کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
🔺 | کلینی و حوزه حدیثی قم | ✍ عبدالرضا حمادی سیدعلیرضا حسینی بعض از مستشرقین به اشتباه کلینی را مت
🔺| کلینی حوزه حدیثی قم|
بازنشر به مناسبت روز بزرگداشت شیخ کلینی (ره)
@konashmirrokni
کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
🔺 | ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق رازی کلینی محدث برجسته امامی | ✍ اتان کولبرگ مقاله مفید و مخت
▪️| مقاله اتان کولبرگ درباره کافی و جناب کلینی (ره) |
بازنشر به مناسبت روز بزرگداشت شیخ کلینی (ره)
@konashmirrokni
کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
🔺 تصحیح و ترجمه « رسالة فی الکافی » ▫️نوشتهمرحوم آقابزرگ تهرانی در این رساله کوتاه، بطور یکجا میش
🔺 | "رساله فی الکافی" از آقابزرگ تهرانی (ره) |
بازنشر به مناسبت روز بزرگداشت شیخ کلینی (ره)
@konashmirrokni
🔺 نکتهای درباب "کلینِ" شیخ کلینی:
| تعلیقهای بر یادداشت اخیر آقای دکتر خامهیار|
چندی قبل در روز بزرگداشت شیخ کلینی (ره) از استاد گرامی آقای دکتر خامهیار خواستم تا نتیجه تحقیقاتشان درباب مقبره منسوب به پدر جناب کلینی در کلین فشاپویه(حسنآباد تهران) را به اختصار مکتوب نمایند. ایشان هم قول دادند که چنین کنند.
شب گذشته این قول عملی شد و ایشان در صفحهای که متکفل انعکاس تلاشهای علمی ایشان است، به اختصار نظر خود را مرقوم فرمودند. در این متن دقیقه مهمی نهفته بود که بنده به اختصار به استقبال آن میروم؛
آقای دکتر خامهیار در نوشته خود موطِن جناب کلینی را کلینی غیر از کلین امروزی معرفی میکنند. کلینی که در منطقه پاکدشت امروزی واقع است در مسیر ری به خراسان واقع بوده؛ و این نکته مهمی است: یعنی واقع در مسیر مشایخ و محدثین خراسانی بوده است.
این قرینه تاریخی اگر در کنار قرائن درونی کتاب کافی قرارگیرد اهمیت خود را بیشتر آشکار میکند. ما میدانیم که جناب کلینی(ره) به خلاف بسیاری از معاصرین قمیِ خود به فضل بن شاذان نیشابوری طریقی داشتهاند و بیش از ۶۰۰ روایت را به واسطه #محمد_بن_اسماعیل از جناب فضل حفظ و نقل نمودهاند. جناب صدوق و مخصوصا مشایخ بزرگ بغداد (نظیر شیخ مفید، ابوالعباس نجاشی و شیخ طوسی) بخش اعظم تراث خراسانی را بهواسطه کلینی ثبت و ضبط و نقل نمودهاند. اینها همه گواهی است بر مراوده جناب کلینی با سنت شیعیان خراسان؛ مراودهای که مشایخ قمی (بهجز شیخ صدوق که خود سفرهایی به آن خطه داشتهاست) ، ظاهرا از آن بهرهای نداشتهاند.
بنابراین احتمالی که دکتر خامهیار در متن خود منعکس کردهاند میتواند ما را در فهم منابع و زمینه تاریخی شکلگیری کتاب کافی راهنمایی کند. لازم است این زمینهها با تمرکز بر بازشناسی مراوده کلینی با سنتهای مختلف علم امامیه مطالعه و بازشناخته شود.
از اقای دکتر خامهیار عزیز بهخاطر اجابتی چنین دلالتآمیز متشکر و ممنونم.
#شیخ_کلینی
[متن مختصر ایشان را اینجا بخوانید] 👇
https://www.instagram.com/p/CPNYFVMhtJ1/?utm_medium=copy_link
#موقت
🔺در پاسخ به سوالات مکرر دوستان عرض میکنم:
▪️مجددا صفحه شخصی بنده در اینستاگرام از دسترس بنده خارج شدهاست و احتمالا بهزودی مانند صفحه پیشین حذف خواهدشد. یادداشتها و مطالب اندکی که در آن صفحه قرارداشت در جای دیگری موجود نیست. انشاالله برخی یادداشتهای آن صفحه (نظیر یادداشت مربوط به بحث ولایتفقیه در منظر آیتالله مصباح) بعدها تفصیلا منتشر خواهند شد؛ اما فعلا نسخه پشتیبانی از آنها در دست نیست.
