eitaa logo
پاسخگو
886 دنبال‌کننده
460 عکس
111 ویدیو
12 فایل
مجموعه پرسش و پاسخ های (پایه های 1 تا 10) حوزوی؛ تحت اشراف جمعی از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم مدیر کانال: @Salooni
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش ۱۵۰: پنجمین مرجح در تزاحم، تقدّم و ترجیح طرفی است که امتثالش مقدم است الا اینکه متقدم زماناً واجب مشروط و طرف دیگر واجب مطلق باشد که در این صورت، واجب مطلق مقدم می شود. این مطلب با مبنای ایشان پیرامون غیرقابل انفکاک بودن واجب و وجوب زماناً، چگونه جمع می گردد؟ اصلا چرا تزاحم باشد اینجا؟ ایشان دارد در مقدمات مفوته که وجوب و واجب زمانا از هم منفک نیست چون متضایفین هستند. 🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀 به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
زمان: حجم: 768.5K
❓پرسش ۱۵۰: 🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀🇮🇷🚀 به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۶۷: تفاوت و چیست؟ چرا برخی کتاب را می‌نامند؟ ✍پاسخ: 🌀بین و تفاوت است. علم رجال بر اصحاب «صلى‌‌الله ‌علیه ‌و ‌آله» و «علیهم‌‌السلام» مبتنى است، چنان‌ که «رحمه‌الله» در کتاب رجال خود به بیان طبقات اصحاب پیامبر و  «صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیهما» پرداخته است؛ اما در فهرست بنابر نقل اسامى، ، ، تألیفات و طرق آنهاست.  در خصوص کتاب  مى‌ گوید: «اصل این کتاب بر بیان طبقات استوار است و در کتب علم رجال بیان طبقات اشخاص کفایت مى‌ کند. 🌀با توجه به مقدمه مذکور، کتب رجال و فهرست نیز متفاوت هستند، هرچند امروزه میان کتب فهرست و رجال فرقی نمیگذارند و از کتاب های ، غضائری ، و در کنار و ، با عنوان نام می برند. کتابهای فهرست، با هدف شناسانیدن صاحبان أثر و براساس نام صاحب تألیف، مرتب شده اند. لذا ، کتاب نجاشی را برخلاف عادت محققان، نامیده اند؛ وی می‌نویسد: « را فهرست می‌نامیم؛ چون خود او به این مطلب تصریح کرده است.»  وی به و «رحمة‌الله‌علیهما» که آن را رجال خوانده اند، خرده گرفته و در تعریف کتب رجال مینویسد: «الرجال ما کان مبتنیا علی الطبقات دون مجرد ذکر الأصول و المصنفات فإنه یسمی بالفهرست.»  📚قاموس‌الرجال، ج۱، ص۱۹ و ص۳۳ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۷۸: تفاوت و چیست؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۷۸: تفاوت و چیست؟ ✍پاسخ: 🌀مقدمه: قبل از بیان وجه تمایز و ، به یکی از تعاریف ارائه شده برای این دو عنوان، به اختصار اشاره می‌گردد: تعریف مسأله‌ی اصولی: «المسألة الأُصولية عبارة عن القاعدة الممهّدة لاستنباط الأحكام الشرعية أو الوظيفة العملية.» تعریف قاعده‌ی فقهی: «القاعدة الفقهية عبارة عن حكم شرعي ينطبق على مصاديقه انطباق الطبيعي على أفراده، و لا تقع في طريق إثبات شي‏ء أبدا.» 🌀در تمایز قاعده فقهی و اصولی، مطالب بسیار زیادی در کتب اصولی بیان شده است که در این جا به اهم این مطالب(بدون نقض و ابرام) اشاره می‌شود: ✳️موضوع قواعد اصولی، «ادلّة احکام» و موضوع قواعد فقهی، «فعل مکلّف» است؛ از این رو «خبر الواحد حجةٌ»، قاعده اصولی است و در مقابل گزارة «الصلاة لا تعاد الا من خمس» قاعدة فقهی به شمار می‌آید. ✳️باز هم به نسبت داده شده است که قواعد اصولی «کلی» و قواعد فقهی «غالبی» است. ✳️مرحوم : قواعد اصولی را بر خلاف قواعد فقهیه، مرتبط با «همه ابواب فقه» می‌داند. با این حساب، «استصحاب» به