eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش اول) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠بیانات و توصیه های اخلاقی معصومین راجع به حجاب 🔹واکنش (علیهم السلام) به «پوشش زنان جامعه پیرامون خود» و توصیه آنها به رعایت و و ، با مطالعه روایات به جا مانده از آن حضرات به روشنی مشخص می شود. برای مثال می توان به حساسیت آن (علیهم السلام)به موضوع و و جایگاه این موضوع مهم در گفتارهای ایشان اشاره کرد؛ تا آنجا که در این گفتمان تربیتی، «نیکوترین پوشش دین» معرفی می‌شود. (علیه السلام) در این زمینه می‌فرماید: «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّينِ الْحَيَاء» [۱] (نیكوترین پوشش دین است). 🔹و نيز «برترین عبادت» معرفی می گردد. (عليه السلام) در روایتی در این رابطه می‌فرماید: «افضَلُ العبادَةِ العِفافُ» [۲] ( برترين عبادات است). احادیث و بیانات (علیهم السلام) راجع به این موضوع بسیار زیاد هستند؛ بطور مثال در حدیثی (علیه السلام) می‌فرمايد: «لَا حَيَاءَ لِمَنْ لَا دِينَ لَه‏» [۳] (آنکه ندارند، دین هم ندارد). و علاوه بر این دسته از احادیث، بیانات دیگری نیز در جوامع حدیثی وجود دارد که قدر مشترک شان، تشویق مردم به رعایت و بیان حدود و ثغور آن است. 🔹در این خصوص چند حدیث بسیار مورد توجه است؛ برای مثال می توان به این حدیث (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با حفظ و بانوان اشاره کرد که فرمود: «اِنَّ مِن خَیرِ نِسَائَكُم اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه» [۴] (بهترين زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرايش و خودنمايی کند، اما خود را از بپوشاند). 🔹یا دیگر حدیث نبوی در بیان ارزش پرهیز از نامحرم که می‌فرمايد: «حُمَادَيَاتُ النِّسَاءِ غَضُّ الْأَبْصَارِ وَ خَفَرُ الْأَعْرَاضِ وَ قِصَرُ الْوَهَازَة» [۵] (بارزترین درجه سه چیز است: پوشیدن چشم از نامحرمان، پوشیدن تمام اندام از بیگانگان، کم و با حیا از منزل بیرون شدن). یا این توصیه (صلی الله علیه و آله) به جوانان قریش که: «يا مَعشَرَ شَبابِ قُرَيشٍ اِحفَظوا فُروجَـكُم، اَلا مَن حَفِظَ فَرجَهُ فَلَهُ الجَنَّةُ» [۶] (اى جوانان قريش! پيشه كنيد؛ بدانيد هر كس خود را در برابر شهوت حفظ كند، از آن اوست). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] غررالحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، قم، ص ۱۹۳. [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، تهران، ج ‏۲، ص ۷۹. [۳] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۵، ص ۱۱۱. [۴] بحارالأنوار، همان، ج ۱۰۳، ص ۲۳۵. [۵] معاني الأخبار، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ص ۳۷۶. [۶] المعجم الاوسط، الطبرانی، ریاض، دارالحرمین، چ ۱، ج ۷، ص ۶۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش دوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠حساسیت ویژه معصومین و مقابله با بی عفتی 🔹در كنار بيانات و توصیه های اخلاقی راجع به ، (علیهم السلام)، حساسیت های ویژه عملی و برخوردهای جدی ای نیز با مسأله داشتند. (علیه السلام) در زمانی که خلیفه بود، در نکوهش مردان عراق فرمود: «يَا أَهْلَ‏ الْعِرَاقِ‏ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ‏ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَ مَا تَسْتَحْيُونَ» [۱] (ای مردم عراق، به من خبر رسیده که شما در راه ها به مردان تنه می زنند، [چرا عکس العملی نشان نمی دهید] آیا نمی کنید). 🔹سیاق خطاب (عليه السلام) در اینجا نشان می دهد که حضرت شان از جایگاه حکومت و برای محافظت از و چنین سرزنشی را متوجه سهل انگاری عراقیان کرده است. از آن حضرت در حدیث دیگری نقل شده که خطاب به همان مردان عراقی فرمود: «أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوج‏» [۲] (آیا نمی کنید و به نمی آیید که تان راهی بازارها و مغازه ها می شوند و با برخورد می کنند؟). 