حکایتی از متون کهن
در میان مردم باش
یکی از صالحان، از غایت زهد، از خلق عزلت گرفت و بر سر کوهی مقیم شد. عهدی با خود کرد که از هیچ کس سؤال(درخواست) نکند تا آن چه رزق او باشد، بیواسطه بدو رسد. مدت هفت روز برآمد. از طعام هیچ چیز نیافت. اضطرار به کمال غایت رسید.
در این حال، در مناجات با حضرت عزت گفت: خداوندا، کریما، اگر عمرم باقی است، آن رزق که در ازل به نام من قسمت کردهای، به من رسان و اگر عمرم به آخر رسیده، مرا به حضرت رسان. پس از لحظاتی، به گوش هوش شنید که او را گفتند: ای بندهی ما، تقدیر چنان رفته است که به واسطه، رزق به تو رسد. برخیز و به میان شهر رو تا رزق به واسطه به تو رسانیم.
مرد چون به میان شهر رسید، حاضران بدو تبرک نمودند و طعامهای نیکو به نزد او آوردند. چون شب هنگام به خواب رفت، در عالم خواب دید که به گوشش چنین خواندند: ای بندهی ما، بدان سبب که میخواهی زاهد باشی، در دنیا حکمت ما باطل خواهی کردن. ندانی که منزلت و قربت آن جماعت که رزق ایشان به واسطهی بندگان بدیشان رسد، زیادتتر از آن است که آن جماعت ارزاق ایشان بیواسطه بدیشان رسد!
(عَوارِفُ المَعارف، ص ۸۳.)
در کوچهباغهای حکایات، حکایات برگرفته از متون کهن، ناصر عابدینی، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.
#حکایت
#درمیانمردمباش
#ناصرعابدینی
http://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سلام. وقت به خیر 🌹🌹🌹
به کانال گلزار ادبیات خوش آمدید.
اگر علاقهمند به مطالعهی شعرهای زیبا و پرمحتوای تکبیتی و دوبیتی هستید،
همراه ما باشید در کانال دوم ما:
#گلستانادبیات 🌺🌺🌺
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
🌼🌼🌼🌼🌼
یار همدرد
از سنایی
یارِ همکاسه هست بسیاری
لیک همدرد، کم بُوَد یاری
مشاعره، خرّمی، ص ۳۱۰.
#یارهمدرد
#سنایی
http://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
هر اندازه دوستی طولانیتر باشد، رشتهی محبت، استوارتر گردد.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۷۱.
#امام_علی(ع)
#دوستی
http://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی
متناقضنمایی یا تناقض(پارادوکس)
متناقضنما در اصطلاح، به سخنی اطلاق میشود که به ظاهر، بی معنی و دارای مفهومی متناقض باشد؛ اما پس از دقت و تأویل آن، معلوم میشود که در معنای اصلی، یا دستکم در یک معنی، متناقض نیست و حقیقتی دارد.
در این آرایه، گوینده دو امر درست و نادرست را به گونهای ظریف و هنرمندانه همنشین میسازد و با ایجاد تضادّی صوری و ناسازگاری ظاهری، حقیقتی را پنهان میکند.
متناقضنما، یا به صورت تناقض در مفهوم کلی عبارت و یا تناقض در ساختار ترکیبی به کار میرود:
الف - متناقضنمایی در مفهوم کلی عبارت:
هر کس صفتی دارد و رنگی و طریقی
تو ترکِ صفت کن که ازین بِه، صفتی نیست
(سعدی)
ب - تناقض در ساختار ترکیبی:
هرگز وجودِ حاضرِ غایب شنیدهای؟
من در میان جمع و دلم، جای دیگر است
(سعدی)
با تلخیص از بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۹۲ - ۹۴.
#آرایههایادبی
#متناقضنمایی
#تناقض
#پارادوکس
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آیینه
از فاطمه راکعی
ای به آیین پاک آیینه
ساده و بیریا و بیکینه
این همه روشنی، مگر داری
جای دل، آفتاب در سینه؟
دیروز با ما کسی بود، فاطمه راکعی، ص ۱۱۶.
#آیینه
#فاطمهراکعی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معنای چند واژه از رسالهی تعریفات عبید زاکانی
😂😂😂
الفرشته: جاسوس مخفی.
