#حجاب یعنی آرامش درون❤️
فرق نمیکند خانم باشی یا آقا،
🌸حجاب زن ومرد ،پول وثروت ،ومدرک ومنصب نمیشناسد...،
حجاب درک و شعور ،حیا و عفت وسلامتی روح وروان میشناسد،
کسانی که از عقل وشعور، حُجب وحیا ودرک بالا و آرامش روان برخوردارند حجاب دارند.
✅حجاب یعنی درک موقعیت وفهم پوشش،یعنی فهمیدن اینکه کجا ، کی و در برابر چه کسی خودت را بپوشانی؟؟👌🌸
#حجاب_فاطمی
👇👇👇👇👇👇
@chadoram
🔶 پوشش اصیل بانوان ایرانی، قبل از اسلام
❓ پوشش اصيل بانوان ایرانی قبل از اسلام چگونه بوده است؟
✍️ پاسخ اجمالی:
🔸 مطالعه پوشش بانوان دوره های گوناگون تاریخ ایران پیش از اسلام نشان می دهد که زنان ایرانی لباس های پوشیده داشتند و حیا و عفاف خصوصیت ذاتی این زنان حتی پیش از ورود اسلام بوده است. حیا و عفافی که عامل مهمی در پذیرش حکم شرعی «حجاب» بعد از ورود اسلام به ایران بود.
🔸 در ميان اقوام و تمدن های عهد باستان، پوشش زن ايرانی در مقايسه با پوشش تمدن های ديگر کامل تر است. از اين رو، در هـيچ کتيبه ای نمي توان زن ايرانی را با سر برهنه مشاهده کرد. در تمامی مواردی کـه از زنان در شاهنامه نام برده شده، سخن از پوشیدگی، اصالت، پاکی، راستی و نمونه کامل زنـانگی آنان است.
🔸 مـجسمه ها و نـقش های برجسته و تصاویری که از دوره های مختلف ایران قبل از اسلام برجا مانده، همه نـشان مـی دهد که هم پوشاک مردان و هم پوشاک زنان بلند و گشاد است. در ایران باستان تمام زنان سرپوشی بر سـر داشـتند و این همان روسری یا حجابی است کـه زنـان زرتشـتی حـتی امروز هـم بـرای رفتن به آتشکده از آن استفاده می نمایند...
______________
@chadoram
🍂بعضیها میگویند: #حجاب حس زیباییطلبی انسان را میمیراند❗️
👈اما در حدیثی از امام صادق"علیه السلام" آمده که؛ "خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد ولی این زیبایی باید از راه #حلال باشد" (۱)
🍃امام علی"علیه السلام" میفرماید: "حجاب زیبایی زن را پایدار میسازد"(۲)
👈زیبایی انسان فقط به زیباییهای ظاهری او محدود نمیشود.
"زن" تن نیست❌
✅چه بسیار زنانی که در طول تاریخ ظاهر زیبایی نداشتند یا کسی از زیباییهای ظاهری آنها آگاه نشد ولی خود، زیباییها و ارزشهای والای انسانی را در جهان آفریدند.👌👏👏
۱. مکارم الاخلاق: ۱۸۱
۲. غررالحکم و دررالکلم
#مدافعان_حجاب_و_حیا
#حجاب_فاطمی
👇👇👇👇👇👇
@chadoram
🔻راهی برای کاهش مادران خوب و از بین بردن استقلال کشور
🔹 نظام سلطه از هر کاری که بتواند زن را از یک مادر خوب بودن باز بدارد استقبال میکند. چون یک مادر خوب میتواند یک مادرشهید باشد. بی حجابی میتواند تعداد مادران خوب را کم کند.
🔹زن، مادر میهن است و فقط مادران خوب باعث استقلال یک کشورند.
👤 علیرضا پناهیان
@Chadoram
#گاهی_یڪ_تلنگر_ڪافیست
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه عڪس شهدا رو بہ دیوار اتاقم چسبوندم ،
ولی بہ دیوار دلم نہ !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اتیڪت خادم الشهدا و ... رو بہ سینہ م میچسبونم ،
اما " خادم پدر و مادر " خودم نیستم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست ،
ولی توی خونہ خودمون هیچ ڪاری انجام نمیدم !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه برای مادرای شهدا اشڪ میریزم.
