eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □اگر بفرمایید: به آن حضرت (امام زمان‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است. □○در محضر بهجت، ج۱، ص۳۶۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○خاطره مورخ شهیر، استاد دوانی از علامه طباطبایی○□ □○مرحوم استاد علی دوانی در سخنانی که در اجلاس دو سالانه «بررسی ابعاد وجودی حضرت در عصر حاضر» در شهریور ۱۳۴۸ ایراد کرد گفت: وقتی که این کتاب به چاپ دوم رسیده بود، استاد فقیه و فیلسوف نامی شرق، علامه طباطبایی، من را خواستند و گفتند: می دانی که ما با پروفسور هانری کُربَن فرانسوی، در تهران بحث‌هایی داریم. او شش ماه در تهران است و شش ماه به فرانسه باز می‌گردد. □○بین بحث‌هایی که داریم او مکرر راجع به امام زمان می‌پرسد و من به او گفته‌ام: «یکی از دوستان ما کتابی به نام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد. من ایشان را نزد شما می آورم و شما هر سؤالی دارید، از ایشان بکنید. همه مباحث مربوط به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را که علامه مجلسی و خود ایشان به آن افزوده است در این کتاب آمده است». □○من همان موقع گفتم: «با بودن شما، من چه بگویم؟ ایشان گفتند: «من در باره عجل الله تعالی فرجه الشریف تتبع نکرده ام، اما شما کار کرده‌اید و کتابی به این خوبی نوشته‌اید. شما بیایید!». □○بعداً علامه طباطبایی در جلسه دیگری فرمودند: «کُربَن، کتابی به نام امام منتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف به زبان فرانسوی نوشته که دو مقاله آن را دکتر عیسی سپهبدی به فارسی بر گردانده است و در یکی از مجلات دانشکده ادبیات تهران چاپ شده و من آن را برای شما می آورم». □○استاد، مطلب را آوردند و من آن را در مقدمه چاپ چهارم یا پنجم مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف که تا به حال به چاپ سی‌ام رسیده، آورده‌ام. این مطلب سخنرانی کُربَن در رادیو پاریس، در شب نیمه شعبان بوده که بعد، آن را نوشته و به صورت کتاب در آورده است. او در ادامه می‌گوید: «با من به تهران بیایید و شب نیمه شعبان را ببینید. شیعیان جشنی به پا می کنند که شب را همچون روز روشن می کند». توجه کنید که پروفسور کُربَن، طی سخنرانی در رادیو پاریس می گوید: «عدالت خدای عادل اقتضا دارد تا هنگامی که بشر در روی زمین وجود دارد این فیض الهی ادامه پیدا کند». □○موعود، اسفند۱۳۸۵، شماره۷۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □چون ما از دامان #طبیعت به #تدریج برخاسته ایم، این است که به عالم خو کرده ایم
□برای اینکه به کمالاتِ انسانی برسیم که به تعبیر شریفِ حضرت آقا در پایانِ درس ششم، چیزهائی عایدمان شود و ان شاءالله بر جانِ ما تجلّی پیدا کند، □لازمه اش این است که یک دومی هم داشته باشیم؛ □که این تولد و ولادتِ دوّمی را آقا چنین تعبیر می فرمایند که «اینک از بدرآئیم»؛ □که این تولّدِ دوّمی، همان خروجِ از عادت است‌، از عادت در آمدن است، از عادت متولد شدن است که رَحم یک رَحِمی است که ما الان در این رَحم هستیم و باید از رحِمِ طبیعت زاییده شویم، و از این رَحِم خارج شویم و در بیفتیم که اگر عوالِمِ وجودی داشته باشد، هر برای ، رحِم است؛ □نشئه طبیعت رحِم است و باید از این رحِم زاییده شویم و از این عادات طبیعی در بیاییم، از این خُلق و در بیاییم و به نشئه ماوراء طبیعت که عالمِ انسانی ست قدم بگذاریم، □منتها اکثری قریب به اتّفاقِ مردم باید حتماً با مرگِ طبیعی بمیرند تا متولّد شوند. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، سپردن راه نجات از تو بود، و سپردن راه هلاک هم از تو بدان قدر که شناخته‌ای و دانسته‌ای؛ اگر شناخت و دانش تو تا بمحسوسات بود و بس، پس با آن گردی که دانسته‌ای، و روی تودران بود، و بدان باز بسته شوی؛ و اگر شناخت و دانش تو بمعقولات رسید، و آن را بر هر چه جز از وی گزیدی، پس بدان روی نهادی، و باز آن گردیدی، و بدان باز بسته شدی. □○ ، اینست سرای محسوسات و سرای معقولات، هر دو پیش تو و هر دو را آزمودی، برگزین هر کدام که خواهی بی‌دفعی و منعی، و برو سوی آنکه سودمندتر ترا؛ اگر درنگ در سرای حس دوست می‌داری، پس مقیم شو و استادگی نمای برآنچه شناختی و آزمودی، □○و اگر بودن در سرایِ عقل دوست‌تر داری، پس باید که بهنگام جدائی جستن از سرای حس راه رفتن سوی عقل بدانی، و منازل و مراتب آن را بشناسی یک‌یک پس از دیگر، تا آنگه که بآرام گاه اصل رسی، پس اگر ز آنست که تو این راه را دریافتی و دانستی پس یاد دار و فراموش مکن، و بر یاد داشتنش یاری جوی از روندگان این راه و آزمایندگان این کار، که ایشان باشند رهبران رهنمایان بدُرست و چراغ در تاریکی. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○معنای درست قناعت استاد علی صفایی حائری○□ □اگر ما دنيا را و زيبايى‌اش را ببينيم ولى خودمان را نبينيم و محبوبى به نام خدا را نبينيم و دنيايى را كه يوم الآخر ماست، غيب ماست، نبينيم براى ما معنا ندارد بگوييم ولش كن. مى‌گويد ولش كنم كه چه‌؟ ولش كنم كه تو بردارى‌؟! يا ولش كنيم تا آنها بردارند و بيايند سوار ما شوند؟ نه. محكم بگير و با آن كار كن. ما معتقد نيستيم كه امكانات چه وسوسه قدرت و چه فتنه علم اگر در دل متوجهى قرار گرفت، فساد به بار مى‌آورد. ما اين را نمى‌گوييم كه در اين رابطه قناعت كنيم. نه. قناعت برداشت كم است نه رها كردن. قناعت اين نيست كه تو دنيا را رها كنى و اين نيست كه دنيا را ولش كنى، نه. برداشتت را كم كن، كوششت را زياد كن. با اين ديد آن موقع ديگر تو مى‌توانى به شوهرت خدمت كنى، به همسرت محبّت كنى ولى بر اساس حساب و كتاب. □و اين نگاهى كه دارى، نه به خاطر محبت‌هاى اوست، نه. حتى وقتى كه همسر تو به تو بدى مى‌كند تو مى‌توانى به او خوبى كنى. ببينيد، تفاوت از اينجاست. □من يك موقع فقط‍‌ اين را در نظر مى‌گيرم و مى‌خواهم به خاطر اينكه كسى به من خوبى كرده به او خوبى كنم، اين يك معامله است، سوداگرى است. يك موقع من خوبى مى‌كنم تا او خوبى كردن را ياد بگيرد، حتى اگر به من بدى كرده باشد. اين درس است اين فهم است. □○ ، ص ۱۲۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○" مشتاقی به که ملولی "○□ □یکی، دوستی را که زمانها ندیده بود گفت: کجایی که مشتاق بوده ام! گفت: مشتاقی بِه که ملولی. ○دیر آمدی ای نگار سرمست ○زودت ندهیم دامن از دست ○معشوقه که دیر دیر بینند ○آخر کَم از آنکه سیر بینند □○برگرفته از کتاب " در صحبت سعدی " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ □●طبقات یاران خاصّ امام عصر ارواحنا‌فداه - بخش دوّم●□ □●بعضی از اهل‌ معنا و عارفان‌ بالله معتقدن
‍ □●طبقات یاران خاصّ امام عصر ارواحنا‌فداه - بخش سوّم●□ □●گرچه ديدار حضرت مهدی‌ ارواحنا‌فداه حتّی در پايين‌ترين و نازل‌ترين مرتبه‌ی ديدار كه همان رؤياست، بسیار دوست‌داشتنی و زيباست؛ امّا بايد بدانيم ديدن وقتی ارزشمند است كه توأم با شايستگی‌های شخص باشد. به‌تعبير ديگر ديدن ظاهری وقتی ارزش واقعی دارد كه توأم با ديدن باطنی باشد. □●در دوران ظهور عمومی حجّت‌ خدا ارواحنا‌فداه هم کسی از آن حضرت بهره‌ی کامل می‌برد که به ظهور فردی و باطنی رسيده باشد؛ کما اینکه از يازده امام قبل علیهم السّلام که ظاهر بودند و مردم به ايشان راه داشتند؛ همه‌ بهره نبردند و چه‌بسا جمعیّت زيادی در اثر جهل، جهالت، سست‌ عهدی یا مخالفت، از دیدن و بودن در کنار آن بزرگواران ضرر کردند. □●امام حقيقت قرآن است. در مورد قرآن آمده است: يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِی بِهِ كَثِيراً (سوره‌ بقره، آیه‌ ۲۶) عدّه‌ی زيادی با قرآن به ضلالت و گمراهی می‌افتند و عدّه‌ی زيادی نیز هدايت می‌شوند. □●و نیز آمده است: لٰا یَمَسُّهُ اِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (سوره‌ واقعه، آیه‌ ۷۹) جز پاکان با آن تماس پیدا نمی‌کنند. □●در زمان ائمّه‌ی پیشین کسانی حقّ بهره‌مندی نصیبشان شد که اهل معرفت بودند و به شناخت و معرفت امام به نورانيّت راه یافته بودند. □●در مورد زیارت مرقد ائمّه علیهم السّلام نیز در روایات بر زیارت امام عارِفاً بِحَقِّهِ تأکید شده و ذکر گردیده است که کسی بهره‌ی کامل می‌برد که به امامی که زیارت می‌کند معرفت داشته باشد. □●در ظهور عمومی حضرت بقیه‌الله علیه السّلام هم کسانی بهره‌ی اصلی را می‌برند که اهل معرفت بوده و به ظهور باطنی راه‌ یافته باشند. آنها حلقه‌ی نزديک و یاران خاصّ حجّت‌خدا ارواحنا‌فداه می‌باشند. ادامه دارد.... □●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت وصی امام اميرالمؤمنین علی علیه السلام●■ ■مخالفان حق [خلفای غاصب] بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند ، و آب فريب پاى آن ريختند ، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمد -درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمى‌توان مقايسه كرد ، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمد به طور دائم بر آنان جارى است نمى‌ شود همپايه آنان دانست. ■آنان پايه دين و ستون يقين‌ اند. افراط گرايان به آنان باز گردند ، و عقب مانده‌ ها به ايشان رسند [تا هدايت شوند] ، ويژگی‌ هاى حق ولايت مخصوص آنان ، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون [با قبول ولايت من] حق به حق‌دار رسيده ، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است. ■●منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه جلد ۲ صفحه ۳۲۳ میرزا حبیب الله هاشمی خویی شارح استاد علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
ح‌ســـــیݩ‌جــ‌آݩ🚩 ○بی‌خود از خویشم و دور از تو کسی نیست مرا ○به تو ای عشق از این فاصلۀ دور سلام 🚩صلی‌الله‌علیڪ‌یااباعبدالله‌🚩 @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○‍خداوند بالاترین معلم است؛عالم فعلِ حقّ است که به بهترین نحوه پیاده شده است چونکه نبی شاگرد خداوند است؛ پس درحرف زدن؛ معاشرت کردن؛ زن وفرزند داشتن؛ حتی درخندیدن باید از او یاد بگیریم. انسان باید تمام کارها و افعال و اعمال خودش را سؤال کند تا مؤدّب شود. □○ادب مع الله استادصمدی آملی حفظه الله○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●فقره شریف ●□ □● مظهر خداست. او مظهر حضرت است اما همه به دنبال جبرئیل شبحی هستند. این شبح ها و چیزهایی که در ذهن داری را بیرون