب باطل و پندار گزاف.
⬅️پس ما نبايد ترديد كنيم كه وجودى هست و نمىتوانيم واقعيت هستى را انكار كنيم مگر آنكه از در مكابره درآييم و حق را زير پا بگذاريم و در واقعيت شک كنيم، و بديهى است كه اگر كسى از چنين ترديدى سخن بگويد صرفاً جنبه لفظى خواهد داشت.
💠بنابراين هر يک از ما يا هر موجود ذى شعور ديگرى كه در اين جهان هست، خود را موجود واقعى مىداند كه داراى آثار واقعى است، و با هيچ چيز ديگرى جز از آنرو كه آن هم از واقعيت برخوردار است تماس برقرار نمىكند.
البته ترديد نيست كه ما در عين آنكه نسبت به واقعيت هستى يقين داريم نبايد در اين امر به خود ترديد راه دهيم كه در بسيارى از موارد دچار خطا مىشويم و مثلًا، چيزى را كه وجود ندارد موجود، و يا چيزى را كه وجود دارد معدوم مىپنداريم.
💠چنانكه انسانهاى پيش از ما چيزهايى را موجود مىپنداشتند و به امورى اعتقاد داشتند كه ما امروز منكر آنها هستيم و به نقيض آن معتقديم، و ناگزير يكى از آن دو بايد باطل باشد.
⬅️يكى از مسائلى كه همچنان بهعنوان موضوع اساسى فلسفه برقرار ماند اين بود كه دست آوردهاى علوم گوناگون مىتواند بهعنوان موادّ اوليه شناخت كلى مورد استفاده قرار گيرد و جهان هستى را در دستگاهى قانونمند توجيه كند. اين تقريباً همان موضوعى است كه بهعنوان تنها موضوع فلسفه اولى مورد پذيرش واقع شد، هستى و قوانين و خواص آن.
⬅️توضيح اين كه اگر فيزيک از خواص ماده و شيمى از ماهيت و تركيبات آن و رياضى از كميات و مقادير و فيزيولوژى از طرز كار و وظايف اعضا سخن مىگويد و خلاصه هر علمى گوشهاى از حقيقت جهان را بر ما روشن مىسازد، آيا تركيب اين نتايج، به علت وجه مشتركى كه در هستى با يكديگر دارند ،براى شناخت قوانين كلّى وجود، امرى الزامى نيست؟ و اگر هست آيا اينگونه معرفت همان فلسفه متافيزيک، با تعريف درست آن نخواهد بود؟
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#متافیزیک.
#حقیقت.
#علامه_طباطبایی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴عرفان و حکمت اسلامی ♨️قسمت دوم. ⬅️عرفان در جهان اسلام: ⬅️از ديرباز در جهان اسلام گرايشهايی به ن
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت سوم.
⬅️مفهوم عرفان، تصوّف، حكمت و فلسفه:
⬅️پيش از تبيين اصالت عرفان اسلامی، شايسته است توضيحی درباره واژه های عرفان و تصوّف بدهيم تا از پاره ی خلطها و سوء تفاهمها جلوگيری شود:
💠واژه ی «عرفان»، مانند واژهی همخانوادهاش «معرفت»، در لغت به معنی شناختن است، ولی در اصطلاح، به شناخت ويژهی اختصاص يافته كه از راه حس و تجربه يا عقل و نقل حاصل نميشود، بلكه از راه شهود درونی و يافت باطنی حاصل میگردد. اين مشاهدات به گزاره های حاکی از آن مشاهدات و مكاشفات تعميم داده شده است. به دليل اينكه محصول چنان كشف و شهودهايی معمولاً متوقف بر تمرينها و رياضتهای خاصی است، روشهای عملی يا آيين سير و سلوک را نيز «عرفان»؛ ناميده، و آن را با قيد «عملی»؛ مشخص كردهاند، چنان كه گزارههای حاكی از شهود را «عرفان نظری»؛ ناميدهاند و بعضاً مانند فلسفهی اشراق با نوعی استدلال عقلی توأم ساختهاند.
⬅️اما واژهی «تصوّف»، بنابر اظهر احتمالات، از واژهی «صوف»؛ گرفته شده و به معنی پشمينه پوشی به عنوان نمادی از زندگی سخت و دور از تن پروری و لذّت پرستی است و مناسبت بيشتری با «عرفان عملي»؛ دارد، چنان كه واژهی «عرفان»؛ با «عرفان نظری»؛ مناسبتر است.
بدين ترتيب، در حوزهی عرفان، دست كم سه عنصر را میتوان شناسايی كرد:
💠يكی، دستورالعملهای خاصي كه به ادعای توصيهكنندگان، انسان را به معرفت شهودی و باطنی و علم حضوری آگاهانه نسبت به خدای متعال و اسمی حسنی و صفات علی او و مظاهر آنها میرساند.
💠دوم، حالات و ملكات روحی و روانی خاص و در نهايت، مكاشفات و مشاهداتي كه برای سالک حاصل میشود.
💠سوم، گزارهها و بياناتی كه از اين يافتههای حضوری و شهودی حكايت میكند و حتی برای كسانی كه شخصاً مسير عرفان عملی را نپيمودهاند نيز كمابيش قابل دانستن است، هرچند يافتن حقيقت و كنه آنها مخصوص عارفان راستين ميباشد.
⬅️با توجه به اين توضيحات، روشن شد كه عارف حقيقی كسی است كه با اجرای برنامههای عملی خاصی به معرفت شهودی و حضوري نسبت به خدای متعال و صفات و افعال او نايل شده باشد و عرفان نظری در واقع، گزارش و تفسيری از آن است كه میتواند نارسايی های بسياری نيز داشته باشد و با نوعي مسامحه و توسعه در اصطلاح، میتوان همهی سير و سلوکهايی را كه به انگيزهی يافتن حقيقت و رسيدن به رستگاری انجام ميگيرد و حالات روحی و شهودهای ناشی از آنها را عرفان ناميد، به گونهی كه شامل عرفانهای هندی و بودايی و عرفانهای بعضي از قبايل ساكن سيری و قبايل بومي آفريقا هم بشود.
💠واژه «دين»؛ هم با همين توسّع و تسامح بر بوديسم و توتم پرستا و مانند آنها اطلاق میگردد.
