#واحد
#شور
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
▪️یا فاطمه، یا فاطمه
دست من و دامان تو، یا فاطمه، یا فاطمه
چشم من و احسان تو، یا فاطمه، یا فاطمه
بنما روا حاجات ما، یا فاطمه، یا فاطمه
شفا بده مرضای ما، یا فاطمه، یا فاطمه
حفظ نما رهبر ما، یا فاطمه، یا فاطمه
▪️یا فاطمه، یا فاطمه
یا خامس آل عبا، یا فاطمه، یا فاطمه
ابی عبدالله، ابی عبدالله
بادهی زهرا، یا ابی عبدالله
یکه و تنها، یا ابی عبدالله
روز عاشورا، یا ابی عبدالله
بر صف اعدا، یا ابی عبدالله
یا اباالفضل، یا اباالفضل
ای بی دست، یا اباالفضل
آقا جان، یا اباالفضل
▪️ابی عبدالله، ابی عبدالله
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین
زینب صدا میزد حسین
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنهی عشق حسین، تشنهی آب فراتم
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
Shab1Fatemieh2-1403[03].mp3
18.22M
#زمینه
#فاطمیه
#حضرت_محسن
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سیدمهدی حسینی 🎤
به احترام ذکر حضرت زهرا سلام الله
لطفاً با معرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.. 😔🙏
شش ماهه من همراه تو بودم
من بچه ی تو راه تو بودم
از وقتی که صداتو حس کردم
مشتاق روی ماه تو بودم
تو اولین پناه من بودی
مادر بی گناه من بودی.. 😭
چی شد که دستامو رها کردی..
تویی که چشم به راه من بودی..
همین که در شکست... 😭
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
53.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حاج امیر کرمانشاهی 🎤
دردات برای خودت بود دعات واسه مردم
مادر سلامٌ علیکم و قلبی لدیکم
زیر سایه ی چادر فاطمه
آرامش و امنیت برقراره
آخرالزمان سربلند اونه که
دست از این خونواده بر نداره
دلم قرصه دل به پرچمت بستم
سرم بالاست شیعه ی علی هستم
یا علی مدد یا علی مدد
سینه منجلیِ عشق من دلیِ حق فقط علیِ
یا علی مدد یا علی مدد
والله که با تو نمیشه مسیر کسی گم
مادر سلامٌ علیکم و قلبی لدیکم
این سرزمین کشوره حیدره
صاحبش امام رضاست که سلطانه
اسرائیل و آل سعود بشنون
سوریه که نیست اینجا ایرانه
بدونید این خط قرمز ماهاست
علی رکن اصلی اذان ماست
یا علی مدد یا علی مدد
سینه منجلیِ عشق من دلیِ حق فقط علیِ
یا علی مدد یا علی مدد
پیشنهاد دانلود و نشر ✅
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
یابن الحسن میدونم که.mp3
2.54M
#مناجات
#امام_زمان
#اسارت
#حضـرت_زینب
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
شماره 1573
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
یابنالحسن میدونم که صاحب عزایی آقا
یابنالحسن دلم باز گرفته کجایی؟ کجا
یابنالحسن نشستم برای گدایی بیا
شال عزاتُ قربون بغض صداتُ قربون
هر صبح و شام میباری خونْ گریه هاتُ قربون
حق داری کوه غیرت سنگینه این مصیبت
چون همخوانی نداره زینب، بازار، اسارت
▪️یابن الزهرا یامولا
یابنالحسن کجا مجلس روضه داری آقا
یابنالحسن کجا سر رو دیوار میذاری کجا
یابنالحسن بخون روضهی بی قراری بیا
سرِخورشید به نیزه است حاملِ نیزه هم مَست
تماشاچی زیاده گذرها میشه بن بست
کاش حاملین این سر، قدری برن جلوتر
تا نگاها نیفته به حرم پیمبر
▪️یابن الزهرا یامولا
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مثنوی
#مرثیه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نام زهرا بر دلم فرمانروایی میکند
در دو دنیا فاطمه کار خدایی میکند
فاطمه انسیه الحورا پیغمبر بود
او فقط کُفو امیرالمومنین حیدر بود
گر نبودش مرتضی، کفوی دگر زهرا نداشت
مثل و مانندی به دنیا حیدر تنها نداشت
فاطمه بهر علی و او برای فاطمه
