eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ■نتیجه‌ی صبر، فرج است که فرموده‌اند: «الصبر مفتاح الفرج». فرج، گشایش است و آن گشایش نفس است که از آن به وسعت و فسحت وجودی یاد می‌شود یعنی نفس انسان این قابلیت را دارد که اتساع پیدا کند و اینکه آن را «وجودی» می‌گویند بخاطر این است که آن چه وسیع می‌شود وجود آدمی است وگرنه ماهیت هر فردی محدود به حد نفادی اوست و وسعت در این معنی از ماهیت معنای محصلی ندارد‌. ■برخی صبر را همین انتظار فرج معنی کرده‌اند و برخی گفته‌اند صبر آن است که بر صبر، صبر کنی و صابر باشی و بعضی گویند اهل صبر بر سه مقامند: اول ترک شکایت و این درجه‌‌ی تائبان است. دوم رضا بمقدور و این درجه‌ی زاهدان است سوم محبت آن است، که مولی با وی کند و این درجه‌ی صدیقان است. و برخی بالاترین صبر را صبر در فراق محبوب و معشوق می‌دانند. هر چه هست خلاصه در صبر برای فرج است. چون عاشق وقتی صابر بر فراق معشوق شد و بین خود و او جدائی یافت معلوم می‌شود هنوز فرج تام و تمام معشوق برای او رخ نداده است. اگر جناب خضر به موسای کلیم گفت: «لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» یعنی نفس شما به درجه‌ای از سعه‌ی وجودی نرسیده است که با سرّ سویدای من معیت وجودی پیدا کند یعنی به فرج من نرسیده‌ای و از اسرار درون من مطلع نیستی. ■حضرت زینب کبری سلام الله علیها با صبر بیکرانش صبر را هم بی تاب کرد که اذا جاوز شئ من حده انعکس ضده، یعنی چون صبر به سر آید فرج می‌رسد و کسی که مظهر اتمّ صبر است همو مظهر اتمّ فرج می‌باشد و همه‌ی مفاتیح فرج در دست اوست و مغالیق انتظار به دست او گشوده می‌شود. نمی‌بینی آن دردانه‌ای که عالم و آدم در انتظار فرج او هستند صبح و شام بر مصائب ام المصائب خون گریه می‌کند؟ ■کعبة الرزايا با صبوری اش بر مصائب کربلا که اعظم مصائب است از مظهریت صباری فراتر رفت و قدم در وادی بیکرانی گذاشت که اسم صبار و شکور و همه‌ی اسماء حسنای الهی از آنجا تنزل می‌یابند، وادی بی حدی که فرج مطلق است که تمام حدود برداشته می‌شود و انسان خلیفه‌ی خدا می‌گردد؛ «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ» ■انتظار زینب کبری برای فرج معشوق ازلی و ابدیش حضرت سید الشهداء به اسارت حاصل شد و جان زینبی جان حسینی گردید و به تعبیر یکی از عزیزانم آن جناب استطاعت مطلق بر معیت حسینی علیه السلام پیدا کرد و چه استطاعت بلندی!! مگر معیت مطلق با امام برای هر کسی حاصل می‌شود؟!! اگر جلوه‌ای از جلوات حسینی بر کوه تجلی کند آنرا نرم و متلاشی می‌کند. بنگر اتحاد زینبی با جان حسینی را که در تمام مراتب صبر با امام استطاعت معیت یافت: ●آفتابی کرد در زینب ظهور ●ذره‌یی ز آن، آتش وادی طور ●شد عیان در طور جانش رایتی ●خر موسی صعقا، ز آن آیتی ●عین زینب دید زینب را بعین ●بلکه با عین حسین عین حسین ●طلعت جان را به چشم جسم دید ●در سراپای مسمی اسم دید سه شنبه ۱۵ رجب المرجب ۱۴۴۱ ه ق روز شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
