#حضرت_مسلم_زمینه
آه ، زیر نور ماه
میگم صلی الله
علی اباعبدالله
لعنت به دنیایی که
کارمو به جایی انداخت…!
گریه میکنم از اینک
بین ما جدایی انداخت
من دلم برات تنگه پسرعمو
کوفه شهر نیرنگه پسر عمو
اینجا صحبت مهمونی دیگه نیست
اینجا صحبت جنگه پسرعمو
از حال میبرن
مهمون و اینا ته گودال میبرن
خیرات میکنن
روخاکا مقطع الاعضات میکنن
برگرد یاحسین…
آه ، روی این پرتگاه
وصیت کردم
نیا اباعبدالله
روی دارالعماره
گریه میکنم به حالت
من نگرانم از اینک
میای با اهل و عیالت
کوفه شهر آزاره پسر عمو
شمر و حرمله داره پسر عمو
چهارهزارتا تیرانداز آماده ی
قامت علمداره پسر عمو
پیرت میکنن
با داغ جوون زمین گیرت میکنن
راحت میزنن
سه شعبه به گلوی شش ماهت میزنن
برگرد یاحسین…
آه ، مشکله این راه
رقیه جان و
نیار اباعبدالله
کاش جای تو عزیزم
پیرهنم بره به غارت
جای دختر سه سالت
دخترم بره اسارت
کارم آه و افسوسه پسرعمو
بدتر از یه کابوسه پسر عمو
از غروب عاشورا دیگه به بعد
روضه های ناموسه پسر عمو
دشوار میبرن
مخدرات و کوچه و بازار میبرن
بی یار میبرن
عقیله رو به مجلس اغیار میبرن
برگرد یاحسین…
#امیر_طلاجوران
#ورود_به_محرم_نوحه
بوی محرم آمد و غرق عزا گشتم
بار دگر من راهی کرب وبلا گشتم
ماه غم وماه عزاست
شال عزای من کجاست
مولاحسین جانم مولا حسین جانم
ای کعبه ی توحید من، ای قبله ی رازم
رخصت بده تا درغمت خیمه به پا سازم
ماه غم وماه عزاست
شال عزای من کجاست
مولاحسین جانم مولا حسین جانم
مثل همیشه درغمت ،غرق ملالم کن
گرنوکری بد بوده ام ،مولا حلالم کن
ماه غم وماه عزاست
شال عزای من کجاست
مولاحسین جانم مولا حسین جانم
گر آفرینش از غمت با غم هم آغوش است
پیش ازهمه در سوک تو زهرا سیه پوش است
ماه غم وماه عزاست
شال عزای من کجاست
مولاحسین جانم مولا حسین جانم
ای یوسف بی پیرهن مولای محبوبم
با یاد زخم سینه ات بر سینه می کوبم
ماه غم وماه عزاست
شال عزای من کجاست
مولاحسین جانم مولا حسین جانم
از شیعتی مهما شربتم... دائماً جوشم
بی یاد تو ای تشنه لب آبی نمی نوشم
ماه غم وماه عزاست
شال عزای من کجاست
مولاحسین جانم مولا حسین جانم
وقتی سر ببریده ات مهمان دختر شد
ناله کنان پرپر زد و یک باره پرپر شد
ماه غم وماه عزاست
شال عزای من کجاست
مولاحسین جانم مولا حسین جانم
#سیدهاشم_وفایی
#ورود_به_محرم_زمزمه
#ورود_به_محرم_شور
از کعبه کاروانی رود به میهمانی
امّا چرا مهیّاست برای جانفشانی؟
آواره شد به صحرا
حسین عزیز زهرا
این کاروان به همره ماه و ستاره دارد
هم پیر و هم جوان و هم شیرخواره دارد
این کاروان به همره آورده بلبل و گل
امّا عطش رباید از غنچهها تحمّل
این کاروان به همره آورده باغ لاله
کنار عمّه دارد یک دختر سهساله
این کاروان به همره عطر بهار دارد
چون از سفیر کوفه یک یادگار دارد
این کاروان که سوی قبلهگه دل آید
از چه اجل پی او منزل به منزل آید؟
#جواد_هاشمی_تربت
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#اشک
این اشک رهایت از دل خاک کند
بالت بدهد راهی افلاک کند
تو اشک غم حسین را پاک نکن
بگذار که این اشک تو را پاک کند
#محمدجواد_غفورزاده
