شکر خدا سائل این خانه ام
ریخت علی، نور به پیمانه ام
عاشق این باده ی جانانه ام
کار شراب است که پروانه ام
این دل من خانه ی اهل کساست
غیر حسینیه پناهم کجاست
با کرم فاطمه آدم شدم
بنده ی سلطان محرم شدم
سائل این لطف دمادم شدم
فارغِ از غصه ی عالم شدم
چیست بگو بهتر از این مذهبی
زینبی ام زینبی ام زینبی
ای متحیر ز مقامت همه
عرض ادب بانوی بی واهمه
عارفه و مؤمنه و عالمه
فاطمه در فاطمه در فاطمه
ای همه جا یاور تو پنج تن
سایه ی بالا سر تو پنج تن
مایه ی آرامش پیغمبری
محرم اسرار دل مادری
سنگ صبور حسن و حیدری
از همه عالم تو حسینی تری
ای ضربان دل تو یا حسین
زندگی ات خورده گره با حسین
جز تو، که بر فاطمه نایب شده؟
لایق این کوه مناقب شده
مثل علی بر همه غالب شده
حرمت تو بر همه واجب شده
محشر کبراست فقط کار تو
مثل خدیجه همه کردار تو
ای که بُود فاطمه ای عصمتت
ای که دهد بوی علی هیبتت
ای که دهد بوی حسن طاقتت
هست حسینی چه قَدَر، غیرتت
شیرزنی، معجزه ای، محشری
قبله ی عباس و علی اکبری
ای ثمر همت هجده شهید
جان به لب شام ز صبرت رسید
چشم بدان کور! شدی رو سفید
بانی ویرانی کاخ یزید!
تا ابد ای بانوی والا مقام
عزت زهرائی تان مستدام
بی تو نشانی ز محرم نبود
بی تو حسینیه و پرچم نبود
کرب و بلا قبله ی عالم نبود
این همه مستی که فراهم نبود
ناله زدی، پیر شدی، سوختی
تا به همه عاشقی آموختی
حق تو چِل روز اسارت نبود
حق تو آن کوه مصیبت نبود
خون دل و ناله و حسرت نبود
غارت و دشنام و جسارت نبود
یاد تو ، مظلوم ترین قهرمان!
گریه کند حضرت صاحب زمان
#محمد_حسین_رحیمیان
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
یا این که در لباس زن آمد پیمبری
یا این که حق به حیدر خود داد حیدری
این شیردختری است که شمشیر حیدر است
سر تا قدم امام حسین مکرر است
این پاک تر ز هاجر و حوا و مریم است
سر تا قدم صحیفه ی آیات محکم است
در وصف او مدیحه ی جن و بشر کم است
ام المصائب است نه ام المحرم است
این سیب سرخ باغ بهشت محمد است
آب و گلش تمام سرشت محمد است
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانه ی محمد و ریحان فاطمه است
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمه ی بی معلمه
بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت
دریای آرزوی نبوت گهر نداشت
انگار روز حادثه کم از پدر نداشت
الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت
وقت سکوت هم نفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود
ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب است
فصل الخطاب کرب و بلا کیست زینب است
فریاد خون خون خدا کیست زینب است
آیینه ی حسین نما کیست زینب است
زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین
در گاهواره چشم گشوده است بر حسین
زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست
حبل المتین شیر خدا تار موی اوست
آیینه ی جمال خداوند روی اوست
هر جا حسین جلوه کند گفت و گوی اوست
آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست
زین اب است و زین رسول خداست این
آیینه دار عرصه ی کرب و بلاست این
زینب زنی که بوده به مردان امامتش
اعجاز سید الشهدا در کرامتش
هر روز هست روز بزرگ قیامتش
دین سرفراز آمده در ظلِّ قامتش
با خون نوشته اند شهیدان مکتبی
زینب حسینی است و حسین است زینبی
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
امشب كه كند فخر به شب های دگر
آورده فلک اختر زيبای دگر
اين زينب كبری است؟ به دامان علی
يا ختم رسل گرفته زهرای دگر
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
امشب به دل مرده حیاتی بفرست
از بهر جزایت حسناتی بفرست
تا دسته گلی دهی به زهرا و علی
بر مقدم زینب صلواتی بفرست
#عبدالزهرا
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
داده ای اذن، که با دیده ی تر، گریه کنم
با دلی سوخته، از عمقِ جگر گریه کنم
مثلِ پروانه، به دورِ رخِ تو می چرخم
تا نماند ز منِ مست خبر، گریه کنم
این ندا می رسد از عرش، که زینب آمد
می روم گوشه ای از شوقِ خبر گریه کنم
فاطمه مادرِ اشک است و شما خواهرِ اشک
روزِ میلادِ تو جا دارد اگر گریه کنم
آری امشب، شبِ میلادِ خدای اشک است
روزِ اول، ز غمِ آخر سر، گریه کنم
#عادل_حسین_قربان
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
گوش کن از دل افلاک خبر می آید
به سرِ اهل زمین دُرّ و گهر می آید
چه خبر هست؟ فرشته چقدر می آید
سوره ی صبر در آغوش سحر می آید
شد اجابت ز خدا باز دعای حیدر
فاطمه دختری آورده برای حیدر
دختری آمده تا همدم مادر باشد
دختری آمده تا حیدر حیدر باشد
خواهری آمده عشق دو برادر باشد
گوییا آمده یک برهه پیمبر باشد
عصمت و عفت و تقواش همه مادری است
به خداوند قسم لایق پیغمبری است
فاطمه محو گل روی درخشانش بود
