eitaa logo
ساکنین پلاک "8"
145 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
6هزار ویدیو
100 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ چرا قرآن کفار و منافقین را مرده حساب می‌کند؟ 🔻 شما بادام را که پوست می‌کنید، یک پوست سبز دارد و بعد داخل آن، پوست چوبی دیگری است که دهن وا می‌کند و مغز از آن دیده می‌شود، مغز را هم که بیرون می‌آورید، روی آن یک پوست قهوه‌ای رنگ است. همه‌ی این‌ها که کنار زده شدند، تازه به مغز می‌رسید. 🔸 انسان هم مثل همان بادام است؛ پوست و قشری دارد و مغز و لُبّی. چشم و گوش و بینی و... انسان است و انسان، همان است که با آن فیزیک و شیمی و ریاضی و طب را می‌خواند و یاد می‌گیرد. اما آن چیزی که لُبّ و مغز انسان محسوب می‌شود همان است که با آن را می‌آموزد، می‌شود و می‌آورد. انسان با قشرش مهندس و طبیب و... شده، و با لُبّش متدین و می‌گردد. 🔺 این‌که قرآن و را مرده محسوب می‌دارد برای این است که لُبّشان را ازدست داده‌اند، کرم‌زده شده و سالم ندارند و فقط یک پوست‌اند: «کأنهم خشب مسندة» (منافقین، ۴) یعنی آن چیزی را که به‌وسیله‌ی آن می‌توانستند را از و خوب را از بد تمیز بدهند از کف داده‌اند و در واقع حیاتشان را از دست داده و مرده‌اند. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۳۳ و ۳۴ ==☆🌸☆== @pellake8
✳️ اکسیر صدق 🔻 آن که می‌خواهد راه به جایی ببرد، نخستین کاری که باید بکند این است که باید ، صمیمی و راست باشد. گو این‌که گاهی ظاهر کارش زننده است ولی در باطن صادق است. این خوب است. 🔸 در بسیاری از افرادی که به ظاهر به‌نظر می‌رسیدند، بهشتی می‌شوند. عده‌ای تعجب می‌کنند: چطور شد که این انسانی که ما آن‌ها را حساب می‌کردیم با خودمان نمی‌بینیم؟ «وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ» (ص، ۶۲) 🔹 شخصی اگر بود، عمل زشتش از صورت نمی‌گیرد. چون قلب راضی نیست، گناهش است یعنی از قلب نیست، از اعضا و جوارح است که تحت تأثیر وسواس قرار گرفته و انجام داده است. 🔸انسان باید صادق باشد و مردانگی داشته باشد. اگر گناه هم می‌کند، باز دست از صدق بر ندارد، بلکه بگوید: خدایا گناه کردم و فریب خوردم؛ مرا ببخش. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۴۱-۳۹ @pellake8
☀️درس اخلاق☀️ 🌸اکسیر صدق 🔻 آن که می‌خواهد راه به جایی ببرد، نخستین کاری که باید بکند این است که باید ، صمیمی و راست باشد. گو این‌که گاهی ظاهر کارش زننده است ولی در باطن صادق است. این خوب است. 🔸 در بسیاری از افرادی که به ظاهر به‌نظر می‌رسیدند، بهشتی می‌شوند. عده‌ای تعجب می‌کنند: چطور شد که این انسانی که ما آن‌ها را حساب می‌کردیم با خودمان نمی‌بینیم؟ «وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ» (ص، ۶۲) 🔹 شخصی اگر بود، عمل زشتش از صورت نمی‌گیرد. چون قلب راضی نیست، گناهش است یعنی از قلب نیست، از اعضا و جوارح است که تحت تأثیر وسواس قرار گرفته و انجام داده است. 🔸انسان باید صادق باشد و مردانگی داشته باشد. اگر گناه هم می‌کند، باز دست از صدق بر ندارد، بلکه بگوید: خدایا گناه کردم و فریب خوردم؛ مرا ببخش. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۴۱-۳۹ @pellake8