■●منزلت علمی حضرت زینب سلام الله علیها●■ ■منزلت علمی حضرت زینب علیها السّلام مورد تأیيد و تأكيد امام معصوم قرار گرفته است. امام سجّاد علیه السّلام خطاب به عمّه‌ بزرگوار خود حضرت زینب فرمودند: ●«اَنتِ بِحَمدِ اللهِ عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَة»● ■عمّه جان! به حمد خدا تو عالمه‌‌ و بانوی دانشمندی هستی كه نزد هيچ استادِ بشری علم نياموختی، علمی كه در وجود تو موج می‌زند از منبع علم یعنی محضر پروردگار به تو عنایت شده است؛ تو عالمه‌ی غير معلّمه هستی. این بحث بسيار عظيمی است كه مقام محدّثه بودن زینب كبری علیها السّلام را می‌رساند. نشان می‌دهد كه ایشان در محضر هيچ استاد بشری علم نياموخته است؛ بلكه همه‌ی علوم و معارف بلند و عميقی كه در وجود این بانوی بزرگوار وجود دارد و سر منشأ رفتارهای عظيم این بانوست؛ همه موهبت و عطای الهی است. ■در بحث علم لدنّی نكات بسيار عميقی وجود دارد و مظهر زیبای علم لدنّی در غير پيامبر و دوازده امام و فاطمه‌ی زهرا علیهم السّلام، وجود مقدّس زینب كبری سلام الله علیهاست كه امام سجّاد علیه السّلام تأكيد فرمودند: ●«اَنتِ بِحَمدِ الله عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَة»● ■تو شخصيت فهيم، فكور و با ادراكی بسيار عميق هستی كه این فهم و ادراک عميق خویش را هم از احدی كسب نكرده‌ای، بلکه مستقيماً از پروردگار خود دریافت كرده‌ای. این صحّه‌ای است كه امام سجّاد علیه السّلام بر منزلت بلند علمی عمّه‌ی خود زینب كبری علیها السّلام نهادند. ■در سال‌های حكومت و خلافت اميرالمؤمنين علی علیه السّلام در كوفه، این بانوی بزرگوار محضر درس داشتند، زنان شهر كوفه به مجلس درس زینب كبری علیها السّلام می‌آمدند. ایشان علم دین و تفسير قرآن تدریس می‌فرمودند و به سؤال‌های معرفتی و دینی زنان كوفه پاسخ می‌گفتند. ■نكته‌ی بسيار حيرت انگيزی كه در این بُعد از شخصيت زینب كبری علیها السّلام قابل توجّه است؛ این است كه ایشان راوی خطبه‌ی نسبتاً طولانی فدكيّه است. در حالی كه زمانی كه حضرت زهرا علیها السّلام آن خطبه را ایراد می‌فرمودند، ایشان پنج سال بيشتر نداشتند. ■خطبه‌ی بسيار طولانی فاطمه‌ی زهرا علیها السّلام در مسجد مدینه، معروف به خطبه‌ی فدكيّه معارف بسيار عظيم و مطالب بسيار دقيقی در حوزه‌ی معرفتی و اعتقادی دارد، همچنين حاوی نكته‌های بسيار عظيمی است در تحليل مسائلِ رخ داده‌ی بعد از رحلت رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در غصب خلافت اميرالمؤمنين علیه السّلام و غصب فدک كه عطيّه‌ی الهی برای فاطمه‌ی زهرا علیها السّلام بود و خدای متعال به پيامبر امر كرد فدک را كه فِیء و متعلّق به شخص رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بود را در زمان حيات خود به فاطمه‌ی زهرا علیها السّلام ببخشد. ■در این خطبه حضرت زهرا مناظره‌ی عجيبی با غاصب خلافت اميرالمؤمنين، یعنی ابابكر در مسجد داشتند. بسيار جالب است كه راوی این خطبه‌ی طولانی زینب كبری علیها السّلام است كه در آن زمان پنج سال بيشتر نداشتند. خطبه‌ی فدكيّه را ابن عبّاس نقل می‌كند؛ سند او هم زینب كبری است. زینب كبری علیها السّلام در مسجد در كنار مادر حضور داشتند و این سخنرانی بسيار عميق، عظيم و حيرت‌انگيز را این دختر پنج ساله كلمه به كلمه به خاطر سپرد و بعد راوی خطبه‌ی فدكيّه‌ی فاطمه‌ی زهرا شد. ■بنابراین یكی از ابعاد بسيار عبرت‌انگيز و الهام‌بخش شخصيّت حضرت زینب، بُعد علمی این بزرگوار است كه جا دارد همه‌ ارادتمندان آن حضرت یعنی مرد و زن به ایشان اقتدا كنند -این گونه نيست كه حضرت زینب فقط الگوی خانم‌ها باشد، نه هركدام از اهل‌بيت علیهم السّلام چه زن و چه مرد به یكسان الگوی تماميّت انسانی هستند- تا انسان‌های فرهيخته و والایی در عرصه‌ علم و دانایی شوند و چه