مرتضی زمزمه می کرد و غزلخوانت بود
گرم بوسیدن پیشانی و چشمانت بود
احمد آن روز چه می دید که گریانت بود
احمد آن روز تجلی رسالت را دید
یا که ظرفیت تحویل امامت را دید؟
قلمی نیست که املا کند اوصاف تو را
دهنی نیست که انشاء کند الطاف تو را
یا که توصیف کند وسعت انصاف تو را
یا که تشریح کند قله ی اهداف تو را
عقل عاجز شد و از درک وجودت شد مات
به گل روی بهشتی تو بانو صلوات
بعد زهرا احدی مثل تو اکرام نشد
زنی این گونه پیام آور اسلام نشد
طائر عقل کسی مَحرَمِ این بام نشد
دست در دست شدی گریه ات آرام نشد
دیدی از دور و برت عطر کسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
چشم بر هم زدی و عشق مجسم آمد
بَه که بالای سرت خیر دو عالم آمد
اشک از گوشه ی چشم همه آن دم آمد
کودکی سوی تو با دیده ی پر نَم آمد
گفت خوش آمدی ای نور دو عینم زینب
کمی آرام عزیزم که حسینم زینب
بانوی مُلک وجودی و وجودت خیر است
قلب تو وقف حسین است و جدا از غیر است
پیش تو عشق حسین، اصل سلوک و سِیر است
سِیر تو کرب و بلا، کوفه و شام و دِیر است
آمدی تا که بفهمیم خدا یعنی چه
صابره بودن در کرب و بلا یعنی چه
ای که در عشق حسینی به دو عالم عَلَمی
کعبه ی عشق برادر شدی و محترمی
مریم از جام حیای تو چشیده است نمی
نائب فاطمه، صدیقه ی ثابت قدمی
کوفه و شام اسیر دَمِ زهرایی توست
مات و مبهوت سخنرانیِ مولایی توست
جای امثال شما در کُره ی خاکی نیست
چون زمین قابل این گوهر افلاکی نیست
گفتی ای درد بیا از تو مرا باکی نیست
داغ ها دیده ای اما لب تو شاکی نیست
چه عبارات عجیبی روی آن تَل گفتی
پیش آن پیکر صد چاک تَقَبَّل گفتی
آمدی جلوه کنی نام علی زنده شود
زن ندیده است کسی مثل تو رزمنده شود
در دل جهل زمان شمسه ی تابنده شود
با زبان وقت بیان خنجر بُرّنده شود
روی نی گفت برادر همه جا در هر راه
طَیِّب الله به غوغای تو ماشاءالله
ای تمنای دل خون خدا یا زینب
در تو دیدند همه فاطمه را یا زینب
مرحمت کن به منِ بی سر و پا یا زینب
نشوم از سرِ کوی تو جدا یا زینب
نظری کن که در این خانه بمانم یک عمر
تا نفس هست فقط از تو بخوانم یک عمر
#مجتبی_شکریان
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
كوثر به ظهور گوهری آوردست
زهرای بتول دختری آوردست
تا در غم كربلا كند مادري اش
از بهر حسين خواهری آوردست
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات
بر منطق کوبنده ی زینب صلوات
در گریه به صورت حسینش خندید
بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات
#کمیل_کاشانی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
هدیه ی کوثری کوثر تو
ای به عطر خدا معطر تو
اوج تو در نهایت فهم است
سایه ات نور سایه ی سر تو
ای ملیکه ترین ملک پرور
می کنی ملک خاک دل زر تو
افق جلوه گاه تو بی مرز
از کران تا کران سراسر تو
طبع نارس کجا مدیحه ی تو
از سروده شدن فراتر تو
فاطمه هر نظر رسول خداست
از همه حیث مثل حیدر تو
تیزیِ تیغ ذوالفقار علی
فاطمه فاطمه مکرّر تو
آمدی و نجابت آوردی
به دعا استجابت آوردی
از وقارت حیا درست شده
جلوه های خدا درست شده
از سکوتت برابر تقدیر
ارتعاش صدا درست شده
تا که صبر تو را بیاموزند
از ازل ماسوا درست شده
تا بیفتند محضرت بانو
بخدا دست و پا درست شده
تا که تحت نظارتت باشند
هم قدر همقضا درست شده
در پی عشق جاودانه ی تو
عاشق مبتلا درست شده
مشکلاتم به لطف حضرت تو
یا که حل بوده یا درست شده
تو نگاهی اگر کنی حتماً
سفر کربلا درست شده
السلام علیکِ یا زینب
راهی ام کنبه کربلا زینب
با تو زنده است نام عاشورا
تویی رکن قیام عاشورا
ضامن ماندگاری عشقی
اعتبار و دوام عاشورا
سینه سینه رسید گوش همه
با وجودت پیام عاشورا
پرچم سبز اقتدارت هست
تا ابد روی بام عاشورا
در نماز شبت دعایم کن
به تو گفته امام عاشورا
خطبه ات ترجمان حجب و وقار
مرتضای نیام عاشورا
ای کلامت کلام آل الله
عمه جان تمام آل الله
#محمد_حسن_بیات_لو
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
وقتی که گهواره است دستان برادر
خواهر رسید اول به دامان برادر
بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت
آرام باش ای دخترم، جانِ برادر
معلوم شد از کودکی یار حسین است
این خواهری که هست درمان برادر
عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش
عکس خودش هم بینِ چشمان برادر
زینب اگرچه زینتِ باباست، اما
اثبات کرده هست گریان برادر
دست برادر بالش زیر سرش بود
این گونه بود هر روز مهمان برادر
لالاییِ شب های او نام حسین است
پس بوده از اول مسلمان برادر
یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد
این است ماندن پای پیمان برادر
پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل
افتاد روی جسمِ بی جان برادر
فریاد زد حالا که پیراهن نداری
زینب فدای جسم عریان برادر...
