eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🎥 صوت و متن #تحلیل نقل آب ریختن #امام_رضا(ع) در حمام بر سر مسافری غریب #تحلیل_مداحی توسط #دکتر_فراها
‍ 👆 بسمه تعالی متن تحلیل نقل آب ریختن امام در حمام بر سر مسافری غریب این تحلیل در روز پنجشنبه 21/11/95 توسط دکتر محمد فراهانی انجام شده است. 1. متن نقل نقلی هست که امام رضا ( ع) در حمام مشغول استحمام بودند مردی که آن حضرت را نمی شناخت از حضرت خواست که در شست و شو به او کمک کنند. آقای خلج این نقل را اینگونه بیان می کنند: «فرمود : مسافری گفت : آره مسافرم، غریبم» 2. استحسان اینجا آقای خلج این برداشت ذوقی را داشتند که : «به خدا می ارزه آدم همه کس و کارش و ول کنه و غریب شه؛ یه بار یه ظرف آب سر ما بریزه» 3. تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای در ادامه استحسان یک برداشت دارند که نمونه مناسبی از تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای است و گفتند: «اما حسرت نخوریا، تأسف نخوریا؛ بلایی سر شما آورده خدا شاهده، دریا دریا کوثر رو سرت می ریزه، همین الان... غصه اش نخوریا؛ هر وقت هر کی گفت السلام علیک یا اباعبدالله، تو اشکت جاری شد، همون موقع کوثر رو ریخت رو سرت، داد به جانت...» به ذاکرین عزیز توصیه می کنیم این نقل، استحسان و تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای را حفظ کنند و در مجالسشان به مقتضای حال به کار ببرند.
. ‍ 🗓 🔸 🔹 بارها عرض کردیم که بایستی مستمع را نسبت به برخی از فضیلتها ترغیب و تشویق کرد که در مجالس روضه افضل آنها اشک و بکاء است. تأکید دیگر ما همیشه این است که در این امر از سخنان کلیشه ای گذر کنیم و نوآوری داشته باشیم. درمتن زیر، آقای ، با موضوع عطش، یک تشویق و ترغیب خوبی را ارائه کرده اند که کلیشه ای نیست و نکته ای ناب در خود دارد. ایشان از لب خشک به چشم خیس اشاره می کنند و با اشاره به لب خشک و چشم خیس، به ساحت مقدس سیدالشهداء متوسل می شوند. توصیه می کنیم ذاکرین عزیز این نمونه ها را به خاطر بسپارند، تا خودشان در این زمینه به تبحر لازم برسند و بتوانند چنین نوآوریهایی را داشته باشند. 📽 متن تشویق و ترغیب در روضه ر «قطعا اونی که تو این ماه رمضون به چشم میاد ،عطشِ این ماهه ،خوش به حال اونا که تشنگیشون اونا رو به کربلا وصل میکنه .خوش به حال اونا که تو اوج عطش ،چشمشون تشنه نیست، چشمشون خشک نیست. خوش به حال اونایی که لبشون خشک میشه، چشمشون خیس میشه. کافیه لب خشکشُ تو آینه ببینه. همچین که نگات به لب خشکت افتاد بگو صلی الله علیک یا ابا عبدالله...» .
