eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا_تند *بند اول* از سر کوی تو؛میگذره راه من میشه آقا سمتت؛خیره نگاه من... بی غم عشق تو؛دنیا نمی ارزه بی تو بودن اصلا؛تو بگو یک لحظه... دوری و دوستی بم نمیسازه آقا گوشه ای از این دنیا دل داره می پوسه... این دل تنگم میگیره هر شب بونه روو دل من می مونه حسرت یک بوسه... من با عشقت گرفته ام خو آقا بهم تو دادی آبرو با گریه این چشام گرفت سو... ///مولا حسین عزیز زهرا/// *بند دوم* دامنه ی عشقت بی حد و بی مرزه نوکری خونت به دنیا می ارزه... عشقای توو خالی به عالم ارزونی دوستت دارم آقا خودت که میدونی... میدونی قلبم به عشق تو محکومه کنار تو آرومه هوامو داشته باش... عذابه محضه برای من این دوری فاصله ی مجبوری پیشت باشم ای کاش... آقا یه روز میام به کارت این جونو میکنم نثارت میمیرم آخرش کنارت ///مولا حسین عزیز زهرا/// *بند سوم* پرچم تو انداخت روی سرم سایه شدم گرفتاره مسیر مشایه خادمای موکب با صدای غمبار میخونن آوای هله بیکم زوار به سرم سودای حرمت افتاده باز میزنم به جاده که زائرت باشم... قدم به قدم خاطره دارم اینجا میخوام که توو کربلا مجاورت باشم... من که به عشق تو اسیرم ایکاش حاجتمو بگیرم پای ضریح تو بمیرم... ///مولا حسین عزیز زهرا/// *مهدی ندرخانی-کرج*✍ 👇
. ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دار و ندار زینب باغ و بهار زینب همه ی زندگیِ من ، داری میری از برِ من زینبت برات بمیره ، آخرین برادر من بیاد اون وصیتِ مادر تو ثارالله گریه کنون بوسه زدم حنجرتو ثارالله میدان مرو ای شاه که در واهمه هستم بمیرد خواهر تو با شمر بگو من پسر فاطمه هستم بمیرد خواهر تو ◾️◾️◾️◾️◾️ گوشه ی گودال ای وای تو رفتی از حال ای وای روی تل زینبیه ، دل زینب بیقراره شمر با خنجر کندش ، پا تو قتلگاه میزاره تنش میون گودال سرش بروی نیزه رفته برا تشییعش مرکب و نعل تازه از خنجر این شمر جفا کار ، حسینم چه خون شد دل زینب بر نیزه سرت گشته پدیدار ، حسینم چه خون شد دل زینب ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍ ........................... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کرببلا غوغا شد چه محشری بر پا شد کاروان لاله هایِ ، فاطمی از سفر آمد کربلا شده سیه پوش ، زینب خون جگر آمد ارض و سما محزونِ سلاله ی زهرایند جن و ملک گریانِ شهید عاشورایند سینه مالامال داغ و دل به غم شد مبتلا الامان از کربلا می دهد بوی جدایی خاک این دشت بلا الامان از کربلا ◾️◾️◾️◾️◾️ لشکریان زینب به دور خیمه هر شب دارد آرامش بسیار ، خیمه ی زینب کبری یک طرف علی اکبر ، یک طرف حضرت سقا عمه ی سادات اما در دل خود گریان است به فکر عاشورا و برادر عطشان است خواهرت زینب کجا و خاک صحرا یا حسین کربلا منزل مکن جان من بر لب رسیده جان زهرا یا حسین کربلا منزل مکن ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ✍امیر قربانی فر ........... ◾️◾️ ای همه دنیای من ماه دلارای من من و این دیده ی گریان ، تو و این دیده ی بسته من و ابروی شکسته ، تو و ابروی شکسته رسیده ای و امشب مثل شب یلدا شد کجایی عمه زینب گمشده ام پیدا شد عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده ◾️◾️◾️◾️◾️ ای تو دوای دردم دور سرت میگردم بسکه تازیانه خوردم ، دگر از نفس فتادم ای تمام بود و هستم ، پدرم برس به دادم میان خوابم دیدم که از سفر می آیی به دیدن رقیه ات شکسته پر می آیی عمه بنگر غصه ی این شام سرآمد پدر از سفر آمد از نیزه به دیدار من خونجگر آمد پدر از سفر آمد ✍امیر قربانی فر .👇
