eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
834 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تو بهتر از تمام جهانی برای من در قلب خسته ام ضربانی برای من هر جا نگاه می کنم از تو نشانه ایست حس قشنگ وقت اذانی برای من عطر تو است آنچه به گل می دهد صفا بهتر از این نبوده نشانی برای من از کودکی دلم به شما گرم بوده است تا زنده ام همیشه همانی برای من تنها تویی که حال مرا درک می کنی مانند مادرم نگرانی برای من یعنی دعا کنم که بیایی ببینمت ؟ تو کی مگر ز دیده نهانی برای من ؟ آقا ببخش ساده سخن گفتن مرا اینگونه خواندمت که بمانی برای من دست مرا بگیر که شرمنده تر شوم دیگر نمانده است زمانی برای من من سوی حشر دست تهی می روم ولی مِهر تو است خط امانی برای من @golchine_sher
پروانه های روسری ات را به من بده! اندیشه های دلبری ات را به من بده! چرخی بزن به هیبت فواره ها برقص سر شانه های بندری ات را به من بده! ای دختر بهار که لبخند می زنی!! لب باز کن! صنوبری ات را به من بده! این شهر از تراکم شب درد می کشد پرواز کن کبوتری ات را به من بده! ده سال بی تو بودن و ده سال عاشقی این بار قول آخری ات را به من بده! @golchine_sher
انصاف نیست آیه‌ی رحمت شود عذاب چینی که حق زلف بُود بر جبین مزن... @golchine_sher
‌خیال کن مرا کبوتری غریب کبوتری که عاشق است که جَلدِ چشم‌هایِ توست کبوتری که باز هم نمی‌رسد به خانه‌ات به خانه‌اش به گنبد طلایِ چشم‌هایِ تو ‌ خیال کن مرا کلاغِ خسته‌ی کویر در انتظارِ بازگشتِ تو... @golchine_sher
دلم تنهاست اما بعدِ تو همدم نمی خواهد برایم سرنوشت انگار غیر از غم نمی خواهد مفاتیح الجنان را خوانده ام صد بار بی حاصل خدا هم شک‌ نکن ما را کنارِ هم نمی خواهد! خودم با گریه پر دادم تو را از این قفس روزی زیادت سهم اغیار است، عاشق کم نمی خواهد! ندارم بعد از این سودای سیبی سرخ را در سر که این دنیا مرا حوا، تو را آدم نمی خواهد! اگر از دوست نیشی هم رسد نوش است عاشق را... پر از زخم است جان اما دگر مرهم نمی خواهد! به جز تو‌ سِرِّ عشقم را امانت دار خوبی نیست فراوان راز دارد دل ولی محرم نمی خواهد! کسی جای تو را در روزگارم پر نخواهد کرد دلم تنهاست اما غیرِ تو همدم نمی خواهد! @golchine_sher
جانم فدای زلف تو آن دم که پرسمت کاین چیست موی بافته؟ گویی که دام توست @golchine_sher
عشق، اقیانوس آرامی که می‌گفتی نبود قایقم را در مسیر آبشار انداختی ... @golchine_sher
کاش می شد ماه را مهمان کنیم خانهٔ دل را از او تابان کنیم در مسیر زندگی با لطف حق قلبها را مملو از ایمان کنیم کاش می شد در حریم جامعه دردی از درمانده ای درمان کنیم دور باشیم از عِناد و کِبر و حِقد کینه ها را پشتِ سر پنهان کنیم کاش می شد از گُلِ اموالِ خود گرچه کم باشد! ولی احسان کنیم نَفسِ سَرکِش در درون خویش را با سِلاحِ معرفت قربان کنیم با صداقت در تمام زندگی پایه های سُست را ویران کنیم عزَّتِ نَفس از خدا خواهیم و بس بُخل را در مَحبس و زندان کنیم @golchine_sher