ملتمس دعای دوستان و برادران هستم.
@konashmirrokni
▪️از آنجایی که تلاشها برای بازگرداندن صفحه پیشین اینستاگرام ناکام ماند لاجرم صفحه تازهای در اینستاگرام راهاندازی کردم:
👇
https://www.instagram.com/p/CPdjKPDhF4H/?utm_medium=copy_link
@konashmirrokni
1_963257195.pdf
3.02M
🔺|مقاله : تضارب آرا رجالی امام خمینی و آیتالله خوئی در خصوص محمد بن اسماعیل نیشابوری|
نوشته: مهدی بیاتمختاری
▪️در مقاله فوق نویسنده به بررسی و داوری رای رجالی مرحوم ایتالله خوئی (ره) و مرحوم امام خمینی (ره) در مورد جناب محمد بن اسماعیل -از مشایخ جناب کلینی- پرداخته است. بهطور کلی تحقیق خوبی است در مورد جناب محمد بن اسماعیل.
اما در نهایت نویسنده موفق نشده است مبنای رجالی امام را بازشناسی کند. گرچه نتیجه او با رای امام موافق افتاده، اما روش او دستآخر روشی تاریخی است و چیزی از روش و مبنای رجالی امام و درک کلی امام از علمالرجال بیان نشده است.
#محمد_بن_اسماعیل
#مشایخ_جناب_کلینی
#امام_خمینی ره
@konashmirrokni
🔺|خمینی را مثل امام آوردند|
[گزارش ساواک از سخنرانی امام در عصر روز عاشورا (۱۳ خرداد ۱۳۴۲)]:
"چند نفر از اشخاص فهمیده که در قم بوده و مراجعت کردهاند اظهار میدارند روز عاشورا عصر خمینی به مدرسه فیضیه قم آمد. جمعیت تمام صحن مدرسه فیضیه، صحن بزرگ حضرت، میدان جلوی صحن و صحن مسجد اعظم را گرفتهبود: تمام پشتبامها پر از جمعیت بود که غالبا از شهرستانها آمده بودند. تعداد جمعیت را در حدود دویست هزار نفر بیان میکنند و اظهار میداشتند در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشدهاست. دوازده بلندگو در مسجد اعظم، مدرسه فیضیه و صحن بزرگ، جلوی میدان نصب کرده بودند و برای این که دولت برق را خاموش کردهبود یک موتور آوردهبودند، و با استفاده از برق آن بلندگو کار میکرد. خمینی را مثل امام وارد کردند و تمام جمعیت آنچنان صلوات میفرستادند که تا دو کیلومتر صدای آن میرفت."(مرکز اسناد. سند شماره ۹۱ - ۷۹۴ )
در همانسال بعد از واقعه نیمه خرداد کتابی از محمدرضا حکیمی منتشر شد که در آن لقب امام برای حاجآقا روحالله بهکار رفته بود. برخی گفتهاند این قدیمترین متنی است که این لقب در آن آمده. ظاهرا اسناد ساواک در این قضیه اقدم مکتوبات باشد. چقدر امامت این مرد ظاهر و آشکار بوده که حتی مخالفین در وجناتش "امامت" را مشاهده میکردهاند. این گزارش مربوط به ۱۳ خرداد است؛ ظاهرا امامتش در این روز بر تاریخ و مردمانش جلوه کرد. سالروزش گرامی و گرانقدر است؛ به حدی که باید از آن و وقایع چند روز بعدش "انتظار فرج" داشت!
https://www.instagram.com/p/CPq37xLB2kg/?utm_medium=copy_link
@konashmirrokni
Ú©Ø´Ù_ الاسرار.pdf
22.04M
🔺|فایل کتاب کشف اسرار - امام خمینی (ره)|
▪️کتاب کشف اسرار امام شاید اولین نوشته سیاسی امام باشد. نایاب است و دیگر چاپ نمیشود. دوستان بسیاری به دنبال آن بودند، به همین جهت لازم دیدم فایل آن را در اختیار قرار دهم.
#امام_خمینی
@konashmirrokni
هدایت شده از بسیجدانشجویی دانشگاهعلامه طباطبایی تهران
4_5926807993759828416.pdf
1.36M
📰 شماره ششم نشریهی کلمه
#نشریه_کلمه
🆔 @bsjatu
کُنّاش | حمیدرضا میررکنی
📰 شماره ششم نشریهی کلمه #نشریه_کلمه 🆔 @bsjatu
🔺 |جمهوری اسلامی به مثابه تقدم مردم بر مردم|
✍ حمیدرضا میررکنیبنادکی
در این یادداشت به بهانه ارجاعات متعددی که به یکی از بیانات مرحوم امام صورت میگیرد، به بازخوانی مناسبت جمهوریت-اسلامی پرداختهام.
