🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و هشتم
دقایقی میشد که زیر عدس پلو را خاموش کرده و به انتظار آمدن مجید، روی میز غذاخوری گوشه هال، سفره کوچکی انداخته بودم.
🏻آشپزی و کار کردن در خانه غریبه هم برایم عذابی شده بود که باید مدام مواظب بودم جایی کثیف نشود و ظرفی نشکند. چه احساس بدی بود که در یک خانه غریبه، تنها نشسته بودم، نه کسی بود که همصحبتم باشد نه میتوانستم به چیزی دست بزنم.
🏻وسط اتاق پذیرایی روی فرش کِرِم رنگ صاحبخانه نشسته بودم و با نگاه لبریز حسرتم، اسباب زیبا و گرانقدر بانوی این خانه را تماشا میکردم.
👁 هر بار که چشمانم دور خانه زیبایش چرخ میزد، بیاختیار تصویر خانه نوعروسانه خودم پیش چشمانم زنده میشد و چقدر دلم میسوخت که نیمی از جهیزیه زیبایم زیر چکمههای خشم پدر متلاشی شد و بقیهاش به چنگال نوریه افتاده بود و باز بیش از همه دلم برای اتاق خواب حوریه و سرویس نوزادیاش میسوخت.
🌃 چه شبهایی که با مجید در بازارهای شهر گشتیم و با چه ذوق و شوقی اتاقش را با هم میچیدیم و من با چه سلیقهای عروسکهایش را روی کمد کوچکش مینشاندم و چه راحت همه را از دست دادیم، ولی همین که تنش سالم بود و هر از گاهی همچون پروانهای کوچک در بدنم پَر میزد، به همه دنیا میارزید.
🏻 مجید میگفت همکارش با همسر و دو پسرش در این خانه زندگی میکند و برای ایام نوروز به هوای دیدار اقوام به تهران رفته و تا چهارم فروردین که بر میگشتند، باید برای اجاره خانه دیگری فکری میکردیم.
🏭 مجید هر شب بعد از اینکه از پالایشگاه باز میگشت، تازه به سراغ آژانسهای املاک میرفت و تا آخر شب دور شهر میچرخید، بلکه جای مناسبی پیدا کند و من باید در این فضای پُر از غریبگی، روزم را شب میکردم و آخر شب وقتی مجید خسته به خانه میآمد، دیگر جانم از تنهایی و دلتنگی به لبم رسیده بود.
💥 به خصوص امشب که سر و صدای مراسم چهارشنبه آخر سال هم اعصابم را حسابی به هم ریخته بود و با هر ترقهای که در کوچه و خیابان به زمین میخورد، همه وجودم در هم میشکست.
🌃 هم نگران مجید بودم که در چنین شب پُر خطری در خیابانهای بندر به دنبال خانه میگردد، هم دلواپس حوریه بودم که میدانستم با هر صدایی، قلب کوچکش چقدر به لرزه میافتد.
📱از این همه نشستن کمرم درد گرفت و به امید آرام گرفتن دردش، همانجا روی زمین دراز کشیدم که نگاهم به گوشی دست دومی که عبدالله برایم آورده بود، افتاد و از اینکه سه روز از آمدنم گذشته و کسی جز عبدالله خبری از من و مجید نگرفته بود، دلم گرفت.
⭕ ابراهیم و محمد که ظاهراً از ترس پدر، دور تنها خواهرشان را خط کشیده بودند و لعیا و عطیه هم لابد چارهای جز اطاعت از همسرانشان نداشتند.
📱دست دراز کردم و گوشی را برداشتم تا با عبدالله تماس بگیرم که از اینهمه تنهایی سخت به ستوه آمده بودم، ولی ظاهراً قسمت نبود از این پیله تنهایی خارج شوم که عبدالله هم پاسخ تماسم را نداد.
💔 شاید او هم به جمع بقیه پیوسته بود و چقدر از این خیال دلم شکست که گوشی را روی زمین رها کردم و باز در خودم فرو رفتم.
🏻حالا بعد از این همه فشار روحی و ضعف جسمانی، دوباره شبیه روزهای نخست بارداریام، حسابی زودرنج و کم حوصله شده بودم و شاید از این همه بیمِهری خانوادهام، به تنگ آمده و دیگر نمیتوانستم کوچکترین غم و رنجی را تحمل کنم.
