eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.5هزار عکس
167.5هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«الگو» و «اسوه» چه جایگاهی در تعلیم و تربیت انساها دارد و عالی ترین الگوهای تربیتی چه کسانی هستند؟ 🔹درباره عناصر و راهکارهای که با در نظر گرفتن آن ها می تواند موفّق گردد، آنچه مورد اتفاق همه علمای تربیت و تعلیم است ارائه است؛ آری در صورتی که خود ویژگی ها و شایستگی های الگوی صحیح و نمونه را دارا باشد، عملاً می تواند برای تربیت پذیر، الگو باشد. بنابر این کاملا واضح و مبرهن است که کسی که می خواهد و الگوی دیگران گردد، اگر در رفتارش نقطه ضعف هایی باشد و مرتکب خطا و اشتباه گردد، نمی تواند نقش تربیتی خود را به درستی ایفا کند. 🔹از این جهت است که خداوند بر بندگان خود منّت نهاد و بندگان برگزیده خود را که از هر گونه خطا و اشتباهی مبرّا هستند را «الگوهای ایده آل و کاملی» معرفی کرد. لذا بهترین راهکار و شیوه برای استفاده از این نعمت های الهی، یعنی بهره گیری از مقام تربیتی و (علیهم السلام)، عملی کردن و ارائه رفتار آنان است. اینجاست که باید ابتدا سعی کنیم رفتار آن حضرات را در ساحت های گوناگون به تفصیل شناسایی کنیم، و پس از آن بکوشیم تا در ابعاد گوناگون زندگی خود به آن رفتار که تفصیلاً برای ما شناسایی شده اند اقتدا نماییم. 📕اسلام شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۶ش، چاپ سوم، ص ۴۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔻روش و سیره و امامان در به شیوه الان ما نبوده و این حجم از و برهان در آن وجود نداشته است. ♨️ وقتی پیامبر، امیرالمومنین، سید الشهدا و سایر امامان می‌خواستند آموزش دهند، ابتدا یک نیاز واقعی از افراد را برآورده می‌کردند. به همین دلیل هم در سیره بوده که همه شان سفره دار بودند. یعنی همه می‌آمدند و ابتدا غذا می‌خوردند. ☑️ یعنی بنای اهل بیت بر استدلال نبوده و استدلال تنها برای کمک به تقویت اعتقادات استفاده می‌شود. شیخ فرهاد فتحی
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله:  🔸اَحْبِبْ فِى اللهِ وَ ابْغِضْ فِى اللهِ وَ والِ فِى اللهِ وَ عـادِ فِى اللهِ فَاِنَّهُ لَنْ تُنالَ وُلاِيَةُ اللهِ اِلاّ بِذلِك، وَ لا يَجِـدُ رَجـُلٌ طَعْمَ الإيمانِ وَ اِنْ كَثُرَتْ صَلاتُهُ وَ صِيامُهُ حـَتّى يـَكُونَ كَذلِك.  🔹در راه خــدا دوست بـدار، و براى خــدا دشمن بـدار، براى خدا موالات ودوستى كن، و براى خدا دشمنى كن؛ يقينا جـز با اين، به ولايـت خـدا نخـواهى رسيد. و هـرگز كسى طعـم ايمـان را نمى يـابد، هر چند نماز و روزه اش فراوان باشد، مگر آنـكه چنـين باشـد. 📕وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۴۴۰
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«آیه انذار» چگونه بر وجود امام زمان (عج) دلالت دارد؟ 🔹در ، آياتی هست كه دلالت می كند كه (عجل الله تعالی فرجه) وجود دارد. در يكى از اين آيات كه به معروف است، خداوند متعال خطاب به پيامبرش مى فرمايد: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ [رعد، ۷] همانا تو بيم دهنده اى و براى هر قومى هدايت گرى است». از آيه فوق به طور وضوح استفاده مى شود كه براى هر قومى در هر عصر و زمان هدايت كننده اى است به حق و حقيقت و اين مقتضاى ربوبيت خداوند است، و نيز استفاده مى شود كه زمين هيچ گاه از هادى به حق خالى نمى گردد، خواه نبى باشد يا غير نبى؛ زيرا اطلاق آيه، حصر مصداق هادى در انبياء را نفى مى كند، همان گونه كه زمخشرى در ذيل آيه شريفه فوق به آن اشاره كرده است، در غير اين صورت لازم مى آيد در عصرهايى كه از نبى خالى است حجت و هادى بشر وجود نداشته باشد. 🔹طبرى در تفسير خود در ذيل آيه فوق از ابن عباس به سند صحيح نقل كرده: «لَمَّا نَزَلَتْ: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» وَضَعَ (صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ) يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ، فَقَالَ: أَنَا الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى مَنْكِبِ عَلِيٍّ فَقَالَ: أَنْتَ الْهَادِی يَا عَلِيُّ بِكَ يَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بَعْدِي؛ [۱] هنگامى كه آيه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» نازل شد، (صلى الله عليه و آله) دست خود را بر سينه گذاشت و فرمود: من منذرم و براى هر قومى هادى است، آن گاه اشاره به شانه (عليه السلام) نمود و فرمود: تنها به واسطه تو است كه هدايت شوندگان بعد از من هدايت مى گردند». حاكم نيشابورى به سند صحيح از امام على (عليه السلام) در ذيل آيه فوق نقل كرده كه فرمود: «رَسُولُ اللَّهِ الْمُنْذِرُ وَ أَنَا الْهَادِی؛ [۲] رسول خدا منذر و من هادى ام». 🔹كلينى به سند صحيح از امام باقر (عليه السلام) در تفسير آيه فوق نقل كرده كه فرمود: «رَسُولُ اللهِ (صلی الله عليه و آله) الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ - نَبِيُّ اللهِ...؛ [۳] رسول خدا (صلى الله عليه و آله) منذر است، و براى هر زمانى و هادى اى است كه مردم را به آنچه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) آورده دعوت مى كند...». و نيز از امام باقر (عليه السلام) نقل كرده كه در ذيل آيه فوق فرمود: «رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه و آله) الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِی، أَمَا وَ اللهِ مَا ذَهَبَتْ مِنَّا وَ مَا زَالَتْ فِينَا إِلَى السَّاعَةِ؛ [۴] رسول خدا (صلى الله عليه و آله) منذر و (عليه السلام) هادى است، آگاه باش به خدا سوگند كه آيه از ما بيرون نخواهد رفت و دائماً در بين ما است تا روز قيامت». پی نوشت‌ها؛ [۱] جامع البيان فى تفسير القرآن، طبرى، دار المعرفه، بيروت، چ اول، ج ‏۱۳، ص ۷۲، سوره رعد، آيه ۷ [۲] المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيشابوری، دار الكتب العلمية، بيروت، چ اول، ج ۳، ص ۱۴۰ [۳] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۱، ص ۱۹۱ [۴] الكافی، همان، ص ۱۹۲ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چاپ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۲۹۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
عقد برادری پیامبر با امیر المومنین صلوات الله علیهما در مدارک معتبر اهل سنت. 📚منبع: کتاب هارون امت. ✍️ نویسنده: حسین قربانی دامنابی ✅️ با تقریظ: دکتر جواد ابوالقاسمی 📜تعداد صفحات: ۳۳۲ صفحه. ✅️ فایل pdf + متن تحت وب کتاب طبق معمول در وبلاگ وصایت و کتابخوان قائمیه قرار داده شد. ✔️ جهت تهیه ی کتاب به صورت چاپی به قیمت ۱۸۸ هزار ت با ارسال رایگان نیز به سایت انتشارات زرنوشت مراجعه کنید و یا دایرکت پیام دهید.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه با چه اوصافی از «اهل بیت (علیهم السلام)» ياد كرده است؟ 🔹 (عليه السلام) آخرین بخش از خطبه ۱۰۹ را با ذكر اوصافى از (عليهم السلام) پايان مى دهد و رعايت فصاحت و بلاغت را با اين حُسن ختام به سر حدّ كمال مى رساند، مى فرمايد: «نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَةِ، وَ مُخْتَلَفُ [۱] الْمَلَائِكَةِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ، وَ يَنَابِيعُ الْحُكْمِ؛ ما درخت پر بار نبوّت و جايگاه رسالت و محلّ رفت و آمد فرشتگان و معادن علم و چشمه سارهاى حكمتيم». تعبير به ، اشاره به اين است كه همچون درخت پربارى است كه داراى شاخه ها و فروع مختلفى است. ريشه و ساقه آن، (صلى الله عليه و آله) و فرزندان او، شاخ و برگ هاى آن و هدايت مردم به سوى خدا، ميوه اين درخت است. در تعبير دوم، را به بارانداز و فرودگاهى تشبيه مى كند كه رسالت، در آن از سوى خدا نزول پيدا كرده است و در تعبير سوم، (ص) را مركز رفت و آمد مى شمرد و (عليه السلام) و فرزندانش كسانى هستند كه در اين خانه و خانواده، پرورش يافته اند و طبعاً آثار و بركات وحى در آنها پرتوافكن مى باشد. 🔹واژه در اينجا ممكن است كه اشاره به فرشتگان وحى باشد (جبرئيل و همراهانش) كه بر (صلى الله عليه و آله) نازل مى شدند؛ يا اشاره به معناى اعمّى باشد كه ساير فرشتگانى را كه به عنوان خدمت يا بشارت در اين خانواده رفت و آمد داشته اند، شامل شود و در هر حال، منظور اين نيست كه فرشته وحى بر غير پيامبر (ص) نازل مى شده است. تفاوت «شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ» و «مَحَطُّ الرِّسَالَةِ» از اين نظر است كه (صلى الله عليه وآله) داراى دو مقام بود: ، كه همان خبر دادن از سوى خداست و ، كه تبليغ آن است، يا به تعبير ديگر: نبىّ مأمور ابلاغ است و رسالت معمولا توأم با امامت و رهبرى و اجرا مى باشد، و منظور از آن است كه (عليهم السلام) وارث علوم پيامبر (ص) و حافظ كتاب و سنّت بودند. 🔹در شأن نزول آيه شريفه «وَ تَعِيَها أُذُنٌ وَاعِيَةٌ؛ [حاقه، ۱۲] گوش شنوا اين پيام ها را در خود نگه مى دارد» در روايات متعدّدى كه در منابع فراوانى از اهل سنّت نقل شده، آمده است كه (ص) فرمود: «سَأَلْتُ رَبِّی أَنْ يَجْعَلَهَا أُذُنَ عَلِىٍّ؛ از پروردگارم تقاضا كردم كه اين گوشِ شنوا را گوش (علیه السلام) قرار دهد»، و به دنبال اين دعا (علیه السلام) مى فرمود: «مَا سَمْعِتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ شَيْئاً فَنَسِيتُهُ؛ [۲] من هيچ سخنى را بعد از آن از رسول خدا (ص) نشنيدم كه فراموش كنم؛ بلكه هميشه آن را به خاطر داشتم». حديث «عَلِىٌّ مَعَ الْقُرآنِ، وَ الْقُرآنُ مَعَ عَلِىٍّ؛ [۳] (ع) همواره با است و قرآن با علی (ع) است»، و همچنين حديث «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بَابُهَا؛ [۴] من شهر علمم و (عليه السلام) درِ آن است»، از احاديث معروفى است كه در كتب شيعه و اهل سنّت وارد شده و همه گواه بر اين است كه اين خانواده، معادن علم و سرچشمه هاى حكمت بوده اند. 🔹تفاوت «معادن» و «ينابيع» از اين نظر است كه «معدن» چيزى است كه معمولا مردم به سراغ آن مى روند و از آن بهره مى گيرند؛ ولى «ينابيع» (به معناى چشمه ها) چيزى است كه مى جوشد و به سوى مردم سرازير مى شود. امام (عليه السلام) در پايان اين سخن مى فرمايد: «نَاصِرُنا و مُحِبُّنَا يَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ، وَ عَدُوُّنَا وَ مُبْغِضُنَا يَنْتَظِرُ السَّطْوَةَ؛ [۵] ياور و دوستدار ما در انتظار رحمت حقّ است و دشمنِ كينه توز ما در انتظار مجازاتِ حقّ است». اين سخن بدان معنا نيست كه آنها چنين انتظارى را واقعاً دارند؛ بلكه به اين معناست كه بايد منتظر چنين عاقبت شومى باشند و در واقع نوعى تهديد به عذاب الهى است، در دنيا و آخرت. پی نوشت‌ها [۱] «مختلف از مادّه «اختلاف» كه در اينجا به معناى رفت و آمد است. بنابراين «مختلف» يعنى محلّ رفت و آمد. [۲] الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، ۱۴۰۴ق، ج ‏۶، ص ۲۶۰ [۳] الأمالی، طوسى، دار الثقافة، ۱۴۱۴ق، ‏چ اول‏، ص ۴۷۹ [۴] صحيفة الإمام الرضا(ع)، على بن موسى، كنگره جهانى امام رضا (ع)، مشهد، ۱۴۰۶ق، ‏چ اول‏، ص ۵۸ [۵] «سَطوه» در اصل به معناى پريدن بر روى كسى و مقهور ساختن اوست، و از آنجا كه يكى از لوازم آن مجازات كردن است، در خطبه بالا و مانند آن به اين معنا به كار رفته است. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۴، ص ۶۱۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
عقد برادری پیامبر با امیر المومنین صلوات الله علیهما در مدارک معتبر اهل سنت. 📚منبع: کتاب هارون امت. ✍️ نویسنده: حسین قربانی دامنابی ✅️ با تقریظ: دکتر جواد ابوالقاسمی 📜تعداد صفحات: ۳۳۲ صفحه. ✅️ فایل pdf + متن تحت وب کتاب طبق معمول در وبلاگ وصایت و کتابخوان قائمیه قرار داده شد. ✔️ جهت تهیه ی کتاب به صورت چاپی به قیمت ۱۸۸ هزار ت با ارسال رایگان نیز به سایت انتشارات زرنوشت مراجعه کنید و یا دایرکت پیام دهید.
هدایت شده از mesaghمیثاق
. ‏ کمتر از نیست در فرمود علی (ع) جانشین من است و در مباهله فرمود (ع) جان من است.
