🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷
#بزرگ_مردان_کوچک
#شهید_والامقام
#محمدحسین_ذوالفقاری
به او گفتم : درس واجب تر است و #محمدحسين در جوابم گفت : بعداً هم مي شود درس خواند . من به او گفتم : تو خيلي #كوچك هستي و هنوز #دوازده سال بيشتر نداري ، به جبهه مي روي چكار كني ؟ و او گفت : آيا مي گوئيد #نروم ؟ آيا نمي توانم براي رزمندگان اسلام #آب هم ببرم و من در جوابش گفتم : تو مي تواني اين كار را بكني و او گفت : پس من مي روم و عازم جبهه ها شد .
او دو ، سه بار به جبهه رفت و سرانجام در تاريخ 1360/10/28، هنگام برگزاري مراسم چهلمين روز #شهادت برادرش #عليرضا ، به ما خبر دادند كه #محمدحسين نيز در منطقه شوش بر اثر اصابت تركش به #شهادت رسيده است .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
🇮🇷🕊🇮🇷
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
#نوجوان_شهید
#محمدحسین_ذوالفقاری
#قسمت_اول
پدر #محمدحسین نقل می کند که :
آمد و گفت : پدر می خواهم بروم #جبهه
گفتم : #درس واجب تر است
گفت : در آینده هم می شود #درس خواند، اکنون لازم است بروم
گفتم : تو چه کار می توانی انجام دهی ؟ تو خیلی کوچکی ، هنوز #دوازده_سال بیشتر نداری !
او ناراحت شد و گفت : می گویید من #نروم ؟ حتی نمی توانم برای رزمندگان #آب ببرم که این چنین #حرفی به من می زنید ؟
گفتم : چرا !
گفت : پس می روم
سر انجام عازم جبهه شد
نوجوان بود ولی روح بزرگی داشت . #محمدحسین در تاریخ ۲۳/ ۷/ ۱۳۶۰ چون #شهابی رهیده از خاکریز شهر با سرعت #نوری راهی #کهکشان پر فروغ #جبهه شد .
وقتی برادر بزرگتر محمد حسین در تاریخ ۱۸/ ۹/ ۱۳۶۰ در منطقه #لاله_زار بستان به فیض عظیم #شهادت نائل شد ، #مسئولین تصمیم گرفتند بدون این که وی از #شهادت برادرش #مطلع شود ، او را روانه #میبد نمایند .
#ادامه_دارد ...
🌹 💐🕊
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#محمدحسین_محمدخانی
هروقت من را میدید، دستم را در دستش میگرفت و میگفت حاجی حلالم کن. تو مسجد آمدن را به من یاد دادی.»
مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) درباره آخرین خاطرهای که از#شهید دارد میگوید: «مدتها بود که #محمدحسین را ندیده بودم. ایام فاطمیه بود که برای دیدن دوستانش به مسجد آمده بود. با من تماس گرفت و گفت حاجی من در مسجد هستم و میخواهم ببینمت. گفتم کمی دیر میرسم. در پاسخم گفت حاجی برایم دعا کن که#شهید شوم. وقتی خبر#شهادت_محمدحسین را شنیدم آن جمله آخرش در ذهنم تداعی شد که چقدر#محمدحسین عاشق شهادت بود.
راوی
#پدر_شهید
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🥀🕊
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 #گذری_بر_زندگی #شهید_والامقام #محمدحسین_فهمیده #قسمت_اول #محمدحسین_فهمیده در شانزدهم ارد
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀
#گذری_بر_زندگی
#شهید_والامقام
#محمدحسین_فهمیده
#قسمت_دوم
#محمد_حسین پس از بهبودی نسبی دوباره در جبهه ها حاضر می شود .
۸ آبان ماه ۱۳۵۹ #محمد_حسین و رفیق همرزمش محمد رضا شمس ، در سنگر بودند که توسط تانک های رژیم بعثی محاصره می شوند .
محمد رضا شمس دوست و همسنگر #محمدحسین در این میان زخمی می شود و #محمدحسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند .
وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند تانک های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکتند .
#محمدحسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود به سمت تانک ها حرکت می کند .
تیری به پای او می خورد و او از ناحیه پا مجروح می شود .
وی با این حال خود را به تانک می رساند و با استفاده از نارنجک موفق می شود تانک را منفجر کند .
با این انفجار سایر تانک ها دست به عقب نشینی می زنند .
بدنبال #شهید شدن #محمدحسین_فهمیده ، صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که #نوجوانی سیزدهساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته ، آن را منفجر کرده و خود نیز #شهید شده است .
#امام_خمینی_ره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیان کردند ، چنین فرمودند :
رهبر ما آن طفل سیزده سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است ، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت #شهادت نوشید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🕊🌹
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
#نوجوان_شهید
#محمدحسین_ذوالفقاری
#قسمت_اول
پدر #محمدحسین نقل می کند که :
آمد و گفت : پدر می خواهم بروم #جبهه
گفتم : #درس واجب تر است
گفت : در آینده هم می شود #درس خواند، اکنون لازم است بروم
گفتم : تو چه کار می توانی انجام دهی ؟ تو خیلی کوچکی ، هنوز #دوازده_سال بیشتر نداری !
او ناراحت شد و گفت : می گویید من #نروم ؟ حتی نمی توانم برای رزمندگان #آب ببرم که این چنین #حرفی به من می زنید ؟
گفتم : چرا !
گفت : پس می روم
سر انجام عازم جبهه شد
نوجوان بود ولی روح بزرگی داشت . #محمدحسین در تاریخ ۲۳/ ۷/ ۱۳۶۰ چون #شهابی رهیده از خاکریز شهر با سرعت #نوری راهی #کهکشان پر فروغ #جبهه شد .
وقتی برادر بزرگتر محمد حسین در تاریخ ۱۸/ ۹/ ۱۳۶۰ در منطقه #لاله_زار بستان به فیض عظیم #شهادت نائل شد ، #مسئولین تصمیم گرفتند بدون این که وی از #شهادت برادرش #مطلع شود ، او را روانه #میبد نمایند .
#ادامه_دارد ...
🌹 💐🕊
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#محمدحسین_محمدخانی
هروقت من را میدید، دستم را در دستش میگرفت و میگفت حاجی حلالم کن. تو مسجد آمدن را به من یاد دادی.»
مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) درباره آخرین خاطرهای که از#شهید دارد میگوید: «مدتها بود که #محمدحسین را ندیده بودم. ایام فاطمیه بود که برای دیدن دوستانش به مسجد آمده بود. با من تماس گرفت و گفت حاجی من در مسجد هستم و میخواهم ببینمت. گفتم کمی دیر میرسم. در پاسخم گفت حاجی برایم دعا کن که#شهید شوم. وقتی خبر#شهادت_محمدحسین را شنیدم آن جمله آخرش در ذهنم تداعی شد که چقدر#محمدحسین عاشق شهادت بود.
راوی
#پدر_شهید
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🥀🕊
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 #گذری_بر_زندگی #شهید_والامقام #محمدحسین_فهمیده #قسمت_اول #محمدحسین_فهمیده در شانزدهم ارد
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀
#گذری_بر_زندگی
#شهید_والامقام
#محمدحسین_فهمیده
#قسمت_دوم
#محمد_حسین پس از بهبودی نسبی دوباره در جبهه ها حاضر می شود .
۸ آبان ماه ۱۳۵۹ #محمد_حسین و رفیق همرزمش محمد رضا شمس ، در سنگر بودند که توسط تانک های رژیم بعثی محاصره می شوند .
محمد رضا شمس دوست و همسنگر #محمدحسین در این میان زخمی می شود و #محمدحسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند .
وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند تانک های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکتند .
#محمدحسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته بود به سمت تانک ها حرکت می کند .
تیری به پای او می خورد و او از ناحیه پا مجروح می شود .
وی با این حال خود را به تانک می رساند و با استفاده از نارنجک موفق می شود تانک را منفجر کند .
با این انفجار سایر تانک ها دست به عقب نشینی می زنند .
بدنبال #شهید شدن #محمدحسین_فهمیده ، صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که #نوجوانی سیزدهساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته ، آن را منفجر کرده و خود نیز #شهید شده است .
#امام_خمینی_ره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیان کردند ، چنین فرمودند :
رهبر ما آن طفل سیزده سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است ، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت #شهادت نوشید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🕊🌹
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
#نوجوان_شهید
#محمدحسین_ذوالفقاری
#قسمت_اول
پدر #محمدحسین نقل می کند که :
آمد و گفت : پدر می خواهم بروم #جبهه
گفتم : #درس واجب تر است
گفت : در آینده هم می شود #درس خواند، اکنون لازم است بروم
گفتم : تو چه کار می توانی انجام دهی ؟ تو خیلی کوچکی ، هنوز #دوازده_سال بیشتر نداری !
او ناراحت شد و گفت : می گویید من #نروم ؟ حتی نمی توانم برای رزمندگان #آب ببرم که این چنین #حرفی به من می زنید ؟
گفتم : چرا !
گفت : پس می روم
سر انجام عازم جبهه شد
نوجوان بود ولی روح بزرگی داشت . #محمدحسین در تاریخ ۲۳/ ۷/ ۱۳۶۰ چون #شهابی رهیده از خاکریز شهر با سرعت #نوری راهی #کهکشان پر فروغ #جبهه شد .
وقتی برادر بزرگتر محمد حسین در تاریخ ۱۸/ ۹/ ۱۳۶۰ در منطقه #لاله_زار بستان به فیض عظیم #شهادت نائل شد ، #مسئولین تصمیم گرفتند بدون این که وی از #شهادت برادرش #مطلع شود ، او را روانه #میبد نمایند .
#ادامه_دارد ...
🌹 💐🕊
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#محمدحسین_محمدخانی
هروقت من را میدید، دستم را در دستش میگرفت و میگفت حاجی حلالم کن. تو مسجد آمدن را به من یاد دادی.»
مسئول بسیج دانشآموزی مسجد صاحبالزمان(عج) درباره آخرین خاطرهای که از#شهید دارد میگوید: «مدتها بود که #محمدحسین را ندیده بودم. ایام فاطمیه بود که برای دیدن دوستانش به مسجد آمده بود. با من تماس گرفت و گفت حاجی من در مسجد هستم و میخواهم ببینمت. گفتم کمی دیر میرسم. در پاسخم گفت حاجی برایم دعا کن که#شهید شوم. وقتی خبر#شهادت_محمدحسین را شنیدم آن جمله آخرش در ذهنم تداعی شد که چقدر#محمدحسین عاشق شهادت بود.
راوی
#پدر_شهید
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🥀🕊