#رضا_باقریان
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
رو به روی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه ی صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر می گفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
#سید_حمید_رضا_برقعی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
تو را خبر بُوَد امشب چه دلپذیر شبی است؟
بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است
مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز
چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است!
رسیده مولد بانوی آسمان و زمین
چه مهر پرده نشینی! چه ماه مُحتجبی است!
چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان
لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است
ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق
به هر که مینگرم، فکر حاجت و طلبی است
اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب!
دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟
چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف!
ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است:
«هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بیادبی است»
#جواد_هاشمی_تربت
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس
غیر از رسول سوره ی کوثر نمی دهد
دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بیخود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
زینب یگانه است و خدا هم به فاطمه
تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
زینب رشیده ایست که بر شانه ی کسی
تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد
زینب شکوه خواهری اش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد
#علی_اکبر_لطیفیان
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
از غیب ترنّم حضوری آمد
از قله ی آسمان چه نوری آمد
بعد از حسن و حسین در خانه ی وحی
«زینب» چه فرشته ی صبوری آمد
#عباس_شاه_زیدی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
از نسل يک حقيقتِ دور از مَجاز بود
زينبْ كه شاهزاده ی مُلـکِ حِجاز بـود
با سرشكستگی ابـداً سِـنخيت نداشت
اين كوه صـبر مثـلِ پـدر سرفراز بود
وقتي كه بـود وارثِ اجـلالِ مـادری
تشـبيه او به حضرت زهرا مُجاز بود
در عصمت و وقار و حـيا بعد مادرش
بر كُـلِّ بـانـوانِ جـهان پيـشـتاز بود
او را خطابِ عالـِمـه شـد، بي مُعلَّمه
اَلحَـقْ چه قدر در خـورِ اين امتياز بـود
حرف از گره گُشايی او رفـت هر كُجـا
دستش شبيه دست علی چاره ساز بود
پيوسته داشت يا صمد و يا غنی به لب
با اين حساب از دو جهان بی نياز بود
با "يا حسين" خاطرش آرام می گرفت
از بس كه اسـمِ دلـبرِ او دلنــواز بود
قـارون شد آن فقير كه وقتی نياز داشت
دسـتش به سمـت خانه ی زينب دراز بود
در راهِ عشق خويشتن از هستی اش گُذشت
هســتی فدای او كه چنين پاكـباز بود
چشمم شود فداش كه اشـكـم به ماتمش
با اشکِ بر حسين و حسن ، همتراز بود
چون شـد حُسين قبله ی اشك و قتيل اشک
زيـنب، خُـدایِ عـالَـمِ سـوز و گداز بود
از چادرش نيامده شكلی به ذهنِ شعر
جُـز پرچــمی سياه كه در اهـتـزاز بود
از دستْ بسته بودن او كم سخـن بگـو
دستـش شـبيه دستِ خـداوند باز بود
وقتی رسيد نـاقه ی او پرده داشت، آه
روزی كه رفـت ناقه ی او بی جهاز بود
از چشم خويش آب بر آن حلق تشنه ريخت
بيخود فرات روز دهــم گرم ناز بود
يك سال و نيم در غم لب های خشك شاه
خيره به آب، وقت وضوی نماز بود
از گيسوی سپيد و كمانِ قدش، بفـهم
...درد اسارتش چه قَـدَر جانگـداز بود
#محمد_قاسمی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دست در عالم ایجاد تو داری زینب
خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب
کلماتی که خداوند به قرآن فرمود
آن معانی همه را یاد، تو داری زینب
چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی
خوبتر از همه استاد، تو داری زینب
پسر کعبه علی بود و تویی دختر او
خون آن مرد حَرمزاد، تو داری زینب
طینتی فاطمهپرور چو حسین است تو را
همّتی عاطفه بنیاد، تو داری زینب
چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار
چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب
همه اجداد تو آقای دو عالم هستند
ارث آقایی اجداد، تو داری زینب
پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا
باغ گل در گذر باد، تو داری زینب
چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش
خنده در گریه ی میلاد، تو داری زینب
گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین
که به او اُنس خداداد، تو داری زینب
پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند
این چنین لیله ی میلاد، تو داری زینب
ای وفادارترین خواهر عاشورایی
مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب
علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا
فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب
سخن عالمه ی غیر معلّم شرفی است
که ز فرموده ی سجّاد، تو داری زینب
ز عبادات چنانی که خدا خواسته است
برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب
شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین!
تا ابد دولتِ آباد، تو داری زینب
در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی
در سکوت، این همه فریاد، تو داری زینب
شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام
خطبه چون خطبه ی سجّاد، تو داری زینب
راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین
دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب
از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد
که به کف رشته ی اجساد، تو داری زینب
ذرّهای کاش ببخشند «مؤید» را هم
ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب
#استاد_سید_رضا_مؤید
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
رسید مژده که ماه جمادی الاولی ست
مه مبارک میلاد زینب کبراست
دهید مژده به ختم رسل که این مولود
ولادت دگرِ پاره ی تنت زهراست
خدا به کوثر خود داد کوثری دیگر
که خیر، قطره و خیر کثیر او دریاست
سزد چو فاطمه مصداق کوثرش خوانم
که او به فاطمه آیینه ی تمام نماست
محمد و علی و فاطمه، حسین و حسن
جمال انورشان در جمال او پیداست
هنوز شیر ننوشیده چشم نگشوده
به سینه اش تپش قلب سیدالشهداست
مرا چه زهره که گویم ثنای دخت علی
خدا گواست که اوصاف او کلام خداست
مقام " یذهب عنکم " گرفت این دختر
یقین کنید که قرآن به عصمتش گویاست
نماز شب به نماز شبش نماید فخر
دعا به هر نفس او نیازمند دعاست
خجسته چهره ی او مصحفی به چشم حسین
چه مصحفی که پر از آیه های کرب و بلاست
چه دختری که وجودش همیشه " زین اَب " است
چه زینبی که بلاها به چشم او زیباست
زبان حیدری اش کار ذوالفقار کند
خطابه های بلندش به شام و کوفه گواست
به صبر و همت و ایثار و اقتدار و کمال
اگر حسین دگر خوانمش رواست رواست
خدا جلال و، محمد کمال و، فاطمه زهد
علی خصال و حسین آیت و حسن سیماست
چنان که یک دم او بی حسین ممکن نیست
یقین کنید که بی او حسین هم تنهاست
جمیل دیدن سیل بلا به دیده ی او
گواه فوق جلالش ز مریم عذراست
سرور سینه ی مریم وجود عیسی بود
مدال سینه ی او داغ هیجده عیساست
نظام دین بُود از گیسوی پریشانش
هزار نکته ی باریک تر ز مو این جاست
ز شعله ی نفس زینب است تا صف حشر
حرارتی که ز خون حسین در دل هاست
قسم به دین خدا می خورم که دین خدا
به صبر زینب و خون حسین پا بر جاست
خطابه اش همه آیات وحی و تفسیرش
نیازمند هزاران قصیده ی غرّاست
سر بریده ی فرزند فاطمه می گفت
که خون پاک مرا خطبه ی تو آب بقاست
امین وحی بیا و به اهل کوفه بگو
که این صدای خداوندگار بی همتاست
زبان شکر گشودن کنار مقتل خون
خدا گواست که فوق مقام صبر و رضاست
به موج خون تن صد پاره را گرفت به دست
که ای خدا بپذیر این یگانه هدیه ی ماست
شبی نشد که نماز شبش رود از دست
که لحظه لحظه ی شب هاش لیلة الاحیاست
الا قیام تو قد قامت قیام حسین
تویی که قامت دین با قیامتت شد راست
تویی که خطبه ی شامت یزید را لرزاند
تویی که شام ز نطقت به خصم شام عزاست
تویی که هر نفست یک خطابه ی پر شور
تویی که هر قدمت یک قیام عاشوراست
اگر که فاطمه خوانندت از جلال درست
اگر به غیر حسینت مثل زنند خطاست
جمال روح فزایت بهشت روح علی
نگاهت از دل پاک حسین عقده گشاست
هنوز حنجره ات را طنین صوت علی است
اگر چه گوش دل اهل کوفه ناشنواست
حسین بر سر نی گوش، پای خطبه ی تو
سر بریده ی او مجلس تو را آراست
حسین کعبه و حج تو دور او گشتن
صفا و مروه ی تو قتلگاه و تشت طلاست
جبین شکستن عشاق در رساله ی توست
عذار شسته به خون تو بهترین فتواست
کدام رتبه از این به که سال ها " میثم "
فقط برای شما خاندان مدیحه سراست
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
بر یمن قدوم بنت حیـدر صلوات
بر نـائبـه ی حضرت مـادر صلوات
لبخنـد به لب هـای حسین است و حسن
خوشنودی قلب دو بـرادر صلوات
#مصطفی_محمدی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
نماز عشق؛ به پا می کنم به نام حسین
ز نای سینه نوا می کنم به نام حسین
تو زینبی و همه قاصرند از وصفت
کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین
به نام دلبرت اذن دخول می گیرم
طواف کوی تو را می کنم به نام حسین
به نام نامی معشوق شهره اند عشاق
تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین
من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را
میان سجده دعا می کنم به نام حسین
قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است
نماز؛ سوی خدا می کنم به نام حسین
تو آمدی که بگویی برای قرب خدا
وجود خویش فدا می کنم به نام حسین
دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است
شب ولادت تو وقت صحبت عشق است
خدا عنان دل ما به دست تو داده
اسیر دام تو اما ز غیر آزاده
اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد
شود برای همیشه لبالب از باده
مقام " زین اَبی "را به هر کسی ندهند
که این مدال، فقط گردن تو افتاده
اگر که باز شود دیده ها به نور اشک
اگر قدم بگذاریم بین این جاده
به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق
هنوز با کمری راست زینب اِستاده
چنان سگی به در خانه ات ببند مرا
که نام صاحب کلب است روی قلاده
خدا شهود شود بی حجاب در دل شب
نشسته دختر زهرا میان سجاده
به بی نظیری تو اعتراف باید کرد
شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد
زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن
رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن
در این نگاه، برای همیشه ای بانو
تمام حسن خداوند را تماشا کن
به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه
به احترام حسین دست خویش بالا کن
به پشت معجر خود با کمی دعا کردن
تمام شهر پر از نور، مثل زهرا کن
همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند
جلال بانوی مکه دوباره احیا کن
ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده
نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن
سلام دختر حیدر شریکة الارباب
بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب
کسی که دست توسل بر این سرا بزند
قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند
حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت
قدم برای زیارت به کربلا بزند
شناختی که من از دست های تان دارم
بعید باشد اگر دست رد به ما بزند
همین کرامت تان شد سبب به هر شب و روز
که حلقه ی دور نگین کرم گدا بزند
تو قرص نان خودت را به سائلی دادی
که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند
تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست
حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند
از آن دمی که شده احترام تان واجب
به دست های شما بوسه مصطفی بزند
ز محضر همه سادات عذر می خواهم
اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند
خدا نیاورد آن روز را که در شهری
کسی به بی ادبی نام تان صدا بزند
به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت
که دست بر گره معجر شما بزند
#قاسم_نعمتی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
خانه ی فاطمه آنروز تماشایی بود
که فضا جلوهگر از آیت زیبایی بود
در بهاری که نسیمش نفس جبریل است
گلِ ناز دگری رو به شکوفایی بود
خانهای را که خدا جلوه ی عصمت بخشید
در و دیوار، پر از نقش شکیبایی بود
تا بیایند به تبریک محمّد جبریل
با ملائک همه در حال صفآرایی بود
بهخدا چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگرگوشه ی خود گرم پذیرایی بود
تا که قنداقه ی او را بهبر آورد حسن
حالتی رفت در آن جا که تماشایی بود
ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت
این دو را چون که ز آغاز، شناسایی بود
دختری داشت در آغوشِ محبّت، زهرا
که سراپا همه آیینه ی زیبایی بود
دختری داشت سراپای، همانند علی
زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود
پنج تن، آل عبا، در دو جهان آقایند
وز شرف زینب شان وارث آقایی بود
پنج معصوم به او معرفت آموختهاند
که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود
وصف او عالمه ی غیر معلّم شده است
تا به این مرتبهاش پایه ی دانایی بود
بود از صبر و رضا نائبه ی خاص امام
نازم او را که به اینقدر، توانایی بود
کربلا صحنه ی عشق است و در آن صحنه ی عشق
همّت زینب نَستوه، تماشایی بود
به علمداریِ صحرای بلا کرد قیام
رهبر قافله ی عشق، به تنهایی بود
یک زن و آنهمه داغِ دل و آنقدر شکیب
عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود
دیدهام کور، که شد خاک نشین ره شام
آن که خاک در او سرمه ی بینایی بود
#استاد_سید_رضا_مؤید
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
دوبیتی
ای دست خدا و فوق هر دست علی
ای رشته ی كائنات در دست علی
دست من و دامنت كه امروز تو را
قنداقه ی زينب است در دست علی
#استاد_سید_رضا_مؤید
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
بهشت اهل ولا شد مدینه با زینب
پُر از سرور و صفا شد مدینه با زینب
اگر دوباره بود گلشنی تماشائی
چو گل شکفته و وا شد مدینه با زینب
همین نه بیت ولایت از اوست نورانی
کـه غرق نورِ خدا شد مدینه با زینب
ز بس که گل به نثارش ز عرش افشاندند
شکوفـه زار وفـا شد مدینه با زینب
به خط نور نوشته است بر فلک جبریل
که جلوه گاه خدا شد مدینه با زینب
ز فیض جلوه ای از آفتاب شرم و عفاف
محیط شرم و حیا شد مدینه با زینب
حسین چون به روی زینبش تبسّم کرد
ز بند غُصه رها شد مدینه با زینب
به اشک و آه و مناجات فـاطمه سوگند
حریم سبز دعا شد مدینه با زینب
قسم به کعبه و زمزم به مروه و به صفا
کـه قبلگاه ولا شد مدینه با زینب
به سوی کعبه ی توحید اگر که ره پوئی
بیا که قبله نُما شد مدینه با زینب
شبی که عزم سفر کرد او از این گلزار
ملول و نوحه سرا شد مدینه با زینب
همین که از سفر شام و کوفه او برگشت
دوباره کرب و بلا شد مدینه با زینب
سری بزن به مدینه «وفائی» و بنگر
که باغ خاطره ها شد مدینه با زینب
#سید_هاشم_وفائی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
السلام ای ملیکه ی دنیا
السلام ای شفیعه ی عقبی
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
نوه ی دختری پیغمبر
نور چشمان سید بطحا
مثل آیینه ی تمام نما
روی تو شد خدیجه در زهرا
خوش به حال علی که گردیده...
...نام پاک تو زینت بابا
صد هزاران فرشته می خواهد
تا کشد ناز دختر مولا
بال جبریل بالش سر تو
سایه بان تو قامت طوبی
دور گهواره ات چه می بینم
لشکری صف کشیده از حورا
همه در نوبت اند تا گیرند
بوسه از خاک زیر پای شما
قدری آهسته وحی نازل شد
بر وجود مقدس طاها
کلیات کلام حق گردد
بی کم و بیش این چنین معنا
واجب الاحترام شد زینب
دختر ارشد کنیز خدا
هرکه گِرید برای این دختر
اجر آن می شود معادل با...
