eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 💠 و اما اينكه براى اعتبار بخشيدن به خواست اكثريّت گفتند : « پيروى اكثر در عالَم طبيعت هم جارى است »، درست است و نمى توان ترديد كرد كه طبيعت در آثارش تابع است و ليكن اين باعث نمى شود كه حكم عقل ( یعنی وجوب پيروى از حقّ) باطل شود و يا با آن معارضه كند. چون طبيعت خودش يكى از مصاديق است، آن گاه چگونه ممكن است حقّ خودش را باطل كند و يا به معارضه با آن برخيزد؟! ☘ توضيح اين مطلب نياز به بيان چند مقدّمه دارد : 💠 اوّل اينكه : موجودات و حوادث خارجى، كه ريشه و پايه اصولِ عقايد انسان در دو مرحله «علم» و «عمل» هستند، در پديد آمدن و اقسام تحولاتش تابعِ است كه نظامى است دائمى و ثابت، و نظامى است كه به شهادت تمامى دانشمندان و متخصّصين در هر رشته از رشته هاى علوم، و نيز به شهادت قرآن كريم (به بيانى كه در بحث "اعجاز قرآن" در جلد اول عربى اين كتاب گذشت) استثناء نمى پذيرد. پس جريان آنچه در عالَم خارج جارى است، از دوام و ثبات تخلّف ندارد؛ حتى مسأله اكثريّت هم كه در عالَم طبيعت است در اكثريتش طبق قاعده است، و دائمى و مى باشد. مثلاً اگر آتش در اكثر موارد گرمى و حرارت مى بخشد، و نود درصد اين اثر را از خود بروز مى دهد همين نود درصدش دائمى و ثابت است؛ و همچنين هر چيزى كه داراى اثر است. و اين خود مصداقى از كلّىِ است. 💠 دوم اينكه : انسان به حسب فطرت تابع هر چيزى است كه به نحوى آن را داراى واقعيّت و خارجيّت مى داند، پس خود انسان هم كه به حسب فطرت تابع است، خودش نيز مصداقى از است. و حتى آن كسى هم كه وجود علمِ قطعى را مُنكِر است و می گويد : هيچ علمِ قطعى در عالَم نداريم (هر چند كه همين گفتارش، گفته او را ردّ میكند چرا كه اگر اين جمله - كه هيچ علم قطعى در عالم وجود ندارد - قطعى نباشد پس مردود و غير قابل اعتماد است، چون قطعى و صد در صدی نيست. و اگر قطعى باشد پس صاحب اين گفتار يك علم قطعى را پذيرفته است) وقتى از شخصى قاطع، سخنى قاطع مى شنود با خضوع هر چه بيشتر آن را مى پذيرد. 💠 سوم اينكه : حقّ - همانطور كه توجّه فرموديد - امرى است كه خارجيّت و واقعيّت داشته باشد، امرى است كه انسان در مرحله خاضعش شود و در مرحله عمل از آن كند و اما نظر انسان و ادراكش، وسيله و عينكى است براى ديدن واقعيت هاى خارجى و نسبتش به واقعيت ها، نظير نسبتى است كه آينه با مرئى و صورت منعكس در آن دارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
سلام دوستان عزیز🌹 صبحتون بخیر💗 الحمدلله بحث هم تمام شد. ان شاءالله بحثی درباره اینکه چرا دین اسلام کشتن و خوردن گوشت شون رو اجازه داده، ارائه می کنیم. با مطالعه بحث جدید، شبهاتی مثل : «اسلام مگه نیست پس چرا اجازه داده بعضی از حیوانات رو بکشیم؟» ، « چرا اسلام گوشت بعضی از حیوانات رو کرده؟»، «چرا باید حیوان رو کرد؟ یعنی چرا حتماً باید شکلِ کشتن حیوان بطور خاصی باشه» و... برامون حلّ میشه ان شاءالله.🌷 @ishiaa