🔹روایت تاریخی دیگری که در این باره می تواند برای ما بسیار راهگشا باشد؛ روایتی است که راجع به حادثه ای در حجه الوداع (صلی الله علیه وآله) گزارش شده است. در این روایت تاریخی می خوانیم که در حجه الوداع زنی جوان و زیبا از طایفه خثعم برای پرسیدن مسئله ای به حضور (صلی الله علیه و آله) رسید؛ و در آن حال فردی پشت سر حضرت حضور داشت؛ نگاه هایی میان آن زن و آن فرد رد و بدل شد؛ (صلی الله علیه و آله) متوجه شد که آن دو به هم خیره شده اند، و زن جوان به جای آنکه توجهش به جواب مسئله باشد همه توجهش به آن شخص است که جوانی نورس و زیبا بود؛ و از این رو حضرت با دست خود صورت مرد جوان را چرخانید. [۳] 🔹از بعضى از روايات نیز استفاده مى شود كه در صدر اسلام بعضى از ، در امور مربوط به زنان (مسائل حجاب‏ و امثال آن) نظارت داشتند؛ از جلمه زنى به نام‏ «سحراء بنت نهیک» كه در بازارها گردش مى كرد و امر به معروف‏ و نهى از منكر مى نمود. [۴] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] الکافی، دار الكتاب الإسلامی، قم، ج ۵، ص ۵۳۷. [۲] همان. [۳] صحیح البخاری، البخاری، محمدبن اسماعیل، دار طوق النجاة، چ ۱، ج ۸، ص ۵۱. [۴] پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۳۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام على (عليه السلام):  🔸«إرحَم مَن دُونَكَ، يَرحَمْكَ مَن فَوقَكَ». 🔹«به فرو دست خود كن، تا فرا دستت بر تو رحم آورد». 📕غررالحكم و دررالكلم، ح ۲۴۲۲ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟ (بخش سوم) 🔸مطالعه سیره (علیهم السلام) نشان می دهد که «حضرات معصومین» در مقام توصیه مردم به حفظ ، به وظیفه روشنگرانه خود در بیان آموزه های دینی می پرداختند، و علاوه بر آن در مقام «رعایت پوشش شرعی»، با به این حکم شرعی، در صدد ارائه الگویی کامل از پوشش مطلوب زنان بودند. 💠رعایت حجاب در سیره شخصی خود معصومین (۱) 🔹اما در کنار این بیانات، سیره عملی و حیات شخصی خود (علیهم السلام) بهترین گواه اهمیت موضوع ، و نزد آن حضرات است. مطالعه زندگی حضرت صدیقه طاهره، (سلام الله علیها) نشان می دهد آن حضرت، چه در گفتار و دعوت کلامی به مسأله و و چه در رعایت این «واجب شرعی»، چه جایگاه رفیعی برای این آموزه اسلامی قائل بودند. آن حضرت در توصیه ای تربیتی به می فرمایند: «خَيْرٌ لِلِنّساءِ أنْ لا يَرَيْنَ الرِّجالَ وَ لا يَراهُنَّ الرِّجالُ» [۱] (بهترين چيز برای آن است كه مردى را نبيند، و نيز مورد مشاهده مردان قرار نگيرد). 🔹علاوه بر این کلام نورانی، اتفاقاتی در زندگی آن حضرت رخ داده که بهترین گواه التزام ایشان به و است. برخی از آن اتفاقات بدین شرح است: روزی (صلّی الله علیه و آله) از اصحاب پرسید که چه وقتی (در چه شرایطی) نزدیک ترین حالت را به خداوند سبحان دارد؛ وقتی (سلام الله علیها) این مساله را شنید فرمود: «أَدْنَی مَا تَکونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیتِهَا» [۲] (نزدیکترین حالت برای نزدیکی به پروردگارش آن است که در خانه بماند). چنین تعبیر سختگیرانه‌ای از سوی (سلام الله علیها) نشانگر تأکید ایشان بر لزوم عدم پدید آمدن «اختلاط» بین و است. 🔹در نقلی دیگر که (علیه السلام) درباره حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) با استناد به پدران معصوم خود ذکر می کند، این چنین می خوانیم: «قالَ عَلی: إستَأذَنَ أعمى عَلى فاطِمَة فَحَجَبَتهُ، فَقال رَسُول الله: لِمَ حَجَبته وَ هُو لا يَراكِ؟ فَقالَت: إِن لَم يَكُن يَراني فَإِنّي أَراهُ، وَهُوَ يَشِمّ الريح، فَقالَ رَسولُ الله: أَشهَد أَنّكِ بِضعَة مِنّي» [۳] 🔹[ترجمه روایت:] ([حضرت] فرمود که مردی نابینا اجازه خواست که نزد [حضرت] حاضر شود؛ [حضرت] خود را با پوشاند؛ در مواجهه با این صحنه به فرمود: چرا در حضور او بر خود پوشاندی؟ او که تو را نمی بیند؟ در پاسخ فرمود که حتی اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم و علاوه بر آن او [آن مرد نابینا] بوها را استشمام کند؛ بعد از آن بود که فرمود: من شهادت می دهم که تو پاره تن منی). چنین التزامی به پوشیده بودن حتی از رهگذری نابینا، بر آن حضرت از مردان نامحرم دلالت می کند. 🔹قاضی نعمان نیز از (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «قَالَ لَنَا رَسُولُ اللهِ أَيُّ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ مِنَّا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَى رَجُلًا وَ لَا يَرَاهَا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللهِ فَقَالَ صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّي» [۴] ( به ما گفت بهترین چیز برای چیست؟ کسی از ما جواب ایشان را نداد؛ این ماجرا را برای فاطمه نقل کردم؛ او گفت هیچ چیز برای یک بهتر از این نیست که مردی را نبیند و او نیز مردی را نبیند. وقتی سخن را برای رسول الله نقل کردم فرمود که فاطمه راست گفت؛ به راستی که او پاره تن پدرش است). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، قم، ج ‏۲۰، ص ۲۳۲. [۲] النوادر؛ راوندی کاشانی، انتشارات بنیاد فرهنگی کوشان پور، تهران، چ ۱، ص ۶۱. [۳] همان. [۴] دعائم الإسلام‏، ابن حیون، موسسه آل البیت، قم، چ ۲، ج ۲، ص ۲۱۵. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراحل نفوذ «شیطان» در انسان در کلام «امام علی» (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹در خطبه هفتم چگونگی در انسان در چند مرحله دقیقاً بیان شده است و (علیه السلام) آن را با و و خود در لابه‌لاى تشبیهات زیبا و گویا به بهترین وجهى شرح میدهد، به گونه اى که بهتر از آن تصوّر نمیشود. در نخستین مرحله به این حقیقت اشاره ميفرمايد که: در وجود هر انسانى است، نه اجبارى. این هستند که به او «چراغ سبز» نشان میدهند، و جواز ورودش را در کشور وجود خویش صادر ميکنند. 🔹حضرت ميفرمايد: «اِتَّخَذُوا الشَّیْطانَ لاَمْرِهمْ مِلاکاً» ([این زشت سیرتان] را ملاک و اساس کار خود قرار دادند). این همان چیزى است که در به روشنى به آن اشاره شده؛ ميفرمايد: «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلطان عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ [نحل، ۹۹و۱۰۰] (او بر کسانى که دارند و بر پروردگارشان مى کنند تسلّطى ندارد؛ او تنها بر کسانى است که او را به برگزیده اند و کسانى که به وسیله او می ورزند و به به جاى فرمان خدا گردن مى نهند). 🔹در مرحله دوّم ميفرمايد: «وَاَتَّخَذَهُمْ لَهُ اَشْراکاً» ([بعد از این انتخابى که از سوى گمراهان انجام میشود، شیطان نیز انتخابى میکند و آن این که] آنها را به عنوان [یا شریکان] خویش برگزیده است). سپس در همین مرحله، به توضیح جمله سربسته فوق پرداخته، ميفرمايد: «فَباضَ وَ فَرَّخَ فى صُدُورِهِمْ» (او در درون‌ سینه‌ هاى‌ آنها کرد، سپس آن را مبدّل به نمود). در این تشبیه جالب (عليه السلام)، «سینه‌ هاى شیطان صفتان» را و «محل تخم‌گذاری» او معرفى میکند و به دنبال آن مى افزاید: 🔹«وَدَبَّ وَ دَرَجَ فی حُجُورِهِمْ» (این جوجه‌هاى شیطانى از درون سینه هاى آنها خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش یافت). سپس به بیان مرحله سوّم این پرداخته، ميفرمايد: «فَنَظَرَ بِأَعیُنِهِمْ، وَ نَطَقَ بِاَلْسِنَتِهِمْ» (کارشان به جایى رسید که با چشم آنها نگاه کرد و با زبانشان سخن گفت). یعنى سرانجام این که مبدّل به جوجه شده بود و پرورش یافت و قوى شد، تبدیل به میشود متّحد با آنها، یعنى در تمام اعضاى آنها میکند، بطورى که «صاحب شخصیت دوگانه‌اى» مى شوند. 🔹از یک نظر و از یک نظر ؛ ظاهرشان شبیه انسان هاست، امّا شیطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان است و طبیعى است که همه چیز را به مى بینند و گوششان آماده شنیدن نغمه هاى شیطان است. در چهارمین مرحله، به نتیجه نهایى این «سیر انحرافى تدریجى» پرداخته، ميفرمايد: هنگامى که به اینجا رسیدند: «فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَیَّنَ لَهُمْ الْخَطَل» (شیطان آنها را بر و سوار کرد، [مرکبى که آنها را به سوى انواع و کفر و ضلالت مى کشاند] و و هزل و باطل را در نظر آنان زینت بخشید).  