⬅️در اينجا مناسب است اشاره ی به مفهوم حكمت و فلسفه نيز داشته باشيم:
⬅️واژهی «حكمت»، كه يک واژهی عربی اصيل است، به معنی معرفت محكم و متقن میباشد و غالباً در مورد معارف عملی به كار میرود. در قرآن كريم نيز اين واژه در همين مورد به كار رفته است: (اسراء: 39). اما در اصطلاح شايع، به معنی فلسفهی الهی و نيز به معني فلسفهی عملی و علم اخلاق به كار میرود. در خود علم اخلاق هم طبق اصطلاح خاصي، به معنی ملكهی نفساني مرتبط با به كارگيری عقل و به عنوان حدّ وسط بين جُربُزه و غَباوت، استعمال میشود و در هر حال، در مورد فلسفههای الحادی و شكاكيت به كار نمیرود، بخلاف واژهی «فلسفه»؛ كه از ريشهی يونانی گرفته شده و به معنی هر نوع تلاش فكری و عقلانی برای فهم مسائل كلّی هستی استعمال میشود، هرچند منجر به انكار معرفت يقينی و ثابت و حتی انكار وجود خارجی گردد.
💢 #ادامه_دارد...
#علم_حضوری.
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#تصوف.
#حکمت.
#فلسفه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت چهارم. ⬅️هرگز چيزى بهسوى چيزى ميل نمىكند مگر آنكه وجود عينى و واقعيت
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت پنجم.
⬅️مسئله ديگر اينكه ارزش معلومات بشرى را تحت كدام يک از دانشهاى متداول مىتوان بررسى كرد؟ زيرا تحقيق در ميزان واقع نمايى علوم و پردهبردارى آن از واقعيات خارجى، امرى است كه در زمانهاى پيش جزء دانش كلى فلسفه بوده و اكنون نيز موضوع هيچ دانش ديگرى قرار نمىگيرد، زيرا حاصل هر علم مشتى معلومات است، اما خود معلومات و علم چيست و آيا با آنچه در واقعيت امر هست انطباق دارد يا نه؟ آيا علم در ذهن انسان، وجود تبعى و ظلى دارد يا وجود حقيقى؟ آيا آنچه در ذهن قرار مىگيرد عين واقعيت خارجى است يا شبيه و حكايتى از آن است؟ حقيقت چيست؟ نسبى است يا مطلق؟ منشأ علم چيست؟ تجربه است يا عقل فطرى؟ و صدها مسئله ديگر كه نه فيزيک به حل آنها كمكى مىكند و نه شيمى و نه حتى فيزيولوژى و روانشناسى، و نه هيچ علم تجربى ديگر.
💠ليكن چنانكه گفته شد دستآوردهاى اين علوم مىتواند قضاياى مقدماتى شناخت فلسفى را فراهم سازد و بهعنوان صغراى قياس در برهانهاى عقلى قرار گيرد. بدين ترتيب قسمت عمده تحقيقات فلسفى عصر جديد حول مسئله شناخت تمركز يافت و هر چند آشفتگى و مكتبهاى عجيب و غريبى در فلسفه ايجاد كرد، اما در زمينه منطق و روشهاى تحقيق و تنظيم متدولوژى كمک هاى شايانى به فرهنگ انسانى نمود.
💠بايد توجه داشت كه مسائل مربوط به شناختشناسى، در فلسفه اولى بهويژه در بين مسلمين و بالاخص در مكتب فلسفى ملاصدرا و حكمت متعاليه او، جايگاه خاصّى دارد و از اهميت بسيارى برخوردار است، ليكن نه بهعنوان موضوعى مستقل، بلكه در ضمن مسائل ديگرى مورد بحث واقع شده است. چنانكه حتى بسيارى از مشكلات و نقاط تاريک كه در مسئله شناخت، براى انديشمندان مغرب زمين لاينحل مانده است، توسّط ملاصدرا و پيروان او، با اصول و ضوابط خاص فلسفى وى حل و فصل گرديده است كه بخشى از آن را در همين كتاب (مبحث وجود ذهنى و اتحاد عاقل و معقول) مطالعه خواهيد كرد همچنين اشتباهاتى را كه هر روز مرتكب مىشويم و چيزهايى را موجود مىپنداريم كه وجود ندارد يا از چيزهايى نفى وجود مىكنيم كه در حقيقت وجود دارد و بعداً متوجه مىشويم كه در حكم خود راه خطا رفتهايم.
💠بنابراين، بحث و كاوش براى تشخيص آنچه وجود دارد از آنچه وجود ندارد و تعيين خواص و احوال موجود واقعى به نحوى كه هرگونه شكّى را از بين ببرد ضرورى است و تنها با چنين پژوهشى مىتوان موجود واقعى را از غيرواقعى باز شناخت.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#فیزیک.
#علم.
#ساینس.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴یقین و علم
💠يقين در يک اصطلاح، همان است که برخی فيلسوفان ، به خصوص ابن سينا در برهان شفا ـ،آن را تعريف و شرايطی برای آن تعيين کردهاند. يقين بر اساس ديدگاه آنها اين است که نه تنها به ثبوت محمولی براي يک موضوع باورمند باشيم، بلکه به محال بودن نفی اين محمول از آن موضوع نيز علم داشته باشيم.چنين يقينی گرچه واقعاً نادر است، ولی با اين وجود، برخلاف نظر شکاکان يا نسبیگرايان، يقينهايی از اين سنخ وجود دارند.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت پنجم. ⬅️مسئله ديگر اينكه ارزش معلومات بشرى را تحت كدام يک از دانشهاى
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت ششم.
⬅️اما همين سخن كه بهصورت يک قانون اظهار مىگردد كه «هر علمى كه از طريق حس و تجربه به دست نيايد باطل است» خود از طريق كدام يک از حواسّ يا در چه آزمايشگاهى مورد احساس و تجربه واقع شده است؟ سخن ايشان در واقع اين است كه بحث از اشياء و امور واقعيتدار و موجود، سخنى است علمى و منطقى و مفيد، ليكن بحث در اينكه واقعيت چيست و موجود به چه معنى است و وجود اساساً چه مشخصاتى دارد، امرى غيرلازم و ناسودمند است. اما در عمل، هر انسان متفكرى به اين مسئله توجه دارد كه اثبات وجود و عدم اشياء اساسىترين مسئلهاى است كه بحثها و كاوشهاى بشرى بهطور عمده حول آن مىچرخد، زيرا اگر مباحث وجود و عدم زائد است، به چه دليل آن همه تلاش و كوشش و تبليغ در رد يا قبول امور گوناگون صورت گرفته و مىگيرد؟
💠مگر مسئله جز اين است كه يک فرد يا گروه چيزى را اثبات مىكند و ديگران نفى و بالعكس. آيا بحث و جدالهاى علمى و فلسفى ميان مكاتب گوناگون بر سر آن نيست كه گروهى مىگويند فلان چيز هست و گروهى ديگر مىگويند نيست؟ آيا خصوصيات هستى واقعى از هستى اعتبارى يا پندارى در چه دانشى جز فلسفه مشخص مىشود؟ درست است كه هر بخش از جهان هستى موضوع يكى از رشتههاى علوم واقع شده است و نتايج علمى و نظرى خود را به دنبال داشته و دارد، اما نبايد تصور كرد كه علوم مىتوانند جاى فلسفه را بگيرند، چون فلسفه نگرشى ديگر به جهان هستى است. فيزيک و شيمى قوانين مربوط به حوزه عمل خود را كشف مىكنند، اما ماهيت و ميزان قطعيّت و ارزش معرفتى اين قوانين را در فيزيک و شيمى نمىتوان تعيين كرد، و اگر دانشمندى به اين كار بپردازد، حتماً بر اساس قوانين فلسفه متافيزيک عمل خواهد كرد، نه به كمک وسايل آزمايشگاهى. يعنى نوع معرفت فلسفى جوابگوى سؤالات او خواهد بود و او ناگزير است براى دستيابى به واقعيت مسائل از قوانين متافيزيک استفاده كند و اين بدان معنى نيست كه فلسفه را بهجاى فيزيک و يا فيزيک را بهجاى فلسفه قرار بدهد.
