eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.5هزار عکس
167.5هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 ✍ دکتر این بند از را که پذیرفت، خیلی از اصحاب ناراحت شدند به طوری که به حضرت اعتراض کردند و به رسول خدا گفتند مگر شما رسول خدا نیستید؟ مگرما نیستیم؟ مگر قریش مشرک نیستند؟ پس چرا با صلح، یک لکه ننگی را بر دامان ما میگذارید، آن هم پذیرش این ماده؟ پیامبر ص فرمودند : ....... ♨️ ادامه مطلب 👇 www.partosokhan.ir https://eitaa.com/mesagh
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ سلام الله عليها برای انسانها (بخش دوم) 🔶تمام جهات و لحظات زندگى (س) و برای همه انسانها است؛ چنانکه (ص) را خداوند در قرآن سرمشق و اسوه معرفی نمود، نیز همه انسانهای حقیقت‌جو و موحد است. 💠رفتار با فرزند 🔷با كمى دقت در و منطقى (س) در مى يابيم كه آن بانوى بزرگوار، در و گرامى اش، از ابزارى بسيار ظريف و دقيق استفاده كرده است، كه بسيارى از آنها در حال حاضر، ميان روانشناسان تربيتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته و خبرگان اين فن، به نتايج مثبت آن ايمان آورده اند. بى شك، اين توفيق بى نظير در ، ناشى از و صحيحى است كه در مورد انسان، ارائه داده است. بنابراين اگر بگوئيم هر مكتبى به اندازه شناخت درستى كه از انسان دارد، در نظام تربيتى خود، به توفيقاتى دست مى يابد، سخن به گزاف نگفته ايم و چون اين و الهى از و واقع بينانه ترين ، در مورد برخوردار است، بيشترين توفيق را در قضيه بدست آورده است. 🔷 و اخلاقى (س) بهترين شيوه، و تجربه براى ساختن و سعادتمند است. از اين رو جا دارد كه پيروان و ارادتمندان مكتب اسلام، با به كار بستن شيوه ها و ظرايف تربيتى آن حضرت در رشد و تربيت نسلى پاك، و پيشرو همت نموده، سعادت دنيا و آخرت فرزندان خود را بيمه كنند. به گونه اى ساخته شده كه نياز به و عطوفت، يكى از اساسى ترين نيازهاى روحى او محسوب مى شود، بدين جهت محروم از اين نياز فطرى، دچار كمبودها و مشكلات روانى، و گاه نواقصى جسمى خواهند شد. (س) كه خود از سرچشمه محبت و عطوفت (ص) سيراب گشتند، و قلبش كانون محبت به همسر و فرزندان خود بوده، در اين جهت نيز خود را به بهترين شكل انجام مى داد. 🔷سلمان مى گويد: روزى (س) را ديدم كه مشغول آسياب بود. در اين هنگام، فرزندش (ع) گريه مى كرد، و بى تاب بود؛ عرض كردم براى كمك به شما آسياب كنم، يا بچه را آرام نمايم؟ ايشان فرمود: «من به آرام كردن فرزند اولى هستم، شما آسياب را بچرخانيد». [۱] از جمله مواردى كه در شيوه تربيت (س) جايگاه خاصى داشت، تحرك و بازى كودكان بود. اين فعاليت و تكاپو مقدارى براى سلامتى و رشد مناسب كودك، ضرورى است كه حتى براى تشويق آن ها به تحرك و بازى، بزرگترها نيز بايد تن به بازى و جست و خيز بدهند. نقل شده است كه (س) با فرزندش (ع) بازى مى كرد و او را بالا مى انداخت و مى فرمود: «پسرم (ع)، مانند پدرت باش. ريسمان ظلم را از حق بركن. خداى را بپرست كه صاحب نعمتهاى متعدد است، و هیچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی دوستی مکن». ... پی نوشت [۱] انصارى، عذرا، جلوه هاى رفتارى حضرت زهرا، قم، دفتر تبليغات اسلامى، ص ۳۹ نویسنده: امیر علی حسنلو منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ سلام الله عليها برای انسانها (بخش سوم و پایانی) 🔶تمام جهات و لحظات زندگى (س) و برای همه انسانها است؛ چنانکه (ص) را خداوند در قرآن سرمشق و اسوه معرفی نمود، نیز همه انسانهای حقیقت‌جو و موحد است. 💠رفتار با مردم 🔷يكى از نقش آفرينى هاى درخشان (س) ، رشد فكر و و رفع مشكلات و شبهات آنان است. آن حضرت از مسائل ساده گرفته، تا را بود، و اين ميسّر نبود، مگر با ، و ايشان. اين ، زجر تبليغ و رنج تعليم و تربيت را تحمل نموده، چون در راه ، نورافشانى كرده و با سوختن خود به دل و جان مردم، گرمى بخشيد و پاسدارى از ارزشها و مفاخر اصيل، پيگير با ، ، كجروى ها و ركود جامعه را خط مشى خود قرار داد. از اين رو نيز بايد، هر چه بيشتر به مقام و حقوق رهبر خود آگاه گردد و خود را چون شاگردى فروتن، در برابر او احساس كند، و به دامان او چنگ زند، از نقص به كمال، و از ضعف به قدرت، و از ظلمت به نور برسد. (س) نمونه كامل اين مقصود است. ايشان از كودكى در متن اجتماع به سر برده، و با مردم همدم و همدرد بوده است. اين بانو رابطه اى صميمانه و عالمانه با ياران خود داشت. 🔷زنى به خدمت (س) رسيد و عرض كرد: مادر پير و ناتوانى دارم كه در نماز بسيار اشتباه مى كند، مرا فرستاده تا از شما بپرسم كه چگونه نماز بخواند. آن حضرت فرمود: «هر چه مى خواهى بپرس. آن زن سؤالات خود را مطرح كرد، تا به ده سؤال رسيد و حضرت، با روى گشاده جواب داد. زن از زيادى پرسش خود، شرمنده شد و گفت: شما را بيش از اين زحمت نمى دهم. (س) فرمودند باز هم بپرس. آن گاه براى تقويت روحيه وى چنين فرمود: اگر به كسى كارى واگذار كنند، براى مثال از او بخواهند كه بار سنگينى را به ارتفاع بلندى حمل كنند و در برابر اين كار صد هزار دينار به او جايزه بدهند، آيا او با توجه به آن پاداش احساس خستگى مى كند؟ زن جواب داد نه. آن حضرت فرمود: من در مقابل پرسشى كه جواب مى گويم، از خدا پاداشى به مراتب بيشتر دريافت مى كنم و هرگز ملول و خسته نمى شوم. از (ص) شنيدم كه روز قيامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر مى شوند و به اندازه علم و تلاش و كوششى كه در راه آموزش و هدايت مردم داشته اند، از خداى خود پاداش مى گيرند». [۱] 🔷نتیجه اینکه براى رسيدن به كه در آن جامعه ، به خود برسد، از (س) ضرورى است، تا با نگاه كردن به زندگى سراسر عبرت حضرت، مثل روش ، ، كيفيت برخورد با مردم و اجتماع، چگونگى حضور در جامعه و فعاليت هاى اجتماعى، خود را در راستاى رفتار آن بزرگوار قرار داده، تا به شأن و منزلت حقيقى نايل آيد.   پی نوشت [۱] بحارالانوار، ج ۲، ص ۳ نویسنده: امیر علی حسنلو منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️کدام یک از آیات قرآن به معروف است و در شأن چه كسی نازل شده است؟ 