✳ محال است دل زنده باشد و انسان خلاف بکند 🔻 خودآگاهی می‌خواهد و خودآگاهی به «زنده بودن قلب و » برمی‌گردد. تا انسان دل و قلب را به مسلخ نبرد و از روی جسد آن عبور نکند و آن را نمیراند، هیچ‌وقت کاری را نمی‌کند و سخنی را نمی‌گوید. تمام چیزهایی از قبیل ، و ، و... که انسان‌ها مرتکبش می‌شوند از اینجا سرچشمه می‌گیرند. محال است دل زنده باشد و انسان خلاف بکند. زنده بودن دل همان و صدق و راستی همان. مردن دل همان و کذب و پلیدی همان. تا دل را نکشی راضی به کذب نگردی. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۲ و ۴۳ @pellake8
✳ جهل، بی‌نوری است نه بی‌سوادی! 🔻 در عرف قرآن به معنای ، بی‌معلوماتی و بی‌اطلاعی نیست. جهل به‌معنای تاریکی، و غلبه‌ی انسان بر انسان است. 🔸 در داستان علیه السلام در قرآن می‌خوانیم که آن حضرت عرض می‌کند: «رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه وان لا تصرف عنی کیدهن اصب الیهن و اکن من الجاهلین» (یوسف/۳۳) یعنی بار خدایا زندان محبوب‌تر است نزد من از آنچه این زنان مرا به آن می‌خوانند و اگر کیدشان را تو از من برنگردانی فریفته خواهم شد و آن‌وقت است که من در ردیف جاهلان قرار خواهم گرفت. 🔺 یوسف علیه السلام عالم بود و از جاهلان شدنش، معنایش این نیست که علمش تبدیل به جهل می‌شود و از باسوادی به بی‌سوادی تنزل می‌کند، بلکه جاهل در عرف قرآن یعنی کسی که نفسش بر عقلش حاکم شود و ظلمتش بر نورش غلبه یابد. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۴۹ @pellake8
وصل شدن به خدا چگونه است؟ مثالی می‌زنم. شبکۀ تولید برق، هفتاد هزار ولت است. توان چراغ‌های معمولی 220 ولت است که باید از چندین ترانس بگذرد تا به شبکۀ هفتاد هزار ولتی برسد. وقتی این برق تنزل کرد تا به 220 ولت رسید، آن موقع می‌توانی لامپ روشن کنی و می‌گویی این چراغ، وصل است. چون وصل است نور می‌دهد. این اتصال اگر از یک جایی قطع شد، چراغ هست اما روشن نمی‌شود و نور نمی‌دهد! «ولایت» مثل برق است. «نماز»، مثل چراغ است. خدا از ما نور می‌خواهد. شبکۀ ولایت در نماز که چراغ است، ایجاد نور می‌کند. شبکه ولایت در روزه که مثلا یخچال است، ایجاد خنکی می‌کند. شبکه ولایت در حج، ایجاد حرکت می‌کند. شبکه ولایت در زکات، ایجاد اقتصاد می‌کند. اما می‌گویی شبکه ولایت است که کار می‌کند. نماز، روزه، حج، جهاد و... ابزارند مثل ابزارهای الکتریکی! اما آن چیزی که ابزارهای الکتریکی را فایده دار می‌کند، شبکه برق است. در غدیر آمدند ترانس جدیدی نصب کردند و گفتند تاکنون از ترانس پیغمبر صلی الله مستقیماً برق می‌گرفتید؛ ماموریت ایشان پایان یافت. از این پس از طریق ترانس علی علیهالسلام، به ولایت الله وصل شوید. این کار را کردند که نماز، روح و معنا داشته باشد، حیات داشته باشد و محبت آفرین باشد. در سقیفه آمدند اصل نماز را قبول کردند، حج، روزه، جهاد و زکات را قبول کردند اما ولایت و شبکه اتصال را حذف کردند! نتیجه این قطع اتصال، عدم پذیرش و عدم کارایی حج و جهاد و نمازشان شد که مصیبت‌های فراوانی برای اسلام درست کرد و درست می‌کند! از روزی که شبکۀ ولایت قطع شد مصیبت وارد اسلام شد. نگاه کن عالم را؟ از روز هجده ذیحجه تا بیست و هشت صفر مجموعاً هفتاد روز می‌شود! در این هفتاد روز چه اتفاقی افتاد. ولایت قطع شد. بعد از رحلت و قطع ولایت تا به حال که هزار و اندی سال می‌گذرد چه اتفاقی افتاد؟ هفتاد روز سقوط، با هزار سال جبران نمی‌شود! شما تا حالا برای احیای ولایت سیصد هزار شهید داده اید. بیش از دو برابر آن جانباز داده اید. اینهمه شکنجه و مجاهدتهای فراوان، اینهمه کشته های شب و روز در عراق و سوریه و لبنان و پاکستان و افغانستان! اینهمه مجاهدت هم نتوانسته است آن هفتاد روز را جبران کند! @pellake8