جز عشق هر حرفی که داری، مختصر لطفا ! نگذار چتر خیس خود را پشت در ، لطفا! با خود بیاور سرزده مهمان باران را امشب تمام ابرها را کن خبر لطفا! من ماهی دلتنگ تنگم ، چیست سوغاتت؟ امواج دریا را بیاور از سفر لطفا! در صندلی مشترک ، جای خجالت نیست ! اهل خطر باش و کمی نزدیکتر ....، لطفا! هرچند می میرد برایت هرکسی، بگذار تا زنده باشد در کنارت یک نفر ، لطفا! در پای مرز بکر آغوشت زمینگیرم با بوسه ویزای مرا کن معتبر لطفا! بعد از نماز صبح، می چسبد شراب تو! این خانه را میخانه کن وقت سحر، لطفا! با تو سرم ای عشق ، دائم درد می خواهد ! تزریق کن در من دوباره‌ دردسر ، لطفا. @golchine_sher
من ِ شکسته منِ بی قرار در اتوبوس گریستم همهء جاده را اتوبان را نگاه خسته من تا به آسمان برسد کشانده است به دنبال خویش باران را ولی نخواسته در بین راه سوزاندم دل اهالی محروم چند استان را بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم و لو به قدر نگاهی تمام آنان را نگاه‌های پر از حسرت کشاورزان میان دشت تکان‌های دست چوپان را و آن غریبه که در قهوه خانۀ سر راه... همان که خم شد و بوسید تکۀ نان را همان که نام تو را برد زیر لب وقتی که روی میز غذا می‌گذاشت لیوان را همان که گفت ببینم تو زائری؟ گفتم خدا بخواهد... آهی کشید قلیان را همان که گفت به آقا بگو غلط کردم بگو ببخشد، رانندۀ بیابان را بگو از آنچه که می‌داند او پشیمانم خودش نشان دهد ای کاش راه جبران را چقدر بغض، چقدر آه با خود آوردم و التماس دعاهای مرزداران را خلاصه این که به قول رفیق شاعرمان «چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را نجف شروع زمین بود و ابتدای سفر نجف به روی سر من گرفت قرآن را مرا گرفت در آغوش، موکب اول منِ دچار تحیر، منِ پریشان را در این طریق فقط میزبان به سجده شده ست که توتیا بکند خاک پای مهمان را یکی گرفته پدر را به روی دوش خودش یکی کشانده به سویت عصازنان جان را فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین برادران تنی را، عراق و ایران را چه با غرور نشاندند روی سینه خود عمودها همه تصویری از شهیدان را قدم قدم غم تو زنده می‌کند دل را خدا زیاد کند این غم فراوان را چه جذبه ایست در آغوش تو که اینگونه کشانده‌ای به تماشا جهان حیران را زمین به سوی تو برخاسته است، می‌خواهد نشان ما بدهد رستخیز انسان را در ازدحام تو گم کرده‌ام خودم را هم در ازدحام ندیدم عمود پایان را تو را گرفته در آغوش خویش شش گوشه چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را از این حرم به حرم های دیگری راه است اگر که باز کنی چشم غرق باران را دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح خدا کند که بسازیم قبر پنهان را برای حضرت زهرا ضریح می‌سازیم و دست فرشچیان طرح می‌زند آن را من از امام رضا کربلا طلب کردم و اینک از تو طلب می‌کنم خراسان را @golchine_sher
چقدر خوبست یک روز صبح چشمت را باز کنی‌ وضو بگیری صف اول بایستی بشنوی مکبر بگوید دو رکعت نماز صبح به امامت مهدی فاطمه (عج) @golchine_sher
نسیم ِصبح در گلخند می ریخت شرابِ عشق در آوند می ریخت خدا در باغِ زیتونِ نگاهت همیشه طرحی از لبخند می ریخت @golchine_sher
رنگِ اشکم! بی تـو دارد ارغـوانی می شود سرفـه هایم تـازگی ها آنچنـانی می شود انتظارت کـار دارد دستِ چشمم می دهد رفتـه رفتـه عینکم تـه استکـانی می شود هرچه غم بود از دلم بااشک بیرون شد ولی خاطراتت پشتِ پلکـم، بایگـانی می شود کوهِ طاقت هم که باشی عشق آبت میکند شانه های مَردِ عاشق، استخوانی می شود صفحه ای از دفترم را باد با خود بُرد و رفت داستـانِ عشقِ مـا فـردا جهـانی می شود بی تـو اطرافم پُـر از ارواحِ سرگردان شده بـرنگردی شـاعـرت قطعأ روانی می شود کـار و بــارِ آدمِ عــاشـق ، نـدارد اعتـبـار مُردنش هم مثلِ اشکش ناگهانی میشود @golchine_sher
‌ ‏همه بر سَرِ زَبانَند و تو در میانِ جانی ...!!! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما راهیان مست دل از دست داده ایم با چای داغ موکب تو گرم باده ایم با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم «در زیر بیرقت همه یک خانواده ایم» یا صاحب الزمان تو علمدار عالمی شکر خدا که پشت سرت ایستاده ایم وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما با خانواده راهی دریای جاده ایم با خون هر شهید به راه آمدیم ما سر را به شاهراه شهیدان نهاده ایم پر زرق و برق نیست اگر زندگی ما مانند اشک روضه ی تو صاف و ساده ایم چیزی نمانده است به نابودی خَسان مانند آب های روان با اراده ایم پر می شود مشام جهان از شمیم ما ما نامه نامه عطر گلی سرگشاده ایم @golchine_sher
مهربان و ساده و خونگرم هستم، مُنتها تار مویی کم شود از او، هیولا می شوم @golchine_sher
عمرم به سر رسید و خودش را نشان نداد گفتم کمی امان بده اما امان نداد عشق آمد و به سادگی از ما گذشت و رفت دستی برای دلخوشی ما تکان نداد بر کام باز مانده ی رندان تشنه لب دستان مرگ جز قدحی شوکران نداد آن کس که کوه غم به دل عاشقان گذاشت ماندم چرا اجازه ی آتشفشان نداد؟ با ما چه کرد عشق؟ که صد بار قلبمان تا پای مرگ رفت ولی باز جان نداد پرپر زدیم در همه ی عمر در قفس دستی به بال خسته ی ما آسمان نداد ما می رویم بلکه شما شادمان شوید دنیا به ما که روی خوشش را نشان نداد @golchine_sher
عاشق شده ام حال و هوایم خوبست درد است ولی درد برایم خوبست آرامش من ! با تو فقط حالم نه خوابم ، نفسم ، لحن صدایم خوبست تشخیص پزشک است کنارم باشی عطر تو برای ریه هایم خوبست من با تو خوشم ، نا خوشی ام چیزی نیست آنقدر که تاثیر دوایم خوبست هربار فقط عاشق تو خواهم شد صدبار به دنیا که بیایم خوب است؟؟! طوفان که نه ! بگذار قیامت باشد من در بغل گرم تو جایم خوب است... @golchine_sher
انصاف نیست آیه‌ی رحمت شود عذاب چینی که حق زلف بُود بر جبین مزن @golchine_sher
‌از سختیِ قیامت، ما را چه باک باشد بی‌تو گذشت ما را، هر دم هزار ساعت... @golchine_sher
ما جز به عشق او به کسی دل نداده ایم با جان و دل به پای حسین ( ع ) ایستاده ایم راه سعادت است به سمت خدا حسین شکر خدا مسافر این راه و جاده ایم آقایی است نوکر این خاندان شدن ما نسل پشت هم همه ارباب زاده ایم باشد دلیل خلقت ما گریه بر حسین تا آخرین نفس همه بر این اراده ایم فرقی نمی کند ز کدامین قبیله ایم ((در زیر خیمه اش همه یک خانواده ایم)) @golchine_sher
مرا امشب به یک لبخند تلخ خویش مهمان کن که من غیر از همین دیگر ز تو چیزی نمیخواهم @golchine_sher
شکسته بغض گلویم شبیه آینه درباد رسیده عمق سکوتم به حد ناله وفریاد امان نداده به چشمم بلور اشک روانم تقاص سادگی ام شد دلی که ازتپش افتاد منم غریبه ی شهری  میان کوچه ی بن بست نشان و نام خودم را  دوباره برده ام ازیاد منم غریبه ی شهری که آشنای دلم بود منی که پای پیاده رسیده ام سرمیعاد نشسته ام لب جویی که عمر رفته ببینم اگرچه زنده نبودم بجز همان شب میلاد دوباره نقطه سرخط دوباره شعر من از نـو رسیده فصل رهایی  دوباره زندگی آزاد @golchine_sher
سلام ای عطر مریم زیر باران! دوستت دارم خودت این ابر عاشق را بباران، دوستت دارم به باران می سپارم تا به روی شیشه ات از من هزاران بوسه بنویسد، هزاران دوستت دارم تو را چون اولین باری که گفتم «آب»، می خواهم شبیه اولین روز دبستان دوستت دارم شبیه کودکی که روی دستش می زند آرام نخستین قطره های نرم باران دوستت دارم چه باشی، چه نباشی دوست، عاشق، همسفر، همراه چه فرقی دارد اصلاً با چه عنوان دوستت دارم؟ تنفس می کنم زیبایی ات را، خواب می بینم شبیه نبض گل در ذهن گلدان دوستت دارم دلم را شهردار شهر عشقت کن که بنویسم به روی تابلوهای خیابان: دوستت دارم مرا در هُرم تابستان اندامت برویان تا خودم چتر تو باشم در زمستان، دوستت دارم @golchine_sher
روزی آید که دلم هیچ تمنا نکند دیده‌ام غنچه به دیدار کسی وا نکند @golchine_sher
چشمی به راهِ آمدنت جا گذاشتم از روی عمد پنجره را وا گذاشتم در كوچه ای كه هر شب از آن ميكنی عبور آيينه ای به شوق تماشا گذاشتم تو، روی خاطرات اگر چشم بسته‌ای من، روی حرفهای دلم پا گذاشتم با اينكه غير درد و فراق و جنون نبود بيهوده نام عشق بر آنها گذاشتم طی شد جوانی‌ام همه با حسرت وصال پا جای پای رنج زليخا گذاشتم @golchine_sher
من درختى خشك و بى بارم كه پايش آب نيست آسمانم گرچه در شبهاى من مهتاب نيست دوستت دارم ولى از ترس پنهان مى كنم تازگي ها عاشقى در بين مردم باب نيست كاش يك شب باز مهمانم شوى، باور كنم اين كه مى بينم تويى ليلاى زيبا، خواب نيست مثل فرهادم ولى من تيشه بر دل مى زنم خوب مى دانم كه او اندازه ام بى تاب نيست عاقبت يك روز من هم دل به دريا مى زنم در مرامِ پاكبازان ترسِ از سيلاب نيست @golchine_sher
 دست وپا هر کس درامواج بلا گم می کند رو به سوی ساحل دریای هشتم می کند بی گمان دارد دو حالت دل به هنگام ورود بال در می آورد یا دست و پا گم می کند چهره ی عشاق در این بزم جور  دیگری است چشم گریان است اما لب تبسم می کند دستها را بر در و دیوار وبر رومی کشد زائر این آستان  اینسان تیمم می کند مست این میخانه با یک جرعه بارش بار نیست کم  نمیخواهد دلش رو جانب خم می کند صحن جامع وقت باران جمع یاران دیدنی است نامت این  مجموعه  را غرق ترنم می کند صبحدم خورشید بربام توای شمس الشموس خویش را چون شعله ای کوچک تجسم می کند بر فراز آسمان این دستها گلدسته نیست پیر مردی با رضا دارد  تکلم می کند خوش به حال زائری که بعد مشهد با خلوص رو به سوی آستان بانوی قم می کند @golchine_sher
همیشه گدایی که آقا ندارد سر سفره ی هیج جا " جا ندارد بدون تعارف زدن سفره خوب است کرم خانه اصلا بفرما ندارد تقلا مکن تا مچم را بگیری گنهکار که بوق و کرنا ندارد بیا پیش مردم مگو که چه کردم خجالت کشیدن تماشا ندارد تو ناراحتی که چرا پشت کردم بیا خب بزن اینکه دعوا ندارد همین جا بزن آخرت را رها کن برای تو اینجا و آنجا ندارد مکش بر رخ من ببر آتشت را برای کسی که علی را ندارد .... ....سر سفره ی رحمت تو خدایا کسی جا ندارد که زهرا ندارد بگو  روزی ام کربلا نیست  ـ  اینکه نیازی به امروز  و فردا ندارد @golchine_sher