eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
برپا و استوار ، آتش به اختیار بی‌حرف و بی‌شعار ، آتش به اختیار در صحنه حاضریم ، عمّار و یاسریم در پشت ذوالفقار، آتش به اختیار بی‌پا و بی‌سریم ، در خطّ رهبریم چون قوم سربدار ، آتش به اختیار قرآن و دشنه است ، این بوی فتنه است در مسجد ضرار ، آتش به اختیار ما موج و صخره‌ایم ، باران و قطره‌ایم یاران هم قطار ، آتش به اختیار با درد و رنج و غم ، با دست بسته هم چون کربلای چار ، آتش به اختیار موجیم و سرکشیم ، تیریم و ترکشیم چون موج انفجار ، آتش به اختیار اهل بصیرتیم ، دریای غیرتیم با عزم و اقتدار، آتش به اختیار دشمن کمین زده ، میدان مین زده در شکل استتار ، آتش به اختیار با شعر پر شرر ، یا عرصه‌ی هنر در هردو کارزار ، آتش به اختیار چشمی به راه دوست ، فرماندهی از اوست در عصر انتظار ، آتش به اختیار @golchine_sher
رفتم، ولی نگو که کم آورد و جا زده هجرت فرار نیست، فقط دور بودن است شیرینِ من! نگاه تو شورِ مرا گرفت تنها گناهِ چشمِ شما شور بودن است! با تو، جهنمِ دلِ من می‌شود بهشت حتی بهشت، وعده‌ی با حور بودن است آخر غرور هر دوی ما را شکست داد تنهاشدن عقوبتِ مغرور بودن است جورِ تو را چجور به دوشم کشیده‌ام؟ این هم تقاصِ وصله‌ی ناجور بودن است گفتی میانِ من و خودت انتخاب کن این انتخاب نیست، که مجبور بودن است! بر دار می،کشند مرا؛ فرش می‌شوم این دارِ شعر، حاصلِ منصور بودن است عیبِ تو را ندیده گرفتم، که عاشقم رازِ بقای عشق فقط کور بودن است... @golchine_sher
برای سپید‌پوشان سلامت چشمان تو ترانه‌ای از شور و شبنم است بارانی از سکوت در اینجا فراهم است بر بال آسمان رهایی نشسته‌ای در تو فرشته‌ایست که از جنس آدم است آه ای سپید پوش سلامت که بودنت در این چمن تبلور گلهای مریم است... این روزها که حال دلت رو براه نیست هرجا نگاه می‌کنی آئینه‌ی غم است آفت وزیده است و سرت خم نمی‌شود ماندم که ریشه‌های امیدت چه محکم است! خطی که غم به صفحه‌ی پیشانی‌ات نوشت در امتداد جبهه‌ی خط مقدم است دلخون روسفید! سرت تا همیشه سبز بادا که همتت به بلندای پرچم است ما خواب رفته‌ایم و تو بیدار مانده‌ای چشمان بی‌قرار تو صبح مجسم است در هرنفس به نام تو ای نبض زندگی! شعری اگر سروده شود باز هم کم است @golchine_sher
دامن ز تماشای جهان چیده گذشتیم چون باد ازین باغِ خزان‌دیده گذشتیم رفتیم به گل چیدن و از ناله‌ی بلبل از خیر گل چیده و ناچیده گذشتیم گامی ننهادیم که عیبی نگرفتند از همرهی مردم سنجیده گذشتیم بس پند که ناصح ز ره لطف به ما داد ما گوش گران کرده و نشنیده گذشتیم ما غنچه‌ی بی‌طالع ایامِ خزانیم از شاخه دمیدیم و نخندیده گذشتیم از طعنه‌ی بی‌حاصلی از بس که خمیدیم چون بید سرافکنده و رنجیده گذشتیم معلوم نشد هیچ ازین هستی موهوم بی‌خواست رسیدیم و نفهمیده گذشتیم از فکر به مضمون قضا ره نتوان برد ما از سر این معنی پیچیده گذشتیم از هیچ‌کسی، در دل کس جای نکردیم در یاد نماندیم چو از دیده گذشتیم @golchine_sher
پاییز آمده‌ست که خود را ببارمت! پاییز: نامِ دیگرِ «من دوست دارمت»... بر باد می‌دهم همه‌ی بودِ خویش را یعنی تو را به‌دستِ خودت می‌سپارمت..! باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو... وقتی که‌در میانِ خودم می‌فشارمت... پایانِ تو رسیده گلِ کاغذیِ من حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت... اصرار می‌کنی که مرا زودتر بگو گاهی چنان سریع که جا می‌گذارمت..! پاییزِ من، عزیزِ غم‌انگیزِ برگ‌ریز! یک روز می‌رسم و تو را می‌بهارمت..! @golchine_sher
از عطر بهار ناب سرشاری تو آرامش جسم و روح بیماری تو با سیره ی زینبی که داری بی شک تفسیر دقیق صبر و ایثاری تو @golchine_sher
🍃🌺 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان(عج) پیروزی جبههٔ مقاومت،نذر ولادتِ بانوی صبر و قیام 🍃🌺 خدا عیدیِ محشر داده امشب به دستِ پنج تن؛ زر داده امشب به حیدر(ع) باز کوثر داده امشب به کوثر؛ باز حیدر(ع) داده امشب تمام ِ عرش و فرش و جزر و مد را... علی(ع) فورا به نامش زد سند را به پایان رفت شام ِ تیره؛ مردم سپیدی شد به ظلمت چیره؛ مردم نگاهش شد به خواهر خیره؛ مردم حسن(ع) شد صاحبِ همشیره؛ مردم وجودش نذرِ شاهِ عالمین است وَ نام دیگرش ذُخرُالحسین(ع) است کنارش شرم؛ با حیرت رسیده وقارش از خودِ غیرت رسیده بیا که اسوهٔ جرأت رسیده برای بانوان زینت رسیده حجابش راه را بر هرزگان بست نخی از چادرش مرز بهشت است جهادِ فوقِ عارفانه را داشت میانِ خانه؛ مکتب-خانه را داشت مقام ِ عالم ِ فرزانه را داشت ولایتمندیِ جانانه را داشت فراوان و فراوان گفت: حیدر(ع) پس از تفسیرِ قران گفت: حیدر(ع) دمادم دوری از عصیان و پرهیز برای توبه کاران کرده تجویز وجودت شد به یادش معرفت-خیز بخوانش با لقب هایِ دل انگیز شفیقه، کامله، حِلما، جلیله عطیّه، سیّده زینب(س)، عقیله گرفت از کفر؛ در کوفه عنان را نگه میداشت با لحنش؛ زمان را کشید آنگاه که خط و نشان را- نشان میداد یک رزم ِ عیان را نشسته با حیا در صدر، زینب‌(س) علی(ع)منسَب، جَلیلُ القَدر، زینب(س) شبِ میلادِ دلدارِ حسین(ع) است همانکه عشقِ بسیارِ حسین(ع) است لبش مشغولِ تکرارِ حسین(ع) است فقط مشتاقِ دیدارِ حسین(ع) است پس از عباس(ع) هم آرام ِ جان بود علمدارِ جدیدِ کاروان بود بخوان والعصر و أعطینا و أسرا به دُورِ حضرتِ آیاتِ عُظمی چنان دل کَند از لذّاتِ دنیا که در چشمش بلایا شد"جمیلا" پرستارانه می آورد مرهم ندید از نینوا هر چند جز غم * غروبِ کربلا یادش نمیرفت فرودِ نیزه ها یادش نمیرفت تقلّایِ قفا یادش نمیرفت تنِ بر بوریا یادش نمیرفت حسينش(ع) غرق در دریایِ غم بود نگاهِ آخرش سمتِ حرم بود دلش را بُرد؛ بابایِ رقیه(س) چه غمگین بود دنیایِ رقیه(س) هجوم و آتش و پایِ رقیه(س) امان از حالِ نجوایِ رقیه(س) سرِ بابا... خرابه... تازیانه... شبیه فاطمه(س)...غسلِ شبانه... @golchine_sher
سالروز ولادت با سعادت عقیلهٔ بنی هاشم حضرت زینب کبریٰ (سلام اللّه علیها) و روز "پرستار" مبارک باد. هر چند نام نیک فراوان شنیده ایم نامی به باشکوهی زینب ندیده ایم ارث از دل شجاع تو برده ست یاعلی نامش گره به نام تو خورده ست یاعلی پیوند عقل روشن و بیداری دل است شاگردی تو کرده که استاد کامل است مستی، همان حقیقت مستور زینب است آباد، خانه ای که در آن نور زینب است قانون عقل و عشق جهان را به هم زند وقتی عقلیۀالعرب از عشق دم زند از چشم یار قامت دلدار دیدنی ست نام حسین از لب زینب شنیدنی ست @Kelk_e_saher @golchine_sher
