#معرفی_کتاب 📚
"پَرخو" 📙
✍️به قلم: شبنم غفاری حسینی
#نشر_شهید_کاظمی
پرخو یعنی هرس کردن. یعنی چیدن شاخ و برگهای اضافی و علفهای هرز. علفهای هرزی که طی چهل سال، زیر سایه انقلاب رشد کردهاند.
پرخو داستان نفوذ است؛ نفوذ در حساسترین بخش زندگی مردم: بهداشت، سلامت و تغذیه.
این کتاب ماجرای خانم دکتری ست که تصمیم میگیرد به تنهایی با مافیای دارو و مواد غذایی وارد جنگ شود؛ و از آن مهمتر، با خودخواهیها و منافع شخصی و هوای نفسش باید بجنگد. غافل از این که هزینه این نبرد و این هدف سنگین است: شغلش، آبرویش، جانش و خانوادهاش...
این دیگر داستان ستیز علم و ثروت نیست. ستیز میان حق و باطل است. علم و تقوا یک طرف است و علم و ثروت و قدرت و نفاق سوی دیگر.
تنها خلاء داستان، حضور کمرنگ کسانی بود که خود را سربازان انقلاب مینامیدند. انگار که تنها نظارهگرند.
قلم داستان خوب بود؛ خوب جلو رفت و ناگاه در نقطه اوج تمام شد؛ جایی که نیاز به پردازش بیشتر داشت. شاید هم علت این پایان ناگهانی، این است که هنوز این نبرد ادامه دارد...
بریده کتاب📖
به جای همهٔ آدمهای دیگر میشنود. به جای رضا که تازگیها چشم و گوش و حواسش معلوم نیست کجاست. به جای مرجان که از ترسِ اخراج، خودش را قایم کرده و به جای دکتر حداد که مسبب همه چیز است. میشنود و بعد حرف میزند و آرامم میکند. سرش را تکان میدهد و میگوید: «باورم نمیشه. دکتر حداد؟! باید برخورد شه با ایشون. قاطعانه باید برخورد شه. مگه جون مردم بازیچه است؟ شما هم خیالتون راحت باشه خانوم دکتر. فردا صبح پشت میزتون هستید.»
#حجاب
https://eitaa.com/istadegi
✨یادی کنیم از دختران شهیدی که در کانال معرفی کردیم...🥀
و البته لشگر فرشتگان خیلی پرشمارتر از اینهاست...🍃
حتما سرگذشت این دختران رو بخونید...
#شهید_طیبه_سادات_زمانی
#شهید_صدیقه_رودباری
#شهید_مهری_زارع
#شهید_راضیه_کشاورز
#شهید_ناهید_فاتحی
#شهید_محبوبه_دانش_آشتیانی
#شهید_سیده_طاهره_هاشمی
#شهید_زهرا_حسنی_سعدی
#شهید_منیره_سیف
#شهید_نجمه_قاسم_پور
#شهید_مریم_فرهانیان
#شهید_رقیه_رضایی
#شهید_زهره_بنیانیان
#شهید_طاهره_اشرف_گنجوی
#شهید_سیده_زهرا_رحیمی
حماسهی دخترانهی زینبیه
پ.ن: کی گفته دخترا شهید نمیشن؟ اصلا شهادت دخترانهش قشنگه!🌷
خدایا؛ یه شهادت دخترانه روزی ما بفرما!☺️
#حجاب
#اربعین
https://eitaa.com/istadegi
مهشکن🇵🇸
🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 موکب لشکر فرشتگان ✍️فاطمه شکیبا ✨قسمت اول: رزمیکار خسته 📝 یازدهم شهریو
امروز وقتی مثل همیشه محکم راه رفتم، سرم را بالا گرفتم، سینه سپر کردم و گفتم مسئول موکب لشکر فرشتگانم، حالم مثل رزمیکاری بود که توی مسابقه حسابی کتک خورده، ولی نمیخواهد به روی خودش بیاورد، چون اگر یککم دیگر تحمل کند و از مسابقه حذف نشود، میتواند حریفش را ببرد. رزمیکاری که تمام استخوانهاش درد میکند، تیر میکشد. بینی و دندانهاش شکسته است و دارد خونی که در دهانش جمع شده را قورت میدهد و دهانش را بسته نگه میدارد که داور نفهمد مصدوم است. و البته الان هم همینطورم. ادای دخترهای شجاع را درمیآورم، دخترهایی که بلدند چادرشان را ببندند دور کمرشان و اندازه ده تا مرد کار کنند، چیزی که نیستم. ادای رزمیکار پیروزی که بعد از گرفتن مدال، باید یواشکی برود سراغ کمپرس یخ و دردش را به زور مسکن آرام کند، کبودیهاش را بپوشاند و نالهاش را بخورد. راستش حتی همین هم نیستم. صدای اخبار را از بیرون اتاق میشنوم که از وضعیت مرزها میگوید، از ازدحام زائران اربعین، از شور و شعور حسینی... و من صدای خرد شدن استخوانهام را واضح میشنوم. صدای جلز و ولز کردن قلبم را.