بریز! اینکه عرفای ما را حجت نمی‌دانند به این دلیل است که اینها بدجوری هستند و انسان را می‌کنند، مضافاً اینکه خواب تعبیر و تأویل می‌خواهد که فن پیچیده‌ای است و کار اوحدی از افراد است. عرفا گفته‌اند وقتی خداوند نمی‌خواهد کسی در سلوک رشد کند، او را مشغول به خواب و تمثل می‌کند. آن شخص مثل می‌شود. چنین شخصی همانند بلعم باعور که در مقابل حضرت موسی ایستاد، در مقابل موسای عقل می‌ایستد، بدجوری هم می‌ایستد! غرض اینکه تا جبرئیل گفته شد او را فقط در صورت و خلاصه نکن بلکه او مظهر تعلیم است و افاضه علم الهی از مجرای اوست.(۱)  
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_زیارت_جامعه_کبیره □●فقره شریف #وَ_خُزَّانَ_الْعِلْمِ●□ #شرافت_علم □● #معلم مظهر خداست. او م
□●فقره شریف ●□ □●مثال دیگر، زنان یا به اصطلاح امروزی‌تر، هستند که مظهر جناب عزرائیل هستند. اینان می‌میرانند، را از عالمی می‌میرانند و به عالمی دیگر می‌برند لذا مظهر حضرت هستند. جبرائیل و عزرائیل را اینگونه ببین! اینقدر به دنبال شبح نباش! اینها قوای عالَم هستند و در عالَم حضور دارند. من و شما دم به دم در حال و هستیم. دم به دم در حال مردنیم. به تعبیر جناب مولوی، از جــمــادی مـــردم و نــامی شدم وز نمــا مـــردم به حــیــوان برزدم(۲)  
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_زیارت_جامعه_کبیره □●فقره شریف #وَ_خُزَّانَ_الْعِلْمِ●□ #شرافت_علم □●مثال دیگر، زنان #قابله
□●فقره شریف ●□ □●دم به دم عزرائیل دارد جان تو را می‌گیرد اما همواره منتظریم که در یک بُعد زمانی، یک موجودی بیاید و با یک قیچی و مقراضی جان تو را بگیرد!! اینها خودت است! هر طوری زندگی کرده باشی آنگونه نیز جان می‌دهی. آیت‌الله می‌فرمود که گویا خودشان بر سر مزار در قبرستان وادی‌السلام رفته بود و آنجا ایستاده بود. ناگهان از قبر صدایی شنید که عاشَ سَعیداً وَ ماتَ سَعیداً... زندگی کرد و سعید مرد... زندگی کنی شقی هم از این دنیا می‌روی... در این تمثلات وقوف نکن بلکه نگاهت را بالاتر ببر و ببین عزرائیل عالَم وجود دارد آن به آن جانت را می‌گیرد و تو از او خبر نداری!....(۳)
آیات 274-261 بقره قسمت پنجم بخش پنجم ● بهتر است واجبات ، علنى ، و مستحبات ، پنهانى انجام گيرند و در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه در تفسير جمله : ((و ان تخفوها و توتوها الفقراء فهو خير لكم )) فرموده : اين آيه راجع به صدقات غير زكات است ، چون دادن زكات بايد علنى و غير سرى انجام شود. و در همان كتاب از آن جناب روايت آورده كه فرمود: هر چيزى را كه خداى عزوجل بر تو واجب ساخته علنى آوردنش بهتر از آنست كه سرى و پنهانى بياورى ، و آنچه كه مستحب كرده ، پنهانى آوردنش بهتر از علنى آوردنش مى باشد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 622 مؤلف : در معناى اين دو حديث ، احاديث ديگرى نيز هست ، و بيانى كه معناى آنها را روشن سازد، گذشت . و در مجمع البيان در ذيل آيه شريفه : ((للفقراء الذين احصروا فى سبيل الله ...)) گفته است : كه امام ابو جعفر (عليه السلام ) فرموده : اين آيه درباره اصحاب صفه نازل شد، سپس اضافه كرده است كه اين روايت را كلبى هم از ابن عباس نقل كرده ، و اصحاب صفه نزديك به چهار صد نفر بودند، كه در مدينه نه خانه اى داشتند و نه خويشاوندى كه به خانه آنان بروند، ناگزير در مسجد زندگى مى كردند، و بنا گذاشتند در هر سريه و