آن ارجاع یک سوتفاهم و بدفهمی است. ما این مطلب را در این نوشته مفصّل تبیین کردیم.
این یادداشت به عنوان آخرین متن نشریه دانشجویی کلمه در این شماره منتشر شدهاست.
@konashmirrokni
🔺|چهره عالِم در سنت علم شیعی|
درآمدی آرام به طرح ولایتفقیه امام خمینی(ره)
✍ حمیدرضا میررکنیبنادکی
▪️روزنامه فرهیختگان . صفحه اندیشه . ۲۷ خرداد ۱۴۰۰
- در نگارش این متن بسیار وامدار گفتوگوهای جاری در اندیشکده علم و سیاست فارسی هستم.
اینجا بخوانید 👇
https://www.google.com/amp/s/farhikhtegandaily.com/amp/55939/%25DA%2586%25D9%2587%25D8%25B1%25D9%2587-%25D8%25B9%25D8%25A7%25D9%2584%25D9%2590%25D9%2585-%25D8%25AF%25D8%25B1-%25D8%25B3%25D9%2586%25D8%25AA-%25D8%25B9%25D9%2584%25D9%2585-%25D8%25B4%25DB%258C%25D8%25B9%25DB%258C/
15_2081.pdf
273K
🔺|چهره عالِم در سنت علم شیعی|
درآمدی آرام به طرح ولایتفقیه امام خمینی(ره)
✍ حمیدرضا میررکنیبنادکی
▪️روزنامه فرهیختگان . صفحه اندیشه . ۲۷ خرداد ۱۴۰۰
@konashmirrokni
▪️|درباره یادداشت "چهره عالم در سنت علم شیعی"|
[این نوشته را به عنوان توضیحی برای انتشار متن در صفحه شخصیام نوشتم. بهواسطه لینک زیر آن پست در دسترس قرارگرفته است.]
✍حمیدرضا میررکنیبنادکی
در این نوشته به اختصار کوشیدهام مناقشاتی که حول ولایتفقیه است را از نقطه آرا و اختلافاتی فقهی به نقطه مهمتری ارجاع دهم. ولایتفقیه از کارکتر و شخصیت فقیه نیرو میگیرد، و نه صرفا آرا و استدلالاتی در درون دیسیپلینی به نام فقه. هر خوانشی از این طرح بدون در نظر داشتن آن چهره نیرومند، نفهمیدن ولایتفقیه است. البته عمده مناقشات مدرسی حول این نظریه در غفلتی تام نسبت به این "کارکتر" و "چهره" دنبال شدهاست.
در انتهای متن به دو صوربتندی موافق و مخالف از تئوری ولایتفقیه اشاره کردهام که امیددارم بعدها به طرح مفصلتری بیانجامد.
توضیح عکس: عالمی جوان در لباس رسولالله(ص)، سلاحی در دست و صورتی رو به مردم، در حال سخن گفتن. این تصویر توضیح دقیقی درباره کارکتر عالم شیعه است.
🔹توجه به تصویر زیر را از دوست گرامی آقای محمودی دارم.
https://www.instagram.com/p/CQat170BI91/?utm_medium=copy_link
🔺 #بازتاب
🔹 امروز متوجه شدم چند روز پیش متنی که با عنوان "چهره عالم در سنت علمشیعی" منتشر کرده بودم، در سایت و کانال "شبکه اجتهاد" بازتاب داده شده است. از گروه شبکه اجتهاد بخاطر لطفشان سپاسگزارم.
http://ijtihadnet.ir/%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%90%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C/
@konashmirrokni
هدایت شده از اجتهاد
💢درآمدی به طرح «ولایت فقیه» امام خمینی(ره)
✍️چهره عالِم در سنت علم شیعی؛ حمیدرضا میررکنیبنادکی
مرحوم امام در شروع درس خارج فقه خود در نجف اشرف، بهجای توصیههایی معمول در جلسات اول به درسخواندن و مودب بودن، به تفصیل درباره مسائل جهان اسلام و تکلیف سلاطین و علمای اسلام در قبال این مسائل سخن گفته بود. ممکن است سرسریخوانان این سخنرانی را بهعنوان جایی که «هنوز در آن درس فقه آغاز نشده» تلقی کنند، درحالیکه گویی این بیانات در نظر امام طلیعه «فقه» است. فقه بهمثابه یک علم با امور «واقعی» مواجه است و نه وهمی، فقیه قرار است در موضع حق و تحقق حق بایستد،
پس طلیعه درس فقه اتخاذ موضعی است از سر حق درباب «معضلات واقعی» مسلمین. در قدم بعدی امام شاگردان را متوجه همان چیزی میکند که اساس کنش و کار او و اساس شخصیت فقیه را شکل داده است؛ «مسئولیت: دسته دیگر که علماى اسلام هستند و مراجع عالیمقام هستند، آنها هم مسئولیتشان خیلى زیاد است؛ خیلى زیاد. شاید به یک معنا مسئولیت علماى اسلام از همهکس زیادتر باشد…» .