عالم خلقت علم زیر لوای فاطمه
خانهاش، بیت گلینش کعبه اهل ولا
بوسه گاه آسمانیها و ختم الانبیاء
بیت او فردوس حیدر بود و معراج پدر
از نمازش فیض برده ماه در وقت سحر
حضرت داور بنازد بر نماز فاطمه
دل برد از مصطفی راز و نیاز فاطمه
بضعهَ منی خطابش کرده ختم المرسلین
فاطمه محبوبهی داور بود روی زمین
یازده نور ولا را مادری زهرا کند
ساقی کوثر علی را یاوری زهرا کند
ذوالفقار حیدری در آستین فاطمه است
پیروی از مرتضی آئین و دین فاطمه است
دم زدن تا پای جان بهر ولایت کار اوست
فاطمه یار علی و مرتضی دلدار اوست
سوره کوثر ز قرآن در مقام فاطمه است
رکن دین و آیهی قرآن کلام فاطمه است
آیههای هل ای او را ستایش کرده است
دوستی با اهل بیتش را سفارش کرده است
اجر ذی القربای پیغمبر ولای فاطمه است
دوستی با حیدر و ایل و تبار فاطمه است
وای از آن روزی که قرآن زیر پا افتاده بود
کوثر و قدر پیمبر از نوا افتاده بود
وای از آن روزی که زهرا در میان نار بود
فاطمه نقش زمین از ضربه مسمار بود
وای از آن روزی که آتش بود و زهرا پشت در
بهر امداد علی میکرد جانش را سپر
او میان شعلهها فریاد میزد یا علی
جان فدایت میکنم با نالههای حیدری
پشت در افتاد و پهلویش شکست بار دگر
وای من میخ در و یک مادر و داغ پسر
مدتی از درد پهلو نیمه شب بیدار بود
از تمام دشمنان مرتضی بیزار بود
مدتی هم بازویش نیلی و شبها را نخفت
با غریب شهر پیغمبر علی چیزی نگفت
کرد با مولا وصیت نیمه شب غسلم بده
با دوست خسته ات تو عنبر و مشکم بده
گر حسن بی تاب شد دلداریش بنما علی
نیمه شب تا تربتم همراهیش بنما علی
با حسین و زینبینم از بلا کمتر بگو
از غم و از غربت و از روضه هاي سر مگو
بهر زینب غصه خوردن اندکی زود است علی
کربلا در پیش چشمانش پر از دود است علی
میروم من پیش بابا و تو تنها میشوی
همچنين چاه غم با اوج غم ها مي شوي
شاعر: قاسم قاسمي بيدهندي(سلمان)
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#واحد
#سنتی
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اي تربت گمگشتهات، زهرا يا زهرا
دارالسلام انبيا، زهرا يا زهرا
صحن بقيع خلوتت، زهرا يا زهرا
بيت الحرام انبيا، زهرا يا زهرا
تنها نه مام احمدي، زهرا يا زهرا
مام تمام انبيا، زهرا يا زهرا
از كوثر احسان تو، زهرا يا زهرا
لبريز جان انبيا، زهرا يا زهرا
چهرهها با اشك زيبا ميشود
عشق با تصوير معنا ميشود
عشق يعني دل سپردن در الست
از مي وصل الهي مست مست
عشق يعني ذكر ناموس خدا
يا علي گفتن به زير دست و پا
عشق يعني جلوة صبر خدا
شرم ايوب نبي از مرتضي
عشق يعني صبر در هنگام خشم
عشق يعني جاي سيلي روي چشم
عشق بر دلها شهامت ميدهد
عشق بر غمها حلاوت ميدهد
عشق بر دلداده فرمان ميدهد
عاشق جان داده را جان ميدهد
عشق باعث شد كه دل سامان گرفت
پشت درب خانه زهرا جان گرفت
عشق يعني صحبت بيواهمه
عشق يعني انقلاب فاطمه
عشق يعني عشق ناب فاطمه
بيت الاحزان خراب فاطمه
عشق يعني صحبت بيواهمه
حيدر در بند پيش فاطمه
آن كه خود مرد دلير جنگ بود
دستگير فرقهاي صد رنگ بود
عشق يعني عاشقي در تار و پود
گردش دستار با دست كبود
عشق يعني گريههاي حيدري
دختري دنبال نعش مادري
عشق يعني قلب چون آئينهاي
جاي ميخ در به روي سينهاي
عشق يعني غسل زير پيرُهن
دست بيرون كردن از زير كفن
عشق يعني انتظار منتظر
سينهاي مجروح از مسمار در
عشق يعني طاعت جان آفرين
ردّ خون سينه بر روي زمين
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#بحرطویل
#متن_روضه
#فاطمی
#غسل
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم یک خانه، همه خواب، همه خواب، و جز هِق هِق آهسته ی یک مرد، و یا ناله ی آرام دو سه کودک بی تاب، اگر گوش کنی می شنوی زمزمه ی ریختن آب.