🌹🌹🌹 ❇️ عقائد امّتها در مورد خوردن 💠 در اين معنا هيچ شكى نيست كه انسان مانند ساير حيوانات و گياهان مجهّز به است. يعنى دستگاهى دارد كه اجزايى از موادّ عالَم را به خود جذب کرده و به آن مقدارى كه بتواند در آن عمل می کند، و آن را جزء بدن خود ساخته و به اين وسيله، بقاى خود را حفظ می نمايد؛ پس بنابر اين براى اينگونه موجودات مانع طبيعى وجود ندارد از اينكه هر غذايى كه براى او قابل هضم و مفيد باشد بخورد. تنها مانعى كه - از نظر طَبع - تصوّر دارد اين است كه آن غذا براى آن موجودات داشته باشد، و يا مورد آنها باشد. 💠 امّا متضرّر شدن : مثل اينكه در يابد كه فلان چيز خوردنى براى بدن او ضرر دارد، و نظام او را بر هم مى زند، براى اينكه مسموم است و يا خودش سمّ است؛ در چنين مواردى انسان و حيوان و نبات، از خوردن امتناع مى ورزد. و يا مثل اينكه در يابد كه خوردن فلان چيز براى او ضرر دارد، مثل چيزهايى كه در اديان و شرايع مختلفه الهى تحريم شده، و امتناع از خوردن اينگونه چيزها امتناع به حسب طبع انسان نيست، بلكه امتناع فكرى است. 💠 و اما تنفّر عبارت است از : اينكه انسان يا هر جاندار ديگر، چيزى را بداند و در نتيجه طبع او از نزديكى به آن امتناع بورزد، مثل اينكه يك انسانى نجاست خود را بخورد كه چنين چيزى نمى شود، زيرا انسان نجاست خود را پليد مى داند و از نزديكى به آن نفرت دارد. بله گاهى انسانهاى ديوانه و يا كودك ديده شده اند كه نجاست خود را بخورند. گاهى هم مى شود كه تنفّر انسان از خوردن چيزى به حسب طبع و طبیعتش نباشد، بلكه اين امتناعش مستند باشد به عواملى ، مانند مذهب و يا عادت قومى و سنّت هاى مختلفه اى كه در مجتمعات گوناگون رائج است. مثلاً مسلمانان از گوشت خوك نفرت دارند، و مسیحیان آن را خوراكى مطبوع و پاكيزه مى دانند؛ و در مقابل اين دو امّت، ملل هستند، كه بسيارى از حيوانات - از قبيل قورباغه و خرچنگ و موش و امثال آن را - با ميل و رغبت مى خورند، در حالى كه ملل آنها را پليد مى شمارند. اين قسم از امتناع، امتناع بر حسب طبع اوّلى نيست، بلكه بر حسب طبع و قريحه اى است كسبى. (یعنی بخاطر طبیعت دوّمی است که با توجه به عواملی یاد شد، برای خودشان درست کرده اند). ادامه دارد... 📚 جلد5 ص 295 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
حقیقت محبّت و دوست داشتن.pdf
359.5K
💗💗💗 ✅ویژه✅ 💠فایل pdf حقیقت محبّت 💠 ریشه عشق به همسر، دوست داشتن زیبایی و هنر و پول و مقام و منصب... ❣فقط 9 صفحه است. 👈پیشنهاد میکنم همه رو با دقّت بخونی👌 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 💞💞💞
🌹🌹🌹 💠 حال كه اين چند نكته روشن گرديد، معلوم شد كه حقّ بودن، صفتِ است. وقتى چيزى را مى گوئيم حقّ است كه - در طبيعت - وقوعش در خارج و يا باشد، كه بازگشت اكثريّتش هم (به بيانى كه گذشت) به همان دوام و ثبات است، پس حقّ بودن هر چيزى بدين اعتبار است، نه به اعتبار اينكه من به آن علم دارم و يا دركش میكنم. به عبارتى ديگر، بودن، صفتِ آن امرى است كه معلوم به علم ما است، نه صفتِ علم ما. پس اگر رأى و علمِ اكثريّت افراد و اعتقادشان به فلان امر تعلق بگيرد، نمى توان گفت اين رأى حقّ است و حقّ دائمى است؛ بايد ديد اين رأى اكثريت مطابق با واقعيّت خارجى است يا مخالف آن، بسا مى شود كه مطابق با واقع است و در نتيجه حقّ است، و بسا مى شود كه به خاطر مخالفتش با واقعيّت خارج، مصداق مى شود؛ و وقتى باطل شد ديگر جا ندارد كه انسان در برابر آن خاضع شود و يا اگر خيال می كرده واقعيّت دارد و در برابرش خاضع مى شده، بعد از آن هم كه فهميد باطل است باز هم دست از خضوعِ قبليش بر ندارد. 