...گریه بر غربت امام حسن
گریه بر داغ سیدالشهدا
مادر عشق دختر حیدر
لب کنم باز بهر مدح و ثنا
در طریق تو مست باید شد
از طهوران باده ی اِلآ
هر دلی شد دخیل کوی تو
در قیامت نمی شود رسوا
ما گدایان بین راه توایم
علیا حضرتا تصدقنا
کرمِ توست ورنه کاسه ی ما
به خدا نیست مستحق عطا
من چه گویم که آیه ی قرآن
ز کرامات تان بود گویا
قرص نان تو می کند نازل
هل اتی بر سرای آل کسا
چه سحرها نماز شب خواندم
تا که شاید تو را کنم پیدا
همه شب های تو مسیحه ی عشق
می دهد بوی لیلةُالمحیا
در قنوت تهجدت دیدم
رتبه های «مقام محمودا»
در رکوع تو جلوه های خضوع
سجده ات مست ربی الاعلی
در نماز شبت چه ها می دید
که حسین گفت التماس دعا
نفحات مقدست بانو
زنده سازد دو صد مسیحا را
شصت و نه بار ذکر یا زینب
رمز توحید را کند افشا
هرکه آواره ی حسینت شد
در حریم تو می کند مأوا
خاطرت را ز بس خدا می خواست
با حسین آفرید قلب تو را
السلام ای شریکه الارباب
فانیا للحسین سر تا پا
تا که مهر تو در دلم باشد
سایه ی عشق؛ بر سرم بادا
دستگردان شدی میان حرم
تا رسیدی به دامن لیلا
کُشتی ارباب عشق بازان را
ناز دار خدا دو دیده گشا
بین هر تار معجرت بینم
آیه ی کاملی ز حجب و حیا
چادرت محترم تر از کعبه
صورتت در حجاب بی همتا
در چهل سال گفته همسایه
که ندیده است سایه ات حتی
کسب فیض از تو کرده امِ بنین
تا که گردیده مادر سقا
آمدی تا که پُر کنی جای
مادرت را میان بیت ولا
آمدی و چه زود می پیچد
بین خانه صدای «وا اُمّا»
کاش این جا تمام می شد کار
تازه آغاز می شود غم ها
دومین داغ داغ محراب است
فرق منشق و ناله ی ابتا
سومین غربتت به یک تشت است
لب خونین و ذکر وا حسنا
مادر درد السلام علیک
صاحب هر مصیبت عظمی
جبرییل دلم خبر داده
می شوی از حبیب خود تو جدا
چه می آید سرت خدا داند
الامان الامان ز عاشورا
بین گودال بنگری زینب
یک گلویی که گشته منحورا
ناله هایی ضعیف می آید
گوییا در میان هلهله ها
هاله ی نور گوشه ی مقتل
ناله های غریب وا غوثا
مادرت بود و دور تا دورش
آسیه، مریم، هاجر و حوا
ناله می زد حسین را کشتند
با لب تشنه بر لب دریا
یک سؤالی برای من مانده
بی جواب ای عقیله ی دنیا
تو چه دیدی کسی نمی داند
که زدی ناله آه «یا جدا»
از چه بر جد خود نشان دادی
تن بی سر دو بار با هذا
این حسینت مرمل بدما
گشته جسمش مقطع الاعضا
مو کنان سوی خیمه گاه مرو
بهر بوسیدن گلو بازآ
سر خود را بلند کن بنگر
روی نیزه سری رود بالا
کاش دشمن دگر حیا می کرد
ختم می شد مصیبتت این جا
بوی جسم حسین می آید
از چهل نعل تازه در صحرا
بعد از آن شد رسالتت آغاز
ای علمدار صبر روح وفا
تویی آن اولین ولی فقیه
در زمان امام کرب و بلا
این قصیده دگر کنم کوتاه
با تمام قصور ای والا
دامنت را به گریه می گیرم
تا نمایی برات ما امضا
نذر کردم اگر رسیدم من
زنده در آن حریم و صحن و سرا
هر قدم نام تو فقط ببرم
تا کنم در حرم به پا غوغا
در شب عید خواهشی دارم
می پذیری ز نوکرت آیا؟
آبرودار بر گل نرگس
بنما تو سفارش ما را
از حبیبم بخواه برگردد
از سفر آن امام خوبی ها
با تمام وجود می گویم
اعتقادم میان لوح قضا
کافر عشقم و خراب خراب
عاشق زینبم به اذن شما
#قاسم_نعمتى
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
ای قبله گاه حور و ملک گاهواره ات
میجنبد آسمان و زمین با اشاره ات
ای درّ آبدار یدالله، تا ابد
برپاست در دیار نجف یادواره ات
این بیت را به فاطمه تقدیم میکنم
بانو مبارک است نزول دوباره ات
زینب تو کیستی که به دیوان شاعران
پیدا نمیشود مثل و استعاره ات
خاتون کنیزهای شما برگزیده اند
شد همسر خلیل خداوند ساره ات
حق میدهم اگر که بیفتد کلاه عرش
با زُل زدن به شان رفیع مناره ات
دریای بیکران به خدا چشم آفتاب
یک بار هم ندیده به خوابش کناره ات
دین خطبهای برای بقا خواست، باز نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره ات
#میلاد_حسنی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد
امشب خدا تجلّی خود را نشان دهد
با خطّ نور، بر همه خطّ امان دهد
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
باید دوباره خلقت پیغمبری چنین
آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین
بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین
کز دامنش ظهور کند دختری چنین
او جلوه ی خدیجه به چشم پیمبر است
زین اب است و ام ابیهای حیدر است
صبر است سربلند که این مادر من است
قرآن دهد شعار که احیاگر من است
بالد به خویش فاطمه کاین دختر من است
نازد به او حسین که این خواهر من است
با خون نوشته اند شهیدان مکتبی
زینب حسینی است و حسین است زینبی
یک مصطفی کرامت و یک فاطمه جلال
یک مرتضی ولایت و یک مجتبی کمال
یک کربلا مجاهده یک پنج تن جمال
بر صبر او درود خدا و رسول و آل
تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمه ی بی معلمه
ام الکتاب صبر و رضا کیست؟! زینب است
فصل الخطاب کرب و بلا کیست؟! زینب است
فریاد خون خون خدا کیست؟! زینب است
آیینه ی حسین نما کیست؟! زینب است
آمد گلی که خون خدا پایبست اوست
گلبوسه های دست خدا روی دست اوست
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانه ی محمد و ریحانِ فاطمه است
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
بسیار زن که صابر و نستوه بوده است
کی مثل او رایت جمیلا سروده است
آیات نور معنی سیمای زینب است
چشم حسین محو تماشای زینب است
إعجاز وحی نطق دل آرای زینب است
تفسیر فتح خطبه ی غرای زینب است
وقت سکوت هم نفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت دمش ذوالفقار بود
وقتی گشوده شد لب اسلام پرورش
وقتی خطابه خواند همانند مادرش
وقتی که گفت از پدر و از برادرش
کوفه دوباره دید علی را به منبرش
فخریه کرد فاطمه این جا به زینبش
نهج البلاغه بود که می ریخت از لبش...