4_5981110725572038893.mp3
25.93M
📻 بشنوید | 🎤 🕌 مجمع یاس کبود 🗓 یکشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۱۶ لقب - کفيله السجاد: یعنی: سرپرست و کفیل حضرت سجاد علیه السلام❗️ 📚«خصائص الزينبه» تاليف جزائري 📚 کتاب فاطمه الزهرا اثر رحمانی همدانی‌ میگه شب نیمه رجب امام زمان رو دیدن و پرسیدن کجا بودید: فرمود تو آسمان چهارم ملائک مجلسی میگیرن ، و تا من نرم ... آرام نمیشن. قیمتِ خون حسین است، نه اشک من و تو لطف محضی است بما حضرت زهرا داده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738421T15055581(Web).mp3
8.23M
🔹سخنرانی حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی با موضوع «چه تقوایی به درد انسان می‌خورد»، سال ۱۴۰۱ 🎙
D1738408T15491663(Web).mp3
20.68M
🇮🇷سخنرانی حجت الاسلام سیدحسن علوی با موضوع «انقلابی گری، دهه فجر و جهاد تبیین»، سال ۱۴۰۰ 🎙
D1738394T10599788(Web).mp3
11.76M
🔹سخنرانی حجت الاسلام دکترناصر رفیعی با موضوع «راه های اظهار محبت به (ع)» 🎙 📺
قدرت بیان ​.mp3
4.84M
. چطور قدرت بیان جادویی داشته باشیم و سخنور خوبی باشیم؟ 🤔 ⭕️جواب این سوالو برات توضیح دادم حتما گوش کن رفیق☝️ .
ادب ماه رجب 12
2.09M
🔆 سلسله جلسات 12 🌙 رعایت بیشتر 12 📖 تدریس کتاب ادب حضور 👈 دعای مهمی که امام زمان (عج) برای به ما هدیه دادند چیست ⁉️ 👌 دعای مهمی برای معرفت بیشتر به مقام 👈 زمان های مهم خواندن این دعا کدام است⁉️ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت 👌ماه رجب امسال با ادب بیشتری در محضر خدا حضور پیدا کنیم.
. ✍ حج مقبول فردی بنام ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪِ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. 🔸ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ 600ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽﺑﻦﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ. 🔹ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽﺑﻦﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩﺩﻭﺯﯼ ‏(ﭘﯿﻨﻪﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ‌ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ‌ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ‏) می‌کند. 🔸ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ؟ 🔹ﮔﻔﺖ: 3٠ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ‌ﺩﻭﺯﯼ 300 ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ. 🔸‏عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽﺁﻣﺪ. 🔹ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ. 🔸ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ. ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ‌ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ. 🔹ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ 300 ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ .
. 🕋 سیّد الساجدین و لذّت بردن از شنیدن ماجرای ولادت جدّشان امیر المؤمنین صلوات الله علیهما در کعبه 🔆 امام باقر نقل می‌کنند: با پدرم نشسته بوديم و قبر جدّمان را زيارت مى كرديم و زنان فراوانى هم آن جا بودند كه يكى از آنان به ما رو آورد . من از او پرسيدم: تو كيستى ، خدايت بيامرزاد؟ گفت: من زيده دختر قريبة بن عجلان از قبيله بنى ساعده هستم. به او گفتم: آيا چيزى دارى كه براى ما بازگويى؟ گفت : به خدا سوگند ، آرى! مادرم امّ عُماره ، دختر عباده ، پسر نضله ، پسر مالك ، پسر عجلان ساعدى برايم گفت: روزى در ميان زنان عرب بودم كه ابو طالب ، دل‌تنگ و غمگين ، پيش آمد . به او گفتم: اى ابو طالب! در چه حالى؟ گفت: فاطمه بنت اسد ، در اوج درد زايمان است . سپس دستانش را [از ناراحتى] بر صورتش نهاد . در اين ميان ، محمّد صلى الله عليه و آله آمد و به ابوطالب فرمود : اى عمو! چه شده است؟ گفت: فاطمه بنت اسد ، از درد زايمان ناله مى كند . پس محمّد صلى الله عليه و آله ، دست ابو طالب را گرفت و به همراه فاطمه ، به سوى كعبه آورد و فاطمه را در كعبه نشاند و فرمود : با اتّكا به نام خدا ، بنشين. پس دردش گرفت و پسرى خندان و نظيف و پاكيزه به دنيا آورد كه به زيبايى‌اش نديده بودم. پس ابوطالب او را «على» ناميد و پيامبر صلى الله عليه و آله او را تا خانه فاطمه برد. على بن الحسين عليهما السلام فرمود : به خدا سوگند ، تاكنون چيزى نشنيده‌ام ، مگر آن كه اين سخن از آن، نيكوتر بود. 🔶حدّثنا موسى بن جعفر عن أبيه، عن محمّد بن عليّ، عن أبيه عليّ بن الحسين قال: كنت جالسا مع أبي و نحن زائرون قبر جدّنا عليه السّلام و هناك نسوان كثيرة، إذ أقبلت امرأة منهنّ فقلت لها: من أنت يرحمك اللّه؟ قالت: أنا زيدة بنت قريبة بن العجلان من بني ساعدة، فقلت لها: فهل عندكِ شي‌ء تحدّثينا؟ فقالت: إي و اللّه، حدّثتني أمّي أمّ عمارة بنت عبادة بن نضلة بن مالك بن العجلان الساعديّ أنّها كانت ذات يوم في نساء من العرب، إذ أقبل أبو طالب كئيبا حزينا، فقلت له: ما شأنك يا أبا طالب؟ قال: إنّ فاطمة بنت أسد في شدّة المخاض، ثمّ وضع يديه على وجهه. فبينما هو كذلك، إذ أقبل محمّد صلّى اللّه عليه و سلّم فقال له: ما شأنك يا عمّ؟ فقال: إنّ فاطمة بنت أسد تشتكي المخاض، فأخذ بيده و جاء و هي معه، فجاء بها إلى الكعبة فأجلسها في الكعبة، ثمّ قال: اجلسي على اسم الله قال: فطلقَت طلقة فولدت غلاما مسرورا نظيفا منظّفا، لم أر كحسن وجهه، فسماه أبو طالب عليا، و حمله النبيّ صلّى اللّه عليه و آله وسلّم حتّى أدّاه إلى منزلها. قال عليّ بن الحسين عليهما السّلام: فو الله ما سمعت بشي‌ء قط إلاّ و هذا أحسن منه. 📜 مناقب ابن المغازلی، ص، ۵۸
Kashani-14011115-TaamoliDarSefateAmiralmomenin(AS)-Hkashani_Com.mp3
40.69M
🔊 کامل 📋 تأمّلی در صفات صلوات الله علیه 📌 شنبه 15 بهمن 1401 مصادف با روز ولادت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه 📍 حسینیه آیت الله حق شناس (ره) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
kashani_14011117-HazratZeynab(S)GhahremaneJahadTabeen-Hkashani_Com.mp3
31.16M
🔊 سخنرانی کامل 📋 کبری سلام الله علیها قهرمان جهاد تبیین 📌 دوشنبه 17 بهمن 1401 مصادف با روز عزای حضرت زینب کبری سلام الله علیها 📍 هیئت بضعة الرسول سلام الله علیها
علیه_السلام ◻️ [جلسه‌ی پنجم] ۱۸ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 ولادت مولانا و سرورمان، امیرمؤمنان صلوات‌الله‌علیه 📚 مطالب مطرح شده: ۱۹. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲۰. ثواب زیارت و مجاورت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ۲۱. روایات زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام ۲۲. تاریخچه‌ی آستان مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام
. 📋قبله‌‌ی دل باب حاجات همه (ع) (ع) / (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای دوصد موسی به طورت مُلتَجی آفتاب و مَه به نورت مُلتَجی شمع خلوتگاهِ بزم کبریا کعبه‌ی روح بلند انبیا انس با معبود، روح نیّتت حبس دشمن شاهد حُرّیتت (از زندانی بودن حضرت هم می‌ترسیدن.) روح عرفان در مناجات شبت آسمان لبریز یارب یاربت * چندتا زندان‌بان عوض کردن، سندی‌ابن‌شاهک ملعون یهودی که اومد، بچه‌هاش از این روزنه نگاه میکردن. میدیدن یه آقایی همش میگه یارب... (تو همه‌ی حالات داره مناجات میکنه.) بگو ماه رجب گذشت من مناجاتی نشدم، میشه امشب یه نگاه به من کنی؟ چهل روز دیگه ماه رمضونه، من با این حالم وارد ماه رمضون بشم شب قدر ندارم. میشه یه یارب به‌جای من بگی؟ قربونت برم آقاجان* روح عرفان در مناجات شبت آسمان لبریز یارب یاربت ذکرْ مشتاق و دعا دلداده‌ات اشک تنهایی گل سجاده‌ات نام حق گل کرده از لبهای تو گریه شمع محفل شبهای تو قبله‌‌ی دل، باب حاجات همه قبله‌ات صوت مناجات همه *کنیز زیباروش رو فرستاد محضر امام، دید آقا محو زیبایی خداست، سجاده پهن کرد شروع کرد عبادت کردن: " اِلهی عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِکَ" خدا بنده‌ی گنهکارت که گناهای بزرگی کرده اومده... امشب منم همین حرفو دارم؛ خدایا بنده‌ی روسیات اومده، بنده‌ی گنهکارت اومده؛ یه غلطایی کردم فقط خودم میدونم چیکار کردم. امشب اومدم به واسطه‌ی آقا موسی‌بن‌جعفر گریه کنم به‌حال خودم؛* قبله‌ی دل، باب حاجات همه ناله‌ات صوت مناجات همه ای دل مَطموره‌ها زندان تو حلقه‌ی زنجیرها گریان تو ای همای اوفتاده از نفس! تو کجا و دامن تنگ قفس؟ *شنیدم کسی نبود برات گریه کنه، اجازه نمیدادن شیعه‌ها بیان براتون گریه کنن. امشب من اومدم برا شما زار بزنم....* تیره‌تر از گوشه‌ی زندان تو سینه‌ی تاریک زندان‌بان تو *هر شکنجه‌ای میخوای انجام بده، اما به مادرم جسارت نکن...* حیفْ مولا، لحظه‌ی جان دادنت بود زنجیر عدو بر گردنت لحظه‌لحظه می‌شکست آیینه‌ات وقت رفتن بود سنگین سینه‌ات *وقتی آقا لحظات آخر عمرش رو سپری کرد، بدن مطهر رو رو یه تخته پاره گذاشتن، آوردن رو پل بغداد "هذا امامُ الرَّفضة" اینم امام شما؛ بدن بی‌جان موسی‌بن‌جعفر رو نشون شیعیان دادن.* پیکرت را چار تن برداشتند روی تختِ پاره‌ای بگذاشتند گرچه باید درعزایت خون گریست گرچه زندانی چو تو مظلوم نیست *اما من دلم جای دیگه رفت؛ دل ما یه‌جای دیگه گیره...* اشک ما جاریست عمری از دو عین بر تو و بر جدِّ مظلومت حسین حسین... جسم پاک تو به دوش چار تن جسم جدّت ماند بی‌غسل و کفن پیکر تو در غل و زنجیرها پیکر او طعمه‌ی شمشیرها * بدن مطهر رو سه روز آوردن روی پل بغداد، هی به مردم میگفتن بیاید ببینید. می‌ترسیدن از مردم. الحمدلله از مردم می‌ترسیدن جرأت نداشتن بگن ما شهیدش کردیم... اما کربلا، امّت خیلی فرق کردن، "کُلٔ یتَقَرَّبُ اِلَی الله بِدَمِ الحسین" یعنی همه میخواستن حسینو بکشن. بعضیا روزه گرفتن، بعضیا نذر کردن اگه حسینو بکشن مسجد بسازن.... حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇ادامه
.👆 📋 (ع) (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا یه جمله روضه‌ی موسی‌بن‌جعفر؛ من بخونم اونایی که تا الان گریه نکردن گریه کنن. از زبان دخترش معصومه (سلامُ‌الله‌علیها) میخونم... یهو دید داداشش امام رضا از چشماش پنهان شد. ساعاتی گذشت، امام رضا بی‌عمامه، با موهای پریشان، آثار شکستگی در چهره و لباسای خاکی برگشت. -داداش کجا بودی؟ داداش چرا وضعیت ظاهرت اینطور شده؟ یه جمله‌ای فرمود: خواهرجان، دیگه منتظر بابا نباش. بابا دیگه برنمیگرده. اینقدر بی‌بی بی‌تابی کرد، گریه کرد... ( اهل روضه میدونن کجا میخوام برم. ) بی‌بی جان، خدا رو شکر فقط شنیدی. لحظه‌ی آخر بدن کبود بابات رو ندیدی، بالا سر بابات نبودی. آخه برا دختر خیلی سخته؛ بمیرم برا اون دختری که اینجوری زبون گرفت: " آروم آروم از ، رو نی بیا کنارم سر رو سرت بذارم ، 'حرف نگفته دارم۲' چند شبه بابا ، یه لقمه نون نخوردم اسمتو که میبردم ، 'فقط سیلی میخوردم۲' الهی که اون ، محله‌ی یهودی خراب بشه به زودی ، 'خدا رو شکر نبودی۲' " تو هر شهری بری بپرسی شلوغ‌ترین جای شهر کجاست میگن بازار شهره... ما تا حالا بازار به این شلوغی ندیده بودیم، همه لباس نو پوشیده بودن، جلو ما هلهله میکردن، بعضیا سنگ جمع کردن سرتو بالای نی.... حسین.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بیوکافی .
. 🔸🔶《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ یَا اَبٰا عَبْدِاللهِ الحُسَین(ع)》🔶🔸 ✅طبق روايات فراوان، اهل بیت(علیهم السلام) در مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریسته اند. از جمله؛ 1⃣گريه : نقل شده است که روزی حضرت رسول اکرم(ص) امام حسین(ع) را در دامان خود نشانده بود که در این هنگام، جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و عرضه داشت : 📋《یَا مُحَمَّد(ص)! اِنَّ اُمَّتَکَ تَقتُلُ اِبنَکَ هَذَا مِن بَعدِکَ!》 ♦️اى محمد(ص)! همانا امت تو فرزندت حسین(ع) را شهید خواهند کرد. 📋《فَأَومَأُ بِیَدِهِ اِلَى الحُسَینِ(ع) فَبَکَى رَسُولُ اللهِ(ص) وَ وَضَعَهُ اِلَى صَدرِهِ》 ♦️پس جبرائیل به حسین(ع) اشاره کرد و آنگاه رسول خدا(ص) گریست، سپس حسین(ع) را در آغوش گرفت و او را به سینه چسبانید.(۱) 2⃣گريه : نقل شده است که؛ امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(ع) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً! ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟! ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و افزود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲) 3⃣گريه : در نقلی آمده است که؛ 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت. اشک در چشمان فاطمه نقش بست و ناله کنان فرمود: 📋《یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟》 ♦️پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه می کند؟ و مجلس عزاء و مصیبتِ او را بر پا می کند؟ حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: 📋《إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ》 ♦️فاطمه(ع) جان! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد.(۳) 4⃣گريه : پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، امام حسین(ع) به نزد برادرش آمد. امام حسین(ع) وقتی چشمش به امام حسن(ع) افتاد گریه کرد. امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِكَ》 ♦️گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می شود. امام حسن(ع) فرمود : 📋《إِنَّ الَّذِي يُؤْتَى إِلَيَّ سَمٌّ يُدَسُّ إِلَيَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَكِنْ لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِالله(ع)!》 ♦️ظلم و ستمی که بر من می شود همین زهری است که به من داده می شود و به سبب آن به قتل می رسم، ولی بدان که هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نمی باشد ای ابا عبدالله! 📋《يَزْدَلِفُ إِلَيْكَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّد(ص) وَ يَنْتَحِلُونَ دِينَ الْإِسْلَامِ فَيَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِكَ وَ سَفْكِ دَمِكَ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَتِكَ وَ سَبْيِ ذَرَارِيِّكَ وَ نِسَائِكَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِكَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِي أُمَيَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَارِ》 👇