💠 مثلاً وقتى شما خواننده عزيز، به امرى پيدا كنيد و آنگاه تمام مردم در آن عقيده با تو مخالفت كنند، تو به خاطر مخالفت همه مردم دست از خضوع خود در برابر آن تشخيص كه داشتى بر نمى دارى و طبيعتاً خاضع تشخيص مردم نمى شوى، و به فرضى هم كه به ظاهر از آنان پیروی كنى، اين پيروی تو بخاطر رو در بايستى و يا ترس و يا عاملى ديگر است، نه اينكه تشخيص آنان را حقّ و واجب الإتّباع بدانى. و بيان در اينكه صِرف اكثريّت دليل بر حقّ بودن و وجوب تبعیّت نيست، بيان خداى تعالى است كه مى فرمايد : ❣بلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ — بلكه آنچه براى آنان آمد حقّ بود، ولى بيشترشان از پذيرفتن حقّ كراهت دارند. (سوره مؤمنون آيه 70) و اگر آنچه اكثريّت مى فهمد حقّ بود، ديگر ممكن نبود كه اكثريّت نسبت به حقّ كراهت داشته باشند و به معارضه با آن برخيزند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌼🌼🌼 💠 سوال : آیا امیرالمؤمنین علیه السلام غیر از کلمات دیگرى هم دارند؟ 🔸جواب : بله ، از میان تمامی صحابه که تعدادشان حدوداً 12 هزار نفر است ، هیچ کدام مانند کلمات حضرت علیه السلام را ندارند. کلمات آن بزرگوار از پُر مغزى مى خواهد منفجر شود. این کتاب است با 11 هزار حکمت که همه آنها در پُر مغزى یکتا، و مِفتاح (=کلید) علوم کثیره است . و مثل آن ، جملات آن حضرت است که اگر آنها هم جمع گردد، 11 هزار دیگر مى شود. 📚 در محضر علامه طباطبایی 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺🌺🌺
🌸🌸🌸 💠 پس روشن شد كه انسان در تغذّى به گوشت ها طُرُق مختلفه اى دارند، طرقى بسيار كه از نقطه «امتناع» شروع و به نقطه «آزادى مطلق» در عرضى عريض ختم مى شود، هر چه را كه مباح و گوارا مى داند دليلش او است، و آنچه را كه حرام و ناگوار مى داند دليلش يا او است يا او. 💠 در سنّت خوردن تمامى گوشت ها تحريم شده، و پيروان اين سنّت هيچ حيوانى را حلال گوشت نمى دانند، و اين طرف «تفريط» در مسأله خوردن گوشت است، و طرف «افراط» آن را وحشى هاى آفريقا (و بعض متمدّنين اروپا و غرب) پيش گرفته اند، كه از خوردن هيچ گوشتى حتى گوشت امتناع ندارند. 💠 امّا عرب در دوران گوشت چهارپايان و ساير حيوانات از قبيل موش و قورباغه را مى خورد، چهارپايان را هم به هر نحوى كه كشته مى شد مى خورد (چه اينكه سرش را بريده باشند، و چه اينكه خفه اش كرده باشند، و چه طورى ديگر مرده باشد،كه در آيه 3 سوره مائده به عنوانهاى "منخنقه" و "موقوذه" و "مترديه" و"نطيحه" و نيم خورده درندگان از آنها ياد شده است) و وقتى مورد اعتراض واقع مى شدند می گفتند : چطور شد كه آنچه خود شما می كُشيد حلال است، و آنچه خدا می كشد حرام است؛ هم چنان كه نيز همين جواب از برخی اشخاص شنيده مى شود كه مگر گوشت با گوشت فرق دارد و همين كه گوشتى سالم باشد و به بدن انسان صدمه وارد نياورد آن گوشت خوردنى است، هر چند كه بى ضرر بودنش به وسيله علاجهاى طبّى صورت گرفته باشد. و خلاصه گوشت آن گوشتى است كه دستگاه گوارش آن را نپذيرد، از آن گذشته همه گوشتها براى اين دستگاه گوشت است، و هيچ فرقى بين آنها نيست. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🔰سلوک إلی الله سلوک الی الله با مراعات دستوراتی که در برای دستیابی به انقطاع رسیده است همچون : «توبه»، «إنابه»، «محاسبه»، «مراقبه»، «صَمت»، «جُوع»، «خلوت» و «بیداری» آغاز می شود. و سالك با به دستورات و انجام عبادات به مجاهدت با نفس می پردازد تا اینکه منجر به انقطاع کامل و غفلت از نفس و توجه تامّ به خداوند سبحان می گردد. در این هنگام «طالعي از غیب» درخشیدن می گیرد و به دنبال آن «نفحات الهی» و «جذبات رحمانی» پی در پی فرا می رسند و موجب محبّت و گرایش بیشتر به معبود که همان ذکر و یاد خداست می شوند. سپس برقی می درخشد که هیچگاه فروکش نمی کند و جَذبه ای طالع می گردد و اشتیاقی دست می دهد تا اینکه سلطان محبّت در دل استقرار می یابد و ذکرْ بر نفس، مستولی و چیره می گردد، و به مقام می رسد و امر پایان می یابد. 