بهتر كه با تهذیب و تزكيّه‌ی نفس به علم موهبتی الهی و علم لدنّی هم دست پيدا كنند؛ همان طور كه در احادیث داریم: ●«مَن عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَم»● ■هركس به آنچه می‌داند عمل كند، خدا علم آنچه را كه نمی‌داند از درون و باطن به او ارث خواهد رساند. ■باز حدیث داریم، هركس علم بدون تعلّم می‌خواهد، بی‌رغبتی نسبت به دنيا پيشه كند تا بدون تعلّم و زانو زدن نزد استاد خدای متعال به او علم عنایت كند. ●«مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنیا .... عَلَّمَهُ بِغَیرِ تَعلِیم»● ■بنابراین در الهام گرفتن از شخصيّت علمی زینب كبری علیها السّلام علاوه بر تلاش ظاهری برای دستيابی به دانش و علم اكتسابی، جا دارد انسان راه تهذیب و تزكيّه‌ی نفس و وارستگی و بی‌رغبتی نسبت به دنيا و به كار بستن آموزه‌های دینی را نيز در پيش بگيرد تا آن علم موهبتی نصيبش شود و از رهگذر تقوا همانگونه كه خدای متعال در قرآن وعده كرده، به او علم و دانایی عطا كند: ●«وَاتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ الله»● ■استاد مهدی طیّب■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ وَلِی اللهِ الْاعْظَمْ السَّلامُ عَلَیک یا اخْتَ وَلِی اللهِ الْمُعَظَّمْ السَّلامُ عَلَیک یا عَمَّةَ وَلِی اللهِ الْمُکرَّمْ السَّلامُ عَلَیک یا امَّ الْمَصآئِبِ یا زَینَبُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ■السَّلامُ عَلَیک ایتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرْضِیةُ السَّلامُ عَلَیک ایتُهَا الْفاضِلَةُ الرِّشیدَةُ السَّلامُ عَلَیک ایتُهَا الْکامِلَةُ الْعامِلَةُ السَّلامُ عَلَیک ایتُهَا الْکریمَةُ النَّبیلَةُ السَّلامُ عَلَیک ایتُهَا التَّقِیةُ النَّقِیةُ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ □تولّد جسمانی بشر بهار، جوانی او تابستان، میانسالی اش پاییز و کهنسالی و مرگ جسمانی او زمستان طبیعت بشری است. □ نیز بهار و تابستان و پاییز و زمستانی دارد. بهار انسانیّت، پس از سرد و خاموش شدن شراره ها و تعلّقات نفسانی انسان آغاز می شود و روز آغاز چنین بهاری، به حق روز نوی است وإلاّ پیش از رسیدن به این روز، همه ی روزهای سال یکسان و تکراری و ملالت آورند و نوروز بی معنا و مصداق است. □○برگرفته از مقاله استاد مهدی طيب درباره ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●شرح بیتی از غزل عرشی جناب عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد بلا بکند حکیم دکتر دینانی●□ □دلا بسوز که ....،عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش که| یک کرشمه تلافی صد بلا بکند. □ بعد از اون مقدمات که در مطلع بیان کرده و با یک بیت کوتاه به چند مطلب حکمی و فلسفی مهم اشاره کرده حالا یک فضای دیگر می‌گشاید. یعنی نهایت زیبایی. حالا یار پریچهره که عین زیبایی است گاهی ممکن است یک هم داشته باشد. □هم نگاه دارد و اصلاً اون نگاه پریچهرگی لطف است و گاهی ممکن است عتاب هم داشته باشد و حالا اون عتابش هم زیباست اگر یار پریچهره و کسی این یار زیبا را بشناسد حالا از زیبائی پایینی گرفته تا زیبایی مطلق اگر کسی این یار پریچهره را بشناسد که اون نگاه همش لطف است اما در درون لطف گاهی یه قهر هم هست گاهی یک عتابی هم هست اصلاً بدون عتاب نمی‌شود و اگر عتابی آمد اون را نازنین بدان و رنجیده مشو حالا عتاب یار پریچهره چیست؟ یعنی انسان و متأله که در راه و حقیقی قدم بر می‌دارد و زیبایی حق را در همه چیز میبیند و حقیقی‌اش حق تعالی است فکر نکن که ندارد و در راه دارد، سختی دارد، گرسنگی دارد خیلی سختی است البته برای همه هست و شاید سالک راه حق و خدا بیش‌تر این سختی‌هایی که در زندگی برای سالک راه حق پیش آید اینها عتاب است چون همه چیز از جانب معشوق است و چیزی از غیر او نیست می‌گوید اگر این سختی‌ها برایت پیش می‌آید رنجیده مشو. او عتاب کرده و عتاب یعنی نوعی زدن و سختی نشان دادن حالا تو این را کن و رنجیده مشو. کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم | که درطریقت ما کافری است رنجیدن و رنجیدن کُفراست این چون از ناحیه‌ی معشوق است عتابش هم زیباست. پرخاشش هم زیباست، اگر سختی هم پیش آمد زیباست اون را عاشقانه تحمل کن و تحمل سختی و رنج مال انسان است. که یک تلافی صد بکند حالا اگر عتاب کرد اون وقت کرشمه هم دارد اون وقت می‌دونی کرشمه‌اش چقدر زیباست و کرشمه‌ی محبانه و کرشمه معشوقانه تمام این سختیها را جبران می‌کند دیگه اصلاً سختی نمی‌بیند. با یک کرشمه هزار بلا را رفع می‌کند. □نکته مهم استاد اِنَ مَعَ العُسرِ یُسری= هر که سختی نکشد مشکلش آسان نشود. □متأسفانه ما فکر می‌کنیم هر چه بیش‌تر نوازش ببینیم کمال پیدا می‌کنیم در حالی که قهر و لطف و عتاب و خطاب اینها لازمه‌ی انسان است و اصلاً در قاموس آفرینش نهاده شده است. این یک توحیدی است و این آیه صریح در است می‌گوید مع العُسر یُسری نمی‌گوید بعد از عُسر و بعد از سختی آسانی می‌آید بلکه می‌گوید در درون سختی آسانی می‌آید و سختی در درون خود آسانی را می‌زاید، از درون سختی آسایش می‌آید چنانچه از درون آسانی هم سختی بیرون می‌آید یعنی از درون رنج آسایشی پدید می‌آید و این دیالکتیک نه تنها در نهاد است در کل عالم است این زمستان و تابستان بهار و پاییز. شب و روز جوانی و پیری سختی و آسانی و تلخی و شیرینی و این تقابل‌ها در کل جهان هستی است و در درون انسان هم هست و هر چه که در بیرون هست در درون هم هست و هر چه در درون است انعکاس در بیرون دارد از درون سختی آسانی فرا می‌رسد. درون رنج و فراق تا کسی درد فراق را نچشیده باشد وصال چه معنی دارد. وصال وقتی شیرین است و لذت بخش است که درد فراق را کسی چشیده باشد بدون درد معنی درستی ندارد. □عتاب یار آمیخته شده است با عشق یار وتوجه یار، خطاب یار که این لازمه‌ی تکامل انسان است به یقین هر که سختی نکشد مشکلش آسان نشود. ●آتش کوره‌ی آهن گر و پُتک دودمش ●نخورد آهن اگر تیز و درخشان نشود ●چابک از آسیاب تا به تنور سوزان ●ندود گندم اگر لایق دندان نشود ●در بیابان بلا هر که نشد پرورده ●رهنورد کتل عشق دوران نشود. □اینجا می‌گوید عتاب اون مشرق طلوع کرشمه است نیاز نیمه شبی را تعبیر می‌کند به آه و می‌گوید وقتی انسان در شدت خواستن قرار می‌گیرد و از اون طرف هم فراق مانع رسیدن می‌شود یک حالتی در قلب سالک پیش می‌آید که تعبیر به آه می‌کنند. مولا آه آه من قلة الزاد ، لذا اون ظرفی که می‌تواند آه عاشق را تحمل کند شب است به همین دلیل عاشقان در ناله می‌کنند. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ □نوروز هم یعنی روز نو، روز زنده شدن، روز شکوفایی و به گُل نشستن. روز نو عالم طبیعت اوّل بهار است ولی روز نو عالم انسانیّت وقتی است که شخص در حقیقت انسانی خود، بعد از موت اختیاری، به حیات طیّبه ی انسانی زنده شود و کمالات انسانی در او شکوفا گردد و درخت وجودش به گُل نشیند. با چنین روزی بهار عالم انسانیّت برای شخص آغاز می شود و به حق، چنین روزی را باید شمرد و شادمانی کرد؛ و لو در میانه ی تابستان یا پاییز و یا زمستان طبیعت باشد. □○برگرفته از مقاله استاد مهدی طيب درباره ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●شرح بیتی از غزل عرشی جناب #حافظ عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد بلا بکند #دیا
نیاز نیمه شبی را تعبیر می‌کند به آه و می‌گوید وقتی انسان در شدت خواستن قرار می‌گیرد و از اون طرف هم فراق مانع رسیدن می‌شود یک حالتی در پیش می‌آید که تعبیر به آه می‌کنند. مولا فرمود : آه آه من قلة الزاد ؛ لذا اون ظرفی که می‌تواند آه عاشق را تحمل کند شب است به همین دلیل عاشقان در شب ناله می‌کنند. □چنانچه فرمود : فَتَنَفَسَ السُعدا. اون آه البته یک چیز فیزیکی است اون تنفس عمیقی است که وقتی آدم دردمند است و یه دارد یک آه می‌کشد اون دردمندی باطنی آه اش ظاهر نیست و هر باطنی در ظاهر تأثیر دارد و هر ظاهری در یعنی آن قدر اون سوز دل معنا زیاد است که در فیزیک انسان هم اثر می‌گذارد و یک آهی که سوزنده است البته این سوز دل همیشه است و این نیمه شب از آن جهت اهمیت دارد که اشاره به است انسان یک خلوتی دارد و جلوتی و در روز و غوغای روز گوش‌ها را کر کرده و در نیمه شب اون حالاتی که به انسان دست می‌دهد کاملاً انسان خودش است و خلوت خودش یعنی ، مشغولش نکرده همه در خوابند و اون چشم بیدار اوست و دل بیدار اوست که نیمه شب بلند می‌شود و دارد با خلوت خودش راز و نیاز می‌کند اونجا هر چه در درون ظاهر می‌شود و این آه در نیمه شب از آن جهت اهمیت دارد که انسان به خلوت و سر سویدای خودش رسیده حالا در روز هم آه می‌شود منتهی آن در غوغای زندگی و بعضی و کاملین در میان جمع هم خلوت خود را حفظ می‌کنند اما انسان‌هایی که به اون کمال مطلق نرسیده‌اند خب طبعاً خلوت فرق دارد با غوغای زندگی. □حکیم دکتر دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □حضرت امیر و حضرت زهرا علیهما السّلام فرمودند: فِعلُهُ قَولٌ؛ سخن خدا همان کارهایی است که می‎کند، یعنی خدا با کارهایش با ما حرف می‎زند. همان‎طور که خدا با عملش حرف می‎زند، شما هم با عملتان با خدا حرف بزنید، با عملتان به خدا بگویید: خدایا من علم ندارم، فهم ندارم، قدرت ندارم. سجده و رکوع نماز، فعلی است که با آن فقر و جهل و عجز و نیستی خودمان را به خدا اظهار می‎کنیم. لذا امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: اَلاِسلامُ هُوَ التَّسلیمُ وَ التَّسلیمُ هُوَ الیَقینُ وَ الیَقینُ هُوَ التَّصدیقُ وَ التَّصدیقُ هُو الاِقرارُ وَ الاِقرارُ هُوَ الأداءُ وَ الأداءُ هُوَ العَمَلُ: اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان یقین است و یقین همان تصدیق کردن است و تصدیق همان اقرار نمودن است و اقرار همان به جا آوردن است و به جا آوردن همان عمل کردن است. □با خدا حرف بزن. گرچه امیدوارم با خدا و خوبان با لب حرف نزنی و با عملت حرف بزنی. دست محبّت بر سر یتیم بکش و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم یتیمم، شما هم دست محبّتی بر سر من بکشید. به فقیر چیزی بده و با این عملت به خدا و خوبان بگو من هم فقیرم، شما هم به من بدهید. عیب اشخاص را بپوشان و ستر کن و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم عیوبی دارم، شما هم عیوب مرا بپوشانید و ستر کنید. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ □خداوندا ، زمستان سرد و مرگبار جامعه بشری را به بهار ظهور حجّتت مبدّل فرما! □و جهان بشری را برسان! □و همه ی انسان ها را از برکات کمال آفرین زندگی در پرتو نظام مهدوی بهره مند فرما! □و در آن همگانی، از همه ی انسان ها با شیرینی دیدار و وصال مولایمان حضرت بقیّه الله الاعظم ارواحنا فداه، پذیرائی نما! □○استاد مهدی طيب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●تهذیب نفس در پرتو تفکّر توحیدی●□ □علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی تبریزی رضوان الله علیه□ □طریقۀ اختصاصى اسلام (برای تهذیب نفس) ...در پرتو توحیدِ خالص صورت مى گیرد، □زیرا هنگامى كه انسان یقین پیدا كرد كه هستىِ حقیقى ویژۀ خداست، خواهد دانست كه مالك تمام وجود و هستى و آثار آن و پروردگار كلّیه جهانیان، اوست و دیگران در برابر او مالك نفع و ضرر، مرگ و زندگى و یا زنده كردن نیستند. □در این حال است كه انسان جز آنچه را كه خدا بخواهد، اراده نمى كند، و جز از آن كه خدا از آن كراهت دارد، متنفّر نیست. □●«علی علیه السلام و فلسفه الهی» ص ۳۶●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○یکی از آیةالله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی رضوان الله علیه○□ □یکی از مراقبه های مهم از اول تا آخر ماه رجب یادآوری «مَلَک داعی» (فرشتۀ دعوت کننده) است. آنطور که از رسول خدا صلّی الله علیه وآله روایت شده است که: □خداوند متعال در آسمان هفتم فرشته ای را قرار داده است که به او «داعی» می گویند. وقتی ماه رجب وارد می شود در هر شب آن تا صبح اینگونه می گوید: □«خوشا به حال ذاکران! خوشا به حال مطیعان! خداوند متعال میفرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشین شود؛ و مطیع کسی که از من اطاعت کند؛و آمرزندۀ کسی که از من طلب بخشش کند. □ماه، ماهِ من است؛ و بنده، بندۀ من؛ و رحمت، رحمتِ من. پس کسی که در این ماه مرا بخواند، پاسخش را میدهم؛ و هر که از من طلب کند، به او عطا میکنم □هر که از من طلب هدایت کند، راه را نشانش می دهم. و من این ماه را رشتۀ اتّصالی بین خود و بندگانم قرار دادم؛ پس هر که به آن چنگ بزند به من می رسد.» □○«المراقبات» ص ۷۰ ــ حدیث: «الاقبال بالاعمال الحسنة» ج ۳ ص ۱۷۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■دنیا جای ایستادن و به ‌پا خاستن است؛ (اِنَّما اَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ اَن تَقُومُوا ِللهِ: همانا من شما را به یک چیز موعظه می‎کنم و آن اینکه برای خدا به پا خیزید.) و آخرت جای نشستن است؛ (فى مَقعَدِ صَدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ: در جایگاه صدق، نزد فرمانروای مقتدر) برای قیامت باید از همینجا نشستن با خدا و اولیائش را تمرین کرد. قبل از ملاقات باید ایستاد و کار کرد تا به ملاقات رسید. مؤمنین بعد از موت و ملاقات جمال حجّت خدا (فَمَن یَمُت یَرَنى: هر کس به موت نایل شود، مرا می‎بیند.) از هر کاری دست می‎کشند و می‎نشینند. ■نشستن در بهشت را از همین جا تمرین کنید. ■در امور اخروی اوّل خودتان و بعد دیگران، ولی در امور دنیوی اوّل به دیگران و بعد به خودتان. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei