eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. قال الصادق علیه السلام: 🔹تجلسون و تحدثون؟ فقال:نعم قال:إن تلك المجالس أحبها فأحيوا أمرنا، فرحم الله من أحيی أمرنا🔹 🔸آیا [دور هم] می نشینید و حدیث و سخن می گویید؟ گفت:آری. فرمود:این گونه مجالس را دوست دارم، پس امر ما را زنده بدارید. خدا رحمت کند کسی را که امر ما را احیا کند.🔸 📕بحارالانوار-ج۴۶-ص۱۰۹ .......... . ✅ فایده حضور در هیئتهای اهل بیت چیست؟ 🌹 جواب امام صادق (علیه السلام): مؤمنان وابسته به ما و شيعیان ما (که دور هم جمع می شوند،) تا وقتی داشته باشند و تا وقتی که از هم جدا نشوند، خدا پيوسته به آنها توجه دارد و مثل برگ درخت می ريزد و پيوسته دست خدا روی دست کسانی از آنهاست كه شعیان دیگر را بیشتر دوست دارد. ✍️ شرح: یعنی انجام و ترک 📖 إنَّ اَلْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِ وَلاَيَتِنَا وَ شِيعَتِنَا إِذَا اِتَّقُوا لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ تَعَالَى مُطِلاًّ عَلَيْهِمْ بِوَجْهِهِ حَتَّى يَتَفَرَّقُوا وَ لاَ يَزَالُ اَلذُّنُوبُ تَتَسَاقَطُ عَنْهُمْ كَمَا تَتَسَاقَطُ اَلْوَرَقُ وَ لاَ يَزَالُ يَدُ اَللَّهِ عَلَى يَدِ أَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ. 📚 بحار الأنوار , جلد۷۱ , صفحه۲۸۰ .
يكي از مباحثي كه در مداحي حائذ اهميت است، رعايت تناسب و تسلسل در روضه است. دو بحث در اين موضوع قابل بررسي است: الف) رعايت ترتيب توالي مفاهيم روضه از جهت زمان. ب) وحدت موضوع. الف) رعايت ترتيب توالي مفاهيم روضه از جهت زمان 🔻 مثلا در روضه هاي حضرت زهرا(س) ـ با يك تقسيم بندي اجمالي ـ سلسله روضه بدين صورت است: روضه در و ديوار ـ روضه كوچه ـ روضه بستر ـ روضه شهادت ـ روضه غسل و كفن و دفن ـ روضه هاي بعد از شهادت. رعايت "ترتيب توالي مفاهيم روضه از جهت زمان"، در روضه حضرت زهرا(س)؛ يعني اينكه اگر قرار است در مجلسي به دو موضوع از روضه ها بپردازيم، تناسب زماني آن را رعايت نماييم. مثلا ابتدا روضه بستر را نخوانيم و بعد از آن روضه در و ديوار، چرا كه حضرت بعد از ماجراي در و ديوار بستري شدند و تناسب زماني حكم مي كند كه روضه بستر بعد از روضه در و ديوار خوانده شود. نكته: ناگفته نماند كه در محافل سنتي كه زمان خواندن محدود است، فرصتي براي خواندن چند روضه نيست وپرداختن جسته و گريخته به چند موضوع روضه، از عوامل ضعف محتوايي مجلس است. ب) وحدت موضوع 🔻 وحدت موضوع دو وجهه دارد: سخنران ومداحان، روضه همان شخصيتي را كه مناسبت مجلس است، بخوانند و به روضه معصوم ديگري وارد نشوند مگر در گريز روضه. سخنران ومداحان، به يك موضوع روضه بپردازند و هر يك پس از ديگري ادامه روضة نفر قبل را بخواند. و اگر روضة كامل يك موضوع خوانده شد بايد به موضوع بعدي وارد شوند، نه اينكه باز گردند به موضوعات قبلي كه از جهت زماني قبل از روضه خوانده شده اتفاق افتاده است. نكات قابل ذكر در تناسب و تسلسل در روضه افراط در رعايت تناسب و تسلسل جايز نيست، چرا كه ممكن است، وقتي روضة موضوعي تمام شد، خداي نكرده فرد دست به جعل روضه بزند في البداهه موضوعي را ابداع كند. برخي روضه ها ـ مثل روضه حضرت عبدالله بن حسن و يا روضه حبيب بن مظاهر و ... ـ حجم محتوايي مختصري دارند، لذا در اين روضه ها توصيه مي كنيم، اگر قرار است مداحي بعد از شما بخواند، به خواندن مقدار كمي از روضه بسنده كنيد و قسمتي از روضه را براي مداح بعد بگذاريد. اگر بعد از شما قرار است مداح ديگري بخواند، از خواندن روضه هاي غريب اجتناب كنيد، و روضه هايي را بخوانيد كه حجم محتوايي بيشتري دارند. .👇
. حاج سعید حدادیان این از جابر بن عبدالله انصاری رسیده، کساء به عبای یمانی میگن ِ * عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ*حضرت زهرا داره برا ما حرف میزنه،چقدر خوبه امشب بریم پا صحبت حضرت زهرا بشینیم* عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ،وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَْیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ*حضرت زهرا سلام الله علیها میگه که: یه روز بابام بر من وارد شد"بعد پیغمبر که داره سلام میده ما داریم سلام پیغمبر رو به حضرت زهرا میدیم،یه نکته بگم:" "رسول مکرم اسلام صل الله علیه و آله و سلم روحی فداه فرمودند: اگر کسی سه روز به من و فاطمه ام سلام کنه اهل بهشته" حالا