eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
834 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچه با تنهایی من آشناتر می‌شوی دیرتر سرمی‌زنی و بی‌وفاتر می‌شوی هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد من پریشان‌تر، تو هم بی‌اعتناتر می‌شوی من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهار سبزتر می‌بالی و بالا بلاتر می‌شوی مثل بیدی زلف‌ها را ریختی بر شانه‌ها گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می‌شوی عشق قلیانی‌ست با طعم خوش نعنا دو سیب می‌کشی آزاد باشی، مبتلاتر می‌شوی یا سراغ من می‌آیی چتر و بارانی بیار یا به دیدار من ابری نیا، تر می‌شوی @golchine_sher
چقدر خنده به لبهایمان بدهکاریم چقدر حسرت آغوش در بغل داریم چقدر واژه ی یخ بسته در گلوهامان چقدر تا خود چشمان صبح بیداریم بیا پرنده ی غمگین غار تنهاییم به این صدای بریده بریده عادت کن بیا سکوت فراموشی مرا بشکن کمی به شانه ی پیراهنم حسادت کن بسوز در تب هذیان حرفهای دلم به آستین پر از گریه های من خو کن از عطر وحشی باغ تنم که می پیچد هزار چشمه ی جاری برای من رو کن به روح دربه درم سر بزن هر از گاهی گره بزن به دلم گوشه ی نگاهت را به چشم گریه ی من بی هوا تعارف کن نسیم خنده ی خوشبوی گاه گاهت را دوباره بدرقه کن با گل ، آب و آیینه منی که با چمدان تو عازم سفرم بلند جار بزن نغمه ی رهایی را اگر چه در قفس عشق تو پرنده ترم هنوز منتظرم تا مرا نفس بکشی هنوز آینه گرم نگاه کردن توست هنوز بعد تو تبعید میشوم به خودم هنوز ساعت دیوانه گیج رفتن توست. https://eitaa.com/sher_zad @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
صبح آمد و چای هم غزلخوان آمد بر صحنه‌ی روز مهر تابان آمد دستی به سر خاطره‌هامان بکشیم شاید به دل مرده‌مان، جان آمد @golchine_sher
دستم بدهد بهانه‌ ای می‌میرم یا نامه‌ ی عاشقانه‌‌ ای می‌میرم با دوست چنان‌خوشم،که‌از دیدارش حتّی بدهد نشانه‌ ای می‌میرم @golchine_sher
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم پرم از حس دلگیری که نامش را نمی دانم تو اقیانوس سرشار از تلاطم های آرامی و من دریاچه ی اشکی که دایم رو به طغیانم بزن نی باز غوغا کن،بزن دف شور برپا کن به هر سوزی بگریانم،به هرسازی برقصانم ببین آیینه وار از حس تصویر تو لبریزم تو آرامی من آرامم،پریشانی پریشانم اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهت بود که این دیوانگی ها را من از چشم تو می خوانم @golchine_sher
بهاری نیست ! آری نیست ! اما یاد یاری هست ! خیالی هست و حالی هست و بال بیقراری هست ! دگر از جاده ی جان ، گرد و خاکی بر نمی خیزد سواری نیست ! آری نیست ! اما تکسواری هست ! اگر لب تر کنم خورشید بشکافد رگ از غیرت غروب سهمگینم را انار داغداری هست ! هنوزم ناله می روید به جای لاله در سینه که حال ناله داری هست و داغ لاله زاری هست ! چه حالی می کنم وقتی که بر دارم سر از سجده ببینم در تو و یکدل بگویم : هست ! آری هست ! اگر عشق است این آتش که در جان من افتاده است ! خوشم با سوختن ! یعنی که مرد کارزاری هست! به ناشکری گرفتار کدامین کیفرم یا رب ؟ خجالت می کشم وقتی که چون تو کردگاری هست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امید به اصحاب سخا دارد دل هفتاد و دو سوز آشنا دارد دل با پای پیاده، اربعین باید رفت انگار هوای کربلا دارد دل از نام حسین شور می‌گیرد دل هفتاد و دو خط نور می‌گیرد دل وقتی که نسیم کربلا می آید احساس خوش حضور می‌گیرد دل می‌خواست درخت دین، حیاتی دیگر پیرایش و نور و التفاتی دیگر هفتاد و دو ملت گرفتار بلا می‌خواست سفینه‌النجاتی دیگر @golchine_sher
من از عهد آدم تو را دوست دارم از آغـاز عالم تو را دوست دارم چه شب ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم ؛ تــو را دوست دارم نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی ! من ای حس مبهم تو را دوست دارم سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم به اندازه ی غم تو را دوست دارم @golchine_sher
