بسم الله الرحمن الرحیم
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
به حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست
#امام_حسین علیه السلام
#محرم
#حافظ
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
21.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسین علیه السلام
#حسین علیه السلام
#محرم_الحرام
#محرم_آمد
#محمدحسین_پویانفر
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم ♦️طبقهبندی قضایای حملیه♦️ 🔸تا پیش از قرن هفتم، منطقدانان طبقهبندی مثلث
بسم الله الرحمن الرحیم
❓فرمایش یکی از اعضای محترم کانال
سلام
استاد دوس دارم فایده بحث هایی که تو کانال درباره قضیه حملیه گذاشتید رو بدونم اگه امکانش هست، به یه بخشی اشاره کنید
ممنونم
............................................................
🔰 یکی از آثار تقسیم قضیه حملیه در علم اصول هویدا میشود. در علم اصول بحثی وجود دارد که آیا حکم به طبیعت تعلق میگیرد یا به افراد. آخوند (رضوان الله علیه) در فصلی با عنوان «الحق أن الأوامر و النواهي تكون متعلقة بالطبائع دون الأفراد» (کفایه طبع آل البیت، ص 138) به این بحث میپردازند. مساله این است که آیا اوامر و نواهی یا احکام شرعی مانند وجوب و حرمت به طبیعت صلاه و خمر تعلق میگیرند یا به افراد و مصادیق آنها. این بحث به گونه دیگر نیز مطرح شده است. برخی معتقدند که احکام شرعی به نحو قضیه حقیقیه جعل شدهاند و برخی دیگر آنرا خارجیه میدانند.
فرض کنیم طبقهبندی مربع شاگردان خونجی یعنی شخصیه، طبیعیه، مهمله و مسوره را بپذیریم. آنگاه عباراتی مانند «الخمر حرام» را چگونه تحلیل میکنیم؟ آیا این قضیه مهمله است؟ در مهمله حکم بر افراد شده است مانند مسوره با این فرق که کمیت آن بیان نشده است. اگر این قضیه مهمله باشد یعنی حکم حرمت مربوط به افراد است نه طبیعت خمر. لذا باید بپذیریم که حکم به افراد تعلق گرفته است. در حالی که طبق طبقهبندی مخمس علامه حلی (رضوان الله علیه) این قضیه طبیعیه است و حکم بر روی طبیعت رفته است. (توجه داریم که خوانش مشهور از قضیه طبیعیه با خوانش علامه حلی متفاوت است.)
این یک نمونه است. این تقسیمات نکات و آثار دیگری هم دارد.
✍️مجتبی قربانی همدانی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
هدایت شده از اجتهاد
💢مبادا در صد سالگی حوزه، رشتههای علمای پیشین را پنبه کنیم!
✍️ابراهیم عزیزی
🔻مرکز علم شیعیان زمانی بغداد بود و گاهی قم، گاه به حله کوچ کرد و گاهی در اصفهان رحل اقامت افکند، زمانی دیگر سر از نجف در آورد و اکنون قم به این افتخار نائل شده است.
این سیاحت معلول عوامل مختلفی است. اما آنچه واضح است اینکه "علم" با هیچ شهری قرارداد ابدی ندارد. بلکه تحت شرایطی میآید و در شرایطی دیگر نقل مکان می کند.
به نظر نگارنده کم کم امارات کوچ دانش از قم هویدا گشته و گویا آهنگ مقصد دیگری کرده است؛ چرا که اگر آداب میزبانی را بطور شایسته بجا نیاوریم «يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (39 توبه)
در حال حاضر پدیدههایی چون: دوری از سبک سنتی تعلیم و تعلم، تقلید ناشیانه از سیستم دانشگاه، تغییر بی ضابطه کتب درسی، پرداختن به حواشی، کاهش چشمگیر آمار متقاضیان حوزه، پدیده مدرک گرایی، اداری شدن روحانیت، پدیده "حجهالاسلام دکتر"، فرار مغزهای حوزه به سایر مراکز علمی و غیر علمی، کاهش میل به تفقه (که از وضعیت دروس خارج پیداست)، آینده مبهم طلاب، شکاف شدید طبقاتی در حوزه و...(اسرار مگو)، همگی به وضوح گواهی میدهند که دوران طلایی این شهر رو به پایان است؛ و صد افسوس که ارادهای هم برای مواجهه و حل این مشکلات به چشم نمیخورد.