الطبیب: پیک اَجَل.
البیمار: وسیلهی آموزش طبیبان.
الشیطان: زن مجرّدان.
الناقابل: دعوا با برادران بر سر ارث.
الروسیاه: قرضدار.
السوگند: نانخورش دروغگویان.
🌼🌼🌼
گزیدهی رسالهی دلگشا، عبید زاکانی، تعریفات، سید ابراهیم نبوی، ص ۱۱۳ - ۱۱۶.
#طنز
#تعریفات
#عبیدزاکانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درست بنویسیم
طوفان / توفان
بعضی به گمان این که کلمهی طوفان، اصلاً فارسی است، آن را به صورت توفان مینویسند و حتی بعضی از فُضَلا، توصیه کردهاند که صورت اخیر به کار رود؛ اما اصل این دو کلمه و معنای آنها، یکی نیست.
طوفان، کلمهی عربی(ظاهراً از اصلِ یونانی) و به معنای باد و باران بسیار شدید است.
واژهی فارسی توفان، صفت است و به معنای غُرّان و دَمان است. این واژه، صفت فاعلی از مصدر توفیدن، به معنای فریاد بلند کشیدن یا غُرّیدن و خروشیدن است:
ز آواز گُردان، بتوفید کوه
زمین شد ز نعل ستوران، ستوه
(فردوسی)
غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، ذیل طوفان/توفان.
#درستنویسی
#طوفانوتوفان
#ابوالحسننجفی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست!
از مهدی سهیلی
چه دل است این دل من؟
که ز یک لرزش اشک
بر رخ رهگذری
یا ز نالیدن مادر به فِراق پسری
دل من میشکند
چه کنم؟
دلم از سنگ که نیست!
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست...
هر کجا در نگه تازهنهالانی خُرد
از ستیز پدر و مادر خشمآلوده
میوزد بوی "طلاق"
وز پراکندگی عائلهای برخیزد
در سرا، بانگ "فِراق"
دل من میشکند.
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست!
گریه در خلوت دل، ننگ که نیست...
چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست، سهیلی، ص ۷۶ - ۷۹.
#دل
#مهدیسهیلی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ضربالمثلهای جهان
🌷حرفی بزن که از خاموشی بهتر باشد؛ یا خاموش باش.
(یونانی)
🌷حسود، به طرف دیگران تیر میاندازد و خود را زخمی میکند.
(سوئدی)
🌷حق، پشت در منتظر است؛ ولی باطل، در جلسه شرکت میکند.
(انگلیسی)
🌷حقیقت را میتوان خم کرد؛ ولی نمیتوان شکست.
(ایتالیایی)
🌷خاموشی، گُلِ خردمندی است.
(ژاپنی)
🌷خانهای که به روی فقرا باز نیست، به روی طبیب باز خواهد بود.
(فلسطینی)
🌷🌷🌷🌷🌷
فرهنگ جامع ضربالمثلهای ایران و جهان، دکتر مسعود هاشمی، ص ۱۳۲ -۱۳۸.
#ضربالمثلهایجهان
#مسعودهاشمی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از متون کهن
همنشینان نیک
زاهدی برای زیارت اهل قبور، رهسپار گورستان شد. در آن جا بهلول را دید؛ تعجب کرد. پرسیدش: ای بهلول، تو اینجا چه میکنی؟
بهلول گفت: آمدم به جایی که بهترین است؛ چون در این جا با مردمانی همنشینی میکنم که آزارم نمیدهند. اگر از عُقبا غافل شوم، یادآوریام میکنند و اگر غایب شوم، غیبتم را نمیکنند. (کشکول، ص ۱۶)
در کوچه باغهای حکایات، حکایات برگرفته از متون کهن، ناصر عابدینی، صفحه ۱۰۸.
#حکایت
#همنشیناننیک
#ناصرعابدینی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عاشقی
از حافظ
نازپروردِ تنعّم نَبَرد راه به دوست
عاشقی، شیوهی رندان بلاکش باشد
شاخ نبات حافظ، ص ۳۷۹، غزل ۱۵۹.
#عاشقی
#حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
یا فردی باش توانگر و بخشنده، یا میانهروی باش که به اندازهی دَخلت خرج کنی و سخت بپرهیز از این که سومیِ این دو (یعنی بخیل یا اسرافکننده) باشی.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۶۶.
#امام_علی(ع)
#توانگریوبخشندگی
#میانهروی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از مولانا
عقل آمد و پندِ عاشقان، پیش گرفت
در ره بنشست و رهزنی، کیش گرفت
چون در سرشان جایگهِ پند ندید
پای همه بوسید و سرِ خویش گرفت
باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی، ص ۶۲۶، رباعی ۷۷۴.
#پندعقل
#مولانا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنان بزرگان جهان دربارهی کتاب و مطالعه
📚در دنیا، لذتی که با لذت مطالعهی کتاب برابری کند، نیست.
(لئو تولستوی)
📚وقتی که احساس میکنید که دیگر هیچ دوستی برایتان نمانده، به قفسهی کتابهایتان مراجعه کنید.
(امرسون)
📚خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد: کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.
(ویکتور هوگو)
📚باید زیاد مطالعه کنید تا بفهمید که هیچ نمیدانید.
(منتسکیو)
📚برگهای کتاب، به منزلهی بالهایی هستند که روح ما را به عالم نور و روشنایی پرواز میدهند.
(ولتر)
📚مطالعه، یگانه طریق آشنایی و گفتگو با بزرگان است.
(دکارت)
📚📚📚📚📚
سخنان بزرگان، کاظمی و ناصریزاده، ص ۶۶.
#سخنانبزرگان
#کتابومطالعه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستانیکمثل
هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید.
🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌻🌻🌻
هدایت شده از اشعار بانو نقیـبی
.
"دکتر برایم شعردرمانی نوشته"
هر ۸ ساعت، مصرعی از شعرِحافظ
#نگین_نقیبی
۳۰ آبان ۱۴۰۱
C᭄@najvayebaran
عارفان بزرگ 🌹🌹🌹
بُشر حافی
بُشر یا بِشر بن حارث مروزی، از زاهدان قرن دوم و سوم هجری قمری، در یکی از روستاهای مرو به دنیا آمد و بعدها ساکن بغداد شد و در همان جا وفات یافت.
او یکی از اشرافزادگان و ابتدا اهل فسق و فجور بود. ماجرای توبهی بشر را چنین نقل کردهاند:
روزی امام کاظم - علیه السلام - از کنار خانهی بشر میگذشت. صدای ساز و آواز و لهو و لعب، از خانه بلند بود. امام از کنیزی که از خانهی بشر بیرون آمد، پرسید: صاحب این خانه، آزاد است یا بنده؟ کنیز گفت: او آزاد است.
امام فرمود: راست گفتی. اگر او بنده بود، از مولای خود میترسید. کنیز برگشت و بدون این که امام را شناخته باشد، بشر را از گفتهی امام آگاه کرد. بشر، پابرهنه از خانه بیرون رفت و دنبال امام دوید و در نتیجهی گفتوگویی با ایشان، از عملش شرمنده شد و توبه کرد. به همین علت، به بشر حافی، یعنی پابرهنه معروف شد.
پندها و حکمتهایی از بشر: 🌺🌺🌺
🌹کسی شیرینی آخرت را درنمییابد که دوست دارد مردم او را بشناسند؛ یعنی دوست دارد که مردم بر صفات کمال او آگاه شوند.
🌹نگاه به احمق، چشم را داغ و نگاه به بخیل، دل را سنگ و سخت میکند.
🌹در ترک ظاهرسازی بکوش و ظاهرسازی نکن.
با تلخیص از کتاب عارف پابرهنه، نویسنده عبدالحلیم محمود، مترجم مرحوم دکتر قاسم انصاری، چاپ اول، انتشارات زوار، ۱۴۰۰، ص ۵۷ و ۶۰.
#عارفانبزرگ
#بشرحافی
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مژده
از عبدالرضا رضایینیا
این پنجرهی هزارتُو، واشدنی است
این منظرهی کبود، زیباشدنی است
در چشم تو من گم شدهام، خوب ببین!
هر گمشدنی، مژدهی پیداشدنی است
خیابان سه نقطه خیابان تمام، عبدالرضا رضایینیا، ص ۴۴.
#مژده
#عبدالرضارضایینیا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303