🔹این سخن شبیه همان چیزى است که (عليه السلام) در کلام نورانى دیگرى ميفرمايد: «آگاه باشید و خطاها همچون مرکبهاى سرکش و لجام گسیخته اند که ، بر آن سوار میشوند!». [نهج‌البلاغه، خ۱۶] در پنجمین و آخرین مرحله، ميفرمايد: «اعمال آنها اعمال کسى است که او را در شریک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است». اشاره باینکه آنها بخوبى گواهى میدهد که در آنها کرده و به راهى که میخواهد مى برد. سخنانشان و نگاه هاى آنها ، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شیطان بخوبى دیده میشود، 🔹و در واقع (عليه السلام) میخواهد در این مرحله، طریق شناخت اینگونه اشخاص را که همان است نشان دهد. آخرین نکته اى که لازم میدانیم در این اشاره کوتاه ذکر کنیم این است که طبق صریح بعضى از آیات قرآن، منحصر به و لشکر پنهانى او نیستند، بلکه گروهى از نیز شیطان نامیده شده اند. چرا که کار آنها عیناً همان کار شیاطین است: «اینچنین در برابر هر پیامبرى دشمنى از شیاطین و قرار دادیم که بطور سرّى سخنان فریبنده و بى اساس را براى اغفال مردم ـ به یکدیگر مى گفتند». [ترجمه آیه۱۱۲ سوره انعام] باید مراقب وسوسه هاى همه آنها بود.  📕پيام امام اميرالمومنين، ناصر مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷س، ج۱ ص۴۶۰ منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام)، «خليفه» و «امام» چه شرایطی بايد داشته باشد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به سراغ شرايط و برای مردم مى رود و آن را عمدتاً در دو چيز خلاصه مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْاَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ، وَ أَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللهِ فِيهِ». (اى مردم، سزاوارترين كس براى ، تواناترين افراد بر اين امر و داناترين شان به فرمان خداست). در حقيقت، (عليه السلام) به «دو ركن اساسى» كه يكى دارد و ديگر اشاره كرده است؛ از نظر بايد از همه باشد و از نظر عملى در امر از همه . 🔹بسيارند كسانى كه عالم‌اند، ولى نيستند و يا مديرند و عالم نيستند و تا اين دو دست به دست هم ندهند، اداره صحيح امكان پذير نيست. نيز همين موضوع را در داستان بنى اسرائيل بيان فرموده است؛ آنجا كه پيامبر را به عنوان و فرماندهى آنها برگزيد، و ايشان اعتراض كردند كه ما سزاوارتريم، چرا كه ثروتمندانِ قوى ترى داريم. او در پاسخ اعتراض‌ شان گفت: از همه شايسته تر است، چرا كه خدا سهم بيشترى از و به او داده «إِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ». [۱] 🔹روشن است كه (عليه السلام) با بيان اين مطلب مى خواهد را نسبت به همه براى تصدّى امر اثبات كند؛ زيرا همگان مى دانستند او از همه به اصول و فروع اسلام و از همه در امر و مبارزه با و پايدارتر است. 🔹جالب اينكه «ابن ابى الحديد» در «شرح نهج البلاغه» به اينجا كه مى رسد بر خلاف جمعى كه وجدان را زير پا مى گذارند و برترى (عليه السلام) را در جنبه هاى علم يا مديريت انكار مى كنند، مى گويد: «قبول داريم كه او در اين دو جهت از همه تواناتر بود و براى خلافت از همه شايسته تر؛ ولى اين دليل بر نفى خلافت ديگران نمى شود؛ چرا كه گاه مى توان تقديم مفضول بر فاضل كرد و شايسته تر را كنار گذاشت و به سراغ شايسته رفت!». [۲] 🔹آرى، اين منطق كسانى است كه را به رسميت نشناسند و ترجيح مرجوح را بر راجح قبيح نشمرند؛ حال آنكه قبح و زشتى آن بر همه روشن است؛ ولى هاى كور و كر، گاه مانع از پذيرش مى شود. (عليه السلام) در ادامه فرمایش خود در خطبه مذکور مى افزايد: «فِإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ» ([هنگامى كه چنين فردى برگزيده شد] هرگاه به آشوب و فتنه انگيزى برخيزد از او خواسته مى شود كه به سوى باز گردد و اگر امتناع ورزد با او نبرد مى شود [تا حقّ را بپذيرد]). 