#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
نخواهم رفت تا محشر پی غیر شما اصلا
به بیماری خوشم دردم بده اما شفا اصلا
چه راحت دل سپردم بر ضریحت بی خبر بودم
که عشق آسان نماید اولش در انتها اصلا
قسم دادم خدا را هشت بار از عمق قلبم چون
خدا هم رد کند مارا سریع الارتضا اصلا
خدا را شکر از آن ابتدا نقاشی ام بد بود!
کشیدم درد دوری از مسیر عشق،پا اصلا
گره در کار نوکر کور شد مانند چشمانش
ولی رد خور ندارد کارها با مجتبی اصلا
بسوزان نوکرت را هر طریقی دوست میداری
به هر چیز امتحانم کن ولی با کربلا اصلا
تمام روضه ها را هم اگر هضمش کنم آخر
سرت را حنجرت را شاید اما نعل ها اصلا...
#سید_صادق_رمضانیان
🕳️صلی الله علیک یا اباعبدالله 🕳️
همه دیدند که یک شیشه ی صبر افتاده
همه دیدند که زینب سر قبر افتاده
چشم او در اثر حادثه کم سو شده است
کمرش خم شده و دست به زانو شده است
بیت بیت دل او از هم پاشیده شده
صورتش در اثر لطمه خراشیده شده
گفت برخیز که من زینب مجروح توام
چند روزیست که محو لب مجروح توام
این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت
پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت
این رباب است که این گونه دلش ویران است
در پی قبر علی اصغر خود حیران است
گر چه من در اثر حادثه کم می بینم
ولی انگار دراین دشت علم می بینم
دارد انگار علمدار تو برمی گردد
مشک بر دوش ببین یار تو برمی گردد
خوب می شد اگر او چند قدم می آمد
خوب می شد اگر او تا به حرم می آمد
تا علی اصغر تو تشنه نمی مرد حسین
تا رقیه کمی افسوس نمی خورد حسین
راستی دختر تو...دختر تو...شرمنده
زجر...سیلی...رخ نیلی...سرتو شرمنده
وای از دختر و از یوسف بازار شدن
وای از مردم نا اهل و خریدار شدن
سنگ هایی که پریده است به سوی سر تو
چه بلایی که نیاورده سر خواهر تو
سرخی چشم خبر می دهد از دل خونی
وای از آن لحظه که شد چوبه ی محمل خونی
# مجید تال
🕳️صلی الله علیک یااباعبدالله 🕳️
اربعین
آمدم از سفر و جز غمم احوال نبود
این چهل روز کم از غصه ی چل سال نبود
با سرت بودم و فکر بدن ات می کُشتم
کاش آنروز نمی دیدم و پامال نبود
دم دروازه ی ساعات عجب بزمی بود
کاشکی دور و برم اینهمه جنجال نبود
پیر شد زینبت از بس به سرت سنگ زدند
ورنه این خواهرت آنقدر کهنسال نبود
چوب را زد به لبت یاد لبت افتادم
هیچ کس فکر من و گریه اطفال نبود
خیره شد سمت سکینه ، نفس ام بند آمد
این یکی فکر بدی داشت....نه خلخال نبود..
خسته ات می کنم اما ز سفر برگشتم
چه بگویم خبر از زینب و اجلال نبود
جای شکر است که برگشتم و دیدم امروز
بدن کوفته ات گوشه گودال نبود
# مهدی صفی یاری
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
آورده هرم آه بلا بر سرم حسین
بنشانده بر مزار تو خاکسترم حسین
آهسته گویمت که علمدار نشنود
کن یک نظر که خواهر بی معجرم حسین
دستی برون بیار ؛ تو دستی بکش ببین
مجموع خط کوفی بر پیکرم حسین
از گوشوار و معجر و خلخال ها مپرس
چیزی نمانده در بر اهل حرم حسین
هرجا که دست صاعقه رنگ طمع گرفت
کردم سپر برای تو برگ و برم حسین
این رد ریسمان اسیری به دست من
ارث و هویتی است که از حیدرم حسین
با نوحه های حنجره زخمی ام هنوز
بر سینه می زند زغمت مادرم حسین
شکر خدا شکسته سرم، سرشکسته، نه!!
