eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
816 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
صدایت مرا به تماشای کودکیم می‌برد مرا با آب ، با بابا مرا با مردِ در باران مرا با درسِ شیرینِ توت مرا با صد دانه یاقوت ؛ می‌نشاند پای مشقِ عشق مرا به دشتِ پُر از گله می‌برد به مهمانی چوپان _ چوپانی که هرگز دروغ نگفت_ مرا به تحسین دهقان فداکار در خطوطِ ممتدِ عریان. تو از حساب و هندسه می‌گویی و من هراسان، تمامِ ساعت پیِ کودکیم می‌گردم. معلمِ عزیزم! تو راست می‌گفتی ولی کاش یادم می‌دادی که؛ همیشه دو دو تا ، چهار تا نمی‌شود من هنوز در ضرب و جمع آن مانده‌ام بیا این شاگردِ حیرانت را دریاب من هنوز انگشتم برای سوال بالاست هنوز! باور کن... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند از حوالی اینجا گذشته است زیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است از من مخواه خشم خودم را فرو خورم دیگر مجال صبر و مدارا گذشته است وقتی که از خطای تو جای گذشت نیست باید قبول کرد که فردا گذشته است ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدام ما را معاف دار که از ما گذشته است میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌ام دوران باشکوه من اما گذشته است ای عشق نوح باش و به فریاد ما برس حالا که آب از سر دنیا گذشته است @golchine_sher
همیشه در دل تاریخ این گواهی ماند برای دشمن تو تا ابد تباهی ماند گذشت فصل زمستان ولی برای زغال هنوز هم که هنوز است روسیاهی ماند هزار تاج به تاراج برده شد اما همیشه بر سر تو تاج پادشاهی ماند چه خواب‌ها که یکایک شدند نقش بر آب چه نقشه‌ها که سر برگه‌های کاهی ماند کسی که خواست سر ما کلاه بگذارد برای او نه سری ماند و نه کلاهی ماند شکوه نام تو مانند کوه پابرجاست نه مثل موج که گاهی نماند و گاهی ماند به رغم مدعیان، ای خلیج میهن من تو فارس بودی و هستی و فارس خواهی ماند @golchine_sher
بی من خوشی، وگرنه از آنِ تو می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جانِ تو می‌شدم ‌ گفتم که مُردَم از غم و گفتی به حرف نیست! ای کاش من حریف زبان تو می‌شدم... ‌ معشوق روزگار غزل‌های ناب! کاش هم‌عصر شاعران زمانِ تو می‌شدم ‌ ای عمر چندروزه‌ی دنیا! بدون عشق تا کی اسیر سود و زیانِ تو می‌شدم؟ ‌ پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی ای مرگ داشتم نگرانِ تو می‌شدم ‌ @golchine_sher
حسین گفتم و دل باز در کمند شماست که بند بندِ وجودم به بند بندِ شماست پدر به تربت تو باز کرده کامِ مرا دلم زِ بدوِ تولد، علاقه‌مند شماست دو چشمِ هر چه گرفتار بعدِ هر روضه پیِ شفا و تبرک، به چای و قند شماست کسی که مادرتان فاطمه پسندش کرد به صبحگاه جزا موردِ پسند شماست به اهل روضه بگویید روز رستاخیز به زیر سایه‌ای از پرچمِ بلند شماست همیشه معتقدم وقت مرگ می‌آیی مبر زِ یاد، کسی را که مستمند شماست @golchine_sher
هستی ام را شعله ور از سوز هجران کرد و رفت زندگی را بر منِ سرگشته زندان کرد و رفت دلبرِ ابرو کمان، با گوشه ی ابروی ناز عاشقم کرد و غمین کرد و پریشان کرد و رفت در وداعِ آخرین با تیغِ تیزِ غمزه اش خانه ی صبرِ مرا با خاک، یکسان کرد و رفت روزگارم تیره شد از بیقراری های دل ماهِ تابانم ز من رخساره پنهان کرد و رفت دردمندم سالها با دردِ بی درمانِ عشق ناامیدم بیوفا از هر چه درمان کرد و رفت دین و دنیای مرا با غمزه ای از من گرفت وقتِ رفتن ( شایقا) تاراجِ ایمان کرد و رفت @golchine_sher
خم شد کمرم دوباره از فرط گناه از عاقبتم دوباره ترسیدم، آه گفتم که خدا کاش پناهم بدهی گفتا که سحر بیا تو براین درگاه @golchine_sher
تو را برای شبی عاشقانه کم دارم تو را برای دعای شبانه کم دارم تو را و گرمی آغوش مهربانت را برای خلوت و سرمای خانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای گریه ام این بار شانه کم دارم من آن پرنده ی تنهای زیر بارانم کمی درخت و کمی آشیانه کم دارم نخواه از تو و این میل کهنه برگردم که در برابر حرفت بهانه کم دارم ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد من از تبار عذابم ترانه کم دارم @golchine_sher
زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را و شستم با گلابِ گریه‌ام روی سیاهم را به دیوارِ عزایت میخ‌کوبم مثل بیرق‌ها نخواهم داد، حتی آجری از تکیه‌گاهم را هزار و نهصد و پنجاه لشگر اشک آوردم که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را دم هَل‌مِن‌مُعینت چارده قرن است در گوش است که باشم لحظه‌ای سرباز، شاه کم‌سپاهم را هزار و چارصد سال است دنبال تو می‌گردم بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را همیشه سایه‌ی دست تو را روی سرم دیدم همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
برخیز که بی اجازه آمد خورشید با یک دلِ پرگدازه آمد خورشید شب رفت و دوبـــاره روزِ نو آورده با صبح بخیر تازه آمد خورشید! @golchine_sher
بر شانه‌ی باد به رسم تکرار نوشتم رهگذر در گذرگاه عشق کلاهت پس معرکه است @golchine_sher
باده سرخی بریزان از لب عنابی ات آسمان را رنگ کن با چشم های آبی ات رنگ مویت گرگ و میش نقره ایِ صبح زود هی ستاره می چکد از چشمک مهتابی ات رقص چین دامنت البرزهای در گسل ناز می پاشی تو با پیراهن سرخابی ات می پرد سنجاب ازسبزِ بنفش پلک تو می شود آشوب جنگل از سر بد خوابی ات تو خدای سامری و یهوه ای که گاه گاه تند و تیزی مثل دین جعلی وهابییت دختر برنو به دوش چشم و ایلستان اسب کشته داده خواستگاران ده اربابی ات عشق تو تاریخ را دیوانه کرده نازنین شعر من تقدیم تو مه بانوی جذابیت @golchine_sher
برای فتح منِ خسته، جنگ لازم نیست فقط بخند تو -آری- تفنگ لازم نیست نیاز نیست به تزریق، کشتن ما را هوا هوای تو باشد، سُرنگ لازم نیست به جز همین که تو در ساحلی، دگر چیزی برای خود‌کشیِ یک نهنگ لازم نیست خرابه کردنِ یک شهر را، غمت بس بود مغول نخواهد و تیمورِ لنگ لازم نیست دلِ گرفته‌ی ما را به قلب خود نسپار که در شکستنِ این شیشه سنگ لازم نیست سیاه‌مویی و لب سُرخ، یک‌کدام بس است که میزبان تو که باشی، دو رنگ لازم نیست من از نگاه بیفتم، تو می‌روی بالا در این مقایسه الّاکلنگ لازم نیست بهانه کرد که چون شاعرم، هوس‌بازم! بگو نخواستمت دیگر، انگ لازم نیست... ‏ @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چنان به گوش من از عشق بی‌ملاحظه خواندی که رفته‌رفته مرا هم به دام عشق کشاندی چقدر غنچه حسرت، چقدر خواب تمنا که از لبت نربودم، که از سرم نپراندی بدون آنکه بخواهی، خدای من شده بودی بدون آنکه بدانی، مرا به شکر نشاندی صدای دلهره بودم، چرا مرا نشنیدی؟ غبار خاطره بودم، مرا ز شانه تکاندی مگر نگفتی از اول که پای عهد بمانیم؟ چه گویمت که بریدی! چه گویمت که نماندی! @golchine_sher
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کَمک دارد پشیمان میکند ما را حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها @golchine_sher
درمکتب تــو درس چـه آموختنی است آنقدر که چشمم به لبت دوختنی است شاگـرد تـــو بودن افتخاری است مـرا هرنکته ی تو گوهری اندوختنی است @golchine_sher
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من، نه اینکه مرا شعر تازه نیست من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل‌های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم اما چقدر دل‌خوشی خواب‌ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است ...؟! @golchine_sher
پدرم کارگر است به مزرعه می‌آید با آخرین ستاره از آسمان صبح و بازمی‌گردد با اولین ستاره در آسمان شب پدرم خورشید است @golchine_sher
هدایت شده از آرایه های ادبی
یازدهم اردیبهشت ماه روز جهانی کارگر گرامیباد🕊 ما چون اَلفیم و استخوانی هستیم پرونده ی کُنج بایگانی هستیم این دخل کفاف خرجمان را ندهد ما کارِگری ساختمانی هستیم @arayehha @robaiiyat_takbait
عمرت به درازای جهان حضرت استاد! ایام به کامت بُوَد و خانه‌ات آباد! گفتم غزلی چند برایت بسُرایم در مصرع چارُم قلمم از نفس افتاد... @golchine_sher
بادی وزید و باز جهان نَونَوار شد حکم بهار در همه جا برقرار شد باران گرفت و بوی خوش بوستان رسید پیکی خجسته فال سوی دوستان رسید مرغی شنید و عشوه ی گل را به جان خرید بلبل ز شوق بر سر گل نعره می کشید شبنم خزید و در یقه ی گل فرو نشست دل پر کشید و رفت به جایی که او نشست پروانه دید غنچه گریبان دریده است ناز طبیب و بار رقیبان کشیده است آمد نشست و بوسه به لب های یار زد صد پرده از برابر چشمش کنار زد ناز نسیم و خنده ی گل باز دیدنی است چون سرگذشت بوسه و باران شنیدنی است این رستخیز، نام قشنگش بهار شد خاری کنار گل همه دم ماند و خوار شد @golchine_sher
حالا که می‌روی با قلب زار من یادت باشد با احتیاط حملش کنی شکستنی است و بی‌تاب آنقدر بی‌تاب که حتی تابِ آه ندارد. @golchine_sher