eitaa logo
پاسخگو
950 دنبال‌کننده
440 عکس
99 ویدیو
8 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ، عالمی که محضر پنج امام شیعه را درک کرد❗️ ♨️پدرش از یاران وفادار «علیه السلام» بود. او که تشیع را از پدرش به ارث گرفته بود و در سایه سار پروش یافت و ازعلمای بنام زمان خود شد. او علاوه بر تشیع را نیز از پدر به ارث برد. ♨️در آمده است که پس از شهادت «علیه السلام» عایشه سوار بر استر، فریاد می‌زد که نمی‌گذارم او را در خانه «صلی الله علیه و آله» دفن کنند. قاسم که سن و سالی نداشت، نزد عایشه رفت و گفت: «ای عمه! هنوز یاد جمل از خاطره ها نرفته است که باز میخواهی کاری کنی که بگویند ، اینبار سوار استر شده و آتش فتنه دیگری را روشن کرده است!» ♨️ «علیه السلام» در مورد او که جد مادری ایشان بود، چنین می‌فرمایند:« ، و ، از جمله راویان و شیعیان مورد اعتماد و عنایت «علیه السلام» بودند».(۱) ♨️در مورد او نوشته اند که بعد از نماز عشا در مسجد می‌نشست و شاگرادان گرد او می‌رفتند تا برایشان حدیث نقل کند. علاوه بر و در مورد فروتنی، سکوت فراوان، پرهیزکاری و دقت در نقل روایت از او در کتب تاریخی سخن گفته شده است.(۲) ♨️وی در سال۱۰۶ هجری قمری در حالیکه برای زیارت به می‌رفت، در میان راه جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیکر او به مدینه بازگردانده شد و در همانجا به خاک سپرده شد. 📚۱-اصول کافی، ج۱، ص۴۷۲ 📚۲-کتاب الثقات، طبقات الکبری و وفیات الاعیان https://eitaa.com/saluni
💠قسمت1️⃣ دلش برای مادرش تنگ شده بود. میخواست به زادگاهش برود و مادرش را ببیند اما هزینه سفر را نداشت. یاد روزهایی افتاد که به شوق خدمت به امام زمانش و یادگیری علوم دینی از شهر و دیار خود، ، کوچ کرد و به آمد. سالهای زیادی از آن موقع می‌گذرد. ابتدا فکر میکرد ، امام است و جانشین حسین «علیه السلام»؛ اما ، چیز دیگری می‌گفت. این شد که روزی به محمد حنفیه گفت: « تو را به حرمت و سوگند می‌دهم محمد، امامی که پیروی از او واجب است، کیست؟» محمد حنفیه گفت: مرا به امر بزرگی سوگند دادی، امام راستین ما «علیه السلام» است. بر تو و همه مسلمانان واجب است، از او اطاعت کنید. ابوخالد به دیدار علی بن حسین شتافت. به خانه رسید، در زد. پرسیدند: کیست؟ ابوخالد گفت: اجازه ورود می خواهم. امام فرمود: خوش آمدی ای ، چه شد که به دیدار ما آمدی؟! ابوخالد، پس از سلام با تمام وجود خم شد، سجده شکری به جای آورد و گفت: سپاس خداوند را که آنقدر به من فرصت داد تا امامم را شناختم. امام پرسید: چگونه امامت را شناختی؟ ابوخالد داستان سوگند دادن را بازگو کرد و گفت: اماما! شما مرا به همان اسمی صدا زدید که مادرم مرا صدا میزد و جز پدر و مادرم کسی مرا به این نام نمی شناسد. بی تردید شما امام و جانشین امامی. از آن روز تا کنون، در خدمت امام بود تا این که شوق دیدار مادر در دلش افتاد و آرام و قرارش را گرفت. با خود گفت به دیدار امام رفته و کسب تکلیف میکنم... ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
پاسخگو
#ره_یافتگان #حکایاتی_از_زندگی_علماء #ابوخالد_کابلی 💠قسمت1️⃣ دلش برای مادرش تنگ شده بود. میخواست به
✏️سلام وقت بخیر. مدتی بود که توی کانال منتشر نمیشد که به لطف خدای متعال، از امشب(به صورت هفته ای یکی دو بار) ادامه خواهد داشت. میدونم که ماجرای جذاب رو خوندید. ادامۀ ماجرا رو در قسمت های بعدی براتون به اشتراک میذاریم😊 پس منتظر باشید ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
پاسخگو
✏️سلام وقت بخیر. مدتی بود که #ره_یافتگان توی کانال منتشر نمیشد که به لطف خدای متعال، از امشب(به صورت
✏️سلام داستان رو براتون گفتیم تا جایی که شوق دیدار مادر، اینقدر در دلش افتاد و دلتنگ شد که بیقرار شد و با خودش گفت به دیدار امام برم و کسب تکلیف کنم... اما ادامۀ ماجرا🔻🔻🔻