پیغمبر:* فَقالَ:*بابام فرمود:* السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ، فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً* "فرمود: دخترم من توی بدنم احساس ضعف می کنم" الله اکبر، پیغمبر اسلام وقتی احساس ضعف میکنه میره در خونه ی فاطمه،پیغمبر مسجد میخواست بره اول می رفت دیدن زهرا،از مسجد میومد اول می رفت دیدن زهرا* قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ، فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ*فرمود دخترم تو بدنم احساس ضعف می کنم،فاطمه عرض کرد بابا،از این ضعفی که دارید،پناهت میدم به خدا*فَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ*آقا رسول الله فرمود:اون عبای یمانی رو برام بیار* فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ*عبارو آوردم،کساء رو آوردم انداختم رو بابام* وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ* اون وقت شروع کردم به نگاه کردن به بابام"حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: از همه ی این دنیا سه چیز رو دوست دارم،انفاق کردن،قرآن خواندن،نگاه کردن به صورت بابام" چی میشد امشب ما نگاه می کردیم به صورت امام زمان(عج)؟* وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ*نگاه کردم دیدم صورت بابام مثل ماه شب چهارده داره میدرخشه* فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى* دیری نگذشت حسنم اومد،سلام کرد،گفتم:سلام نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ*مادر یه بوی خوشی میاد تو خونه،مثل بوی جدم ِ انگار؟* فَقُلْتُ نَعَمْ*آره پسرم* اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ*اومد مقابل پیغمبر مؤدب ایستاد،سلام کرد * اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امام حسن میگه:اجازه میدید منم بیام کنار شما زیر عبا؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیاصاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ *اجازه داد حسنم رفت زیر عبا*فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى*سلام پسرم،نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِ*حسین اومد، سلام و جواب سلام،همون حرفایی که امام حسن زد،فرمود:آره جدت و برادرت زیر کساء هستند، اومد سلام داد به پیغمبر،اجازه میدید منم بیام؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى*یه کارایی می کرد پیغمبر با حسین همه تعجب می کردند،در روایت اومده: از همسران پیغمبر نگاه می کرد دید که پیغمبر دوتا انگشت بزرگ هر دست حسین رو گرفته،امام حسین کم سن و ساله،کوچیک بود،این دوتا انگشت رو گرفته،نگه داشته،خودش رو دو کنده زانو نشسته هی داره دست و بدن و پای حسین رو می بوسه،گلوش رو می بوسه.سئوال کردند:یا رسول الله؟ فرمود: این جای زخم های نیزه و شمشیر و ... بعد فرمود: حسینم شهید میشه،هر کسی حسین مرا زیارت کند،ثواب یک حج من برا اونه،سئوال کردند:یک حج؟ حضرت فرمود: دو حج. باز سئوال کردند:دو حج؟ حضرت فرموند:چهار حج. هی تعجب کردند،تا حضرت فرمودن:تا هفتاد حج امشب می نویسی ما بریم کربلا
. * گرد حرم دویده ام،صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من،کرب و بلا نمی شود *سلام کرد،پیغمبر جوابش رو داد* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى* کم سن و ساله امام حسین،اولین روزی است که روزه ی مستحبی گرفته ابی عبدالله،حالا میخواد افطار کنه،حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:پسرم افطار کن،عرض کرد مادر جان به من چی میدید روزه گرفتم؟ فرمود:ثواب نصف عبادت های من مال دوستان تو.افطار نکرد،باباش اومد،فرمود:بابا اولین روزِ که من روزه ی مستحبی گرفتم،چی به من میدید؟فرمود:پسرم! نصف عبادت های من ثوابش مال محبین تو. علی که:" ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین"بازم نخورد، حسن آمد،فرمود:برادر جان افطار کن، فرمود:حسن جان! چی به من میدی من روزه گرفتم؟ هدیه؟ فرمود: نصف عبادت های من ِ حسن." مرحوم سراج یک از وعاظ برجسته ی تهران می فرمود: آی مردم ثواب یه تازیانه ای که حضرت زهرا سلام الله علیها در راه علی خوردن رو بدهند،همه عالم رو بسه" امام حسن فرمود: ثواب نصف عبادتهام مال محبینت، پیغمبر اومد،همین سئوال، همین جواب،بازم نخورد،جبرئیل نازل شد یا رسول الله!،خدا میگه بخور، پرچم شفاعت اُمت رو به تو دادم."