این تذکرات سالها بود که درحوزه نجف به گوش و زبان کسی نیامده بود؛ مگر درس فقه جای این حرفهاست؟! گفتهاند که: «تا مدتها در بیوت علما و مراجع و خانهی فضلای نجف، سر درس و بعد از درس، بحث طلاب و محصلین حوزه نجف راجع به صحبتها و موضعگیریهای امام بود».
👈 ادامه مطلب: https://b2n.ir/k42469
🆔 https://eitaa.com/ijtihad
فیلم: 🔺| گفتوگوی لایو: درباره مواجهه روحانیت با علم و سیاست در دوره مشروطه|
قرار بود این گفتوگو با حضور آقای مهاجرمیلانی منعقد شود. ایشان بهخاطر مشکلی فنی موفق به حضور نشدند. بنابراین این گفتوگو عملا به ارائه ایده بنده با عنوان "کارکتر روحانیت در عصر مشروطه" گذشت.
فیلم این گفتوگو را در صفحه اینستاگرامی برنامه زاویه ببینید 👇
https://www.instagram.com/tv/CSccjR4onM3/?utm_medium=share_sheet
▪️ تمثال منوّر محبوب ارض و سما، آبروی امت محمد(ص)؛ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی(رضوانالله تعالی علیه)
حکماً دلهای محبین در شب تاسوعا که عرفا متعلق است به حضرت عباس بن علی قمر منیر بنیهاشم(ارواحنا له الفدا)، خالی از یاد ایشان نباید باشد. باشد که ایشان هم در آن مقام عندیت نصیب و یادی به ما فقرا برساند.
@konashmirrokni
زیارت_عاشورا_با_نوای_حاج_قاسم_سلیمانی.mp3
6.14M
▪️زیارت عاشورا [با صدای سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی(رزقنا الله شفاعته)]
@konashmirrokni
هدایت شده از علم و سیاست فارسی
🔸حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ
عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ:
كَانَ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع خَاتَمَانِ نَقْشُ أَحَدِهِمَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ وَ نَقْشُ الْآخَرِ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ وَ كَانَ نَقْشُ خَاتَمِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع خَزِيَ وَ شَقِيَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع.
ترجمه:
🔸حضرت صادق از پدرش علیهما السلام نقل میکند که فرمود:
حسین ابن علی علیهما السلام دو خاتم داشت، بر یکی نقش بسته بود: «لا إله إلا الله عدة للقاء الله» [کلمه ی لا إله إلا الله توشه دیدار خدا است] و بر دیگری نقش بسته بود: «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ» [همانا خدا امر خود را به کمالِ انجام می رساند]؛ و بر خاتم علی ابن الحسین علیهما السلام نقش بسته بود: «خَزِيَ وَ شَقِيَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ» [خوار و شوم بخت باد کشنده حسین ابن علی]
🔸مأخذ:
الامالی (للصدوق) . المجلس السابع و العشرون. حدیث هفتم . در آغاز محرم سال 368 پس از بازگشت شیخ از مشهد
▪️
🔸علم و سیاست فارسی🔸
4_5848147424375212331.pdf
4.85M
🔺تسلیکالنفس | علامه حلی
[متن عربی و ترجمه انگلیسی تسلیکالنفس]
در انتخاب برخی معادلات انگلیسی شاید ترجمه دقت کافی را نداشته باشد. اما اصل کتاب از کتب کمیاب است و چه بسا فایل آن برای علاقمندان قابل استفاده باشد.
https://t.me/konashmirrokni
🔺|درباره مناقشات زیارتنامهای|
[در نقد مواضع آقای مظاهری و مواضع مشابه]
✍ حمیدرضا میررکنیبنادکی
▪️روز گذشته پیرامون قرائت زیارتنامه مرحوم امام امت(ره) در مراسم هیئت دولت حرفهایی زده شد. عمده سخنان از سنخ عقده گشایی بود و طبعا از دایره خواندن کنار میرفت. اما قلم برادر گرامی آقای محسن حسام مظاهری قلمی است خواندنی و به حسب عادت نوشته ایشان را خواندم. گرچه هر چه پیشتر میرفتم بر حیرتم افزوده میشد آن را تا آخر ادامه دادم تا شاید فرجی شود. اجمال آنکه نگارنده موضع آقای مظاهری را یکسره غلط میداند؛ و اما توضیح:
1. ما اجازه نداریم به صرف نپسندیدن یک چیز از سر انکار آن چیز برآییم. لازم است ابتدا در ماهیت و جوهره آن مطلب تامل و تعمّق کنیم. متن آقای مظاهری خالی از رعایت حتی اولیات ادبیات حکمی و فقهی حول مسئله زیارت است؛ فضلا از تامل و تعمّق!