.   تار می‌بینم ، از الان خودم و زار می‌بینم جسمت رو توو نیزه زار می‌بینم ، تار می‌بینم  یاد اون روز دلشوره دارم از الان یاد اون روز گرفت ازم صبر و توان یاد اون روز که میشی مال دیگران! آخه زینب کجا اینهمه هَمُّ و غم آخه زینب کجا و دردای عالم اگه خاری بره اینجا توی پاهات به جون تو قسم بدون منم مُردم تار می‌بینم ، چشمای مادر و زار می‌بینم  رو گلوت جای مسمار می‌بینم ، تار می‌بینم!  نیاد اون روز که باشی زیر دست و پا  نیاد اون روز بشی ذبیحً بالقفا نیاد اون روز الهی ای خون خدا ندارم طاقتِ دیدنِ اون لحظه  که سر ماه من بره روی نیزه می‌دونی دیدنِ غصه توی چشمات برای خواهرت شکنجه ی محضه تار می‌بینم ، خودم رو بین انظار می‌بینم  انگاری کوچه بازار می‌بینم ، تار می‌بینم  همین الان دلم شده غرق عذاب تو می‌تونی؟ ببینی که من یا رباب دستِ بسته باهم بریم بزم شراب بخدا که دلم از غصه می‌گیره  آخه زینب کجا و چشمای خیره! تو خودت می‌دونی که خواهرت زینب اگه بی تو باشه یه لحظه می‌میره  ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. روضه اينجا کجاست برادر دلم به غم اسيره گرفته غم گلومو زينب برات بميره جانم رسيده بر لب برس به داد زينب گرفته اى عزيزم راه نفس تو سينه ميشه داداش که ما رو برگردونى مدينه من بى قرارم اينجا دلشوره دارم اينجا ترسم اينه که روزى به ماتمت بنشينم اخر تو اين بيابون داغ تو رو ببينم اى يار کربلايى ميترسم از جدايى خواهر با سوز نالت قلب منو نسوزون پياده شو ز محمل با اين دل پريشون اى يارو هم زبونم اتيش نزن به جونم دخت نجيب حيدر اى پاک چون گل ياس پائين بيا ز ناقه زانو گرفته عباس با احترتم کامل پائين بيا ز محمل زير گلوى يارت اين گودى مى بينى يک روز مياى و بوسه از پارگيش مى چينى وقت سجود نيزه اينجاست فرود نيزه .👇
🌷🌷🌷 ________ اینجا چه سرزمینیه که دل تو سینه م می تپه بغض گلو گیرت میخاد قلبم و از جا بکنه _______ غاضریه یاکربلا محل مقتله منه اون نیزه دارا رو ببین نیزه هاشون برق میزنه بیا و برگرد حسین(ع) ________ نکنه راه و اومدیم داداش جونم به اشتباه بگو چرا صف کشیدن این همه لشگر وسپاه ________ اگه میشه حذرکن از این سفر و برگردبریم ازون میترسم که یوقت رقیه مون بشه یتیم بیا و برگرد حسین(ع) ________ خیمه رو یه جایی بزن کنار نهر اب باشه نزدیک به رقیه و به خیمه ی رباب باشه ________ می ترسم از اون روزی که جونم دیگه به لب بیاد بین حرومیا باشم صدای عباسم نیاد ________ میترسم ازون روزی که بره رونیزه ها سرت از روی نیزه ببینی رفته اسارت دخترت بیا و برگرد حسین(ع) 💠💠💠⭕️ 15 ❌💠💠💠 ________ نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات) کربلایی مجید مرادزاده .
۳۷ (ورود امام حسین ع به کربلا) از راه رسیده حرم آل پیمبر در کرب و بلا گشته به پا شورش محشر اهل حرم او،گردیده پیاده حافظ خیامش،علمدار ستاده وای از این مصیبت۴ اصحاب حسین و بنی هاشم همه جمعند برگرد حسین جمله چو پروانه ی شمعند گردیده پیاده،اما نگرانند همراه امامت،با اشک روانند وای از این مصیبت۴ گوید به همه اهل حرم خیمه گه این جاست آماده شوید اهل حرم قتلگه این جاست صد پاره بگردد،جان و تن اکبر خون ریزد ز کینه،از حنجر اصغر وای از این مصیبت۴ این جاست که بر جان برسد عطر گل یاس پرپر شود از کین گل گلخانه ام عباس با حرم نماید،آهنگ جدایی در علقمه عباس،می شود فدایی وای از این مصیبت۴ ای خواهر مظلومه ی من قتلگه این جاست در سوز غمم خواهر من اشک تو دریاست این جا همه بینند،با قلب شکسته شمر از سر کینه،بر سینه نشسته وای از این مصیبت۴ این جاست ببینند همه رأس بریده رنگ از رخ آن خواهر غمدیده پریده این جا همه بینند،گل ها شده پرپر افتاده روی خاک،یک پیکر بی سر وای از این مصیبت۴ .👇