گریه کن هات رو می بخشم" "آقا! هیچکی دلش نیومد لب های امام حسین رو خشک ببینه، اما هلال میگه: دیدم این لب ها به هم میخوره به سختی باز میشه،رفتم آب بیارم،سپرم پر بود،دویدم،تا رسیدم بالا دیدم قاتل اومد، دستش رو نگاه کردم، دیدم سر رو گرفته، آب رو دید به من خندید، گفت:سیرابش کردم، گلوش رو ببین* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ*سلام دختر پیغمبر* فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ*تا امیرالمؤمنین سلام کرد،تا وارد شد فاطمه زود جواب داد،آخه یه روز امیرالمؤمنین از در اومد،هی گفت:دختر پیغمبر سلام، مادر بچه هام سلام،پاره ی تن پیغمبر، اومد بالا سرش،دید دیگه هیچی از زهرا نمونده،شروع کرد گریه کردن،این اشکا که ریخت،کم کم چشم های فاطمه باز شد،چشمش به اشک علی افتاد، این دست ها درد می کرد،یواش یواش این دست هارو آورد بالا،شروع کرد اشک امیرالمؤمنین رو پاک کردن،مولا بغضش شکوفا شد، فاطمه جان این چه کاریست؟عرضه داشت:از بابام شنیدم اشک مظلوم عرش رو می لرزونه* ای عروس آسمانی ای خدای مهربانی یک نگاه ِ کاملم کن می توانی،می توانی من چه می بینم خدایا حالا بیمارم خراب است قلبم از غصه کباب است من چه می بینم خدایا جان سپرده یا که خواب است سیل اشکم تا نیامد حال یارم جا نیامد پیش چشمم هر چه می کرد دست او بالا نیامد فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، فَقالَ یا فاطِمَهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امیرالمؤمنین به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:بوی خوشی می آید انگار که بوی برادر و پسر عموی من ِ،بی بی فرمود:بله،او و دو فرزندت زیر عبا هستند* فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى و یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ*(بی بی فاطمه وقتی دید همه جمع شدن، او هم اذن گرفت وارد عبا شد)* ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ*همه که جمع شدن، دو طرف عبارو پیغمبر با دست راست گرفت،حالا داره دعا میکنه* اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ* همین چهارتا که با من هستند* اَهْلُ بَیْتى وَ خاَّصَّتى وَ حاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى*گوشتشون از گوشت منه،یعنی نباید سیلی بخورند،یعنی نباید فرقشون شکافته بشه، یعنی نباید بدنشون تیر بارون بشه* وَدَمُهُمْ دَمى *خونشون خون منه،تمام،یعنی اون خونی که از گیسوان و محاسن ابی عبدالله بالا نیزه می ریخت خون پیغمبر بود* دلم خواهد که پیغمبر ببینم دمی با ساقی کوثر بشینم بگیرم در بغل قبر حسن را حسین را در صف محشر ببینم یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ*هر کی اینها
. رو اذیت کنه،من رو اذیت کرده،هر کی اینهارو محزون کنه من رو محزون کرده* اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ*هرکی با اینها بجنگه با من جنگیده،هر کی با اینها در صلح ِ با من در صلح ِ،دشمن اینها دشمن منه و من هر کی اینهارو دوست داره دوسش دارم* اِنَّهُمْ مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ وَغُفْرانَکَ، وَرِضْوانَکَ عَلَىَّ وَعَلَیْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً، فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ*حالا برو عرش رو ببین،حالا برو عالم ملکوت رو ببین،با چشم دلت،حالا ببین دور و بر خدا چه خبره* فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ، یا مَلاَّئِکَتى وَیا سُکّانَ سَماواتى*آی ملائکه ی من!،آی اونایی که در آسمانهایید!* اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیَّئَهً وَلافَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى*همه ی عالم بدونند،همه ی ملائکه بدونند،من آسمون،زمین،دریا،ماه،خورشید،فلک،سیر کشتی ها، هیچ چیز رو خلق نکردم* اِلاّ فى مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَهِ*مگه به عشق این پنج نفر* الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ*همین ها که الان زیر عبا هستند،این پنج نفر رو میگم* فَقالَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِساَّءِ*جبرائیل می پرسه،می دونه،اما میخواد بهتر بدونه،خدایا اینها که زیر عبا هستند کی اند این پنج نفر؟* فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّهِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَهِ هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها*همه جا تو عرب اگه صد تا زن باشه یه مرد، به مرد معرفی می کنند، ضمیر رو مذکر میارن،چهارتا مردند،وزنه ی همه ی عالم وجود،یه زن ِ بین اینهاست،این دستور زبانیش بود،دستور زندگی و اجتماع اینه که ادب ایجاب میکنه بگی پیغمبر و اهل بیتش،خدا یه کار دیگه داره با ما،وقتی عشق میاد وسط اول فاطمه است،نگفت:"هُمْ رَسولی"گفت: *هُمْ فاطِمَهُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها*اینها فاطمه و پدر و شوهر و بچه هاشن* فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِکُونَ مَعَهُمْ سادِساً*جبرئیل میگه:خدایا اجازه میدی منم برم،شیشمی اینها بشم؟* فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ* اینجا اجازه داد گفت:برو* فَهَبَطَ الاَْمینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ الاَْعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّهِ وَالاِْکْرامِ*از جانب خدا برات،تحیّت،اکرام و سلام الهی آوردم* وَیَقُولُ لَکَ وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّهً وَلاقَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَهً وَلا فَلَکاً یَدُورُ وَلا بَحْراً یَجْرى وَلا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ لاَِجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ * همه چیز رو خدا به عشق شما خلق کرده*وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ*به منم اجازه داده بیام بین شما"همین جوری نرفت داخل،خدا اجازه داده بازم نرفت داخل،آی مردم خدا به جبرائیل گفته برو بازم نرفته داخل،چرا؟* فَهَلْ تَاْذَنُ لى یا رَسُولَ اللَّهِ*با اینکه خدا اجازه داده میگه: یا رسول الله اجازه میدی؟* فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً *خدا می خواد شما اهلبیت پاک باشید،آیه نازل شد، حالا امیرالمؤمنین میخواد از پیغمبر بپرسه چه سرّی است زیر این عبا جمع شدیم* *فَقالَ عَلِىُّ لاَِبىیا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللَّهِ* امیرالمؤمنین سئوال کرد برای نشستن ما زیر عبا چه فضلی خدا قرار داده؟* فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً*پیغمبر داره قسم میخوره" آی گرفتارا،آی مریض دارا،آی حاجت دارا "*ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَهُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکَهُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا*علی جان هرجا قصه امروز ما نقل بشه یه عده ای از شیعیان و محبین تو باشند"اگه شیعه ی خالی می گفت مشکل بود"اما هر جا دوستان علی باشن،این قصه گفته بشه ملائکه رو می فرستند،دورشونند،استغفار میکنند،برای اینا تا وقتی بخوان از هم سوا شن،رحمتم رو بر اینها نازل میکنمامشب همه ملکوتی شدن،امشب ملائکه هستند 👇
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 2 - 1.mp3
5.6M
ادامه روضه متنی شک هم نکن"یه روایت بگم؟ دارد در آسمانها،ملائکه ای که از جلسات اهلبیت می روند و می رسند،ملائکه ی دیگه میگن عجب بوی عطری با خودتون آوردید؟کجا بودید؟ جواب میدن:مجلس حسین. هنوز جلسه هست ما هم بریم؟ اگه تموم نشده بود که ما نمی اومدیم* فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَهِ* امیرالمؤمنین فرمودند: شیعیان ما رستگار شدند به خدای کعبه، به خاطر داشتن این حدیث* فَقالَ النَّبِىُّ ثانِیاً*دوباره پیغمبر فرمود* یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَهِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّوَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ*اگه هر کسی که هم و غمی داشته باشه،پای این این حدیث بشینه، خدا همش رو از بین می بره* وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ* خدا غم رو از دل اونا که غم دارن می بره* وَلا طالِبُ حاجَهٍ اِلاّوَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ*هر حاجتمندی خدا حاجتش رو برآورده میکنه... خدایا دیگه آقامون رو برسون* فَقالَ عَلِىُّ اِذاًوَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ وَرَبِّ الْکَعْبَه. "پایان دعا" دو سه تا دعا کنم: خدایا! " اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا وَ سِرِّالمُستَودَعِ فِیهَا:یاالله،یا الله...