✳️ انسان بی‌ایمان، انسان مرده است 🔻 انسان گاهی یک بی‌حسی در برخی از اعضا و جوارح مثل پا یا دست پیدا می‌کند. نگران نزد طبیب می‌رود و اظهار ناراحتی می‌کند. طبیب دستور می‌دهد: روی تخت‌خواب بخوابد و بعد با چیزی شبیه سوزن به آن قسمت‌های بدن می‌زند تا ببیند که چه واکنشی نشان می‌دهد. می‌پرسد چیزی احساس می‌کنی؟ می‌گوید: نه. طبیب متوجه می‌شود که در این قسمت از بدن احساس از بین رفته و چیزی را حس نمی‌کند. 🔸 وضعیت انسان نسبت به و هم همین‌طور است. وقتی می‌شود معنایش این است که احساس را از دست داده است. ایمان و در یک انسان یک حس است، یک است، و آن انسانی که این حس را ندارد، است. چنان که انسان کر فرقی بین صدای بلند و کوتاه و صدای زشت و زیبا نمی گذارد، انسان میان و ، و و و فرق نمی‌گذارد. در صورتی که اگر این زنده باشد و نمرده باشد، خود این حس، انسان را به ، ، و.... می‌خواند و کار او را اصلاح می‌کند. پس باید کوشید و این حس را زنده و بیدار نگه داشت. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۳ و ۴۴ @pellake8
🔳🔳🔳🔳🔳 🏴 ملاکِ ارزش، جهت است 🔻 در اسلام، ملاکِ ، مادیات نیست. مواد عالم نیستند که به چیزی اهمیت می‌دهند، بلکه آن است. اگر در جهت بود، ارزش پیدا می‌کند و اگر در جهت بود، بی‌ارزش می‌شود. در واقعه‌ی هفتادودو نفر کشته شدند اما اصرار ائمه علیهم السلام بر این‌که سنت عاشورا ترک نشود و بر آن اشک ریخته شود و این‌که فرموده‌اند آن را ذکر کنید و برای فرزندانتان بگویید به‌خاطر جهتی است که آن‌ها انتخاب کرده‌اند. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۲۰ @pellake8
✳ در عاشورا به امام حسین(ع) سر سوزنی ضرر نزدند! 🔻 و این است که انسان آن‌چه را که برایش آفریده شده، از دست بدهد. این ضرر است. اما اگر آن مطلب را حفظ کند، دیگر نمی‌توانند هیچ ضرری به او بزنند. اگر انسان خودش به خودش ضرر نزند، هیچ کس نمی‌تواند به او ضرر بزند. دیگران می‌توانند به کسی کنند ولی نمی‌توانند به او ضرر برسانند. در به علیه السلام سر سوزنی ضرر نزدند، بلکه به خودشان ضرر زدند. خودشان ورشکست شدند. سودهایی که حسین‌بن‌علی علیهماالسلام در عاشورا برده، چه کسی برده است؟ 👤 📚 از کتاب @pellake8
✳️ منتظر واقعی، خود امام زمان است! 🔻 (عج) ماست؛ نه اینکه ما منتظر آن حضرت باشیم؛ چون همیشه آدمِ منتظر آدمِ است. فرض کنید دو نفر می‌خواهند به مجلسی بروند. یکی قبراق و آماده و لباس‌پوشیده است اما دیگری دنبال کفش یا کلاه می‌گردد. حالا واقعاً کدامشان منتظر و آماده‌اند؟! 👤 📚 از کتاب اعتقادی-علمی | ج۱ 📖 ص ۵۸ @pellake8
✳ کابین کِشتی جهتِ آن را تعیین می‌کند! 🔻ما دلخوشیم به این‌که یک رکعت نمازمان ترک نمی‌شود اما از طریق واقع می‌گردد، نه از راه . «اللهُ وَلیُّ الّذینَ آمَنوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الی النُّور». این، اخراج الهی است. وقتی انسان از ظلمت تهی شد، سراسر نور می‌شود. 🔸 توجه کنیم که کابین کشتی، جهتِ آن را تعیین می‌کند، نه بقیه کشتی. مسافران در حرکت آن، دخیل نیستند. و مسافتی که انسان طی می‌کند، همچنان در کشتی است؛ چه ولایت ، یا ولایت . در واقع دو کشتی است: طاغوتی‌ها نخست مردم را در کشتی خود می‌نشانند، سپس از نور به سمت ظلمت می‌برند. «وَالَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» انبیا نیز مردم را می‌نشانند و بعد، از ظلمت به نور می‌برند. 🔺 اگر جهتِ حرکت کسی رو به باشد، است. ، به و نیست؛ «لاتنظروا الی طول رکوع الرَّجُل و سجوده، و لکن انظروا الی حُسن ولایته و صدق حدیثه». که برای حرکت از ظلمت به نور لازم است و با تفاوت دارد، با ولایت تحقق می‌یابد. 👤 📝 @pellake8
✳️ مؤمن دنیا و آخرتش هم‌جهت است 💠 قرآن می‌گوید: «یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا وفی الآخرة (ابراهیم، ۲۷) یعنی خداوند متعال مؤمنان را به در و تثبیت می‌کند. یعنی در یک کلام، آن‌ها در دنیا و آخرت ثابت و پابرجایند. جالب این است که می‌فرماید: در دنیا و آخرت. و این بدان معنی است که دنیا و آخرتشان و است و یکی با دیگری در تضاد نیستند و تناقض ندارند و آخرتشان ادامه‌ی همان دنیایشان است. 🔸 اگر در دنیا است، در حال مردن هم همان‌طور است. در و در حال ابتهال است، وقتی می‌میرد در هم در همان حال است، در هم در حال ذکر و مناجات است، در نیز و در حین و نیز، و در حین ورود به هم، وقتی آیات الهی را مشاهده می‌کند، قلبش مشغول مناجات و ذکر الهی است. در بهشت هم فرشتگان از هر دری بر آن‌ها وارد شده، سلام می‌دهند و به آن‌ها خوش‌آمد گفته، گوشزد می‌کنند که این را از و خود به‌دست آورده‌اید. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۶۱ و ۶۲ #⃣ @pellake8
✳️ مؤمن با شرایط همراه نیست، شرایط را همراهِ خود می‌کند 🔻 جاده‌های روستایی گاهی بالا می‌رود و گاهی پایین می‌آید اما در جاده‌ی مهندسی، مهندس یک راستا را در نظر می‌گیرد و هرجا به گودی رسید پل می‌بندد و یا آن‌قدر خاک می‌ریزد که هموار شود و وقتی به تپه رسید آن‌قدر خاک‌برداری می‌کند که مطابق میزانی بشود که در نظر گرفته است. 🔸 و وقتی پولدار شد، شرایطش عوض می‌شود و او هم رفتارش را عوض می‌کند، چون پولداریِ او به منزله‌ی زمینِ هموار و ناهموار است و روان او و غرایز او به منزله‌ی ماشینی است که در آن جاده در حرکت است و پولدار که شد یعنی ماشین به بالای تپه می‌رسد و از آن بالا نگاهی به زیر می‌اندازد و همه کس و همه چیز را از خود پایین‌تر می‌بیند اما وقتی بی‌پول شد و از موقعیت افتاد، مثل این است که از تپه پایین آمده و خود را در برابر کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده کوچک می‌بیند. 🔺 این‌طور نیست، او با شرایط همراه نیست بلکه شرایط را همراه خود می‌کند، کوه را می‌شکافد و از دل آن جاده‌ی مستقیمی برای خود تهیه می‌بیند. اگرچه همه کاره شود، پولدار شود، ریاست در اختیار او قرار گیرد و همه را در برابر خود خاضع ببیند، هیچ تأثیری در روحیه‌ی او نمی‌کند؛ زیرا او با هماهنگ است و هدفش رضای او است. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۶۴ تا ۶۶ @pellake8