▪️مولا علی بچه ها رو فرستاده دنبال سلمان، خودش داره فاطم شو غسل میده.
اگر چه همه خوابند، ولی در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست، که این شب، شب بی مادری زینب کبراست، شب اصلی ضربت زدن حضرت مولاست،
شب غسل گل یاس علی حضرت زهراست. علی بود وَ یک زانوی لرزان، علی بودُ غم تازه یتیمان، علی بود وَ آن اشک روان، سینه ی محزون پر از درد، وَ آن گریه ی پنهان، علی بود، وَ یک یاس شهیده، همان شیر خدا، حیدر کرار وَ رنگی که زِ رخسار پریده، همان فاتح خیبر، که قدش سخت خمیده، علی بود، همان همسر زهرا، که چندی است به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامی نشنیده.
▪️مولا علی یادش می یاد که بی بی فاطمه اومد بهش عرض کرد: علي جان خبري بهم دادن پريشونم كردن. چي بهت گفتن؟ شنيدم مردم ديگه بهت سلام نميكنن، فرمود زهرا جان بزار بهترشو برات بگم، سلام كه بهم نمیكنن هيچ، منم كه سلام ميكنم جوابمو نميدن.
علی بود وَ رخساره ی زهرا که سه ماه است ندیده. علی بودُ دلی خسته در آن بارش غم ها، علی بود وَ اسماء، کنار بدن خسته ی زهرا، در آن نیمه شب ساکت و خلوت، همان نیمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصیبت، شب مرگ علی، مرگ گل یاس، علی کرد نگاهی سوی اسماء، که بریز آب روان بر روی گلبرگ گل یاس. وَ با اشک نگاهی به تن فاطمه اش کرد و چنین گفت: عزیز دل حیدر، مددی کن که دهم غسل، تنت را، کمکم کن که بشویم بدنت را، وَ با نام خدا غسلِ گل یاس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علی سوی گلش باز.
▪️از اون ور هم بچه ها رفتن در خونه ی سلمان. سلمان میگه تو خونه خوابيده بودم، دیدم در ميزنن، تا رفتم درو وا كردم، ديدم این دو تا بچههاي فاطمه سياه پوشيدن، سراشونو زير انداختن، دارن گريه ميكنن. تا نگاهم به بچهها افتاد فهميدم چيه، ولي گفتم بچهها چه خبره؟ گفتن: عمو سلمان، بابامون علي فرستاده بياين جنازهي مادرمونو بردارين، سلمان به خدا مادرمونو كشتن.
علی بود وَ قلبی که به اندازه ی یک فاطمه غم داشت، علی بود وَ بازوی کبودی که ورم داشت. وَ دستان علی بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علی زنده شد و مرد، نفس در دل او حبس شد و سوخت، علی چشم به چشمان گلش دوخت، وَ آن بغض که در سینه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد، سرش را به روی شانه ی دیوار زد و زار زد و گفت: نگفتی به علی فاطمه یک بار، از این زخم وَ از قصه ی دیوار، از این اذیت، آزار، از این سینه و از لطمه ی مسمار، خدایا چه کند حیدر کرار؟! همه عالم هستی، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک یتیمیّ حسین و حسن و زینب و کلثوم، به جز زمزمه ی ریختن آب، از آن خانه صدائی به سما رفت، که تا عرش خدا رفت، صدای طپش یک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ریشه گسسته، صدای کمرِ کوه، که از غصه شکسته. فقط آه کشید آه، علی با مدد فاطمه اِستاد روی پا، وَ چنین گفت به اسما، بریز آب به روی گل حیدر، ولی سعی کن آرام بریزی که یاسم شده پرپر، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی که گلم خسته ی خسته است، بریز آب ولی سعی کن آرام بریزی، که پهلوش شکسته است. علی شست تنش را، و َبا گریه چنین گفت به زهرا: شدی پرپر و این شهر نفهمید، که گل طاقت این اذیت و این همه آزار ندارد، تو رفتی و علی یار ندارد، وَ که در مردم این شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه ولی کاش به گلبرگ شقایق بنویسند، که گل تاب فشار در و دیوار ندارد ...
▪️سلمان اومد تو خونهي علي، ديدين اگه يه غريبي يه آشنا رو ببينه چه ميكنه؟ همچي كه چشم علي به سلمان افتاد، يه دفه ديدن سلمانو بغل كرد، داره گريه ميكنه. فرمود سلمان يادته اون شب عروسي، مهار ناقه رو گرفته بودي، زهرا رو خونهي من آوردي، حالا بيا بريم ميخوام فاطمه رو بقيع ببرم.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#روضه_کوتاه
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فاطمه دست حسن و حسينُ ميگرفت ميرفت درِ خونهي مهاجرين و انصار رو ميزد، ميگفت اي مردم بيوفا به خدا علي خونهنشين شده، بخدا علي تو خونه نشسته.
▪️در ميزد، ميشنيد از داخل خونه ميگفتند كيه. تا ميگفت منم فاطمه دختر پيغمبر، صداي صاحب خونهرو ميشنيد كه به بچهاش ميگفت در رو باز نكن.
🔸ميديدن پيغمبر دست فاطمه رو ميبوسيد، ميديدن پيغمبر سينهي فاطمهرو ميبوئيد، ميديدن پيغمبر وقتي ميخواست وارد خانهي فاطمه بشه اجازه ميگيره بعد وارد ميشه.
▪️ولي نامحرما دختر علي رو سيلي زدن، ولي نامردا نگفتند اين دختر پيغمبره پهلوشو شكستن.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#بحرطویل
#فاطمیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
صبح زود است و رها از همه غم ها شده زهرا
و آماده ی رفتن شده است ام ابیها
بنشینید ، ببینید
که این آخر روزی ، نشسته است کمی نان ، بپزد بهر یتیمان
شده است دست به زانو ، به این سو و به آن سو ، زده جارو همه ی خانه ی خود را
و عوض کرده لباس های حسین و حسنش را ، گل پر محنش را ،
و می داد به زینب کفنش را ، همان پیروهنش را ، که با زحمت بسیار به اتمام رسانده
صدا کرده کنون دختر خود را ، همان زینب کبری ، همان زینت بابا ، همان ثانی زهرا ، خدا ختم به خیرش کند این قصه ی اورا
عزیزم ، امیدم ، ببین دختر من ، دلبر من
مادر تو بار سفر بسته و حالا اگر اینجا بنشسته ، بدان امر مهمی است
بدان مادر تو ، مادر غمزده ی خونجگر پرپر تو آخر راه است ، بدان مارد تو رفتنی است لیک
تو می مانی و بابا ، تو می مانی و غم های علی شیر خدا ، حضرت مولا
تو می مانی و حیدر ، تو ای مونس مادر ، تو ای دختر مضظر ،
حواست به علی باشد هرگز نکنی گریه کنارش ، که بس باشد و بابای تو را آن دل زارش
که از دست بداده همه دارو ندارش ، همه باغ و بهارش ، و سعی کن که نیفتد گذارش ،به آن کوچه ای که ماردت افتاد..
تو می مانی بغض حسن و چشم پر از اشک و ستاره ، همان چشم که بسیار ، شده خیره به دیوار ، به دیوار و در و کوچه و مسمار
عزیز دل من آه
تو می مانی و آن تشنه لب خانه ی ما ، پسر کوچک کاشانه ی ما ، آه
تو می مانی و غم های حسینم
برسان هر شب بی مادریش آب به لبهای حسینم
مادری کن پسرم را و اگر رفت حسین کرببلا همره او باش
در آن وادی غم بار ، در آن عرصه ی خون بار ، در آنجا که حسین بی کس و بی یار ، گرفتار گرفتار ، میان همه اغیار ، همه کافر و اشرار
تویی تو فقط ای زینب من یار و مددکار
تو هم مادر و هم خواهر و هم دلبر و هم لشگر اویی
در آن موقع که شد عازم میدان
اگر آب نداری ، به اشک پشت سرش آب ، به بالای سرش آیه ی قرآن ، به زیر گلویش بوسه بکاری ، نگذاری
نگذاری برود تا به تن او کنی این پیرهن بافته ام را
تو در بالای آن تل ، حسینت هم به مقتل ، نگه کن به گودال ، شده بی پر و بی بال ، به زیر چکمه ی پست ترینی ، تنش آه چه پامال ، تنش آه شده چال ، تنش پخش به صحرا ... سرش بر روی نی ها .... خدا یا خدایا
و آنگاه صدا می رسد از عرش، زنی ناله کان ، مویه کنان ، موی کنان ، دل نگران ، ناله زد ای وای
بنی قتلوک ، بنی قتلوک بنی قتلوک .....
