eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ 🌸 ✅ 💠 کارکردهای مختلفی دارد: 🔷کارکرد : اولین و ساده‌ترین چیزی که از "پوشش" به ذهن میرسد، کارکرد محافظتی آن در برابر سرما و گرماست. 🔷کارکرد : لباس حالات روحی، جایگاه اجتماعی و شغلی، جنسیت و گاهی هم مذهب افراد را نشان میدهد... 🔷کارکرد : در واقع پوشش یکی از عوامل زیباییست، و به همین دلیل تقریبا در تمام مصنوعات بشری پوشش نهایی وجود دارد... ، بطور مثال؛ کتاب و جلد آن، یا ساختمان و نمای بیرونی آن و... 🔺 هم کارکردی مانند پوشش دارد، و جامه‌ای از بر شخصیت انسان میپوشاند... بخاطر همین است که گفته میشود رفتار انسانِ ، رفتاری عریان و دریده است... در اکثر موارد پوشش کامل افراد، نشان دهنده حیای کامل آنهاست... 📕پژوهشی در فرهنگ حیا، فصل سوم مولف: عباس پسندیده @tabyinchannel
 🔷از طرفی دختری که را رعایت کند و خود را از دسترس نامحرمان دور نگاه دارد، همچون گوهر ذی قیمتی در درون صدف، و خود را در نزد همگان افزایش داده و از در امان مانده است. پسران جوان نیز هر چند لاابالی و بی بندوبار باشند، باز در عمق روح خود برای دخترانی ارزش قائلند که در دسترس و پیش پا افتاده و بی بندوبار و بزک کرده نباشند و در درون خود این گونه دختران را می ستایند.   🔷 و از خصوصیات فطری آدمی است، چرا که نظام آفرینش برای پاسداری و نگهداری از این گوهر گرانبها و ارزشمند و همچنین برای و ، زیبایی اش را در این می بیند که او، همچون گوهری با ارزش در درون صدف از هر گرد و غبار و آفات و آلایشی و به دور از دسترس این و آن باشد، چرا که شیء قیمتی را معمولا دور از دسترس همگان در یک جای امن نگهداری می کنند، ولی وسایل کم ارزش همیشه جلو دست و پاست.   🔷دختری که زیور خود را تنها در کانون گرم خانواده بپوشد و در بیرون از خانه و اجتماع با و و پوشیدگی ظاهر شود، هم در بین اعضای خانواده عزیز و گرامی است و هم در چشم دیگران ارزشمند. اگر دختری پا را از حریم عفت و حجاب بیرون بگذارد نه تنها را به زندگی خانوادگی خود فرود آورده، بلکه گناه بزرگی را مرتکب شده است و را که در آینده به حال خود و اجتماع مفید خواهند بود، و قرار داده است و با انحراف آنان، به آینده جامعه خود خواهد زد. |منبع: وبسایت راسخون به نقل از کتاب والدین و مربیان مسؤول/رضا فرهادیان @tabyinchannel
⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️☄⭐️ ☄ ⭕️ و علت برتری در حجاب (بخش اول) 🔶باید توجه داشت كه همانطور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى‏باشند، نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و محسوب مى‏گردد. در این جا چند نكته وجود دارد كه براى روشن شدن آنها باید دید اساسا چیست؟ 🔷 دو فلسفه اساسى دارد كه با یكدیگر ارتباط تام دارند: ۱) در برابر طمع‏ورزى‏هاى هوس‏بازان؛ ۲) پیشگیرى از تحریكات شهوانى خارج از ضوابط و هنجارهاى الهى و سلامت و . با چنین نقش و كاركرد مهم و اساسى پیامى قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن این است كه در برابر همه مردان اجنبى نوعى هشدار و اعلام «دور باش!» مى‏دهد، اكنون باید دید چه عواملى در رساندن این پیام و اثرگذارى آن مؤثر است: 1⃣ حدود و میزان پوشش: بدون شك هر اندازه بدن ‏تر باشد، نقش نیرومندترى در دورسازى دیدگان نظاره‏گر ایفا مى‏كند. اگر ‏هاى_آلوده را همچنان كه در روایات آمده است «تیرهاى زهرآلود شیطان» بدانیم، همانند قوسى است كه تیر از آن كمانه مى‏كند و منحرف مى‏شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى‏ماند. بر عكس هر اندازه بدن زن برهنه‏تر باشد، را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید. از