لشگرى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به جنگ مى فرستد شركت كنند، و به همين سبب بود كه خداى تعالى در اين آيه شريفه به مسلمانان سفارش كرد تا مراقب وضع آنان باشند، و لذا آنان آنچه كه از غذايشان زياد مى آمد هنگام عصر براى اصحاب صفه مى آوردند. و در تفسير عياشى از امام ابى جعفر(عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى گداى سمج را دوست نمى دارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □دشمنان اسلام درگیری بین اهل اسلام را غنیمت می‌شمارند، جنگ بین اخَوین [راه] می‌اندازند تا بر هر دو غالب شوند؛ بین شیعه و سنی جنگ می‌اندازند، تا بر هر دو غلبه کنند! بعضی را معذور نمی‌دانیم که عالماً و عامداً علیه دین و متدینان اقدام می‌کنند، به خدا پناه می‌بریم از شُرُورِ أَنْفُسِنا وَ شُرُورِ الناس (شر خودمان و شرور مردم) و [به خدا پناه می‌بریم] از امحا و نابودی و پاگذاشتن بر روی حق! □●در محضر بهجت، ج۲، ص۴۳●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عتاب برزخی استادِ علامه به شاگرد ِعلامه○□ (حفظه‌الله): □○آمل در مسجدی مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم. روز دوم که پس از نماز به منزل آمدم، پس از خوردن ناهار آماده استراحت شدم ولی بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند و من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم در حالی که نباید دعوا می کردم، در محیط خانه پدر باید با عطوفت رفتار کند، لذا پس از لحظاتی ناراحت شدم به حدی که اشکم جاری شد. □○از خانه بیرون رفتم و مقداری میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید دلشان را به دست آورم و از ناراحتی ام کاسته شود ولی رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرموده اند: «دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگی شکست با لحیم اصلاح نمی شود.» زمین و آسمان بر من تنگ شد واحساس کردم که نمی توانم در آمل بمانم. از آمل بیرون آمده و به قصد عزیمت به تبریز و محضر آقای الهی به تهران آمدم. پاسی از شب گذشته بود، به خیابان باب همایون رفتم وپس از تهیه بلیط عازم تبریز شدم. هنگام اذان صبح به تبریز رسیدم و به مدرسه طالبیه رفتم. □○وقتی در زدم خانمی پشت درآمد. خودم را معرفی کردم و پرسیدم: آقا تشریف دارند؟ پس از چند لحظه آقا خودشان آمدند و پس از خوشامد گویی مرا به منزل بردند. پس از احوالپرسی اظهار داشتند من نمی دانستم شما قم هستید یا آمل، لذا می خواستم نامه ای به اخوی (علامه طباطبایی) بنویسم تا آن را به شما برسانند. □○با تعجب پرسیدم: آقا چه اتفاق افتاده که می خواستید مرا درجریان بگذارید؟ فرمودند: من خدمت آقای قاضی مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم ولی آقای آملی، ایشان از شما راضی نبودند! با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم. عرض کردم: آقا، چطور؟ چرا راضی نبودند؟ فرمود: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این راه را دارد، درحالی که با عائله اش این طور رفتار می کند؟! □○بعد فرمود: حاج آقای آملی، داستان رفتار با عائله چیست؟ زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره ماجرا را به ایشان عرض کردم، فرمود: «آقا! چرا؟ این ها امانت خدا در دست ما هستند؟» به قم بازگشتم و ماجرا را خدمت علامه طباطبایی عرض کردم، ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: « آقای قاضی بزرگ مردی بود!» □○جمع پراکنده، ص ۸۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □برای اینکه به کمالاتِ انسانی برسیم که به تعبیر شریفِ حضرت آقا در پایانِ درس ش