. ▪️بنداول▪️ آروم نمی گیره دلم از وقتی گفتی کربلا ترسم از اینه که تو رو از من بگیرن نیزه ها دورت بگرده خواهرت خیمه نکن بر پا حسین طاقت ندارم که برم بی تو از این دشت بلا طاقت ندارم که ببینم بی قراری ای حسین جسم علیِ اکبر و خیمه میاری ای حسین طاقت ندارم که ببینم بین گودال بلا تو زیر پای شامیا یِ نیزه داری ای حسین می بینم تنت بی حاله سر غارتت جنجاله می بینم شبیه مادر سر و صورتت پاماله داداش غریبم حسین ▪️بنددوم▪️ حالم خرابه جز خودت هیچ کس نمی دونه حسین با اینکه تو پیش منی بازم دلم خونه حسین انگار همه دنیا داره روی سرم میشه خراب می دونم از این قافله چیزی نمی مونه چند روزیه تا چشمم و رو هم که می زارم حسین می بینم اینو بی تو کوچه کوچه آوارم حسین می بینم از رو نیزه افتاده سر تو زیر پا اما نمی تونم تو رو دست بسته بردارم حسین تو رو مادر قد کمون تو این دشت و صحرا نمون می ترسم ببینم حسین رو لبهای تو خیزرون داداش غریبم حسین .👇
. |⇦•بار بگشایید.... سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── بی بی زینب سنّ و سالی نداره، یه مرتبه از خواب پرید، شروع کرد گریه کردن. مظهرِ عاطفه، مظهرِ مهربانیِ خدا فاطمه ست... دوید زودی بغلش گرفت گفت :دخترم زینبم! چی شده مادر؟ عرضه داشت مادر خواب دیدم، نگرانم دلشوره دارم.. گفت: دخترم زودی بیا ببرمت پیش جدّت رسول خدا. تا آورد خدمت رسول خدا، نوه ی عزیزش زینب رو بغل گرفت، عزیز دلم! آینه ی فاطمه، زینبِ من، هی می‌گفت: زینبِ من! نبینم گریه اتو..بگو ببینم چه خوابی دیدی.. صدا زد.. یا رسول الله !خواب دیدم تو یه بیابونی هستم، طوفان شدیدی شد، پناه بردم به یه درختی، تا پناه بردم به اون درخت، درخت از ریشه کنده شد همه جا تاریک شد.. طوفان به راه خودش ادامه داد. دستمو دراز کردم یه شاخه ای رو گرفتم، اون شاخه شکست. پیغمبر آروم آروم گریه کرد. بابا یا رسول الله! شاخه ی دیگری رو هم گرفتم، اون شاخه هم شکست، دو تا شاخه ی دیگه مونده بود، اون دو شاخه رو هم که گرفتم، اون دو شاخه هم شکست. من تو این بیابون تو اون تاریکیا خیلی ترسیدم.. ناله ی پیغمبر بلند شد. صدا زد: عزیزم! خوابت رو تعبیر می‌کنم. اون درختی که دیدی من بودم بابا! اول شاخه ای که گرفتی مادرت فاطمه بود بابا! دوم شاخه بابات علی بود.همه ی امیدت به حسن و حسین بود عزیزم! همهٔ شاخه ها شکستن تا رسید به شاخه ی آخر..رسول الله فرمود: یه روزی تو یه بیابونی حسینت رو ازت می‌گیرن..زینبم تو آواره ی بیابان ها میشی عزیز دلم......! ابی عبدالله هر چه کرد دید ذوالجناح حرکت نمی‌کنه، پیرمردی رو صدا زدن، حضرت فرمود: به من بگید اینجا کجاست؟ صدا زد.. آقا جان اینجا رو نینوا میگن، گفت: آقا جان! قدیمیا میگن اینجا کربلاست. فرمود:...* بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکَش با دل و جان آشناست *اینجا همون جائیه که جدّم فرمود.همچین که حسین اومد پایین یه وقت خبر دادن گفتن آقا خواهرت زینب کارت داره... همچین که اومد بی بی فرمود: حسین! جونِ زینب بیا برگردیم، حسین جان! از همون لحظه ای که وارد این سرزمین شدی دلم شور میزنه. داداش وارد این سرزمین شدیم ناخودآگاه بچه ها دارن گریه میکنن.. یه دختری دامن عمه رو گرفت گفت: عمه! مگه نگفتی میخوایم مهمونی بریم. عمه پس چرا نیزه هاشون رو به ما نشون میدن.. حسین، حسین.... تا ابی عبدالله دستور داد بار بگشایید، اول کسی که اومد جلو، اباالفضل بود، آقا جان امر، امر شماست.. فرمود: عباس جان! با دیگران خیمه ها رو بر پا کنید. با تمام سختیا و بیچارگیایی که تو این مسیر کشیدن، با احترام از این مَهمِلا پایین اومدن، عمو عباس رقیه رو بغل گرفت. سکینه رو با عزّت و احترام پایین آوردن.. پایین اومدن بی بی زینب مقدّمات داره، آخه عقیله ست... جوونای هاشمی اومدن کوچه باز کردن برا عمه شون، قاسم اومد سرشو پایین انداخت مؤدب، دست عمه رو گرفت، یه دستشو علی اکبر گرفت، یه نگاه کرد به صورت قاسم گفت: پسرم! دلم برا داداشم تنگ شده، کاش بابات بود می‌دید حسین چقدر غریب شده.. اما این آخرین باری بود که عمه رو اینجور با احترام پایین آوردن، گفت: حسین جان! قلبم داره میلرزه، چهار پنج ساله بودم بین در و دیوار مادرمو کشتن.. بابامو تو کوفه کشتن..گفتم داداش دارم سایه ی بالا سر دارم. هفتِ صفر پاره های جیگر داداش حسنمو دیدم. حسین جان بیا بریم نمی‌خوام سر بریدت رو بالای نیزه ها ببینم..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