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
من به غمهای تو محتاجتر از لبخندم
من به این ناله به این اشک، ارادتمندم
کوچه پس کوچه خیابان به خیابان همه تو
قطرهام باز به دریای تو میپیوندم
دائماً ذکر تو را زیر لبش میگوید
همصدا با همۀ سینهزنان سربندم
عشق دنیای عجیبیست؛ که با بودن آن
از غم و سوختن و آه شدن خرسندم
پای داغت همۀ هستی من میسوزد
و چه خوشبختم اگر دانهای از اسپندم
«یَومَ تَبیَضُّ وُجوهٌ» اثر روضۀ توست
با همین آیه چه خوب است که بشناسندم
✍ #علی_گلی_حسین_آبادی
#حضرت_مسلم_واحد
بند اول:
رو دارالاماره ام / بزن یک سری به من
سفیر غریبتم / امام غریب من
نفسای آخرم یاد تو گریونم
من میخوام کاری کنم اما نمیتونم
با لب خونی برا تو روضه میخونم
آقا به جان سکینه
برگرد برو به مدینه
تا زینب تو یه وقتی
داغ اسیری نبینه
یا سیدی یا حسین جان
بند دوم:
لبم خشکیده ولی / فدا خشکیه لبات
شدم جون به لب ولی/ بازم میزنم صدات
حرمله برا علی سه شعبه می یاره
دخترت توی بیابون میشه آواره
جای زینب وسط کوچه و بازاره
پیش چشه خواهر تو
رو نیزه میره سر تو
می بینه که میشه غارت
انگشت و انگشتر تو
یا سیدی یا حسین جان
#مرتضی_کربلایی
#امام_حسین_مناجات
هر روز ، سر بر زانوی غم گریه کردم
بر اشرف اولاد آدم گریه کرم
در خانه ها منبر به منبر روضه خواندم
در کوچه ها پرچم به پرچم گریه کردم
من سالهای سال قبل از خنجر شمر
بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم
کوه گناهی را خدا میبخشد از مهر
وقتی به قدر بال شبنم گریه کردم
چه عالمی دارم در این روضه در این اشک
در عالمی فوق دو عالم گریه کردم
تا نوحه خوان دم داد ای اهل حرم را
با مشک پاره پاره آن دم گریه کردم
برآن هزار و نهصد و پنجاه زخمش
دیدم فقط اشک است مرهم گریه کردم
بر عضو عضو پیکر از هم جدایش
واژه به واژه در محرم گریه کردم
قدر نگینی جای سالم در تنش نیست
بر غارت انگشت و خاتم گریه کردم
مقتل نوشت از تشنه کامی تار میدید
با چشم کوثر چشم زمزم گریه کردم
هی با لهوف اش روضه خواندم روضه خواندم
هی با مقرم گریه کردم گریه کردم
فردا که میفهمم بهای اشک من چیست
افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_زمان_محرم
#امام_زمان_مناجات
عطر تو زینت فزای روضه ها مهدی بیا
هجر تو از پا می اندازد مرا مهدی بیا
مهربان تر از پدر مادر به فرزندان تویی
العجل ای بهترین بابای ما مهدی بیا
ندبه باید کرد از درد فراق روی تو
اَبکیَنَّکَ صَباحاً و مَسا مهدی بیا
به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین!
زودتر با ذوالفقار مرتضی مهدی بیا
ای فدای قد و بالای پیمبرگونه ات
وارث حلم تمام انبیا مهدی بیا
مادرت زهرای مرضیه صدایت می زند
روز و شب مهدی بیا مهدی بیا مهدی بیا
جان به لب آمد ولی نامت نیفتاد از لبم
عمر من طی شد فقط با ذکر یا مهدی بیا
صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین
در مسیر از نجف تا کربلا مهدی بیا
شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر
از دل گهواره می خواند تو را مهدی بیا
#علیرضا_خاکساری