همین روست كه را شناخته‏اند، زیرا با وجود شرایط دیگر، و ‏ترین_مصونیت را فراهم مى‏آورد. 2⃣ : میزان ضخامت و حتى كیفیت دوخت لباس، خود بخش مهمى از حجاب را تشكیل مى‏دهد. بدون شك لباس‏هاى نازك و تنگ و بدن‏نما، فرودگاه پیكان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم‏هاى هرزه و آلوده، و به است. در مقابل لباس‏هاى غیربدن‏نما، دیده‏ها را از خود دور مى‏سازد، و نفوس را تأمین مى‏كند. 3⃣ رنگ‏ها: تردیدى نیست كه برخى از رنگ‏ها دیده‏ها را خیره مى‏سازد، و پاره‏اى دیگر نگاه‏ها را از خودمى‏راند و دور مى‏سازد. اكنون سؤال مى‏شود كدامیك از این دو براى تأمین حجاب واقعى و مصونیت معنوى جامعه و خیره نكردن چشم‏ها و بر نیفروختن آتش شهوت مفیدتر است؟ مگر ما در جامعه‏اى زندگى نمى‏كنیم كه میلیونها جوان در اوج غریزه جنسى به سر مى‏برند و در سخت‏ترین شرایط جوانى از امكان ازدواج محرومند و كافى است با اندك جرقه‏اى شعله‏هاى غریزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتى‏ها مبتلا گردند؟ 🔷پس چرا به هر وسیله ممكن ـ حتى با گزینش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت دینى و روحى و روانى آنان كمك نكنیم، و موجب جلب توجه آنان و قرار گرفتن‏شان در دام مفاسد نشویم؟ در عین حال علماى دین نسبت به خصوص رنگ‏ها تأكید چندانى نكرده، ولى بر این مسأله پاى مى‏فشارند، كه لباس نباید موجب و عواقب سوء ناشى از آن باشد. از این‏رو است كه در طول تاریخ به میل خود، رنگ مشكى را براى حجاب برگزیدند و این سنت حسنه مورد تقریر و پذیرش پیامبر (ص) و امامان (ع) قرار گرفت، زیرا آنان به این وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشترى مى‏كردند. (ر.ك: حجاب در ادیان الهى، محمدى آشنانى). 4⃣ : طرز صحبت و چگونگى راه رفتن و... نیز بخشى از به معناى وسیع كلمه است. حفظ و هم همان نقشى را دارد كه پوشش زن دارد، و عدم رعایت آن نیز برآیندى چون برهنگى در پى دارد. از این‏رو یكى از مؤمن را كه در رفتار دختران شعیب بیان مى‏كند همان » و است. ... منبع: پرسمان / حقوق زن @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️وضعیت زن در رژیم پهلوی و مقایسه آن با نظام اسلامی 🔹 در جامعه‌ی خود باخته‌ی نظام پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همه‌ی جوانب مظلوم بود. اگر می‌خواست وارد مقوله‌ی علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را می‌زد. مگر یک خانم مسلمان، در دانشگاه ها و محیط های آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی می‌توانست به آسانی حجاب و متانت و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ مگر می‌شد یک ، در خیابان های تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی یا حتّی با حجاب نیمه کاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگانِ به فساد و فحشای سوغات غرب، مصون بماند؟ کاری کرده بودند که در این مملکت، کسب علم برای زنها غالباً ممکن نمی‌شد. موارد استثنایی را کاری ندارم. به طور غالب، رفتن زنان به وادی علم میسر نمی‌شد؛ مگر با برداشتن حجاب و منصرف شدن از تقوا و وقار اسلامی! 🔹در میدان سیاست و در زمینه‌ی فعالیت های اجتماعی هم همین‌ طور بود. اگر زنی می‌خواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایرانِ دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را می‌زد. البته، بسته به این بود که خود این زن، جوهر و استعدادش چگونه باشد. اگر خیلی سست عنصر بود، باید تا آن اعماق می‌لغزید. اگر خوددار و خویشتندار بود، تا حدودی خود را حفظ می‌کرد؛ اما دائماً با فشارهای روزافزون از سوی محیط اجتماعی روبه‌رو بود. جامعه‌ی ما، این گونه بود. و و آمد و در این کشور، را در مرکز فعالیت های سیاسی قرار دادند و پرچم انقلاب را به دست سپرد؛ در حالی که زن در همان حال توانست و و متانت اسلامی و عفاف و دین و تقوای خود را حفظ کند. کسی حقی از این بزرگتر بر گردن زن ایرانی و مسلمان ندارد. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از بانوان سراسر کشور ۶۸/۱۰/۲۶ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«ترتيل»، بهترين روش قرائت قرآنی 🔸 بهترين روش برای است؛ زيرا اين روش هايى دارد كه خواننده قرآن با آن، به سوی هدف عالی (كه هدايت انسان هاست) هدايت می‌شود. در اين سطور به چند ويژگی از ويژگی های پرداخته می شود. 1⃣تدبر در قرآن 🔹خداوند در انسانها را به و در قرآن دعوت ميكند، زيرا قرآن و درس آموزی است، انسان های پرهيزكار است. اگر مسلمانان را به تلاوت آياتش دعوت كرده است، برای اين است كه از های قرآن درس بگيرند و از معارف بلند آن ره‌توشه‌ای برای و خويش برگيرند. اين موضوع تنها با خواندن قرآن حاصل نميشود، بلكه بايد خواندن، همراه با توجه به ، ‌ آن و و كردن باشد. 🔹به همين خاطر است كه امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «لا خَيْرَ فی قِراءةٍ لَيْسَ فِيها تَدَبُّرٌ»؛ [۱] (در قرائتی كه در آن نباشد، خيری نيست). زمانی حالت و ايجاد ميشود كه ، آن را با آرامش و شمرده بخواند، و در هر فرازی خود را مخاطب قرآن ببيند و در آن كند. در كلامی از ابن عباس نقل شده است كه: «سوره بقره و آل عمران را با و بخوانم برايم محبوبتر است از اين كه تمام قرآن را با سرعت بخوانم». [۲] 2⃣احترام باری تعالی 🔹 هر گاه بخواهد قرآن را تلاوت كند، بايد ابتدا آن را در دل خود حاضر كند و بداند كه قرآن ، و تلاوت كلام الهی بس عظيم و خطير است، آن گاه متوجه ميشود كه بايد آن را با احترام بخواند. حفظ ايجاب ميكند كه تلاوت آن همراه با ، آرامش و پرهيز از عجله باشد. 🔹غزالی در اين زمينه ميگويد: «بدان كه استحباب دارد نه تنها برای تدبّر، زيرا برای افراد غير عرب كه معنی قرآن را نمی‌ فهمند نيز ترتيل و شمرده خواندن مستحب است، زيرا تلاوت با ترتيل نشانه احترام و تكريم و با وقار نگهداشتن قرآن است و تأثيرش در قلب از با سرعت و شتاب خواندن بيشتر بهتر می‌باشد ». [۳] 3⃣تأثير در قلب‌ها 🔹 به صورت آهسته و سبب تأثير در ميشود. از اين تأثير، قاری و استماع كننده بهره‌مند می‌شوند. هنگام تلاوت ، قاری فرصت دارد تا را به قلب خويش القا كند، و بر اثر تكرار القاها قلب و او تأثير می‌پذیرد. همين موضوع برای تلاوت ترتيل نيز وجود دارد، زيرا فرصت و انديشيدن آيات را پيدا ميكند، در نتيجه مفاهيم و پيام های آيات در سراسر وجودش پرتوافكن شده، موجب تنبه و تأثير پذيری روح و روانش ميگردد. پي نوشت ها: [۱] تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، ص ۲۰۴، مؤسسه النّشر الاسلام [۲] هفده گفتار در علوم قرآنی، محمد حسينى، ص ۳۱۴، انتشارات بدر [۳] النشر فی القراآت العشر، ج ۱، ص ۲۰۹ نویسنده: ابوالفضل علامی، علم تجويد منبع: وبسایت اندیشه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در كتب روايی برای وجود نازنين امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه خصوصیات و ویژگی هایی ذکر شده است؟ (بخش اول) 🔸سیرت‌ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در چند بُعد قابل توجه و بررسی است؛ ۱) سیرت دینی. ۲) سیرت خلقی. ۳) سیرت عملی. ۴) سیرت انقلابی. ۵) سیرت سیاسی. ۶) سیرت تربیتی. ۷) سیرت اجتماعی. ۸) سیرت مالی. ۹) سیرت اصلاحی. ۱۰) سیرت قضایی. 