17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تعجیل فرج شده است ورد لب ما در جاده ی سرسبز طریق العلما مـاییم و زمینه سازی فصل ظهور با حرکت مشایه ی تا کرب و بلا @gida13 @golchine_sher
آن راه که می رسد به تو جانکاه است آواره ی دشت از دلم آگاه است باید به هوای دیدنت برخیزم چون راه دراز و عمر من کوتاه است @golchine_sher
با یقین آمده بودیم و مُردّد رفتیم به خیابان شلوغی که نباید رفتیم می شنیدیم صدای قدمش را اما پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم آخرین منزل ما کوچه ی سرگردانی است در به در، در پیِ گم کردن مقصد رفتیم مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم... @golchine_sher
خواستم روزی فراموشش کنم ، اما نشد ! در شبی من ترکِ آغوشش کنم ، اما نشد ! آتشی از عشقِ او دارم درونِ سینه‌ام خواستم یک لحظه خاموشش کنم ، اما نشد ! من شدم مجنون و او هرگز نشد لیلایِ من خواستم  با عشق مدهوشش کنم ، اما نشد ! @golchine_sher                                              
بانوی روزهای پریشانی ام، سلام تقدیم آستان تو این عشقِ مستدام ای آن که گاهی از دل من یاد می کنی ای یاد تو نشسته در این سینه، تا مُدام ای روشنای روی تو، یعنی اذان صبح ای کفرِ زلف های سیاهت، نماز شام باغ تن تو سبزتر از جنگل تمشک لبخند تو حلالِ من و بوسه ات حرام این نامه را ببر به تماشای چشم هات این زخم را ببر به فراسوی التیام فرصت به بی قراری من می دهی اگر این جمله را بگویمت و بعد هم تمام من، کشته مُرده ات نشدم، عاشقت شدم هر طور میل توست، بکش، یا که والسلام @golchine_sher
حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع زیارت_اربعین به دریا می‌زنم دل را به دریای پریشان‌ها چه امواجی به راه افتاده در قلب بیابان‌ها به هر سنگی در این جاده دخیل عشق باید بست که شاهد بوده‌اند آن‌ها در این صحرا چه جریان‌ها صدایی می‌شود تکرار و من مدهوش آن‌ لحنم صدایی خوشتر از آواز بلبل در گلستان‌ها "هلا بیکم،هلا بیکم..." عجب آوای شیرینی! مهیا می‌شود چای عراقی ،آی مهمان‌ها! کسی آغوش وا کرده، کسی آن‌سوی این صحرا بیایید ای کلیمی‌ها، مسیحی‌ها، مسلمان‌ها! کجا دیده جهان‌ زیباتر از اعجاز مشّایه! کجا دیده کویری تازه‌تر از باغ و بستان‌ها! چه خوشبختم که می‌افتم در این جریان طوفانی منم حالا نمی از موج دریای پریشان‌ها... @golchine_sher
صبح یعنی پرواز ! قد کشیدن در باد چه کسی می گوید پشت این ثانیه ها تاریک است ؟ گام اگر برداریم روشنی نزدیک است...   @golchine_sher
مثل بغض است که در قلب سحر میشکند مرغ امید مرا آهِ تو پر میشکند آنقدَر موج مزن دور سرم، گیج شدم در دلِ برکه به یک موج،، قمر میشکند گرچه محکم بنشیند به دلِ کوه ،ولی سنگ هم در اثر حادثه سر میشکند گردنِ بت بشکن؛ غم مخور ای ابراهیم تو خلیلانه بزن، قلب تبر میشکند... سنگ بر شیشه ی احساس منِ خسته مزن دلِ افسرده به یک طعنه ی تر میشکند مهربانی و صفا میوه ی باغِ ادب است غصه ی دشمنیِ دوست!! کمر میشکند پرده ی اشک مپوشان به تن پنجره ها برنگردی تو اگر قامتِ در میشکند نمک چشمِ تو و قندِ لبت،،، دلبرِمن وَنْ یکادیست که خود سوءِ نظر میشکند گفت با باد صبا زلف تو را موی به موی شانه بر شانه زمان پشت خبر میشکند @golchine_sher
دلم  به پنجره باز اعتماد نداشت به اصل آبی پرواز اعتماد نداشت هزار بار شکست و دوباره عاشق شد ولی هنوز به اعجاز اعتماد نداشت تمام عُمر به پایان عشق اندیشید اگرچه هیچ به آغاز اعتماد نداشت تمام دار و ندارش ترانه بود و سرود ولی به طبع غزلساز اعتماد نداشت تمام عمر درون قفس، نفس می زد پرنده ای که به پرواز اعتماد نداشت @golchine_sher