خواهر شدم فدای سر تو سرم حسین
نقش بر آب زحمت زینب شده حسین
شرمنده از امانتی دخترم حسین
#سعید_محمدی
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
بعد از تو ، من هماره اذیت شدم حسین
با داغِ بیشمـــــاره اذیت شدم حسین
شام دهــم که سوخت خیامِ مخدرات
در آتش و شــــراره اذیت شدم حسین
یک لشگـــــرِ حرامی و زنهــای بی پنـاه
زینب نداشت چاره ، اذیت شدم حسین
دیدم کـــه می دوَند پیِ دختـــران تو
دنبـال گــوشـواره ، اذیت شدم حسین
در قتلگاه ، شمــر سرم داد می کشیــد
می زد مرا دوباره ، اذیت شدم حسین
بــاتــازیــانه کــرد جدا خواهـر تو را...
از جسم پاره پاره ، اذیت شدم حسین
دیدم رباب نیمهی شب حرف می زند
با رأس شیر خواره ، اذیت شدم حسین
دیدم که دختران تو خوابیده تا سحر
بر روی سنگِ خاره ، اذیت شدم حسین
بازار شام ، کوی یهودی ، در ازدحام
با اینهمه نظاره ، اذیت شدم حسین
در مجلس یزید میــــان حرامیــــان
من بالباس پاره ، اذیت شدم حسین
آن مرد نانجیب کنار سرت نمود
بر دخترت اشاره ، اذیت شدم حسین
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#امام_حسین_اربعین
#اربعین #مشایه
#دوبیتی
به هر خاکی ، که دل سر زد ، بهشت است
تمام "رفت یا آمد" بهشت است
نجف تا کربلا تنها مسیری است
که آنجا " مبدا و مقصد " بهشت است
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
سحر چون پیک غم از در درآید
شرار از سینه، آه از دل برآید
درای کاروانی از وطن دور
به گوش جان ز دیوار و در آید
گمانم کاروان اهلبیت است
که سوی کعبهٔ دل با سر آید
گلاب از چشم هر آلاله، جاریست
که عطر عترت پیغمبر آید
پس از یک اربعین اندوه و هجران
به دیدار برادر، خواهر آید
همان خواهر که غوغا کرده در شام
همان ریحانهٔ پیغمبر آید
همان خواهر که با سِحر بیانش
به هر جا آفریده محشر آید
همان خواهر که کس نشناسد او را
به باغ لالههای پرپر آید...
اگر از کربلا، غمگین سفر کرد
کنون از گَرد ره، غمگینتر آید
نوای «وای وای» از جان زهرا
صدای «های های» حیدر آید
از این دیدار طاقتسوز ما را
همه خون دل از چشم تر آید
غمآهنگی به استقبال یک فوج
کبوترهای بیبال و پر آید
بیا با این کبوترها بخوانیم
سرودی را که شام غم سرآید:
«شمیم جانفزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید
گمانم کربلا شد عمه! نزدیک
که بوی مُشک ناب و عنبر آید
به گوشم عمه! از گهوارهٔ گور
در این صحرا، صدای اصغر آید
مهار ناقه را یک دم نگهدار
که استقبال لیلا، اکبر آید
ولی ای عمه! دارم التماسی
قبول خاطر زارت گر آید،
در این صحرا مکن منزل که ترسم
دوباره شمر دون با خنجر آید»
#محمد_جواد_غفور_زاده #شفق
#مرحوم_جودی
#امام_حسین_مناجات
امید آخر دل های بی قرار حسین
مرا هزار امید است و هر هزار حسین
به کوه امنیت و بندگی رسید سریع
به کشتی توهرآن کس که شدسوار حسین
تویی که شان نزول تبارک الهی
خدا به خلقت تو کرده افتخار حسین
خدا به طالع ما مهر نوکری زده است
به غیر نوکریت نیست کار و بار حسین
غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم
گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین
گناهکارم و در بین خلق محترمم
غلامی تو به من داده اعتبار حسین
ازاین محبت واین عشق واین حسینیه ها
هزار شکر که لایمکن الفرار حسین
اگرحبیب به عشقت دوبارجان داده ست
هزار جان بده تا من هزار بار حسین
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
آنچه از من خواستی با کاروان آوردهام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آوردهام
از در و دیوار عالم فتنه میبارید و من
بیپناهان را بدین دارالامان آوردهام
اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدینجا با فغان آوردهام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آوردهام
قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوشتر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آوردهام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام
تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آوردهام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشهای از درد دل را بر زبان آوردهام
#محمدعلی_مجاهدی
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
از فراق من و دلدار چهل روز گذشت
از شب آخر دیدار چهل روز گذشت
از همان شب که زن و بچه ی دلخونت را
من شدم قافله سالار چهل روز گذشت
از شبی تلخ که همراه یتیمان بودم
وسط شعله گرفتار چهل روز گذشت
از شب شام غریبان که زمین می افتاد
پسرت با تن تبدار چهل روز گذشت
از غروبی که تنت زیر سم مرکب رفت
من شدم بی کس و بی یار چهل روز گذشت
از غروبی که دو تا دخترکانت مردند
پشت یک بوته ای از خار چهل روز گذشت
وای بر من ، ز شب غارت معجرهامان
دور از چشم علمدار چهل روز گذشت
از جسارت به من و هلهله ی نامردان
وسط کوچه و بازار چهل روز گذشت
از قد خم شده و موی سپیدم پیداست
چه بر این سینه ی خونبار چهل روز گذشت
من که یک روز جدا از تو شدم ، پژمردم
باورم نیست که این بار چهل روز گذشت
تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی
که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت
#محمود_مربوبی
#امام_حسین_مناجات
دل ما دلشدگان وقف غم توست حسین
خانه ی مادری ما حرم توست حسین
همه مدیون نفس های تو هستیم فقط
نفسی هست اگر از کرم توست حسین
من اگر هیچ نلرزد دلم از طوفان ها
تکیه ام شانه ی سبز علم توست حسین
سربلندم که فقط پیش تو سر خم کردم
هستم آزاده و این لطف کم توست حسین
من حبیبت نشدم کاش ظهیرت باشم
جان من پیش کشی بر قدم توست حسین
بعد پیراهن خونین تو ای لاله ترین
"پرچم سرخ نشان حرم توست حسین"
سوره ی یوسف زهرا چه مقطع شده ای
کمر عشق خم از قد خم توست حسین
#حسن_کردی
#اربعین
#فراق
دلــــم تنگ است ، دلتنگ حـرم هستــــم خدا داند
که می داند چه حالی دارم آقاجان ، که می داند؟
بلی ، آلـــــــوده هستـــم جای من کرببلایت نیست
ولی ارباب جرم بنــده را بخشـــــــوده می خواند
اگـــر فـــرزند خوبی هم نبـــودم که نبـــودم، لیک
پـــدر فــــــرزند بد را هم ز پیش خـــــود نمی راند
خلاصه باتمــــامِ روسیـــــــــــــــاهی دوستت دارم
که می داند چگونه دوستت دارم ، که می داند؟
#محمدعلی_قاسمی
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_اربعین
#اربعین
ای امام وای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
نیست در این راه باکی، عاشقت سر می دهد
روزیِ این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
#سعید_نسیمی
#امام_حسین_مناجات
#اربعین
از درک بشر جداست ماشاالله
چون مشتریش خداست ماشاالله
خاک حرم کعبه حرام است به ما
خاک حرمش شفاست ماشاالله
بیچاره کسانی که ندارند اورا
ارباب حسین ماست ماشاالله
فرمود که زیر قبه شاه شهید..
حاجات همه رواست ماشاالله
کشتی حسین از ازل بر آب است
او ناجی انبیاست ماشاالله
سنگ از درو دیوار ببارد هرروز
بزم غم او به پاست ماشاالله
دست کرمش پر است شکرا لله
دورش چقدر گداست ماشاالله
تکلیف دلم میان عباس و حسین
یک بام و دوتا هواست ماشاالله
مارا دم مرگ در بغل میگیرد
آنقدر که با وفاست ماشاالله
در لشکر اربعینی او هستیم
فرمانده کربلاست ماشاالله
با این همه زخم باز زیباست حسین
زلفش روی نی رهاست ماشاالله
#سید_پوریا_هاشمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
آمدم! زانو زدم گریان؛ کنار پیکرت
تازه شد داغ بلایایی که آمد بر سرت
ردّی از خونِ تو بر خاک و هنوز افتاده است؛
نیزه هایی سرشکسته...سنگ ها...دور و برت
مانده حسرت بر دلم ایکاش برمیداشتم
از قفایت نیز چندین بوسه مثلِ حنجرت
میسپردی کاش با دستِ خودت دستِ رباب...
تا نمی افتاد دستِ دیگری انگشترت
آتشی در سینه دارم بس که هنگام وداع
حالت بغض ِ حسن(ع) را داشت بغض ِ آخرت
خواهری کردم برایت؟ یا که نه؟! روز دهم
سعی کردم که نباشم از سیاهی لشکرت
راستی دروازهٔ ساعات خیلی بد گذشت
بیشتر آنجا که رقصیدند پیش ِ خواهرت
شد سرازیر از نگاهم اشک، تا جریان گرفت-
قطره اشکی بر ستونِ نیزه از چشم ترت
هیچ از حال پسرهایم نپرسیدم، تو هم
شک ندارم که نمیگیری سراغ از دخترت!
#مرضیه_عاطفی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
چشم هایت به همه گفت بیا الّا من
باز شد حاجت یک عدّه روا الّا من
مادرت داده براتِ همه را میدانم
کرده در حقّ همه خلق دعا؛ الّا من
باز هم برگ براتم به کناری افتاد
وعده گاه همه شد کرب و بلا الّا من
دستِ من خالی و از پیش نگاهم رفتند
از نجف تا به حرم٬ خیلِ گدا الّا من
دردم این بود که زائر شوم و خیلی ها
با دعای تو گرفتند شفا الّا من
بارها گریه کنان از کرمت پرسیدم؛
حرمت داشت برای همه جا... الّا من؟!
من به جا ماندن از این قافله عادت دارم
بطلب! عیب ندارد همه را... الّا من!
#مرضیه_عاطفی
▪️نوحه به سبک همه جا کربلا▪️
اي برادر ببين خسته و دلغمين
آمده خواهرت بعد يك اربعين
ياحسين
خيز و از جا اخا كه زشام بلا
تن زخم و كبود شده سوغات ما
ياحسين
شد به لب جان من آه سوزان من
ميزدي دست وپا پيش چشمان من
ياحسين
آمده خواهرت از سفر در برت
غرق خون ديدمت واشده حنجرت
ياحسين
خسته ام از جفا چه بگويم تو را
دخترت مانده در كنج ويرانه ها
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
ما سر نهاده ایم روی زانوی فراق
با روح زخم خورده و قلبی پر اشتیاق
بغضی که مانده بین گلو اشک کال ماست
ابر شکست خوردهی در حسرت عراق
این طفل ناخلف که دم در نشسته را
من مطمئن شدم پدرش کرده بود عاق
اما همینکه ما در این خانه آمدیم
از لطف فاطمه ست، نه از روی اتفاق
هرگز نمانده تابش خورشید پشت ابر
هرگز نمانده روشنیِ ماه در مُحاق
پرواز میکنیم که مارا بغل کنی
تکثیر می شویم در آیینهی رواق
با فطرسیم در همه ی شهر هم مسیر
در موکبیم با خودِ جبریل هم اتاق
هرکس رفیق توست ، یقیناً رفیق ماست
با هرکه غیر توست نداریم انطباق
فتوای عالمان دروغین به قتل توست
علامه های صاحب عمامهی نفاق
آه از هزار و نهصد و پنجاه رد خون
نازل شده به جسم تو آیات انشقاق
#احمد_ایرانی_نسب
امید به #زیارت_اربعین
زخمی نشاند بر جگر پارهپارهام
با اینهمه به فکر وصالی دوبارهام
هرکس که دید حالِ مرا گریهاش گرفت
بیچاره من! هنوز به دنبالِ چارهام....
#نفیسه_سادات_موسوی
#اربعین_حسینی
#امام_زمان_عج
#جامانده
چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ...
و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ...
چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد
چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد
نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم
دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد
میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه
پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد
شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته
اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ...
تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند
تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد
همین که اذن دخول از لب تو جاری شد
همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد...
بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان
بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد
#روح الله قناعتیان
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا
میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا
یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد
شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد
یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم
گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم
کارِ ما، نالۀ یابن الحسنِ تنها نیست
آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست
ما که از کشتۀ بی غسل و کفن میگوئیم
با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم
ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود
همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود
ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست
تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست
کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود
«نگذاریم دگر واقعه تکرار شود»
مَردِ میدان عمل، پای ولی میماند
در رکابِ سپهِ سید علی میماند
پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ
نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ
ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم
«نَـه» به هر لایحۀ بی سر و پا میگوئیم
با شما دوست و با دشمن تان در حربیم
آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم
مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد
اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد
تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم
کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم
ما ز تو ، غیر ترا هیچ نخواهیم بیا
جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا
#محمود ژولیده
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
اشک است همدم دلِ هجرانکشیدهها
آخر سپید شد به رهِ تو چه دیدهها
روزی اشک ما همه در چشمهای توست
ای نالهدارِ تنگِ غروب و سپیدهها
تو ناز کن لیلی خیمهنشینِ عشق
نازِ تو میکشند گریباندریدهها
میگفت عاشقی که تو را در بغل گرفت
مائیم و اشک حسرتی و این شنیدهها
آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر
چشمانتظار تو همه قامتخمیدهها
ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا
ما را دعا کنی وسط برگزیدهها
تا میشویم لحظهای دلتنگ کربلا
دل را حرم کنیم به این اشک دیدهها
ره وا کنید قافلهسالار میرسد
زینب برای دیدن دلدار میرسد
#قاسم نعمتی
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
کنون که بال زدم در دیار شیدایی
مسلم است برایم تو نیز اینجایی
چه کربلاست که وقتی خداست زائر آن
تو در معیت اجداد خویش می آیی
تو و حرم، سفر اربعین، شب جمعه
برای هر کسی امشب شبی ست رویایی
به ما نگاه کن ای ساحل نجات بشر
تو را طلب کند این دیده های دریایی
کجا سیاه، به تن کرده ای غریبانه
کجا به سینه خود می زنی به تنهایی
اگرچه فاطمه در بین قتلگاست ولی
دلم گواست تو امشب کنار سقایی
#محمد بیابانی
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بیقرار و بیتابند
دست و پای تو را که میبوسند
دیدن تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
خواستم تا ببینمت در خواب
به نگاهم اجازه داده نشد
خواستم تا به کربلا بروم
با رفیقان خود پیاده، نشد!
بین آن کاروان و جمعیت
چه کسی با تو همقدم شده است؟
خوش به حال کسی که با گریه
با شما راهی حرم شده است
در حرم روضهخوان خودت هستی
روضهی کاروان جان بر لب
بین روضه بلند میگویی:
به فدای تو عمهجان زینب...
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه غریب بیکفنم
باز شد بغض عمهی سادات
به زمین خورد از سر محمل
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
خواست تا درد دل کند اما
مگر این گریهها امان میداد
یک نگاهی به دور خود انداخت
سر خود را فقط تکان میداد
السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا عطشان
السلام علیک یا بن علی
السلام علیک یا عریان
ای برادر نمیبرم از یاد
که چگونه به خاک افتادی
زیر گرمای آفتاب آن روز
با لب تشنه، خسته، جان دادی
ای برادر نرفته از نظرم
اکبرت را که ارباً اربا شد
بعد عباس میر لشکر تو
پای دشمن به خیمهها وا شد
به خدا ای عزیز لبتشنه
داغ یک قطره آب کشته مرا
بین این گریههای اهل حرم
گریههای رباب کشته مرا
غرق گریه رباب میگوید
که دل پاره پاره را بردند
با سهشعبه به روی دست پدر
طفلک شیرخواره را بردند
پسرم با خیال تو هر شب
دست بر سینه میفشارم من
گرچه ماندم خجالتت آنروز
ولی امروز شیر دارم من
گریه را کم کنید دخترها
کمی آرام اصغرم خواب است
گل نازم علی علی لا لا
مادرت چهل شب است بیتاب است
#مجتبی شکریان
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا
موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا
با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین
شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا
بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع)
چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا
یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان
بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا
تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او
با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا
یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان
بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا
هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر
از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا
از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود-
غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا
بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب
با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا!
#مرضیه عاطفی
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
چشمِ ما عمریست ای آقا بر این در مانده است
مثل رؤیا فکرِ دیدار تو در سر مانده است
نیست جز یاریِ تو ، منظورِ ما از دیدنت
آرزوی یاری اَت بر قلب نوکر مانده است
با تحیُّر گاه گاهی چهرهها را بنگرم
چشم ها خیره به هر روی منور مانده است
در پیِ رخسار تو، سرها پریشان خاطرند
از جدائیهای تو، دلها مکدّر مانده است
کاش روزی شیعۀ دلخواه تان باشیم ما
رتبۀ ایمانمان از درکِ تو درمانده است
کسبِ ما در نزد تو چون پینه دوزی هم نشد
وعدۀ دیدار ما تا کِی مقدر مانده است
این چه سودائی است با خود کرده ام در عاشقی
از تو گویم لیک، فکرم جای دیگر مانده است
عده ای رفتند تا مقتل ز هیئتهای تو
چشم مامبهوت بر محراب و منبر مانده است
هان! شهیدان، راهِ صد ساله به یکشب رفته اند
دل هنور از راهِ خوبان صد برابر مانده است
کربلا راهِ مرا نزدیک کرده با شما
از میانبُر آمدم، یک دَم به لشگر مانده است
وعدۀ ما شد ستونِ آخرِ راهِ نجف
اربعین تا کربلا یک دیدۀ تر مانده است
#محمود ژولیده
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم
باز هم درمانده ام خوردم زمین دلواپسم
دل به بیگانه سپردم قسمتم آخر نشد
تا که باشم باتو یک شب همنشین دلواپسم
بسکه از تو دور ماندم شاهدی آخر دلم
با ریا و بی حیایی شد عجین دلواپسم
بد ضرر کردم که وابسته به این دنیا شدم
تیره شد قلبم که حالا این چنین دلواپسم
شهر پر شد ازگناه و بی تفاوت مانده ام
وای بر من که ندارم دردِ دین دلواپسم
دربه رویم باز کن آقا که غیر از خانه ات
دائما شیطان نشسته در کمین دلواپسم
میشود لطفی کنی آقا بگویی میرسی
در کنارم لحظه های واپسین دلواپسم
تو فقط دست مرا بگذار در دست حسین
راهی ام کن کربلا در اربعین دلواپسم
#روح الله پیدایی
#امام_زمان_عج
#اربعین_حسینی
غمی که اشک مرا در عزای هجران ریخت
درون سینه ی من "آه" را دوچندان ریخت
شبی ز شرح فراقت به ابرها گفتم
سحر نیامده دیدم چقدر باران ریخت
عزیزکردهی عالم هنوز در چاه است
چه اشکها که از این داغ،پیرِ کنعان ریخت
هنوز لیلیصحرانشین عزادار است...
چقدر چشم تو خونگریه در بیابان ریخت
بساط کاسبی روزگار..،جذبم کرد
همین که سکّهی "شُبهه" به دخل دکّان ریخت
حرام باد حلالی که از تو دورم کرد
"شکمپرست شدن"..،نقشه ای که شیطان ریخت
به پیش چشم تو صدبار دست من رو شد
تمام آبروی نوکرت بهقرآن ریخت
گناه کردم اگر..،جان "مادرت" بُگذَر
به حقِّ یاس کبودی که بین گلدان ریخت
تمام ثروت سائِل دو قطره اشکش بود...
هزار شکر که پشت درِ کریمان ریخت
سری به روضه ی ما هم بزن..،تو را به حسن ع
همان کریم که در کامِ کَلب هم نان ریخت
قسم به قاسم او گرچه غرق غم هستیم
حسن اراده کند،اربعین حرم هستیم
#بردیا محمدی
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
اربعینی است که من بی کس و تنها ماندم
با دل خسته ی خود همدم غم ها ماندم
خودم اینجا و دلم در به در مشّایه
باورم نیست که یک بار دگر جا ماندم
#اسماعیل_شبرنگ
🕳️صلی الله علیک یااباعبدالله 🕳️
اربعین
ای امام وای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
نیست در این راه باکی، عاشقت سر می دهد
روزیِ این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
اثر کربلایی سعید_نسیمی