02-roze.mp3
25.8M
|⇦•بار بگشایید.... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
زمین کربلا اینجاست زینب دیار پر بلا اینجاست زینب تحمل می کنی؟ گویم برایت فراق ما دو تا اینجاست زینب صدایی آشنا آید به گوشم که مادر قبل ما اینجاست زینب قاسم نعمتی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
۳۷ (ورود امام حسین ع به کربلا) از راه رسیده حرم آل پیمبر در کرب و بلا گشته به پا شورش محشر اهل حرم او،گردیده پیاده حافظ خیامش،علمدار ستاده وای از این مصیبت۴ اصحاب حسین و بنی هاشم همه جمعند برگرد حسین جمله چو پروانه ی شمعند گردیده پیاده،اما نگرانند همراه امامت،با اشک روانند وای از این مصیبت۴ گوید به همه اهل حرم خیمه گه این جاست آماده شوید اهل حرم قتلگه این جاست صد پاره بگردد،جان و تن اکبر خون ریزد ز کینه،از حنجر اصغر وای از این مصیبت۴ این جاست که بر جان برسد عطر گل یاس پرپر شود از کین گل گلخانه ام عباس با حرم نماید،آهنگ جدایی در علقمه عباس،می شود فدایی وای از این مصیبت۴ ای خواهر مظلومه ی من قتلگه این جاست در سوز غمم خواهر من اشک تو دریاست این جا همه بینند،با قلب شکسته شمر از سر کینه،بر سینه نشسته وای از این مصیبت۴ این جاست ببینند همه رأس بریده رنگ از رخ آن خواهر غمدیده پریده این جا همه بینند،گل ها شده پرپر افتاده روی خاک،یک پیکر بی سر وای از این مصیبت۴ .👇
. ▪️بنداول▪️ آروم نمی گیره دلم از وقتی گفتی کربلا ترسم از اینه که تو رو از من بگیرن نیزه ها دورت بگرده خواهرت خیمه نکن بر پا حسین طاقت ندارم که برم بی تو از این دشت بلا طاقت ندارم که ببینم بی قراری ای حسین جسم علیِ اکبر و خیمه میاری ای حسین طاقت ندارم که ببینم بین گودال بلا تو زیر پای شامیا یِ نیزه داری ای حسین می بینم تنت بی حاله سر غارتت جنجاله می بینم شبیه مادر سر و صورتت پاماله داداش غریبم حسین ▪️بنددوم▪️ حالم خرابه جز خودت هیچ کس نمی دونه حسین با اینکه تو پیش منی بازم دلم خونه حسین انگار همه دنیا داره روی سرم میشه خراب می دونم از این قافله چیزی نمی مونه چند روزیه تا چشمم و رو هم که می زارم حسین می بینم اینو بی تو کوچه کوچه آوارم حسین می بینم از رو نیزه افتاده سر تو زیر پا اما نمی تونم تو رو دست بسته بردارم حسین تو رو مادر قد کمون تو این دشت و صحرا نمون می ترسم ببینم حسین رو لبهای تو خیزرون داداش غریبم حسین .👇
. |⇦•بار بگشایید.... سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── بی بی زینب سنّ و سالی نداره، یه مرتبه از خواب پرید، شروع کرد گریه کردن. مظهرِ عاطفه، مظهرِ مهربانیِ خدا فاطمه ست... دوید زودی بغلش گرفت گفت :دخترم زینبم! چی شده مادر؟ عرضه داشت مادر خواب دیدم، نگرانم دلشوره دارم.. گفت: دخترم زودی بیا ببرمت پیش جدّت رسول خدا. تا آورد خدمت رسول خدا، نوه ی عزیزش زینب رو بغل گرفت، عزیز دلم! آینه ی فاطمه، زینبِ من، هی می‌گفت: زینبِ من! نبینم گریه اتو..بگو ببینم چه خوابی دیدی.. صدا زد.. یا رسول الله !خواب دیدم تو یه بیابونی هستم، طوفان شدیدی شد، پناه بردم به یه درختی، تا پناه بردم به اون درخت، درخت از ریشه کنده شد همه جا تاریک شد.. طوفان به راه خودش ادامه داد. دستمو دراز کردم یه شاخه ای رو گرفتم، اون شاخه شکست. پیغمبر آروم آروم گریه کرد. بابا یا رسول الله! شاخه ی دیگری رو هم گرفتم، اون شاخه هم شکست، دو تا شاخه ی دیگه مونده بود، اون دو شاخه رو هم که گرفتم، اون دو شاخه هم شکست. من تو این بیابون تو اون تاریکیا خیلی ترسیدم.. ناله ی پیغمبر بلند شد. صدا زد: عزیزم! خوابت رو تعبیر می‌کنم. اون درختی که دیدی من بودم بابا! اول شاخه ای که گرفتی مادرت فاطمه بود بابا! دوم شاخه بابات علی بود.همه ی امیدت به حسن و حسین بود عزیزم! همهٔ شاخه ها شکستن تا رسید به شاخه ی آخر..رسول الله فرمود: یه روزی تو یه بیابونی حسینت رو ازت می‌گیرن..