آیتالله جوادی آملی فرمودند: سه طلبه پای درس علامه نایینی بودند؛ یکی شد علامه امینی و به تنهایی الغدیر را نوشت! یکی شد علامه طباطبایی و به تنهایی المیزان را نوشت. یکی شد آیتالله سید محسن حکیم و به تنهایی مستمسک عروة الوثقی را نوشت! اما امروز از ۵۰ هزار طلبه، سه نفر که تولیدکننده علم باشند، نداریم!
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در اواخر زمستان سال 1300 هجری شمسی (22 رجب 1340ق) وارد قم شد و این نقطه آغازین تأسیس حوزه قم است. بدین ترتیب ما چند ماهی تا صد ساله شدن حوزه قم فرصت داریم. مبادا در صد سالگی حوزه رشتههای علمای پیشین را پنبه کنیم. طبعا بسیاری از حوزویان راهکارهایی برای رهایی از این وضع دارند.
🆔 https://eitaa.com/ijtihad
هدایت شده از اجتهاد
💢حوزه پسا انقلاب در حال اوجگیری است؛ ضعفها نباید ما را دچار یأس و از آن بدتر یأسپراکنی کند
✍️ مجتبی قربانی همدانی/ بازخورد (1)
🔻بسم الله الرحمن الرحیم. هرچند نویسنده محترم، دغدغه مبارکی را نسبت به حوزه و آینده آن ابراز میدارد که انشاء الله مأجور است اما بخشهایی از این متن، محل تأمل است. تأکید رهبر معظم انقلاب بر امید و نیز آنچه از رویشهای حوزه پسا انقلاب دیده میشود، باعث میشود نگاه به کاستیها و ضعفها منجر به اینگونه ناامیدیها نشود. به خلاف نویسنده دلسوز، به نظر میرسد حوزه پسا انقلاب در حال اوجگیری است و اصلا نشانهای از اینکه این حوزه رو به افول است و نهاد حوزه در حال آمادگی برای کوچ به نقطه دیگری است وجود ندارد.
مطالعه وضع کنونی و گذشته حوزه نشان میدهد که حوزه کنونی از حوزه پنجاه سال بسیار پیشرفتهتر است. برای اثبات این ادعا کافی است نگاهی به تولیدات علمی حوزه در این مدت از جمله کتب و مقالات پژوهشی و نظریات بدیع مطرح شده داشته باشیم. روشن است که حوزه پسا انقلاب با حوزه مطلوب بسیار فاصله دارد؛ همانطور که وضعیت کشور به خصوص در عرصه اقتصادی با وضع مطلوب فاصله دارد، اما نگاه ناخدای حکیم انقلاب به کشور و حوزه نگاهی امیدوارانه است. این نگاه امیدوارانه نه از سر تقلید، بلکه با دیدن واقعیات حوزه قابل تصدیق است.
این نگاه که حوزه امروز از فقدان امثال علامه طباطبایی (رضواناللهعلیه) رنج میبرد شاید محصول حجاب یا احتجاب معاصریت است. البته قداست نفسانی و مراتب سلوکی و عرفانی ایشان امر دیگری است اما اینکه تولیدات علمی حوزه پساانقلاب در عرصه تفسیر با المیزان برابری نمیکند مطلبی است که قابل تصدیق نیست.
امروز حجم سوالاتی که یک مفسر با آن روبرو است بسیار گستردهتر از سوالاتی است که مرحوم علامه طباطبایی (رضواناللهعلیه) با آن روبرو بوده و منجر به نگارش المیزان شده است. چه بسا پس از تفسیر «تسنیم» دیگر شاهد تفسیر ترتیبی با این گستره مسائل که تحت اشراف یک استاد نوشته شود نباشیم، به این دلیل که حجم مطالب و نظرات و سوالات به حدی زیاد است که دیگر امکان چنین امری وجود ندارد همانطور که در فقه چنین امکانی وجود ندارد. بنابراین اگرچه ممکن است امروز مثل علامه طباطبایی (رضواناللهعلیه) نداشته باشیم اما قطعا فضلایی داریم که هر کدام در بخشی از کار خود اعم از تفسیر، فلسفه، فقه یا سایر علوم از این بزرگان قویتر باشند چراکه اولا به قول ارسطو هر کدام بر دوش غولانی سوارند و از منظر بالاتری به علم مینگرند و ثانیا تخصصی شدن علوم و تمرکز بر بخشی از یک علم، آنها را در آن مساله یا مجموعهای از مسائل آن علم قویتر و دقیقتر کرده است.