دل می بری ولی ضربانت نمی شوم تو آتشی حریف زبانت نمی شوم ای رونق نداشته! وقت مرا نگیر اینجا نمان که روغن نانت نمی شوم بار تو روی دوش جماعت چه می کند؟ در من چه دیده ای چمدانت نمی شوم پس می زنم تنفس مصنوعی تو را من زنده ام، دهان به دهانت نمی شوم آه ای همیشه تشنه! ز چشمان من برو بازیچه ی سراب روانت نمی شوم دیدی؟! میان مشت تو هرگز گلی نبود؟ پوچی که من پر از هیجانت نمی شوم سردی، طلاق عاطفی از تو گرفته ام دنیا برو دوباره از آنت نمی شوم @golchine_sher
بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نيست باور كنيد پاسخ آيينه سنگ نيست سوگند می خورم به مرام پرندگان در عرف ما سزای پريدن تفنگ نيست با برگ گل نوشته به ديوار باغ ما وقتی بيا كه حوصله ی غنچه تنگ نيست در كارگاه رنگرزانِ ديار ما رنگی برای پوشش آثار ننگ نيست از بردگی مقام بلالی گرفته‌اند در مكتبی كه عزت انسان به رنگ نيست دارد بهار می گذرد با شتاب عمر فكری كنيد فرصت پلکی درنگ نيست وقتی كه عاشقانه بنوشی پياله را فرقی ميان طعم شراب و شرنگ نيست تنها يکی به قله ی تاريخ می رسد هر مرد پا شكسته كه تيمور لنگ نيست @golchine_sher
امام_حسین_ع_مدح باز باران است، بارانِ حسین بن علی عاشقان! جانِ شما، جانِ حسین بن علی خواه بر بالایِ زین و خواه در میدانِ مین جان اگر جان است قربانِ حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست وعدۀ ما دور میدانِ حسین بن علی... در همین عصرِ بلا پیچیده عطرِ کربلا عطرِ باران، صوتِ قرآنِ حسین بن علی پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد شعله‌های عشقِ سوزانِ حسین بن علی قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما تا ابد هستیم بر خوانِ حسین بن علی هر کجا عشق است نام او طنین‌انداز شد در جهان برپاست طوفانِ حسین بن علی هر کجای خاکِ من بوی شهادت می‌دهد عشقم ایران است، ایرانِ حسین بن علی گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است» دردهای ما و درمانِ حسین بن علی دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند نوجوانان و جوانانِ حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی: دست‌های ما به دامانِ حسین بن علی @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما اگه دوست دارید تک بیت و رباعی های خوب بخونید حتما عضو بشین👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه ماندند و تو رفتی به سفر اما من... بسته‌ام بارِ سفر در پیِ تو تنها من برگ‌ها یک به یک از شاخه فرو می‌افتند آنکه امروز زمین خورد تویی، فردا من! ساده دل کندی و من سخت به زیباییِ تو دل سپردم! تو بگو ساده تو بودی یا من؟! دلربایی و من آیینه‌ای ام بر دیوار همه دارند به حسن تو نظر؛ حتی من! وعده وصل به من دادی و خامم کردی جگرم سوخته ای عشق! چه کردی با من؟ @golchine_sher
تو را بوسیده ام چون آفتاب آهسته آهسته بیا بر چشم ِتار من بتاب آهسته آهسته هم اینکه عکس ِماهت توی حوض آب می افتد بغل می گیرمت در عمقِ خواب آهسته آهسته شبیه رقص ِماهی های قرمز خوب پیدایی دلم گم می شود در تنگِ آب آهسته آهسته نه تلخی می کنی با من نه شیرینی، نمیدانم تو را می خواهم ای حلوای ناب آهسته آهسته حواسم پرتِ دنیای تو شد دنیا به کامم شد چه زیبا رفت از دستم حساب آهسته آهسته گل ِرویِ تو در هر شاخساری آبرو دارد از ابروی تو می گیرم گلاب آهسته آهسته نگاهت را نگیر از چشمِ من یک روز می بینی که دنیا می شود بی تو خراب آهسته آهسته @golchine_sher