زینبم تو آواره ی بیابان ها میشی عزیز دلم......! ابی عبدالله هر چه کرد دید ذوالجناح حرکت نمی‌کنه، پیرمردی رو صدا زدن، حضرت فرمود: به من بگید اینجا کجاست؟ صدا زد.. آقا جان اینجا رو نینوا میگن، گفت: آقا جان! قدیمیا میگن اینجا کربلاست. فرمود:...* بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکَش با دل و جان آشناست *اینجا همون جائیه که جدّم فرمود.همچین که حسین اومد پایین یه وقت خبر دادن گفتن آقا خواهرت زینب کارت داره... همچین که اومد بی بی فرمود: حسین! جونِ زینب بیا برگردیم، حسین جان! از همون لحظه ای که وارد این سرزمین شدی دلم شور میزنه. داداش وارد این سرزمین شدیم ناخودآگاه بچه ها دارن گریه میکنن.. یه دختری دامن عمه رو گرفت گفت: عمه! مگه نگفتی میخوایم مهمونی بریم. عمه پس چرا نیزه هاشون رو به ما نشون میدن.. حسین، حسین.... تا ابی عبدالله دستور داد بار بگشایید، اول کسی که اومد جلو، اباالفضل بود، آقا جان امر، امر شماست.. فرمود: عباس جان! با دیگران خیمه ها رو بر پا کنید. با تمام سختیا و بیچارگیایی که تو این مسیر کشیدن، با احترام از این مَهمِلا پایین اومدن، عمو عباس رقیه رو بغل گرفت. سکینه رو با عزّت و احترام پایین آوردن.. پایین اومدن بی بی زینب مقدّمات داره، آخه عقیله ست... جوونای هاشمی اومدن کوچه باز کردن برا عمه شون، قاسم اومد سرشو پایین انداخت مؤدب، دست عمه رو گرفت، یه دستشو علی اکبر گرفت، یه نگاه کرد به صورت قاسم گفت: پسرم! دلم برا داداشم تنگ شده، کاش بابات بود می‌دید حسین چقدر غریب شده.. اما این آخرین باری بود که عمه رو اینجور با احترام پایین آوردن، گفت: حسین جان! قلبم داره میلرزه، چهار پنج ساله بودم بین در و دیوار مادرمو کشتن.. بابامو تو کوفه کشتن..گفتم داداش دارم سایه ی بالا سر دارم. هفتِ صفر پاره های جیگر داداش حسنمو دیدم. حسین جان بیا بریم نمی‌خوام سر بریدت رو بالای نیزه ها ببینم..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
02-roze.mp3
25.8M
|⇦•بار بگشایید.... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
. 🌷🌷 ✅بنداول حسینم بیابرگردیم ای برادر حسینم بیابرگردیم جون خواهر حسینم. بیا برگردیم شهرمادر 🌷 حسین می ترسم از اون نیزه دارا حسین می ترسم از این بی حیاها حسین می ترسم از گرگای صحرا 🌷 خیمه به پانکن تواینجا (بیابریم)3 اشکام میشه اینجا یه دریا (بیا بریم)3 اعوذ بالله من الکرببلا کرببلا کرببلا __________ ✅بنددوم نمیخوام. گلمُ رو پر پر ببینم نمیخوام. که تورو بی سر ببینم سرت رو. به زیر خنجر ببینم 🌷 بریم برادرم. بی یار نمونی بریم تانریزه. یه قطره خونی بریم تاکه نشه. قدم کمونی 🌷 اینجا فکر قحطیِ آبم ( حسین من )۳ فکر شیر خوارهٔ ربابم ( حسین من )۳ اعوذبالله من الکرببلا کرببلا کرببلا _________________ ✅بندسوم حسینم. اینا تنها پیِ شکارن میدونم. اگه تنها گیرت بیارن با نیزه. تورو ازپا درت میارن 🌷 بریم پاشـو بریم که دل غمینم بریم تانســوزه قلب حزینم بریم که خسته از این سرزمینم 🌷 ترسم از اینه بین گرگا (ای حسین)۳ توبمونی بیکس وتنها (ای حسین)۳ اعوذبالله من الکرببلا کرببلا کرببلا .👇
4_5996559370748431422.mp3
3.61M
🎤 تو دله من درد و غصه گرفته پا دلشوره افتاده به جونه من اینجا حس می کنم این و که اخر راهه فاصله می افته حسین میونه ما هوای اینجا چقد دلگیره چقد اینجا نیزه و شمشیره اون طرف صف کماندارا و اون طرف بارون سنگ و تیره وای من وای من ای حسین چند روز بعد داداش باتن غرق خون می افتی بی حال و خسته روی خاکا عبا و عمامت انگشت و انگشتر می ره به غارت این پیروهنت حتی نیزه رو روی پرت می زارن چکمه رو رو پیکرت می زارن چند روز بعد می دونم که داداش خنجرو رو حنجرت می زارن وای من وای من ای حسین چند روز بعد داداش خواهر تو می شه میونه این لشگر بی یاورو تنها چند روز بعد داداش شروع می شه غارت دستامو می بندن وقتی که نیست سقا می ری و خیمه به هم می ریزه می ری و حسین دلم می ریزه می ری و بعد تو می دونم که لشگری روی سرم می ریزه
. به کربلا با رمز یا زهرا_نوای عاشقها یا اخا پیاده کن کاروانم را آب آورم عباس_برادرم عباس خوش به حال اصغرم که تویی سقا اینجا منای ماست_میعاد اولیاست در دشت کربلا_شور و نوا به پاست دختر شیر خدا ای تو مرا دار و ندار پا به زانوی اباالفضل علمدار گذار ز خیمه ات‌زینب_رسد به‌گوش امشب خیر مقدم ز لب مادرم زهرا همراه کاروان_ای ماه کاروان کن خیمه ها علم_دلخواه کاروان سایبانی به روی چهره ی اصغر بزنید روی گهواره ی او خیمه محقر بزنید میان گهواره_گشوده مه پاره دیده بر دو نهر آب غنچه ی زیبا سیمای ذوالجناح_ایمای ذوالحناح ماند از طی طریق_پاهای ذوالجناح گل‌عذاران‌همگی‌محو نگاهش‌شده اند ناله‌داران‌همه‌دل‌بسته‌به‌راهش‌شده اند به وادی مجنون_شکفته در هامون لاله ها دمیده از مقدم لیلا یاران من همه_گلهای فاطمه امشب گذر کنید_از نهر علقمه یاد شبهای‌عطش‌خیز و جگر سوز «فرات» ناله ی فاطمه و اشک قتیل العبرات کرب و بلا دارم_شور و نوا دارم رمز و راز نینوا پیش روی ما ✍ .👇👇
. بار گشائید که شد وقت عزای همه بار گشائید که شد خون به دل فاطمه رسیده کاروان عزا به دشت پرغم کربلا یاحسین یاحسین یاحسین وای که زینب چورسید به دشت کرب و بلا گفت به صد آه و فغان که سیدی یااخا دل من شورتو میزنه عزیزم پسرفاطمه گفت به زینب شه خوبان همه ماجرا کین همه آشوب چه باشد که شده برملا در این دشت بی پسر میشوم دراین دشت بی برادر شوم وای در این دشت علی اصغر فرخ لقا سند شود غربتم را و کند غم به پا کودکم روی دست پدر میزند ای خدابال و پر وای در این دشت حرامی به حریمم رود وای در اینجاست که زینب به اسیری رود میرود سوی شام بلا زدشت پرغم کربلا ✍ 👇
‌. 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 یک شنبه ۱۷ تیرماه ماه ۱۴۰۳ 🔷   حاج 🔊 بخش اول | با اجازه از خداوندِ تعالیِ حسین 🔊 بخش دوم | کاروان با وقار وارد شد 🔊 بخش سوم | بانوای کاروان بار بندین همرَهان 🔊 بخش چهارم و نغمه خوانی | یا اباعبدالله آقای من 🔊 بخش پنجم | مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته 🔊 بخش ششم | توی دل من چه اشتیاقیِ 🔊 بخش هفتم | شبایِ غم سحر نداره 🔊 بخش هشتم | من از اون شب که دلِ عاشقمو بهت دادم 🔊 بخش نهم | حسین جان حسین جان حسین جان 👇👇👇👇👇
. کاروان با وقار وارد شد یار پیش نگار وارد شد آینه با تمام آینه ها بین گرد و غبار وارد شد جان عالم به کربلا آمد آب بر جویبار وارد شد در یمینش زهیر زانو زد و حبیب از یسار وارد شد آمده بر سر قرار اما خواهرش بی قرار وارد شد خواهر تک سوار در محمل بین هجده سوار وارد شد دختری نیز با دوتا خلخال با دوتا گوشوار وارد شد روبرو نیز سی هزار نفر لشکر نیزه دار وارد شد چند روزی گذشت و در گودال لاله در لاله زار وارد شد شمر در قتلگاه وارد شد بعد از آن یک سپاه وارد شد گوییا وقت ذبح اعظم شد بدن شاه نامنظم شد نبرید و کمی اذیت کرد تا که نای حسین هم کم شد سر انگشترش که دعوا شد همه‌ی قتلگاه در هم شد همه را شمر زد کنار اما چکمه‌اش توی پاش محکم شد خم شد زلف را به چنگ گرفت روی تل قد خواهری خم شد شمر از قتلگاه خارج شد دامنش قرص ماه خارج شد موقع رقص نیزه داران بود دانه دانه سپاه خارج شد وقت آتش شد از نهاد حرم دم واویلتاه خارج شد از دل خیمه با دوتا خلخال دختری بیگناه خارج شد این گذشت و رباب وارد شد توی بزم شراب وارد شد  وحید عظیم پور