اما " حرمت مادر " خودم رو حفظ نمیڪنم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه فقط رفتن شهدا رو میبینم ،
ولی " شهیدانہ زیستنشون " رو نہ !
🔺شهدا شرمندهایم ڪه مدام شرمنده ایم ...!
@chadoram
مدافعان حجابیم
🍃🌺 🌺 بھ نام خداے روزے دهنده✨ رمان آنلاین #ریحانه_شو #قسمت69 وا رفته و خیره خیره به حسین نگاه کرد
🍃🌺
🌺
بھ نام خداے روزے دهنده✨
رمان آنلاین #ریحانه_شو
#قسمت70
ریحانه بیهوش روی تخت خوابیده بود و من گریه کنان
به دنبالش بودم تا اورا داخل یک اتاق بردند.
سرمی به او وصل کردند و درنهایت رفتم بالای سرش
و اشک میریختم..
حسین آمد کنارم و گفت:
_عجب شب عقدی داشتیم!
با حالت شرمندگی نگاهش کردم و گفتم:
_میدونم مقصرش منم اما اگر تو این شرایط
به فریاد دوستم نرسم کی برسم؟
ریحانه برای من از یه دوست بیشتره..
ریحانه کسیه که باعث شد اعتقادات مذهبی
توی ذهن من جرقه بخوره.
کسیه که همیشه کمکم کرد و به این که
من اصلا شبیهش نبودم کاری نداشت...
حسین لبخند زد و دستانش را بالا برد و گفت:
_ما تسلیم فرمانده..هرچی شما بخوای!
در میان اشک هایم خنده ای زدم.
بعد از چند دقیقه حسین گفت:
_من میرم بیرون یه کیکی چیزی بگیرم بیارم واست
ضعف کردی کامل مشخصه!
_دستت درد نکنه من خوبم..
_خوب که نیستی لازم نیست قایمش کنی.
سرم را پایین انداختم و تشکر کردم.
او رفت و بعد از چند دقیقه ریحانه بهوش آمد.
با صدایی که انگار ازته چاه شنیده میشد گفت:
_سمیرا بدبخت شدم..
اخمی کردم و گفتم:
_خدانکنه..تو الان خیلیم خوشبختی فقط داری الکی خودتو اذیت میکنی. حرف مفت نزن دیگه!
_شوهرم پا نداره دیگه سمیرا..
_ریحانه خجالت بکش!
اصلا ازت انتظار نداشتم اینجور باشی!
تو که میگفتی ما عقیده مون اینه و در راه خدا میدیم
و با خدا معامله میکنیم، پس چیشد؟!
به این زودی از حرفت پا پس کشیدی؟!
انقدر اعتقادات ضعیف بود؟
تو که ازخدات بود شوهرت شهید بشه..
ریحانه سکوت کرده بود و حرفی برای گفتن نداشت..
بعد از چند دقیقه گفت:
_منظورم این نبود..
_منظورت هرچی بود! تو الان کفر نعمت کردی..
سرشب هم بهت گفتم من در حدی نیستم که
بخوام بهت درس اخلاق بدم..من همه اینا رو
از خودشخص تو یاد گرفتم!
چیزی که ازت انتظار داشتم این نبود..
میدانم کمی با رفیقم تند برخورد کردم اما لازم بود!
باید تلنگر میخورد تا شوهرش را بدون پا بازهم بپذیرد!
ریحانه کلافه و ناراحت گفت:
_ببخشید اشتباه کردم حق باتوعه.
_ازمن معذرت خواهی نکن.
برو خداروشکر کن که همسر یک جانبازی..
شوهرتو که دلش نخواسته از عمد پاهاشو از دست بده
برای دفاع از حضرت زینب داد.
افتخار کن که شوهرت یک #عباس برای حضرت زینبه.
_چقدر قشنگ حرف میزنی سمیرا..
خوشبحال حسین که تورو داره!
و در همین حال حسین وارد اتاق شد و باخنده گفت:
_به انتخاب من شک داشتین؟!
و سه تایی خندیدیم و حسین کیک و آبمیوه ای
که برای من و ریحانه خریده بود را به دستم داد..
در حین خوردن کیک و آبمیوه انگار که اتفاقی افتاده باشد هین بلندی کشیدم و رو به ریحانه گفتم:
_راستییییییی، زود خوب شو که فردا داریم میریم مشهد!
_من نمیام..
_بیخود!
_شوهرم اینجاست نمیتونم ولش کنم.