مقدمتاً جملاتی از متن را میخوانیم؛ نوشتهاند:
"هیئت دولت طبق روال مرسوم رفته اند آرامگاه خاندانی آیت الله خمینی..."؛
این توصیف از حرم امام لاجرم توصیفی سویه دار و نادرست است. کسانی که به این حرم میروند قصد زیارت امامشان را دارند و نه خاندان امام! اینکه به مرور حسب وصیت اعضای این خاندان رفتهرفته این مکان شاهد حضور قبور دیگران باشد، اصل قصد زائر را خدشهدار نمیکند. آنجا حرم امام خمینی است؛ خوب است ایشان به احترام زائران این حرم دست کم ادب به خرج دهند و برای پیجویی مقاصد خود ماهیت اشیاء را قلب و تحریف نکنند. کاری که ایشان در این جمله کرده است، دقیقا همان قلب و تحریفی است که به غلط تولیت این حرم عزیز مرتکب شده است. البته پیدا است که ایشان صرفا در این متن از در توصیف برنیامده و آشکارا اغراض خود را در دل الفاظ جای داده است(ولاباس البته). اما به عنوان یک جامعه شناس عجیب است که درک زائر از این مکان را نادیده گرفته و صرفا متکّی به درک خود از این مکان، مناسک زائران را تحلیل کرده است!
2. در ادامه متن، این اغراض پای ادعاهای عجیبتری را به متن بازکرده؛ ایشان در توصیف زیارتنامه مرحوم امام چنین نوشته اند:
"متنی جعلی که به سیاق زیارتنامه های مرسوم امامان و امامزادگان شیعه تنظیم شده و مداح آن را به سنت زیارتنامهخوانی و با لحن سوزناک میخواند.".
این گزاره در جهت و محتوا غلط و کذب است؛ اولا آنچه ایشان نامش را "جعل" گذاشته همان چیزی است که دیسیپلین هزارساله فقه و حدیث ما نامش را "زیارتنامه غیر ماثور" نهاده. جعل در علوم حدیث - و بطور کلی علوم تاریخی- به معنای آن است که 'قولی را به کسی منسوب کنیم، در حالی که در اصل انتسابی در کار نیست.' حالی که در خصوص زیارتنامه مرحوم امام - نظیر اکثریت قریب به اتفاق زیارتنامههای امامزادگان - اصلا ادعا این نیست که این زیارتنامه از معصوم صادر شده!! این زیارتنامه مانند بسیار دیگری از زیارتنامهها بهدست عالمانی انشا شده است!!
ثانیا اگر هر زیارتنامه غیر ماثوری را "جعلی" بدانیم، زیارتنامه حضرت ابراهیم بن رسول الله(ص) که شیخ مفید، سید بن طاووس و شهیداول و مجلسی دوم(ره) نقل فرمودهاند هم جعلی است. زیارت نامه حضرت فاطمه بنت اسد(س) نیز با این مبنا جعلی است. نیز مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح پیش از نقل زیارتنامه حضرت عبدالعظیم حسنی(س) تصریح دارد که زیارتی برای ایشان نقل نشده و دست آخر زیارتی را از کتاب المزار آقا جمال الدین نقل فرمودهاست. حتی ایشان خود برای حضرت حمزه بن موسی(س) - که در جوار جناب عبدالعظیم حسنی است - میگوید همین متن زیارتنامه مذکور را با ذکر نام جناب حمزه بن موسی(به جای نام حضرت عبدالعظیم) بخوانید!! جعل تا کجا؟؟!! یاللعجب! چقدر این علمای شیعه اهل جعل و مقدس سازیِ این و آن بوده اند... .
زیارت امام زادگان و بزرگان غیرمعصوم که سهل است؛ حتی زیارتنامه حضرت فاطمه(س) که جناب صدوق در کتاب من لایحضر روایت میکند به تصریح ایشان ، بهدست خود شیخ انشا یا بهقول آقای مظاهری «تنظیم» شده است. حکماً آن زیارتنامه را هم به نام جعل باید کنار گذاشت و شیخ صدوق را جاعل زیارتنامه خواند!! کسی که چنین قضاوتی دارد یا با مفهوم جعل آشنا نیست، یا از ماهیت تاریخی و حکمت زیارتنامه بیخبر است؟!(و یا هر دو).