. |⇦•رفتند زیر سایه ی... وتوسل ویژهٔ ورود آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── *چهارتا ورود مهم‌ تو‌ تاریخ اسلام هست یکی از مهمترین ورودها، ورود پیغمبر به مدینه است یکی از نکات بارز و قشنگش اینه نوشتن پانزده روز رسول خدا پشت دروازه ی مدینه ایستاد و منتظر بود وارد مدینه نشد میگفتن‌ مردم منتظرن، می فرمود: باید برادرم علی بیاد تا علی نیاد من‌ وارد مدینه نمیشم. دومین ورود معروف، ورود پیغمبر سال هشتم هجری به‌ مکه و فتح‌ مکه است. امیرالمؤمنین‌فرمود: پیغمبر کنار کعبه زانو زد به‌ من دستور داد برو بالا کعبه رو از وجود بُتان پاک‌ کن. با دست پیغمبر بالا رفت و بت ها رو شکست. سومین ورود معروف، ورود امام رضا به ایران بود وقتی حضرت به مَرو‌ رسید چه استقبالی، چه عظمتی، چه شکوهی. وچهارمین ورود، ورود حضرت معصومه به شهر قم بود. وقتی حضرت معصومه میخواست وارد قم بشه مردم کیلومترها، فرسخ ها بیرون شهر رفتن، چه استقبالی، چه تکبیری، چه تجلیلی، اینقدر روی ناقه اش گل ریختن. نوشتن بی بی رو آوردن تو‌ بهترین جای شهر، وسط باغ زیر سایه ی درخت کنار جوی آب، گفتن این دختر موسی ابن جعفره حق داره.. تو‌ این‌ چهار تا ورود چند تا وجهه شِباهت هست. ورود پیغمبر به مکه و مدینه وامام‌ رضا به ایران و حضرت معصومه به قم. این سه تا وجه شباهت استقبال، فَرح، شادی بود. اما یه ورود هم سراغ دارم کسی اومد استقبال حسین. بچه ها نگاه کردن دیدن یه عده نیزه دار ایستادن، حُر با لشکرش اومده استقبال... دومین وجه شَباهت احترام بود. نوشتن وقتی حُر راه امام رو‌ بست دستور دادن حسین رو متوقف کن نه بذار برگرده نه بذار بره. نامه نوشت عُبیدالله ملعون یه‌ جایی متوقفش کن نه آب باشه، نه سایه باشه، نه درخت باشه، وسط بیابون زیرِ آفتاب نگهش دار.... سومین وجه شباهت شادی بود. وقتی خانم‌ حضرت معصومه اومد قم مردم‌ چقدر شاد بودند.وقتی امام رضا اومد ایران چه خبر بود. اما مثل فردا همه غمای عالم اومد رو دل بی بی زینب.. امان از دل زینب... از هشتم ذی حجه تا دوم محرم این زن و بچه تو راه بودن. یه وقتی آدم میره سفر میدونه آخر سفر زیارته، دیدن اقوامه، اربعین کربلا میریم‌ چقدر اذیت میشیم اما میدونیم تهش این که یه سلام بدی خستگیت بره برسی جلو‌ در بابُ القبله همه سختیات میره. میدونی تهش زیارته. اما من برا این زن و بچه بمیرم وقتی بین راه خبر شهادت مسلم رو‌ دادن، بچه ها دیدن باباشون هی میگه "أِنّا لِلّه وَ أِنّا أِلیهِ راجِعون "فهمیدن این سفر چه سفریه، لذا همه ی راه غم‌ و اندوه داشتن و غصه داشتن...* «رفتند زیر سایه ی عباس یک به یک» تو همه ی راه هر وقت نگاه به عمو‌ می کردن دلشون آروم میگرفت. میدونستن تا عمو‌ هست باباشون هم هست داغ بابا نمیبینن. میدونستن عمو باشه همه چی حلّه. الهی برات بمیرم .. وقتی عباس اومد بچه ها رو‌ پیاده کرد خواهرش رو‌ پیاده کرد، نگاهش می کردن. یه عبارتی هست "یا کاشِفَ الکَرب" فقط "عَن‌ وَجهِ الحُسین" نبوده، فقط حسین نگاه میکرد غمش نمی رفت بلکه بچه ها هم نگاهِ عباس می کردن آروم‌ میشدن... تا عباس بود این بچه ها غم‌ و غصه ای نداشتن. ناراحتی نداشتن اما ... آه از آن ساعتی که دیدند بابا، با کمر خم داره برمی گرده محاسنش غرق خاک دیدند رفت سراغ خیمه ی عمو ..عمود خیمه رو‌کشید. شیخ مفید میگه تا عمود خیمه رو کشید زینب دو دستی زد تو صورتش... نشست رو‌خاک.. نوشتن ابی عبدالله اومد جلو دستِ خواهرش رو‌ گرفت گفت: الان سیلی نزن گریه هات مونده سیلی زدنا مونده "فَأِنَّا البُکاءً أمامَکُم " سیلی نزن .کجا توصورتت بزن؟ اون ساعتی که میای بالای تل زینبیه میبینی یه نفر با چکمه رو سینه ی برادره... لذا عصر روز یازدهم همه رو که سوار کرد نذاشت نامحرما جلو‌ بیان رو‌کرد به طرف علقمه صدا زد: یا غیرت الله پاشو‌ داداش، پاشو یادته من رو‌ چه جوری پیاده کردی؟ پاشو‌کسی نیست زینب رو سوار ناقه کنه، پاشو ببین شمر یه طرف، حرمله یه طرف، حسین....... هرکسی را بَهر کاری ساختن کار ما گریه برای زینب است ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 2 - 2.mp3
4.74M
|⇦رفتند زیر سایه ی... و توسل ویژهٔ ورود آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۱به نفس سیدمهدی میرداماد
. |⇦•ای پدر! چشم تو روشن... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَاللَهّ يا اَبا عَبْدِالله، أَلسَّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ،أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ،أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ..." ای حسین... اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِسَیِّدَتَناومولاتنا یا رُقَیَّةَ ای پدر! چشم تو روشن، شب بیداری ماست به اباالفضل بگو: وقت علمداری ماست *راستی چرا عمو رو ‌نیوردی؟ تو ‌که بی عمو جایی نمیرفتی، بعضی حرفارو به تو‌نمیتونم بگم به عموم میخواستم بگم ...* خصم، بیهوده به ما سلسله بست؛ ای بابا! کاروان بعد تو، ساکت ننشسته؛ ای بابا! حیدر قافله‌ات، تیغ دو دَم را برداشت به اباالفضل بگو: عمّه، عَلَم را برداشت کوفه را با نَفَس خویش چنان مقبره کرد خطبه‌ای خواند که کار همه را یک‌سره کرد من هم از زینبم و در رگ من، خون علی است سوختم؛ سوختن از عشق تو، قانون علی است دخترم؛ دختری از تیره‌ی اُمّ‌النّجبا عمّه، بسته به سرم معجری از جنس حیا لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه *هرقطره اشکم خونه ی این شامیارو‌خراب میکنه، قطره های اشکم سیل میشه دشمنت رو باخودش میبره * لشکرم، اشک من و سنگر من، ویرانه درس عزّت بدهم بر پسر مرجانه *خانم زینب جوری این دختر رو بار آوُرده، به نقل معروف: مادر، رقیه رو وقتی به دنیا آوُردش از دنیا رفت، لذا این سه ساله مادر نداشت،توجه عمه بهش بیشتر بود ،برا همین‌خیلی بابایی شده بود،برا همین عاطفه اش به بابا فرق میکرد،لذا تو ‌مدرسه زینب بزرگ شده بود، زینب هم که توی دامن زهرای مرضیه بزرگ شده بود، واقعا بچه اینجوری بار اومده که گریه کرد مثل مادربزرگش، نه گریه ی ضعف، یه بار برا دردهاش گریه نکرد، مادرش هم تو ‌مدینه یه برا پهلوش گریه نکرد، فقط میزد تو سینه اش میگفت: علی غریبه، رقیه هم میزد رو‌پاش میگفت بابام کجاست؟* آهم، ارثی است که از خطبه‌ی زهرا بردم شام گریاند مرا؛ آبرویش را بردم عمّه آموخت به من شکوه‌ای از غم نکنم زخم هم شد؛ سر خود پیش کسی خم نکنم حرفی از آبله، از زخم به زینب نزدم خاطرت جمع؛ به نان صدقه، لب نزدم *بابا خاطرت جمع، داشتم از گرسنگی می مردم، اینقدر گرسنه شده بودم، تشنگی یادم رفته بود، دیدم نان وخرما میدن لب نزدم ...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Mirdamad - Muharram 1401 Shab 3 - 1.mp3
4.92M
|⇦•ای پدر! چشم تو روشن... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس سیدمهدی میرداماد
. |⇦•گِله ای نیست... / و توسل به سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── گِله ای نیست؛ گِله،حوصله هم‌میخواهد من دلم تنگ شده؛ بوسه دلم می‌خواهد *یه ساعت وقت داشته باشم فقط می بوسمت، اینقدر منتظر بودم تو بیای ..از اینجا به بعد دیگه این بچه قرارش از دست رفت، شب آخر بنارو‌ گذاشت به گریه کردن، یه جوری گریه کرد شهر رو ریخت به هم، یه‌جوری گریه کرد صداش رسید به اون ملعون، از خواب نحسش بیدارشد، گفت: چیه این صدا،مال کیه؟ از کجاست؟ گفتن: از خرابه میاد، گفت: کی داره اینجور گریه میکنه؟ مگه اینها هنوز نفس دارن؟! مگه جون دارن گریه‌کنن؟ گفتن: آری، حسین یه دختر کوچیک‌داره این بچه تا باباش رو‌ نبینه آروم ‌نمیشه، باباش رو‌ میخواد... علامه مجلسی اینجارو‌ نقل کرده میگه نانجیب صدازد: "اِرفَعُوا رَأسَ أَبِیهَا وَاَطرَحُوا إِلَیهَا"......سرباباش رو‌ بندازید جلوش، یه کاری کنید صداش دیگه بند بیاد، زینب فهمید چه‌ خبره، دید جلو در شلوغ شد.. مرحوم ربانی خلخالی در کتاب ستاره درخشان شام مینویسه، میگه: تا دید دارن سر رو‌ میارن عمه ی سادات بلند شد، اُم کلثوم بلند شد، رباب بلند شد، زنا جلو‌ در خرابه ایستادن، نیارید سر رو ،ما آرومش میکنیم. چیکار کردن ؟یکی رو با لگد زدن،یکی رو با تازیانه زدن، ریختن تو ‌خرابه مثل مدینه که ریختن تو ‌خونه ی ‌مادر ما، همه رو زدن سر رو ‌گذاشتن جلو این بچه... این سؤال رقیه که گفت: "ما هذا الرأس ؟"مثل عمه اش زینب بود، مثل اون سؤال توی قتلگاه بود، که آیا تو‌حسین‌منی ؟ این سؤال از رو ‌نشناختن نبود، میدونی چرا گفت این سر کیه؟ با تعجب گفت: گفت تو بابای رقیه ای؟ مگه چند روز من ندیدمت؟ بیست و پنج روزه ندیدمت، چیکار کردن باهات؟حسین ..... سر رو بغل کرد، آروم سر رو آورد بالا، آروم دست میکشید، حالا لحنش عوض شد ...* چند وقت است که شانه نزدی بر مویم بغلم کن ولی آهسته؛ کمی پهلویم خورده شلّاق روی بال و پرم چیزی نیست لگد شمر، شکسته کمرم پای چشمم، گُلِ زخم است؛ فدای سر تو دخترت می رود از دست؛ فدای سر تو *سر رو أوُرد بالا، دست کشید، آدمی که نمی بینه یا کم می بینه دست میکشه، با حس لامسه خیلی چیزا رو میفهمه، تا دست کشید، گفت:* مهربانم! تو چرا پاره شده لب‌هایت؟ چقدر خاکی و خونی است سر زیبایت راهی تشت شدی از سر نی؛ می‌دانم گریه کردی وسط مجلس می‌؛ می‌دانم بی‌حیا، جام به دست آمد و من می‌دیدم چوب‌دستی به لبت می‌زد و من می‌دیدم عمّه‌جان بود مراقب؛ سر ما پایین بود ولی آن مرد نگاهش چقدر سنگین بود خواهرم، نه دلم آشفته بماندبهتر داغ ناموس تو، ناگفته بماند بهتر *دیگه طاقت نیاورد، دست کشید رو لب ها ،دست کشید رو‌محاسن، دید پُر خاکِ ،پُر خونِ... من از شما سؤال میکنم بعد ازلب و بعد از محاسن چیه؟محاسن رو زد کنار انگشتاش رو‌گذاشت روی رگهای بریده، دید رگ ها از هم جدا جدا شده... اونجا چیکار کرد ؟ می دونست باباش بالاسَرِ داداش اکبرش چیکار کرده، شنیده بود از عمه اش، شاید شنیده بود از خواهراش، باباش وقتی رسید بالا سر اکبر، سر رو به زانو‌ گذاشت آروم‌نشد، رقیه هم سر بابارو روی زانو گذاشت آروم نشد، بابا سر علی اکبر رو به سینه چسبوند آروم‌نشد، رقیه هم سر بابا رو به سینه چسبوند، آروم نشد... شنیده بود باباش صورت به صورت داداشش گذاشته " وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّه "رقیه هم همین کار رو‌ کرد، صورت روی صورت بابا گذاشت ،لباش رو روی لبهای بابا گذاشت... کنار بدن علی اکبر همه گفتن:‌حسین جان داد، تا زینب رسید، زینب حسین رو برگردوند، اگه خواهرش نبود بابا و پسر کنار هم رفته بودن... زینب دست گذاشت رو شونه ی حسین، حسین رو زنده کرد، اما تو‌ خرابه زینب دیر رسید، تا اومد بچه رو برداره، دید سر یه طرف، رقیه هم یه طرف، همه بگید حسین .....* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Mirdamad - Muharram 1401 Shab 3 - 2.mp3
5.26M
|⇦•گِله ای نیست... / و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد
▪︎آوازت دنیارو گرفت... ▪︎ ◾️ محرم 👇
■همه خادم همه نوکر. همه سرباز این سنگر ■الله اکبر،بزنن نفحه ی صور محشر 👇👇👇
669155140PM (1).mp3
7.7M
همه خادم همه نوکر همه سرباز این سنگر همه عاشق همه یاور همه تو لشگر حیدر حسین مولا حسین مولا ... ❤️ 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ همه خادم همه نوکر همه سرباز این سنگر همه عاشق همه یاور همه تو لشگر حیدر همه دلها شده شیدا شده شیدای عشق ثارالله میخونیم این شب و روزا حسین مولا مولا حسین مولا حسین مولا حسین مولا ... << متن عربی >> حسین مولا حسین مولا ... خطا دیدی خطا کردیم چه ها دیدی چه ها کردیم برات کاری نکردم که برای من دعا کردی چه آقایی چه مولایی چه آقازاده بی همتایی توی بخشش توی ایثار تو اصلا یک شخص مجزایی حسن مولا حسن مولا ... تو برنده به میدانی تو الحق شیر شیرانی علی وقت نبردت گفت حسن جانم چه طوفانی چه طوفانی به پا کردی تو حق مطلب رو ادا کردی تو با قاسم با عبدالله چه غوغایی در کربلا کردی حسن مولا حسن مولا ... نوحه های به را هم میشود به سبک این نوحه خواند
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
همه خادم همه نوکر همه سرباز این سنگر همه عاشق همه یاور همه تو لشگر حیدر حسین مولا حسین مولا ... ❤️
👆 ‍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه آقایی چه مولایی عجب روی دل آرایی تواعلای معلایی تو واسه شیعه بابایی تویی دنیا تویی عقبا تویی ذکر هرلحظه زهرا مدد از جز تو ننگینه علی حق حق حق علی مولا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو سایه سر تویی سرور نگاهی کن به این کمتر تویی تو لشگر حیدر که زندم به عشق تو مادر تویی حاکم توی دلها به عشقت سر میدم بده فتوا به حکم جعفر صادق (سلام‌الله‌علیه) صدات میزنم من ننه زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه خادم همه نوکر همه سرباز این سنگر همه عاشق همه یاور همه تو لشگر حیدر همه دلها شده شیدا شده شیدای عشق ثارالله میخونیم این شب و روز حسین مولا مولا حسین مولا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو غرنده به میدانی تو الحق شیرشیرانی علی وقت نبردت گفت حسن جانم چه طوفانی چه طوفانی بپاکردی تو حق مطلب رو ادا کردی تو با قاسم با عبدالله چه غوغایی تو کربلا کردی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عجب چشمی چه ابرویی عجب رویی چه گیسویی کنم سجده به سوی تو سوی ان روی دلجویی همه عشقو همه حاصل که داده ام من از کفم صد دل نوشته بر در جنت مدد مولانا یا ابوفاضل ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زدی تو توو دل لشگر که گفتن اومده حیدر تا برداشتی نقابت رو همه گفتن اومده پیغمبر بنی هاشم همه زیبا دوتن زین جمله زیباتر کمان ابرو ابالفضل و سیه گیسو علی اکبر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه عالم همه آدم زدن پیش شما زانو که دادی آبرو بی بی به این دنیا تو شه بانو تویی جانو تویی جانان به دل دادی سرو سامان شروع اول هفته به برکت نامت رقیه جان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ابوفاضل روی اسم تو بی بی جانم حساسه چه بدبخته همونیکه اسم تورو نمیشناسه همه دلها میشه آروم به برکت نام تو خانوم مدد میگیرم هرلحظه توهرساعت بی بی ام کلثوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ شب اول محرم قال علی‌بن‌الحسین علیهماالسلام: ... أَنَا اِبْنُ مَنْ بَكَتْ عَلَيْهِ مَلاَئِكَةُ السَّمَاءِ أَنَا اِبْنُ مَنْ نَاحَتْ عَلَيْهِ اَلْجِنُّ فِي اَلْأَرْضِ وَالطَّيْرُ فِي اَلْهَوَاءِ أَنَا اِبْنُ مَنْ رَأْسُهُ عَلَى اَلسِّنَانِ يُهْدَى. 📚 المناقب ج ۴، ص ۱۶۸
علیه_السلام ◾️ شب‌ دوم كَانَ رَسُولُ‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ذَاتَ‏ يَوْمٍ‏ جَالِساً، إِذْ أَقْبَلَ‏ الْحَسَنُ‏ فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ: إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّ. فَمَا زَالَ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْأَيْمَنِ، ثُمَّ أَقْبَلَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ: إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّ. فَمَا زَالَ‏ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ الْأَيْسَرِ، ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ فَلَمَّا رَآهَا بَكَى ثُمَّ قَالَ: إِلَيَّ إِلَيَّ يَا بُنَيَّةُ. فَمَا زَالَ يُدْنِيهَا حَتَّى أَجْلَسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ، ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، فَلَمَّا رَآهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ: إِلَيَّ إِلَيَّ يَا أَخِي. فَمَا زَالَ يُدْنِيهِ حَتَّى أَجْلَسَهُ إِلَى جَنْبِهِ الْأَيْمَنِ... 📚 امالی، شيخ صدوق، ص۱۷۴