آیا میتوان پذیرفت که نسل شاگردان امثال علامه طباطبایی و آیتالله حکیم و دیگران (رضواناللهعلیهم) در قم آنقدر با ایشان فاصله دارند که منجر به افول علم و حوزه علمیه شده است؟ آیا تربیت شدگان شاگردان ایشان که امروز متصدی تدریس بالاترین مقاطع علمی در رشتههای گوناگون هستند نمیتوانند خلأ این بزرگان را پر کنند؟ حتی اگر فرض کنیم قداست این ستارگان علم و اخلاص به حدی است که امروز همانندی برای آنها وجود ندارد آیا میتوانیم تلاش عظیم فضلا و پژوهشگران حوزوی را نادیده انگاشته و بر طبل ناامیدی بکوبیم و حوزه را آماده کوچ از قم بدانیم؟
البته ندیدن ضعفها عاقلانه نیست اما ضعفها نباید ما را دچار یأس و از آن بدتر یأسپراکنی بکند. این دفاع از حوزه امروز به معنای این نیست که همه چیز خوب است و نیازی به تلاش مضاعف نیست. شاید هیچگاه حوزه شیعی با چنین مسئولیت عظیمی در تولید علم و تربیت نیروی انسانی کارآمد برای نظام اسلامی مواجه نبوده است. بنابراین وظیفه سازمان اداری حوزه و طلاب و اساتید بیش از هر زمان سنگین است. مشکل امروز حوزه پسرفت آن نسبت به گذشته نیست بلکه عدم تناسب پیشرفت آن با سیل نیازها است. بارهای بر زمین مانده بسیار است. اما راه روشن است. بسیار راه آمدهایم. اما تا مقصد راه بسیار درازتری در پیش داریم.
🆔 https://eitaa.com/ijtihad
مؤسسه حیات طیبه
💢مبادا در صد سالگی حوزه، رشتههای علمای پیشین را پنبه کنیم! ✍️ابراهیم عزیزی 🔻مرکز علم شیعیان زمانی
پاسخ به این متن که در کانال اجتهاد منتشر شد👆👆👆👆
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
زمن بپرس که سلطان کربلا حسن است
#یا_قاسم_بن_الحسن علیهما السلام
#من_حسینی_شده_دست_امام_حسنم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم
به صورت این کودک معصوم نگاه کنید. نه توان راهرفتن دارد و نه قدرتی برای سخنگفتن. هرچه میخواهد نهایتا گریه میکند. اگر ناراحتی داشته باشد چقدر پدرومادرش نگران میشوند. چقدر نیاز به شیر دارد؟ اگر تشنه شد چقدر آب بنوشد سیراب میشود؟
تصور کن حسین (علیهالسلام) را. مظهر رحمت حق. تمام وجودش عاطفه است. و با این همه پدر است. پدر غیرت دارد. اگر زن و فرزند چیزی بخواهد او باید تهیه کند. اگر آب کم باشد او نمینوشد. اول زن و فرزند سیراب شوند بعد او. اگر فرزند دردی داشته باشد پدر اگر همان درد را نداشته باشد بازهم بیش از فرزند در عذاب است. همه کربلا روی دوش حسین (علیهالسلام) سنگینی میکند. حال خیال کن این حسین را که ایستاده و گریه طفلش را میبیند.
