✅ #چند_دقیقه_مطالعه
🔸 بررسی محتوای کنایههای غزلیات منزوی
🌐 https://dehkhoda.karaj.iau.ir/article_533135.html
🌐 http://ensani.ir/fa/article/download/441273
🔹 #چکیده
#کنایه یکی از مهمترین و تأثیر گذارترین عنصرهای زیبایی سخن است که اکثر شاعران به آن توجه داشته و به تناسب سخن خود از آن بهرهی کافی برده اند. یکی از این شاعران #حسین_منزوی است؛ او که خود، به خوبی زبان را میشناسد و با زبان نرم و لطیف شعرش دل و جان مخاطبش را #تسخیر میکند، برای ارتباط بیشتر با خواننده، کنایه را نیز به طرز ماهرانه، به خدمت کلام میگیرد. در بررسی غزلیات #منزوی، به این نکته پی میبریم که او سنتهای بومی و کهن و آداب و رسوم و باورهای عامه را خوب میشناسد و با استفاده از آنها و آمیختن این باورهای دیرینهی کهن سرزمینمان، با زبان امروزی توانسته کنایههای بسیار زیبایی خلق کند که نه تنها به پیچیدگی کلامش منجر نشده، بلکه زبانِ گیرا و دلنشین او را مردم پسندتر ساخته است. جان مایهی کنایههای منزوی، مسایل سیاسی و اجتماعی و عاطفی و در مواردی مربوط به زندگی روزمره است که برخی از فرهنگ گذشته وام گرفته شده و برخی دیگر مربوط به فرهنگ #معاصر است. این مقاله میکوشد تا زاویهای از زوایای #کنایات منزوی را که با #اندامهای_بدن پیوند دارد واکاوی نماید.
@jargeh
#قطار میرود
تُو میروی
تمامِ ایستگاه میرود
و #من چهقدر سادهام
که سالهای سال
در انتظارِ #تو
کنارِ این قطارِ رفته ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاهِ رفته
تکیه دادهام...
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
#قیصر_امینپور
(۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ - ۸ آبان ۱۳۸۶)
@jargeh
پیاله گیر ز دستم که رفت کار از دست
#کرشمه_بازی ساقی ز مَـن رُبـود مَـرا
#اقبال_لاهوری
🌐 مطالعهی کتابِ «ستارهی شرق»؛ زندگی و اندیشههای محمد اقبال لاهوری
@jargeh
شب که جوی نُقرهی مهتاب
بیکرانِ دشت را دریاچه میسازد،
من شراعِ زورقِ اندیشهام را میگشایم در مسیرِ #باد؛
شب که آوایی نمیآید
از درونِ خامُشِ نیزارهایِ آبگیرِ ژرف،
من امیدِ روشنم را همچو تیغِ آفتابی میسُرایم #شاد؛
شب که میخواند کسی نومید
من ز راهِ دور دارم چَشم
با لبِ سوزانِ خورشیدی که بامِ خانهی همسایهام را گرم #میبوسد؛
شب که میماسد غمی در باغ
من ز راهِ گوش میپایم
سُرفههایِ #مرگ را در نالهی زنجیرِ دستانم که #میپوسد .
▪️ زندانِ موقتِ شهربانی
▪️ ۱۳۳۲ [هـ . ش]
#احمد_شاملو
🔘 شِراع: بادبان / زورق: کشتی کوچک، قایق
@jargeh
گفتم به پیشِ تیرِ غمَت دل سپر کنم
پیکانِ #غمزهی تُـو ز پـولاد بگـذرد
بر هر که بُگذری بِبری جانش ای عجب
سروی و #سرو همچو تو #آزاد بگذرد
شیرینْ به ناز خُفته و در شرطِ عشق نیست
گـر خواب بـر دو دیـدهی #فرهاد بُـگذرد
#نزاری_قهستانی
🖼 آرامگاه #نزاری / #بیرجند
✔️ مجموعه مقالاتِ همایش ملی نقد و تحلیل زندگی، شعر و اندیشهی حکیم نزاری قهستانی، دانشگاه بیرجند، سال ۱۳۹۳
@jargeh
✔️ أُریدُ أَنْ لا أُرید ...