. ای مرا دلبر و‌ دلدار اباعبدالله اباعبدالله مسلمت گشته گرفتار اباعبدالله اباعبدالله با لب پاره‌ میکنم زمزمه میا به کوفه پسر فاطمه یاحسین یاحسین یاحسین گرچه شد بسته دو دستم اباعبدالله اباعبدالله فکر ناموس تو هستم اباعبدالله اباعبدالله بازوی زینب و طناب وای وای سفر سوی شام خراب وای وای یا حسین یا حسین یا حسین کوفیان منتظرند جان تو بر لب آید اباعبدالله سنگ در دست گرفتند که زینب آید اباعبدالله منکه دگر آب گذشت از سرم به فکر خواهر توام دلبرم یاحسین یاحسین یاحسین پیش چشمان رقیه تو ای سرور من اباعبدالله مکشی دست نوازش به سر دختر من اباعبدالله آنانکه بر نی میزنند سرت را مردانه میزنند دخترت را یا حسین یا حسین یا حسین ✍ ............... خیمه برپا مکن ای یار بیا برگردیم بیا برگردیم تا نگشتیم گرفتار بیا برگردیم بیا برگردیم جان علی اکبرت ای دلبرم مرا ببر به روضه مادرم یا حسین یا حسین یا حسین بند۲ کربلا وعده گه ماست خودم میدانم هم زیارتگه زهراست خودم میدانم داغ تو سخت است برای خواهر چسان ببینمت به زیر خنجر بند۳ میهمان دیده کسی جا به بیابان دارد بیا برگردیم چقدر أین دشت حسین خار مغیلان دارد بیا برگردیم ترسم از آن است جفا ببینم سر تورا به نیزه ها ببینم ........ ای مرا دلبر و دلدار بیا برگردیم خیمه برپا مکن اینبار بیا برگردیم دم به دم دشمن تازه نفسی می آید تا که فرصت بُود ای یار بیا برگردیم باغبانا به تو و تک تک گُلهات قسم کار گلزار شود زار بیا برگردیم از نگاهه همه زنهای حرم غم بارد تا نگشتیم عزادار بیا برگردیم تو نداری سر بازار جفا یوسف من غیر شمشیر خریدار بیا برگردیم دشمن از دیدن عباس دلش میلرزد تا روی پاست علمدار بیا برگردیم ✍ ........ بند۱ به درت غرق گناه آمدم و نامه سیاه اباعبدالله نا امیدی و سرکوی تو سبحان الله اباعبدالله آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده یاحسین یاحسین یاحسین بند۲ رد نکردی تو مرا با همه رسوایی عجب آقایی الحق ای شاه که تو نور دل زهرایی عجب آقایی با نگهت ببین چها شد حسین مس وجود من طلا شد حسین بند۳ شرم دارم ز تو و مادر غم پرور تو حسین جان العفو منکه سوزانده ام اینجا دل خواهر تو حسین جان العفو بگو به زینب که حلالم کند راحت از این درد و‌ملالم کند ✍ .......... من کیَم پیر غلام تو اباعبدالله اباعبدالله عاشقم عاشق نام تو اباعبدالله اباعبدالله تو شاه و من غلام حلقه گوشم بر. دوجهان تورا نمیفروشم یاحسین یاحسین یاحسین بند۲ من اگر پیر و‌کمانم اباعبدالله اباعبدالله عشق تو کرده جوانم اباعبدالله اباعبدالله آمده ام‌به کربلایت حسین که جان خود کنم فدایت خسین من که عمری به تو‌ اظهار ارادت کردم کجا برگردم به غلامی سر کوی تو عادت کردم کجا برگردم اگر بُوَد سیاه این جمالم تو مصطفایی و منم بلالم یاحسین یاحسین یاحسین ........... . بند۱ قاسمت در خطر افتاد عمو ادرکنی عمو ادرکنی یک تن و این همه جلاد عمو ادرکنی عمو ادرکنی ببین چگونه دست و‌پا میزنم یتیممو تورا صدا میزنم ای عمو ای عمو یاحسین بند۲ تازه دامادمو در حجله خون افتادم عمو‌ ادرکنی سنگ آورده عدو بهر مبارکبادم عمو ادرکنی مثل زره گشتم تنم وای وای پیرهنم شد کفنم وای وای بند۳ پنجه خصم بر این زلف پریشان سخت است عموجان سخت است پیکر بی رمق و سم ستوران سخت است عموجان سخت است جسم مرا به خاک و خون کشیدند گل تورا با سر نیزه چیدند بند۴ حاضرم من که سرم بر سر نیزه برود نوعروسم ولی دیگر به اسیری نرود به آل فاطمه شود جسارت دختر تو اگر رود اسارت ...... بند۱ عوض حلق تو ای نور دو چشم تر من علی اصغر من کاش می شد هدف تیر جفا حنجر من علی اصغر من حلق تو را طاقت این تیر نیست تیر سه شعبه کم زشمشیر نیست علی جان علی جان علی جان * بند۲ دیدی آخر چه بلایی سرت آمد به سرم چه آمد به سرم رو به نامرد زدم تا که نمیرد پسرم چه آمد به سرم رو زدم و آب به من ندادند داغ تو را به قلب من نهادند بند۳ در حرم منتظرت با دل صد پاره رباب بیچاره رباب کرده آماده علی بهر تو گهواره رباب بیچاره رباب رباب بیچاره خبر ندار خبر ندارد که پسر ندارد * بند۴ می روم دفن کنم پشت حرم پیکر تو فدای سر تو تا نبیند گلوی پاره تو مادر تو فدای سر تو جای تو بر نی گل بی خار نیست رباب را طاقت دیدار نیست بند۵ زبان حال بی بی رباب به سر تربت تو مادر تو پیر شده زمینگیر شده به کجایی پسرم سینه پر از شیر شده کاش که می مرد دگر مادرت آب نمیخورد دگر مادرت