شاعر: یاسر مسافر
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#عروسی
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸شب عروسي فاطمه است، عروس و ميخوان خونه داماد ببرن، پيغمبر فرستادن دنبال سلمان فرمودند:
سلمان، فاطمه من، رو مركب سوار ميشه تو افسار ناقهرو بگير ببر طرف خونه علي،
سلمان گفت: افتخار ميكنم.
مهار ناقه را گرفته، فاطمه سواره، هي بلغالعلی رو بر زبون جاري ميكنه برد خونهي علي زهرا رو.
▪️اون شب يه شبي بود، يه شبم سلمان تو خونه خوابيده ديد در ميزنن، تا رفت درُ وا كرد، ديد دو تا بچههاي فاطمه سياه پوشيدن، سراشونو زير انداختن، دارن گريه ميكنن.
▪️تا نگاه سلمان به بچهها افتاد فهميد چيه، ولي گفت بچهها چه خبره؟
گفتن: بابامون علي فرستاده بياين جنازهي مادرمونو بردارين، سلمان به خدا مادرمونو كشتن.. 😭
▪️سلمان فارسي اومد تو خونهي علي، ديدين اگه يه غريبي يه آشنا رو ببينه چه ميكنه؟
▪️همچين كه چشم علي به سلمان افتاد، يه دفه ديدن سلمانُ بغل كرد، داره گريه ميكنه فرمود:
#زبانحال
سلمان يادته اون شب عروسي، مهار ناقه رو گرفته بودي، زهرا رو خونهي داماد آوردي، حالا بيا بريم ميخوام فاطمه رو بقيع ببرم..😭
يا زهرا..
جنازه رو برداشتن از خونه ميخوان ببرن بيرون، وقتي يه مادري جنازهاش تو خونه افتاده باشه، بچههاش آهسته گريه ميكنن، ولي همچي كه ميخوان جنازهي مادرو از خونه ببرن بيرون، يه دفعه بچهها بياختيار اشك ميريزن..😭
ولي من بميرم برا بچههاي فاطمه كه جرأت ندارن بلند گريه كنن، اين آستيناشونو تو دهانشون كردن، كه اگه بلند گريه كنن كسي صداي نالهشونو نشنوه..😭
▪️ علي اومد كنار قبرستان بقيع، خودش تنهايي جنازه رو توي قبر گذاشت. يه وقت ديد دو تا دست شبيه دستاي پيغمبر پيدا شد، يعني علي جان امانتي مو به خودم بده
جا داشت پيغمبر بفرمان: علي امانتي رو كه به تو دادم پهلوش شكسته نبود.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#متن_روضه
#شام_غریبان
#حضرت_زهرا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم
هم ناله با امام زمان گریه می کنم
چه خبره امشب ؟..
یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من
رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم
🔸اینجا نباش ، دل هامونُ ببریم توو خونه ی امیرالمومنین..
▪️چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهار ساله ، باید توو خونه مادری کنه.. 😭
باید خونه داریکنه..
▪️ این مدتی که فاطمه بیمار بود هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میاد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ..😭
با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن
با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم
با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز
با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم
🔸امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ...
▪️یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده فردا ، حتماً ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها
یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟
حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟
همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد
فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید..
همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد
اما گریست مویه کنان گریه می کنم
شاعر: سعید نسیمی
🔸اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟
صدا زد اسماء :
#دشتی👇
تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی
تو صورت بینی و من جای سیلی.. 😭
▪️تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید؟
شاید نمی خواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ..😭
تو می بینی علی را زار و خسته
نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته
▪️الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرا فاطمه از من رو میگرفت ؟
تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟
▪️کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید
سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه مادرش از دنیارفته باشه صدا زد ،
یتیمای فاطمه بیائید حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر..😭
▪️هر دو تا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنن.. 😭
امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ..😭
▪️یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد..
یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا ک..
آاای
ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند..
▪️اما من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد هی ناله میزد، هر چی عمه التماسش میکرد..😭
▪️رقیه آرام باش گریه نکن عزیز..
صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ..😭
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
هرجا نشستی سه مرتبه از سُویدای دلت
صدا بزن یا زهرا یا زهرا یا زهرا..
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