□اکثریت با اخترامی متولْد می شوند و از اين عالَم بدر می روند كه البته اين تولّد هُنر نيست! □آن تولّْدِ ثانی به این معنی كه بايد در آسمان و زمين وارد شود، این تولد (با ) معلوم نيست كه شامل آن حقيقت (تولد ثانی) بشود يا خير، امّا چشم باز می كند و می بيند عجب! آنچه را كه تا الان در اين رحِمِ طبيعت با آن خو كرده بود و با آن داشت و خيال می كرد كه زندگی انسانيِ اوست، در می يابد و مي چشد كه خير اينطور نبوده است و بايد از اينها بدر می آمد. □حالا در وقتی که هست و با آن خو کرده است و با خو كرده است، حواسش نيست، گوش هم به حرفِ ديگران نمی دهد و خودش هم كه نيافته است تا از عادت بيرون رود، بعد وقتی به مرگِ طبيعی متعارف (در اثرِ تصادف يا بيماري و ...) از دنيا می رود، وقتی که از اینجا در رفت، می بيند كه شده است! حالا به فكرِ خود می افتد كه چه كار كند تا به كمالاتِ وجودی برسد، □به او گفته می شود داريم، باید تن به اين تكامل بدهی، اما آن تكامل سخت است، آن تكامل مشكل است که از آن به بعد تکامل برزخی افراد شروع می شود! □تكامل برزخی مربوط به ناقصين ( یعنی آنهائی كه از نشئه طبيعت زاییده شده اند اما سقط شده اند؛ ناقص هستند و كمالاتِ وجودی ندارند؛ خودشان را خوب نساختند؛ جان را ضايع كردند) است و آنجا می شوند. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■●دختر خوبم! نمى‌توانم از اين همه آتش و فتنه و از اين همه دست‌هاى ظالم و خائن و از اين همه زمينه‌هاى سنگين براى تو نگويم و تو را بگذارم كه با غريزه و با صفاى حس و احساس، گرفتار اين رذالت‌هاى پنهان و آشكار بشوى. پس اگر چه براى تو مبهم است، تحمل كن؛ كه آدمى مى‌تواند با علم و مشورت و با سنجش و دقّت و با حلم و شكيبايى ، خطرهاى كمين نشسته را بشناسد و دشمن‌هاى خود را رَصد كند و با آگاهى،به مبارزه برخيزد. ■●علم و اطّلاع را با ،با ،با ،با و با مى‌توانى به دست بياورى و در هر كارى كندوكاو نمايى؛ كه هيچ گربه‌اى،به‌خاطر خدا موش نمى‌گيرد و گوش نمى‌برد. ■●خيلى‌ها براى استعمار و براى بهره‌بردارى از ملّتى،به بهداشت و مسكن و خوراك آن‌ها مى‌رسند؛ امّا منافع آن‌ها را براى خود مى‌برند؛ كه خرس‌هاى بهره‌مند از كندوى عسل،براى زنبورها، از دشت‌هاى گل و از سرزمين‌هاى سبز حكايت مى‌كنند؛ چون عسل‌هاى انباشته شده، سر از شكم آن‌ها در مى‌آورد. فريب محبّت‌ها را نخور؛ به ريشه‌ها و انگيزه‌ها و هدف‌هاى ديگران هم فكر كن و اين‌ها را هم به سنجش بياور؛ كه اين تعقّل و سنجش انگيزه‌ها و هدف‌ها و شكل‌هاى عمل، مى‌تواند تو را از طعمه‌شدن و طعمه‌ساختن نجات بدهد. ■● ص۱۶۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○و بدان ، که هر آنچه روش وی سوی بالا بود باید که سبک باشد و صافی و گزیده، تا در روش تیز بود تا انتها. ای نفس، بدان که اصناف شریف که از عالم خود بجهان طبع آیند برای آزمایش، چون آلات خود را کار فرمایند که بدان بچشیدنیها و دیدنیها و بوئیدنیها رسند، و در دهائی که دریابند، عالم خود را فراموش کنند و هر چه دران بود، و چنان پندارند که بجز از آنچه در حسّ یابند چیزی دگر نیست، پس یکبارگی جهان خود را فراموش کنند و یاد نتوانند کرد، □○چون از یاد کردن و عقل دور شوند مرده‌شان گویند آنگه، و روان گردند با طبیعت