🔷در آيه ۲۶۹ سوره «بقره» مى خوانيم: «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً؛ خداوند و را به هركس بخواهد [و شايسته باشد] مى دهد و به هر كس دانش داده شود خير فراوانى داده شده است». حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» از ربيع بن خيثم نقل مى كند كه نام (عليه السلام) را نزد او بردند، گفت: «لَمْ اَرِهِم يَجِدُونَ عَلَيْهِ فى حُكْمِهِ وَ اللهُ تَعالى يَقُول وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كَثيراَ؛ نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد و خداوند متعال مى گويد كسى كه دانشى به او داده شده است خير فراوانى به او داده شده است». [۱] 🔷در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است. در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى كند كه (ص) فرمود: «مَن اَرادَ اَن يَنْظُرَ اِلى اِبْراهِيْمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى نُوْحِ فى حِكْمَتِهِ وَ اِلى يُوسُفَ فى اِجْتِماعِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلىِّ بْنِ اَبى طالِب؛ كسى كه مى خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در حكمتش، و به يوسف در مردم داريش بنگرد؛ نگاه به (ع) كند». [۲] 🔷و در جاى ديگر از ابى العمراء نقل مى كند كه: ما نزد پيامبر (ص) بوديم، (ع) به سوى ما آمد، (ص) فرمود: «مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَنْظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَ نُوح فى فَهْمِهِ وَ اِبْراهيمَ فى خُلَّتِهِ فَلْيَنْظُر اِلى عَلِىِّ بْن اَبيطالب؛ كسى كه خشنود مى شود كه به آدم (ع) در علمش نگاه كند و به نوح (ع) در فهمش و به ابراهيم در مقام خليل اللّهي اش پس نگاه به ابیطالب (ع) كند [كه همه اين صفات در او جمع است]». [۳] و نيز از عبدالله بن عباس نقل مى كند كه نزد رسول خدا (ص) بودم، درباره (ع) از او سؤال شد فرمود: «قُسِّمتِ الْحِكْمَةُ عَشَرَةِ اَجْزاءَ فَاُعْطِىَ عَلى تِسْعَةُ اَجْزاءَ وَ اُعْطِىَ النّاسُ جُزْءً واحِداً؛ و به ده قسمت تقسيم شده، نه قسمت آن به (ع) داده شده و يك قسمت آن به همه مردم». [۴] 🔷اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه در بعد از (ص) كسى در و و ، به پاى (ع) نمى رسد و از آنجا كه مهم‌ترين ، و است، لايق‌ترين فرد براى و بعد از (ص) او بوده است. در صحيح ترمذى نيز آمده است كه (ص) فرمود: «اَنَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها؛ من خانه دانشم و (ع) درب آن خانه است». [۵] مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه اى شود بايد از در وارد گردد، همانگونه كه نيز دستور داده است: «وَ أتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها؛ و از در خانه ها وارد شويد». [بقره، ۱۸۹] بنابراين هر كس مى خواهد به و (ص) راه يابد، بايد از (ع) آغاز كند و كليد اين گنجينه را از او بطلبد. پی نوشت ها: [۱] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، عبيد الله بن احمد، تحقيق: محمد باقر محمودى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چ اول، ۱۴۱۱ ق، ج ‏۱، ص ۱۳۸، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۵۰ [۲] همان، ص ۱۳۷، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۷ [۳] همان، ص ۱۰۰، [سوره بقره، آيه ۳۱]، ح ۱۱۶ [۴] همان، ص ۱۳۵، [سوره بقره، آيه ۲۶۹]، ح ۱۴۶ [۵] الجامع الصحيح سنن الترمذي، محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي، تحقيق: أحمد محمد شاكر و آخرون، دار إحياء التراث العربي بيروت، بی تا، ج ۵، ص ۶۳۷، كتاب المناقب، باب مناقب على بن ابيطالب، ح ۳۷۲۳ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ ش، چ ششم، ج ۹، ص ۲۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️طبق روایات و تفاسیر اهل سنت در شأن چه کسی نازل شده است؟ 🔷در آيه ۲۷۴ سوره «بقره» میخوانیم: «اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَاخوفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ كسانى كه را شب يا روز، پنهان يا آشكار انفاق مى كنند، مزدشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى شوند». بدون شك مفهوم آيه كلّى و جامع است و تشويق به انفاق در راه خدا در اشكال مختلف است، آشكارا و پنهان، در شب و روز و به كسانى كه انفاق مى كنند بشارت عظيمى مى دهد که هم پاداششان نزد پروردگارشان بزرگ است و هم [اين كه] خوف و اندوهى از گذشته و آينده نخواهند داشت؛ ولى از استفاده مى شود كه ، (ع) است؛ زيرا در اين آيه، وارد شده كه نشان مى دهد نخستين بار درباره (ع) نازل گشت. 🔷ابن عبّاس مى گويد: اين آيه درباره (ع) نازل شد او فقط داشت، درهمى را در ، درهمى را در ، درهمى را و درهمى را در راه خدا انفاق كرد. (ص) فرمود: «ما حَمَلَكَ عَلى هذا؟؛ چه چيز تو را بر اين كار واداشت؟»، عرض كرد: «حَمَلَنى عَلَيْها رَجاءَ اَنْ اَسْتَوجِبُ عَلَى اللهِ ماوَعَدَنى؛ براى اين بود كه وعده اى را كه خدا به من داده است استحقاق پيدا كنم»، (ص) فرمود: «اَلا ذلِكَ لَكَ؛ آگاه باش كه اين وعده درباره تو تحقّق يافت»، در اين هنگام نازل گشت. اين حديث را حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» به اضافه هفت حديث ديگر! به همين مضمون از طرق مختلف آورده است. [۱] 🔷سيوطى در «الدّرالمنثور» از طرق متعدّد، همين مضمون را از ابن عبّاس نقل مى كند، كه اين درباره (ع) نازل شده، (ع) چهار درهم داشت، درهمى را در شب، درهمى را در روز، درهمى را پنهان و درهمى را آشكارا انفاق كرد و اين آيه نازل شد. [۲] معنى اين حديث آن است كه (ع) براى جلب بوسیله از هر درى وارد مى شد؛ اوّلا: آنچه در بساط داشت در راه خدا كرد، ثانياً در شب و در (پنهان و آشكار) كرد و در روز نيز در دو حالت مختلف (پنهان و آشكار) انفاق نمود. اين ايثار و اخلاص آميخته با اشتياق فراوان براى جلب رضاى خداوند از هر طريق ممكن، مقبول درگاه الهى واقع شد و آيه شريفه نازل گشت. از كسانى كه روايت فوق را نقل كرده اند، محبّ الدين طبرى در «ذخائر العقبى» و سبط بن جوزى در «تذكره» و علامه گنجى در «كفاية الطّالب» و مفسّر معروف قرطبى در تفسيرش و گروهى ديگر اين حديث را به عين همان عبارت يا با تفاوت مختصرى در كتاب هاى خود آورده اند. 🔷شبلنجى در «نورالابصار» و شيخ سليمان قندوزى در «ينابيع المودة» نيز آن را ذكر كرده اند. نويسنده فضائل الخمسه در كتاب خود اين حديث را از گروه ديگرى نيز نقل مى كند از جمله ابن اثير در «اسد الغابه» و ابن حجر در «الصّواعق المحرقه» و واحدى در «اسباب النّزول». اين احاديث را با جمله اى از ابن ابى الحديد معتزلى پايان مى دهيم: او به هنگام برشمردن (ع) هنگامى كه به مسأله جود و سخاوت مى رسد، بعد از اشاره به آيات سوره «هَل آتى» مى گويد: «وَ رَوَى الْمُفَسِّرونَ اَنَّهُ لَم يَمْلِكْ اِلاّ اَرْبَعَةَ دَراهِمَ، فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَم لَيْلا، وَ بِدِرْهَمِ نَهاراً، وَ بِدِرْهَمِ سِرّاً، وَ بِدِرْهَمِ عَلانِيَةً، فَاَنْزِلَ فيهِ اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالُهُمْ...؛ مفسّران نقل كرده اند كه (ع) فقط داشت، درهمى را در و درهمى را در ، درهمى و درهمى كرد و خداوند اين آيه را درباره او نازل فرمود». [۳] اين تعبير نشان مى دهد كه مسأله در ميان مفسّران مورد اتفاق يا لااقل مشهور است. پی نوشت: [۱] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، عبيدالله بن احمد، تحقيق: محمودى، محمد باقر، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، ۱۴۱۱ ق، چ اول، ج ‏۱، ص ۱۴۰ [۲] الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، جلال الدين، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ ق، ج ‏۱، ص ۳۶۳ [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، محقق / مصحح: محمد ابراهيم‏، کتابخانه آية الله مرعشي نجفي‏، قم،‏ ۱۴۰۴ ق، چ اول، ج ‏۱، ص ۲۱، (القول فى نسب أمير المؤمنين علی(ع) و ذكر لمع يسيرة من فضائله). 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ ش، چ ششم، ج ۹، ص ۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
 ✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🌹 ⭕️خوش اخلاقی در اسلام (بخش سوم و پایانی) 🔶اگر و عمل انسان قوی و فراوان باشد، ولی از زیبایی‌هایی برخوردار نباشد، در و به ویژه در و دچار مشکل میشود. که بخشی از آن در دنیا، و همه در آخرت، ظهور عینی می یابد، قابل شمارش نیست؛ چنان که در روایات آمده است: «هیچ حقیقتی در میزان عمل انسان در قیامت، سنگین تر از نیست». هیچ راهی برای تبلیغ حسنات اخلاقی، بهتر و از این نیست که خود انسان به آراسته باشد. 💠 (ادب گفتار) 🔷نخستین و مهم ترین وسیله تبادل اطلاعات در بین انسان ها، است. بنابراین، سخن گفتن، پدیده ای اجتماعی است، و اگر انسان به تنهایی زندگی میکرد، نه نیازی به حرف زدن داشت و نه انگیزه ای که او را به سخن گفتن وادارد، و حتی شاید در چنین وضعی، قادر به سخن گفتن نیز نبود. ، یکی از است که خداوند به انسان مرحمت کرده است: «خلق الإنسان - علمه البیان» گویا به همین مناسبت، اهل منطق، را نشانه خاص و فصل ممیز انسان قرار داده، آن را مساوی میدانند. چنان است که زیبایی‌های دیگر را در مجموعه خود جای میدهد: نرمش در سخن گفتن؛ قطع نکردن کلام دیگری؛ نهی از پرحرفی؛ فاش نکردن اسرار دیگران؛ حفظ زبان؛ سخن گفتن به تناسب فهم مخاطب؛ توجه به مکان ها و موارد سخن گفتن و سکوت کردن؛ پرهیز از حرفها و قضاوت های بی دلیل و مدرک؛ پرهیز از تمسخر و توهین به دیگران و مانند آن. در اینجا به بعضی روشهای‌ قرآنی سخن گفتن اشاره میکنیم:   🔷«ملایمت»؛ از ارزش های مثبت در سخن گفتن، نرمی و است. بلند سخن گفتن و داد و فریاد بیش از اندازه، رفتاری ناپسند است؛ زیرا سخن گفتن برای این است که شنونده بشنود. پس بلند کردن صدا بیش از اندازه، جز زیان، اثر دیگری ندارد و را می آزارد و خسته میکند و مانع سخن گفتن دیگران میشود. آیه ۱۹ سوره لقمان ضمن تشبیه و مثالی کوتاه و گویا، زشتی بلند سخن گفتن را یادآور می شود: واغضض من صوتک إن أنکر الأصوات لصوت الحمیر.   🔷«صراحت»؛ در سخن گفتن، نقطه مقابل گنگی، ابهام و دوپهلو بودن سخن است. در بعضی موارد، در کلام، لازم است. جایی که پای و اجتماع در میان باشد، ناگزیر باید با صراحت سخن گفت تا از تفسیرها و تحلیل های دلخواهانه و نادرست که بر منافع گروهی یا شخصی منطبق است، جلوگیری شود. در ابلاغ رسالتشان چنین بوده اند. در زمان (ص) نیز کفار به دنبال محافظه کاران و راحت طلبان میگشتند: ودوا لو تدهن فیدهنون؛ «دوست میداشتند قدری نرمش و انعطاف داشته باشی، تا آنها هم با تو کنار بیایند و نرمش داشته باشند»، ولی خداوند با نزول آیات و همچنین با بیان سوره کافرون، جای انعطاف، نرمش و چشم پوشی را در مسائل اصولی بست.   🔷«فروتنی و ادب»؛ رعایت تواضع و هنگام سخن گفتن، به ویژه در گفت‌وگو با فراوان تأکید شده است (و قل لهما قولا کریما)، که منظور از ، همان است. در همه کار و از جمله در لازم است، مگر در موارد استثنایی که خشونت و تندی لازم است: لا یحب الله الجهر بالسوء من القول إلا من ظلم.   📕اسلام و زیبایی‌های زندگی، رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی، دکتر داود رجبی‌نیا، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چ اول، ص ۵۲۶-۵۲۰ منبع: راسخون