👌اگر این روزها مادرم زنده بود، هرگز اجازه نمیداد دختر یکی یک دانهاش اینچنین آواره خانههای مردم شود و اگر هم حریف خودسریهای پدر نمیشد و باز هم من از خانه طرد میشدم، لااقل در این وضعیت تنهایم نمیگذاشت.
🖼 حالا من در کنار همه اسبابی که از آوردنشان محروم شده بودم، قاب عکس مادرم را هم در خانه جا گذاشته و روی این موبایل هم عکسی از چهره زیبایش نداشتم که حداقل در وقت دلتنگی با تصویر چشمان مهربانش دردِ دل کنم.
🏻خسته از اینهمه تنهایی و بیکسی، چشمانم را بستم، بلکه خوابم ببرد که صدای باز شدن در خانه، امید آمدن مجید را در دلم زنده کرد.
🚪تا خواستم از جا بلند شود، قدم به اتاق گذاشت و بلافاصله کنارم روی زمین نشست.
🏻🏻همانطور که پشت کمرم را گرفته بود تا کمکم کند بنشینم، به شوخی اخم کرد و با مهربانی پرسید:
⁉ چرا رو زمین خوابیدی الهه جان؟
🛋 تکیهام را به پایه مخملی مبل پشت سرم دادم و با لحنی لبریز ناز، گله کردم:
🏻دیگه خسته شدم! حوصلهام سر رفت! از صبح تنهایی تو این خونه دِق کردم! نه کسی رو دارم بهش زنگ بزنم، نه کسی بهم زنگ میزنه!
🏻صورتش از خستگی پژمرده شده و چشمانش گود افتاده بود و باز به روی خودش نمیآورد که به رویم خندید و گفت:
✋ببخشید الهه جان! شرمنده اینهمه تنهات گذاشتم!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🎊 #شادمانه 😁
💣 #طنز_جبهه
🌴 چیزی به #عید_غدیر نمانده بود. همه بچه های گردان در تکاپوی آماده کردن محل و دعوت از روحانی و کنجکاوی برای مستحبات این روز و شیرینی و... بودند.
👳🏻 از قضا روحانی شوخ طبعی هم آمد و...
🕌 تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و براشون صیغه برادری می خوند و میرفتن.
🌌شب بعد از نماز مغرب بالای منبر رفت و گفت:
👳🏻 شنیده بودم شما رزمندگان انسان های باحالی هستید و...
🎙بعد تن صدایش را تندتر کرد و گفت:
👬بابا از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😐😂 ...
😂 و شلیک خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت و یادگاری از آن روز برایمان ماند.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🕖 💠📚💠 #حڪمٺ_مطہر
⚠ امامت محرکی به سوی عمل نه دستاویزی برای تنبلی
🌷 #استاد_مطهری (ره):
🔅در مسئله ولایت و امامت، طرز فکر ما به صورت عجیب و معکوس درآمده است!
⁉آیا این عجیب نیست که ما مقتدایانی مثل اهل بیت پیغمبر داشته باشیم آنگاه به جای اینکه وجود این پیشوایان محرّک و مشوّق ما باشد به عمل، وسیله تخدیر ما و تنبلی ما و گریز ما از عمل شده است؟! تشیع و دوستی اهل بیت پیغمبر را وسیله قرار دادیم برای اینکه از زیر بار اسلام بیرون بیاییم!
🔅امامت و ولایت این حقیقت عالی، وسیله تنبلی شده، وسیله هیچ کار نکردن با انتظار اینکه همه کارها را مولی کرده، در قیامت هم مولی میکند!
📘 استاد شهید مطهری، ده گفتار، ص ۱۵۵ (با تلخیص)
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#غـدیـرنـامـہ
🌴 ثواب عظیم روزه « #عید_غدیر» را از دست ندهیم!
👳🏻 حسن بن راشد مى گويد:
به امام صادق عليه السلام عرض كردم: فداى تو گردم، آيا مسلمان عيدى غير از دو عيد (فطر و قربان ) دارند؟
🌹فرمود: بله اى حسن! كه بزرگتر و شريفتر از آن دو است!
👳🏻 عرض كردم اين عید در چه روزى است؟
🌹فرمودند: روز برگزيده شدن اميرالمؤمنين عليه السلام براى پيشوايى مردم.
👳🏻 عرض كردم قربانت گردم، در چه روزى براى پيشوايى مردم برانگيخته شدند؟
🌹فرمودند: همانا روزها مى چرخند و آن روز، روز ۱۸ ذى الحجه است.
