eitaa logo
پاسخگو
882 دنبال‌کننده
462 عکس
111 ویدیو
12 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 72: با توجه به قاعدهٔ«کلما حکم به العقل حکم به الشرع»، چطور علامه «رحمة الله علیه» قائل به بودن لزوم ترک و یا لزوم انجام شده اند اما بودن آن را نمیپذیرند بلکه آن را عبث میدانند⁉️ ✍🏽پاسخ: ❇️ نکته1: بحث پیرامون قاعده، شامل 4 قسمت است: 1- آیا است یا عارضی و اعتباری؟ (نزاع و ) 2- آیا عقل حسن و قبح را درک میکند یا نه؟ (نزاع و ) 3- اگر عقل حسن و قبح را درک کند، آیا لازم است شرع به همان حکم کند؟ ( نزاع گروهى از اخباريين مانند و برخى از اصوليين مانند با سایرین) 4- آیا این درک عقل، است؟ بعبارت دیگر، آیا شارع میتواند مانع حجیت آن شود؟ (کما این که مثلا طبق نظر بعضی در شارع مانع حجیت قطع شده است.) ❇️نکته2: عده ای منکر قاعدۀ ملازمه شده اند زیرا ملاکات را مقتضی برای احکام و نه علت تامه می دانند و چه بسا عقل حسن یا قبح را درک کند اما شرع حکم به وجوب یا حرمت ننماید. (منکرین برای تأیید کلام خود، به که سنش نزدیک و مقارن بلوغ است یا به واجبات مهم در زمانی که با اهم دارند و یا به مثال زده اند. ) و در مقابل، برخی از باب همین قاعده، قائل به یا شده اند و عده ای علیرغم پذیرش قاعده، قائل به وجوب شرعی مقدمه یا حرمت شرعی ضد و... نشده اند.(که توضیح آن در ضمن نکته بعد مطرح می شود.) ❇️نکته3: عده ای مانند مرحوم ، قاعده را پذیرفته اند اما مقصود آنها از قاعده متقاوت است. در نظر ایشان، کلما حکم العقل بالحکم الشرعی حکم به الشرع صحیح است یعنی اگر عقل گفت شارع باید حکم کند، شارع حکم می کند نه اینکه هر آن چه عقل بگوید صحیح باشد! مثلاً اگر شارع ذی المقدمه را واجب کرده باشد، عقل میگوید برای تحقق خارجی ذی المقدمه باید مقدمه انجام شود اما عقل نمیگوید شارع باید مقدمه را واجب کند بلکه عقلاً جعل حکم در چنین مواردی لغو است. بله، در مواردی که عقل مصلحت ملزمه یا مفسده ملزمه را تشخیص دهد، شرع حکم به وجوب یا حرمت می نماید. اما در ما نحن فیه، مصلحت ملزمه در مقدمه نیست بلکه در ذی المقدمه است. ❇️نکته4: عقل دو نوع است: 1- خالص كه به واسطه او خدا و شريعت را ميشناسيم. 2- و مريض كه براساس هواها و هوسها و شهوات و تمايلات حكم میکند. مراد اصوليين در قاعدۀ ملازمه، عقل فطرى و خالص است كه عقلاء بما هم عقلاء و صرفا به مقتضاى عقلشان نه به مقتضاى عادت و انفعالات و ... برطبق امرى حكم كنند و بدان قاطع می شوند. 📚اصول فقه مظفر 📚شرح اصول فقه محمدی خراسانی، ج‏2، ص29 📚اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، ص 208 📚شرح اصول استنباط علی محمدی، جلد1، ص349 دوستانتون رو به پاسخگو(سلونی) دعوت کنید🔻🔻🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭━❀❓❀━╮ @saluni ╰━❀📚❀━╯
❓پرسش 121: ادلهٔ عدم حجیت را بیان کنید؟ ✍🏽پاسخ: اصل مثبت بحثی است که معمولا به عنوان بیان میشود و در ضمن پرسش 5 همین کانال نیز مباحثی پیرامون آن ارائه شد. برای عدم حجیّت اصل مثبت، ادلۀ مختلفی بیان شده است که به اهم این ادله اشاره می شود: 1️⃣ «رحمة الله علیه» : بین و فرق است. امور اعتباری قابل جعل می باشد مثلا شارع می تواند دستور دهد که حیات زید را کن و آن مانند حرمت ازدواج همسرش یا عدم جواز تقسیم اموال بین ورثه، توسط شارع جعل شود. اما رشد لحیه، امری است تکوینی و با جعل شارع قابل تحقق نیست. اگر شرایط آن موجود باشد لحیه نمو می کند و الا نه. بنا بر این وقتی نمو لحیه که امری است تکوینی قابل جعل نباشد، اثر مترتب بر آن هم قابل جعل نیست. 2️⃣ «رحمة الله علیه» : اصل مثبت حجّت نیست زیرا اینجا جای تمسک به نیست زیرا یکی از این است که وجود نداشته باشد. مثلا مولی به غلامش دستور می دهد که برایش آب بیاورد، قدر متیقن در مقام تخاطب این است که او آب را برای نوشیدن می خواهد نه برای ریختن. محقق خراسانی بر این اساس می فرماید: امام«علیه السلام» به می فرماید: لا تنقض الیقین بالشک و قدر متیقن در نزد زراره اثر خود متیقن است نه اثر لازم متیقن. بنا بر این باید مثلا اثر حیات را بار کرد نه اثر لازم حیات که نمو لحیه است که در نتیجه صدقه دهد. 3️⃣ «رحمة الله علیه» : ایشان در کتاب شریف به تمسک می کند یعنی وقتی مولی می فرماید: لا تنقض الیقین بالشک این منصرف به است نه . 4️⃣ «حفظه الله» : اصل مثبت حجّت نیست و بین جایی که است و جایی که است تفاوت وجود دارد. بسیار صاف و راحت می باشد مثلا سابقا نماز جمعه واجب بود و الآن هم واجب است اما سخت تر است. مثلا زید که سابقا گم شده است زنده بود و می گوییم الآن هم زنده است. در اینجا استصحاب فقط صغری درست می کند و باید کبرایی به آن ضمیمه شود و آن اینکه: کل من کان حیا زوجته لا تتزوج و امواله لا تقسّم. اگر این کبری در موضوعات نباشد، استصحاب لغو و باطل می باشد. با این بیان می گوییم که در مورد حیات زید کبری وجود دارد که همان حرمت تقسیم اموال است و ولی در مورد ذات لحیه بودن زید چنین کبرایی در کتاب و سنت نیست و در آن نیامده است که کلما کان زید ذات لحیة واجب است که صدقه ای در راه خداوند داده شود. 5️⃣ «رحمة الله علیه» : اگر استصحاب را اثبات کند، با اصل دیگری می‌کند و آن اصالت عدم لازم است و بعد از هر دو تساقط می‌کنند، در نتیجه وجهی برای حجیت اصل مثبت نیست مثلاً فردی تیری به دیگری می‌اندازد و مانعی از برخورد نبود و بعد نشست، حال استصحاب عدم مانع می‌کند و با آن اثبات می‌کند قتل محقق شده است، حال این استصحاب عدم مانع با اصل عدم قتل تعارض می‌کنند و تساقط، پس اصل مثبت حجت نیست. 6️⃣ «رحمة الله علیه» : محتوای اخبار؛ محتوای روایات این است که فقط آثار شرعیه بدون واسطه در استصحاب بار می‌شود و آثار غیر شرعیه یا آثار شرعیه با واسطه بار نمی‌شوند. 📚المبسوط فی اصول الفقه، ج4، ص183. 📚[فرائد الأصول، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج3، ص233. 📚کفاية الاصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص414. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 به کانال بپیوندید🔻 https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