استخوانهام نحیفتر از آنند که بار یک لشکر را بردارند، آن هم تنهایی. الان هم تنها چیزی که آرامم کرد این بود که اصلا به من چه. مگر موکب مال من است که حرصش را بخورم؟ صاحب دارد. صاحبش بیاید جمعش کند. خود همان هفت هزار بانوی شهید بیایند پارچه سیاه جور کنند و بزنند به داربستها. بروند پوسترها را چاپ کنند. بیایند تجهیزات جور کنند. اصلا همان هفت هزار بانوی شهید بیایند روایتگری کنند. به من چه مربوط است؟ مگر سال گذشته من بودم که موکب زدم؟
من که دیگر تصمیم گرفتهام بیخیال شوم و بسپارم به صاحبش. آدم نباید توی کار بالادستیها دخالت کند.
ادامه دارد...
#اربعین #کربلا #حجاب
http://eitaa.com/istadegi
🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🌱
موکب لشکر فرشتگان
✍️فاطمه شکیبا
✨قسمت دوم: مغز متلاشی
📝سیزدهم شهریور
توانستهام دومیلیون و دویست و هفتاد هزار تومان جمع کنم برای چاپ پوسترها و رزقها. کل هزینه چاپ میشود دو میلیون و نیم که بقیهاش را خودم میدهم. به چندنفر سپردهام و سراغ گرفتهام ببینم میشود پارچه برای پوشش داربستها جور کنیم یا نه. هنوز به نتیجه نرسیدهاند. این وسط مسئول ستاد هم تماس گرفتند که داربستتان آماده است و بیایید همین الان موکب را آماده کنید و من له شدم وقتی داشتم میگفتم هنوز چیزی برای زدن به داربستها ندارم.
طراح را به معنای واقعی خدا از آسمان رساند. یکی از دوستان گفت که یک نفر را میشناسد برای طراحی پوسترها. از میان شهدا، سی و هفت شهید را انتخاب کردم و مبنای انتخاب اینطور بود که از هر قشری چند نماینده میانشان باشد: چهار شهید از مبارزات انقلاب، سه شهید از دفاع مقدس، هفت شهید درگیری با گروهکهای ضدانقلاب، دو شهید مکه، شش شهید ترور هدفمند، دو شهید از دانشگاه کابل(که به شهدای دانایی معروفند)، چهار شهید عملیاتهای تروریستی، چهار شهید از هواپیمای اوکراینی، دو شهید مبارزه با اسرائیل و سه شهید مدافع سلامت.
کیفیت تصاویری که از شهدا پیدا میشد بسیار پایین بود. بعضی از تصاویر بسیار قدیمی بودند و بعضی ناشیانه از روی کارت شناسایی شهید گرفته شده بودند. بجز چند شهید شاخصتر، برای هیچکدام یک پوستر حسابی و حرفهای طراحی نشده بود. طراح اما دو سه روزه توانست همه عکسها را روتوش کند و در قابهایی بسیار زیبا بگذارد. فکر میکنم این مجموعه که طراحی شده، در ایران که چه عرض کنم، در جهان اولین مجموعه باشد از بانوان شهید. غیر از این البته، پوسترهای سال گذشته هم بود که زیبایی بصری نداشتند، ولی تعداد بیشتری از شهدا را به تفکیک نوع و محل شهادت نشان میدادند.