👳🏻 عرض كردم: فدايت گردم! چه كارى خوب است در آن انجام دهيم؟
🌹فرمودند: اى حسن! در آن روز، روزه بگير و بر محمد و اهل بيت او زياد صلوات بفرست و از كسانى كه به آنها ستم كردند و حق آنها را انكار كردند، بسوى خداوند بيزارى بجوى، زيرا همانا همه پيامبران به اوصياى خود دستور مى دادند روزى را كه در آن وصى معين شده است، عيد بگيرند.
👳🏻 عرض كردم: اگر كسى از ما آن را روزه بگيرد، چه ثوابى خواهد داشت؟
🌹فرمودند: (ثواب) روزه شصت ماه؛ روزه روز بيست و هفتم رجب را نيز ترك نكن، زيرا همانا اين روز همان روزى است كه حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) به پيامبرى برگزيده شده و ثواب اين روز براى شما مانند ثواب شصت ماه روزه است.
📔 ترجمه ثواب الاعمال، ص ۲۰۷.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#داستان_کوتاه
#غـدیـرنـامـہ
#سیـره_اهـل_بیـٺ
💚 گر چه سخنور به سخن غالب است
🌹✨ گوش بدار این سخنم جالب است
🌹✨ رمز ورود تو به باغ بهشت
💚 حب علی ابن ابیطالب است
🌐 @partoweshraq
#شعر
#غـدیـرنـامـہ
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
🌹 نقل فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام)
🎙حجت الاسلام #پیشنمازی
🌴 #غـدیـرنـامـہ
🌐 @partoweshraq
4_721038705925555277.mp3
2.87M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
🌹 نقل فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام)
🎙حجت الاسلام #پیشنمازی
🌴 #غـدیـرنـامـہ
🌐 @partoweshraq
🌹 #سواد_زندگی
👌🏻لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ:
☀ از گرما می نالیم...
❄ از سرما فرار می کنیم...
👥👥 در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم.
🌅 تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس!
⏳ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ می دﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ... ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ... ﮐﺎﺭ...
🚘 ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
⏱ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ می خواﺳﺘﯿﻢ بگذرند...!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
🎙اعتراف مفتی اهل تسنن #شیخ_طارق_یوسف_المصری بر غدیر و حقانیت امیرالمومنین (ع)
🌐 @partoweshraq
#غـدیـرنـامـہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
🎤 یه سؤال رو بالاشهر و پایینشهر تهران پرسیدیم:
❓همین الان چی بشه حالت خوب میشه؟!
🔻 پایین: یارانهمو وصل کنن!
🔺 بالا: یه سفر به کشورهای لاکچری!!
🌐 @partoweshraq
💀 اعتراف جمجمه انوشیروان به حقانیت مولا علی (علیه السلام)
📔 مرحوم آیت الله سید احمد مستنبط (طاب ثراه) در کتاب شریف القطره به نقل از ابن شاذان (رحمت الله علیه) سخن گفتن جمجمه انوشیروان را که امیرالمؤمنین (علیه السلام) او را به سخن واداشت نقل کرده است که گفت:
💀 تو امیر و فرمانروای مؤمنان، و سرور اوصیاء و پیشوای پرهیزکاران هستی؛ و کلامش را ادامه داد تا آنکه گفت:
💀 تأسّف می خورم بر آن تختها و مقاماتی که به خاطر ایمان نیاوردنم به تو از دست من رفت، از بهشت برین محروم شدم و بی نصیب ماندم، ولی خداوند با آنکه کافر بودم مرا به خاطر عدالتم و انصافی که در بین ملّت داشتم از عذاب آتش رهائی بخشید، من در آتشم ولی آتش مرا عذاب نمی دهد و نمی سوزاند.
💀 چه قدر جای حسرت و ندامت است! اگر ایمان آورده بودم با تو همنشین بودم.
👥 مردم از شنیدن آن کلمات گریه کردند و پریشان خاطر شدند، و در حقیقتِ ذات امیرالمؤمنین (علیه السلام) اختلاف کردند.
👥👥 عدّه ای که اهل اخلاص بودند گفتند:
👈🏻 او بنده خدا و ولیّ او و جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.
