❓پرسش 90:
اطلاق مقامی را با مثال توضیح دهید؟
✍🏽پاسخ:
💠اطلاق مقامی، یکی از مباحث اصولی است که در بحث #مطلق_و_مقید مطرح می شود و در مواردی به کار می رود که اطلاق لفظی وجود ندارد.
اطلاق مقامی، عبارت است از شمولی که از کلام برداشت می شود در فرضی که مولی در #مقام_بیان حکم افراد کثیره و در مقام بیان همۀ آن چه در مقصودش دخالت دارد، باشد بدون وجود قالب لفظی که شامل جمیع افراد باشد در کلام باشد و بدون آن که کلام مقید به جزء یا قید خاص شود.
💠توضیح مطلب این است که گاهی در کلام لفظ خاص و قالب خاص لفظی وجود دارد که از آن عموم یا اطلاق فهمیده می شود.
🍀مثال1: در «لا اله الا الله»، قالب #نکره_در_سیاق_نفی، دلالت بر #عموم می کند.
🍀مثال2: در «اکرم العلماء»، #جمع_محلی_به_ال دلالت بر #عموم می کند.
🍀مثال3: جملۀ «اعتق رقبة» شمول و اطلاق لفظی دارد و شامل همۀ اقسام رقبة می شود؛ زیرا قیدی در کلام ذکر نشده است اگرچه احتمال تقیید لفظ «رقبة» به «ایمان» وجود داشت.
💠 اما در برخی موارد، اخذ قید در متعلق ممکن نیست. در این صورت بر فرض آن که مولا در مقام بیان تمام آن چه دخالت در غرضش داشته، باشد از کلام اطلاقی برداشت می شود که به آن اطلاق مقامی گفته می شود.
🍀مثال4: برای مثال اگر سائل بپرسد: «بيّن لي الأغسال الواجبة» و امام «علیه السلام» در پاسخ آن، #غسل_جنابة، #غسل_حیض، #غسل_استحاضه و #غسل_مس_میت را بفرمایند بدون آن که #غسل_جمعه ذکر شود، به مقتضای اطلاق مقامی، عدم وجوب غسل جمعه برداشت می شود.
🍀مثال5: در «اعتق رقبة» از اطلاق مقامی عدم اعتبار #قصد_قربت فهمیده می شود؛ زیرا مولی در مقام بیان بوده ولی به ذکر «اعتق رقبة» اکتفا کرده و با امر دومی اعتبار قصد قربت را بیان نفرموده است.
#اطلاق_مقامی #اطلاق_لفظی #اطلاق
#اصول_الفقه #انوار_الاصول #الوسیط_فی_اصول_الفقه
#اصول_فقه
📚اصول الفقه، ج1،ص75
📚الوسيط في اصول الفقه، ج1، ص: 97
📚انوار الأصول، ج1، ص: 280
🌿〰️🌺〰️🌿〰️🌸〰️🌿〰️🌺
دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭━❀❓❀━╮
@saluni
╰━❀📚❀━╯
❓پرسش 121:
ادلهٔ عدم حجیت #مثبتات_اصول_عملیه را بیان کنید؟
✍🏽پاسخ:
اصل مثبت بحثی است که معمولا به عنوان #تنبی_هشتم_استصحاب بیان میشود و در ضمن پرسش 5 همین کانال نیز مباحثی پیرامون آن ارائه شد.
برای عدم حجیّت اصل مثبت، ادلۀ مختلفی بیان شده است که به اهم این ادله اشاره می شود:
1️⃣ #شیخ_انصاری «رحمة الله علیه» : بین #امور_اعتباری و #امور_تکوینی فرق است. امور اعتباری قابل جعل می باشد مثلا شارع می تواند دستور دهد که حیات زید را #استصحاب کن و #اثر_شرعی آن مانند حرمت ازدواج همسرش یا عدم جواز تقسیم اموال بین ورثه، توسط شارع جعل شود. اما رشد لحیه، امری است تکوینی و با جعل شارع قابل تحقق نیست. اگر شرایط آن موجود باشد لحیه نمو می کند و الا نه. بنا بر این وقتی نمو لحیه که امری است تکوینی قابل جعل نباشد، اثر مترتب بر آن هم قابل جعل نیست.