🌸☄🌸☄🌸☄🌸☄🌸 🌸 ⭕️تفسیر سوره توحید (بخش اول) 🔷 دارای محتوایی است وسیع و نامحدود؛ چرا که نامتناهی است و همانطور که خداوند فرموده است: اگر همه درختان قلم وار به نگارش بپردازند و دریاها مرکب شوند و بخواهند با آنها را بنویسند، قلمها و دریاها به پایان می رسند، اما نگارش و به پایان نخواهد رسید. [سوره کهف، ۱۰۹] پس بر آن شدیم در این نوشتار برای یافتن مختصر حقیقتی از این کتاب آسمانی به شرحی کوتاه از بپردازیم. 💠فضیلت سوره 🔷در مورد فضایل روایات و احادیث متعددی وجود دارد که به سه مورد از این روایات اشاره می کنیم: ۱) عبدالله بن حجر گوید: شنیدم (ع) فرمود: کسی که یازده مرتبه بعد از نماز صبح «قل هو الله احد» بخواند در این روز گناهی مرتکب نشود و بینی شیطان به خاک بساید. [۱] ۲) از (ع) روایت شده که: هر کس را یکبار بخواند، گویا ثلث قرآن را خوانده، و هرکس دوبار آن را بخواند گویا دو سوم قرآن را خوانده، و هر کس سه مرتبه تلاوت نماید، گو اینکه کل قرآن را تلاوت نموده است. [۲] ۳) از انس نقل شده (ص) در شام بود که جبرئیل (ع) بر او نازل شد و گفت: ای محمد (ص)، معاویة بن معاویه مرده است، آیا دوست میداری بر او نماز گزاری؟ فرمود: بلی! پس جبرئیل بر او به نماز ایستاد و صفوفی از ملائکه، در هر صفی ۶۰۰ هزار ملک. (ص) پرسیدند: علت این فضل چیست؟ جبرئیل (ع) فرمود: را در هر حالی قائم، قاعد، جالس، رونده و در حالت خوابیده می خواند. [۳] 💠شان نزول 🔷 این سوره مبارکه در سه وجه به طور خلاصه ذکر می گردد [۴]؛ وجه اول: این سوره مبارکه به سبب سؤال مشرکان نازل شده است. ضحاک نقل کرده است که عامر بن طفیل را نزد فرستادند و گفتند: ما با دین تو مخالفت می کنیم؛ اگر فقیر هستی تو را غنی می کنیم، و اگر مجنونی تو را مداوا می کنیم، و اگر هوای زنی را کرده ای آن را به ازدواج تو در می آوریم. پس (ص) فرمودند: من فقیر و مجنون و شیفته هیچ زنی نیستم، من هستم، شما را از عبادت بتها به عبادت معبودم فرا می خوانم. 🔷وجه دوم: این سوره به سبب سؤال یهود نازل شده است. عکرمه از ابن عباس نقل کرده است که همانا یهود نزد (ص) آمد در حالی که کعب بن اشرف با آنها بود. پس گفتند: ای محمد (ص)، اگر خدای تو خلق را بیافرید پس چه کسی خود او را خلق کرد؟ (توضیحی مختصر درباره این موضوع: خود و است و بی نیاز از غیر، لذا متکی به خود است، و نیازی به خالق و آفریننده ندارد؛ چون وجود ذاتی اوست و از دورن او می جوشد) پیامبر (ص) به غضب آمد و جبرئیل نازل شد و او را آرام نمود و این سوره نازل شد. 🔷وجه سوم: گفته شده این سوره به سبب سؤال نصاری نازل شد. عطاء از ابن عباس نقل کرده است که از نجران نزد رسول الله (ص) آمدند و گفتند: را برای ما وصف کن، آیا او از زبرجد، یاقوت، طلا یا نقره است؟ فرمود: او از چیزی نیست، زیرا او خود اشیاست. پس این سوره نازل شد. نصاری گفتند: هو واحد و تو نیز واحدی! فرمود: «لیس کمثله شیء»؛ گفتند: چیست؟ فرمود: او کسی است که در حوائج‌شان به او نیازمندند؛ گفتند: باز هم بگو! فرمود: «لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد»؛ همانند او نظیری نیست. ... پی نوشتها: [۱] طبرسی، شیخ ابوعلی، تفسیر مجمع البیان، چ سوم، ج ۲۷، ص ۳۵۷ [۲] فیض کاشانی، ملا محسن، الصافی فی تفسیر القرآن، چ ششم، ج ۲، ص ۸۶۶ [۳] سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور، منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ج ۵ و ۶، ص ۴۱۱ [۴] فخر رازی، تفسیر کبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۵ منبع مطلب: دو ماهنامه مشکوة النور، شماره ۳، سیده نیره اشرف واقفی منبع: حوزه نت
✳ دينِ منهای امامت 🔻 دينِ منهای نمونه‌اش آن چيزی است که شما امروز در کشورهای مسلمان ملاحظه می‌کنيد. آيا مقصد (ص) از آوردن اسلام همين بود که فعلاً هست که در مصر و ترکيه و الجزاير و تونس با چنين حاکمانی امور خود را می‌گذرانند؟ اين که چند فرقه در گوشه‌ای، بريده از به دست يافته‌اند که مقصد شريعت بزرگی مثل اسلام به حساب نمی‌آيد؛ آن هم به طوری که آن فرقه‌ها اميدشان از اين که اسلام بر کل جامعه حاکم بشود، قطع شده و اسلام را فقط در پذيرفته‌اند. 🔸 [برهمین‌اساس علیه السلام می‌فرمایند] اگر امامت در صحنه نباشد، دنيای مردم اصلاح نمی‌شود و مسلمانان عزت لازم را پيدا نمی‌کنند. 👤 📚 برگرفته از کتاب «امام و امامت در تکوین و تشریع»
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢پیامبر (ص) حکم بغض و دشمنی نسبت امام علی (ع) را چگونه بیان فرموده اند؟ 🔹با مراجعه به روایات اهل سنّت پى مى بریم که (ص) عموم مردم را از بغض و عداوت و دشمنى با (ع) منع کرده است. اینک به ذکر برخى از روایات اشاره مى کنیم: ۱) ابو رافع مى گوید: رسول خدا (ص) (ع) را به عنوان امیر بر یمن فرستاد، با آن حضرت، شخصى از قبیله اسلم به نام عمرو بن شاس اسلمى حرکت کرد. عمرو از یمن بازگشت؛ در حالى که على (ع) را مذمّت نموده و شکایت مى کرد. رسول خدا (ص) کسى را به سوى او فرستاد و فرمود: ساکت شو اى عمرو! آیا از (ع) ظلمى در حکم یا لغزشى در تقسیم مشاهده کردى؟ او گفت: هرگز. حضرت فرمود: پس براى چه، مطلبى را مى گویى که به من رسیده است؟ او گفت: جلوى بغضم را نمى توانم بگیرم. حضرت چنان غضبناک شد که نتوانست جلوى خود را بگیرد به حدّى که غضب در چهره او نمایان شد، آن گاه فرمود: «من أبغضه فقد أبغضنی و من أبغضنی فقد أبغض الله، و من أحبّه فقد أحبّنی، و من أحبّنی فقد أحبّ الله تعالی؛ [۱] هر کس (ع) را دشمن بدارد، به طور حتم مرا دشمن داشته و هر کس مرا دشمن بدارد، به طور حتم خدا را دشمن داشته است؛ و هر کس (ع) را دوست بدارد به طور حتم مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد به طور حتم خدا را دوست داشته است». 🔹۲) رسول خدا (ص ) فرمود: «یا علیّ! أنت سیّد فی الدنیا، سیّد فی الآخرة، حبیبک حبیبى و حبیبی حبیب الله و عدوّک عدوّی، و عدوّی عدوّ الله، والویل لمن أبغضک بعدی؛ [۲] اى تو آقاى در دنیا و آقاى در آخرتى، دوستدار تو دوستدار من است، و دوستدار من دوستدار خداست و دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست و واى بر کسى که بعد از من تو را دشمن بدارد». ۳) و نیز فرمود: «یا علیّ! طوبى لمن أحبّک و صدق فیک و ویل لمن أبغضک و کذب فیک؛ [۳] اى ! خوشا به حال کسى که تو را دوست داشته و در مورد تو راست بگوید. و واى بر کسى که تو را دشمن داشته و در مورد تو دروغ بگوید». 🔹۴) همچنین به سند صحیح از (ص) نقل شده که بعد از حدیث غدیر و ابلاغ ولایت امیرالمؤمنین امام علی (ع) فرمود: «اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه ...؛ [۴] بار خدایا! دوست بدار هر کس که (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس که على (ع) را دشمن دارد...». ۵) و نیز فرمود: «عادى الله من عادى علیّاً؛ [۵] خدا دشمن بدارد کسى را که را دشمن بدارد». ۶) ابن عساکر از محمّد بن منصور نقل کرده که گفت: ما نزد احمد بن حنبل بودیم که شخصى به او گفت: اى اباعبدالله! چه مى گویى درباره حدیثى که روایت مى شود که (ع) فرمود: من تقسیم کننده آتشم؟ او گفت: چه چیز باعث شده که این حدیث را انکار مى کنید؟ آیا براى ما روایت نشده که پیامبر (ص) خطاب به (ع) فرمود: «لا یحبّک إلاّ مؤمن و لا یبغضک إلاّ منافق؛ دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق»؛ ما گفتیم: آرى. احمد گفت: پس مؤمن کجاست؟ گفتند: در بهشت. گفت: و منافق کجاست؟ گفتند: در آتش. احمد گفت: پس (ع) تقسیم کننده آتش است. [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] مجمع‌الزوائد، ج۹، ص۱۷۴، ح۱۴۷۳۷ [۲] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۸، ح۴۶۴۰ [۳] مستدرک‌حاکم، ج۳، ص۱۳۵، ح۴۶۵۷؛ مسند ابى یعلى، ج۲، ص۲۵۹، ح۱۵۹۹ [۴] سنن‌ابن‌ماجه، ج۱، ص۴۳، ح۱۱۶؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۴۰۱، ح ۱۸۵۰۶؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۱۸، ح ۴۵۷۶ [۵] کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۱، ح۳۲۸۹۹ [۶] تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص ۳۰۱، ح ۸۸۳۲؛ طبقات الحنابله، ج ۱، ص ۳۲۰ 📕سلفی گری و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد جمکران، چ پنجم، ص ۱۴۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
شهادت ؛ نه رحلت ! در کفایه‌الاثر و اثبات‌الهداه آمده است: امام مجتبی پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در ضمن خطبه‌ای غرّا فرمودند: «پیامبر اکرم (صلی‌الله) به من خبر داده که امامت در اختیار دوازده امام از اهل بیت اوست که برگزیده‏‌اند، هیچ کدام از ما نیست مگر این‌که یا مسموم می‏‌شود و یا مقتول‏» با توجه به این روایت، پیامبر با صراحت مرگ معمولی را از خود و اهل بیتش نفی کرده است. همچنین امام مجتبی علیه‌السلام در جایی دیگر به اهل بیت خود فرمودند: «من با کشته می‌شوم همان‌طور که (صلی‌الله) با به رسید.» - اثبات‌الهداه، ج٢، ص۵۵٨.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢در منابع اهل سنت چه روایاتى درباره امام حسن (ع) از رسول خدا (ص) نقل شده است؟ 🔸کتاب هاى اهل سنّت سرشار از فضائل و مناقب (علیه السلام) از زبان (صلى الله علیه وآله) است؛ به عنوان نمونه: 1⃣ترمذى به سندش از ابن عباس نقل کرده: «کان رسول الله (صلى الله علیه و آله) حامل الحسن بن علىّ على عانقه فقال رجل: نعم المرکب رکبت یا غلام، فقال النبى: و نعم الراکب هو». [۱] (روزى رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را بر دوش خود سوار کرده بود. شخصى عرض کرد: اى پسر! خوب مرکبى را سوار شده اى. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: او نیز خوب راکبى است). 2⃣ابن کثیر به سندش از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: «من سرّه ان ینظر الى سیّد شباب اهل الجنّة فلینظر الى الحسن بن على». [۲] هر کس دوست دارد تا به آقاى جوانان اهل بهشت نظر کند، باید به نظر نماید). 3⃣متقى هندى به سندش از عایشه نقل کرده که گفت: «پیامبر (صلى الله علیه و آله) همیشه (علیه السلام) را مى گرفت و او را به خود مى چسبانید، آن گاه مى فرمود: «اللّهم انّ هذا ابنى و أنا أحبّه فاحبّه و احبّ من یحبّه». [۳] بار خدایا! همانا این فرزند من است و او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار و نیز هر کس که او را دوست مى دارد دوست بدار). 4⃣مسلم در صحیح خود از ابوهریره نقل کرده که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) درباره (علیه السلام) فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه و أحبب من یحبّه». [۴] بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، پس تو نیز او را دوست بدار، و هر کس که او را دوست دارد، دوست بدار). 5⃣همچنین او از براء بن عازب نقل کرده که گفت: را بر دوش پیامبر (صلى الله علیه و آله) مشاهده کردم در حالى که حضرت مى فرمود: «اللّهم انّى اُحبّه فاحبّه». [۵] بار خدایا! همانا من او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار). 6⃣از پیامبر (صلى الله علیه و آله) در حدیث روایت شده که فرمود: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن». [۶] اگر قرار بود عقل در شخصى مجسّم گردد آن شخص بود). 7⃣براء بن عازب از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نقل کرده که درباه (علیه السلام) فرمود: «هذا منّى و أنا منه و هو یحرم علیه ما یحرم علىّ». [۷] این از من و من از اویم و آنچه بر من حرام است بر او نیز حرام مى باشد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۲۷؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۷۰ [۲] البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۳۵ [۳] کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۵۲، رقم ۳۷۶۵۳ [۴] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹؛ صحیح ترمذى، ج ۵، ص ۶۶۱ [۵] صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۹؛ صحیح ترمذى، ج ۵، ص ۶۶۱ [۶] فرائد السمطین، ج ۲، ص ۶۸ [۷] کنز العمال، ج ۷، ص ۱۰۷؛ ذخائر العقبى، ص ۱۲۳ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ ه.ش، ص ۱۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢طبق روایات و تفاسیر اهل سنت «آيه انفاق» در شأن چه کسی نازل شده است؟ 🔹در «آيه ۲۷۴ سوره بقره» می خوانیم:  «اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَا خوفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ کسانی که را در شب و روز و پنهان و آشکار می کنند، برای آنان نزد پروردگارشان و مناسب است؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.». بدون شك مفهوم آيه كلّى و جامع است و تشويق به در راه خدا در اشكال مختلف است، آشكارا و پنهان، در شب و روز، و به كسانى كه مى كنند مى دهد که هم نزد پروردگارشان بزرگ است و هم [اين كه] و اندوهى از گذشته و آينده نخواهند داشت؛ 🔹ولى از روايات اسلامى استفاده مى شود كه فرد شاخص آن، امیرالمؤمنین (عليه السلام) است؛ زيرا در اين آيه، وارد شده كه نشان مى دهد نخستين بار درباره (عليه السلام) نازل گشت. ابن عبّاس مى گويد: اين آيه درباره (عليه السلام) نازل شد؛ او فقط چهار درهم داشت، درهمى را در ، درهمى را در ، درهمى را و درهمى را در راه خدا كرد. (ص) فرمود: «ما حَمَلَكَ عَلى هذا؟