📚 منبع: القطره، ج ۱، ح ۴۳/۱۳۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#غـدیـرنـامـہ
#کرامات
#روایت
#پندها
#داستان_کوتاه
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
☀ فضایل عجیب روز غدیر
❓سئوال: چرا شاد بودن به شادی اهلبیت(ع) ثواب بیشتری دارد تا غمگین شدن به مظلومیت اهلبیت(ع)؟
1⃣ خداوند در روز عید غدیر دو برابر شب قدر، دو برابر شب عید فطر، دو برابر ماه مبارک رمضان، از آتش جهنم نجات میدهد.
2⃣ هر کاری ثوابی در روز غدیر، ثواب هشتاد ماه عبادت دارد!
3⃣ طعام به مؤمنین در روز غدیر، مانند اطعام همۀ انبیاء و صدیقین است!
4⃣ ثواب دویست هزار برابری صدقه در راه خدا!
5⃣ امام رضا(ع) هر کسی را که در روز غدیر به خانۀشان میآمد برای شام، نگه میداشت و وقتی میخواست برود، به او هدایای متنوعی از انگشتر تا پارچه تا هدایای مختلف میداد.
⁉ دیگر چه طور باید به ما بگویند که «مهم است»؟!
🌴غربت غدیر:
🎉 اساساً شاد بودن به شادی اهلبیت(ع) ثواب بیشتری هست تا غمگین شدن به مظلومیت اهلبیت(ع)؛ چون رنج اهلبیت(ع) دیده میشود و اگر کسی عقلش به دیدهاش باشد مظلومیت اهلبیت(ع) را لمس میکند، متأثر میشود و تأثر خودش را نشان میدهد اما نمیتواند فرح و سرور جایگاهی مثل عید غدیر را ببیند. شاد شدن به شادی اهلبیت(ع) دشوارتر است تا غمگین شدن در عزای اهلبیت(ع).
📚 در روایت میفرماید:
☀ مؤمنین در عید غدیر مورد عفو و بخشش و مغفرت و رحمت قرار میگیرند، بیش از ماه مبارک رمضان و شب عید فطر - شب عید فطری که هر کسی در ماه رمضان بخشیده نشده باشد در شب عید فطر بخشیده میشود - و بیش از تمام طول سال.
⚜ فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِ؛
📚 تهذیب الاحکام/۶/۲۴.
⚜ میفرماید: کسی که عید غدیر را گرامی بدارد تا وقتی گناه کبیرهای انجام نداده اگر از دنیا برود «مات شهیدا!»
🔅فَمَنْ تَزَیَّنَ لِیَوْمِ الْغَدِیرِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ عَمِلَهَا صَغِیرَةً أَوْ کَبِیرَةً وَ بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَائِکَةً یَکْتُبُونَ لَهُ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعُونَ لَهُ الدَّرَجَاتِ إِلَى قَابِلِ مِثْلِ ذَلِکَ الْیَوْمِ فَإِنْ مَات مَاتَ شَهِیداً وَ إِنْ عَاشَ عَاشَ سَعِیدا؛
📚 اقبالالاعمال، ۱/ ۴۵۴.
🔅در عید غدیر شما هر کاری از ثواب انجام میدهید، ثواب هشتاد ماه عبادت را به شما میدهند! در روز عید غدیر هر بِرّی، هر قدمی برای برادران دینی برداشته شود «لا تُعدّ و لا تُحصی» است.
⚜ امام صادق(ع) در روایتی میفرماید:
🔅اطعام به مؤمنین مانند اطعام همۀ انبیاء و صدیقین است!
🔅وَ مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ جَمِیعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِین.
📚 اقبالالاعمال، ۱/ ۴۶۵.
⚜ امام رضا(ع) سنت شان این بود که عید غدیر هر کسی به خانۀ ایشان میآمد او را برای شام، نگه میداشت و وقتی میخواست برود، به او هدایای متنوعی - از انگشتر تا پارچه تا هدایای مختلف - میداد تا برای بچههایش ببرد.
⚜ امام صادق(ع) میفرماید:
🔅غدیر در آسمانها شناخته شدهتر و مشهورتر از زمین است.
🔅قَالَ إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ فِی السَّمَاءِ أَشْهَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ.
📚 تهذیب الاحکام، ۶/ ۲۵.
🎉 و آنجا جشن ویژه می گیرند.
🔅هر یک درهمی که شما در راه خدا صدقه بدهی، انفاق کنی یا صله بدهی - در روزهای عادی - ده برابر حساب میشود، اما روز عید غدیر اگر این کار را انجام دهی، دویست هزار برابر برایتان حساب میشود!
🔅 فَالدِّرْهَمُ فِیهِ بِمِائَتَیْ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل.
📚 اقبالالاعمال، ۱/ ۴۶۳.
❓در روز عید غدیر خدا چه کار میکند؟
🔅«فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَةً» .
🔅خدا گناه شصت سال را میبخشد.
🔅«وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَةِ الْفِطْرِ».
📚 تهذیبالاحکام، ۶/ ۲۴.
🔅و خدا در روز عید غدیر دو برابر شب قدر، دو برابر شب عید فطر، دو برابر ماه مبارک رمضان، از آتش جهنم نجات میدهد.
⚜ میفرماید: «وَ اللَّهِ لَوْ عَرَفَ النَّاسُ فَضْلَ هَذَا الْیَوْمِ بِحَقِیقَتِهِ لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ فِی کُلِّ یَوْمٍ عَشْرَ مَرَّات».
📚 تهذیبالاحکام، ۶/ ۲۴.
🔅اگر مردم فضل این روز را به حقیقتش درک کنند، ملائکه - نه فقط در روز عید غدیر بلکه - در طول سال هر روز ده مرتبه با آنها مصافحه میکنند! دیگر چهطور باید به ما بگویند که «مهم است»؟!
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
4⃣8⃣ #ضرب_المثل «کار خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه!!»
👥 دو گدا بودند یک بسیار چاپلوس و دیگری آرام و ساکت.
👤 گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و یا وزیرنش را می دید بسیار چاپلوسی می کرد و از سلطان محمود تعریف می کرد و هدیه می گرفت ولی اون یکی ساکت بود.
👤 اون گدای چاپلوس روزی به گدای ساکت گفت: چرا تو هم وقتی شاه رو می بینی چیزی نمیگی تا به تو هم پولی داده باشه؟!!
👌🏻گدای ساکت گفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟
👑 برای سلطان محمود این سئوال پیش اومده بود، که چرا یک گدا ساکته و هیچی نمی گه؟!
👥👤 وقتی از اطرافیان خود پرسید، به او گفتند که این گدا گفته کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه؟!!
👑 سلطان محمود ناراحت شد و گفت: حالا که اینطوری فکر می کنه فردا مرغی بریان شده که در شکمش الماسی باشد را به گدایی که چاپلوسی می کند بدهید تا بفهمد سلطان محمود خر کیه؟
🍗 صبح روز بعد همین کار را انجام دادند، غافل از اینکه وزیر بوقلمونی برای گدا برده و گدای متملق سیر است!!
🍗 پس وقتی که مرغ بریان شده را به او دادند او که سیر بود، مرغ را به گدای ساکت داد و گفت: امروز چند سکه درآمد داشتی و او گفت سه سکه!
👤گدای متملق گفت:
🍗 این مرغ رو به سه سکه به تو می فروشم و آن گدا قبول نکرد و آخر سر پس از چانه زنی مرغ بریان را بدون دادن حتی یک سکه صاحب شد!!
🍗 لقمه اول را که خورد چشمش به آن سنگ قیمتی افتاد و به رفیق خود گفت فکر می کنم از فردا دیگه همدیگر را نبینیم!!
👑 فردای آن روز سلطان محمود دید که باز گدای متملق اونجاست و گدایی می کنه از او پرسید چرا هنوز گدایی می کنی؟
👤 گفت: خوب باید خرج زن و بچه ام را درآورم!!
👑 سلطان محمود با تعجب پرسید: مگر ما دیروز برای شما تحفه ای نفرستادیم؟
👤 گدای متملق گفت: بله دست شما درد نکنه وزیر شما قبل از اینکه شما مرغ را بفرستید بوقلمونی آوردند و من خوردم چون من سیر بودم مرغ را به رفیقم دادم و دیگر خبری هم از رفیقم ندارم!!
👑 سلطان محمود عصبانی شد و گفت: دست و پایش را ببندید و به قصر بیاریدش!
🏰 در قصر به گدا گفت: بگو کار و باید خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه!!
👑 گدا این را نمی گفت و سلطان محمود می گفت: بزنیدش تا بگه!!
👑 سلطان خطاب به گدای چاپلوس می گفت: من می گم تو هم بگو...
👌🏻کار خوبه خدا درستش کنه سلطان محمود خر کیه؟
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
#طنز