بدر منیر و شمس ضحای علی تویی
بعد از بتول عقده گشای علی تویی
آیینه ی تمام نمای علی تویی
یادآور صدای رسای علی تویی
با خطبه ی تو پرده ی ظلمت دریده شد
از حنجرت صدای محمد شنیده شد
بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین
بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین
بر ذوالفقار نطق تو از حیدر آفرین
بر خطبه ی دمشق تو از مادر آفرین
زهراست کوثر نبی و کوثرش تویی
شهر شهادت است حسین و درش تویی
تو کیستی فروغ چراغ هدایتی
تو لنگر سفینه ی نوح ولایتی
مکتب نرفته بحر عمیق روایتی
تو در مقام صبر و رضا فوق آیتی
تنها نه صدر سوره یمریم به شأن توست
در صبر هرچه آیه ی محکم به شأن توست....
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
خدای من! صدف بحر نور، گوهر زاد
ادب کنید که دخت رسول، دختر زاد
چه دختری که ز مردان دهر، بهتر زاد
برای حیدر کرار، باز، حیدر زاد
به جلوه ی حسنینش خجسته خواهر زاد
یقین کنید که امالحسین دیگر زاد
سلام باد بر این خواهر و به خواهریاش
خدای داده مقام حسینپروریاش
محمدند و علی هر دو محو دیدارش
نشان بوسه ی زهرا به ماه رخسارش
هزار مریم و هاجر شده گرفتارش
شرف گرفته شرافت به ظل دیوارش
عفـاف و عصمت و ایثار، جنس بازارش
فقط به روی حسین است و چشم بیدارش
برات عفو خدا ریخته است در قدمش
یقین کنید بود قلب فاطمه حرمش
چه دختری که جلال پیامبـر دارد
ز خردسالی خود صولت پدر دارد
فرشتهایست ولی صورت بشر دارد
نه! بلکه طینتی از حور، خوبتر دارد
به سیدالشهدا الفتی دگر دارد
از آن جمال، محال است چشم بردارد
فقط نه محو جمالش نبی شده امشب
حسینِ فاطمه هم زینبی شده امشب
حجاب فاطمه از چادرش نمودار است
ز کودکی به علی مثل مادرش یار است
مقام امابیهاییاش سزاوار است
چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است
حسین از وی و وی از حسین، سرشار است
نماز نافلهاش را خدا خریدار است
زهی نماز شب آن حقیقت زهرا
که سیدالشهدا گفت التماس دعا
جمال اوست به چشم علی تماشایی
خطابههاش همه حیدری و زهرایی
نکرده شوی بود مادر شکیبایی
گرفته سایهاش از آفتاب زیبایی
نهاده چهر به خاک درش توانایی
نخوانده درس، معلم بود به دانایی
ز خردسالی پرواز کرده تا حیدر
به ذوالفقار زبانش نوشته یا حیدر
در آسمان علی اختری چنین باید
ز کوثر نبوی کوثری چنین باید
کنار خون خدا خواهری چنین باید
به حلم و صبر و رضا مادری چنین باید
به بانوان جهان رهبری چنین باید
به حق که فاطمه، دختری چنین باید
نه صبر رفت ز دستش؛ به صبر فرمان داد
کنار مقتل خون بر امام خود جان داد
تو کیستی که علیگونه رهبری کردی؟
به صبـر و همت و ایثار، مادری کردی
سلام بر تو که خون را پیمبری کردی
تو با خطابهات اعجاز حیدری کردی
تو با امام شهیدان برابـری کردی
تو مثـل فاطمه اسلامپروری کردی
حسین، فلک نجات است و ناخداش تویی
علی زبان خدا باشد و صداش تویی
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
امشب مدینه شهر طلوع سپیده است
از نور کوکبی که سحرگه دمیده است
خورشید آرزوی دمیدن به شب کند
چندانکه وصف این مه زیبا شنیده است
تبریک یا علی! که به دامان فاطمه
دردانهای چو زینبِ تو آرمیده است
چون سینه ی بتول، بهشت محمّد است
این غنچه از بهشت محمّد دمیده است
گفتا رسول، نور دو چشمم بود حسین
زینب به نور دیده ی او نور دیده است
این زینب است دختر دُردانه ی علی
نامش ز آستانه ی عزّت رسیده است
کلک قضا به دامن کوثر که فاطمه است
از قدّ او شمایل طوبی کشیده است
او را رسانده است به حدّ کمال عشق
شیری که او ز سینه ی عصمت مکیده است
هیچ آفریده نیست چو هم، غیر او که هست
زهرای دوّمی که خدا آفریده است
او مکتبی نداشت به جز دامن علی
او جز زبانِ وحی، معلّم ندیده است
شیواترین قصیده ی عشق و رشادت است
اسرار کربلا همه در این قصیده است
یک امتیاز او که کسی را نشد نصیب
تقدیم بوسهها به گلوی بریده است
این است آن حیای مجسّم که نطق او
کار یزید را به فضاحت کشیده است
پروانه ی قبولیِ قربانیانِ عشق
او میدهد، که فاطمهاش آفریده است
پیغمبران به همّت او غبطه میخورند
وقتی به دستش آن تن در خون تپیده است
ای دختری که مادر صدها فضیلتی
روی تو ماهِ برجِ صفات حمیده است
ای خواهری که هرکه تو را دید با حسین
گفتا خدا دوباره حسین آفریده است
در رتبه، دختری چو تو مادر نزاده است
در مهر، مادری چو تو عالم ندیده است
صبر تو را و نُطق تو را جز ز مرتضی
نه دیده دیدهای و نه گوشی شنیده است
بر آستانهات، عظمت میبرد سجود
این جا قدِ بلند شهامت خمیده است
ارکان کعبه در حرمت بوسه میزنند
بر چار رکن آن که جهاد و عقیده است
منّت خدای را که در این لیله ی سعید
ما را محبت تو به این جا کشیده است
ما را که هیچ مایه نداریم غیر آه
شمع شب ولادت تو اشک دیده است
عیدی ببخش تذکره ی کربلا به ما
ای دختر علی که عطایت عدیده است
گر مورد قبول تو افتد به درگهت
اهدائی «مؤید» ما این قصیده است