💠قسمت2️⃣ ♨️...مدتی بود که شوق دیدار در دلش افتاده بود و آرام و قرار او را گرفته بود. با خود گفت به دیدار «علیه السلام» می‌روم و کسب تکلیف می‌کنم. حضور مقدس رسید و عرض کرد: امام عزیزم، مدتهاست مادرم را ندیدم و دل تنگ💞 ایشانم . آمده ام اجازه بگیرم تا به دیدار مادرم بروم و با دلی آرام دوباره به خدمت شما برسم. 💎امام فرمود: می دانم چه می گویی، ولی سفر توشه و مرکب🐎 راهوار لازم دارد. فردا ثروتمندی از شام به اینجا می آید. دختری دارد که از جنیان آسیب دیده است و دنبال پزشک می گردد. ، آگاه باش! وقتی وارد شهر شد، قبل از دیگران به خانه اش برو. به مرد شامی بگو: که من راه علاج این درد را می دانم و درمانش می کنم، ولی باید پیمان ببندی پس از درمان، ده هزار درهم، که معادل خون بهای🩸 اوست، پرداخت کنی. 🌀 ، بر اساس گفته های حضرت، چشم به دروازه های شهر دوخت. ثروتمند شامی به شهر آمد و دنبال طبیب می گشت. ابوخالد بی درنگ نزدش شتافت و گفت: دخترت را درمان خواهم کرد. مرد شامی شرایط ابوخالد را پذیرفت. ابوخالد گفت: اگر به پیمانت وفا کنی، دیگر هرگز دخترت گرفتار جنون نخواهد شد. 💎خدمت امام رسید و داستان را برای حضرت گفت. امام فرمود: برو و این جملات را در گوش چپ👂🏻 دختر نجوا کن: «ای پلید، می گوید از بدن این دختر بیرون بیا و به سوی او باز نگرد.» امام ادامه داد: ای ابوخالد، آگاه باش! مرد شامی بر پیمانش وفا نمی کند😱😱😱 🌀ابوخالد برگشت و کلمات را، طبق فرمان امام، در گوش دختر نجوا کرد. حال دختر خوب شد و پدرش بسیار خوشحال شد؛ ولی طبق پیش بینی امام، به عهدش وفا نکرد. 💎ابوخالد دوباره خدمت امام رسید. امام فرمود: نگفتم چنین می کند؟ ولی هرگز نومید نشو. بیماری دختر بر می گردد و پدر مجبور می‌شود، سراغ تو بیاید. این بار با مرد شامی پیمان ببند که مبلغ را نقد بپردازد. 🌀 مرد شامی پشیمان و با سر زیر، نزد ابوخالد آمد. این بار ابوخالد گفت: برو و این مبلغ را به دست مبارک بده تا خاطرت را برای همیشه آسوده کنم و دخترت را نجات دهم. مرد شامی ناگزیر پول را نقدا پرداخت و ابو خالد طبق دستور امام، دختر را درمان کرد. 💠حالا دیگر ابوخالد هزینه سفر را هم داشت. با اجازه امام به رفت و پس از دیدار با مادر و بستگانش دوباره به مدینه و خدمت امام رسید. زمان ولادت و وفات ابوخالد مشخص نیست؛ اما او در این مدت کوتاه زندگی در دنیا به دنبال حقیقت و یافتن امامش بود. او بیشتر عمرش را در خدمت امامش در مدینه بود و حدود هشتاد روایت از امامان خود در زمینه های مختلف نقل کرده است . سرانجام در به دیدار حق شتافت و در همانجا دفن شد. 🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺 دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
در مجموعه نکات شیرین و آموزنده ای از اصحاب ائمه «علیهم السلام» براتون گفتیم که این مجموعه به حول و قوه الهی، ادامه داره☺️ اگر خواستید قسمت‌های قبلی رو ببینید میتونید روی هشتک کلیک کنید یا هر کدوم از هشتک های زیر رو انتخاب کنید👇
در مجموعه نکات شیرین و آموزنده ای از اصحاب ائمه «علیهم السلام» براتون گفتیم که این مجموعه به حول و قوه الهی، ادامه داره☺️ اگر خواستید قسمت‌های قبلی رو ببینید میتونید روی هشتک کلیک کنید یا هر کدوم از هشتک های زیر رو انتخاب کنید👇
در مجموعه نکات شیرین و آموزنده ای از اصحاب ائمه «علیهم السلام» براتون گفتیم که این مجموعه به حول و قوه الهی، ادامه داره☺️ اگر خواستید قسمت‌های قبلی رو ببینید میتونید روی هشتک کلیک کنید یا هر کدوم از هشتک های زیر رو انتخاب کنید👇
در مجموعه نکات شیرین و آموزنده ای از اصحاب ائمه «علیهم السلام» براتون گفتیم که این مجموعه به حول و قوه الهی، ادامه داره☺️ اگر خواستید قسمت‌های قبلی رو ببینید میتونید روی هشتک کلیک کنید یا هر کدوم از هشتک های زیر رو انتخاب کنید👇