eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
چه شعله ها که درون اجاق ها زده اند چه داغ ها که بر این اشتیاق ها زده اند و وصل قصه ی شیرین خواب هایم شد مرا به پای تمام فراق ها زده اند برای دیدن آزادی خودت از دور همیشه پنجره ای در اتاق ها زده اند شبیه موجِ به ساحل فرو نشسته فقط مرا گِره به تن اتفاق ها زده اند تقاص خوردن یک سیب نیست این همه غم گمانم آدم و حوا به باغ ها زده اند @golchine_sher
حضرت باران.. سلام حضرت باران سلام حضرت عشق دوباره عرض ادب احترام حضرت عشق کویر خشک ترک دیده ایم ، بی مهرت ببار بر سر ما صبح و شام حضرت عشق دلم گرفته ، هوای ضریح می خواهد بخوان مرا به حرم با مرام حضرت عشق کرم نموده دلم را ، به دامنت بپذیر کبوترانه ، به مشهد بیام حضرت عشق در آسمان حرم بال و پر زدن عشق است اسیر حال خوش کفترام ، حضرت عشق به آستان شما ، شوق خادمی دارم مرا غلام حریمت بنام حضرت عشق خلاصه ، آنچه که گفتم عرض حالی بود نگاه مهر شما مُستَدام ، حضرت عشق @golchine_sher
بی‌تاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است با خونِ جگر ساخته‌ام؛ قسمتم این است جان‌ می‌دهم از گریه اگر نام تو آید عمری‌ست که رسم دلِ کم‌طاقتم این است! بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است! جون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست تنها شده‌ام؛ گوشه‌ای از غربتم این است می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است @golchine_sher
دیوانه و حیران تواَم حضرت ضامن من دست به دامان توام حضرت ضامن یک عمر کبوتر شده سرگشته‌‌ی عالم دلداده‌ی ایوان توام حضرت ضامن عالم همه مدهوش زر و زیور خویشند من زار و پریشان توام حضرت ضامن چشمان امیدم همه شب خیره به دشت است آهوی بیابان توام حضرت ضامن رحمی به دل خسته‌ی آهوی رمیده عمریست که گریان توام حضرت ضامن قلبم شده چون دشت ترک خورده که عمری در حسرت باران توام حضرت ضامن هرچند میان همه گل های شقایق من خار گلستان توام حضرت ضامن شرمنده که با بار گناهان فراوان زنجیر به دستان توام حضرت ضامن کافر چو بخوانند مرا باک ندارم من تازه مسلمان توام حضرت ضامن @golchine_sher
و خاک سرد چه التیامی است بر زخم های آتشین قلب... @golchine_sher
باید تو ای فرمانروای سرزمین راز ! بگذاری فتحت کنم ،راه ورودم را به کاخت باز بگذاری دارم غزل می گویم اما دوست دارم سرورم بعدش جای صله ، هر شب برایم صفحه ای آواز بگذاری تو مرد من هستی و از شور تو لبریزم، نیازی نیست انگشت روی زخمه یا ناخن به روی ساز بگذاری پیراهنی آبی به تن داری و من در فکر پروازم با بوسه ات باید به بالم مرهم پرواز بگذاری گیسو پریشان می کنم با بوسه ات بر شانه هایت آه نادرترینی تو اگر بر ساعدت هم باز بگذاری حس حسادت در نگاه تک تک زن های دربارت باید برای حفظ جانم سرورم ! سرباز بگذاری سلطان من ! باید حواست جمع خاتون خودت باشد افسونگری شان را مبادا بر حساب ناز بگذاری خاتون تو در کاخ می ماند اگر هر شب در آغوشت فتحش کنی ، راه غزل ها را نبندی ، باز بگذاری @golchine_sher
به این امید که تو می‌دهی جواب، حسین سلام‌ داده به تو هرکه خورده آب، حسین به شوق گریه برای مصیبتت دارد چهارفصل گل چشم من گلاب، حسین به آبروی همین چندقطره، محترمم به‌روسیاهی من گریه زد نقاب، حسین به پادشاهی عالم نمی‌کنم میلی چرا که نوکر تو می‌شوم خطاب، حسین بتاب بر من آلوده و بسوزانم چرا که پاک‌کننده‌ست آفتاب، حسین اگر بَدم، اگر آلوده‌ام، تو سروَرمی که من جوانم و تو سیدالشباب، حسین @golchine_sher
هر کس که در حریم رضا پا گذاشته پا در حریم عرش معلی گذاشته خود را میان‌ آینه کاری شکسته است دل را میان صحن و سرا جا گذاشته از گریه های پای ضریحش مشخص است او را دلش به حال رضا وا گذاشته ای نا امید سر به بیابان گذاشته این خانه را خدای تو اینجا گذاشته میخواست با بهشت کمی آشنا شویم این بارگاه را به تماشا گذاشته بر شانه های پنجره فولاد سرگذار او دست لطف روی سر ما گذاشته اینجا پناه هر که ندارد پناهگاه در را رضا به روی همه وا گذاشته @golchine_sher
شمعم که سر بلند کنم جانم فدای او پروانه نیستم که درافتم به پای او از سوز من خبر نشود بی وفای من عمر از چه طی کنم به امید وفای او؟ با او مگو حکایت من تا گمان برد بگزیده دل کنون کس دیگر به جای او آتش به جان من زد و آخر دل مرا چون لاله سوخت نرگس بی اعتنای او آن سرو از خیال من آزاد و روز و شب مرغ خیال من پرد اندر هوای او @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
کانال تک بیت و رباعی ما👆👆👆
هیاهوی‌ گنجشک‌‌ها شبنم روی شیشه ترمه طلادوز خورشید عطر چای هل و حضور تو ... صبح، خودش زیبــاترین شعر است ... @golchine_sher
جمعه و صبح عاشقی ، جمعه و نغمه‌ی اذان برسر جانماز من ، همهمه‌ی فرشتگان مأذنه‌های روح من ، گاه به ابر می‌رسند از نفحات گرم تو ، منشاء سوره‌ی دخان اَشهَدُ اَنَّ نقش تو ، سر درِ مسجد قُبا اَشهَدُ اَنَّ قامتت ، مأذنه‌های اصفهان اَشهَدُ اَنَّ زلف تو شانه به شانه‌ی نسیم آه چه رقص فاخری ، رقص سماع صوفیان اَشهَدُ اَنَّ لب ... چه لب ! طعم عسل شنیده‌ای ؟ وه که چه عاشقانه است ، قصه ی غنچه و دهان اَشهَدُ اَنَّ چشمِ تو ... حَیَّ عَلَی‌الغزل منم ! اَشهَدُ اَنَّ نرگست ... آه کجاست سرمه‌ دان ؟ اَشهَدُ اَنَّ خنده‌ات ، عطر گل محمدی اَشهَدُ اَنَّ عشوه‌ات ، فتنه‌ی آخرالزّمان سوره‌ی نصر خوانده‌ای ، سوره‌ی عصر خوانده‌ای سوره‌ی فتح را بخوان حضرت صاحب‌الزمان @golchine_sher
از افقهای دور آمده است سمت جغرافیای چشمانت آبرو دست و پا کند خورشید تا که باشد بجای چشمانت روی شانه گذاشتم حالا آرزوهای ناتمامم را تا کمی قد بلند تر بشود بشنوی بغض داستانم را السلام علیک حضرت آب پر زدم تا غروب عاشورا نم نم واژه های بارانی حس خوب شروع یک رویا زیر قبه نشسته ام حالا تا که در آسمان قدم بزنم آب و جارو کنم وجودم را از گناه گذشته دم بزنم حاجتم را روا مکن اما توبه ام را دوباره میشکنم تا که عمری بیاید و برود روسیاهیِ چادری که منم رسم همسایگی نمی دانیم ناممان ظاهرا مسلمان است وای بر روزگارمان وقتی یک نفر اوج حاجتش نان است □□□□□ با نگاهت دوباره نوشیدم از همان چای تازه دم هایت از سکوت فرات برگشتم سمت فیروزه ی قدم هایت هیچ کس گم نمیشود اینجا کهکشانها همیشه بیدارند در زلالی صحنتان جاریست اشکهایی که نور می کارند دست ها سمت سایه ی خورشید چشم ها غرق التماس دعاست شک نکن در طواف آینه ها خانه ی دوم خدا اینجاست.. @golchine_sher
باز با یادِ تو از غم شدم آزاد... سلام میزنم عشق تو را یکسره فریاد؛ سلام شد علی(ع) نام تو و ضامن آهو لقَبت صد و ده بار به تو؛ حضرتِ صیاد؛ سلام از همانجا به منِ خسته محبت داری از همینجا به تو از جانبِ من باد؛ سلام کرد از مشرقِ ایوانِ تو خورشید طلوع سورهٔ شمس به گلدستهٔ تو داد؛ سلام ماه بر پیچ و خم پرچم ِ تو بست دخیل داد بر محضرت از صحن گوهرشاد؛ سلام ابر زائر شد و بالایِ سرِ گنبدِ تو قطره قطره قطره از لبش افتاد؛ سلام آمدم خانهٔ تو...از همه جا رانده شدم خانه ام شد حرَمت! خانه ات آباد!..سلام میشود حالِ دلم خوش! برسد بر گوشم- -با صدایت اگر از پنجره فولاد: سلام دست بر سینه رسیدم که گدایت باشم یا معین الضعفا، دست مریزاد...سلام! @golchine_sher
گاه غم ابرها چنان بزرگ است که سیل می شود. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از جهانی که پر از تیرگیِ ما و من است می‌گریزم به هوایی که پُر از زیستن است می‌گریزم به همانجا که همه می‌گویند هرکه از آینه‌ها دم بزند، خویشتن است می‌گریزم به جهانی که پُر از یکرنگی‌ست به جهانی که پُر از گریه‌کن و سینه‌زن است همه یکپارچه، یک دست سیه پوشانند برتن مردم این طایفه، یک پیرهن است به همان‌جا که نَفَس قیمت دیگر دارد اشک‌ها درّ نجف، سینه عقیق یمن است به همان‌جا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه‌ی پنج تن است چه خراسان، چه مدینه، چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست، همان‌جا وطن است دم من زندگی و بازدمم زندگی است تا که روی لب من ذكر حسین و حسن است قلب، آن است که لبریزِ محبت باشد تا ابد خانه‌ی اولاد على، قلب من است @golchine_sher
از همان روزی که فهمیدم خودم را عاشقم در نگاه گرم تو ، دیدم خودم را عاشقم از همان روزی که چشمانت به سویم خیره شد من ولی از شرم ، دزدیدم خودم را عاشقم اینکه با یادت همیشه خاطرم بارانی است شاعر چشم تو نامیدم خودم را ، عاشقم روز و شب این آرزویم بود ، ای زیبا گلم پای تو ای کاش می چیدم خودم را عاشقم گرچه میدانم که بی تابی به غیر از عشق نیست بارها بی پرده پرسیدم خودم را عاشقم؟ نازنین دیشب دوباره ، بسکه بی تابت شدم جای لبهای تو بوسیدم خودم را ، عاشقم!! @golchine_sher
و آن جا که خشم حریم چشم را می درد تو وسعت مِهر باش و سکوت... @golchine_sher
از منظره ات عکس به تعداد گرفتم از هرچه به جز چشم تو ایراد گرفتم!   من سارق یک مثنوی از چشم تو بودم دزدیدم و هی " دست مریزاد" گرفتم در برکه ی آغوش تو لغزیدم و ناگاه از پیرهنت ماهی آزاد گرفتم! خطّاط نبودم؛ به تماشات نشستم... از خطّ ِدواَبروی خودت یاد گرفتم   رفتی و من از پستچی ِتازه ی تقدیر هر نامه ی گنگی که نشان داد، گرفتم   از آذر دستان من امروز رها شد آن دست که در گرمی مرداد گرفتم   باد آمد و برداشت تو را، حقّ من این بود! باید بدهم هرچه که از باد گرفتم... @golchine_sher
بارها با آن که توفیق زیارت داشتم در دل درمانده اما باز حسرت داشتم گرچه عمری من نمک گیر قمم، فرقی نداشت حس من این است در مشهد اقامت داشتم با هم از پرواز می گفتیم روی گنبدت کاش با بچه کبوترها رفاقت داشتم مادرم پیغام داده دست خالی برنگرد مادرم تنها خبر دارد که حاجت داشتم شعر را روی بلیت خود نوشتم، ای عزیز! در ضریح انداختم آنچه بضاعت داشتم باید از هر خادمت کسب حلالیت کنم تا تو را پیدا کنم، هر صبح زحمت داشتم @golchine_sher
تویی سلاله ی زهرا ، تویی امام رئوف تو بیشتر ز زمین در کرانه ها معروف رسید زائر خسته پر از ترنم شد دمی که مرغ دلش شد به گنبدت معطوف مسیر غیر تو آقا الی الابد منکر مسیر وصل شما تا الی الابد مَعروف تو عشق را به دلم دادی و ندانستم نبود وجه شبه بین ظرف با مظروف چه‌قدر زائر و طائر نشسته در حرمت و فوج فوج ملائک که کرده بر تو وقوف به مهربانی خود می کِشی مرا مشهد دوباره می دهیم رزق بی مثال رئوف به هر رواق تو خواندم ((فمن یمت یرنی)) امید وصل تو دارم «فِی الاِحتِضار اَشوف» نوشته اند و نشد وصف یک ز بی حدَّت به عجز آمده در مدح تو زبان حروف کنار مضجع تو بوی سیب می آید دوباره ابن شبیب و دوباره اشک و لهوف به صحن قدس تو رفتم صدای مادر بود صدای آه زنی بین روضه ی مکشوف @golchine_sher
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو به تو اصرار نکرده است فرایندش را قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید بفرستند رفیقان به تو این بندش را منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را @golchine_sher
مثل یک بچه کبوتر که به او بسته دخیل روی فرش حرمش کاش دمی بنشینیم @golchine_sher