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با صدای شهيد حاج شيخ احمد كافے امام على(ع) الذُّنوبُ الدّاءُ ، و الدَّواءُ الاستغِفارُ ، و الشِّفاءُ أن لا تَعودَ گناهان دردند و دارو[ى آنها ] استغفار است و شفايش به اين است كه به گناه باز نگردند ﴿ غرر الحكم : ۱۸۹۰﴾ با اشتراک این لینک ما را به دوستان خود معرفی کنید
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آیا روایات اسلامی خاتمیّت پیامبر اسلام را تایید می کنند؟ (بخش اول) 🔸اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علماء و دانشمندان اسلامى است، بلكه از ضروريات اين آئين به شمار مى رود و سرچشمه اين عقيده، علاوه بر ، بیشماری است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، كه مجموعه آنها كتابى را تشكيل مى دهد و ما به گوشه اى از آنها به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: 1⃣در حديث مشهورى كه در بسيارى از منابع حديث و در تفاسير نقل شده از پيامبر اكرم (ص) می خوانيم كه مى فرمايد: «وَ إِنَّمَا مَثَلِی وَ مَثَلُ‏ الْأَنْبِيَاءِ كَرَجُلٍ بَنَى دَاراً فَأَكْمَلَهَا وَ أَحْسَنَهَا إِلَّا مَوْضِعَ لَبِنَةٍ فَجَعَلَ النَّاسَ يَدْخُلُونَهَا وَ يَعْجَبُونَ بِهَا وَ يَقُولُونَ هَلَّا وُضِعَتْ هَذِهِ اللَّبِنَةُ فَأَنَا اللَّبِنَةُ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِيِّين‏؛ مثل من در مقايسه با پيامبران پيشين، همانند مردى است كه خانه اى [بسيار زيبا و جالب] بسازد و مردم وارد بشوند و از زيبايى آن در شگفتى فرو روند و بگويند: [بنايى بهتر از اين نديده ايم] جز اينكه جاى يك خشت آن خالى است، پس من جاى آن خشت خالى هستم، و من خاتم پيامبرانم». [۱] همين معنا با طرق متعدد ديگرى از شیعه و سنی نقل شده است. [۲] 2⃣حديث معروف منزلت‌ - كه در بسيارى از كتب معروف شيعه و اهل سنت در مورد امام على (ع) وارد شده و از مشهورترين احاديث متواتره نبوى است - دليل روشنى بر اين معنا می باشد. پيامبر اسلام (ص) با سربازانش مى خواست به سوى جنگ تبوك برود. ایشان امام على (ع) را به جاى خود در مدينه گذاشت و به او فرمود: «انْتَ مِنّى‏ بِمَنْزِلَةِ هرُونَ مِنْ مُوسى‏ الَّا انَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى‏؛ تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى (ع) هستى، جز اين‏ كه بعد از من پيامبرى نيست». [۳] اين جمله را پيامبر اكرم (ص) تنها در جريان جنگ تبوك بيان نفرمود، بلكه در موارد ديگرى نيز به آن تصريح فرموده كه حداقل در شش مورد غير از غزوه تبوك (در يوم مؤاخات اول، در يوم مؤاخات دوم، روز بسته شدن درب همه خانه ها جز خانه علی به مسجد و...)، اين جمله از آن حضرت شنيده شده است. اين حديث به روشنى ثابت مى كند كه هيچ پيامبرى بعد از پيامبر اسلام (ص) نخواهد آمد و اين مسأله از همان عصر ظهور پيامبر اكرم (ص) جزء واضحات شمرده مى شد. [۴] 3⃣امام صادق (ع) در روایتی مى فرمايد: «إِنَّ اللهَ عَزَّ ذِكْرُهُ خَتَمَ‏ بِنَبِيِّكُمُ‏ النَّبِيِّينَ‏ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَدا؛ خداوند به وسيله پيامبر شما باب نبوّت را ختم نمود، ديگر پس از او پيامبرى نخواهد آمد، و با كتاب او به نزول كتاب آسمانى پايان داده، پس از آن ديگر كتابى نازل نخواهد شد...». [۵] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مناقب آل أبيطالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانى، انتشارات علامه، چ‌ ۱، ج ‏۱، ص ۲۳۱ [۲] الجامع الصحيح المختصر (صحیح بخاری)، البخاری، دار ابن كثير، بيروت، الطبعة الثالثة، ج ۳، ص ۱۳۰۰؛ و... ؛ همچنین در بسيارى ديگر از كتب حديث و تفسير آمده و از احاديث بسيار معروف و مشهور است. نقل از: پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ ۹، ج ‏۸، ص ۴۴۷ [۳] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۸، ص ۱۰۷؛ و... ؛ جالب اينكه اين حديث را از ۱۷۰ طريق - كه يكصد طريق آن را از طرق اهل سنت، و هفتاد طريق، از طرق اهل بيت (ع) است - نقل كرده اند. [۴] پيام قرآن، همان، ج ‏۸، ص ۴۵۰ [۵] مجمع البحرين، طريحى، انتشارات كتابفروشى مرتضوى، تهران، چ ۳، ج ‏۶، ص ۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آیا روایات اسلامی خاتمیّت پیامبر اسلام را تایید می کنند؟ (بخش دوم) 🔸اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علماء و دانشمندان اسلامى است، بلكه از ضروريات اين آئين به شمار مى رود و سرچشمه اين عقيده، علاوه بر ، بیشماری است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، كه مجموعه آنها كتابى را تشكيل مى دهد و ما به گوشه اى از آنها به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: 4⃣همچنین در احاديث متعددى آمده است كه احكام اسلام تا پايان جهان باقى و برقرار خواهد بود. اين چيزى است كه جز با خاتميت پيامبر اسلام (ص) سازگار نيست؛ زيرا با آمدن پيامبر ديگرى، حداقل قسمتى از احكام پيامبر پِيشين نسخ مى شود. از جمله در اصول كافى مى خوانيم: «حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ ابَداً الى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ حَرامُهُ حَرامٌ ابَداً الى‏ يَوْمِ الْقَيامَةِ لا يَكُونُُ غَيْرُهُ وَ لا يَجيئُ غَيْرُهُ؛ حلال محمد (ص) حلال است تا ابد تا روز قيامت؛ و حرام او حرام است تا ابد تا روز قيامت؛ غير آن نخواهد بود، و غير آن نمى آيد». [۱] 🔹همين معنا در جاى ديگرى نيز آمده كه بعد از ذكر آمدن پيامبران، امام صادق (ع) میفرمايد:  «...حَتَّى‏ جاءََ مُحَمَّدٌ (ص) فَجاءَ بِالْقُرْآنِ وَ بِشَريعَتِهِ وَ مِنْهاجِهِ فَحَلالُهُ حَلالٌ الى‏ يَوْمِ الْقَيامَةِ وَ حَرامُهُ حَرام الى يَومِ القيامَةِ؛ پيامبر (ص) قرآن و شريعت و طريقه اش را آورد، پس حلال او حلال است تا روز قيامت، و حرام او حرام است تا روز قيامت». [۲] 🔹ضمناً از اين خبر مشهور روشن مى شود كه نه تنها (ص) است، بلكه دين او و مجموعه دستورات و احكام او جاودانى است، و هيچگونه دگرگونى در آن راه نمى يابد و آنها كه تصور كردند با قبول مسأله خاتميت، مى توانند با فكر خود تغييراتى در تعليمات اسلام و احكام آن ايجاد كنند، سخت در اشتباه اند. زيرا احاديث فوق مى گويد جاودانگى نبوت با جاودانگى تعليمات و احكام آن حضرت همراه است. 5⃣در پايان خطبه معروف حَجَّةُ الْوِداع - همان خطبه اى كه پيامبر اسلام (ص) در آخرين حج و آخرين سال عمر مباركش به عنوان يك وصيتنامه جامع براى مردم بيان كرد - نيز مسأله صريحاً آمده است، فرمود: «الا فَلْيُبَلّغْ شاهِدُكُمْ غائِبَكُمْ لا نَبِىَّ بَعْدى وَ لا امَّةَ بَعْدَكُمْ؛ آگاه باشيد! حاضران به غائبان اين سخن را برسانند كه بعد از من‌ پيامبری‌ نيست و بعد از شما امتى نخواهد بود»؛ سپس دست‏ هاى مباركش را - بعد از بيان تمام اين وصايا - به آسمان بلند كرد آن گونه كه سفيدى زير بغلش آشكار شد، سپس فرمود: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ انّى‏ قَدْ بَلَّغْتُ؛ خدايا گواه باش كه من آنچه را كه بايد ابلاغ كنم، كردم». [۳] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، چ ۴، ج ‏۱، ص ۵۸، ح ۱۹ [۲] الكافى، همان، ج ۲، ص ۱۷، ح ۲ [۳] الخصال‏، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، قم، چ ۱، ج ‏۲، ص ۴۸۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آیا روایات اسلامی خاتمیّت پیامبر اسلام را تایید می کنند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔸اعتقاد به جاودانى بودن اسلام، مورد اتفاق همه علماء و دانشمندان اسلامى است، بلكه از ضروريات اين آئين به شمار مى رود و سرچشمه اين عقيده، علاوه بر ، بیشماری است كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) و ديگر پيشوايان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، كه مجموعه آنها كتابى را تشكيل مى دهد و ما به گوشه اى از آنها به عنوان نمونه اشاره مى كنيم: 6⃣در حديث معروف ديگرى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) آمده است كه فرمود: «انَّ الرِّسالَةَ و النُّبُوَّةَ قَدِ انْقَطَعَتْ فَلا رَسُولَ بَعْدى‏ وَ لا نَبِىَّ؛ و ‏ منقطع شده است؛ نه رسولى بعد از من خواهد آمد و نه نبى». [۱] اين حديث مخصوصاً از اين نظر قابل توجه است كه راه را بر بهانه جويان كه مى گويند: او خاتم انبياء است نه خاتم رسولان، مى بندد.‌ [۲] 7⃣در نهج البلاغه نيز در موارد متعددى به مسئله خاتميت پيامبر اسلام (ص) تصريح شده است. در خطبه ۱۷۳ مى خوانيم: «امينُ وَحْيِهِ وَ خاتَمُ رُسُلِه‏؛ [محمد (ص)] امين وحى خدا و او بود». در خطبه ۱۳۳ می خوانيم: «خَتَمَ بِهِ الْوَحْىَ؛ خداوند وحى را به وسيله او پايان داد»، و در خطبه ۷۲، امام على (ع) به پيامبر اسلام (ص) درود مى فرستد و بعد او را چنين توصيف مى كند:  «الْخْاتِمُ لِما سَبَقَ والْفاتِحُُ لِمَا انْغَلَقَ؛ آن كس كه ختم پيامبران پيشين و گشاينده امور بسته بود». در خطبه ۸۷، مردم را مخاطب ساخته مى فرمايد: «ايُّهَا النَّاسُ خُذُوها عَنْ خاتَمِ النَّبِييّن... ؛ اى مردم! اين حقيقت را از بياموزيد...». 🔹و در خطبه اول نهج البلاغه مى فرمايد: «بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً (ص) لِانْجازِ عِدَتِه‏ وَ اتْمامِ نُبُوَّتِهِ؛ خداوند سبحان محمد (ص) را براى وفاى به عهد خود و اتمام و اكمال نبوتش مبعوث ساخت». و در كلام ۲۳۵ هنگام غسل و تجهيز پيامبر (ص) مى فرمايد: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّی يَا رَسُولَ اللهِ لَقَدِ انْقَطَعَ‏ بِمَوْتِكَ‏ مَا لَمْ‏ يَنْقَطِعْ‏ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛ پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا، با مرگ تو چيزى قطع گرديد كه با مرگ غير تو قطع نشد، [و آن اين كه:] و اخبار از ناحيه خدا از آسمان، با مرگ تو قطع گرديد». 🔹و در خطبه ۱۹۸ در مورد فضيلت اسلام مى خوانيم: «ثُمَ‏ جَعَلَهُ‏ لَا انْفِصَامَ‏ لِعُرْوَتِهِ‏ وَ لَا فَكَّ لِحَلْقَتِهِ وَ لَا انْهِدَامَ لِأَسَاسِهِ وَ لَا زَوَالَ لِدَعَائِمِهِ وَ لَا انْقِلَاعَ لِشَجَرَتِهِ وَ لَا انْقِطَاعَ لِمُدَّتِه‏... ؛ سپس اسلام را طورى قرار داد كه دستگيره آن جدا شدنى نيست، و حلقه آن انفكاك نخواهد پذيرفت، و اساس و ريشه آن منهدم نمى گردد، و اركان و پايه هاى آن زوال نمى پذيرد، درخت آن از ريشه كنده نمى شود، و مدت آن تمام شدنى نيست... ». همانطور كه ملاحظه مى شود، گفتار امام علی (ع) با صراحت مسئله خاتميت پيامبر اسلام و ابدى و جاودانى بودن آئينش را بيان مى كند، تا جایى براى گفتگو و ايرادى در اين باره باقى نماند. [۳] 💠قابل توجه اينكه با بررسى گسترده اى كه روى ۱۱۰ مجلد بحارالانوار به عمل آمد، معلوم شد كه عبارات  و ‏_الرُّسُلِ و ‏_الْانْبِياءِ در بيش از سيصد مورد از كتاب بحار از جلد دوم تا جلد ۱۱۰ آمده است، كه قسمت عمده آن روايات ائمه معصومين و تعداد كمى در تفسير هاى علّامه مجلسى و مانند آن است؛ و اين به خوبى مى رساند كه تا چه اندازه بوسيله‏ پيامبر اسلام (ص) در ميان مسلمين در هر عصر و زمانى از شهرت وسيعى برخوردار بوده است. [۴] پی‌نوشت‌ها ؛ [۱] مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيبانی، عالم الكتب، الطبعة الأولى، ج ۳، ص ۲۶۷؛ شرح أصول الكافي، صدر الدين شيرازى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، چ ۱، ج ‏۲، ص ۴۵۰ [۲] ر.ک: پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامیه، چ ۹، ج ‏۸، ص ۴۵۰ - ۴۵۲ [۳] ر.ک: ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه‏، مكارم شيرازى، ناصر، موسسه مطبوعاتى هدف، قم، چ ۱، ج ۱، ص ۳۸۴ [۴] پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، ‏ج ۸، ص ۴۴۸-۴۴۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
📌در روايتى نقل شده كه يك يهودى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله چند درهم طلبكار بود. يك روز داشتند از روبروی منزل آن یهودی رد ميشدند. مرد يهودى آمد و يقه را گرفت. حالا در دورانى كه پيامبر آن همه اصحاب و فدايى دارند و در عين حال حاكم حكومتى هستند كه در مدينه تشكيل شده. يهودى گفت طلبم را ميخواهم ، پيامبر فرمودند فعلاً چيزى ندارم، به من مهلت بده تا بدهى ام را به تو بدهم. مرد يهودى گفت من رهايت نميكنم تا پول مرا بدهى! 📌وقتى رسيديم به اينجا كه در خيابان يك يهودى توانست يقه استاندار و وزير و وكيل ما را بگيرد و بگويد كه من از تو طلب دارم و بايد بدهى ات را بدهى و آن وزير گفت چشم، آنوقت دينى تشكيل شده . حكومت ما ، الان حكومت متديّنين است، حكومت دينى نيست. وقتى يهودى به پيامبر مهلت نداد، پيامبر فرمود بسيار خوب ، من كنار تو خواهم ماند تا مطمئن شوى و تا اجازه ندهى از اينجا نميروم، همينجا كنار خانه تو ميايستم. ظهر شد، عصر شد، شب شد ، ناراحت شدند و آمدند تا با او برخورد كنند. جورى كه پيامبر نبيند به آن يهودى علامت دادند و تهديدش كردند كه مردك ! چرا به آدمى كه همه به او دارند ، فرصت نميدهى؟ پيامبر به اصحاب گفتند چه ميكنيد؟! چه كار داريد با او؟ حق نداريد با او اينطور صحبت كنيد، طلب دارد، حق با اوست ، گفتند آقا! اسير يك شديد؟! شما را از صبح نگاه داشته اينجا! پيامبر فرمود : "من برانگيخته نشدم تا به كسى ستم كنم، ولو به درهمى، مسلمان يا غير مسلمان" 📌حالا جالب است كه آن يارو از رو هم نميرود. پيامبر آنشب را تا صبح كنار خانه او نشست و به منزل نرفت . را آنجا خواند. صبح كه شد يهودى از خانه بيرون آمد، ديد پيامبر آنجا نشسته اند. چشمانش پر از اشك شد، گفت خداى تو خوب كسى را براى پيامبرى برگزيده است. من ايمانم را به تو بدهكارم. من ديگر براى مشتى درهم از تو طلبكار نيستم و به الله كه تو را فرستاد و رسالت تو شهادت ميدهم و همينك نيمى از همه اموالم را ميكنم تا هرگونه كه صلاح ميدانى خرج شود. 🌈"محمد، آقاى دنيا و آخرت" حسن رحیم پور ازغدی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢جايگاه ويژه پیامبر اکرم (ص) در قرآن 🔸جایگاه و مقام بلند ملکوتی و الهی حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) برای هیچ عالم و انسان منصف و حق مداری پوشیده و پنهان نیست، حقیقتاً تاریخ نگاران در کتب خود، به نکات و ظرایف ارزشمندی از سیره و منش (ص) اشاره کرده اند، ولی آنچه برای ما از همه این موارد باارزش‌تر و زیباتر می‌باشد، وصف این پیامبر الهی در کلام خداوند بلند مرتبه است. جایگاه رفیع این پیام آور صلح و دوستی تا به چه اندازه رفیع و بلند بوده که خدا هم به دنبال توصیف جاه و مقام ایشان برای بشریت است؛ در این مقاله سعی بر این است که به خاطر طولانی نشدن بحث تیتروار به این اشارات و توصیفات  زیبای الهی  بپردازیم؛ 💠«آخرین پیامبر»؛ «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَ لَٰكِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ [احزاب، ۴۰] محمّد (ص) پدر هیچ یك از مردان شما نبوده و نیست، ولى رسول خدا و ختم کننده و آخرینِ پیامبران است و خداوند به همه چیز آگاه است!». 💠«فروتنی در برابر خدا و بندگان خدا»؛ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ؛ [فتح، ۲۹] محمد (ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند». 💠«دلسوز و غم‌خوار امّت»؛ «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ به یقین، رسولی از خود شما به سوی‌تان آمد، که رنج های شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است». [توبه، ۱۲۸] 💠«بشارت دهنده و انذار کننده»؛ «یا اَیُّها النَّبی اِنَّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلَی اللهِ بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً‌؛ [احزاب ۴۵، ۴۶] ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش». 💠«امان اهل زمین»؛ «وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ مَا كَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ؛ [انفال، ۳۳] ولى (اى پیامبر!) تا تو در میان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد و (نیز) تا استغفار می‌كنند، خدا عذابشان نمی‌كند». 💠«بهترین الگوی زندگی»؛ «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثیراً؛ [احزاب، ۲۱] یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد می کند». 🔹از مهربانی و دلسوزی پيامبر اسلام (ص) آنکه وقتی مشرکان مکه آن حضرت را سنگباران می‌کردند، به جای نفرین می‌فرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمی؛ فَاِنَّهُم لایَعْلَمُونَ؛ خدایا! قومم را ببخش، زیرا آنها [نسبت به مقام من نادانند»! [منتخب میزان الحکمه، ص ۴۹۹] امیر مؤمنان امام علی (ع) در جای دیگر فرمود: «پیامبر دنیا را کوچک می‌شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه می‌داد، آن را خوار می‌شمرد و در نزد دیگران خوار و بی‌مقدار معرّفی می‌فرمود. او می‌دانست که خداوند برای احترام به ارزش او، دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پیامبر (ص) از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند. او دوست داشت زینت های دنیا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن، لباس فاخری تهیّه نسازد، یا اقامت در آن را آرزو نکند». [نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۹، ص ۲۰۸] 🔹سخن پایانی اینکه به حق و انصاف برای هر یک از این آیات از کلام الهی مجید، در تفاسیر بزرگان دین، تفسیر های طولانی و ارزشمندی ارائه شده که حق مطلب هم این بود که برای هر آیه در توصیف حضرت، به تفاسیر ارزشمند علمای تفسیر اشاره می کردیم، ولی به خاطر پرهیز از طولانی شدن بحث و امکان آزرده شدن خوانندگان از آوردن مطالب شرح و توضیح خوداری می‌کنیم. منبع: وبسایت رهروان ولایت به نقل از گروه رهپویان قرآن
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ از اول به اعیان و اشراف دست رد زد و با مستضعفین نشست! ▶️: 🔹 به مجرد ورود به مدینه، کار را شروع کرد. از اوّل موضع‌گیری خود را مشخص کرد. 🔸وقتی شتر پیغمبر وارد یثرب شد، به فقیرنشین‌ترینِ محلّات آمد و در جایی نشست. دیدند خانه ابی ایّوب انصاری است؛ فقیرترین یا یکی از فقیرترین آدم‌های مدینه. 🔹پیغمبر به اعیان و اشراف و متنفّذان و صاحبانِ قبیله و امثال این‌ها دست رد زد؛ یعنی موضع اجتماعی خودش را مشخّص کرد. 🔸از همان ساعت مشخّص کرد در برخورد و تعامل اجتماعی، طرف کدام گروه و جمعیت است و او برای چه کسانی بیشتر نافع خواهد بود. 🔹همه از پیغمبر و تعالیم او نفع میبرند؛ اما آن کس که محرومتر است، قهراً حقّ بیشتری می‌برد و باید جبران محرومیتش بشود. 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ به جز دیوان‌سالاری چه راهی داریم؟! ▶️حجت الاسلام از الگوی مدیریت (ص) می‌گوید که علی‌رغم داشتن تشکیلات و نظم، مشکلات را نداشت. از قضا این الگو را در گذشته تجربه کرده و پاسخ هم گرفته‌ایم! 🔹پیامبر در مرحله نظام سیاسی، یک تشکیلات اداری ساخت؛ کسانی را به عنوان دبیران و نویسندگان، کارشناس تخمین، عامل گرفتن صدقات و مالیات و امثال این ها قرار داد. 🔸اما دیوان سالاری نداشت. دیوان‌سالاری یک پدیده مدرن است؛ وقتی است که ما به این نظام دیوانی می‌دهیم. دوم اینکه می‌کنیم. 🔹شهید می‌گفت در عین حالی که به نظم نیاز داریم، تمرکز گرایی نباید باشد. در دیوان‌سالاری ما به نظام اداری اصالت می‌دهیم، بدون اینکه واقعی را بخواهیم. 🔸اما تشکیلات، ساختاری است چابک که خروجی نهایی را محقق کند. که می‌گوییم یعنی همین؛ حتما به نتیجه برسد. تشکیلات پیامبر بدون تمرکز بر نظام دیوانی به خروجی می‌انجامید. ما قطعا یکی از مشکلاتمان که باید بُعدِ نهضت آن را چابک کند همین دیوان سالاری است. 🔹این آرزو نیست جز خاطرات ماست! ما اوایل انقلاب را درست کردیم که اولاً شورایی اداره می‌شد، ثانیاً از پایین به بالا بود. تمرکز گرا نبود؛ از بالا به شکل کارتابل همه چیز ابلاغ بشود نبود! 