روزگار لامُروَّت سخت خوارم کرده است بی تو ای گل! همدم یک مشت خارم کرده است باز تا شب های غمناک خراسان برده است مبتلای حاج قربان و دوتارم کرده است خون به چشمانم نشانده ، تب به جانم ریخته تشنه تر از باغ های پر انارم کرده است من دهاتی زاده ی پروانه و گل پونه ام شهروند شهر بوق و قارقارم کرده است خواستم از هُرم تابستان تهران پا کشم سرنوشت این داغ را پایان کارم کرده است گفته بودی عاقبت یک روز می بینی مرا این قرار نصفه نیمه بیقرارم کرده است از صدایت خسته تر بودم ولی خوابم نبرد لای لایی خواندنت شب زنده دارم کرده است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جامانده‌های_اربعین رفتند سوی آسمان ، ما در زمینیم در حسرت مشّایه با غم هم‌نشینیم دلدار، ما را لایق وصلش ندانست امسال، از جامانده‌های اربعینیم @golchine_sher
چیزی از عشق بلاخیز نمی‌دانستم هیچ از این دشمن خونریز نمی‌دانستم ‌ در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق چه کنم؟ شیوۀ پرهیز نمی‌دانستم ‌ گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟ گفت من نام تو را نیز نمی‌دانستم ‌ بغض را خندۀ مصنوعی من پنهان کرد گریه را مصلحت‌آمیز نمی‌دانستم ‌ عشق اگر پنجره‌ای باز نمی کرد به دوست مرگ را اینهمه ناچیز نمی‌دانستم ‌ @golchine_sher
به انسان بودنت شک کن اگر مستضعفی دیدی ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی به انسان بودنت شک کن اگر چادر به سر داری ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی به انسان بودنت شک کن اگر قاری قرآنی ولی در درک آیاتش دچار شک و تردیدی به انسان بودنت شک کن اگر گفتی خدا ترسی ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی به انسان بودنت شک کن اگر هر ساله در حجی ولی از حال همنوعت سوالی هم نپرسیدی به انسان بودنت شک کن اگر مرگ مرا دیدی ولی قدر سری سوزن ز جای خود نجنبیدی @golchine_sher
در‌ دلِ خشکیده ام رودِ خروشانی چقدر نامسلمانم‌ تو امّا کوهِ ایمانی چقدر می شوی حیرانِ این شوقِ به دام اُفتادنم از شکارت این منِ زخمی گُریزانی چقدر چون نسیمی می وزی هر دم مسیحا می شوی برگ برگِ این تن پژمرده را جانی چقدر بارها از هم سوالی مشترک پرسیده ایم گیسویت از من، من از او که«پریشانی چقدر؟» بر سرم یکریز می باری که لب وا می کنم من کویرِ از عطش لبریز، بارانی چقدر فصلِ فصل بودنت گویایِ عشقی بکرِ بکر شوکتی شعری شکوهی شکلِ ایرانی چقدر اِی نفس های تو در جانِ جهان جاری ترین بینِ دنیایِ منِ مجنون فراوانی چقدر از مُذابِ این منِ آتشفشان یخ ساختی با منِ گرمایِ تابستان، زمستانی چقدر قدِّ شعرم قدِّ دنیا نه نمی دانم چقدر دوستت دارم نمیدانی نمیدانی چقدر..! @golchine_sher
جز اینکه به نبود تو عادت نکرده ام از من چه خواستی که اجابت نکرده ام حتی به خشم نیز نگاهم نمی کنی من که خدا نکرده جنایت نکرده ام حفظم ز چهره ات همه ی جزئیات را یک بار اگرچه سیر نگاهت نکرده ام گفتی مباد از تو کلامی بیان کنم اما ببخش گاه رعایت نکرده ام بس که به لهجه داشتنم طعنه می زنی با خود بدون واهمه صحبت نکرده ام در خواب اگر ببوسمت آیا حلال نیست؟ کاری که بر خلاف شریعت نکرده ام @golchine_sher
مناجات مگر به غیر دل خاک تن وطن دارد؟ مگر حیات زمین غیر حرف لَن دارد؟ مگر کسی که رسیده به محضرت یا رب به زیر سنگ لحد غیر یک کفن دارد؟ اگر همه تویی و تو همه چرا دنیا هزار غافل درگیر حب من دارد؟ خوشا به حال کسی که تمام عمرش را به هر چه از تو رسیدست حُسن ظن دارد نوشته ام به کفن جوشن کبیری که هزار مرتبه نام تو را به تن دارد نوشته از تو نبی در مقام عشق حسین خدا نگاه محبت به سینه زن دارد مقام گریه کن خون تو بهشت برین حسین بوی خدا را حقیقتا دارد @golchine_sher
قرار بود بیایی، کمی امان بدهی به شمعدانی ِ گلدان کهنه جان بدهی به خانه ام، به همین دادگاه برگردی کمی به متّهم ِ عاشقت زمان بدهی قرار بود خودت نقش اوّلم باشی دوباره حس ّ جدیدی به داستان بدهی من و بهار نشستیم تا شکفتن را _درست نیمه ی اسفند _یادمان بدهی چه زود بود که سنگین ترین دقایق را به روی صندلی ِ مرگ ،امتحان بدهی هنوز منتظرم آن قطار برگردد به خنده دست برای دلم تکان بدهی هنوز نمره ی جغرافیای من صفر است! خودت بیا که به من راه را نشان بدهی... @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
تو آنی و ما کمــتر از آن و اینیم برخیز که در بـــــاور تو بنشینیم شب با همه ی تیرگی اش آخر شد ای صبح چه خوب است تو را میبینیم @golchine_sher