؛ چه چيز تو را بر اين كار واداشت؟»، عرض كرد: «حَمَلَنى عَلَيْها رَجاءَ اَنْ اَسْتَوجِبُ عَلَى اللهِ ماوَعَدَنى؛ براى اين بود كه وعده اى را كه خدا به من داده است استحقاق پيدا كنم»؛ رسول خدا (ص) فرمود: «اَلا ذلِكَ لَكَ؛ آگاه باش كه اين وعده درباره تو تحقّق يافت»؛ در اين هنگام نازل گشت. 🔹اين حديث را حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» به اضافه هفت حديث ديگر! به همين مضمون از طرق مختلف آورده است. [۱] سيوطى در «الدّرالمنثور» از طرق متعدّد، همين مضمون را از ابن عبّاس نقل مى كند، كه اين درباره (عليه السلام) نازل شده؛ (عليه السلام) چهار درهم داشت، درهمى را در شب، درهمى را در روز، درهمى را پنهان و درهمى را آشكارا كرد و اين آيه نازل شد. [۲] معنى اين حديث آن است كه (عليه السلام) براى جلب خشنودى خداوند بوسیله از هر درى وارد مى شدند؛ اوّلا: آنچه در بساط داشت در راه خدا انفاق كرد، ثانياً در شب و در حال مختلف (پنهان و آشكار) انفاق كرد و در روز نيز در دو حالت مختلف (پنهان و آشكار) انفاق نمود. 🔹اين و آميخته با اشتياق فراوان براى جلب از هر طريق ممكن، مقبول درگاه الهى واقع شد و آيه شريفه نازل گشت. از كسانى كه روايت فوق را نقل كرده اند، محبّ الدين طبرى در «ذخائر العقبى» و سبط بن جوزى در «تذكره» و علامه گنجى در «كفاية الطّالب» و مفسّر معروف قرطبى در تفسيرش و گروهى ديگر اين حديث را به عين همان عبارت يا با تفاوت مختصرى در كتاب هاى خود آورده اند. شبلنجى در «نورالابصار» و شيخ سليمان قندوزى در «ينابيع المودة» نيز آن را ذكر كرده اند. نويسنده فضائل الخمسه در كتاب خود اين حديث را از گروه ديگرى نيز نقل مى كند از جمله ابن اثير در «اسد الغابه» و ابن حجر در «الصّواعق المحرقه» و واحدى در «اسباب النّزول». 🔹اين احاديث را با جمله اى از ابن ابى الحديد معتزلى پايان مى دهيم. او به هنگام برشمردن صفات والاى (عليه السلام) هنگامى كه به مسأله جود و سخاوت مى رسد، بعد از اشاره به آيات سوره «هَل آتى» مى گويد: «وَ رَوَى الْمُفَسِّرونَ اَنَّهُ لَم يَمْلِكْ اِلاّ اَرْبَعَةَ دَراهِمَ، فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَم لَيْلا، وَ بِدِرْهَمِ نَهاراً، وَ بِدِرْهَمِ سِرّاً، وَ بِدِرْهَمِ عَلانِيَةً، فَاَنْزِلَ فيهِ اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالُهُمْ...؛ مفسّران نقل كرده اند كه (علیه السلام) فقط چهار درهم داشت، درهمى را در و درهمى را در ، درهمى و درهمى كرد و خداوند اين آيه را درباره او نازل فرمود». [۳] اين تعبير نشان مى دهد كه مسأله در ميان مفسّران مورد اتفاق يا لااقل مشهور است. پی نوشت‌ها؛ [۱] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، ۱۴۱۱ ق، چ اول، ج ‏۱، ص ۱۴۰ [۲] الدرالمنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ ق، ج ‏۱، ص ۳۶۳ [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم،‏ ۱۴۰۴ ق، چ اول، ج ‏۱، ص ۲۱ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ ش، چ ششم، ج ۹، ص ۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢طبق روایات و تفاسیر اهل سنت «آيه انفاق» در شأن چه کسی نازل شده است؟ 🔹در «آيه ۲۷۴ سوره بقره» می خوانیم:  «اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَا خوفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ کسانی که را در شب و روز و پنهان و آشکار می کنند، برای آنان نزد پروردگارشان و مناسب است؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.». بدون شك مفهوم آيه كلّى و جامع است و تشويق به در راه خدا در اشكال مختلف است، آشكارا و پنهان، در شب و روز، و به كسانى كه مى كنند مى دهد که هم نزد پروردگارشان بزرگ است و هم [اين كه] و اندوهى از گذشته و آينده نخواهند داشت؛ 🔹ولى از روايات اسلامى استفاده مى شود كه فرد شاخص آن، امیرالمؤمنین (عليه السلام) است؛ زيرا در اين آيه، وارد شده كه نشان مى دهد نخستين بار درباره (عليه السلام) نازل گشت. ابن عبّاس مى گويد: اين آيه درباره (عليه السلام) نازل شد؛ او فقط چهار درهم داشت، درهمى را در ، درهمى را در ، درهمى را و درهمى را در راه خدا كرد. (ص) فرمود: «ما حَمَلَكَ عَلى هذا؟؛ چه چيز تو را بر اين كار واداشت؟»، عرض كرد: «حَمَلَنى عَلَيْها رَجاءَ اَنْ اَسْتَوجِبُ عَلَى اللهِ ماوَعَدَنى؛ براى اين بود كه وعده اى را كه خدا به من داده است استحقاق پيدا كنم»؛ رسول خدا (ص) فرمود: «اَلا ذلِكَ لَكَ؛ آگاه باش كه اين وعده درباره تو تحقّق يافت»؛ در اين هنگام نازل گشت. 🔹اين حديث را حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» به اضافه هفت حديث ديگر! به همين مضمون از طرق مختلف آورده است. [۱] سيوطى در «الدّرالمنثور» از طرق متعدّد، همين مضمون را از ابن عبّاس نقل مى كند، كه اين درباره (عليه السلام) نازل شده؛ (عليه السلام) چهار درهم داشت، درهمى را در شب، درهمى را در روز، درهمى را پنهان و درهمى را آشكارا كرد و اين آيه نازل شد. [۲] معنى اين حديث آن است كه (عليه السلام) براى جلب خشنودى خداوند بوسیله از هر درى وارد مى شدند؛ اوّلا: آنچه در بساط داشت در راه خدا انفاق كرد، ثانياً در شب و در حال مختلف (پنهان و آشكار) انفاق كرد و در روز نيز در دو حالت مختلف (پنهان و آشكار) انفاق نمود. 🔹اين و آميخته با اشتياق فراوان براى جلب از هر طريق ممكن، مقبول درگاه الهى واقع شد و آيه شريفه نازل گشت. از كسانى كه روايت فوق را نقل كرده اند، محبّ الدين طبرى در «ذخائر العقبى» و سبط بن جوزى در «تذكره» و علامه گنجى در «كفاية الطّالب» و مفسّر معروف قرطبى در تفسيرش و گروهى ديگر اين حديث را به عين همان عبارت يا با تفاوت مختصرى در كتاب هاى خود آورده اند. شبلنجى در «نورالابصار» و شيخ سليمان قندوزى در «ينابيع المودة» نيز آن را ذكر كرده اند. نويسنده فضائل الخمسه در كتاب خود اين حديث را از گروه ديگرى نيز نقل مى كند از جمله ابن اثير در «اسد الغابه» و ابن حجر در «الصّواعق المحرقه» و واحدى در «اسباب النّزول». 🔹اين احاديث را با جمله اى از ابن ابى الحديد معتزلى پايان مى دهيم. او به هنگام برشمردن صفات والاى (عليه السلام) هنگامى كه به مسأله جود و سخاوت مى رسد، بعد از اشاره به آيات سوره «هَل آتى» مى گويد: «وَ رَوَى الْمُفَسِّرونَ اَنَّهُ لَم يَمْلِكْ اِلاّ اَرْبَعَةَ دَراهِمَ، فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَم لَيْلا، وَ بِدِرْهَمِ نَهاراً، وَ بِدِرْهَمِ سِرّاً، وَ بِدِرْهَمِ عَلانِيَةً، فَاَنْزِلَ فيهِ اَلَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالُهُمْ...؛ مفسّران نقل كرده اند كه (علیه السلام) فقط چهار درهم داشت، درهمى را در و درهمى را در ، درهمى و درهمى كرد و خداوند اين آيه را درباره او نازل فرمود». [۳] اين تعبير نشان مى دهد كه مسأله در ميان مفسّران مورد اتفاق يا لااقل مشهور است. پی نوشت‌ها؛ [۱] شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، ۱۴۱۱ ق، چ اول، ج ‏۱، ص ۱۴۰ [۲] الدرالمنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ ق، ج ‏۱، ص ۳۶۳ [۳] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم،‏ ۱۴۰۴ ق، چ اول، ج ‏۱، ص ۲۱ 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ ش، چ ششم، ج ۹، ص ۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢داستان فدک چیست؟ 🔹، يكى از دهكده‌ هاى آباد در حدود ۱۴۰ كيلومترى نزديك خيبر بود كه در سال هفتم هجرت كه قلعه‌ هاى خيبر يكى پس از ديگرى در برابر رزمندگان اسلام سقوط كرد و قدرت مركزى درهم شكست از درِ صلح و تسليم در برابر (صلى الله عليه و آله) درآمدند و نيمى از زمين و خود را به آن حضرت كردند، و نيم ديگرى را براى خود نگه داشتند و در عين حال كشاورزىِ سهم پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) را نيز بر عهده گرفتند و در برابر زحمات شان حقى از آنان مى‌ بردند. 🔹با توجه به آيه «فيىء»، اين مخصوص (صلى الله عليه و آله) بود و حضرت مى‌توانست در مورد خودش يا مصارف ديگرى كه در «آيه ۷ سوره حشر» اشاره شده مصرف كند، لذا (صلى الله عليه و آله) آن را به دخترش (سلام الله علیها) بخشيد، و اين سخنى است كه بسيارى از و شيعه و اهل سنت به آن تصريح كرده‌اند؛ از جمله در تفسير «الدر المنثور» از ابن عباس نقل شده هنگامى كه آيه «وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ» [۱] نازل شد (صلى الله عليه و آله) را به (سلام الله علیها) بخشيد: «اَقْطَعَ رَسُولُ اللهِ فَاطِمَةَ فَدَكاً». [۲] 🔹در كتاب «كنز العمال» كه در حاشيه «مسند احمد» آمده در مسأله‌ صله‌ رحم از ابوسعيد خدرى نقل شده هنگامى كه آيه فوق نازل شد (صلى الله عليه و آله)، (عليها السلام) را خواست و فرمود: «يَا فَاطِمَةُ لَكَ فَدَكٌ»؛ (اى ! از آن تو است). [۳] حاكم نيشابورى نيز در تاريخش همين معنى را آورده است. [۴] ابن ابى الحديد نيز در «شرح نهج البلاغه»، داستان را به طور مشروح ذكر كرده [۵] و همچنين كتب فراوان ديگر. ولى بعد از (صلى الله عليه و آله) كسانى كه وجود اين را در دست (عليه السلام)، قدرت سياسى خود مى‌ديدند و تصميم داشتند (عليه السلام) را از هر نظر منزوى كنند، به بهانه حديث جعلی «نحن معاشر الانبياء لانورث» آن را مصادره كردند، 🔹و با اينكه (عليها السلام) رسماً آن بود، و كسى از «ذو اليد» (کسی که متصرف چیزی است) مطالبه شاهد و بينه نميكند، از او شاهد خواستند، (عليها السلام) نيز اقامه شهود كرد كه (صلى الله عليه و آله) شخصاً را به او بخشيده، اما با اين همه اعتنا نكردند و آن را سالها در تصرف خود قرار دادند. در دوران‌ هاى بعد، هر يك از خلفا كه مى‌خواست تمايلى به اهل بيت (عليهم السلام) نشان دهد را به آنها باز مى‌گرداند، اما چيزى نمى‌گذشت كه ديگرى آن را مجدداً مصادره مى‌كرد! و اين عمل بارها در زمان خلفاى «بنى اميه» و «بنى عباس» تكرار شد. 🔹داستان و حوادث گوناگونى كه در رابطه با آن در صدر اسلام و دوران‌هاى بعد روى داد از دردناك‌ترين و و در عين حال عبرت‌انگيزترين فرازهاى است كه مستقلاً بايد مورد بحث و بررسى دقيق قرار گيرد تا از حوادث مختلف اسلام پرده برداری شود. قابل توجه اينكه محدث اهل سنت، مسلم بن حجاج نيشابورى در كتاب معروفش «صحيح مسلم» داستان مطالبه (عليها السلام) فدك را از خليفه اول مشروحاً آورده و از عايشه نقل مى‌كند كه: «بعد از امتناع خليفه از تحويل دادن فدك، (عليها السلام) از او قهر كرد و تا هنگام وفات [حتی] يك كلمه با او سخن نگفت». [۶]،[۷] پی نوشت‌ها [۱] سوره روم، آيه ۳۸ [۲] الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، كتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، قم، ۱۴۰۴ق، ج ۴، ص ۱۷۷ [۳] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، المتقی الهندی، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۱ق، چ ۵، ج ۳، ص ۱۳۱۰ [۴] به كتاب فدك فی التاريخ، صدر، محمّد باقر، مركز أبحاث و دراسات تخصّصيّ شهيد صدر، قم‏، ۱۴۲۱ق، چ اول، ص ۴۹ مراجعه شود. [۵] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آيت الله مرعشى نجفى، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۱۶، ص ۲۰۹ به بعد. [۶] صحيح مسلم، أبوالحسين قشيری نيشابورى، دار إحياء التراث العربی، بی تا، ج ۳، ص ۱۳۸۰ [۷] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلاميه، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۲۳، ص ۵۱۰ 📕يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: حسينى، سيد حسين، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ‏۱۳۸۶ش، ‏چ چهارم‏، ص ۶۲۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