اون الان ببشتر از هرچیز به من نیاز داره..
_آره درست میگی..خوشم اومد دختر عاقلی شدی!
_عاقل بودیم شما مارو از بالا نگاه میکردی متوجه نمیشدی!
_سرم بهت زدن انگار حالت خوب شده باز شیطنتت گل کرده
و هردو باهم خندیدیم..
حدود ساعت یک و نیم بود که سرم ریحانه
تمام شد و او رفت داخل اتاق کنار نامزدش
و زنگ زد به خانواده اش تا بیایند کنارش...
و ماهم خداحافظی کردیم و رفتیم..
چه صبحی بشود فردا!
باخودم گفتم:
اے امامی که میگن رئوفی دارم میام..
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بھ قلم: پ_ڪاف
#ادامه_دارد❌
#ڪپی_ممنــــــوع❌
🌺 @chadoram
#یاابنالحسن
عاقبت روی نهان تو عیان خواهد شد❤️
عالم پیر بہ یڪباره جوان خواهد شد
" مهدیہ " اسم مڪان است ولی میدانم🌸
روزگاری برسد اسم " زمان " خواهد شد🌺
👇👇👇👇👇
@chadoram
•| #زیأرٺنأمہـ_شہدأ{📖}
•
السَّلامُ عَلَیکـُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَـهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصــَارَ دیـــــــنِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصــــــارَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصـارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنـصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ
نِسآءِ العالَمیـنَ،اَلسَّلامُ عَلَیکُم یااَنصارَ
اَبی مُحَمَّدٍ الحَـــــسَنِ بنِ عَلِــیٍّ الوَلِیِّ
النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبـی
عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُــم وَ اُمّی طِبتُم، وَ
طابَــــتِ الاَرضُ الَّتـی فیها دُفِنتُـــــم
و َفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنــتُ
مَعَکُــــم فَاَفـــــــــــــــــُوز َمَعَکُـــــــم
#روزٺــون_شهدایـــی
@chadoram
به دختر خانمها میگیم حجاب !
میگن خب پسرا نگاه نکنن!!!
به آقا پسرها میگیم نـــــ👀ـــــگاه !
میگن خب دخترا اینجوری نگردن!!!😒
من میگم:
من اگر برخیزم ...🚶
تو اگر برخیزی ... 🏃
⬅️همه بر میخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
🚫چه کسی برخیزد؟؟؟
┘◀️تغییر را از خودمان شروع کنیم➡️
@chadoram
#گاهی_یڪ_تلنگر_ڪافیست
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه عڪس شهدا رو بہ دیوار اتاقم چسبوندم ،
ولی بہ دیوار دلم نہ !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اتیڪت خادم الشهدا و ... رو بہ سینہ م میچسبونم ،
اما " خادم پدر و مادر " خودم نیستم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست ،
ولی توی خونہ خودمون هیچ ڪاری انجام نمیدم !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه برای مادرای شهدا اشڪ میریزم.
اما " حرمت مادر " خودم رو حفظ نمیڪنم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه فقط رفتن شهدا رو میبینم ،
ولی " شهیدانہ زیستنشون " رو نہ !
🔺شهدا شرمندهایم ڪه مدام شرمنده ایم ...!
@chadoram
مادرے بہ دخترش گفت: مواظب باش وقتے راہ میرے قدمهات رو ڪجا میذارے!
دخترش جواب داد: شما مواظب باشین قدمهاتون رو ڪجا میذارید چون من
پا جاے پاے شما میذارم😊
ثمرہ ے مادر خوب، دخترہ خوبه🌸
@chadoram
مدافعان حجابیم
🍃🌺 🌺 بھ نام خداے روزے دهنده✨ رمان آنلاین #ریحانه_شو #قسمت70 ریحانه بیهوش روی تخت خوابیده بود و م
🍃🌺
🌺
بھ نام خداے روزے دهنده✨
رمان آنلاین #ریحانه_شو
#قسمت71
شب را تا صبح بیدار بودم و با کمک حسین
مشغول آماده کردن وسایلمان و لیست کردن
خریدهایمان بودم و باهم حرف میزدیم..
ناگهان دست از کار کشیدم و رو به حسین گفتم:
_حسین؟!
_جون دلم؟
_جونت سلامت حضرت یار...
میگم که واسه زیارت اعمال خاصی باید انجام بدیم؟
_یه سری اعمال هستن که اکثرا مستحبی ان.