✳️ بی‌نیازی گذرا، بی‌نیازی پایدار 🔻 علیه السلام می‌فرماید: «استغنائک عن الشئ خیر من استغنائک به» یعنی از چیزی باشی، بهتر است از اینکه به‌وسیله‌ی آن چیز بی‌نیاز شوی؛ زیرا وقتی روح از چیزی مستغنی شد (استغناء عن الشئ) بهتر است از این که روح به‌وسیله‌ی آن چیز مستغنی گردد. پولدار شدن، استغناء بالشئ است ولی نیاز به پول نداشتن و مستغنی از پول شدن، این استغناء عن الشئ است. 🔸 شدن، ملتفت الی الله شدن و متوکل علی الله بودن، و به خدا وابسته بودن و... غنای روحی و روانی به انسان می‌دهد، و همین است معنای ، یعنی استغنای از پول و ثروت. آن استغنایی که خدای تعالی استغنای طیّب می‌داند، این است که انسان از نظر روحی غنی شود. 🔹 برخی از صفات با نفس انسان پیدا می‌کنند؛ مانند همین غنا و وقتی اتحاد وجودی پیداکرد، این غنا، غنای ذات و روح انسان می‌شود. ولی وقتی به‌وسیله‌ی پول غنا حاصل شد، این غنا ذاتی او نیست. غنائی است گذرا که گاهی هست و گاهی نیست. 🔺 شما باید بیابید که غنی هستید و بی‌نیازید، البته نه با پول بلکه بدون آن. به فرمایش امام هادی (علیه السلام)، چون از پول بی‌نیازید، بی‌نیاز هستید، و این نعمتی است، و این شأن شماست. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۷۱ تا ۷۳ @pellake8
✳ همین افراط و تفریط‌هاست که انسان را بیچاره می‌کند! 🔻 راه درست، است و «صراط المستقیم»، که در سوره‌ی حمد هر روز و هر شب می‌خوانیم، و انحراف از آن، یا است و یا ؛ یعنی یا زیاده‌روی و تندروی است و یا کوتاه‌آمدن و کندروی. همین افراط و تفریط‌هاست که عده‌ای را بیچاره و بدبخت می‌کند، و جدا باید از آن پرهیز کرد. زیرا شیطان از همین طریق آنان را فریب می‌دهد. 🔸 کسی که می‌خواند، باید بداند در کنارش هم هست و این دو باید در حد تعادل در کنار یکدیگر باشند. بعضی‌ها به عبادت زیاد می‌پردازند و به درس اهمیت نمی‌دهند. روشن است که این، در آخر خط سقوط می‌کند زیرا عبادت، بی درس و علم و فهم چه سودی دارد؟ دیگری به درس می‌پردازد و می‌گوید ساعتش، ساعت است و باید درس خواند و در نتیجه از عبادت می‌زند. معلوم است که این هم در انتهای خط ساقط است؛ زیرا درس بدون عبادت و رازونیاز به چه درد می‌خورد؟ یکی هم می‌گیرد و می‌خوابد و همین‌طور بر خوابش می‌افزاید؛ درسی چه و عبادتی چه؟ این آقا آخرش به کجا خواهد رسید؟ شیطان دنبال همه‌ی این‌هاست، چون از حد بیرون هستند و به نزدیک. 👤 📚 از کتاب #⃣ @pellake8
✳ حیات انسان سراپا سِیر است 🔻 حد یقف ندارد و اصلا توقف در این‌جا معنی ندارد و انسان سراپا سیر است و گذر؛ گذر از مقامی به مقامی. ولی این انسان جهول بی‌مایه‌ی نزدیک‌بین، فکر می‌کند به همین صورت که درآمده، همین حد اوست و به جایی که لازم بوده برسد، رسیده است. اگر این حالت را از انسان بگیرند و کاری کنند که انسان به خود در حالی که هست اعتراف داشته باشد و به هر کجا که رسیده، بگوید: هنوز ناقصم و به جایی نرسیده‌ام، انسان هیچ‌گاه متوقف نخواهد شد و از سیر باز نخواهد ماند. 🔸 بسیاری از دانشمندان به‌نام، از جمله بوعلی‌سینا با آن معلومات، آخر عمر می‌گفتند: «معلومم شد که هیچ معلوم نشد». برای این‌گونه انسان‌ها توقف معنی ندارد، هر چه هست است و در هر حرکتی رشدی و در قدمی قربی و در هر قربی شوقی و در هر شوقی ذوقی و در هر ذوقی لذتی... 👤 📚 از کتاب #⃣ @pellake8