جهت ارتباط با همه ابواب، یک مسأله اصولی است و قاعده «لاتعاد» به جهت کاربرد اختصاصی آن در باب «صلاة» یک قاعده فقهی است. ✳️ایشان «» را خاستگاه اختصاصی قواعد فقهی برمی‌شمرد و در مقابل بر سریان مسائل اصولی در «» و «» تأکید می‌کند. ✳️مرحوم سید محمد تقی : ایشان «قاعدة فقهی» را مبتنی بر مسأله اصولی می‌داند در حالی‌که مسائل اصولی مبتنی بر قاعده فقهی نیست؛ پس «لا تعاد» به عنوان یک قاعدة فقهی متوقف بر ثبوت چند مسأله اصولی همچون «ظواهر حجت است»، «خبر واحد حجت است»، «استثنا مفید حصر است» و... است؛ اما در مقابل هیچ مسأله اصولی مبتنی بر قاعده فقهی نیست. ✳️مرحوم : نتیجه مسأله اصولی فقط برای نافع است، در حالی که قاعده فقهی هم برای مجتهد و هم برای قابل استفاده است. ✳️ «اعلی الله مقامه» : قضیه‌ای که خودش مطلوب بالذات نیست (به این معنی که اگر نبود قضایای دیگری که مبتنی بر این قضیه است، فقیه از این قضیه بحث نمی‌کرد) «مسأله اصولی» است ولی اگر خودش مطلوب بالذات است به این معنی که فقیه بما هو فقیه، باید پیرامون آن بحث و بررسی کند (و بحث از آن برای رسیدن به قضایایی که آنها حکم شرعی هستند، نیست بلکه خودش حکم الهی است)، «قاعده فقهی» است 📚آیت الله سبحانی، الوسيط في اصول الفقه، ج 1، ص 42. 📚امام خمینی رحمة الله علیه، تهذيب الأصول، ج 1، ص 11. 📚انوار الهداية في التعليقة على الكفاية، ج 1، ص 45. 📚دروس في مسائل علم الأصول، ج 5، ص 126. •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۴: تفاوت و در چیست؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۴: تفاوت و در چیست؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۴: تفاوت و در چیست؟ ✍پاسخ: 🌀تعارض بدوی، نوعی است که در بدو نظر، میان دو یا چند به چشم می‌خورد و با کمی دقت و از طریق رفع می‌گردد. 🍀 مثال: خبر «الربا حرام» با خبر دیگری که می‌گوید «لیس بین الولد و الوالد ربا» که اولی و دومی است، بدوی است و بین آن دو جمع عرفی انجام می‌گیرد و در نتیجه، مطلق بر مقید حمل می‌شود؛ یعنی گرفتن در غیر مورد پدر و فرزند حرام است. 🔅 نکته: گاهی برای «تعارض بدوی» از واژه‌های ، ، ، ، ، ، ، ، استفاده می شود. 🌀تعارض مستقر : مقابل تعارض بدوی و به معنای تنافی میان دو دلیلی است که جمع عرفی بین آنها ممکن نبوده و تنافی میان آن دو به تنافی بازگشت می‌نماید. 🍀مثال: تعارض دو دلیل «الخمر نجس» و «الخمر طاهر» مستقر است زیرا جمع عرفی بین آن دو ممکن نیست. 🔅 نکته: برای «تعارض مستقر» از واژه‌های ، ، ، ، ، تعارض_غیربدئی، استفاده می‌شود. 📚الاصول العامة للفقه المقارن، صفحه 367 📚الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی، جلد 4، صفحه (294-295) 📚المحصول فی علم الاصول،جلد 4، صفحه437 📚دروس فی علم الاصول، جلد 1، صفحه (456-458) جلد۲، صفحه۵۸۷ و ۵۴۲ 📚المحکم فی اصول الفقه، جلد 2، صفحه 364 📚بحوث فی علم الاصول، جلد 7، صفحه 219 •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
پاسخگو
❓پرسش ۱۸۴: تفاوت #تعارض_بدوی و #تعارض_مستقر در #علم_اصول چیست؟ ✍پاسخ: 🌀تعارض بدوی، نوعی #تنافی ا