💠پس اثبات وجود يا خواص موجود مطلق (نه يک موجود ويژه) پيش از تحقيق در ذات و ماهيت اشياء و امور قرار دارد، چون هر چيزى قبل از آنكه «آن چيز» باشد وجود دارد و پيش از آنكه بپرسيم چيست؟ مىپرسيم هست يا نه؟ آنچه گفته شد مربوط به كسانى است كه در زمينههاى علمى و فلسفى، لااقل ضوابط منطقى سخن را رعايت مىكنند و قول و عمل ايشان مطابق يكديگر است وگرنه آن گروه از مدعيان كه فرق علم و فلسفه را ندانسته، سخن فلسفى را بهعنوان تجربه علمى جا مىزنند، و يا امورى را اثبات مىكنند كه هيچگاه از طريق حس و تجربه قابل اثبات نيست و با اين وصف خود را طرفدار علم، آن هم علم مبتنى بر مشاهده و آزمايش معرفى مىكنند، نه اهل فلسفهاند و نه طرفدار علم.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#حقیقت.
#علم.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴عرفان و حکمت اسلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️مفهوم عرفان، تصوّف، حكمت و فلسفه: ⬅️پيش از تبيين اصالت عرفان
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت چهارم.
⬅️اصالت عرفان اسلامی:
💠كسی كه آيات كريمه قرآن و سخنان پيامبر اكرم و اهل بيت طاهرينش (عليهم السلام) را با دقت مورد توجه قرار دهد بی شک، مطالب بسيار بلند و ژرفی در قلمرو عرفان نظری و نيز آداب و دستورالعملهای فراوانی در ارتباط با سير و سلوک عرفانی خواهد يافت. به عنوان نمونه، ميتوان به آيات مربوط به توحيد ذات و صفات و افعال در سورهی توحيد و ابتدای سورهی حديد و آخر سورهی حشر و همچنين آياتی كه بر حضور الهی در سراسر عالم هستی.
⬅️و بر احاطهس او بر تمام موجودات، و تسبيح و سجده تكوينی همهی مخلوقات برای خدای متعال دلالت دارد، اشاره كرد. (ر. ک. به: ضميمه 1)
همچنين آياتی مشتمل بر آداب و سنن ويژهی وجود دارد كه ميتوان آنها را آيين سير و سلوک اسلامی ناميد، مانند: آيات تفكر و تأمّل، ذكر و توجّه دايمی، سحرخيزی و شب زنده داری، روزه داری، سجده وتسبيح طولاني درشبها، خضوع و خشوع و اخبات، و گريه كردن و به خاک افتادن هنگام خواندن و شنيدن آيات قرآن، اخلاص در عبادت و انجام كارهای نيک از سر عشق و محبت به خدا و به انگيزهس رسيدن به قرب و رضوان الهی، و نيز آيات مربوط به توكّل، رضا و تسليم در پيشگاه پروردگار. (ر. ک. به: ضميمه 2)؛ آنچه در بيانات پيامبر اكرم و ائمّه اطهار (عليهم السلام) و ادعيه و مناجاتهای ايشان درارتباط با اين مطالب آمده قابل احصا و شمارش نيست. (ر. ک. به: ضميمه 3)
💠در برابر اين آيات بيّنات و بيانات رسي پيامبر اكرم و اهل بيت طاهرينش (عليهم السلام)،گروهی راه تفريط و گروه ديگری راه افراط در پيش گرفته اند: گروه اول تنگ نظرانه و ظاهربينانه، آنها را بر معانی ساده پيش پا افتاده حمل كرده و حتی بری خداوند متعال حالات متغير و نزول و صعود جسمانی قايل شدهاند و آيات و روايات را از محتوای بلند و والی خودشان تهی كردهاند. اينان همان كسانی هستند كه به طور كلّی، منكر وجود چيزی به نام «عرفان»؛ در متون اسلامی شدهاند.گروه ديگری تحت تأثير عوامل گوناگون اجتماعی، عناصر دخيل و بيگانهی را از ديگران دريافت داشته و پذيرفتهاند و در نتيجه، به اموری معتقد شدهاند كه نميتوان آنها را برخاسته از متون دينی و مضامين كتاب و سنّت به حساب آورد، بلكه شايد بعضي از آنها مخالف نصوص صريح و غير قابل تأويل نيز باشد.
⬅️همچنين در مقام عمل از يک سو، آداب و رسومی از پيش خود وضع كردهاند يا از فرقههای غير اسلامی وام گرفتهاند و از سوي ديگر، به سقوط تكليف از عارفِ واصل قايل شدهاند.
البته كسانی كه به همهی عرفا و متصوّفه حسن ظنّ فوق العادهی دارند برای همهی اين مطالب توجيهات و تأويلاتی ذكر كردهاند، ولی انصاف اين است كه دست كم، برخی از اين گونه سخنان توجيه مقبولی ندارد و نبايد عظمت شخصيتهي علمي و عرفانی آنچنان ما را تحت تأثير قرار دهد كه همهی گفتارها و نوشتارهايشان را چشم و گوش بسته بپذيريم و تأييد كنيم و حق هرگونه نقد و بررسی آثار آنان را از ديگران سلب كنيم. اما روشن است كه پذيرفتن حق نقد به معنی صحّه گذاشتن بر داوری های خام و نسنجيده و اظهارات متعصّبانه و غير منصفانه و ناديده گرفتن نقطههای مثبت و ارزنده نيست.