کون و فساد؛ پس هر آنگه که بکونْ اول باز گردند، و بعضی از جهان خودشان یاد شود گویند زنده شدند پس از مردگی، وانگه در آویزند بدانچه یاد کردم، و روشنی آن باز جویند، و جملهٔ آن معانی را که فراموش کرده باشند باز می‌طلبند، و هر آنگه که بعضی از آن فراموش کرده ها را می‌دانند بینائی‌شان روشن می‌گردد و درستیشان نیرو می‌پذیرد، و بیماریشان کمتر می‌شود، تا که بدانند و دریابند ببصیرت عقل، که هر آنچه همی بینند در جهان حس همه خیالات چیزهاست، نه چیزها، و خیال چیز سایهٔ چیز بود بدرستی، بر روی زمین یا بر روی آب؛ و این حال که بیفتاد ایشان را از غفلت بود و بی‌خبری، و ازان افتاد که باشکال انواع بسته شدند، نه بانواع، تا جهان عقلشان فراموش شد در آغاز آمدن بجهان حسّ، و پس باندیشیدن این معانی درستیشان بود از بیماری غفلت، و دانائی پس از جهل، پس باز گردد روی آورده بکلی سوی معانی حقیقی و زندگی بی‌انجام. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○داستان طلبه ای که گرفتار مدعی دروغین عرفان شده بود...○□ : □مجتهد و عالم بسيار بزرگي كه داراي علوم مختلف و تأليفات فراواني است ميفرمودند: □طلبه اي گرفتار يكي از مدعيان دروغين عرفان شده بود كه به اين طلبه گفته بود اگر به دستورالعملي كه به تو ميدهم عمل كني شبحي برايت ظاهر ميشود كه بايد تمام دستوراتش را اطاعت كني! □آن طلبه جوان ميگويد: اعمال و دستورات را انجام دادم و شبح ظاهر شد. غالباً ما بين زمين و آسمان با فاصله دو سه متر از زمين ظاهر ميشد! ابتدا چند دستور العمل ساده داد، مثل اينكه فلان كار را بكن، فلان غذا را نخور، و من هم عمل كردم. □فردا آمد گفت: امروز در اتاقي كه عيالت ميباشد نبايد بخوابي!  قبول كردم. چند شب گذشت، تا اين كه نصف شبي آمد و مرا بيدار كرد و گفت: بلند شو، با صداي بلند اذان بگو! گفتم: الان نيمه شب است! گفت هرچه ميگويم بايد اطاعت كني! □بالاخره مشغول اذان شدم؛ كم كم همسايه ها بيدار شدند و آمدند اعتراض كردند كه الان چه وقت اذان گفتن است؟! شبح آمد و در گوشم گفت: به فلاني بگو: چرا ديشب زنت را زدي؟! به فلان همسايه بگو: چرا فلان كار را كردي؟! و همين طور چند مورد از اسرار مردم را بيان ميكرد و من هم ميگفتم. آنها همگي شرمنده شدند و خيال كردند من از اولياء خدا هستم! □كم كم در محل، وجهه و شهرتي پيدا كردم؛ با نظر خاصي به من نگاه ميكردند؛ من هم خوشم مي امد. شبح باز آمد و گفت: ديدي چقدر خوب شد؛ پيش مردم منزلت هم پيدا كردي! بنابراين هرچه ميگويم بايد گوش كني!  □بالاخره ساختمان مرتفعي را به من نشان داد و گفت: خودت را از بالاي آن پايين بيانداز!  گفتم: اين خودكشي و حرام است ومن اطاعت نمی کنم ! یک نگاهی به من کرد و گفت: برو كه تو آدم بشو نيستی! سپس از چشمم غايب شد و ديگر او را نديدم! □در اينجا يك مطلبي را از سيد عالمي متذكر شدم كه گفته بود:  شيطان گاهي از انسان كاري را ميخواهد ولي خداوند هيچگاه از نقطه عصيان اطاعت نميشود. «خداوند از راه گناه و معصيت، اطاعت نميشود». @mohamad_hosein_tabatabaei
□●ای طلبه ، ای عزیز ، ای دانشجوی روحانی ، ره چنان رو که رهروان رفتند ، هم درس و بحث متعارف باید و هم همت به ارتقاء و اعتلای به معارج قدس ربوبی. □●انسان در عرف عرفان ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□که گفته کشتی نوحی؟ تو مهربان‌تر از اویی □که حـُـرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی @mohamad_hosein_tabatabaei