: تنافی میان دو در همه مصادیق است. تعارض مستوعب، از اقسام و مقابل بوده و به معنای تنافی میان تمام مدلول دو دلیل با یک دیگر است که هنگام میان دو دلیل پدید می‌آید. 🍀مثال: تعارض بین دلیل «تحرم الصلاة عند رؤیة الهلال» و دلیل «لا بأس بالصلاة عند رؤیة الهلال»، تعارض مستوعب است. 📚بحوث فی علم الاصول، جلد 7، صفحه 225 📚دروس فی علم الاصول، جلد 2، صفحه 578 •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۶: شباهت ها و تفاوت های و را بیان کنید؟ •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۶: شباهت ها و تفاوت های و را بیان کنید؟ ✍پاسخ(قسمت اول: شباهت‌ها) شباهت‌های اصول لفظیه و اصول عملیه به شرح ذیل است: ۱. هر دو قاعده اصولی‌اند: یعنی هر دو «اصل» زیرمجموعه علم اصول فقه هستند و هدف‌شان تعیین تکلیف مجتهد و مکلف هنگام مواجهه با شک است. ۲. حلّ‌کننده شک: هم اصول لفظیه و هم عملیه وقتی کاربرد دارند که برای مجتهد یا مکلف حالتی از شک و تردید پیش بیاید—یکی درباره مراد لفظی، دیگری درباره حکم شرعی یا تکلیف عملی. ۳. نقش عملی در استنباط: هر دو، ابزار استنباط‌اند. فقیه یا مجتهد برای استنباط حکم یا تعیین تکلیف، به این اصول رجوع می‌کند (لفظیه برای فهم متن؛ عملیه برای نداشتن متن). ۴. ریشه عقلایی/شرعی: هر دو نوع اصول، ریشه در سیره عقلا، بناهای عقلایی و یا ادله شرعی دارند. مثلاً اصالة الظهور و برائت هر دو، به رفتار عقلا و تصدیق شارع تکیه دارند. •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯
❓پرسش ۱۸۶: شباهت ها و تفاوت های و را بیان کنید؟ ✍پاسخ(قسمت دوم: تفاوت‌ها) 🌀مقدمه: تفاوت در تعریف تعریف اصول لفظیه و اصول لفظیه به شرح ذیل است: 🔹اصول لفظیه: قواعدی هستند که مربوط به دلالت الفاظ‌اند و در مواردی که شک در مراد شارع از یک لفظ داریم، به کار می‌آیند. به عبارت دیگر، اصولی هستند که در مقام تفسیر ادله لفظی (کتاب و سنت) مورد استفاده قرار می‌گیرد تا مفاد آنها روشن شود مانند " "، " "، " " و... 🍀مثال۱: وقتی در آیه "اقیموا الصلاة" شک داریم که امر برای وجوب است یا استحباب، اصل بر وجوب بودن امر است ( ). 🍀مثال۲: در حدیث آمده "اغسل وجهک"، آیا مراد از "وجه" معنای متعارف است یا استعاره دارد؟ اصل بر معنای حقیقی است. 🔹اصول عملیه: قواعدی هستند که وقتی دلالت لفظی نداریم و یا دلالت آن روشن نیست و در مشتبه‌ایم، تکلیف عملی تعیین می‌کنند، مانند ، ، ، . 🍀مثال: اگر شک داریم که نماز ظهر بر ذمه ما باقی است یا نه، وجوب نماز ظهر است. 🍀مثال۲: اگر مردد شدیم است یا ، چون دلیل قطعی نداریم، اصل عملی تخییر اجرا می‌شود. 🌀تفاوت‌های اصول لفظیه و عملیه: 🔹موضوع اصول لفظیه «دلالت و فهم معنای الفاظ شرعی » و موضوع اصول عملیه، «تعیین تکلیف عملی در موارد شک بدون دلیل لفظی» است. 🔹جایگاه استفاده اصول لفظیه در جایی است که دلیل لفظی هست، اما معنای دقیق آن مورد شک است اما مجرای اصول عملیه جایی است که اصل دلیل موجود نیست یا معنای آن مبهم است. 🔹نتیجه «اصول لفظیه» کشف مراد شارع از لفظ و نتیجه «اصول عملیه» تعیین تکلیف مکلف (برائت، احتیاط، ... ) است. 🌀چند مثال دیگر: 🔹اصول لفظیه: در آیه "یا أیها الذین آمنوا أوفوا بالعقود"، واژه "العقود" جمع است؛ اصل این است که بر همه عقود دلالت دارد (اصالة العموم). 🔹در روایت "اغسل یدک"، لفظ ید به معنای رایج گرفته می‌شود نه معنای مجازی (اصالة الحقیقه). 🔹اصول عملیه: - اگر بعد از وضو شک کردیم آیا هنوز وضو داریم یا نه، اصل حفظ طهارت و استصحاب آن است. 🔹اگر حکم چیزی را نمی‌دانیم آیا حرام است یا نه و دلیلی بر حرمت نداریم، اصل برائت اجرا می‌شود. •┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈••┈••✾••┈•• به کانال بپیوندید ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/780861721C8c93ba02f5 ╭❀❓❀╮ @saluni ╰❀📚❀╯