🔸امپراطور ژاپن به آقای رفسنجانی گفته بود برای ما حیرت انگیز است یک سازمانی (جهاد سازندگی) توانسته باشد اینقدر توسعه درست بکند! 🔹باید برگردیم تاریخ شفاهی آن دوره را بخوانیم و بکنیم.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢از ديدگاه امام علی (ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه، پيامبر (ص) چه تأثيراتی بر جامعه جاهليّت آن زمان گذاشتند؟ 🔹 (ع) در خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» پس از حمد و ثنای الهی به سراغ شهادت بر يكتايى خدا و رسالت (ص) مى رود و مى فرمايد: «وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، وَ نَجِيبُهُ وَ صَفْوَتُهُ؛ گواهى مى دهم جز خداوندِ يكتا معبودى نيست و شهادت مى دهم كه (ص)، بنده و فرستاده و برگزيده و انتخاب شده اوست». بسيارى از شارحان «نهج البلاغه»، كلمات «نجيبه» و «صفوته» را به يك معنا تفسير كرده [به معناى منتخب و برگزيده] و تأكيدِ يكديگر دانسته اند؛ ولى با توجه به اين كه «نجيب» به معناى «نفيس» و پرارزش است. تفاوتى ميان اين دو واژه وجود دارد، كه اوّلى در واقع، زمينه ساز دوّمى است؛ زيرا هنگامى كه چيزى نفيس و پرارزش شد به هنگام انتخاب، آن را بر مى گزينند. 🔹در ادامه آن حضرت به دو وصف ديگر اشاره كرده، مى فرمايد: «لَا يُؤَازَى فَضْلُهُ، وَ لَا يُجْبَرُ فَقْدُهُ؛ در فضل و برترى همتا ندارد و فقدانِ او قابل جبران نيست». به يقين چيزى كه در فضيلت همتا ندارد، هنگامى كه از دست برود جانشينى نخواهد داشت. در هفتمين و آخرين وصف به آثار وجودى آن حضرت در شرايط عصر جاهليّت اشاره كرده، مى فرمايد: «أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ، وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ، وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِيَةِ؛ به بركت وجود او شهرهايى كه غرق در ضلالت و ظلمت بود و جهل بر افكارِ مردمش غلبه داشت و قساوت و سنگدلى بر آنها چيره شده بود روشن گشت»، و در ادامه مى افزايد: «وَ النَّاسُ يَسْتَحِلُّونَ الْحَرِيمَ، وَ يَسْتَذِلُّونَ الْحَكِيمَ؛ يَحْيَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ، وَ يَمُوتُونَ عَلَى كَفْرَةٍ!؛ در زمانى كه مردم حرام را حلال مى شمردند، دانشمندان را تحقير مى كردند، در دوران غيبتِ اولياى الهى، قدم به عرصه حيات مى گذاشتند و در كفر و بى دينى جان مى سپردند». 🔹اين اوصاف هفتگانه كه در عبارات كوتاهى درباره عصر جاهليّت بيان شده، ترسيم گويايى از آن زمان است. گمراهى و جهل و قساوت، حلال شمردن حرام و تحقير دانشمندان، نداشتن رهبر و سرانجام، بى ايمان از دنيا رفتن. گمراهى آنها چنان تاريك و ظلمانى بود كه به جنايات خود افتخار مى كردند، كشتن و زنده به گور كردن فرزندان، نشانه غيرت، و غارتگرى دليل شجاعت شمرده مى شد. جهل و خرافات، آنچنان بر جامعه آنها سايه افكنده بود كه خدايانشان را با دست خود مى ساختند؛ گاه از سنگ و چوب و گاه از مواد غذايى و سپس در زمان قحطى همانها را مى خوردند. قساوت و سنگدلى آنچنان بود كه كينه ها را از نسلى به نسلى منتقل مى ساختند و خونريزى و آدمكشى براى آنها يك امر ساده بود، و همچنين مفاسد ديگر. در اين زمان مى توان به عظمت خدمات (ص) و اهميّت رسالتِ ایشان در آن محيط تاريك و ظلمانى پى برد، كه در مدت كوتاهى از آن قومِ وحشى و خرافى و جاهل، قومى متمدّن و عالم و آگاه ساخت. 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صبر پیامبر صلی الله علیه و آله در شرایطی مشابه شرایط امیرالمومنین علیه السلام ✳ کارشناس حجت الاسلام والمسلمین دکتر حبیب عباسی 🌐 حجت الاسلام حبیب عباسی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«مشورت» در اسلام از چه جايگاهی برخوردار است؟ 🔹مسأله به ويژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترين مسائلى است كه آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات و اسلامى و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد. در چند آيه از دستور به مشورت داده شده است. در «آیه ۱۵۹ سوره آل عمران» خداوند به پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) دستور مى دهد كه با مسلمانان در امور مهم كند: «وَ شاوِرْهُمْ فى الاَمْرِ». 🔹و در «آیه ۳۸ سوره شورى»، هنگام بيان اوصاف برجسته مؤمنان راستين ميفرمايد: «وَالَّذين اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلوةَ و اَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ»؛ (و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى‌ دارند و امورشان با در ميان آنها انجام می گیرد). همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه، مسأله در رديف و قرار گرفته كه بيانگر اهميّت فوق العاده آن است. 🔹گاه گفته مى شود مأمور شدن (صلى الله عليه و آله) براى با مردم تنها به خاطر احترام به شخصيّت مسلمانان و شركت دادن آنها در مسائل اجتماعى بوده؛ زيرا تصميم گيرنده نهايى شخص (صلى الله عليه و آله) بوده است نه شورا، چنان كه قرآن در پايان آيه مشورت مى فرمايد: «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ». [۱]؛ (امّا هنگامى که گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن). 🔹ولى مسلم است كه منظور از ذيل آيه اين نيست كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) با مردم مشورت كند و بعد نظرات آنها را ناديده گرفته، و راه ديگرى را پيش گيرد، چنين كارى نه با هدف آيه سازگار است - زيرا سبب بى احترامى به افكار عمومى و در نتيجه رنجش مسلمانان مى شود و نتيجه معكوس مى بخشد - و نه با تاريخ پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى سازد؛ چرا كه در حوادث مهم هنگامى كه مى كرد، به نظريّه مردم مسلمان احترام مى گذاشت و حتّى گاه نظر مبارك خود را ناديده مى گرفت تا اصل مشورت در ميان آنها تقويت گردد. 🔹قابل توجّه اينكه آيه مشورت با توجّه به آيات قبل و بعد آن، ناظر به غزوه اُحُد است و مى دانيم در داستان احد، پيامبر (صلى الله عليه و آله) موافق به خارج شدن لشگر از شهر نبود، ولى چون نظر اكثريّت مسلمانان بر اين امر قرار گرفت، موافقت فرمود. [۲] و به فرض كه اين آيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) چنين ويژگى را قائل شود كه مشورتش با مردم جنبه تشريفاتى داشته باشد، ولى «آیه ۳۸ سوره شورى» كه دستور برای عموم مسلمين بيان مى كند، كاملا بيانگر اين مطلب است كه بايد كارهاى مهم در ميان مسلمين با نظر انجام پذيرد و شورا نقش تعيين كننده دارد. 🔹بديهى است در مسائلى است كه حكم خاصّى از سوى خداوند نازل نشده باشد، و اگر مى گوييم شورا در امر خلافت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بى اعتبار است، به خاطر اين است كه در اين زمينه از سوى رسيده بود، و با تعيين و خليفه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از طريق به وسيله (صلى الله عليه و آله) جايى براى شورا باقى نمى ماند؛ 🔹و به تعبير ديگر هميشه در موضوعات است نه در كه دستور آن از سوى صادر شده است. به هر حال در محدوده اى كه در بالا بيان شد يك اصل اساسى در است. تعبير به ، اشاره به كارهاى مهم، مخصوصاً مسائل مورد نياز است، و اين واژه چنان مفهوم گسترده اى دارد كه تمام امور مهم سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را در بر مى گيرد. 🔹در حتّى در امور مهم مربوط به نظام (اجتماع كوچك) دستور به مشورت داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل مى كند و مى فرمايد: «فَاِنْ اَرادا فِصالا عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَيْهما»؛ [۳] (و اگر آن دو [پدر و مادر] با رضايت يكديگر و بخواهند [کودک را زودتر] از شير باز گيرند، گناهى بر آنها نيست) و اين، دليل بر اهميت فوق العاده مشورت در كارها است. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۵۹ [۲] سيد المرسلين‏، الهادی، ‏جعفر، جامعه مدرسين‏، قم‏، ۱۴۲۷ق، چ سوم، ج ‏۲، ص ۱۴۰، منطقة «احد». [۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲۳۳ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢احترام خانه «حضرت زهرا» (سلام الله علیها) در قرآن و سنت چگونه بیان شده است؟ 🔹محدّثان يادآور مى شوند، هنگامى كه آيه مباركه «فِى بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» [۱] بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد، اين آيه را در مسجد تلاوت كرد: 🔹«قرأ رسول الله هذه الآية «فی بُيُوتِ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيها اِسْمُهُ» فقام إلَيْهِ رَجُلٌ: فَقالَ: أَيُّ بُيُوت هذِهِ يا رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه و آله)؟ قالَ: بُيُوتُ الأنْبِياءِ، فَقامَ إِلَيْهِ أَبُوبَكْرُ، فَقالَ يا رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه و آله) : أَهذَا الْبَيْتُ مِنْها، ـ مُشيراً إلى بَيْتِ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ (عليهما السلام) ـ قالَ: نَعَمْ، مِنْ أَفاضِلِها». [۲] ([پس از تلاوت آیه توسط (ص)] شخصى برخاست و گفت: اى رسول خدا! مقصود از اين [با اين اهميّت] كدام است؟ (صلی الله علیه و آله) فرمود: ! ابوبكر برخاست، در حالى كه به خانه و (عليهما السلام) اشاره مى كرد، گفت: آيا اين خانه از همان خانه ها است؟ (صلى الله عليه و آله) در پاسخ فرمود: بلى از آنهاست). 🔹 (صلى الله عليه و آله) مدت نه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزيزش سلام مى كرد [۳] و اين آيه را مى خواند: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً». [۴] آری كه است و به آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است؛ و این کاملا واضح است خانه اى كه را در بر مى گيرد و خدا از آن با جلالت و عظمت ياد مى كند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد. پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره نور، آيه ۳۶. «نور خدا» در خانه هايى است كه خدا رخصت داده كه قدر و منزلت آنان رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. [۲] الدرالمنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ق، ج ‏۵، ص ۵۰؛ روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، آلوسى، دارالكتب العلميه، ۱۴۱۵ق، چ ۱ اول، ج ‏۹، ص ۳۶۷، سوره نور، آيات ۳۴ الى ۴۰ [۳] الدر المنثور فى تفسير المأثور، همان، ص ۱۹۹ [۴] سوره احزاب، آيه ۳۳ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۴۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
🛑📢آیا می توان «عصمت» حضرت زهرا (علیها السلام) را با کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) اثبات کرد؟ 🔹 (علیها السلام) دخت گرامى پيامبر (صلى الله عليه و آله) از مقام والايى برخوردار بود. سخنان (صلى الله عليه وآله) در حقّ دخترش حاكى از و او از گناه است، آنجا كه درباره او مى فرمايد: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَني»؛ [۱] ( پاره تن من است، هر كس او را به آورد، مرا خشمگين كرده است). 🔹ناگفته پيداست كه خشم رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مايه و ناراحتى اوست، و سزاى چنان شخصى در چنين بيان شده است: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ [۲] (آنان كه را آزار دهند، براى آنان است). 🔹چه دليلى استوارتر بر و او كه در حديث ديگرى رضای وى در گفتار پيامبر (صلى الله عليه وآله) مايه رضای خدا، و خشم او مايه خشم خدا معرّفى گرديده است، مى فرمايد: «يا فاطِمَةُ إِنَّ اللهَ يَغْضِبُ لِغَضَبَكِ وَ يَرْضى لِرِضاكِ»؛ [۳] (دخترم ! با خشم تو خشمگين، و با خشنودى تو، خشنود مى شود). 🔹به سبب داشتن چنين ، او است، و در حق او چنين فرموده: «يا فاطِمَةُ! أَلا تَرْضينَ أنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، وَ سَيِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْمُوْمِنينَ»؛ [۴] (دخترم ! آيا به اين كرامتى كه خدا به تو داده راضى نمى شوى كه تو، و سرور زنان اين امّت و سرور زنان با ايمان باشى). پی نوشت‌ها؛ [۱] فتح الباری شرح صحيح البخاری، العسقلانی الشافعی، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق، ج ۷، ص ۷۹؛ نيز بخارى اين حديث را در صحيح البخاری، دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، ۱۴۰۷ق، چ۳، ج۳، ص۱۳۶۱، باب (مناقب قرابة رسول الله (ص) و منقبة فاطمة (س) بنت النبي (ص))؛ ج ۳، ص ۱۳۷۴، باب (مناقب فاطمه (س)) آورده است. [۲] سوره توبه، آيه ۶۱ [۳] المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيشابوری، دار الكتب العلمية، ۱۴۱۱ق، چ۱، ج۳، ص۱۶۷؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، الهيثمی، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۳۲۸؛ حاكم در كتاب مستدرك احاديثى مى آورد كه جامع شرايطى است كه بخارى و مسلم در صحت حديث، آنها را لازم دانسته اند. [۴] المستدرك على الصحيحين، همان، ص ۱۷۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۴۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢در برخی از آیات قرآن، از استغفار و طلب آمرزش انبیاء خبر داده شده است؛ مثل استغفار حضرت نوح (ع)، حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع). همچنین