@konashmirrokni
3. نوشته آقای مظاهری نشان داد که ایشان با وجود آنکه سالها در حوزه مناسبک شیعی قلم زدهاند، در درک اولیات ادبیات این حوزه ناتواناند، حتی چیزی را صد و هشتاد درجه برعکس واقعیتش فهم و روایت میکنند. مثلا موارد معهود و مالوف سنت شیعی را طوری روایت میکنند که گویی «بدعت» است!! ایشان گرچه در نوشته خود از این تعبیر استفاده نکرده است، تلویحا دینی که آن را به نام دین قدرت شناسانده، واجد این خصلت معرفی کرده؛ و این تحلیل انتزاعی را بر مصداق زیارتنامه امام منطبق دانسته!( از طرد روایت ایشان خواهیم فهمید که اساسا انگاره دین قدرت، گرچه جذاب است و برای متهم کردن دیگران کاربردی است، در اصل توضیح دهنده هیچ چیزی نیست!!)برای آشنایی ایشان و خوانندگان نوشتههای ایشان، توضیحی اجمالی در خصوص مقوله «بدعت» به عرض میرسد:
قدر متیقن تعاریف مختلف بدعت نزد عالمان شیعه نشان میدهد که گرچه "بدعت" نحوی اضافه کردن/کاستن چیزی به/از دین است، اما این چیز هرچیزی نیست. آن "چیز" که بدعت شمرده میشود اگر ذیل بابی از ابواب متعارف اصول یا فروع دین نگنجیده باشد(یا نتواند بگنجد) بدعت خواهد بود!! اگر ظهور هر پدیده اجتماعی و هر فرهنگ تازهای که ارجاع به دین دارد را بدعت بشماریم، لاجرم باید اساس پویاییِ فرهنگ و تمدن را با عَلَم "بدعت ستیزی" منکر شویم! تعریف مرحوم علامه مجلسی(ره) گویای این مطلب است؛ "بدعت: آنچه بعد از پیامبر(ص) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارائه گردد در حالی که در خصوص آن بیان خاصی نرسیده باشد و ذیل یک باب یا حکم کلی هم به شمار نرود، یا آنکه صراحتا آن عقیده و عمل منهی شارع باشد."(ترجمه اجمالی از بحارالانوار . ج2 : باب البدعه و السنه ... . ذیل ح12).
با این توضیح به سراغ پدیده زیارتنامه میرویم؛ ظهور پدیده زیارتنامه را در ادامه دو انگاره تاریخی باید فهمید و تفسیر کرد؛
الف) زیارت قبور مومنین:
انگاره اول را ذیل باب عام "زیاره القبور" باید دید. کلینی به عنوان اقدم محدثین جامع نگار بابی را در کتاب خود به احادیث این باب اختصاص داده است. توصیه به زیارت قبور مومنین و نیز سلام کردن بر او در هنگام زیارت فصل مشترک عمده روایات باب است. پس اولا انگاره شیعی زیارت را نباید محدود به امامان معصوم کرد، کما اینکه کلینی در نامگذاری عنوان باب از تعبیر "زیارت" استفاده کرده و از آن زیارت مطلق اهل قبور را مراد کرده! در ثانی سلام کردن بر اهل قبور با تعابیری زیبا و مودبانه - چنانکه در روایات باب شاهدیم - نوید شکل گیری مناسکی هرچند مختصر را حول زیارت قبر مومن میدهد. مومن باید زیارت شود و باید با الفاظی زیبا و در شان هم زیارت شود. حتی مسلمان میتواند با زیارت قبور کسانی که بهنحوی حق ولایت بر او دارند، از آن مقام عالی بخواهد تا برای حاجت او دعا نماید. طلب حاجت در کنار قبر پدر و مادر از همین جهت در حدیث وارد است. جناب کلینی این حدیث را با سندی محوَّل و با دوطریق از امام صادق(ع) از امیرالمومنین(ع) گزارش کرده است:
"زوروا موتاکم فانهم یفرحون بزیارتکم و لیطلب احدکم حاجته عند قبر ابیه و عند قبر امه بما یدعوا لهما".(الکافی . ج3 : 228)
این مقام و هم نشینی آن با انگاره زیارت قبر مومن در همین آداب عام زیارت قبور مومنین جاری است. پیدا است که هرچه مقام آن مومن بالاتر، ادب و آداب زیارت قبر او بیشتر و محکم تر و الفاظ زائر زیبا و بلیغ تر! شاید همین یک انگاره ابتدائی برای توضیح مطلب مورد بحث ما کفایت کند. اما به انگاره مهم دیگری هم باید اشاره کنیم.
@konashmirrokni
ب) زیارت قبر امام معصوم(ع):
ظهور پدیده خاص زیارت که مربوط به زیارت قبور معصومین(ع) است این درک عام را تصریح میکند. قبر معصوم قبر کسی است که صراحتا وجه الله است و در مقام شفاعت کبری ایستاده؛ او از همه زندهتر و بالاتر است. در حریم حرم حاضر است و درک شدّت حضور او آداب زیارت قبر او را پررنگتر میکند(تاکید بر اینکه امام سخن زائر را میشنود در متون شیعی تاکید بر همین شدّت حضور است.). زائر در حین زیارت مشغول زیارت و انس با غنیترینِ موجودات است و در این حال به تبع فقر خود را در شدیدترین نوعش درک میکند. به حدی که زیارت او میشود زیارت خدا در عرش؛ "من زار قبر الحسین عارفا بحقه کمن زار الله فی عرشه"(کامل الزیارات : 149).
اما نکته اینجا است که باطن این زیارت و منازلی که زائر در آن سیر میکند منحصر و متوقف در امامان معصوم(ع) نیست. اصل آن است که محضری برپا است که در آن محضر توجه به حق تعالی (فی المثل غنای حق تعالی و فقرِ زائر) رخ میدهد. این خصلت عام هر محضری است که کمالات ولایی و توحیدی را اظهار میکند! شیعه این درک را خصوصا ذیل تنقیح معنای "وجه الله" به نحو متینی تبیین کرده است. وجه الله کسی است که بدل به نقطه توجه خلق الله به الله تبارک و تعالی باشد، و آن هدایات الهی را به نزد خلق برساند. آن نقطه که خلق بواسطهاش توجه به حق پیدا میکنند، همان وجه الله است، هر هادی به حسب هدایتگریاش واجد مرتبهای از مقام وجه اللهی است(در این خصوص فرصت تبیین نیست؛ توضیح مرحوم علامه در المیزان و یا توضیح ملامحسن فیض در صافی بسیار گویا است. هرچند روایات ذیل این معنا نیز از صریح ترین روایات است.).
این مطلب منحصر در مکان و قبر هم نیست! حقیقتی چون عبادت بودنِ نظر کردن به چهره عالم نیز تحت همین باب معنا میشود؛ در الجعفریات - از منابع متقدم شیعه- به نقل از رسول خدا(ص) میخوانیم: "النظر الی وجه العالم حباً له عباده."(الجعفریات : 194). جناب صدوق نیز در کتاب من لایحضره الفقیه تحریر کاملتر حدیث را میآورد که در کنار عالم ، تعبیر "آل محمد" نیز آمده(ن.ک: کتاب من لایحضره الفقیه. ج2 : 205). اگر به حدیث رجوع شود پیدا است که مراد اشتراک در خصلت عام وجه اللهی است. چنانکه امام(ع) کمالات توحیدی و ولایی را اظهار میکند و محضرش میشود نقطه و لحظه توجه به حق تعالی، عالم نیز به حسب خود واجد چنین محضری است، حیاً او میتاً.
همین شباهت - که مستند و مستدل و معقول است - زیارت قبر امام زادگان را نازل منزله زیارت قبر امام معصوم(ع) کرده است؛ عالم و امامزاده نیز به حسب خود باید محترمانه و درست زیارت شوند و زائر باید بتواند در قالب عباراتی از توجهات توحیدی و ولایی خودش در محضر قبر آن عالم یا امامزاده مراقبت کند. نگارش زیارت نامه تمهید این خواست و این ادب مشروع است! این مطلب نه بدعت است، نه جعل است، نه خدعه اهل قدرت! این محصول طبیعی انگاره های متین و موقّر شیعی است. هرچقدر هم آشنایی دوستان با این مقوله تازه و بدیع بوده باشد، دلیل نمیشود که اصل و جوهره این مطلب بدعت بوده باشد!
@konashmirrokni
۵. حال که اصل ماجرای زیارتنامه داشتن و زیارتنامه خواندن معلوم شد، در خصوص مصداق زیارتنامه امام(ره) هم تکلیف روشن میشود. مرحوم امام در عصر خود حرکتی اصیل و اسلامی را آغاز کرد و آفاق جهان را متوجه معالی توحیدی اسلام و موازین متین سیاسی و اجتماعی آن کرد. او نزد طیف های فراوانی از شیعه و سنی به صفت "مجدد الاسلام" خوانده میشود. آثار امام هم به نزد اهلخبره به عنوان آثار یک ولی الهی شناخته میشود؛ مصباح الهدایه او جدا چراغی است در فهم ولایت که سابق بر او چنین چراغی سراغ نداریم. سرالصلاه او اگر لطیفتر و دقیق تر از اسرارالصلاه مرحوم میرزا و شهید(ره) نباشد، چیزی کم ندارد. چهل حدیث او یک قدم در تهذیب خواننده از معراج السعاده و محجه البیضا و احیا علومالدین پیشتر نهاده. در صدق و صفای او و طریق مقاومت الهیِ او هم کسی تردیدی ندارد. چرا کسانی که قبر او را با الفاظی متین و استوار و صحیح زیارت میکنند ملامت کنیم؟!
هر زائر حکماً مزور را با شناختی که از او دارد زیارت میکند؛ با همین شناخت هم متن زیارتنامه ها تنظیم میشده و میشود. درک ما از مرحوم امام خمینی(ره) واجد مولفاتی است؛ عالم، مجاهد، ظلم ستیز، احیاگر توحید و ولایت، ملجا مستضعفان و پیر و مراد شهیدان راه حق! آیا مولفات مندرج در زیارتنامه جز اینها است؟! آیا امام واقعا جز این بود؟! پاسخ دهندگان بر دو قسماند؛
عده ای پاسخشان منفی است و درستی این مولفات در خصوص امام را تصدیق خواهندکرد. اما عده دیگر آن را تکذیب خواهند نمود؛ پاسخ ما به این دسته دوم ساده است؛ به صرف اینکه عقیده دیگران با شما سازگار نیست دیگران را تحقیر و تکفیر نکنید؛ در زیارتنامه حضرت عبدالعظیم حسنی فرازی وارد است؛"السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیاره سیدالشهدا یرتجی". کس یا کسانی که این زیارت را تنظیم کردهاند، حکما این فراز را از حدیث باب یکی مانده به آخر کتاب کاملالزیارات ابن قولویه برگرفتهاند؛ در این حدیث ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی مانند ثواب زیارت حضرت اباعبدالله(ع) معرفی شده است. ممکن است کسی -به دلائلی متین و علمی- این حدیث را نپذیرفته باشد -نظیر مصحح محترم کتاب کامل الزیارات آقای بهراد جعفری یا مرحوم استاد علی اکبر غفاری در تعلیقاتشان بر ثواب الاعمال صدوق-. این دوستان نه زیارتنامه را جعلی خواندند و نه نگارندگان را بدعتگذار شمردند!!
مناسک شیعی را باید از قِبَل درک طرح کلیِ معرفتی شیعه فهمید. هر طریقی جز این ما را به داوری های ناصحیح خواهد کشاند؛ نه هر چیز تازهای بدعت است، و نه هر امر قدیمی مقدس! این راه به جایی جز سلفیگری ختم نخواهد شد. آنچه قدیم است و با روح تشیع ناسازگار است کنارگذاشتنی است، و آنچه بدیع است و برآمده از روح تشیع، خواستنی. نرسیدن به روح مناسک راه داوری درباره مناسک را میبندد؛ نتیجه آن میشود که رعایت "آداب حضور" در حریم قبر یک عالم مجاهد را "مقدسسازی" میخوانند!!! گویی دوستان یک خورجین از امور مقدس نزد خود دارند و تا چیز مقدسی را میبینند که در خورجین خودشان نبوده و نیست، از در انکار برآمده میگویند این "مقدسسازی" است. نخیر؛ هرچه رنگ توحید داشته باشد، هرچه صدای توحید را بلندتر و رساتر کرده باشد، نزد اهل توحید مقدس است؛ ولو در خورجین مقدسات شما عزیزان نباشد. امر مقدس یک امر توقیفی و از پیش تعیینشده نیست، امر مقدس دائما کشف میشود و دائما خود را متجلی میکند؛ "هربار به شکلی بت عیار برآمد، دلبرد و نهان شد". در این موارد باید دقیق سخن گفت. اگر کسی امرمقدس را به بازی گرفته باشد، آن کس صاحب همین تحلیل است که با صرف نظر از باطن امور، تحلیل سطحی و ظاهری را ملاک و مناط داوری قرارداده و در جهت سلیقه سیاسی خود انگاره سترگی نظیر زیارت را دچار تحریف کرده است.
آنچه نوشته آمد از سر تکلیف بود. ان شالله این نوشته راهی گشوده باشد. و الله العالم.
@konashmirrokni