همه رنجها از آن میخیزد که چیزی خواهی و آن مُیسّر نشود؛
چون نخواهی رنج نماند...
📚 فیهِ ما فیه/ فصلِ سیام / #مولوی
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
زَنجیرِ صبرِ ما را بُگسَست بَندِ زُلفی بازارِ زُهدِ ما را بِشکست عشقِ خالی #خاقانی @jargeh
چون ماهِ عید جویم هر شب تُو را ولیکن
ماهی چُنان نبیند جوینده، جُز به سالی
#اوحدی_مراغهای
@jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
چون ماهِ عید جویم هر شب تُو را ولیکن ماهی چُنان نبیند جوینده، جُز به سالی #اوحدی_مراغهای @jargeh
از بهرِ دوست خواهم هم جان و هم جهان را
چون دیگران نباشم در بندِ جاه و مالی
#همام_تبریزی
@jargeh
هدایت شده از شعر هیأت
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
گنجایشت در سینۀ این خاکها نیست
باید تو را دستان پیغمبر بگیرد
هرکس مزار مادرش را آرزو کرد
باید سراغش را از این دختر بگیرد
بانو، رهایی را نمیخواهم که ننگ است
بیجذبۀ مهرت کبوتر پر بگیرد
قلب مرا از سینهام بردار، نگذار
دار و ندارم را کس دیگر بگیرد
دلواپس، اما دلخوشم، شاید که دستت
دست مرا هم لحظۀ آخر بگیرد
📝 #فاطمه_نوری
🌐 shereheyat.ir/node/1790
✅ @ShereHeyat
ملکوت است که در منظرِ من جلوهگر است
تُو بر آن باش که بَحر و بَر و شمس و قمر است
#حسن_حسنزاده_آملی
@jargeh
پُرسیدند که #تو خُدای را کُجا دیدی؟
گفت: آنجا که #خویشتن ندیدم.
📚 #تذکرة_الاولیاء/ #عطار_نیشابوری
@jargeh
✔️ تقطیع و تغییرِ مُرادِ گوینده
🔹 بُریدهای از شعرِ #نیما در این #عکسنوشته آمده، با القای حسِّ #مثبتِ «امید به آینده»؛ در حالیکه وقتی اصلِ شعر را به صورت کامل بخوانیم، متوجه میشویم #مقصودِ شاعر بیانِ «حسرتِ روزهای روشنِ گذشته و فرصتهای از دسترفته» است!!!
☁️ ☁️ ☁️ ☁️ ☁️ ☁️
خانهام ابریست
یکسره روی زمین ابریست با آن.
از فرازِ گردنه خُرد و خراب و مست
باد میپیچد
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواسِ من!
آی نِیزن، که تو را آوای نِی بُردهست دور از ره، کجایی؟
خانهام ابریست امّا
ابر، بارانش گرفتهست
در خیالِ روزهای روشنم کز دست رفتندم!
من به روی آفتابم
میبرم بر ساحتِ دریا نِظاره
و همه دنیا خراب و خُرد از باد است
و به رَه، نِیزن که دایم مینوازد نی، در این دنیای ابراندود
راهِ خود را دارد اندر پیش.
☁️ ☁️ ☁️ ☁️ ☁️ ☁️
#نیما_یوشیج
@jargeh
... و حق تعالی موسی صلوات اللّه علیه را بدین فرمود که: چون به قطع #منازل و گذاشتن #مقامات به محل #تمکین رسیدی، اسباب #تلوین از تو ساقط شد «فَاخْلَعْ نَعْلَیک (طه / ۱۲)» و «أَلْقِ عصاک (النّمل / ۱۰)»؛ نعلین بیرون کن و عصا بیفکن؛ که آن آلتِ #مسافت است و اندر حضرتِ #وصلت، وحشتِ #مسافت مُحال باشد.
📚 #کشف_المحجوب / #هُجویری
🌐 دربارهی هجویری
@jargeh
✔️ در انتظار #دندانپزشکی
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شِکَنِ #زلف تو تابی
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
ترسی که ببینند #خیال تو به خوابی
مشغولِ تُو را گر بگذارند به دوزخ
با یادِ تُو دردش نکند هیچ عذابی
یاران همه با یار و منِ خسته طلبکار
هر کس به سر آبی و #سعدی به سرابی
@jargeh
ای باد بوی یوسُفِ دلها به ما رسان
یک #نوبر از نهالِ دلِ ما به ما رسان
از زلفِ او، چو بر سَرِ زلفش گُذر کنی
پنهان بِدُزد موئی و پیدا به ما رسان
.....
ما را مُراد ازین همه یا رب وصالِ اوست
یا رب مرادِ #یا_رب ما را به ما رسان
#خاقانی
🌐 مطالعهی مقالهی کوتاهِ «اسمِ نورانی رب» / نشریه «خُلُق»
@jargeh
آمد برِ من یکدم، بُرد از #دلِ مَن صَد غَم
گفتم که همین یکدم؟! گفتا که همین باشد!
گفتم چه کنم با دل تا غم نبوَد در وی؟
گفتا غمِ من دارد، بُگذار #غمین باشد
چون دید که هُشیارم، رفت از برَم و میگفت
عاشق چو چُنان باشد، #معشوق چُنین باشد
شیرینْ سخنِ تلخَش شوری به جهان افکند
چون لبشکرین باشد، حرفش نمکین باشد
بر گِردِ سرَش گشتم، گفتا مَهل از دستم
عاشق چو شود خاتمْ، معشوقْ #نگین باشد
.
.
گویند ز این و آن تا چند #سخن گوئی
زانرو که دَر آن باشد زانرو که درین باشد
گَه مینگرم آن را گه مینگرم این را
چون جلوهگهِ حُسنش گه آن و گه این باشد...
#فیض_کاشانی
🌐 زندگی و شخصیت مرحوم ملامحسن فیض
@jargeh
نقل است که یک روز با جمعی میرفت؛ جماعتی جوانان میآمدند و فساد میکردند تا به لبِ دجله رسیدند؛
یاران گفتند: یا شیخ! دعا کن تا حق تعالی این جمله را #غرق کند تا شومی ایشان از خلق منقطع شود.
گفت: دستها بردارید.
پس گفت: الهی چنانکه در این جهان عیششان خوش داری، در آن جهانشان عیش خوش ده!
اصحاب به #تعجّب بماندند!
گفتند: خواجه ما سرِّ این #دعا نمیدانیم!
گفت: آنکس که با او میگویم میداند؛ توقف کنید که هماکنون سرِّ این پیدا آید؛
آن جمع چون شیخ بدیدند رُباب بشکستند و خَمر بریختند و لرزه بر ایشان افتاد و در دست و پای شیخ افتادند و #توبه کردند!
شیخ گفت: دیدید که مراد جمله حاصل شد، بی غرق و بیآنکه رنجی به کسی رسید!
📚 #تذکرة_الاولیاء/ #عطار_نیشابوری
🌐 دریافت کتاب: بازنویسی تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری به نثر ساده
@jargeh
✔️ یک صفحه از #رباعیات #مولوی در #دیوان_شمس
ما سوختگانِ عالَمِ توحیدیم
ما را سَرِ لٰا الهَ الّا اللّه است
@jargeh
▪️ شکستِ سکوت
من اگر دیوانهام
با زندگی بیگانهام
مَستم اگر یا گیج و سرگردان و مدهوشم
اگر بیصاحب و بیچیز و ناراحت
خراب اندر خراب و خانه بر دوشم
اگر فریادِ منطق هیچ تأثیری ندارد
در دلِ تاریک و گُنگ و لال و صاحبمُردهی گوشم
به مرگِ مادرم: مُردم
شما ای مردُمِ عادی
که من احساسِ انسانیِ خود را
بر سرشکِ سادهی رنجِ فلاکتبارتان
بیشبهه مدیونم
میان موجِ وحشتناکی از بیدادِ این دنیا
در اعماقِ دلِ آغِشته با خونم
هزار درد دارم
درد دارم ...
#کارو
@jargeh