📚مجموعه رسائل علامه طباطبایی، ج2، ص86 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 و نيز در عرب رسم بود كه را مى خوردند. و آن را در روده حيوان ريخته، با آن روده كباب می كردند و مى خوردند و به خورد ميهمانان مى دادند. و نيز رسمشان چنين بود كه هر گاه دچار قحطى مى شدند، بدن شتر خود را با آلتى برّنده سوراخ می كردند، و هر چه خون بيرون مى آمد مى خوردند. امروز نيز خوردن خون در بسيارى از امّت هاى غير مسلمان رائج است؛ و اين سنّت در بت پرستان رواج بيشترى دارد، و بطورى كه شنيده مى شود از خوردن هيچ حيوانى حتى سگ و گربه و حتى كِرمها و صدفها و ساير حشرات امتناع ندارند. 💠 و امّا در بين آن سنّت تفريطى و اين روش افراطى، راهى ميانه را رفته. از بين گوشتها هر گوشتى كه طبيعت انسانهاى معتدل و يا به عبارتى طبيعت معتدلِ انسانها آن را پاكيزه و مطبوع مى داند، در تحت عنوان كلّى «طيّبات» حلال كرده، و سپس اين عنوان كلّى را به يعنى بَهائم كه عبارتند از گوسفند و بُز و گاو و شتر (و در بعضى از چهار پايان چون اسب و الاغ به كراهت) و در ميان به هر مرغى كه گوشت خوار نباشد (که علامتش داشتن سنگدان و پرواز به طريق بال زدن و نداشتن چنگال است) و در به ماهيانى كه فلس دارند (به آن تفصيلى كه در كتب فقه آمده) تفسير كرده است. و از اين حيواناتِ حلال گوشت، خون و مُردار و آنچه براى غيرخدا ذبح شده را تحريم كرده، و غرض در اين تحريم اين بوده كه بشر بر طبق سنّت زندگى كند؛ چون بشر در اصل فطرت به خوردن گوشت علاقه مند است و نيز فطرتاً براى فكر صحيح و طَبع مستقيم (كه از تجويز هر چيزى كه نوعاً ضرر دارد و يا مورد نفرت طبع است امتناع مى ورزد) احترام قائل است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
هدایت شده از من شیعه هستم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜❤️💜 🌹 😍چند روز دیگه تولدشه - 18 فروردین 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7
🌹🌹🌹 💠 و با اين بيان آن گفتار روشن گرديد كه گفتند بناى نظام اجتماع بر خواست اكثريّت، طبق سنّت طبيعت است. براى اينكه خواست و رأى، جايش «ذهن» است و سنّتِ تأثير اكثر، جايش «خارج» است كه علم و اراده و رأى به آن تعلّق می گيرد؛ و انسانها هم كه گفتيد در اراده و حركاتشان تابع اكثريّت در طبيعتند، تابع آن اكثرند كه در واقع مى شود نه تابع آنچه كه اكثر به آن معتقدند. و خلاصه كلام اينكه هر انسانى اعمال و افعال خود را طورى انجام مى دهد كه اكثراً صالح و صحيح از آب در آيد نه اينكه آن را صحيح بدانند. قرآن كريم هم زير بناى احكام خود را همين مبنى قرار داده و در اين باره فرموده : ❣ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ، وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ — خداى تعالى نمى خواهد هيچ حَرَج و دشوارى را بر شما تحميل كند، بلكه مى خواهد پاكتان كند تا چنين و چنان شود و تا نعمت خود را بر شما تمام نمايد، شايد شما شكر بگذاريد. (سوره مائده آيه 6) ❣كتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ — روزه را بر شما واجب كردند هم چنان كه بر امّت هاى قبل از شما واجب كرده بودند تا شايد با تقوا شويد. (سوره بقره آيه 183) و آياتى ديگر كه در آن ملاکِ حكم ذكر شده، با اينكه مى دانيم آن ملاك صد در صد واقع نمى شود بلكه وقوعش غالبى و است. 