#استاد_سید_رضا_مؤید
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
شب تولد زینب بلند شو مادر
بیا به خاطرم امشب بلند شو مادر
شب تولد زینب دعای مرگ نکن
بیا و خانه مهیا برای مرگ نکن
شب تولد زینب پس از دو ماه بخند
ببین که خانه مان نیست رو به راه بخند
شب تولدِ من را بهانه کن مادر
بیا و موی مرا باز شانه کن مادر
شب تولد زینب به من کفن دادی
به جای هدیه به من کهنه پیرهن دادی
#محسن_عرب_خالقی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت
به خاکبوسی راهت فرشته عادت داشت
سلام بر تو که ماه جمادی الاول
ز جلوه ی تو به رخ، هاله ی مسرّت داشت
سلام بر تو که امّالمصائبت خوانند
چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت
سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز
به پاس پیرویات از حجاب زینت داشت
تو از همان شجر پاک عصمت آمدهای
که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت
تو دستپرور آن مادر گرانقدری
که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت
تو سر بر آینه ی سینهای گذاشتهای
که بوسهگاه نبی بود و عطر جنّت داشت
تو زیر سایه ی آن گلبُنی بزرگ شدی
که هرچه داشت شکوفایی از نبوت داشت
ندیده دیده ی تاریخ چون تو بانویی
که حق به گردن آزادی و عدالت داشت
چه بانویی که پس از دختر رسول الله
به هر زنی که تصوّر کنی شرافت داشت
چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم
مقام و منزلتی همتراز عصمت داشت
چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا
چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت
چه بانویی که به حدّ کمال در همه حال
اراده داشت، وفا داشت، عزم و همّت داشت
چه بانویی که همه عمر در نیایش شب
هزار بار ز خود تا خدای، هجرت داشت
چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا
گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت
چه بانویی که به خورشیدِ خون گرفته ی عشق
به قدر وسعتِ هفت آسمان محبّت داشت
دل تو بود پر از التهابِ شوق حسین
که لحظهلحظه ی عمرت از این حکایت داشت
حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد
هر آن چه عاطفه و التفات و رأفت داشت
نبود حاجت بوسیدنِ گلوی حسین
حسین با تو هزاران هزار حجّت داشت
حسین از تو جدایی نداشت در هر حال
مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت
چراغ آخرتش باد شاعری که سرود
سه بیت ناب که دنیایی از طراوت داشت:
«نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت»
ستاره ی سحر تو که روی خاک افتاد
هزار و نهصد و پنجاه و یک جراحت داشت
من و مکارم اخلاق زینبی؟ هیهات!
کجا برابر خورشید ذرّه جرأت داشت
تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل
به دوش خسته ی خود کوهی از رسالت داشت
تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم
ستمگر از سخنت جا به خاک ذلّت داشت
تو خطبه خواندی و در چهرهات تجّسم یافت
علی که در سخنش آیت فصاحت داشت
پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند
صدای روحنوازت که رنگ محنت داشت
هلال یک شبهات جلوه کرد از سر نی
که با تو سوخته دل اشتیاق صحبت داشت
پس از زیارتِ خونِ سرِ تو از محمل
شفق طلوع نمیکرد اگر مروّت داشت
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده_شفق
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati
ز دامان مام درخشان زینب
عیان شد مه روی رخشان زینب
مه و مهر زهرا و حیدر قرین شد
وز آن شد عیان نجم تابان زینب
بنازم بدین نجم آن مهر و این مه
که شد مهر و مه مات و حیران زینب
مهین بانوی بانوان آن که مریم
چو فضّه بود از کنیزان زینب
به پنجم ز ماه جمادیِّ اوّل
بُوَد عید میلاد ذیشأن زینب
پیمبر به مسجد درون با علی بُد
که شد فضّه تبریک گویان زینب
روان شد نبی با علی سوی خانه
که بیند رخِ پرتو افشان زینب
گرفتش به بر تا زند بوسه از جان
به لعل و عقیقِ بدخشان زینب
ولی هیچ از گریه ساکت نگشتی
دو چشم گهرریز گریان زینب
نهادی به دامان بابش که شاید
شود کم سرشک چو باران زینب
نگردید آرام و بنهاد او را
به ذیل حسن بحر احسان زینب
ولی در بر مجتبی هم نگشتی
کم از ناله و آه و افغان زینب
که ناگه بیامد حسین آن که بودی
ز روز ازل مونس جان زینب
چو چشمش به چشم حسین اوفتادی
شد آرام آن قلب سوزان زینب
بخندید بر روی سلطان عطشان
که ای یار همعهد و پیمان زینب
تو را همسفر در ره کربلایم
از امروز تا روز پایان زینب
سر من به دامانت امروز و فردا
سر تو بُوَد زیب دامان زینب
من آن روز رگهای حلقت ببوسم
گر امروز بوسی تو چشمان زینب
مَنَت میهمان در مدینه ولی تو
به ویرانه ی شام، مهمان زینب
خدایا به خون گلوی شه دین
الهی به موی پریشان زینب
گذر از گناهان «خوشدل» که باشد
چو این انجمن از غلامان زینب
#خوشدل_تهرانی
#ولادت_حضرت_زینب_س
@nohe_sonnati