💠و در هر حال بايد در جستجوی حق و حقيقت بود و طريق عدل و انصاف را پيمود و از خوشبينیها يا بدبينیهای افراطی و بی دليل احتراز كرد و از خدای متعال برای شناختن حق و پايداری در طريق حق ياری خواست.
بديهی است بررسی همهی مسائل مربوط به عرفان و تصوّف و حكمت و فلسفه و رابطهی آنها با يكديگر و رابطهی يكايک آنها با اسلام كاری نيست كه بتوان در يک مقاله انجام داد. از اين رو، با رعايت اختصار به اهمّ نكات مورد نظر میپردازيم و بررسی گستردهتر را به مجالی وسيعتر وامیگذرايم.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#مکتب_تفکیک.
#شهود.
#آیتالله_مصباح.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت ششم. ⬅️اما همين سخن كه بهصورت يک قانون اظهار مىگردد كه «هر علمى كه از
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت هفتم.
⬅️اين نكته قابل توجه است كه فلسفه هرگاه در استنباطات خود راه خطا رفته است غالباً در همان مواردى است كه مقدمات برهانى خود را بر اساس قضاياى نادرستى استوار كرده است كه علوم در اختيارش گذاشتهاند، زيرا چنانكه گفتيم قضاياى مقدماتى برهانهاى فلسفى گاه ممكن است از قضاياى علمى گرفته شود.
💠به همين دليل فلاسفهاى كه در بخش طبيعيات حكمت نظرى براهين خود را بر اساس «مشهورات» و بهطور كلّى قضاياى غيربديهى و اولى مبتنى ساختهاند همواره به نتايج نادرستى رسيدهاند، اما خطاى آنها آن بوده است كه قضيه علمى مشهورى را در قياس برهانى خود بهكار گرفته، آن را در حكم بديهيات اولى پنداشتهاند.
⬅️روش تحقيق فلسفى استدلال است، كه از بين اقسام آن صرفاً قياس برهانى بهكار گرفته مىشود و چنانكه پس از اين بيان خواهد شد قياس برهانى مبتنى بر قضاياى بديهى و ضرورى و اولى است. اين نوع قياس از استوارترين انواع قياس است كه نتايج حاصل از آن قطعى و يقينى است؛ مگر آنكه قضاياى مقدماتى آن بهجاى قضاياى اولى و ضرورى، اشتباهاً و يا از روى مسامحه، از مظنونات و مشهورات و متواترات گرفته شده باشد. از اينجا معلوم مىشود كه علم بدون فلسفه ابتر است و فلسفه بدون علم عقيم است به عبارت ديگر، بحثى كه در آن تنها برهان بهكار گرفته مىشود، زيرا از ميان انواع قياس، قياس برهانى است كه منتج نتايج يقينى است و يقين، خود عبارت است از اعتقادى كه از ميان ساير اعتقادات واقعيت را بر انسان مكشوف سازد.
💠چون روش بحث و تحقيق در فلسفه اينچنين است، براى ما فقط اين امكان وجود خواهد داشت كه بر اساس آن استنتاج كنيم كه اين چيز موجود است و آن ديگرى موجود نيست، وگرنه بحث از امور جزئى از وسع ما خارج است، زيرا برهان در امور جزئى و متغيّر و بىثبات جارى نيست. به همين دليل در اين نوع بحث، موجود بهطور كلى مورد بررسى قرار مىگيرد و موجود مطلق از آن جهت كه كلّى است موضوع تحقيق واقع مىشود.
⬅️و از آنجا كه ممكن نيست موجود به صفات و حالاتى وصف شود كه آن صفات و حالات خود وجود نداشته باشد، از اين جهت، صفات و حالاتى كه در بحث برهانى براى موجود مطلق بهكار مىبريم ناچار منحصر به امورى است كه حكم آنها با موجود عام يكى است، مانند: خارجيت مطلق، وحدت عام، فعليت كلى، كه مساوى با موجود مطلقند، و يا احوالى كه اخصّ از موجود مطلق است ليكن هرگاه با مقابل آن بر روى هم در نظر گرفته شود مساوى با موجود مطلق است.
⬅️چنانكه گوييم: موجود يا خارجى است و يا ذهنى، يا بگوييم: موجود يا واحد است يا كثير يا بالقوه است يا بالفعل كه همه از امورى است كه از موجوديت مطلق خارج نيست.
💠ما مجموعه اينگونه مباحث را «فلسفه» مىناميم.✅
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#موجود.
#علم.
#مابعدالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴عرفان و حکمت اسلامی ♨️قسمت چهارم. ⬅️اصالت عرفان اسلامی: 💠كسی كه آيات كريمه قرآن و سخنان پيامبر
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت پنجم.
⬅️عرفان و عقل:
⬅️يكی از مسائل مبنايی، كه مورد اختلاف طرفداران و مخالفان عرفان میباشد، اين است كه دربارهی دادههای عرفان كه به فرض، از راه كشف و شهود درونی به دست میآيد ، آيا عقل میتواند به داوری بنشيند و مثلاً، بعضی از آنها را نفی كند يا نه؟ پاسخ به اين سؤالات از آن حيث اهميت دارد كه بسياری از عرفا مطالبی را اظهار میدارند كه قابل تبيين عقلانی نيست و ادعا میكنند كه آنها را از راه باطن يافتهاند و عقل توان درک آنها را ندارد و طبعاً حق نفی و انكار آنها را هم نخواهد داشت.
💠مهمترين موضوعی كه مورد چنين گفتگوهايی واقع شده «وحدت وجود»؛ میباشد كه به صورتهای گوناگونی مطرح شده است: يكی آنكه اساساً غير از حدی متعال هيچ چيزی وجود نداشته است ونخواهدداشت وآنچه به نام موجودات ديگر ناميده میشود توهّمات و خيالاتي بيش نيست.
💠 شكل ديگر قضيّه اين است كه چيزی خارج از ذات خدا يا خارج از ظرف علم الهی وجود ندارد و بدين ترتيب، نوعي كثرت در وحدت پذيرفته میشود. شكل ديگر مدّعا، كه شيوع بيشتری دارد، اين است كه سالك در نهايت سيرش، به مقام فنا ميرسد و از او جز اسمی باقی نمیماند و بالاخره، شكل معتدلتر مدعا اين است كه سالک به مقامی میرسد كه چيزی جز خدا نمیبيند و همه چيز در او محو میشود. به تعبير دقيقتر، محو بودن همه چيز را در وجود خدای متعال مشاهده میكند؛ مانند محو شدن نور ضعيف در نور خورشيد.
⬅️در چنين مواردی، معمولاً مخالفان از دلايل عقلی استفاده میكنند و مدّعيان در نهايت، میگويند:
اينگونه مطالب فراتر از حدّ عقل است و بدين وسيله، شانه از زيربار تبيين عقلانی مدّعايشان خالی میكنند.
⬅️با توجه به اين جريانات، اين سؤال مبنايی مطرح میشود كه آيا حقايقی وجود دارد كه عقل توان درک وحق نفی آنها را نداشته باشد؟ آنچه در اينجا به اختصار، میتوان گفت اين است كه هرچند سر وكار عقل همواره با مفاهيم است و كار عقل شناختن حقيقت وجود عينی و يافتن كُنه هيچ مصداق خارجی نيست ، چه رسد به وجود متعال الهی ولی احكام ايجابی يا سلبی عقل، در صورتی كه بديهی يا منتهی به بديهيات باشد، قابل نقض نيست و از راه مفاهيم بر مصاديق خارجی انطباق میيابد و فرض خطا بودن چنين احكامی مستلزم تناقض است.
💠و به ديگر سخن، گرچه كار عقل معرفت بالكليه وجود نيست، اما در اعتبار معرفت بالوجه با شرط مذكور نمیتوان ترديدی روا داشت.
⬅️اما در خصوص مسألهی وحدت وجود، بايد گفت: نفی وجود از غير خدای متعال و نفی مطلق كثرت نه تنها مستلزم نفی اعتبار احكام عقل است، بلكه همچنين مستلزم نفی اعتبار علوم حضوری متعلق به نفس و افعال و انفعالات آن نيز میباشد. در اين صورت، چگونه میتوان برای كشف و شهود، اعتباری قايل شد با اينكه بالاترين سندِ اعتبارش حضوري بودنِ آن است. پس وحدت وجود با چنين تفسيری به هيچ روی، قابل قبول نيست، اما میتوان برای آن تفسير قابل قبولی در نظر گرفت كه در حكمت متعاليه مطرح شده است، و حاصل آن اين است كه وجود مخلوقات نسبت به خدای متعال ربطی و تعلّقی است، و با دقت، میتوان گفت كه عين ربط و تعلق است و از خود هيچ گونه استقلالی ندارد،و آنچه را عارف میيابد همين نفی استقلال از ساير موجودات است كه آن را نفی وجود حقيقی مینامند.
⬅️در اينجا، میتوان سؤال را به شكل ديگری طرح كرد و آن اينكه: آيا میتوان حكم عقل را مقدّم بر وجدان و كشف دانست؟ و به ديگر سخن، آيا میتوان بر اساس حكم عقل، كه نوعی علم حصولی است، اعتبار علم حضوری را انكار كرد؟
💠در پاسخ بايد گفت: علم حضوری خالص، در حقيقت، يافتن خود واقعيت است و از اين رو، قابل تخطئه نيست، ولی معمولاً علم حضوری همراه با تفسير ذهنی است، به گونه ای كه تفكيک آنها از يكديگر نياز به دقت فراوان دارد و اين تفسيرهای ذهنی، كه از قبيل علوم حصولی است، قابل خطا میباشد و آنچه با برهان عقلی رد میشود همين تفسيرهای ذهنی نادرست از مشاهدات و علوم حضوری است، نه آنچه دقيقاً مورد علم حضوری واقع شده است.
⬅️در مورد وحدت وجود هم آنچه دقيقاً مورد شهود واقع میشود اختصاص وجود استقلالی به خدای متعال است كه با مسامحه، به وجود حقيقی تعبير میشود و بر اساس آن، وجود حقيقی از ساير موجودات نفی میگردد.
⬅️شايان ذكر است كه بزرگان عرفان اسلامی تصريح كردهاند كه بعضی از مكاشفات، شيطانی و نامعتبر و با شواهدي قابل تشخيص است،و در نهايت، با عرضه داشتن آنها بر دلايل يقينی عقلی و بر كتاب و سنّت بازشناخته میشود. روشن است كه بررسی انواع مكاشفات و مشاهدات و انواع علوم حضوری و كيفيت انعكاس آنها در ذهن و علت نادرستی بعضی از تفاسير ذهنی آنها و راه بازشناسی صحيح از ناصحيح در حدّ اين مقاله نيست.
💢 #ادامه_دارد...
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#وحدت_وجود.
#شهود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت هفتم. ⬅️اين نكته قابل توجه است كه فلسفه هرگاه در استنباطات خود راه خطا ر
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت هشتم.
⬅️. فلسفه اعم از همه علوم و معارف است، زيرا موضوع آن (موجود) عامترين موضوعات و در برگيرنده همه چيزهاست. علوم كلًاّ از حيث ثبوت موضوع متوقف بر فلسفهاند، اما فلسفه در ثبوت موضوع خود بر هيچ يک از علوم مبتنى نيست.
💠موضوع هر علم در حيطه قوانين فلسفى و طبقهبندىهاى خاص آن مشخص مىشود، زيرا حد و رسم وجودى هر موجود در فلسفه تعيين مىشود؛ فلسفه اثبات مىكند كه موضوع علم خاصّى اساساً وجود دارد يا نه؟
شايد تصور شود كه وجود موضوع از بديهيات است، اما چنين نيست، زيرا نحوه وجود موضوع بايد در فلسفه معين شود. چه بسيارى از موضوعات سالها بلكه قرنها بهعنوان يک موجود حقيقى مورد بحث واقع مىشود و درباره آن احكام گوناگون صادر مىكنند، اما بعداً مشخص مىشود كه موضوعى با آن مشخصات وجود نداشته است.
⬅️اين اشكال بيشتر در مورد موضوعاتى پيش مىآيد كه قابل آزمايش و تجربه در آزمايشگاه علوم تجربى نيست.
كسانى كه سالهاست جامعه انسانى را بهعنوان يک واحد حقيقى از موجودات پنداشتهاند و درباره حركت و تكامل و زندگى و قوت و ضعف آن درست مانند يک موجود زنده سخن مىگويند، يعنى همه فلاسفه جامعه و تاريخ، نيز كسانى كه تاريخ را بهعنوان يک موجود واحد حقيقى متحرک و متكامل پنداشته، براى زندگى و حركت و حتى آينده آن از حيث غايت تعيين تكليف مىكنند، اگر از ابتدا نحوه وجود جامعه و تاريخ را، يعنى معنى واحد حقيقى و واحد اعتبارى را در فلسفه آموخته بودند هيچگاه در سخنان خود اينچنين خطاهاى فاحشى مرتكب نمىشدند.
⬅️همچنين كسانى كه معنى تناقض را نمىدانند و اجتماع هستى و نيستى يک شىء واحد را امكانپذير بلكه ضرورى مىدانند، اگر از مبانى فلسفه اطلاعى داشتند به اين خطاها دچار نمىشدند.
اگر در طبقهبندىهايى كه توسط بعضى از فلاسفه دورههاى اخير نسبت به علوم و معارف بشرى صورت گرفته است توجه شود اين نكته به خوبى روشن خواهد شد كه براى حفظ وحدت معرفت بشرى كه خود ناشى از اشتراک وجود و وحدت ذاتى آن است، بايد علوم و معارف را از كلّى به جزئى طبقهبندى كرد؛ و بديهى است كه مرتبه هر علم در اين طبقهبندى، متناسب با ميزان كليّت يا جزئيت موضوع آن علم خواهد بود. چنانكه در طبقهبندىهاى معروف مشاهده مىشود، علوم و معارف بشرى بر حسب كليّت متنازل طبقهبندى گرديده است، بدين معنى كه آنچه كلىتر و عامتر است در بالا و آنچه جزئىتر و خاصتر است در مراتب پايينتر، به ترتيب، قرار گرفته است.
⬅️اگوست كنت در طبقهبندى خود، كليّت و عموميت را با بساطت در رابطه مستقيم دانسته، در ترتيب متنازل از كلى به جزئى و از بسيط به مركب سير نموده؛ از رياضيات به هيأت و از هيأت به فيزيک و از فيزيک به شيمى تنازل كرده است.
⬅️هربرت اسپنسر در طبقهبندى او تجديدنظر كرده، اصلاحاتى را پيشنهاد نموده است. پيشنهاد او بسيار منطقى و دقيق است. وى علوم انتزاعى را كه مستقيماً با ماده سر و كار ندارند كلّىتر و عامتر از ديگر علوم دانسته، از اينرو، منطق و رياضيات را در طبقه اول و مكانيک و فيزيک و شيمى را در مرتبه دوم و ... قرار داده است.
💠در اين تقسيمبندى نيز سير صعودى به سمت بساطت و كليّت است (البته هيچيک از اين طبقهبندىها جامع و مانع نيست).
با توجه به اينكه از وجود، عامتر و بسيطتر هيچ چيز متصور نتواند بود، طبعاً در هر نوع طبقهبندى كه از معارف بشرى صورت مىگيرد، علم وجود، يعنى فلسفه اولى، كه موضوع آن عامترين و بسيطترين موضوع است در رأس طبقهبندى قرار خواهد گرفت.
💠انگيزه اصلى فلاسفه در طبقهبندى علوم آن بوده است كه وحدتى ميان شعب گوناگون علم برقرار كنند تا تقسيم و تشعُب معارف بشرى مانع از يك برداشت كلّى و فراگير از جهان هستى و حقيقت واحد آن نشود.
اين بينش وحدانى را پيشرفتهاى اخير علمى نيز هر روز بيش از پيش تأييد كردهاند.
⬅️قوانين علوم در سير طبيعى خود، هر روز به وحدتى كه بشر فطرتاً در جهان هستى مىيابد نزديكتر مىشود و سرانجام همه قوانين در قوانين كلّى وجود خلاصه مىگردد كه از وحدت و بساطت محض برخوردار است.
بديهى است كه كلىترين قوانين، قوانين وجود يا موجود بهطور مطلق است. از اينرو فلسفه اولى كه فوق همه معارف و علوم است، همواره در طول تاريخ انديشه بشرى، به كشف و استنتاج چنين قوانينى پرداخته، بهويژه در ميان مسلمين كه با عنوان «علم اعلى» گرامىترين نوع معرفت بوده است موضوع فلسفه موجود عام است كه علم بدان ضرورى است، زيرا تصور آن بديهى و اولى است و تصديق به وجود آن نيز ضرورى است، زيرا خود عين موجوديت است.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#متافیزیک.
#پوزیتویسم.
#آگوست_کنت.
#هربرت_اسپنسر.
#وجود.
#مابعدالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴عرفان و حکمت اسلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️عرفان و عقل: ⬅️يكی از مسائل مبنايی، كه مورد اختلاف طرفداران و
🔴عرفان و حکمت اسلامی
♨️قسمت پایانی.
⬅️عرفان و شرع:
🔴مسألهی مهم ديگری كه شايسته است در پايان اين مقاله مورد توجه قرار گيرد رابطهي عرفان عملی با احكام شرعی يا رابطهی طريقت با شريعت است. گروهی تصور كردهاند كه عرفان عملی راه مستقلی برای كشف حقايق است كه بدون رعايت احكام شرعی میتواند مورد استفاده قرار گيرد و اسلام هم يا آن را امضا كرده (بدعت مرْضی) و يا دستكم، از آن منع نكرده است.
💠در اين زمينه، بعضی تا آنجا پيش رفتهاند كه اساساً التزام به هيچ دينی را بري رسيدن به مقامات عرفاني لازم ندانستهاند. بعضی ديگر نيز التزام به يكی از اديان و در شكل معتدلتر، التزام به يكی از اديان الهی را كافی دانستهاند.
⬅️اما از ديدگاه اسلامس، سير و سلوک عرفانی راه مستقلی در كنار راه شرع نيست، بلكه بخش دقيقتر و لطيفتری از آن است و اگر اصطلاح «شريعت»؛ را به احكام ظاهری اختصاص دهيم، بايد بگوييم:
💠طريقت در طول شريعت يا در باطن آن قرار دارد و تنها با رعايت احكام شريعت، قابل تحقق است. به عنوان نمونه، شريعت احكام ظاهری نماز را تعيين میكند و طريقت عهده دار راه های تمركز حواس و حضور قلب در آن و شروط كمال عبادات است. شريعت بر انجام عبادات به انگيزهی مصونيت از عذاب الهي و رسيدن به نعمتهاس بهشتی تأكيد دارد، اما عرفان به خالص كردن نيت از هرچه غير خداست تأكيد دارد؛ همان كه در لسان روايات اهلبيت (عليهم السلام) «عبادت احرار»؛ ناميده شده است.
⬅️همچنين شرک در شريعت همان شرک جلای از قبيل پرستش بتها و مانند آن است، اما در طريقت، انواع دقيقتری از شرک خفی و اخفی مطرح است و هرگونه اميد بستن به غير خدا و بيم داشتن از غير او و كمک خواستن از غير او و عشق ورزيدن به غير او در صورتی كه همهی اينها جنبهی اصالت و استقلال داشته باشد و بر اساس اطاعت امر الهی نباشد ، نوعی شرک محسوب میشود.
💠بنابراين، انواع بدعتها و آيينهای ساختگی نه تنها مطلوب نيست بلكه میتواند مانع رسيدن به عرفان حقيقی نيز باشد، چه رسد به استفاده از اموری كه صريحاً و قطعاً مورد نهی و تحريم واقع شده؛و هرچند ممكن است بعضی از كارها موجب حالات به اصطلاح عرفانی موقتی باشد، ولی سرانجامِ خوبی ندارد و ممكن است دامی شيطانی برای سقوط نهايی باشد و نبايد فريب آنها را خورد. حاصل آنكه راه حق همان است كه خدای متعال بيان فرموده است: «؛ فماذَا بَعْدَ الْحقِّ اِلاّ الضَّلالُ.»؛ (يونس: 32).
#عرفان.
#عرفان_اسلامی.
#عرفان_و_شرع.
#اسلام.
#شهود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
گوهر ذات انسان، از هر قيدي آزاد و از هر بندي رهاست؛ مگر قيد عبوديت خداي سبحان كه چنين بندي، از هر آزادي و بي بندوباري بهتر است. تنها مبدئي كه حاكم بر گوهر ذات آدمي است و در نتيجه، بر تمام شؤون علمي و عملي او اشراف و سيطره دارد، خداوندي است كه هستي او مستقل مي باشد و وجودي به انسان عطا نموده كه عين ربط به او است. در اين منظر، خداوند، نه تنها فاعل و خالق انسان است، بلكه مقوّم او است و انسان، نه تنها مخلوق اوست، كه متقوّم به او خواهد بود.
📚آیت الله جوادی آملی؛ولایت فقیه؛ ص۱۳۵.
#انسان.
#ولایت.
#دین.
#عبودیت.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت هشتم. ⬅️. فلسفه اعم از همه علوم و معارف است، زيرا موضوع آن (موجود) عامت
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت نهم.
⬅️توضيح در باب قضاياى بديهى و اولى:
⬅️اهل منطق علم را به دو قسم تقسيم كردهاند، علم ضرورى و علم مكتسب.
💠علم ضرورى آن است كه حصول آن محتاج به دليل و تأمّل فكرى نباشد. بر اين اساس قضايايى كه تصديق آنها براى ذهن نيازى به اثبات و استدلال ندارد، ضروريّات يا قضاياى ضروريّه ناميده مىشوند.
⬅️قضاياى ضرورى شش قسم است:
⬅️1. اوليات و آن قضايايى است كه بالذّات و بدون احتياج به تصور امرى ديگر مورد تصديق عقل قرار گيرد؛ يعنى كافى است ذهن انسان، موضوع و محمول و نسبت حكميّه را تصور كند و بدان علم يقينى حاصل نمايد. اينگونه قضايا را بديهيات نيز گويند.
⬅️2. مشاهدات يا محسوسات، كه علم بدان از راه حس و مشاهده حاصل مىشود.
⬅️3. مجرّبات، كه علم بدان از راه تجربه براى انسان حاصل مىشود.
⬅️4. حدسيّات، كه بر اساس حدس صائب كه خود نوعى از تجربه است حاصل مىگردد.
⬅️5. متواترات، كه علم حاصل از آن ناشى از كثرت اخبار است.
⬅️6. فطريّات يا قضايايى كه حد وسط به همراه موضوع و محمول در ذهن حاضر است.
💠در كليه اقسام ششگانه علم بديهى يا قضاياى ضرورى براى حصول يقين احتياج به دليل نيست و اينگونه قضايا هستند كه در هر نوع قياس برهانى ماده قياس قرار مىگيرند و از آنها علم قطعى و جازم حاصل مىگردد.
💠موضوع فلسفه از آن جهت كه عامترين چيزهاست و هيچ چيز نمىتواند خارج از آن ثبوت يابد، هرگونه محمولى كه براى آن اثبات گردد، يا خود عين موضوع است، مانند:
⬅️هر موجودى (از حيث وجود) واحد است، يا:
⬅️هر موجودى بالفعل است؛ كه در اينجا واحد يا بالفعل، گرچه از حيث مفهوم با موجود مغايرند، ليكن از حيث مصداق عين آنند؛ و اگر جز اين بود نه از جهت ذات خود ثابت بودند و نه از حيث اثبات آنها براى موضوع، يعنى موجود مطلق. و يا آنكه محمول، عين موضوع نيست و اخصّ از موجود عام است ليكن چيزى غير از آن هم نيست.
💠چنانكه گوييم: علت، موجود است. كه در اين قضيّه، علت گرچه اخصّ از موجود مطلق است، ليكن حيثيتى خارج از موجوديت عام ندارد وگرنه باطل بود.
اينگونه اوصاف با آنچه در برابر آن قرار دارد، از نوع قضاياى مردد المحمول است و اطراف ترديد بر روى هم مساوى با موجوديت عامّ است.
⬅️مانند اينكه گوييم:
⬅️هر موجودى يا بالفعل است يا بالقوه. اكثر مسائل در فلسفه بهصورت تقسيم جريان مىيابد، مانند تقسيم موجود به واجب و ممكن و تقسيم ممكن به جوهر و عرض و تقسيم جوهر به مجرّد و مادى و تقسيم مجرّد به عقل و نفس و بر همين قياس در ساير مسائل.
💠مسائل در فلسفه به شيوه «عكس حمل» مطرح مىشود.
⬅️مثلًا وقتى مىگوييم:
⬅️واجب موجود است و ممكن موجود است، در معنى چنان است كه گفته شود:
⬅️وجود، واجب است و ممكن. و يا اگر بگوييم:
⬅️وجوب يا بالذّات است و يا بالغير، به اين معنى است كه موجود واجب منقسم مىشود به واجب ذاتى و واجب غيرى.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#وجود.
#واجب_الوجود.
#ممکن_الوجود.
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴تناهی ابعاد مادی و نامتناهی بودن ابعاد هستی
💠هر جا که «غير متناهی» موجود باشد «متناهی» هم موجود است، زيرا غير متناهی از انواع کثرت است و کثرت از وحدت فراهم میشود يعنی هر کثير مجموعي از واحدهاست. فرض میکنيم که يک عدد معين، مثلًا هزار عدد، از اجزاء را از جسم جدا میکنيم. اين تعداد يا حجمی به وجود میآورند و يا به وجود نمیآورند.
💠اگر حجمی به وجود نياورند پس هر اندازه ديگر هم بر آنها اضافه کنيم حجمی پيدا نخواهد شد ولو غير متناهی اضافه شود، زيرا از ضمّ هيچ به هيچ، شیء به وجود نمیآيد، همچنانکه از ضمّ صفر به صفر عدد پيدا نمیشود. و امّا اگر حجمی پديد آيد، آن حجم مقدار معيني خواهد بود (مثلًا يک ميليمتر مکعّب)، پس قاعدتا حجمی که دو برابر اين حجم باشد مشتمل بر اجزائی دو برابر است و حجمی که ده برابر است مشتمل بر اجزائی است که از لحاظ عدد ده برابر است و همينطور ...؛ پس هر جسمی را که در نظر بگيريم چون حجم معينی دارد، از نسبت حجم آن جسم با حجم جسمی که از مجموعهای متناهی از اجزاء به دست آوردهايم میتوانيم نسبت عدد اجزاء تشکيل دهنده هر دو جسم را به دست آوريم و سپس نفس عدد اجزای تشکيل دهنده جسم را.
📚شرح منظومه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت نهم. ⬅️توضيح در باب قضاياى بديهى و اولى: ⬅️اهل منطق علم را به دو قسم تق
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت پایانی.
⬅️ اين فن (فلسفه اوُلى) چون از حيث موضوع اعم از همه فنون است و هيچ چيز از موضوع و محمولات آن خارج نيست، هدف و غايتى خارج از خود ندارد. يعنى براى مقصود ديگرى آموخته نمىشود بلكه اين معرفت خود، ذاتاً مقصود است.
💠بنابراين فلسفه بهعنوان ابزارى براى دستيابى به مقاصد ديگر بهكار نمىرود، چنانكه علوم و فنون آلى (مانند منطق و طب و نحو و غيره) همه براى غاياتى جز ذات خود آموخته مىشوند؛ در عين حال فوائد بسيارى بر آن مترتب است.
💠عكس در قضايا آن است كه، جاى موضوع و محمول (در قضاياى حمليّه) و مقدم و تالى (در قضاياى شرطيه) با يكديگر تعويض شود، به شرط آنكه كيفيت (سلب و ايجاب) قضيّه بر حال خود باقى باشد؛ در اين صورت قضيه معكوس نيز صادق خواهد بود. البته، نوع قضيّه معكوس بر حسب نوع قضيه اصلى متفاوت خواهد بود، چنانكه عكس قضيه موجبه كليّه، موجبه جزئيه است.
⬅️قضيه: هر انسانى حيوان است، بهصورت موجبه جزئيه منعكس مىشود، يعنى:
⬅️بعضى از حيوان انسان است. (براى اطلاع بيشتر به كتب منطق رجوع شود).
💠منظور اين است كه چون هيچ چيز در آن سوى «وجود» تحقّق ندارد، شناخت وجود و خواص آن نمىتواند به منظور وسيله دستيابى به ماوراء آن مورد توجه پژوهشگران قرار گيرد. چه، هر چيز بهعنوان غايت و مقصود فلسفه فرض شود، خود در حيطه وجود خواهد بود نه خارج از آن.
💠 بسيارى از علوم و فنون ديگر چنين خاصيتى را ندارند. مثلًا منطق براى جلوگيرى از تخطّى فكر آموخته مىشود و طب براى حفظ تعادل و صحت بدن و نحو براى درست سخن گفتن و ... ليكن فلسفه صرفاً براى فلسفه است، يعنى شناخت فلسفى خود غايت و هدف است. معرفت فلسفى بىفايده نيست بلكه خود بهعنوان فايده مورد توجه و هدف پژوهشگران است، تنها تفاوت آن با ساير علوم و معارف بشرى در آن است كه هدف و مقصود در ساير فنون، خارج از آن است و در فلسفه، خود آن، وگرنه فوائدى كه در شناخت فلسفى وجود دارد بر هيچكس پوشيده نيست.
💠البته اين مطلب در مورد فلسفه اولى، يا فلسفه الهى به معنى الاعم صادق است كه از وجود و خواص آن بحث مىكند، ليكن اگر فلسفه بهطور مطلق مورد نظر باشد كه مرادف با حكمت است، ديگر چنين ويژگى را نخواهد داشت، زيرا در آن معنى همه شاخههاى حكمت نظرى و حكمت عملى را شامل مىشود و در آن صورت همه علوم و فنون در دايره آن قرار خواهد گرفت. با اين حال، حكما غايت آموختن حكمت نظرى را استكمال نفس انسانى از راه تشبّه به نظام وجود دانستهاند كه بر اساس آن، انسان جهانى عقلانى مشابه جهان عينى مىگردد، و غايت حكمت عملى را عمل خير و تقويت نفس در فرمانروايى بر بدن ذكر كردهاند.
💠چون موضوع فلسفه عامترين اشياء است، ايجاب مىكند كه معلول چيز ديگرى نباشد، زيرا خارج از او (وجود) چيزى نيست. به همين سبب برهانهاى مورد استفاده فلسفه، از نوع برهان «لمّى» نتواند بود.
⬅️اما برهان «انّ» (انّى): در منطق به تحقيق رسيده است كه شناخت بر مبناى دستيابى از طريق معلول بر علت، مفيد يقين نخواهد بود. پس براى بحث فلسفى جز برهان «انّ» كه مبتنى بر ملازمات عام باشد، يعنى رسيدن از طريق يكى از دو امر متلازم به ديگرى، راهى باقى نمىماند.
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#علم.
#برهان.
#وجود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @Falsafeh_nazari
🔴دهر و سرمد
💠«موجوداتى كه نه خود حركتند و نه در حركت، در زمان نيستند، بلكه ثبات آنها را بايد به همراه امور متغيّر، اعتبار كرد؛ اين چنين معيّت، را دهر گويند. همچنين معيّت امور متغيّر را با امور متغيّر ديگر، نه از حيث تغيّر بلكه تنها از جهت ثبات آنها نيز دهر ناميده مىشود چون هيچ چيز نيست كه از نوعى ثبات برخوردار نباشد حتى اگر ثبات آن، ثبات تغيّر باشد. و اگر امور ثابت با امور ثابت اعتبار شود، اين معيّت را سرمد نامند. در ظرف اينگونه معيّت و معيّت دهرى، تقدم و تأخّر و دگرگونى وجود ندارد، زيرا هيچيك از معانى تقدّم و تأخر و دگرگونى، با معيّت تضايف ندارد تا مستلزم آن باشد.»
📚اسفار، ج 3، ص 182.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
💠سال جدید پیشاپیش خدمت همه اعضای محترم کانال که تاکنون همراه ما بودند مبارک باشد انشاءالله.
🔰مباحث جدید زیبا و شیرین تر در عید امسال پست خواهند شد.🌺🍃
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari