چگونه سر کنم این روزهای بیخبری را
میان این همه دیوار، رنج دربهدری را
شبیه قصهنویسی شدم که در همه عمرش
پری ندیده و در دل نهاده عشق پری را
برای دیدن تو سالهاست روزه گرفتم
چگونه باز کنم روزههای بیسحری را؟
به باد سرزنش خلق پشت سرو خمیده
وگرنه تاب میآورد رنج بیثمری را
برای از تو نوشتن مرا خیال تو کافی است
اگر رها کند این روزگار فتنهگری را
#ناصر_حامدی
@golchine_sher
بعد از این حالِ تو زار است، ببین کِی گفتم
تازه این اوّلِ کار است، ببین کِی گفتم
شیر هر قدر به آهو بسپارد دل و جان
خصلتش باز شکار است، ببین کِی گفتم
خواستی روز و شب از عشق بگویی، امّا
پاسخت چوبهی دار است، ببین کِی گفتم
اینکه هرگز نچشد باغْ شکوفایی را
بهتر از داغِ بهار است، ببین کِی گفتم
حرفِ خودشیفتگی نیست، ولی پای غمت
چون من انگشتشمار است... ببین کِی گفتم...
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
یا_فاطمه(س)
به جُز زهرا کسی خیرُالنّسا نیست
که خاتونی جُز او روز جزا نیست
یگانه دختر پیغمبر افسوس
به روز و شب دَمی از غم جدا نیست
به شهرِ غربت و تنهایی خویش
خبردار از دلش غیر از خدا نیست
دلش کوهی ست از غم های عالم
به غم اینگونه فردی مبتلا نیست
شکسته سینه اش را کینه ی خصم
کسی مانند آن خصم اشقیا نیست
به وقتی که علی خانه نشین شد
کسی جّز فاطمه مشکل گشا نیست
میانِ کوچه ها فریاد می زد
که با درد علی کس آشنا نیست
به انصار و مهاجر بارها گفت:
اطاعت از پیمبر در شما نیست
چو( شائق) در نهان می پرسم از خود
مدینه قبر او پیدا چرا نیست؟
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید
هرجا گرفت نمنم باران، ... دلم گرفت
با خنده گفتمش: به سلامت… سفر بخیر…
وقتی که رفت، از تو چه پنهان... دلم گرفت
بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیابان دلم گرفت
امروز جمعه نیست، ولی با نبودنت
مانند عصر جمعهی تهران دلم گرفت
#مجید_ترکابادی
#آخرین_روز_آبان
@golchine_sher
جان جهان، فدای دو چشمان فاطمه
عالم نشسته گوشهی دامان فاطمه
احمد، علی، حسین و حسن، عترت کرم
هستند پای سفره احسان فاطمه
دست محبتش برای نوازش همیشگیست
ما را نوشته بی سرو سامان فاطمه
باید سفر کنی و ببینی که عشق چیست
امضای کربلاست به فرمان فاطمه
بعدش سری بزن به نجف زائر علی
لذت ببر میان شبستان فاطمه
چشمان سر ببند و به دل دیده باز کن
عالم دخیل موی پریشان فاطمه
#زینب_عدالتیان
#عضوکانال
@golchine_sher
گاهی حتّی
در یک شهر بودن هم کافی نیست؛
آدمی دلش میخواهد
در یک خیابان
در یک خانه
در یک اتاق
در یک تختخواب
با کسی باشد
که نفسش را نفس بکشد...
#جمال_ثریا
@golchine_sher
ای هوای تو پُر از گرمیِ شهریورِ من
شانهی برفیِ تو داغتر از آذرِ من
تا به خلوتگه خورشیدیِ تو سر بکشد
پیچکِ پای تو شد ساقه ی نیلوفرِ من
دم به دم شعله دمیدی تو و روشن کردی
آتشی را که نفس میکشد از بستر من
سایهی دست تو در بارشِ تنهاییها
مثل یک تکّهی ابر است به روی سر من
مهر و آبان و دی و بهمن و اسفند تویی
همهی سال شدی فصلِ بهارآورِ من
قصدِ میلادِ من اندیشهی دیدارِ تو بود
روزِ دیدارِ تو شد اوّلِ شهریورِ من
#یدالله_گودرزی
#عضوکانال
@golchine_sher
شوره زاریست دلم ،دشت غزل خیز که نیست
بی حضورت غزلم شعر دل انگیز که نیست
شده دنیا قفسم می گذرد عمر ولی
زندگی کنج قفس خاطره آمیز که نیست
شهریاری دگرم هر غزلش شرح من است
حال من خوشتر از آن شاعر تبریز که نیست
یا هم آغوش گلی یا تنت از جنس گل است
مثل عطر خوش تو بوی دلاویز که نیست
بیقرار تو اَم و بی خبر از حال منی
مثل پیمانه ی من صبر تو لبریز که نیست
کرده خون چشم تو هر بار دلم را بس نیست؟
خم ابروست بر آن خنجر چنگیز که نیست
#سعید_اصلانی
#عضوکانال
@golchine_sher
عالم شده مست و مات ودیوانه ی صبح
برداشته خورشید،سر از شانه ی صبح
تا قله ی عشق پر بزن، حالا که
بر گونه ی تو نشسته پروانه ی صبح
#آذین_قانع
@golchine_sher
همینکه از دل من آه میرسد کمکم
پتوی ابر، روی ماه میرسد کمکم
تو غنچهای من شمعم، تو زندگی من مرگ
به ما نسیمِ سحرگاه میرسد کمکم
اسیرِ قعرِ نگاهِ تو یکشبه نشدم
که چاهکن به تهِ چاه میرسد کمکم
تو ناخنی اگر از گوشتم جدا بشوی
کسی شبیه تو از راه میرسد کمکم
تو میروی، نگران نیستم که این شبِ محض
به صبح، بی یا با ماه میرسد کمکم
#جواد_افرا
@golchine_sher
میانِ شادیِ دیدار و انتظار، یکی
همیشه قسمتِ مرد است از این دو کار یکی
هزار دوست غمم را شنیده است ولی
نیامدهست به یاری از این هزار یکی
به سویت آمدهام با دو همسفر در راه
دلِ شکسته یکی، جانِ بیقرار یکی
تو پادشاهِ همه عالمی به تنهایی
من از میانِ گدایانِ بیشمار یکی
به بامِ هیچکسی جز تو پر نخواهم زد
که نیست مثلِ تو در خلق روزگار یکی!
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
به خاک پای امیرالمومنین علی(ع)
هر عاشقی که لایق وصل نگار نیست
هر دل؛ برای عشق علی بیقرار نیست
گاهی برای جار زدن از ولای او
جایی رفیع تر ز بلندای دار نیست
باید چگونه گفت که فضلش بیان شود؟!
مردی که قدر او به کسی آشکار نیست
سوزانده است هُرم نگاهش عقیل را
در عدل او که صحبت ایل و تبار نیست
شاهی که همنشین فقیران کوفه است
جاه و مقام در نظرش اعتبار نیست
فهمیده اند مرحب و عَمرو از نگاه او
از خشم ذوالفقار مجال فرار نیست
با افتخار نوکر این خانواده ایم
گفتن ز غیر آل علی افتخار نیست
#عباس_جواهری_رفیع
#عضوکانال
@golchine_sher
باز هم این روزها دل ناشکیبی می کند
تا مدینه می رود اما غریبی می کند
آسمان بارانی و چشم زمین لبریز اشک
مثل تو قبر غریبت هم نجیبی می کند
گندمی از مِهر تو در خاطر این شهر نیست
کفتر دل باز حس بی نصیبی می کند
من نمی دانم چرا هرروز مردی آشنا
درهوای خانه ی خود هم غریبی می کند
جایتان خالی چه کدبانوی خوبی زینبت
بیش از سنّش چه رفتار عجیبی می کند
درمیان چادرِ خاکی چه افلاکی شدست
اشک ریزان یا حبیبی یا حبیبی می کند
#اکــرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
اى خوش بحال و روز كسانى كه گاهگاه
دارد به لب تبسمى از لطف، يارشان
من نيستم حسود، ولى رشك ميبرم
بر آن كسان كه يار بود در كنارشان
آنانكه دل به يار ِ سفر كرده مىدهند
آواره مىشوند چو ما از ديارشان
اى باد صبحدم! به عزيزان من بگو
دل گويدم كه كار ندارم به كارشان
سوزد دلم ز دورى و در ديده مىكشم
روزى اگر نسيم بيارد غبارشان
ما داغ هجر ديده و خورديم خون دل
از دست مردمى كه تفو بر تبارشان
عشّاق داغديده نخواهند لوح گور
بعد از وفات لاله دمد بر مزارشان
#مهدی_اخوان_ثالث
@golchine_sher
برای_او
بعد از نگاه سرد او در چشم من باران گرفت
او رفت و با این رفتنش از دست من دامان گرفت
مثل نگاهش ناگهان دستان گرمش را گرفت
جان کندم و می دید او که گریه هایم جان گرفت
من التماسش کردم و او مرگ را در من ندید
تا گم شدم درهای و هو دست از دلم آسان گرفت
تنها غذای سفره ام یک لقمه نان عشق بود
هم برد با خود عشق را هم از دلم دندان گرفت
امکان ماندن داشتم حتی فقط با یک نگاه
او رد شد از دنیای من او رفت این امکان گرفت
سرداست خاک گورها سرداست اما می روم
شاید در آغوش لحد احوال من سامان گرفت
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
گم میشوم در سرزمین بیقراریها
آنسوی دریای سیاه سازگاریها
بر روی شن ها مینویسم دوستت دارم
رسم کهن سالیست این نامه نگاریها
امواج می شویند رد دستخطم را
دنیا پر است از قصه ی بی اعتباری ها
آنسوی دریا خانه ی خورشید میسوزد
در آتش بیتابی چشم انتظاریها
از دست و پا افتاده ام، دیگر نمی کوشم
بگریزم از بند جنون مثل فراریها
قلبم در آغوش قفس آواز می خواند
مانند قلب فارغ از بند قناریها
دست دل من نیست! شعرم با تو می آید
زیباست اما حال این بی اختیاریها
#سرخوش_پارسا
@golchine_sher
اگر کسی مرا خواست
بگویید رفته بارانها را تماشا کند.
و اگر اصرار کرد؛
بگویید برای دیدن طوفانها رفتهاست!
و اگر باز هم سماجت کرد،
بگویید رفتهاست تا دیگر باز نگردد.
#بیژن_جلالی
@golchine_sher
موسسه ی قرآنی بهشت رضوان اهل بیت(ع) با بیست سال سابقه و تجربه ی آموزشی و پرورشی و قرآنی، همواره و مشتاقانه، آماده ی خدمت رسانی به همشهریان عزیز است و با برگزاری دوره های پیش دبستانی (۱ و ۲) و کلاس های متنوع و با کیفیت از تمامی رده های سنی، به صورت مستمر و ترمی در طول سال، ثبت نام به عمل می آورد.
از این که موسسه ی قرآنی بهشت رضوان اهل بیت(ع) را شایسته ی انتخاب دانسته و به دیگران هم معرفی می نمایید، سپاسگزار و قدردان شما خوبان هستیم.
شماره تماس:
( ۰۱۱-۳۳۴۱۲۰۲۰)
به کانال موسسه ی ما بسیار خوش آمدید و حضور سبزتان را ارج می نهیم.
👇💚👇💚👇💚👇
لینک کانال:
https://eitaa.com/joinchat/3095659448C2ab2c0fdaa
دلیرستان غیرت، مهد شیران است ایران
پر از اسطوره ها و مرد میدان است ایران
به هر جایش نشان از مهر و لبخند اهورایی ست
بهارستان شور و شوق جانان است ایران
یهودی و مسیحی، مسلم و زرتشتیان باهم
سرای همدلی و جمع ادیان است ایران
خلیج فارس تا بحر خزر سرشار زیبایی ست
مثال روشن اعجاز یزدان است ایران
شکوه مهربانی تکیه گاه دوستان، ایران
برای دشمنانش تیغ بران است ایران
دفاع از حق مظلومان شعار انقلاب ماست
کنار غزه ی مظلوم و لبنان است ایران
بداند هرکه که چشم بد به خاک پاک آن دارد
أشِدّاءُ عَلَی الطّاغوت دوران است ایران
تجلی گاه همت، کوه شوکت، قله ی عزت
طنین باشکوه نام ایران است ایران
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
@golchine_sher
چو بوی پونه از دکّان عطاری بزن بیرون
هوای عاشقان شهر اگر داری، بزن بیرون
تو را آیینهها در بینهایت چشمدرراهاند
از این نُهتوی آهاندودِ زنگاری، بزن بیرون
زدم از اصفهان بیرون که بوی گاوخونی داشت
تو هم ای شیخ! از این چاردیواری بزن بیرون
الا ای جمعهی سرخی که رنگ عید نوروزی
از این تقویم سرتاسر عزاداری بزن بیرون
چه طرفی بستهای از حکمرانی روی این قلیان
الا سلطان! از این زندان قاجاری بزن بیرون...
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
زندگی کمی دیوانگی میخواست
اما ما زیادی دیوانه شدیم
دیوانه که باشی،
خودت هم نخندی
زخمهایت میخندند!
#رسول_یونان
@golchine_sher