تکثیری یک روزه کارمان را تحویل داد و رزقها را برامان برید که همین کارمان را یک قدم جلو انداخت؛ وگرنه ما کی وقت میکردیم شب اربعین دوهزار و هشتصدتا رزق را برش بزنیم؟ تا شب، حدود شانزده نفر داوطلب شدند برای کمک در کار اجرایی موکب و بار تنهاییام برداشته شد(هیچکدام از کسانی که کمکم کردند نمیدانند حضور تکتکشان چقدر مایه امید و قوت قلب بود)؛ ولی هنوز مسئله اصلی پارچهها بود که در لحظه آخر با کلی توسل و اشک و آه جور شد؛ مصباحِ تازه از کربلا برگشته گفت که میتواند به دستمان برساند. رساند و توی نصب پارچهها هم کمک کرد.
شب اربعین، تمام یک هفته له شدن و خون خوردن را گذاشتم توی دلم و تا توانستم موقع آماده کردن رزقها با بچهها گفتم و خندیدم. بعد هم رفتم یواشکی برای شهدا خط و نشان کشیدم که اگر کوچکترین مشکلی پیش بیاید، میروم شکایتتان را به امام حسین میکنم، میگویم من خواستم از غربت درشان بیاورم ولی خودشان همراهی نکردند! البته قبول دارم که گستاخانه است ولی از یک مغزِ متلاشی چیزی بهتر از این درنمیآید.
ادامه دارد...
#اربعین #کربلا #حجاب
http://eitaa.com/istadegi
مهشکن🇵🇸
🌱بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 موکب لشکر فرشتگان ✍️فاطمه شکیبا ✨قسمت سوم: کیمیای امید 📝 پانزده شهریور
خیلی از خانمها میآمدند و چند دقیقه با بهت و سکوت به تصاویر شهدا خیره میشدند. بعد به شهیدی اشاره میکردند و دربارهاش میپرسیدند، و از یکجایی به بعد دیگر حواسشان به روایتگری من نبود. چشمهای اشکبارشان نشان میداد شهدا قلبشان را لمس کردهاند و قلبشان دارد سبز میشود و جوانه میزند. زیاد میشنیدیم آرزوی شهادت را از زبانشان. زیاد میشنیدیم که وقتی به چهرههای معصوم شهدا نگاه میکنند، میگویند: فداشون بشم. خوش بهحالشون.
از هریکیشان که حرف میزدم برای مردم و واکنشها را میدیدم، حس میکردم سبک و سبکتر میشوم. انگار این حرفها مدتها در دلم تلنبار شده بود و حالا فرصتش بود که بگویم. از گفتنش خسته نمیشدم. چقدر لذت داشت دیدن جوانههای امید در چشمان بانوان و دختران؛ وقتی که میدیدند اینهمه بانوی شهید داریم، از هر قشر و سنی. انگار که داشتند در خودشان ظرفیتهای تازهای کشف میکردند. چقدر امیدبخش است فهمیدن این که شهادت مخصوص مردان نیست؛ یک کمال انسانی ست که تنها شرطش شهیدانه زیستن است.
هربار سرم کمی خلوت میشد و با شهدا چشمدرچشم میشدم، به خود میلرزیدم. چه جاذبهای داشت چشمانشان. کیمیا بود، قلب را طلا میکرد. یک طوری جاذبهشان دل را گیر میکرد که حس میکردم اصلا نمیتوانم نگاهشان کنم، وگرنه بغضم میترکد. حتی فکر میکردم شاید من باید کنار بروم و بگذارم شهدا با کیمیای نگاهشان به میدان بیایند.
همهچیز خوب آماده شد، خوب اجرا شد و خوب جمع شد. انقدر خوب که پشیمان شدم از این که شب قبل شهدا را تهدید کردم(انقدر تهدیدهام ترسناک است یعنی؟!). فقط از الان، نگران سال آیندهام که توفیق دوباره خواهم داشت یا نه...؟
پایان
#اربعین #کربلا #حجاب
http://eitaa.com/istadegi
🥀 پاسداری به خون خفته از انبوه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی...🥀
مردم وقتی میبینند سر مزارش نشستهام توجهشان جلب میشود، انگار تازه چشمشان به یک شهید خانم در گلستان شهدا میافتد و براشان سوال میشود که این کجا شهید شده؟
گاهی میآیند و درباره زهره میپرسند.