طفل را میگیرد و به دشمنی که همه اعوان و انصارش را به شهادت رسانده نشان میدهد. ای قوم اگر به من رحم نمیکنید به این طفل رحم کنید. بماند چگونه اصغرش را در دامنش سیراب کردند. حال حسین مانده و اصغر سیرابش. خدایا حسین چه کند. با این درد چه کند. این کوه غیرت چگونه این خردسال را به مادرش نشان دهد. هیچ جا در کربلا نقل نشده که ندای آسمانی آمد جز در این غم: دعه یا حسین. حسین رهایش کن. (۱) حسین در مقام عندیت است. غیب و شهود برای او یکی است. اما این ندا نشان میدهد چقدر این غم سنگین است. خونها را به آسمان ریخت حتی قطرهای برنگشت. (۲)
این طفل شیرخوار سند مظلومیت حسین است. هرکس در هرچه شک کند این معجزه حسین را نمیتواند انکار کند. این کودک اگرچه ظاهرا جهاد نکرد اما مشعل هدایت حسین را فروزانتر کرد. حجت را بر همه تمام کرد. علیاصغر برگ برنده حسین در جهاد رسانهای بود. خبیث نفهمید که این تیر که رها کرد هرچند دل آلالله را سوزاند اما بیش از آن و پیش از آن قلب کاخ ظلم اموی را نشانه رفته بود.
بمیرم برای آن آقایی که در اوج این غم هم بنده بود. فرمود «هوّن علىَّ ما نزل بى انّه بعين اللّٰه» (آنچه بر من نازل میشود آسان است چرا که در محضر خداست) (3) باید هم ملائکه آسمان از صبر تو تعجب کنند. (قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِكَ مَلاَئِكَةُ السَّمَاوَاتِ) (4) مگر این غم، قابل فهم است برای ما اهل خاک. حسین جان به حق مظلومیت و غربتت در آن لحظات سخت دست ما را رها نکن.
(1) نفس المهموم ص 319
(2) اللهوف ص 117
(3) منتهیالآمال ج۱ ص 693
(4) المزار الکبیر ص 504
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
#حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#علی_اصغر علیه السلام
#مجتبی_قربانی_همدانی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها که پایاننامهام نفسهای آخرش را میکشد و امیدوارم به زودی به اتمام برسد مشغول مطالعه آثار چند نفر از روشنفکران دینی هستم از جمله آقایان سروش، مجتهد شبستری، ملکیان و صدالبته نصر حامد ابوزید مصری. بااین توضیح که به اعتقاد بسیاری از اساتید، منشا سخنان روشنفکران دینی ایران «نصرحامد ابوزید» است.
هرچند قبلا دیدگاه ایشان را کمابیش میدانستم اما تا کنون موفق به مطالعه تفصیلی آثارشان نشده بودم. واقعا عجیب است و درسآموز. اگرچه مطالب ایشان تخصصی است و نیازمند دانستن مبانی فلسفی و اصولی است اما دانستن آنها برای همه لازم است تا بدانیم اختلاف گروههای سیاسی در ایران دقیقا بر سر چیست. بسیارند افرادی که گمان میکنند دعواهای سیاسی بین دو گروهِ طالب قدرت است. به نظر بحث، عمیقتر از این حرفهاست.
به هیچ عنوان در پی تطهیر یا تکفیر گروه یا اشخاص خاصی نیستم. بسیاری از افرادی که خود را وابسته به گروهها و جریانات خاصی میدانند به لحاظ عملی قابل نقد هستند. اما بحث بر سر جهتگیریهای کلان است.
در نگاه عموم مسلمانان، خداوند متن قرآن و الفاظ آن را بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نازل کرده است. الفاظی که در قرآن به کار رفته کلام خداوند است و مقدس. اما در نگاه ابوزید و روشنفکران ایرانی وحی یک تجربه نبوی است. چیزی شبیه خواب. این تجربه باید توسط پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ترجمه فرهنگی شود. ترجمه فرهنگی یعنی آن حالات را با توجه به فرهنگ مردم آن زمان بیان نماید. یعنی الفاظ قرآن و احکام آن مربوط به فرهنگ عرب 1400 سال قبل است. خب الان باید چه کنیم؟ الان ما باید برویم و همان احکام را به زبان خودمان ترجمه کنیم. اصلا نباید آن احکام را همانگونه که در قرآن را روایات آمده عمل کنیم. نتیجه این نظریه این است باید از احکام به سمت اهداف آنها حرکت کنیم یعنی مثلا در احکام اجتماعی باید عدالت را بگیریم و قوانین قرآن را نادیده بگیریم. قوانین پوسته اسلاماند باید به لب و گوهر دین توجه کرد. ابوزید تصریح میکند که متن قرآن برای من مقدس نیست چون کلمات پیامبر است نه الفاظ خدا.