✳ چرا تکبر و خودپسندی از نظر دین ممنوع است؟ 🔻 جریان برق بر محور اختلاف سطحی است که در دو سر سیم وجود دارد؛ یک سر سیم در سطحی است که لحظه‌به‌لحظه نیاز به نیرو دارد و آن سر دیگر متصل به نیروگاه است و سرشار از نیرو و تا در آن سر نیاز و مصرف وجود داشته باشد و در این سر هم نیروی متراکم، این جریان ادامه خواهد یافت. 🔸 انسان هم در این سیر الی الله که دارد، هرچه آگاهی‌اش نسبت به آنچه هست و آنچه باید بشود بیشتر شود و هر چه اختلاف سطح را عمیق‌تر ببیند، هم سرعتش بیشتر می‌شود و هم سیرش ادامه‌ی بیشتری پیدا می‌کند و اصلا متوقف نمی‌گردد. اما اگر اختلاف سطح پایین آمد و انسان به جایی رسید که گمان کرد آنچه می‌خواستم بشوم شده‌ام، اینجاست که شدت جریان کم و یا به‌طور کلی قطع می‌شود؛ چون دیگر فاصله‌ای بین آنچه باید بشود و بین آنچه هست نمی‌بیند و این بدان معنی است که اختلاف سطح به صفر رسیده، درنتیجه حرکت و سیر نیز به صفر می‌رسد. 🔺 اینکه ، ، و... تا این اندازه از نظر و ممنوع و محکوم است و نکوهش شده، نه به‌خاطر این است که به خدا و یا دستگاه‌های خدایی صدمه‌ای وارد می‌سازد، بلکه به‌خاطر این است که این‌ها انسان را متوقف می‌کنند و راکد می‌سازند و روح حرکت در انسان کشته می‌شود و انسان گندیده و هلاک می‌شود، زیرا سکون و توقف یعنی نیستی و هلاکت و نابودی. 👤 📚 از کتاب #⃣ @pellake8
زیارت امام رضا علیه السلام که مشرف می شوید، اول می‌رسید به بست. ارزش بست زیاد است، چون ورودی حرم است. رجب ماه ورودی است. رجب بست است، شعبان صحن است، رمضان حرم است و شب قدر، ضریح است.😢 @pellake8
🌈تربیتی،اخلاقی🌈 ره: انسان وقتی‌که غضبناک و خشمگین است، بر خودش مسلط نیست. این زبان، بلندگوی دل است. میکروفونِ مسجد را دست دیوانه نمی‌دهند که هرچه خواست بگوید! انسان در حال غضب و شهوت، دیوانه می‌شود. بهتر است در آن حالت، صحبت نکند. @pellake8
بر خوبی های خود بیفزا.... ⭐️ خانمی ... یک مقاله داشت قبل از پیروزی انقلاب. جریان مقاله این‌طور بوده که خانم‌ها آمده بودند برای راهپیمایی و شعار می‌دادند. یک خانمی سرش برهنه بود، در دوره مبارزات بود هنوز پیروزی نشده بود. این خانم سربرهنه شعارهای این‌ها را که می‌دید احساس می‌کرد حرف دل اوست و می‌خواست بیاید داخلشان. ⭐️ بعد که می‌دید این‌ها همه پوشیده هستند و خودش پوشیده نیست، برمی‌گشت؛ دوبار، سه بار آمد و رفت. دید خانمی از وسط خانم‌ها یک روسری درآورد داد به این خانم و گفت: «خانم این را بگیر و بر خوبی‌های خود بیفزا». ⭐️ من همین را بردم در مدرسه حقانی گفتم نگاه کن، روش انبیاء این است. می‌گوید روسری را کرد سرش آمد داخل جمع. این جمله «بر خوبی‌های خودت بیفزا» یعنی شما خوبی‌ها را برای طرف مقابلت محرز کنی و بگویی، بعد هم بگویی اضافه‌اش کن. 📚 زنان قالب‌شکن @pellake8
🖊 ره: یک کسی ده سال در خانه ای در تهران زندگی می کرد. به او می گویم طبقۀ بالای شما چه کسی است⁉️می گوید: ما اطلاعی نداریم می پرسم: جوان هستند یا پیر⁉️ می گوید: به آن ها نگاه نمی‌کنیم! می پرسم: خب یک دفعه اتفاق نیفتاده که احوال اینها را بپرسی⁉️ اینها زنده اند⁉️ مرده اند⁉️ می گوید: این جا است! رسم نیست که آدمها در زندگی خصوصی دیگران دخالت بکنند یا از دیگری بپرسند تو چه کسی هستی⁉️ باید وقتی می آیی سرت را بگیری پایین و بروی!🤔 👈پس حق همسایگی چه طور می شود⁉️حالا پرسیدن از احوال همسایه شده فضولی⁉️⁉️⁉️⁉️ @pellake8