2️⃣ #محقق_خراسانی«رحمة الله علیه» : اصل مثبت حجّت نیست زیرا اینجا جای تمسک به #اطلاق نیست زیرا یکی از #مقدمات_حکمت این است که #قدرمتیقن_در_مقام_تخاطب وجود نداشته باشد. مثلا مولی به غلامش دستور می دهد که برایش آب بیاورد، قدر متیقن در مقام تخاطب این است که او آب را برای نوشیدن می خواهد نه برای ریختن. محقق خراسانی بر این اساس می فرماید: امام«علیه السلام» به #زراره می فرماید: لا تنقض الیقین بالشک و قدر متیقن در نزد زراره اثر خود متیقن است نه اثر لازم متیقن. بنا بر این باید مثلا اثر حیات را بار کرد نه اثر لازم حیات که نمو لحیه است که در نتیجه صدقه دهد.
3️⃣ #آیت_الله_حائری«رحمة الله علیه» : ایشان در کتاب شریف #درر به #انصراف تمسک می کند یعنی وقتی مولی می فرماید: لا تنقض الیقین بالشک این منصرف به #اثر_بلاواسطه است نه #اثر_باواسطه.
4️⃣ #آیت_الله_سبحانی«حفظه الله» : اصل مثبت حجّت نیست و بین جایی که #مستصحب #حکم_شرعی است و جایی که #امر_خارجی است تفاوت وجود دارد. #استصحاب_در_احکام بسیار صاف و راحت می باشد مثلا سابقا نماز جمعه واجب بود و الآن هم واجب است اما #استصحاب_در_موضوعات سخت تر است. مثلا زید که سابقا گم شده است زنده بود و می گوییم الآن هم زنده است. در اینجا استصحاب فقط صغری درست می کند و باید کبرایی به آن ضمیمه شود و آن اینکه: کل من کان حیا زوجته لا تتزوج و امواله لا تقسّم. اگر این کبری در موضوعات نباشد، استصحاب لغو و باطل می باشد. با این بیان می گوییم که در مورد حیات زید کبری وجود دارد که همان حرمت تقسیم اموال است و ولی در مورد ذات لحیه بودن زید چنین کبرایی در کتاب و سنت نیست و در آن نیامده است که کلما کان زید ذات لحیة واجب است که صدقه ای در راه خداوند داده شود.
5️⃣ #صاحب_فصول«رحمة الله علیه» : اگر استصحاب #لازم_غیرشرعی را اثبات کند، با اصل دیگری #تعارض میکند و آن اصالت عدم لازم است و بعد از #تعارض هر دو تساقط میکنند، در نتیجه وجهی برای حجیت اصل مثبت نیست مثلاً فردی تیری به دیگری میاندازد و مانعی از برخورد نبود و بعد نشست، حال استصحاب عدم مانع میکند و با آن اثبات میکند قتل محقق شده است، حال این استصحاب عدم مانع با اصل عدم قتل تعارض میکنند و تساقط، پس اصل مثبت حجت نیست.
6️⃣ #صاحب_فصول«رحمة الله علیه» : محتوای اخبار؛ محتوای روایات این است که فقط آثار شرعیه بدون واسطه در استصحاب بار میشود و آثار غیر شرعیه یا آثار شرعیه با واسطه بار نمیشوند.
#اصل_مثبت #اصول_عملیه
#رسائل #فرائد_الاصول #کفایة_الاصول #المبسوط_فی_اصول_الفقه
#اصول_فقه
📚المبسوط فی اصول الفقه، ج4، ص183.
📚[فرائد الأصول، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج3، ص233.
📚کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص414.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
به کانال #سلونی بپیوندید🔻
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯
❓پرسش 145:
مقصود از قرینه حکمت در علم #اصول چیست؟
✍🏽پاسخ(قسمت اول) :
🌀مقدمه: #اطلاق ، حالتى در لفظ است كه خالى از هرگونه قيدى باشد. برای مثال، اگر شخصی بگويد: «اكرم الجار» و قيد مسلمان بودن را اضافه نكند، فهميده مىشود كه همه همسايگان قابل اكرام هستند؛ چه مسلمان باشند يا كافر. اين حالت را كه لفظ خالى از قيد باشد، اطلاق مىگويند و از آن فهميده مىشود آن است كه مولى فرد خاصى را منظور ندارد، بلكه همه افراد موضوع (الجار) تحت حكم داخل هستند اما احتمال اينكه مولى در نزد خود فرد معينى را منظور دارد، ولى با ذكر قيدى او را مشخص نكند، باطل و خلاف حكمت است. از آن جا که الفاظ كتاب و سنت از شخص حكيم ناشى شده است، از عدم وجود قيد در كلام آنها، عدم اراده فرد معينى كشف می شود.
🌀گاهی عموميت به کمک #قرينه_حاليه (خصوصيّات و حال متكلّم) و گاهی از #قرينه_مقاليّه(که از نوع لفظیه است) فهمیده می شود؛ لكن مقدّمات حكمت، #قرينه_عقليّه است. برای مثال، در لفظ «العلماء» عمومیت از لفظ فهمیده می شود و از ابتدا براى عموميت وضع شده است اما لفظ «الجار» براى دلالت بر طبيعت معنا وضع شده و به دلیل عقل دال بر عموم است. اين دليل عقلى بر عموميت و شموليت، همان است كه در اصطلاح اصولى قرينه حكمت نام دارد.
🌀مشهور متقدمين تا زمان #سلطان_العلماء «رحمة الله علیه» معتقد بودند كه اسماء اجناس و ... براى #ماهيت_مطلقه به قيد اطلاق و ارسال وضع شده اند يعنى قيد مطلق بودن و قابل صدق بر كثيرين بودن در معناى حقيقى آنها اخذ شده است. مثلاً واضع، كلمه انسان را براى حيوان ناطق مطلق وضع كرده و اطلاق نيز از راه وضع واضع دانسته می شود نه از خارج و مقدمات حكمت. بنابر این طبق اين مبنا استعمال مطلق در مقيد #مجاز خواهد بود.
مشهور متأخرين از زمان سلطان العلماء به بعد معتقدند كه الفاظ مطلقه براى دلالت بر اصل طبيعت و ماهيت به نحو لا بشرط حتى لا بشرط از قيد لا بشرطى وضع شده اند. مثلاً واضع لفظ انسان را براى حيوان ناطق بدون هيچ قيد و پسوندى حتى قيد مطلق و مرسل بودن وضع کرده است. آنگاه مطلق بودن از مقدمات حكمت فهمیده می شود و طبق اين مبنا استعمال مطلق در مقيد #حقيقت است.
🌀تعابیر قرینۀ حکمت یا قرینیّت حکمت یا مقدمات حکمت همه حکایت از مطلب فوق در بحث اطلاق و تقیید دارند که به نظر می رسد تعبیر قرینۀ حکمت که در کلام مرحوم #آخوند ذکر شده است از جهاتی دقیق تر باشد.
❇️موارد مقدمات حکمت، در قسمت بعدی پاسخ اشاره خواهد شد؛ انشاء الله.
#قرینه_حکمت #مقدمات_حکمت
#اطلاق #اطلاق_و_تقیید
#اصول_فقه
📚دروس(انتشارات اسلامی)، ج1، ص97
📚کفایه (آل البیت) ، ص247
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
به کانال #سلونی بپیوندید ⬇️
https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5
╭❀❓❀╮
@saluni
╰❀📚❀╯