خداوند به پیامبر اسلام (ص) در سوره نصر دستور استغفار می دهد: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا». آیا این موارد با عصمت انبیاء سازگار است؟! (بخش چهارم و پایانی) 💠سوره نصر و انتساب «استغفار» به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) 🔹آیه دیگری که در موضوع بحث ما محل مناقشه قرار گرفته، «آیه ۳ سوره نصر» است که در آن پس از فتح مکه (صلی الله علیه و آله) را مخاطب قرار داده می فرماید: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ»؛ (پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او بخواه). در توضیح فلسفه این می گوییم چنین دستوری است ، زيرا: 🔹اولا در طول طولانى بین (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان از یک طرف، و از طرف دیگر كه سال هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده مى شد كه جانها به لب می رسيد و در بعضى در مورد وعده هاى الهى پيدا مى شد. [۱] اما اكنون كه پيروزى فرا رسيده، مى فهمند كه همه آن و بوده و بايد در مقام برآيند. 🔹ثانيا هر قدر حمد و كند، باز او را ادا نخواهد كرد، و لذا در پايان اين حمد و ثنا بايد از روى به درگاه خدا آورد و كند. 🔹ثالثا معمولا بعد از پيروزی ها، وسوسه‌ های‌ شروع مى شود و حالت از يک سو، و و انتقام جويى از سوى ديگر نزد اشخاص به وجود مى آيد. در اينجا بايد به بود و پيوسته كرد تا هيچ يک از اين حالات پيدا نشود يا اگر پيدا شده بر طرف گردد. 🔹رابعا: اعلام بر در جریان تقريبا به معناى اعلام پايان مأموريت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اتمام عمر آن حضرت و شتافتن به لقاى محبوب بود، و اين حالت مناسب و و است، و لذا در روايات وارد شده است كه بعد از نزول اين سوره پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) اين جمله را بسيار تكرار مى فرمود: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ [۲] (خداوندا! منزهى و تو را حمد و مى كنم. خداوندا! مرا ببخش كه تو بسيار توبه پذير و مهربانى). [۳] 🔹با این توضیحات دقیق و صحیح راجع به مشخص می شود که اخبار آیات قرآن مجید درباره به هیچ وجه تناقضی با ندارد. پی نوشت‌ها؛ [۱] همان گونه كه قرآن در مورد جنگ احزاب و در آیه ۱۰ سوره احزاب مى فرمايد: «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَا»؛ (و دل ها به گلوگاه رسيده بود و گمان هاى [نامناسبى] در باره خدا داشتيد). [۲] تفسير القمی‏، قمى، على بن ابراهيم‏، دار الكتاب‏، قم، ۱۴۰۴ق، چ ۳، ج ۱، ص ۴۴ [۳] تفسير نمونه، همان، ج‏ ۲۷، ص ۴۰۱ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«روزه» چه اثر و فایده اى براى انسان دارد؟ (بخش اول) 🔸 در سه بخش از زندگى انسان تأثیر گذار است: ۱) آثار تربیتی؛ ۲) آثار اجتماعی؛ ۳) آثار بهداشتی و درمانی. 1⃣آثار تربیتى 🔹 ابعاد گوناگونى دارد، و از نظر و در وجود انسان مى گذارد، که از همه مهم تر بعد اخلاقى و آن است. از فواید مهم این است که را ، و انسان را ، و او را تعدیل مى کند. باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد، و عملاً ثابت کند او همچون حیوان، در بند اصطبل و علف نیست؛ 🔹او مى تواند زمام را به دست گیرد، و بر و شهوات خود مسلط گردد. در حقیقت، بزرگترین فلسفه همین اثر و آن است. انسانى که انواع غذاها و نوشیدنی ها را در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن مى رود، همانند درختانى است که در پناه دیوارهاى باغ بر لب نهرها مى رویند. این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کم دوامند، اگر چند روزى آب از پاى آنها قطع شود پژمرده مى شوند، و مى خشکند. 🔹اما درختانى که از لابلاى صخره ها در دل کوه ها و بیابان ها مى رویند، و نوازشگر شاخه هایشان از همان طفولیت طوفان هاى سخت، و آفتاب سوزان، و سرماى زمستان است، و با انواع محرومیت ها دست به گریبانند، محکم و با دوام و پر استقامت و سختکوش و سخت جانند!. نیز با و انسان همین عمل را انجام مى دهد، و با محدودیت هاى موقت به او ، و با حوادث سخت مى بخشد؛ و چون را کنترل مى کند، بر انسان و صفا مى پاشد. 🔹خلاصه، انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به صعود مى دهد، جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون»؛ (باشد پرهیزگار شوید) اشاره به همه این حقایق است. و نیز حدیث معروف: «الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النّار»؛ [۱] ( سپرى است در برابر )، اشاره به همین موضوع است. در حدیث دیگرى از (عليه السلام) مى خوانیم: از (صلی الله علیه و آله) پرسیدند: چه کنیم از ما دور شود؟ فرمود:  🔹«الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ، وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ، وَ الْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْمُواظَبَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصّالِحِ یَقْطَعُ دابِرَهُ، وَ الإِسْتِغْفارُ یَقْطَعُ وَتِینَه»؛ [۲] ( روى را سیاه مى کند؛ و انفاق در راه خدا، پشت او را مى شکند؛ و دوست داشتن به خاطر خدا، و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع مى کند؛ و استغفار رگ قلب او را مى برد!». در «نهج البلاغه» به هنگامى که امیرمؤمنان (عليه السلام) را بیان مى کند، به که مى رسد چنین مى فرماید:  🔹«...وَ الصِّیامَ ابْتِلاءً لإِخْلاصِ الْخَلْق»؛ [۳] (خداوند را از این جهت تشریع فرموده که در مردم پرورش یابد). و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى خوانیم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ باباً یُدْعَى الرَّیّانُ لایَدْخُلُ فِیْها إِلاَّ الصّائِمُون»؛ [۴] ( درى دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها از آن وارد مى شوند). مرحوم صدوق در «معانى الاخبار» در شرح این حدیث مى نویسد: انتخاب این نام براى این درِ ، به خاطر آن است که بیشترین زحمت از ناحیه عطش است؛ هنگامى که از این در وارد مى شوند چنان مى گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد. [۵] ... پی نوشت‌ها: [۱] وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۳۹۵ و ۳۹۷ (چاپ آل البيت)؛ [۲] همان، ص ۳۹۶ و ۴۰۵؛ [۳] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره ۲۵۲؛ جامع الأخبار، ص۱۲۳ (انشتارات رضى)؛ [۴] بحار الانوار، ج ۹۳، ص۲۵۲؛ [۵] معانى الأخبار، ص۴۰۹ (انتشارات جامعه مدرسين) 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمى مکارم شیرازی، دارالكتب الاسلاميه، چ ۵۵، ج ۱، ص ۷۰۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)