بعضی فکر میکنند دخترش یا نوهاش هستم، میگویند چهرهام به زهره شبیه است. کاش باطنم هم شبیهش بود. کاش من هم شبیه زهره قوی بودم.
حدود هشت سال میشود که با زهره رفیقم.
زندگینامه زهره:
https://eitaa.com/istadegi/3909
#لشگر_فرشتگان
#دفاع_مقدس #حجاب
مهشکن🇵🇸
🥀بر اساس آمار تهيه شده از فهرست شهداي جنگ تحميلی، زنان قهرمان ايران ۶ هزار و ۴۲۸ بانوی شهید در طول س
✨آمار بانوان شهید به تفکیک استان:✨
آذربایجان شرقی: ۲۶۷ شهیده
آذربایجان غربی: ۶۵۴ شهیده
اردبیل: ۱۸ شهیده
اصفهان: ۱۱۷ شهیده
البرز: ۴۲ شهیده
ایلام: ۳۵۶ شهیده
بوشهر: ۲۲ شهیده
تهران: ۱۰۴ شهیده + ۱ شهیدهی حادثهی کرمان💔
چهارمحال و بختیاری: ۱۵ شهیده
خراسان جنوبی: ۶ شهیده
خراسان رضوی: ۹۷ شهیده
خراسان شمالی: ۷ شهیده
خوزستان: ۳۰۳۷ شهیده
زنجان: ۴۱ شهیده
سمنان: ۱۳ شهیده
سیستان و بلوچستان: ۱۴ شهیده
فارس: ۱۵۲ شهیده + ۱ شهیدهی حمله تروریستی به شاهچراغ💔
قزوین: ۱۷ شهیده
قم: ۱۳۰ شهیده
کردستان: ۵۶۲ شهیده
کرمان: ۴۷ شهیده + ۵۵ شهیدهی حادثهی کرمان💔
کرمانشاه: ۹۷۰ تا ۱۱۰۰ شهیده
کهگیلویه و بویراحمد: ۳ شهیده
گلستان: ۱۳ شهیده
گیلان: ۳۶ شهیده
لرستان: ۵۰۰ شهیده
مازندران: ۲۱ شهیده
مرکزی: ۹۵ شهیده
هرمزگان: ۳۷ شهیده
همدان: ۳۴۳ تا ۳۵۷ شهیده
یزد: ۲۶ شهیده
لشکری از فرشتگان که از جان مقدس خویش در راه اسلام مایه گذاردند...🥀
#دفاع_مقدس #هفته_دفاع_مقدس #حجاب
http://eitaa.com/istadegi
بازتاب «لشکر فرشتگان» در اصفهان زیبا✨
isfahanziba.ir/18030
پ.ن: خیلی دلم میگیره از این که در هفته دفاع مقدس حرف از همه شهدا هست جز بانوان شهید...
خیلی خیلی ظالمانه نادیده گرفته شدند.
باید هرکاری که میشه بکنیم تا صدای هفت هزار بانوی شهید شنیده بشه...
#هفته_دفاع_مقدس #دفاع_مقدس #حجاب
این تصویر این روزها به مناسبت هفته دفاع مقدس در فضای مجازی منتشر شده؛
اولش که دیدمش خیلی ذوق کردم که بالاخره یه حرفی دربارهی بانوان شهید زده شد،
ولی متاسفانه متوجه شدم که بخشی از اطلاعات داخل تصویر اشتباه هست.
خانم خدیجه میرشکار، خانم آمنه وهابزاده، خانم فاطمه ناهیدی، مرحومه مریم کاظمزاده، خانم ایران ترابی و خانم حلیمه آزموده که اسمشون در این تصویر به عنوان شهید ذکر شده، در دفاع مقدس شهید نشدند.
این بانوان از ایثارگران و بازماندگان ارزشمند و محترم دفاع مقدس هستند و بجز خانم کاظمزاده، همگی در قید حیات هستند.
شهید مریم امجدی هم از جانبازان شیمیایی دفاع مقدس بودند که چندسال پیش شهید شدند.
(اتفاقا این چند روز تصمیم داشتم کتاب «تا نیمهی راه» که خاطرات خانم خدیجه میرشکار هست رو بخونم.)
⚠️لطفاً حین انتشار اطلاعات مربوط به شهدا و دفاع مقدس دقت کنید.
#هفته_دفاع_مقدس #دفاع_مقدس #حجاب