_یعنی چی؟
_یعنی بهتر که انجام بدی.
مثل غسل زیارت پیش از رفتن به حرم.
بعدش اونجا زیارت مخصوص امام رضا رو میخونیم.
نماز زیارت داریم که دو رکعته و به هرتعداد
و به نیت هرکسی خواستی میتونی بخونی
یعنی میشه زیارت به نیابت!
_آها..
باید اونجا کمکم کنی من تاحالا زیارت نرفتم.
_چشم خانم.
تا اذان صبح بیدار بودیم..
اذان را که گفتند دوتایی باهم نماز خواندیم و بعد
حسین رفت خانه ی خاله اش تا مادرش و زهرا و ملیحه را
بیاورد اینجا تا باهم برویم سمت حسینیه که حرکت از آنجاست..
در این فاصله من لباسم را پوشیدم و روسری نو
و چادر را سر کردم و منتظر آمدنش ماندم.
حدود ساعت 6 صبح بود که حسین آمد ولی تنها!
با نگرانی جلو رفتم و گفتم:
_چرا تنهایی؟ پس بقیه کو؟
_مادرم گفت نمیاد..
_چرررررااااا؟؟؟
_میخواد با خاله و دخترخاله برن شهرستان
خونه رو برای برگشت ما آماده کنن.
_ای بابا..خب خودمون میرفتیم باهم دیگه درستش میکردیم
چرا گذاشتی اونا به زحمت بیوفتن؟
_والا منم بهشون همینو گفتم اما قبول نکردن..
_پس زهرا کو؟!
_اونم گفت میخواد بره شهرستان
انگار خبر دادن داداش رضا داره میاد..
_آها خب بسلامتی..
چه یهویی تنها شدیم واسه مشهد!
_خب الان دیگه واقعا میشه شبیه یه ماه عسل دونفره!
_بله انگار..
حالا این حرفا رو ول کن بیا یه صبحونه بخوریم
توی راه حالمون بد نشه..
_چشم فرمانده..مادرت کجا هستن؟!
_هرصبح واسه نماز میره امامزاده و بعدشم
همونجا چندتا خانم دورهم قرآن میخونن..
کلا هرصبح میره تا ده نمیاد!
_دمشون گرم..چه لیاقتی دارن مادرت.
_اوهوم..خوشبحالش.
و رفتم داخل آشپزخانه و یک چیزی سرهم کردیم
همراه با چای خوردیم و رفتیم سمت حسینیه..
حرکت ساعت 9 بود و ما نیم ساعت قبل از حرکت رسیدیم..
اتوبوس ها آماده بودند و مسؤلین طبق لیست
مسافرین را سوار میکردند..
مسؤلینی که همه دوست و رفیق حسین بودند
و با دیدن ما جلو آمدند و تبریک گفتند.
یک ربع بعد سوار شدیم و حسین رفت چمدان هارا
در صندوق اتوبوس بگذارد و اتیکت دریافت کند.
چقدر هیجان داشتم برای این سفر دونفره..
حسین که آمد نشست کنارم و گفت:
_حاضری یه آیة الکرسی بخونیم؟!
_آیة الکرسی؟! بلد نیستم..
_من میخونم تو تکرار کن باشه؟
_چشم..
با شوق آیة الکرسی راهمراهش خواندم
و اتوبوس به راه افتاد...
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بھ قلم: پ_ڪاف
#ادامه_دارد❌
#ڪپی_ممنــــــوع❌
🌺 @chadoram
🔍 #شبهه:
"نگاه که #هرزه باشد،
حجاب هم که داشته باشی...
آنطور که میخواهد تو را تصور میکنید ...
پس فکری به حال مغزهای هرزه کنیم؛
نه حجاب زنان."
پاسخ شبهه :
آیا صحیح است بگوییم:
دزد اگر #دزد باشد،
قفل خوب آلمانی هم روی درب ببندی...
باز به نحوی وارد خانه می شود... پس
فکری به حال دزد های بکنیم.
نه برای قفل کردن درب ها.
واضح است که کاملا خلاف عقل سلیم است که درب خانهای را قفل نکنیم به این امید که دزدها را بتوان راضی کرد که دزدی نکنند.
خداوند در قرآن میگوید:
«قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فُرٌجَهُمْ» به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند [سوره نور، آیه 30]
اول میگوید چشم را کنترل کن و بعد میگوید #حجاب را رعایت کن.
🔸پس اول باید چشمها کنترل شود
🔸دوم حجاب زنان رعایت شود چرا که بر فرض تحقق مورد اول، تداوم آن مستلزم رعایت حجاب است.
@chadoram
🌸🍃
بانوے ایرانے...!👑
غرب تو را نشــانہ
رفتـــہ است🎯
چــون خـوب مـے داند تـو
قـلـ♡ـب یك خـانـوادہ اے...👨👩👧👦
↫ پس علــ💪ـــمدار
« حیــــاے فاطمـــے»
در جبهہ ے جنگ نـرم باش ↬
@chadoram
❇️متن زیارت امام حسن عسکری(ع)
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْهَادِيَ الْمُهْتَدِيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَوْلِيَائِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَجِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَصْفِيَائِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خُلَفَائِهِ وَ أَبَا خَلِيفَتِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَوْصِيَاءِ الرَّاشِدِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عِصْمَةَ الْمُتَّقِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْفَائِزِينَ السلامُ عَلَيْكَ يَا رُكْنَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فَرَجَ الْمَلْهُوفِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ الْأَنْبِيَاءِ الْمُنْتَجَبِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَازِنَ عِلْمِ وَصِيِّ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الدَّاعِي بِحُكْمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّاطِقُ بِكِتَابِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ الْحُجَجِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا هَادِيَ الْأُمَمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ النِّعَمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْبَةَ الْعِلْمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ الْحِلْمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الظَّاهِرَةِ لِلْعَاقِلِ حُجَّتُهُ وَ الثَّابِتَةِ فِي الْيَقِينِ مَعْرِفَتُهُ الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْيُنِ الظَّالِمِينَ وَ الْمُغَيَّبِ عَنْ دَوْلَةِ الْفَاسِقِينَ وَ الْمُعِيدِ رَبُّنَا بِهِ الْإِسْلامَ جَدِيداً بَعْدَ الانْطِمَاسِ ، وَ الْقُرْآنَ غَضّاً بَعْدَ الانْدِرَاسِ أَشْهَدُ يَا مَوْلايَ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يَتَقَبَّلَ زِيَارَتِي لَكُمْ وَ يَشْكُرَ سَعْيِي إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَجِيبَ دُعَائِي بِكُمْ وَ يَجْعَلَنِي مِنْ أَنْصَارِ الْحَقِّ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ مَوَالِيهِ وَ مُحِبِّيهِ وَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَادِي إِلَى دِينِكَ وَ الدَّاعِي إِلَى سَبِيلِكَ عَلَمِ الْهُدَى وَ مَنَارِ التُّقَى وَ مَعْدِنِ الْحِجَى وَ مَأْوَى النُّهَى وَ غَيْثِ الْوَرَى وَ سَحَابِ الْحِكْمَةِ وَ بَحْرِ الْمَوْعِظَةِ وَ وَارِثِ الْأَئِمَّةِ وَ الشَّهِيدِ عَلَى الْأُمَّةِ الْمَعْصُومِ الْمُهَذَّبِ وَ الْفَاضِلِ الْمُقَرَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ مِنَ الرِّجْسِ الَّذِي وَرَّثْتَهُ عِلْمَ الْكِتَابِ وَ أَلْهَمْتَهُ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ نَصَبْتَهُ عَلَماً لِأَهْلِ قِبْلَتِكَ وَ قَرَنْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ وَ فَرَضْتَ مَوَدَّتَهُ عَلَى جَمِيعِ خَلِيقَتِكَ اللَّهُمَّ فَكَمَا أَنَابَ بِحُسْنِ الْإِخْلاصِ فِي تَوْحِيدِكَ وَ أَرْدَى مَنْ خَاضَ فِي تَشْبِيهِكَ وَ حَامَى عَنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ بِكَ فَصَلِّ يَا رَبِّ عَلَيْهِ صَلاةً يَلْحَقُ بِهَا مَحَلَّ الْخَاشِعِينَ وَ يَعْلُو فِي الْجَنَّةِ بِدَرَجَةِ جَدِّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ بَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاتِهِ فَضْلا وَ إِحْسَانا وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَاناً إِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ وَ مَنٍّ جَسِيمٍ.
✳ متن صلوات خاصه بر امام حسن عسکری (ع )
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِيءِ خَازِنِ عِلْمِكَ وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
@chadoram
#عیدانه🌺
🍃خورشید سپهر رهبری پیدا شد
احیاگر فقه جعفری پیدا شد🍃
🌸تبریک به مهدی که به عالم امشب
رخسار اما عسگری پیدا شد🌸
🌺 ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد 🌸
@chadoram
May 11
مدافعان حجابیم
🍃🌺 🌺 بھ نام خداے روزے دهنده✨ رمان آنلاین #ریحانه_شو #قسمت71 شب را تا صبح بیدار بودم و با کمک حسی
🍃🌺
🌺
بھ نام خداے روزے دهنده✨
رمان آنلاین #ریحانه_شو
#قسمت72
توی راه من و حسین مشغول حرف زدن شدیم
سعی میکردم تا هست از او استفاده کنم و چیزی یاد بگیرم.
هرچه شک و شبهه داشتم بایدبرطرف میکردم!
شبهه ی دلیل نماز خواندن..
شبهه ی حجاب داشتن..
احکام دینی..
بهشت و جهنم..
همه و همه را حسین کامل و با حوصله توضیح داد.
خداروشکر که داشتمش..
تا شب مشغول حرف زدن بودیم
اتوبوس هم فقط ظهر برای نماز و ناهار ایستاده بود
و حالا هم وقت نماز شب و شام بود.
شاگرد راننده فریاد زد:
_خانما آقایون ۲۰ دقیقه بیشتر نمیمونیم
سریعتر نماز بخونید و اگر میخواید شام بخورید
منتظر نمیمونیم باید تا آخر شب برسیم هتل.
یاعلی زود باشید...
رفتیم نماز خواندیم و حسین دوتا ساندویچ گرفت
تا اتوبوس حرکت کند آن را بخوریم..
تازه احساس میکردم چقدر خسته ام!
_حسین؟!
_جونِ حسین؟
_من خیلی خستم سرگیجه دارم..
_بگیر بخواب سمیرا. وقتی رسیدیم بیدارت میکنم..
_تو نمیخوای بخوابی؟! از دیروز بیداری..
_نه میخوام تماشات کنم!
از خجالت گونه هایم سرخ شد و سرم را پایین انداختم و گفتم:
_تماشایی نیستم...
_هستی که خانم منی!
_لطف داری آقا.
_لطف نیست حقیقته..
_لوسم نکن دیگه!
_لوسم بشی میخوامت خیالت راحت..
و دوتایی خندیدیم و سرانجام از شدت خستگی خوابم برد..
......
صداهای نامفهومی میشنیدم..
خوب دقت کردم صدای حسین بود
اما دارد چیزی به عربی میگوید!
یکی از چشمانم را به سختی باز کردم و نگاهش کردم
دستش روی سینه اش بود و نگاهش به یک چیزی در بیرون
و داشت چیزی میگفت!
بیحال گفتم:
_داری چی میگی؟!
با تعجب نگاهم کرد و گفت:
_بیدارت کردم؟! ببخشید ...
_مشکلی نیست.
نگفتی داشتی چی میگفتیا!؟
_این بیرون رو ببین..اون گنبد طلایی رو میبینی؟!
_خب...
_این گنبد حرم امام رضاست داشتم سلام میدادم.
محو گنبد طلایی پر نور و زیبای حرم شدم..
چه ابهتی!
انقدر محو شده بودم که حسین چندباری صدایم کرد
تا متوجه اش شدم!
_سمیرا؟!...سمیرا جان؟...کجایی سمیرا؟!
_جآن؟! چیشده؟!
_خوب محو شده بودی...
_خب اولین بارم بود دیدمش.
_خوشبحالت..
_چرررررااااا؟؟
_چون دعای زیارت اولی ها قبوله بی برو برگشت!
_واقعاااا؟؟
_آره..یادت نره منو خیلی دعا کنی!
_هرکیو یادم بره شمارو یادم نمیره..
حالا میشه اون سلام رو به منم یاد بدی؟!
_بله حتما..بامن تکرار کن:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
بھ قلم: پ_ڪاف
#ادامه_دارد❌
#ڪپی_ممنــــــوع❌
🌺 @chadoram
{°•آقای من•°}♥️
اینستڪوتاهتریندعابراۍݕلنـدٺرین آرزو
#اللهمعجللولیڪالفرج...💚