. |⇦•هر که پای نگار .. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ●━━━━━━─────── "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، اَلسَّلاَمُ عَلَي الْمَهْدِيِ وَ عَلی آبائه، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الْعَبْرَةِ السَّاكِبَةِ،السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَاحِبَ الْمُصِیبَهِ الرَّاتِبَهِ،وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة،وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة" هر که پای نگار پا نشود درِ جنت به روش، وا نشود قَبْرُهُ‏ فِی‏ قُلُوبِ‏ مَنْ‏ وَالا در دلم غیر دوست جا نشود رو به هر کس زدم مرا پس زد هیچ جا کوی آشنا نشود اشک اگر آبرو نگه دار است راز من با تو برملا نشود ما محرم گرسنه ی اشکیم کاش چشمی کم اشتها نشود *من از محرم بی‌گریه می‌ترسم،من از محرمی که اشک نداشته باشم می‌ترسم حسین جان به من روزی گریه بده..* گریه کن همنشین معصوم است تا قیامت از او جدا نشود زهد بی حب، تو ضرر دارد پس کسی بی تو، با خدا نشود پرچمت اعتبار منزل ماست بی تو این خانه ها بنا نشود *هنوزم خیلی‌ها اعتقاد دارند پی خونه‌ای رو میذارن کمی تربت امام حسین میریزن...* وادی تور ماه حسینیه‌هاست نطق ما هر کجا که وا نشود وا مکن از سر خودت ما را آخه سفرهٔ شاه بی‌گدا نشود بی پناهم پناه من زهراست دستم از چادرش رها نشود تعزیه‌دار روضهٔ تو، رضاست او نگرید عزا عزا نشود... *حضرت رضا به ابن شبیب فرمودند: "إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ" ابن شبیب! می‌خوای گریه کنی بر حسین گریه کن. بعد فرمود: ما پلک‌هامون زخم شده انقدر گریه کردیم..* « زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین» حج نوکر طواف شش گوشه است مکه خوب است، کربلا نشود کلِّ عالم به پات جان بدهند باز حق غمت ادا نشود *این روایت از امام صادق علیه السلام است که می‌فرماید: همه ی عالم جان بدهند، انسانها جان بدن برای این مصیبت حقش ادا نمیشه. امام صادق به مسمع بصری فرمود: مسمع!کربلا نمیری گریه می‌کنی یا نه؟ گفت: بله..حضرت فرمود: بگو ببینم جزع و فزع برا حسین‌میکنی یانه؟ برای حسین ما بی‌قراری می کنی یانه؟..* ته گودال رفت و آمد بود روی جسمت برو بیا نشود دختر کوچک تو خوابیده کاش! دور سرت سر و صدا نشود کاش! آقا تو بی کفن نشوی کاش! سهم تو بوریا نشود «حسین وای وای ...» آن سفر کرده که صد قافله دل همرَه اوست راه بستن روی قافله‌اش، دشمن و دوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش گره افتاده حسین بن علی در کارش *آقا! هزارو‌ چهارصد سالههنوز این داغ تازه هست آقا. سفر به سلامت آقا..* کودکان در بغل مادرشان خوابیده دختران هم گلِ سر بر سرشان، خوابیده ردِّ خورشید عراق هست روی صورتشان از غریبی به خدا طاق شده طاقتشان دخترانی که به روی پر قو خوابیدند اما، موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند زینب از ناقه چه با واهمه آمد پایین زینب آمد؟ نه! بگو فاطمه آمد پایین گَرد بر چادر خانوم بنشیند هیهات قد او را کسی از دور ببیند هیهات آه زینب به ملاقات خدا آمده‌ای کربلایی شده‌ای کرب و بلا آمده‌ای تو که دور و بر خود چند برادر داری پرده داری حرمی چون علی اکبر داری تو که در امر حیا بین زنان منتخبی چون علی شیر خدا شیر خدای عربی چند روزِ دگر آماده هجران هستی بی ابوالفضل گرفتار بیابان هستی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
روضه - حاج محمدرضا بذری(1).mp3
37.57M
|⇦•هرکه پای نگار... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
شور - بایت الحسین ع.mp3
8.8M
(بایعت الحسین...) هیئت‌حضرت‌اباالفضل‌علیه‌السلام مداح : مراسم الحرام ۱۴۴۶ یکشنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۳