🛑📢آیا می توان «عصمت» حضرت زهرا (علیها السلام) را با کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) اثبات کرد؟ 🔹 (علیها السلام) دخت گرامى پيامبر (صلى الله عليه و آله) از مقام والايى برخوردار بود. سخنان (صلى الله عليه وآله) در حقّ دخترش حاكى از و او از گناه است، آنجا كه درباره او مى فرمايد: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَني»؛ [۱] ( پاره تن من است، هر كس او را به آورد، مرا خشمگين كرده است). 🔹ناگفته پيداست كه خشم رسول خدا (صلى الله عليه وآله) مايه و ناراحتى اوست، و سزاى چنان شخصى در چنين بيان شده است: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ [۲] (آنان كه را آزار دهند، براى آنان است). 🔹چه دليلى استوارتر بر و او كه در حديث ديگرى رضای وى در گفتار پيامبر (صلى الله عليه وآله) مايه رضای خدا، و خشم او مايه خشم خدا معرّفى گرديده است، مى فرمايد: «يا فاطِمَةُ إِنَّ اللهَ يَغْضِبُ لِغَضَبَكِ وَ يَرْضى لِرِضاكِ»؛ [۳] (دخترم ! با خشم تو خشمگين، و با خشنودى تو، خشنود مى شود). 🔹به سبب داشتن چنين ، او است، و در حق او چنين فرموده: «يا فاطِمَةُ! أَلا تَرْضينَ أنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، وَ سَيِّدَةَ نِساءِ هذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِساءِ الْمُوْمِنينَ»؛ [۴] (دخترم ! آيا به اين كرامتى كه خدا به تو داده راضى نمى شوى كه تو، و سرور زنان اين امّت و سرور زنان با ايمان باشى). پی نوشت‌ها؛ [۱] فتح الباری شرح صحيح البخاری، العسقلانی الشافعی، دار المعرفة، ۱۳۷۹ق، ج ۷، ص ۷۹؛ نيز بخارى اين حديث را در صحيح البخاری، دار ابن كثير، اليمامة، بيروت، ۱۴۰۷ق، چ۳، ج۳، ص۱۳۶۱، باب (مناقب قرابة رسول الله (ص) و منقبة فاطمة (س) بنت النبي (ص))؛ ج ۳، ص ۱۳۷۴، باب (مناقب فاطمه (س)) آورده است. [۲] سوره توبه، آيه ۶۱ [۳] المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيشابوری، دار الكتب العلمية، ۱۴۱۱ق، چ۱، ج۳، ص۱۶۷؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، الهيثمی، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۳۲۸؛ حاكم در كتاب مستدرك احاديثى مى آورد كه جامع شرايطى است كه بخارى و مسلم در صحت حديث، آنها را لازم دانسته اند. [۴] المستدرك على الصحيحين، همان، ص ۱۷۰ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۴۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢«خنده» اولياء خداوند و انبياء چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: « اگر بخندد، او بلند نمى شود». اين خصلت، نشانه دارنده آن است. ، خنده بزرگان است، حتى بعضى موقع خنديدن دندان هايشان آشكار نمى شود. آنها كه اعتقاد به مبدأ و معاد دارند و از خود باخبرند، محزونند و اين مانع از خنده نامعقول آنها است و در حد و و خوشرویی، می زنند، آنها كه نه دارند و نه به مى انديشند، از حزن در قلب آنها خبرى نيست و از اين روى فكر مى كنند در آسايش هستند در حالى كه بيش نيست! 🔹 (صلى الله عليه و آله) هيچ وقت صدای خنده‌اش بلند نمى شد و تنها مى كردند. و گويا همه (علیهم السلام) چنين بوده اند. در جريان [داستان] (علیه السلام) با مورچه در آمده كه حضرت سليمان (علیه السلام) خنده اى كردند: «فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِّنْ قَوْلِهَا» [۱] و اين ، نشانه وقار و توجه آنها به عالم ديگر بود. 🔹روزى (صلی الله علیه و آله) از كنار عده اى از جوان هاى انصار عبور كردند و آنها با يكديگر گرم صحبت بودند و صداى و خنده هايشان بلند بود. حضرت [به آنها] فرمودند: «اى گروهى كه چنين مى كنيد، چه كسى از شما آرزويش داده و بواسطه اين آرزو در كوتاهى كرده [اين چنين شخصى] بايد از آنچه در است و آنچه در آنها مى گذرد آگاهى و اطلاع يابد و از و نشر گيرد. ياد كنيد را كه نابود كننده لذات است». [۲] در جاى ديگر فرمودند: «لَو تَعلَمُونَ مَا اَعلَمُ لَضَحِكتُمْ قَلِيلًا وَ ليَبكُوا كَثِيراً»؛ [۳] (اگر مى دانستيد آنچه را كه من مى دانم كم‌ مى‌ خنديديد و بسيار می‌ گريستيد). 🔹 (صلی الله علیه و آله) به فرمودند: «چرا را هرگز خندان نديده ام؟ گفت: «مَا ضَحِكَ مِيكَائِيلُ مُنْذُ خُلِقَتِ النَّارُ»؛ [۴] (ميكائيل از وقتى خلق شده نخنديد)». امام باقر (عليه السلام) مى فرمايند: « (علیه السلام) به [فرزندش] (علیه السلام) فرمود: «يَا بُنَىّ اِيّاكَ وَ كَثرَةَ الضِّحكِ فَاِنّ كَثرَةَ الضِّحكِ تَترُك العَبدَ حَقِيراً يَومَ القِيَامَةِ»؛ [۵] (اى فرزندم بپرهيز از ، زيرا زيادى خنده، بنده را در روز حقير مى كند). 🔹آرى از بپرهيزيد كه از است؛ «اَلقَهقَهَةُ مِنَ الشَّيطَانَ» [۶] و حتى در روايت از امام باقر (عليه السلام) آمده كه هرگاه زديد بعد از آن بگوئيد: «اَللّهُمَّ لَاتَمقُتنِى»؛ [۷] (خدايا مرا مورد خود قرار مده)؛ و اين روايت به خوبى نشان مى دهد كه انسان را در معرض رحمان قرار مى دهد. پس هرگاه خواستيد خنده كنيد، نمائيد كه بهترين خنده، است؛ «خَيْرُ الضِّحْكِ اَلتَّبَسُّمُ». [۸] و همين، است. [۹] 🔹نه فقط در حال شنيدنِ گفتارى خنده آور تبسّم كنيد، بلكه در همه حال را بر چهره خود آشكار كنيد، خصوصاً در و ها. در روايت است كه (صلی الله علیه و آله) وقتى سخن مى فرمود مى كرد [۱۰] و نيز در روايت است: «مَنْ تَبَسُّمَ فى وَجهِ اَخِيهِ كانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ». (كسى كه در برابر صورت برادرش باشد براى او حسنه است). در روايت آمده: «وقتی (صلى الله عليه و آله) خندان مى شدند، چشم هاى مباركش تنگ مى شد و همه خنده او بود...». [۱۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره نمل، آيه۱۹؛ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ۷۳، ص۵۹، باب۱۰۶؛ [۳] التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ۱، ص۲۳۸، باب۳۴؛ [۴] بحار الأنوار، همان، ج۵۶، ص۲۶۰، باب۲۴؛ [۵] همان، ج ۱۴، ص۳۵، باب۳؛ [۶] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۶۶۴؛ [۷] الكافی، همان؛ [۸] غررالحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی، چ۲، ص۳۵۵، حکمت۱۸؛ [۹] بحار الأنوار، همان، ج۷۵، ص۲۵۰، باب۲۳؛ [۱۰] همان، ج۱۶، ص۲۹۸، باب۱۰؛ [۱۱] کافی، همان، ص۲۰۶؛ [۱۲] عيون أخبار الرضا(ع)، ابن بابويه، نشر جهان‏، چ۱، ج۱، ص۳۱۷ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)