eitaa logo
پاسخگو
886 دنبال‌کننده
460 عکس
111 ویدیو
12 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 77: تعریف مجاز عقلی و لغوی و تفاوت آنها را همراه با بیان مثال، شرح دهید؟ ✍پاسخ: 💎مقدمه: ، صاحب دو کتاب نفيس و ، به کمک علم بلاغت را ثابت کرده و یکی از برتری های را های شیوا و و های زیبا دانسته است. لذا بحث از مجاز و استعاره اهمیت فراوانی دارد. در ذیل بحث مجاز، اصطلاحات و انقسامات فراوانی وجود دارد که با توجه به پرسش، به توضیح مجاز و تقسیم آن به مجاز عقلی و لغوی می پردازیم: ⚪️ و مجاز: حقيقت، کاربرد لفظ در معناي اصلي کلمه است و مجاز، کاربرد لفظ در معنايي مشابه معناي اصلي همراه با است. مجاز، گذر از مرز معناي اصلي و وضعي و به کار رفتن در معنايي مُشابه و همگون معناي اصلي است. مجاز به دو قسم عقلی و لغوی تقسیم می شود که توضیح آن به شرح زیر است: 🔴مجاز لغوی: مجاز لغوی که به آن یا یا و یا نیز می‌گویند، استعمال لفظ مفرد در غیر معنای اصلی با وجود قرینه‌ای است که مانع از اراده معنای اصلی باشد. 🌱مثال۱: استعمال فعل امر در استحباب بر فرض این که موضوع له آن طلب وجوبی باشد. 🌱مثال۲: اطلاق کل بر جزء 🔵مجاز عقلی: مجاز عقلی دو معنای متفاوت دارد: 🌀معنای اول: اسناد فعل به فاعل غیرحقیقی، به شرط وجود علاقه را می‌گویند که نامهای دیگر آن، ، و ، ، است. به عبارت دیگر، خروج لفظ از مجرای اصلی آن از نظر رابطه یا نسبتی که میان کلمات یافت می‌شود، مجاز عقلی است. 🌱مثال۱: واذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا. (در این جا فعل فزونی ایمان به آیات نسبت داده شده است؛ در حالی که می‌دانیم خداوند سبب تاثیر آیات در افزایش ایمان شده است.) 🌱مثال۲: یذبح ابناءهم. (ذبح به فرعون نسبت داده شده است؛ به این مناسبت که فرمان دهنده او است؛ حال آن که کشتن، کار اطرافیان فرعون بود.) مثال۳: فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ. 🔅نکته: مجاز لغوى‏ در كلمه جريان دارد ولى مجاز عقلى‏ به معنای اول، در اسناد يعنى در نوع ربطى كه بين برخى از كلمات است. 🌀معنای دوم: تصرف در امر عقلی باشد یعنی ما یدرک بالعقل. 🌱مثال: در جمله «رأیت اسدا یرمی» که مراد از اسد، رجل شجاع است، طبق قولی مجاز لغوی است چون استعمال در غیرماوضع له است و طبق قولی مجاز عقلی به معنای دوم است زیرا غیراسد، اسد فرض شده است و این نوعی ادعا و تصرف در امرعقلی است. 🔅نکته: این اختلاف نظر در مثال فوق، به طور کلی در همه موارد وجود دارد. 📚المدرس الأفضل فيما يرمز و يشار إليه في المطول، ج‏6 ص273 و 258 و 354 🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺〰️ دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
❓پرسش 145: مقصود از قرینه حکمت در علم چیست؟ ✍🏽پاسخ(قسمت اول) : 🌀مقدمه: ، حالتى در لفظ است كه خالى از هرگونه قيدى باشد. برای مثال، اگر شخصی بگويد: «اكرم الجار» و قيد مسلمان بودن را اضافه نكند، فهميده مى‏شود كه همه همسايگان قابل اكرام هستند؛ چه مسلمان باشند يا كافر. اين حالت را كه لفظ خالى از قيد باشد، اطلاق مى‏گويند و از آن فهميده مى‏شود آن است كه مولى فرد خاصى را منظور ندارد، بلكه همه افراد موضوع (الجار) تحت حكم داخل هستند اما احتمال اينكه مولى در نزد خود فرد معينى را منظور دارد، ولى با ذكر قيدى او را مشخص نكند، باطل و خلاف حكمت است. از آن جا که الفاظ كتاب و سنت از شخص حكيم ناشى شده است، از عدم وجود قيد در كلام آنها، عدم اراده فرد معينى كشف می شود. 🌀گاهی عموميت به کمک (خصوصيّات و حال متكلّم) و گاهی از (که از نوع لفظیه است) فهمیده می شود؛ لكن مقدّمات حكمت، است. برای مثال، در لفظ «العلماء» عمومیت از لفظ فهمیده می شود و از ابتدا براى عموميت وضع شده است اما لفظ «الجار» براى دلالت بر طبيعت معنا وضع شده و به دلیل عقل دال بر عموم است‏. اين دليل عقلى بر عموميت و شموليت، همان است كه در اصطلاح اصولى قرينه‏ حكمت‏ نام دارد. 🌀مشهور متقدمين تا زمان «رحمة الله علیه» معتقد بودند كه اسماء اجناس و ... براى به قيد اطلاق و ارسال وضع شده ‏اند يعنى قيد مطلق بودن و قابل صدق بر كثيرين بودن در معناى حقيقى آنها اخذ شده‏ است. مثلاً واضع، كلمه انسان را براى حيوان ناطق مطلق وضع كرده و اطلاق نيز از راه وضع واضع دانسته می شود نه از خارج و مقدمات حكمت. بنابر این طبق اين مبنا استعمال مطلق در مقيد خواهد بود. مشهور متأخرين از زمان سلطان العلماء به بعد معتقدند كه الفاظ مطلقه براى دلالت بر اصل طبيعت و ماهيت به نحو لا بشرط حتى لا بشرط از قيد لا بشرطى وضع شده اند. مثلاً واضع لفظ انسان را براى حيوان ناطق بدون هيچ قيد و پسوندى حتى قيد مطلق و مرسل بودن وضع کرده است. آنگاه مطلق بودن از مقدمات حكمت فهمیده می شود و طبق اين مبنا استعمال مطلق در مقيد است. 🌀تعابیر قرینۀ حکمت یا قرینیّت حکمت یا مقدمات حکمت همه حکایت از مطلب فوق در بحث اطلاق و تقیید دارند که به نظر می رسد تعبیر قرینۀ حکمت که در کلام مرحوم ذکر شده است از جهاتی دقیق تر باشد. ❇️موارد مقدمات حکمت، در قسمت بعدی پاسخ اشاره خواهد شد؛ انشاء الله. 📚دروس(انتشارات اسلامی)، ج1، ص97 📚کفایه (آل البیت) ، ص247 ‌🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