چرا ایشان به چنین تفسیری رسیدهاند؟ جواب یک کلام است. چون مدرنیته را اصل گرفتهاند. اصل غرب و مدرنیته است و اگر اسلام قرار است بماند باید احکام اسلام را مانند مسیحیت نادیده بگیریم و بگوییم هدف دین عدالت و معنویت بوده و الان هم باید با توجه به تمدن غربی عدالت را بازسازی کنیم یعنی مثلا قصاص و حدود و حجاب را بر اساس عرف زمان دوباره بازنویسی کنیم. عرف امروز جدایی دین از سیاست است و باید تفسیری از دین ارائه دهیم که با این عرف سازگار باشد. این یعنی دین یک امر حداقلی است مانند مسیحیت امروز. دین نمیتواند حکومت کند. البته دغدغه ایشان هم همین احکام حکومتی و اجتماعی دین است و الا با احکام فردی دین مانند نماز و روزه کار ندارند.
جوابهای زیادی به این سخنان دادهاند که مجال طرح آنها نیست. به عنوان نمونه وقتی انسان مدرن این همه تغییر کرده و دیگر احکام اجتماعی دین به دردش نمیخورد چرا خداوند پیامبر دیگری را نفرستاد تا احکامی مناسب این انسان مدرن وضع کند. آیا بشر به سر حد کمال رسیده است و به دین و احکام دین نیاز ندارد؟ خب آموزه مهدویت چه میشود؟ وقتی بشر میتواند پایان تاریخ را اعلام کند و مدرنیته میشود حلال مشکلات بشر چرا باید مصلحی جهانی بیاید و جهان را در حالی که پر از ظلم شده است نجات دهد؟ یا اینکه چرا در روایت هست که حلال محمد حلال است تا روز قیامت و حرام او حرام است تا روز قیامت.
امروز ما با دو جریان در کشور و جهان اسلام مواجهیم. یکی نگاه حداقلی به دین و انقلاب دارد و دیگری نگاه حداکثری. جریانی میخواهد چک سفید دین را به نفع مدرنیته وصول کند و جریانی معتقد است خود دین توانایی اداره جامعه را دارد. جریانی که انقلاب اسلامی را آغازی برای رسیدن به یک تمدن میداند. هرچند باید پذیرفت با وجود قابلیت دین برای اداره جامعه هنوز بسیاری از احکام اجتماعی دین و نگاه دین به فرهنگ، اقتصاد، سیاست و تربیت از دین استخراج نشده است. این مساله هم به کمکاری ما طلبهها مربوط است و هم به حجم عظیم کار. توجه داریم که سالهاست همه دنیا در همه دانشگاههای علوم انسانی مشغول مطالعه و تدوین علوم انسانی غربی هستند و ما اینجا با هزاران مشکل مواجهیم. بزرگترین وظیفه حوزه امروز پشتیبانی تئوریک از انقلاب اسلامی است.
✍️ مجتبی قربانی همدانی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
هدایت شده از رهنامه پژوهش
🔵 تخصص گرایی
🔴 لزوم تخصص گرایی
💠 هر بابی از ابواب، یک #متخصص لازم دارد؛ چون ابواب فقه خیلی متشتت است و اقوال و ادله عقلیه و نقلیه و اجماعاتش، تتبّع زیادی می خواهد و افراد سریع الذهن لازم دارد و این عمر انسانی کفایت نمی دهد که پنجاه باب، به طور شایسته و آن طور که باید و شاید، تحقیق شود.
# خوب است در فقه هم متخصص داشته باشیم؛ یکی متخصص صلات، یکی #متخصص طهارت و یکی متخصص خمس باشد. آن وقت هر سوالی و استفتائی که می آید، به متخصص آن ارجاع می دهیم تا او جواب دهد.
#تخصص
#ٍمتخصص
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری (ره)
به نقل از آیت الله اراکی (ره)
خشت اول، شماره 7، صفحه 112
@rahnameh
رهنامه پژوهش
مؤسسه حیات طیبه
🔵 تخصص گرایی 🔴 لزوم تخصص گرایی 💠 هر بابی از ابواب، یک #متخصص لازم دارد؛ چون ابواب فقه خیلی متشتت
به نظر شما آینده مرجعیت با این دیدگاه مرحوم حائری (رضوان الله علیه) چگونه خواهد بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم
به بهانه یک حکم اخراج
با دکتر بیژن عبدالکریمی از زمان دانشجویی کارشناسی ارشد که ایشان استاد همسرم در دوره کارشناسی فلسفه بودند آشنا شدم. احتمالا اگر ایشان را از نزدیک دیده باشید یا با ایشان کلاس داشته باشید رفتار متین و مودبانه ایشان را تصدیق خواهید کرد. البته سخنگفتن ایشان هم در نوع خود جالب توجه و جذاب است. ایشان متخصص هایدیگر و از اساتید سرشناس فلسفه و دانشیار دانشگاه آزاد تهران شمال بودند که ظاهرا به دلیل سخنانی در حمایت از حکومت پهلوی اخراج شدهاند. حکمی که البته فعلا متوقف شده است.
اولا این را بگویم که ایشان به دلیل دفاع از سیاستهای منطقهای ایران و پشتیبانی از شهید سلیمانی (رضواناللهعلیه) مغضوب برخی از آن ور آبیها است ثانیا به نظرم انسان دغدغهمندی است. با این حال عقاید ایشان به خصوص در مورد دین مورد نقد جدی است. این تمجید از شخصیت ایشان ربطی به نقد محتوای سخنانشان ندارد.
سخن در نقد ایشان باید در جایگاه خود انجام گیرد. کرسیهای نقد و نظریهپردازی و مناظره به همین منظور تشکیل شده و میشوند. کتاب و مقاله هم به صورت مکتوب همین وظیفه را بر عهده دارند. اساسا روش برخورد با تفکر و نقد آن باید از مجرای گفتگو عبور کند. فکر را باید با فکر نقد و دفع کرد. در همان اتمسفری که فکر متولد میشود و رشد میکند باید در همان فضا با آن برخورد کرد. اصولا برخورد با متفکر به جای برخورد با فکر نه تنها مفید نیست بلکه متفکر و فکرش را بیشتر در معرض دید همگان قرار میدهد و چه بسا متفکر را به اتخاذ افکار رادیکالتر سوق میدهد.
در فضای فکری اگر سخنی را نمیپذیریم یا طیفی را صالح برای پرورش استعدادهای فکری و علمی نمیدانیم راهحل طبیعی آن این است که ما نیز به تربیت متفکر و معلم صالح همت گماریم و حرفمان را به طور صحیح بیان کنیم. مگر نه اینکه امام رضا (علیهالسلام) فرمودند اگر مردم زیباییهای کلام ما را میدانستند از ما تبعیت میکردند. اگر بخواهیم برای مبارزه با یک فکر، صاحب فکر را حذف کنیم ناخودآگاه این پیام را به دیگران مخابره میکنیم که بنیادهای فکر و عقیدتی ما به حدی ضعیف است که نمیتوانیم در زمین تفکر و منطق با او مبارزه کنیم و لذا او را ساکت میکنیم تا سخن نگوید. آیا میپذیریم که نظام دینی و قرائت حوزه علمیه از دین چنین ضعیف است.
حذف و طرد تفکر نه شیوه اهلبیت (علیهمالسلام) است و نه عقل چنین امری را تایید میکند. ضعف ما در کادرسازی و دادن پاسخهای صحیح به حرفهای غلط را نمیتوان با حذف افرادی که در یک دانش مطرح هستند پوشاند. حلم در مقابل حرفهای غیرصحیح و اجازه سخنگفتن به دگراندیشان نه تنها از ما چهرهای محبوب، منطقی و قابل قبول در مجامع علمی و افکار عمومی میسازد بلکه تاکیدی بر حقانیت ماست.
چرا باید بترسیم اگر روزی شخصی در یک مجمع دانشگاهی از کمونیسم حمایت کند و ما نیز در جلسهای او را نقد کنیم. چرا نباید در یک جلسه مناظره کسی اصل حکومت اسلامی را نقد کند و کسی هم پاسخ آن را بگوید. از چه میترسیم. از اینکه عدهای منحرف شوند. آن عده با ساکت کردن ایشان در دانشگاه و حوزه و صداوسیما هم منحرف میشوند. علت انحراف، شنیدن حرفهای غلط نیست. همه ما فحشهای زیادی بلدیم اما نمیگوییم. دانستن فحش یا علم به یک حرف غیرمنطقی کسی را منحرف نمیکند تا زمانی که زمینه انحراف در او وجود نداشته باشد.
البته این به معنای این نیست که هر کسی آزاد است هر کاری خواست بکند یا هر سخنی را به زبان براند. در یک جامعه منطقی همه باید بدانند که اگر نقدی میکنند یا سخن یا فعلی را به کسی نسبت میدهند باید سخنشان یا مستند باشد یا مدلل. اما در فضای اندیشهورزی این آزادی امکان بیشتری مییابد. به خصوص این امکان باید برای اساتیدی که اهل استدلالاند ولو استدلالهای غلط و ضعیفی دارند به طور کامل فراهم باشد. البته هم سخن ایشان و هم نقد آن باید در یک فضای غیرسیاسی و آکادمیک بیان شود.
✍️ مجتبی قربانی همدانی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
#غرب
#غرب_مدرن
#غرب_شناسی
#مدرنیته
#غرب_پژوهی
#تمدن_غربی
#تمدن_اسلامی
#تمدن_اسلامی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
مؤسسه حیات طیبه
بسم الله الرحمن الرحیم
دخترک عزیزم شرمندهات هستم. شرمنده که دختر من هم سن و سال توست و در خانه گاه بر دوشم سوار میشود و گاه برایم نقاشی میکند و گاه دخترانه دل پدرش را میبرد اما سهم تو از پدر عکسی است و رویایی شیرین و البته غمی تلخ. چه کسی تو را میتواند بفهمد. گاهی همسرم که چهارماهه بود که مانند تو پدرش شهید شد خاطراتی از دوران کودکیاش تعریف میکند که دل انسان ریش میشود. من گاهی میشنوم یا میخوانم و اشک میریزم اما تو باید همه را با همه وجود درک کنی. تو امروز پدر را بدرقه میکنی و خدا میداند اندازه غم ترا. شانههای کوچکت مگر به چه استوار شده که باید چنین غمی را تحمل کند. بغض گلویم را گرفته و اشک از دیدنت سرازیر است. عزیزم فرزندم میدانم هر چه بدوم جواب یکبار بهانه گرفتنهایت برای بابا را نمیتوانم بدهم. آه از این غم. آه از این شرمندگی. ای خدایی که قلب مادر موسی را قوی کردی و در آن حوادث او را استوار گرداندی (قصص/10) قلب این نازدانه و همه فرزندان شهدا را محکم کن.
در شهادت این عزیزان پدر به نوعی رنج میکشد و مادر به گونهای دیگر. اما شاید رنج همسر از همه بیشتر باشد. اما هیچکدام به مظلومیت فرزند به خصوص دختر نمیرسد. اصلا غم دختر شهید چیز دیگری است. نمیدانم گاهی از دیدن این صحنهها فرار میکنم. احساس میکنم توان دیدنش را ندارم. توان دیدن دختر شهید و روبرو شدن با غم او را. نمیدانم همسرشهید چه میکشد با بهانهگرفتنهای دختر.
حسین جانم تو میدیدی بعد از تو چه میکنند با خانوادهات. نمیدانم حالت چگونه بود وقتی دخترت گفت پدر ما را به حرم جدمان بازگردان. کاش آنچه در مورد «زجر» و گم شدن رقیه در آن شب میگویند دروغ باشد. کاش همهاش دروغ باشد. اما هیهات. خدا میداند چه کردند و من نمیدانم زینبت چه کشید با این دختران خردسال. کاش دروغ باشد اما میگویند رقیهات قبل از شهادت تو خیلی سروزبان داشت اما نمیدانم در این مدت چه کردند با این دختر که این دختر بانشاط تبدیل شد به یک دختر کمحرف و گوشهگیر که فقط بهانه پدر میگرفت.
خدایا تو خود میدانی که شرمندهایم. ما جواب شرمندگی این دختران شهدا را هم نمیتوانیم بدهیم جواب دختران حسین به جای خود. خدایا به حق حسین و دختران کاروان کربلا ما را ببخش و در مقابل شهدا روسفیدمان کن.
#شهدا
#شهید
#شهدا_شرمنده_ایم
#مدافع_حرم
#دختران_شهدا
#دختران_شهدای_مدافع_حرم
#شهید_محمد_اینانلو
#شهید_اینانلو
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
🔷🔸🔷 آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) :
🍀 تا نفَس میكشید باید درس بخوانید، آدم میگوید که من فارغ التحصیل شدم؟! همین كه انسان گفت بَس است، این در روایات و كلمات بزرگان دینی ماست كه «أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه» "1"
🍀 همین كه گفت من فارغالتحصیلم، این مرگگاه او گلوله رسید، او مُرده است! ما تا نَفَس میكشیم با قلم و كتاب باید باشیم، یا درس بخوانیم یا درس بگوییم یا بحث بكنیم یا پژوهش انجام بدهیم، وگرنه آنچه خواندیم، از یادمان می رود.
"1" نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت85؛ «مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه».
📚 سخنرانی در جمع طلاب ورامین
تاریخ: 1395/06/13
#آیت_الله_جوادی_آملی
#درس_پژوهش
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
برای سنگ و گل، جان و دل را از دست ندهید. دنیا شما رو شکار نکند. روزیِ هر کسی، نعمت هر کسی، سفره هر کسی روی حساب (تقسیم شده هست). حلالتون را حرام نکنید!
*علامه حسن زاده آملی*
🏴انّا للّه و انّا الیه الراجعون🏴
ارتحال روح ملکوتی علامه حسن زاده آملی را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و تمامی شیعیان و مسلمین تسلیت عرض میکنیم.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
پ.ن: البته این مطلب به معنای نقد رفتار جناب عبدالمطلب نیست چون ما به همه شرایط ایشان آگاه نیستیم اما با توجه به سایر معارف دینی میدانیم که این رفتار نمیتواند الگو باشد.
#الگوی_صحیح
#جهاد
#تربیت_فرزند
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 فرا رسیدن سالروز رحلت نبی مکرم اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) و شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) ،
محضر حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه و الشریف) و شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت باد. 🏴
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غوغای حاج فیروز زیرککار در حرم امام رضا علیه السلام
فوقالعاده زیبا
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
#اهمیت_درس
#تعطیلی_درس
#خاطره_رهبر_انقلاب
#رضاء_خداوند
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani
بسم الله الرحمن الرحیم
یک نکته مهم #طلبگی
گاهی برخی خیال می کنند که خب ما فلان دانش را خواندیم و تمام کردیم. نمره اش هم بیست شد و احتمالا بلدیم تدریس کنیم. یعنی الان این علم از نظر ما تمام شده است و آماده ایم بریم سراغ علم دیگر. چقدر از ما چنین احساسی نسبت به خیلی علوم پیدا می کنیم؟!
اگر چنین احساسی داریم باید گفت که اصلا وارد این علم نشده ایم تا بخواهیم پیروزمندانه از آن خارج شویم. ورود به یک علم یعنی ورود به مسائل و سوالات آن علم و یافتن پاسخ آن سوالها نه اینکه پاسخ هایی که دیگران به این سوالات دادند که در قالب نظریات علمی مطرح می شود را یاد بگیریم و نهایتا تصور خوبی از آن نظریه داشته باشیم.
اگر برخورد مسئولانه و مجتهدانه با سوالات یک علم داشته باشیم و خودمان را موظف به پاسخ آنها بدانیم در این صورت تازه روحیه علمی پیدا کردیم. اگر کسی روحیه علمی پیدا کرد خواهد دید که سوالات یک علم تمام نمی شود و اگر از بزرگان هر دانش بپرسیم که شما دیگر در آن علم سوالی ندارید خواهند گفت ما بیش از آنچه می دانیم سوالاتی داریم که هنوز پاسخ آنها را نیافته ایم.
ورود جدی به یک علم بیش از هر چیز نیازمند استادی است که خود وارد علم شده باشد. شنای دیگران را تماشا کردن، شنا نیست. باید داخل آب پرید و دست و پا زد. اما مربی ای که خود شنا بلد نیست نمی تواند عملا به دیگران شنا کردن یاد دهد.
#روش_درس_خواندن
#حوزه
#اجتهاد
#علم
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
کانال تأمّلات طلبگی:
@ghorbani_hamedani