✳️ بی‌نیازی گذرا، بی‌نیازی پایدار 🔻 علیه السلام می‌فرماید: «استغنائک عن الشئ خیر من استغنائک به» یعنی از چیزی باشی، بهتر است از اینکه به‌وسیله‌ی آن چیز بی‌نیاز شوی؛ زیرا وقتی روح از چیزی مستغنی شد (استغناء عن الشئ) بهتر است از این که روح به‌وسیله‌ی آن چیز مستغنی گردد. پولدار شدن، استغناء بالشئ است ولی نیاز به پول نداشتن و مستغنی از پول شدن، این استغناء عن الشئ است. 🔸 شدن، ملتفت الی الله شدن و متوکل علی الله بودن، و به خدا وابسته بودن و... غنای روحی و روانی به انسان می‌دهد، و همین است معنای ، یعنی استغنای از پول و ثروت. آن استغنایی که خدای تعالی استغنای طیّب می‌داند، این است که انسان از نظر روحی غنی شود. 🔹 برخی از صفات با نفس انسان پیدا می‌کنند؛ مانند همین غنا و وقتی اتحاد وجودی پیداکرد، این غنا، غنای ذات و روح انسان می‌شود. ولی وقتی به‌وسیله‌ی پول غنا حاصل شد، این غنا ذاتی او نیست. غنائی است گذرا که گاهی هست و گاهی نیست. 🔺 شما باید بیابید که غنی هستید و بی‌نیازید، البته نه با پول بلکه بدون آن. به فرمایش امام هادی (علیه السلام)، چون از پول بی‌نیازید، بی‌نیاز هستید، و این نعمتی است، و این شأن شماست. 👤 📚 از کتاب 📖 صص ۷۱ تا ۷۳ #⃣
باید ازدواج کنی.... گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده بودم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد. یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود. یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام. گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند، بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم». تو به او تعارف می کنی و او هم به تو تعارف می کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
🔋 نماز، باتری دلت را پُر می‌کند! 🔻 هر دستگاهی برای کارکردن، از ذخیرۀ انرژی خود استفاده می‌کند و به ‌منظور پُرکردن ذخیرۀ مصرف‌شده، بایستی جایگاهی برای پُرکردن داشته باشد. سفرۀ غذایی که بر سر آن می‌نشینیم، ایستگاه تغذیۀ جسمی ماست و نمازی که می‌خوانیم، ایستگاه تغذیۀ روانی و روحانی ما. گویی ارتباط با پروردگار، تقویت‌کننده‌ای است که با یک نماز، باتری دل را پر می‌کند. ‼ گاه به‌دلیل اشکالاتی، نیرورسانی و پرشدن باتری تخلیه‌شده انجام نمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر، دستگاه در شارژ است، اما شارژ نمی‌شود. نماز هم این‌چنین است: «لَا صَلَوة اِلا بِحُضُورِ القَلبِ»؛ نماز بدون حضور قلب، نماز نیست. مهم، در شارژ قرارگرفتن و شارژشدن است. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۹ #⃣
📌ظلم دید ولی ضرر نکرد... اگر انسان خودش را کوچک نکند، هیچ چیز نمی‌تواند او را کوچک کند. اگر انسان خودش به خودش ضرر نزند، هیچ‌کس نمی‌تواند به او ضرر بزند. دیگران می‌توانند به کسی «ظلم» کنند، ولی نمی‌توانند به او «ضرر» برسانند. از سوی دیگر اگر انسان به خودش کمک نکند، هیچ‌کس نمی‌تواند به او کمک کند و اگر تمام عالم جمع شوند تا به کسی نفع برسانند، تا خودش به خودش نفع نرساند، از سوی آن‌ها نفعی نمی‌رسد. این‌ها جزء قوانین اساسی جایگاه انسان است. در عاشورا به حسین بن علی (ع) سر سوزنی ضرر نزدند، بلکه به خودشان ضرر زدند. از این جهت، قرآن تعبیر می‌کند «أُولئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (آنانند که زیانکارند). خودشان ورشکست شدند. تمام ظلم‌هایی که به او کردند، به سودش تمام شد. 📚آئینه‌تمام‌نما