💠 و امّا اينكه گفتند : براى غربيها، هم سعادتِ «مجتمع» را آورد و هم سعادت «افراد» را، به اين معنا كه تك تك افراد را از رذائلى كه خوشايندِ مجتمع نيست مُهذّب و پاك كرد؛ گفتارى است نادرست و در آن مغالطه و خَلط شده است. به اين معنا كه گمان كرده اند پيشرفتِ يك جامعه در علم و صنعت و ترقّى اش در استفاده از منابع طبيعىِ عالَم و همچنين تَفَوّق و برترى طلبى اش بر ساير جوامع، سعادت آن جامعه است. اگر خواننده محترم توجّه فرموده باشد، مكرّر گفتيم كه : اسلام چنين پيشرفتى را نمى داند. بحث عقلى و بُرهانى نيز نظريه اسلام را در اين زمينه تأييد می كند. براى اينكه ... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 ❇️ چطور اسلام كشتن را تجويز كرده با اينكه رحم و عاطفه آن را جائز نمى داند؟ 💠 چه بسا كه اين سؤال به ذهن بعضى وارد شود كه حيوان نيز مانند انسان جان و شعور دارد، او نيز از عذاب ذِبح رنج مى برد و نمى خواهد نابود شود و بميرد؛ و حُبّ ذات كه ما را وا مى دارد به اينكه از هر مكروهى حذر نموده و از ألَم (=درد) هر عذابى بگريزيم و از مرگ فرار كنيم، همين غريزه ما را وا مى دارد به اينكه نسبت به افراد همنوع خود همين احساس را داشته باشيم، يعنى آنچه براى ما درد آور است براى افراد همنوع خود نپسنديم، و آنچه براى خودمان دشوار است براى همنوع خود نيز دشوار بدانيم، چون همه يك جورند. و اين مقياس عيناً در ساير انواع جريان دارد. با اين حال چگونه به خود اجازه دهيم كه حيوانات را با شكنجه اى كه خود از آن مُتألّم می شویم (=دردمان می آید) متألّم سازيم، و شيرينى زندگى آنها را مبدّل به تلخى مرگ كنيم و از نعمت بقاء كه شريف ترين نعمت است محروم سازيم؟ و با اينكه خداى سبحان است، او چرا چنين اجازه اى داده؟ و رحمت واسعه اش چگونه با اين تبعيض در مخلوقاتش مى سازد؟ كه همه جانداران را فدايى و قربانى بسازد؟ 💠 جواب از اين سؤال در يك جمله كوتاه اين است كه اساس شرايع دين و زير بناى آن، و است نه عواطف وَهمى؛ خداى تعالى در شرايعش حقائق و مصالح حقيقى را رعايت كرده، نه عواطف را كه منشأش «وَهم» است. توضيح اينكه اگر خواننده محترم وضع زندگى موجوداتى كه در دسترس او است به مقدار توانايی اش مورد دقّت قرار دهد، خواهد ديد كه هر موجودى در تكوّن (= در به وجود آمدن) و در بقايش تابع ناموس است و مى فهمد كه... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 توضيح اينكه اگر خواننده محترم وضع زندگى موجوداتى كه در دسترس او است به مقدار توانايی اش مورد دقّت قرار دهد، خواهد ديد كه هر موجودى در تكوّن (= به وجود آمدن) و در بقايش تابع ناموس است و مى فهمد كه هيچ موجودى نيست مگر آنكه مى تواند به موجودى ديگر متحوّل شود، و يا موجودى ديگر به صورت خود او متحوّل گردد (يا بدون واسطه و يا با واسطه)؛ و هيچ موجودى ممكن نيست به وجود آيد با معدوم شدن موجودى ديگر، و هيچ موجودى باقى نمى ماند با فنا شدن موجودى ديگر. ✅ بنابراين عالَم مادّه، عالَم و است. و اگر بخواهى مى توانى بگويى عالَم آكل و مأكول (= خورنده و خورده شونده) است. 