1⃣«سیرت دینی‌» 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در برابر و جلال خداوند، است، همچون عقاب، به هنگامی که بال خویش فرو گشاید و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در برابر جلال خداوند این‌سان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّی است و همه هستی او را در خود فرو برده است. [۱] از سویی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است و و . او ذرّه‌ای از را فرو نگذارد. خداوند را به دست او عزیز گرداند... حضرت همواره بیم خداوند را به دل دارد و به مقام تقرّبی که نزد خدا دارد مغرور نشود. او به دنیا دل نبندد و سنگی روی سنگ نگذارد. در او، به احدی بدی نرسد، مگر آنجا که حدّ خدایی جاری گردد. [۲] 2⃣«سیرت خُلقی‌» 🔹 (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، صاحب و و است. جامه‌ هایی درشتناک پوشد و نان جو خورد. و حضرت از همه مردمان بیشتر است. (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است (م‌ح‌مّ‌د) و خُلق او، است. [۳]  (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در جهان، با مشعل فروزان هدایت سیر کند و چونان صالحان بزید.‌ [۴] 3⃣«سیرت عملی‌» 🔹به هنگام رستاخیز (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آنچه هست، دوستی و یگانگی است، تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد، از آنِ دیگری بردارد، بی‌ هیچ ممانعتی. [۵] در زمان حضرت، در معاملات از یکدیگر سود نگیرند.‌ [۶] از دل‌ ها بیرون رود و همه جا را و فرا گیرد. [۷] همچنین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، است، و بی‌ دریغ و خواسته به این و آن دهد. 🔹نسبت به عُمّال و و مأمورانِ دولتِ خویش باشد، و با و مستمندان، و مهربان. [۸] «عَلَامَةُ الْمَهْدِیِّ، أَنْ یَکُونَ شَدِیداً عَلَی الْعُمّالِ، جَوَاداً بِالْمَالِ، رَحِیماً بِالْمَسَاکِینَ».‌ [۹] (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در رفتار چنان است که گویی با دست خود، کره و عسل، به دهان مسکینان می‌ نهد. [۱۰] حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چونان امیرالمؤمنین (عليه السلام) زندگی کند، نان خشک بخورد و با پارسایی بزید.‌ [۱۱] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] المهدی الموعود المنتظر (عج) عند علماء اهل السنة و الامامیه، عسکری، نجم الدین، ج ۱، ص ۲۸۰ و ۳۰۰. [۲] همان. [۳] همان، ج ۱، ص ۲۸۱ - ۲۸۲ و ۲۶۶ و ۳۰۰. [۴] همان. [۵] اختصاص‏، مفيد، گنکره شیخ مفید، چ ۱، ص ۲۴. [۶] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت (ع)‏، ج ۱۷، ص ۹. [۷] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ۱۰. [۸] المهدی الموعود...، همان، ج ۱، ص ۲۷۶ - ۲۷۷. [۹] همان. [۱۰] همان، ج ۱، ص ۲۹۷. [۱۱] بحارالانوار، همان، ج ۵۲، ص ۳۵۹ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۵۹۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شيرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«خنده» اولياء خداوند و انبياء چگونه است؟ 🔹 (عليه السلام) در فرازی از خطبه متقين در بيان اوصاف ايشان مى فرمايد: « اگر بخندد، او بلند نمى شود». اين خصلت، نشانه دارنده آن است. ، خنده بزرگان است، حتى بعضى موقع خنديدن دندان هايشان آشكار نمى شود. آنها كه اعتقاد به مبدأ و معاد دارند و از خود باخبرند، محزونند و اين مانع از خنده نامعقول آنها است و در حد و و خوشرویی، می زنند، آنها كه نه دارند و نه به مى انديشند، از حزن در قلب آنها خبرى نيست و از اين روى فكر مى كنند در آسايش هستند در حالى كه بيش نيست! 🔹 (صلى الله عليه و آله) هيچ وقت صدای خنده‌اش بلند نمى شد و تنها مى كردند. و گويا همه (علیهم السلام) چنين بوده اند. در جريان [داستان] (علیه السلام) با مورچه در آمده كه حضرت سليمان (علیه السلام) خنده اى كردند: «فَتَبَسَّمَ ضَاحِكاً مِّنْ قَوْلِهَا» [۱] و اين ، نشانه وقار و توجه آنها به عالم ديگر بود. 🔹روزى (صلی الله علیه و آله) از كنار عده اى از جوان هاى انصار عبور كردند و آنها با يكديگر گرم صحبت بودند و صداى و خنده هايشان بلند بود. حضرت [به آنها] فرمودند: «اى گروهى كه چنين مى كنيد، چه كسى از شما آرزويش داده و بواسطه اين آرزو در كوتاهى كرده [اين چنين شخصى] بايد از آنچه در است و آنچه در آنها مى گذرد آگاهى و اطلاع يابد و از و نشر گيرد. ياد كنيد را كه نابود كننده لذات است». [۲] در جاى ديگر فرمودند: «لَو تَعلَمُونَ مَا اَعلَمُ لَضَحِكتُمْ قَلِيلًا وَ ليَبكُوا كَثِيراً»؛ [۳] (اگر مى دانستيد آنچه را كه من مى دانم كم‌ مى‌ خنديديد و بسيار می‌ گريستيد). 🔹 (صلی الله علیه و آله) به فرمودند: «چرا را هرگز خندان نديده ام؟ گفت: «مَا ضَحِكَ مِيكَائِيلُ مُنْذُ خُلِقَتِ النَّارُ»؛ [۴] (ميكائيل از وقتى خلق شده نخنديد)». امام باقر (عليه السلام) مى فرمايند: « (علیه السلام) به [فرزندش] (علیه السلام) فرمود: «يَا بُنَىّ اِيّاكَ وَ كَثرَةَ الضِّحكِ فَاِنّ كَثرَةَ الضِّحكِ تَترُك العَبدَ حَقِيراً يَومَ القِيَامَةِ»؛ [۵] (اى فرزندم بپرهيز از ، زيرا زيادى خنده، بنده را در روز حقير مى كند). 🔹آرى از بپرهيزيد كه از است؛ «اَلقَهقَهَةُ مِنَ الشَّيطَانَ» [۶] و حتى در روايت از امام باقر (عليه السلام) آمده كه هرگاه زديد بعد از آن بگوئيد: «اَللّهُمَّ لَاتَمقُتنِى»؛ [۷] (خدايا مرا مورد خود قرار مده)؛ و اين روايت به خوبى نشان مى دهد كه انسان را در معرض رحمان قرار مى دهد. پس هرگاه خواستيد خنده كنيد، نمائيد كه بهترين خنده، است؛ «خَيْرُ الضِّحْكِ اَلتَّبَسُّمُ». [۸] و همين، است. [۹] 🔹نه فقط در حال شنيدنِ گفتارى خنده آور تبسّم كنيد، بلكه در همه حال را بر چهره خود آشكار كنيد، خصوصاً در و ها. در روايت است كه (صلی الله علیه و آله) وقتى سخن مى فرمود مى كرد [۱۰] و نيز در روايت است: «مَنْ تَبَسُّمَ فى وَجهِ اَخِيهِ كانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ». (كسى كه در برابر صورت برادرش باشد براى او حسنه است). در روايت آمده: «وقتی (صلى الله عليه و آله) خندان مى شدند، چشم هاى مباركش تنگ مى شد و همه خنده او بود...». [۱۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره نمل، آيه۱۹؛ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ۲، ج ۷۳، ص۵۹، باب۱۰۶؛ [۳] التوحيد، ابن بابويه، جامعه مدرسين‏، چ۱، ص۲۳۸، باب۳۴؛ [۴] بحار الأنوار، همان، ج۵۶، ص۲۶۰، باب۲۴؛ [۵] همان، ج ۱۴، ص۳۵، باب۳؛ [۶] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۶۶۴؛ [۷] الكافی، همان؛ [۸] غررالحكم و درر الكلم‏، دار الكتاب الإسلامی، چ۲، ص۳۵۵، حکمت۱۸؛ [۹] بحار الأنوار، همان، ج۷۵، ص۲۵۰، باب۲۳؛ [۱۰] همان، ج۱۶، ص۲۹۸، باب۱۰؛ [۱۱] کافی، همان، ص۲۰۶؛ [۱۲] عيون أخبار الرضا(ع)، ابن بابويه، نشر جهان‏، چ۱، ج۱، ص۳۱۷ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۷۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره مقام امام هادى (علیه السلام) چه گفتارى دارند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم و رجال اهل سنت پى مى بریم که (علیه السلام) از احترام ویژه اى نزد برخوردار بوده است. اینک به برخى از کلمات ایشان اشاره مى کنیم: 1⃣ابوعثمان عمرو بن بحر بن جاحظ؛ او بعد از ستایش از ده نفر از که از آن جمله (علیه السلام) است مى گوید: «کل واحد منهم عالم زاهد ناسک شجاع جواد طاهر زاک... و هذا لم یتفق لبیت من بیوت العرب و لا من بیوت العجم»؛ [۱] (هر یک از آنان، ، ، ، ، ، و اند... این سلسله جلیل القدر براى هیچ خانه اى از خانواده هاى عرب و نه از خانواده هاى عجم اتفاق نیفتاده است). 