به خنده خلوت خود را به من تعارف کرد گریست از هیجان، چشم آسمان پُف کرد گرفت دست مرا، از درون درخت شدم نخواند وِردی و در روح من تصرف کرد دلش گرفته‌ی غم بود و از زلیخا گفت؛ که حیف از آن همه حُسنی که خرج یوسف کرد به دورها نظر انداخت _از خودم به خودش _ مرا مسافر یک راه بی‌تکلف کرد سرم به شانه‌اش افتاد و رادیو می‌گفت: شهاب نابلدی با زمین تصادف کرد «زمان گذشت وَ ساعت چهار بار نواخت» وَ رأس بوسه‌ی ما ناگهان توقف کرد. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبیه کربلاست آنچه در مقابل است تمام حق رو بروی کل باطل است چقدر بی گناه کشته می شود ولی گرفته آنکه ژست بیگناه، قاتل است به خاک و خون نشسته غزه در سکوت شهر بمیرد آنکه بی خیال این مسائل است همیشه غصه دار سیدیم و ضاحیه هنوز بحث داغ اکثر محافل است مقاومت نمرده زنده است تا ظهور غروب ظلم با طلوع بدر کامل است امید ها در این سیاه پیچ روزگار به وعده های صادق و ظهور عاجل است ببین کدام سمت جبهه ایستاده ای شبیه کربلاست آنچه در مقابل است @gida13 @golchine_sher
آیینه‌ای کو که دل به او بسپارم تا نشود رهسپار باد، غبارم روی به آیینه روبروشدنم نیست آه از آهی که در بساط ندارم! خانه‌ات آباد، ساقیا که خرابم پُر کن پُر کن پیاله را که خمارم گرچه کمی تازه‌کار راه جنونم وقت سفر با شراب، کهنه‌سوارم رودم و دلتنگ کوه، کاش که می‌شد بار‌ دگر سر به دامنش بگذارم! کاش که با لطف آفتاب به دریا ابر شوم تا دوباره باز ببارم! @golchine_sher
می خواست قلم از لب خندان بنویسد از شادی مردم به خیابان بنویسد می خواست بهاری شود و خوش بنوازد از عطر گل سوسن و ریحان بنویسد می خواست ز صد رنگی پاییز دل انگیز از خش خش برگ و نم باران بنویسد می خواست که لب وا کند از عشق سراید از بوسه ی مستانه، فراوان بنویسد می خواست که با شور و شعف حرف دلش را در قالب افسانه و رمان بنویسد اما به زمین کرد نظر، اشک تراوید تصمیم گرفت از غم و حرمان بنویسد تصمیم گرفته غزل از دل بسراید از ضجه ی آن کودک گریان بنویسد از دشمنی و قحطی اخلاق بگوید از عنصر گم گشته ی ایمان بنویسد از همهمه ی باند تبهکار جهانی از غرش دیوانه ی نادان بنویسد از حمله ی بی وقفه بیداد و تباهی از غزه ی بی حامی ویران بنویسد از بغض گلوگیر و غم کودک سوری از بارش آشوب به لبنان بنویسد از سوختن خرمن امید بنالد از خستگی و سفره ی بی نان بنویسد از شعله ی ویرانگر تهدید و تجاوز در خشکی و دریا و بیابان بنویسد اوضاع جهان مایه شرم است و خجالت سخت است قلم جز غم انسان بنویسد @golchine_sher
🌹کُنج آرام حریمت🌹 نمی خواهم به جز آیینه ها هم صحبتی دیگر به غیر از کنج آرام حریمت خلوتی دیگر تمام عمر میزان بوده ام با صبحِ دیدارت گمانم می رسد وقت عبورت ساعتی دیگر غنیمت می شمارم لحظه ی ناب اَذانَت را هم آوای قنوتت می شوم در رکعتی دیگر بخوان از بیکرانِ عاشقی همواره جانم را رها از تنگنای این قفس، در وسعتی دیگر به دریا می رسانی عاقبت این رود گریان را ندارم جز تلاقی با نگاهت حاجتی دیگر بیا تقدیمت ای شمع نهان خاکستر عمرم ندارم بعد از این پروانگی ها حسرتی دیگر غروب است و غمی شیرین نشسته در دل و جانم غروب است و نمی خواهم پس از این غربتی دیگر @golchine_sher
چون سرمه می‌وزی قدمت روی دیده‌هاست لطف خط شکسته به شیب کشیده‌هاست هرکس که روی ماه تو را دیده، دیده است فرقی که بین دیده و بین شنیده‌هاست موی تو نیست ریخته بر روی شانه‌هات هاشور شاعرانه شب بر سپیده‌هاست من یک چنار پیرم و هر شاخه‌ای ز من دستی به التماس به سمت پریده‌هاست از عشق او بترس غزل مجلسش نرو امروز میهمانی یوسف ندیده‌هاست @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
کانال دوم ما اگه دوست دارید تک بیت و رباعی های خوب بخونید حتما عضو بشین👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشیدِ پریشان شده در ابر کاش از شبِ بن بست در آیی! ای صبح ترین روز مبادا وقتش نرسیده است بیایی؟ https://eitaa.com/yzdaan @golchine_sher
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی دل سپردی و برای دگری یار شدی بعدِ دل کندنت از من دلت آرام گرفت؟ خوب شد زندگی ات؟ یا که بدهکار شدی؟ بی تو اینجا خبری نیست به جز غصه و درد حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی بودنت, پنجره ای باز به رویاها بود ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی عشق را با طمعِ منطق خود تاخت زدی تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی تو خودت خواستی از قصه ی من پر بکشی پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی حسرت یارِ تو بودن به دلم ماند که ماند آخرین خواسته ام, قسمت اغیار شدی من که در حد پرستش به تو دلبسته شدم من چه کردم که تو اینگونه جفاکار شدی؟ پشت کردی به من ای ناز غزالِ غزلم شیر را پس زدی و طعمه ی کفتار شدی مرگِ دل, نقطه ی آغاز فروپاشی هاست حیف و صد حیف که تو دیر خبردار شدی @golchine_sher
پوسیده، ناامید، طنابی قدیمی ام من دست های خسته ی تابی قدیمی ام از گوش های ناشنوا زخم خورده ام فریاد های حرف حسابی قدیمی ام لبخندهای واقعی ام را ندیده اید! من سال هاست پشت نقابی قدیمی ام راهی بجز نخواندن این عاشقانه نیست افسانه ای میان کتابی قدیمی ام شاید عقاب شیطنتی کودکانه یا، آمین اشتباهِ ثوابی قدیمی ام! هر روز خاطرات تو را حمل می کنم من میخ آبدیده ی قابی قدیمی ام دیر است، دیر تشنه ی فهمیدنم شدی این چشمه چشمه نیست، سرابی قدیمی ام دیر است! فصل چیدن انگور ها گذشت من تلخ تلخ تلخ! شرابی قدیمی ام @golchine_sher
زبان_حال_حضرت_زینب_س سلام حُسنِ زمین و زمان... سلام حسین سَرت سلامت و ماهِ رُخت تمام، حسین! چقدر دور سَرت آفتاب می‌گردد ستاره‌ها همه محوِ تو صبح و شام... حسین! تو سَروَری و عجب نیست پیشِ پای سَرت بِایستند درختان به احترام، حسین! سَرت به نیزه بلند است در برابرِ من... چنان بلند! که شد رَشکِ خاص و عام، حسین! تنت به سایه‌ی خورشید، گرمِ بخشش و بذل! نماند پیرهنت هم در ازدحام، حسین! کجاست پیرهنت؟ آن دوای چشمِ تَرم! مگر طلوع کند در میان شام! حسین! همان که خونی و خاکی، به وقتِ صبحِ ظهور عَلم شود به دوعالم، علی الدوام! حسین! "سَرم خوشست و به بانگِ بلند می‌گویم" همیشه درد "حسین" است و التیام، "حسین" @golchine_sher