💠 مى بينيد كه موجوداتِ مركّب زمينى، از زمين و موادّ آن مى خورند و آن را جزء وجود خود مى نمايند و به آن صورت مناسب با صورت خود و يا مخصوص به خود مى دهند، و دوباره زمين خودِ آن موجود را مى خورد و مى سازد. گياهان از زمين سر در مى آورند و با موادّ زمينى تغذيه می كنند و از هوا استنشاق مى نمايند تا به حدّ رشد برسند؛ دوباره زمين آن گياهان را مى خورد و ساختمان آنها را (كه مركّب از اجزايى است) تجزيه نموده، اجزاى اصلى آنها را از يكديگر جدا و به صورت عناصر اوّليه در مى آورد، و مُدام و پى در پى هر يك به ديگرى بر می گردد؛ ، گياه مى شود و ، زمين مى شود. 💠 قدمى فراتر می گذاريم؛ مى بينيم حيوان از گياهان تغذيه مى كند آب و هوا را جزء بدن خود مى سازد، و بعضى از انواع حيوانات مانند درّندگان زمينى و هوايى، حيوانات ديگر را مى خورند و از گوشت آنها تغذيه می كنند چون از نظر مخصوصی كه دارند چيز ديگرى نمى توانند بخورند. ولى كبوتران و گنجشكان با دانه هاى گياهان تغذّى می كنند، و حشراتى امثال مگس و پشه و كك از خون انسان و ساير جانداران مى مَكند، و همچنين انواع حيواناتى ديگر كه غذاهايى ديگر دارند؛ و سر انجام، همه آنها خوراك مى شوند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 براى اينكه سعادت آدمى تنها به بهتر و بيشتر خوردن و ساير لذائذ مادّى نيست، بلكه امرى است مرکّب از سعادت و سعادت ؛ و يا به عبارت ديگر سعادتش در آن است كه از يك سو از نعمت هاى مادّى برخوردار شود و از سوى ديگر جانش با فضائل اخلاقى و معارف حقّه الهيّه آراسته گردد. در اين صورت است كه سعادت دنيا و آخرتش ضمانت مى شود و امّا فرو رفتن در لذائذ مادّى و به كلّى رها كردنِ سعادت روح، چيزى جز بدبختى نمى تواند باشد. 💠 و امّا اينكه اين _ كه متأسفانه بيشتر فضلاى ما، همين ها هستند _ با شيفتگى هر چه تمامتر سخن از صدق و صفا و امانت و خوش اخلاقى و خوبيهاى ديگر غربيها و ملل پیشرفته دارند، در اين سخن نيز امر بر ايشان مشتبه شده است (و به خاطر دورى از معارف دين و ناآشنايى به ديدگاه اسلام، فرد نگر و شخص پرست شدند). 💠 توضيح اينكه اينان خود را يك انسان و غير وابسته به موجودات ديگر مى پندارند و هرگز نمى توانند بپذيرند كه آن چنان وابسته و مرتبط به ديگرانند كه به هيچ وجه از خود استقلالى ندارند (با اينكه مطلب همين طور است و هيچ انسانى مستقل از غير خود نيست) ولى به خاطر داشتن چنين تفكرى درباره زندگى خود، غير از جلب منافع به سوى شخص خود و دفع ضرر از شخص خود به چيز ديگر نمى انديشند و وقتى وضع خود را با وضع يك فرنگى مقايسه می كنند كه او تا چه اندازه مراقب حقّ ديگران و خواهان آسايش ديگران است، خود را و ملّت خود را عقب مانده و آن فرنگى و همه فرنگى ها را مترقّى و پیشرفته مى بيند؛ و معلوم است كه از اينگونه افراد قضاوتى غير اين، انتظار نمى رود. و امّا كسى كه اجتماعى فكر می كند و... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 @ishiaa 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 و امّا كسى كه فكر می كند و همواره شخص خود را نصب العينِ خود نمى بيند، بلكه خود را جزء لا ينفکّ و جدا نشدنی و وابسته به اجتماع مى نگرد و منافع خود را جزئى از منافع اجتماع و اجتماع را خير خودش و اجتماع را شرّ خودش و همه حالات و اوصاف اجتماع را حال و وصف خودش مى بيند، چنين انسانى تفكرى ديگر دارد و قضاوتش نيز غير قضاوت غرب زدگان ما است. او در ارتباط با غيرِ خود هرگز به افراد جامعه خود نمى پردازد و اهميّتى بدان نداده، بلكه تنها به كسانى مى پردازد كه از مجتمع خود . 💠 خواننده محترم مى تواند با دقّت در مثالى كه مى آوريم مطلب را روشن تر درك كند : 🔹 تن انسان مجموعه اى است مركّب از اعضا و قوايى چند كه همه به نوعى دست به دست هم داده و وحدتى حقيقى تشكيل داده اند كه ما آن را مى ناميم، و اين وحدت حقيقى باعث مى شود كه تك تك آن اعضا و آن قوا در تحت استقلال مجموع، استقلال خود را از دست داده و در مجموع مُستهلک شوند. چشم و گوش و دست و پا و ... هر يك عمل خود را انجام بدهد و از عملكرد خود لذّت ببرد نه بطور استقلال، بلكه لذّت بردنش در ضمن لذّت بردن انسان باشد. 💠 در اين مثال هر يك از اعضا و قواى نام برده، تمام تلاششان اين است كه از ميان موجودات خارج، به آن موجودى بپردازند كه كلّ انسان يعنى مى خواهد به آن بپردازد. مثلاً دست به كسى احسان می كند و به او صدقه مى دهد كه انسان خواسته است به او احسان شود و به كسى سيلى مى زند كه انسان خواسته است او را آزار و اذيّت كند. و امّا رفتار اين اعضا و اين قوا با يكديگر در عين اينكه همه در تحت فرمان يك انسانند كمتر ممكن است رفتارى باشد، مثلاً دست يك انسان، چشم همان انسان را در آورَد و يا به صورت او سيلى بزند و ... اين وضع اجزاى يك انسان است كه مى بينیم دست به دست هم داده و در اجتماع سير می كنند و همه به يك سو در حركتند؛ افراد يك نيز همين حال را دارند. يعنى... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 @ishiaa 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
مهدی رسولی- امام کاظم.mp3
14.02M
🎙مهدی رسولی 🌴رو خاک زندون دست و پا میزنی 🌴با گریه رضا رو صدا میزنی ◾️شهادت بر همه شیعیان تسلیت باد ◾️آجرک الله یا صاحب الزّمان (عج) ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌷🌷🌷 اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يكونَ زَمَانُكمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ : سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يعَرِّفُونَكمْ عُيوبَكمْ وَ يخْلِصُونَ لَكمْ فِي البَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكمْ فِي غَيرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَة تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَاتٍ. ❣ تلاش کنید که وقت شما چهار قسمت باشد : 🔸ساعتى براى ، 🔸 ساعتى براى ، 🔸ساعتى براى با برادران و اشخاص مورد اعتماد که شما را از عیب هایتان آگاه نمایند و قلباً با شما خالص و یک رو باشند، 🔸و ساعتى که در آن براى خویش خلوت کنید و با این ساعت، براى سه ساعت دیگر نیرو مى یابید. 📚 تحف العقول، صفحه۴۰۹ 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 @ishiaa 🌺🌺🌺
خرافه گرایی.pdf
254.2K
🌹🌹🌹 💠 خرافه گرایی 💠 🔸اگه میخوای خرافاتی نباشی پیشنهاد میکنم حتماً اینو بخونی. 🔹فقط 8 صفحه است «pdf». 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7
🌷🌷🌷 💠 پس و كه حكومتى على الإطلاق و به پهناى همه عالَم دارد، «تنها» حاكمى است كه حكم تغذّى را معيّن كرده؛ موجودى را محكوم به خوردن گياه، و موجودى ديگر را محكوم به خوردن گوشت، و يكى ديگر را به خوردن دانه، و چهارمى را محکوم به خوردن خون كرده و آنگاه اجزاى وجود را به تبعيّت از «حكمش» هدايت نموده است. و نيز او «تنها» حاكمى است كه خلقت انسان را مجهّز به جهاز گوارشِ گياهان و نباتات كرده. پيشاپيش همه جهازها كه به وى داده هايى است كه در فضاى دهان او به رديف چيده، چند عدد آن براى بريدن، چند عدد براى شكستن، و گاز گرفتن، و آسياب كردن؛ كه اوّلى را ثنائيات (دندان جلو) و دومى را رباعيّات و سومى را انياب (دندان نيش) و چهارمى را طواحن (دندان آسياب يا كرسى) مى ناميم. و همين خود بر اين است كه انسان گوشتخوارِ تنها نيست و گرنه مانند درّندگان بى نياز از دندانهاى آسیاب بود، و علفخوارِ تنها نيز نيست و گرنه مانند گاو و گوسفند بى نياز از دندانهای جلو و نیش بود؛ پس چون هر دو نوع دندان را دارد، مى فهميم كه انسان هم علفخوار است و هم گوشتخوار. 💠 قدمى به عقب تر از دندانها و به از جهاز گوارش می گذاريم و مى بينيم اینطور نیست که قوّه چشايی و ذائقه انسان، تنها از گياهان لذّت و نفرت داشته باشد بلكه طعم خوب و بد انواع گوشتها را تشخيص مى دهد و از خوب آنها لذّت مى برد. در حالى كه گوسفند چنين تشخيصی نسبت به گوشت، و گرگ چنين تشخيصی نسبت به گياهان ندارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 @ishiaa 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌷🌷🌷 💠 در به جهاز هاضمه او مى پردازيم و مى بينيم جهاز هاضمه انسان نسبت به انواع گوشتها اشتها دارد و به خوبى آن را هضم می كند. همه اينها است تكوينى و حُكمى است كه در خلقت مى باشد، كه تو انسان حقّ دارى گوسفند را مثلاً ذبح كنى و از گوشت آن ارتزاق نمايى. آرى ممكن نيست بين «هدايت تكوين» و «حُكم عملىِ» آن فرق بگذاريم، هدايتش را بپذيريم و تسليم آن بشويم ولى حكم إباحه و جوازش را منكر شويم. 💠 اسلام نیز دين است، و اراده ای به جز احياء آثار فطرت كه در پس پرده جهل بشر قرار گرفته ندارد. و چون چنين است به جز اين نمى توانسته حكم كند كه خوردن گوشت برخی از حيوانات حلال است، زيرا اين حكم شرعى در اسلام مطابق است با حكم إباحه تكوينى. (یعنی حُکم اسلام در جواز گوشتخواری مطابق با حکم عالَم خلقت است). 💠 همانطور كه با تشريع (= قانونگذاری) خود اين حكم فطرى را زنده كرده، احكام ديگرى را - كه واضعِ تكوين وضع كرده - نيز زنده كرده است. و آن احكامى است كه قبلاً ذكر شد و گفتيم که اسلام با قرار دادن موانعى، از بى بند و بارى در حكم تغذّى جلوگیری كرده. يكى از آن موانع، حكم است كه اجتناب از خوردن هر گوشتى كه ضرر جسمى يا روحى دارد را واجب دانسته. مانع ديگر، حكم است كه از خوردن هر گوشتى كه طبيعت بشرِ «مستقيم الفطرة» آن را پليد مى داند نهى كرده؛ و ريشه هاى اين دو حكم نيز به تصّرفى از تكوين بر می گردد. 💠 اسلام هم اين دو حكم را معتبر شمرده و هر گوشتى كه به نموّ جسم ضرر برساند را كرده؛ هم چنان كه هر گوشتى كه به مصالح مجتمع انسانى لطمه بزند را تحريم نموده، مانند گوشت گوسفند يا شترى كه براى «غير خدا» قربانى شود و يا از طريق «قمار» و «استقسام به أزلام» و مثل آن تصاحب شده باشد، و نيز گوشت هر حيوانى را كه طبيعتِ بشر آن را پليد مى داند، تحريم كرده است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 @ishiaa 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