2⃣شهاب الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموى: او هنگام یادآورى از شهر عسکر در سامرا مى گوید: «و هذا العسکر منسوب إلى المعتصم، و قد نسب إلیه قوم من اجلاّء، منهم على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ ...»؛ [۲] (این عسکر منسوب به معتصم است. به این شهر قومى از بزرگان نسبت داده شده اند که از آن جمله بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب ـ رضى الله عنهم ـ است...). 3⃣شمس الدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى: «و فیها توفّى ابوالحسن على بن الجواد... و کان فقیهاً اماماً متعبداً»؛ [۳] (در سال ۲۵۴ ه.ق ابوالحسن ... وفات یافت... او شخصى ، و متعبّد بود). او در جایى دیگر از حضرت به شخص و تعبیر کرده است. [۴] 4⃣عبدالله بن اسعد یافعى: «توفى العسکرى ابوالحسن الهادى... عاش اربعین سنة و کان متعبداً فقیهاً اماماً»؛ [۵] (در سال ۲۵۴ ه.ق ... وفات یافت. او که ، و بود، چهل سال زندگى نمود). 5⃣ابن کثیر دمشقى: «و امّا ابوالحسن على الهادى... و قد کان عابداً زاهداً...»؛ [۶] (و امّا ...، او مردى و ... بود). 6⃣ابن صبّاغ مالکى: «... و لا تذکر کریمة الاّ و له فضیلتها و لا تورد محمدة الاّ و له تفضّلها و جملتها...»؛ [۷] (... هیچ ذکر نمى شود، جز آن که آن براى او است، و هیچ وارد نمى گردد جز آن که و و آن براى او است...). 7⃣ابن حجر هیتمى: «... و کان وارث ابیه علماً و سخاء»؛ [۸] (... او وارث علم و سخاوت پدرش بود). 8⃣احمد بن یوسف قرمانى: «و امّا مناقبه فنفیسة و اوصافه شریفة»؛ [۹] (و امّا او نفیس و او شریف است). 9⃣ابن عماد حنبلى: «کان فقیهاً اماماً متعبداً...»؛ [۱۰] (... او شخصى ، و ... بود). 🔟عبدالله شبراوى: «العاشر من الأئمة علىّ الهادى. ولد بالمدینة فی رجب سنة اربع عشر و مائتین و کراماته کثیرة»؛ [۱۱] ( از ، على است. او در مدینه، در ماه رجب، سال ۲۱۴ ه.ق متولد شد. و بسیار است). 1⃣1⃣محمّد امین سویدى بغدادى: «ولد بالمدینة و کنیته ابوالحسن و لقبه الهادى... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۲] (او در مدینه متولد شد، و کنیه اش است، و لقبش ، و است). 2⃣1⃣شیخ مؤمن شبلنجى: «... و مناقبه کثیرة»؛ [۱۳] ( ... او بسیار است). 3⃣1⃣شریف على فکرى حسینى قاهرى: «کان ابوالحسن العسکرى وارث ابیه علماً و منحاً، و کان فقیهاً فصیحاً جمیلا مهیباً. و کان اطیب الناس بهجة واصدقهم لهجة»؛ [۱۴] ( وارث پدرش در علم و سخاوت بود. او و و با بود. و او مردم از حیث بهجت و آنان از جهت لهجه بود). 4⃣1⃣خیرالدین زرکلى: «... وأحد الأتقیاء الصلحاء...»؛ [۱۵] (... او یکى از افراد و بود...). 5⃣1⃣سید محمّد عبدالغفار هاشمى حنفى: «هنگامى که آن حضرت براى همه مشهور شد، متوکّل او را از مدینه منوّره طلب نمود؛ زیرا به جهت و و که (علیه السلام) داشت، بر پادشاهى و زوال دولتش مى ترسید...». [۱۶] 6⃣1⃣شیخانى: « صاحب و و و و و بود. او داراى نفسى پاک و همّتى عالى و طریقى زیبا و مورد رضایت بود...». [۱۷] 7⃣1⃣عبدالسلام ترمانینى: « ... کان على جانب عظیم من التقوى والصلاح»؛ [۱۸] (...او در و جایگاه بلندى داشت). 8⃣1⃣عارف احمد عبدالغنى: « ... کان فی غایة الفضل ونهایة النبل...»؛ [۱۹] (...او در غایت فضل و نهایت فضیلت بود...). ● مآخذ در منبع موجود است 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش،ص۱۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel