eitaa logo
پاسخگو
881 دنبال‌کننده
462 عکس
111 ویدیو
12 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش 145: مقصود از قرینه حکمت در علم اصول چیست؟ ‌🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش 145: مقصود از قرینه حکمت در علم چیست؟ ✍🏽پاسخ(قسمت اول) : 🌀مقدمه: ، حالتى در لفظ است كه خالى از هرگونه قيدى باشد. برای مثال، اگر شخصی بگويد: «اكرم الجار» و قيد مسلمان بودن را اضافه نكند، فهميده مى‏شود كه همه همسايگان قابل اكرام هستند؛ چه مسلمان باشند يا كافر. اين حالت را كه لفظ خالى از قيد باشد، اطلاق مى‏گويند و از آن فهميده مى‏شود آن است كه مولى فرد خاصى را منظور ندارد، بلكه همه افراد موضوع (الجار) تحت حكم داخل هستند اما احتمال اينكه مولى در نزد خود فرد معينى را منظور دارد، ولى با ذكر قيدى او را مشخص نكند، باطل و خلاف حكمت است. از آن جا که الفاظ كتاب و سنت از شخص حكيم ناشى شده است، از عدم وجود قيد در كلام آنها، عدم اراده فرد معينى كشف می شود. 🌀گاهی عموميت به کمک (خصوصيّات و حال متكلّم) و گاهی از (که از نوع لفظیه است) فهمیده می شود؛ لكن مقدّمات حكمت، است. برای مثال، در لفظ «العلماء» عمومیت از لفظ فهمیده می شود و از ابتدا براى عموميت وضع شده است اما لفظ «الجار» براى دلالت بر طبيعت معنا وضع شده و به دلیل عقل دال بر عموم است‏. اين دليل عقلى بر عموميت و شموليت، همان است كه در اصطلاح اصولى قرينه‏ حكمت‏ نام دارد. 🌀مشهور متقدمين تا زمان «رحمة الله علیه» معتقد بودند كه اسماء اجناس و ... براى به قيد اطلاق و ارسال وضع شده ‏اند يعنى قيد مطلق بودن و قابل صدق بر كثيرين بودن در معناى حقيقى آنها اخذ شده‏ است. مثلاً واضع، كلمه انسان را براى حيوان ناطق مطلق وضع كرده و اطلاق نيز از راه وضع واضع دانسته می شود نه از خارج و مقدمات حكمت. بنابر این طبق اين مبنا استعمال مطلق در مقيد خواهد بود. مشهور متأخرين از زمان سلطان العلماء به بعد معتقدند كه الفاظ مطلقه براى دلالت بر اصل طبيعت و ماهيت به نحو لا بشرط حتى لا بشرط از قيد لا بشرطى وضع شده اند. مثلاً واضع لفظ انسان را براى حيوان ناطق بدون هيچ قيد و پسوندى حتى قيد مطلق و مرسل بودن وضع کرده است. آنگاه مطلق بودن از مقدمات حكمت فهمیده می شود و طبق اين مبنا استعمال مطلق در مقيد است. 🌀تعابیر قرینۀ حکمت یا قرینیّت حکمت یا مقدمات حکمت همه حکایت از مطلب فوق در بحث اطلاق و تقیید دارند که به نظر می رسد تعبیر قرینۀ حکمت که در کلام مرحوم ذکر شده است از جهاتی دقیق تر باشد. ❇️موارد مقدمات حکمت، در قسمت بعدی پاسخ اشاره خواهد شد؛ انشاء الله. 📚دروس(انتشارات اسلامی)، ج1، ص97 📚کفایه (آل البیت) ، ص247 ‌🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش 145: مقصود از قرینه حکمت در علم چیست؟ ✍🏽پاسخ(قسمت دوم) : 💎بیان اجمالی: در مورد مقدمات حکمت و عدد آن و عناوین آن اختلاف است و تعداد آن را از یک تا 4 مورد شمرده اند. 💎بیان تفصیلی: با توجه به اختلاف در مقدمات حکمت، صرفاً به اقوال مهم و کتب رایج در حوزه های علمیه اشاره می شود: 💠 حضرت الله_سبحانی «حفظه الله» در کتاب فی اصول الفقه: مقدمات حکمت سه مورد است که عبارتند از: 1️⃣متکلم در مقام بیان تمام مرادش باشد نه در مقام اهمال و اجمال. 🍀مثال: در آیۀ شریفۀ «احل لکم صید البحر» خدای متعال در مقام بیان اصل حکم حلیت صید دریاست نه در مقام بیان خصوصیات و شرایط آن اما در آیۀ «فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم الله علیه...» به صدد بیان تمام مراد از حیث حلیت است که آن چه کلب صید می کند و اسم خدا بر آن برده شده است، مذکی است و قابل اکل است. (البته آیه از جهت طهارت و نجاست در مقام بیان نیست.) 2️⃣قرینه بر تقیید وجود نداشته باشد. 3️⃣قدر متیقن در مقام تخاطب وجود نداشته باشد. 🍀مثال: وقتی مولا می گوید «اشتر اللحکم» و قدر متیقن در مقام محاوره «لحم الغنم» باشد، عبد نمی تواند به اطلاق تمسک کند و گوشت شتر بخرد. 💠 «رحمه الله» در کتاب : ایشان نیز مقدمات حکمت را سه مورد دانسته اند اما عناوین آن متفاوت است که عبارتند از: 1️⃣امکان اطلاق و تقیید باشد. 2️⃣قرینه بر تقیید وجود نداشته باشد. 3️⃣متکلم در مقام بیان باشد. 🔅نکته: ایشان عدم وجود قدر متیقن در مقام تخاطب را به عنوان مقدمات حکمت بیان نکرده است زیرا از نظر ایشان، وجود قدر متیقن در مقام محاوره به منزلۀ قرینۀ لفظیه بر تقیید است. 💠مرحوم آخوند در کفایه: ایشان نیز مقدمات حکمت را سه مورد دانسته اند که عبارتند از: 1️⃣متکلم در مقام بیان باشد. 2️⃣آن چه موجب تعیین و تقیید است در کلام نباشد. 3️⃣انتفای قدر متیقن در مقام تخاطب. 🔅نکته: مرحوم و مرحوم و اغلب اصولیین مقدمات حکمت را سه مورد دانسته اند. 🔅نکته2: مرحوم و مرحوم مقدمات حکمت را دو مورد دانسته اند که مورد دوم و سوم از عناوین ذکر شده در اصول مظفر می باشد. 🔅نکته3: مرحوم و مرحوم «اعلی الله مقامهما» تنها به در مقام بیان بودن اشاره فرموده اند. 📚الموجز فی اصول الفقه، ص125 📚اصول الفقه للعلامه مظفر(تعلیقه سبزواری)، ص198 📚کفایه ص287 📚نهایة الافکار، ج2، ص567 📚المحاضرات، ج5، ص364 📚مطارح الانظار، ص218 📚فوائد الاصول، ج2، ص573 📚نهایة الاصول، ص343 📚مناهج الوصول، ج2، ص325 ‌🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