🔹 نيز مى فرمايد: «وَ إِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الاُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِىءَ إِلَى أَمْرِ اللهِ» [۳] (هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند آنها را آشتى دهيد و اگر يكى از آن دو بر ديگرى تجاوز كند با گروه متجاوز پيكار كنيد تا به فرمان خدا بازگردد). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۲۴۷ [۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، کتابخانه آية الله مرعشی نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ۱، ج۹، ص۳۲۸ [۳] سوره حجرات، آيه ۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۵۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام) سستی کردن در حمايت از «حقّ» چه آثار و پیامدهایی به دنبال دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در بخش پايانى خطبه ۱۶۶ «نهج البلاغه» بعد از بيان سرنوشت شوم و مرگبار ، به بيان سرنوشت گروهى از پيروان خود مى پردازد، كه در حمايت از سستى كردند و به علت همين سستى، سالها بر آنها مسلّط شدند و سرنوشتى همچون بنى اسرائيل در سرزمين «تیه» پيدا كردند؛ مى فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ، وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ» 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:](اى مردم، اگر دست از حمايت يكديگر، در يارى بر نمى داشتيد و در تضعيف سستى نمى كرديد، هيچ گاه كسانى كه در حدّ شما نيستند در نابودى شما طمع نمى كردند و آنها كه بر شما مسلّط گشتند، مسلّط نمى شدند). اين سخن، اشاره به سلطه و يارانش بر در زمان آن حضرت [به صورت محدود] و بعد از آن حضرت [به صورت نامحدود است]. 🔹آنچه (عليه السلام) در اين عبارت بيان كرده، مخصوص آن عصر و زمان نيست، بلكه يك براى همه اعصار و قرون است كه پيشرفت و قدرت به سبب و «طرفداران حقّ» است؛ و گرنه با پايگاه محكمى كه دارند قطعاً بر پيروز خواهند شد. سپس (عليه السلام) در ادامه اين سخن، اين گروه را به تشبيه مى كند كه بر اثر دورى از در «تيه» [بخشى از بيابان صحراى سينا] سرگردان شدند؛ مى فرمايد: 🔹«لكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرائِيلَ. وَ لَعَمْرِي، لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الاَدْنى، وَ وَصَلْتُمُ الاَبْعَدَ» (ولى شما همچون به [سبب ترك يارى حقّ] در حيرت و سرگردانى فرو رفتيد. به جانم سوگند! شما بعد از من چند برابر خواهد شد؛ چرا كه را پشت سر انداختيد و از نزديك ترين افراد [به پيامبر (صلى الله عليه و آله) كه اشاره به خود آن حضرت است] بريده و به دورترين افراد [بنى اميّه] پيوستيد!). 🔹و در پايان اين سخن، را به روى اصحابش مى گشايد و اين نكته را براى آنها گوشزد مى كند كه هيچ زمانى براى بازگشت به سوى دير نيست؛ مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ، وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ، وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاق‏ِ». (بدانيد، اگر از و رهبر خود پيروى كنيد شما را به همان راهى مى برد كه (صلى الله عليه و آله) از آن راه رفت، و از رنج ها [ى بى راهه رفتن] آسوده خواهيد شد و بار سنگين مشكلات را از گردن خود بر مى داريد). 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش اول) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود، بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند، و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّات‌شان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 1⃣مورخ معروف، مسعودى در كتاب «مروج الذّهب» داستانى نقل مى كند كه: «، خليفه عباسى در سال ۲۱۲ ق دستور اكيدى داد، منادى در همه جا ندا دهد كه احدى حقّ ندارد از ذكر خيرى كند يا او را بر هيچ يك از صحابه پيامبر (صلى الله عليه و آله) مقدّم بشمرد. جمعى از آگاهان در انديشه فرو رفتند كه اين دستور اكيد و شديد براى چيست؟ بعداً معلوم شد اين به سبب خبرى بود كه از طرف فرزند «مغيرة بن شعبه» نقل شده بود كه خلاصه اش چنين است: 🔹او مى گويد: من با پدرم مغيره به شام آمديم. پدرم هر روز نزد مى رفت و با او سخن مى گفت و بر مى گشت و از عقل و هوش او تعريف مى كرد. شبى از نزد برگشت. او را بسيار اندوهگين يافتم، به گونه اى كه از خوردن شام خوددارى كرد. من تصور كردم مشكلى درباره خانواده ما پيدا شده است. پرسيدم: چرا امشب اين همه ناراحتى؟ گفت: من امشب از نزد بر مى گردم. گفتم: چرا؟ گفت: براى اين كه با خلوت كرده بودم. به او گفتم: مقام تو بالا گرفته، اگر عدالت را پيشه كنى و دست به كار خير بزنى بسيار بجا است، مخصوصاً به خويشاوندانت از بنى هاشم نيكى كن و صله رحم به جا آور. آنها امروز خطرى براى تو ندارند. 🔹ناگهان [او منقلب و منفجر شد و] گفت: هَيْهاتَ هَيْهاتَ! به خلافت رسيد و آنچه بايد انجام بدهد انجام داد؛ اما هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم فراموش شد؛ فقط گاهى مى گويند: ابوبكر. سپس به خلافت رسيد و ده سال زحمت كشيد. او نيز هنگامى كه از دنيا رفت نامش هم از ميان رفت. فقط گاهى مى گويند عُمر. بعد برادرمان به خلافت رسيد و كارهاى زيادى انجام داد. هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم از ميان رفت؛ 🔹ولى آن مرد هاشمی [اشاره به (صلى الله عليه وآله) است] هر روز پنج مرتبه به نام او فرياد مى زنند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ اللهِ» با اين حال چه عملى و چه نامى از ما باقى مى ماند، اى بى مادر؟! «وَ اللهِ اِلَّا دَفْناً دَفْناً» [۱] (به خدا سوگند! چاره اى جز اين نيست كه اين نام براى هميشه دفن شود!). هنگامى كه اين خبر را شنيد در وحشت فرو رفت و آن دستور شديد را درباره صادر نمود». [۲] اين خبر كه در كتب معروف تاريخ آمده پرده از مسائل بسيارى بر مى دارد و به سؤالات بسيارى در برنامه هاى پاسخ مى گويد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] در شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، انتشارات آية الله مرعشى نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ ۱، ج ‏۵، ص ۱۳۰ نقل شده است: «لا و الله اِلَّا دفناً دفناً». [۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، تحقیق: سعد داغر، دار الهجرة، قم، ۱۴۰۹ق، چ ۲، ج ۳، ص ۴۵۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، همان، ص ۱۲۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود؛ بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّاتشان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 2⃣سخنان فرزند معاويه، كه به هنگام شنيدن خبر شهادت (عليه السلام) و انتقال سرهاى بريده به شام در ميان جمعى از شنوندگان و اشعار معروفش «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْىٌ نَزَلْ» گواه زنده ديگرى بر اين مدّعاست. او و پدرش اين تفكّر زشت و كفرآميز را از پدر و جدّشان به ارث برده بودند، 🔹كه به گفته «تاريخ طبرى» و ديگران، هنگامى كه خلافت به [عثمان فرزندزاده اميّه بود] رسيد بسيار خشنود شد و در يك جلسه خصوصى خطاب به «بنى عبد مناف» [و بنى اميّه] گفت: «تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَمَا هُناكَ جَنَّةٌ وَ لَا نارٌ» [۱] (گوى خلافت را بربایید كه نه بهشتى در كار است و نه دوزخى!). 🔹و در عبارت مسعودى در «مروج الذّهب» چنين ذكر شده است: «يا بَنِي أُمَيَّةَ، تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَوَ الَّذِي يَحْلِفُ بِهِ اَبُوسُفْيانَ مَازِلْتُ اَرْجُوها لَكُمْ وَ لَتَصْبِرَنَّ اِلَى صِبْيانِكُمْ وِراثَةً» [۲] (اى ، گوى خلافت را برباييد، قسم به كسى كه ابوسفيان به او سوگند ياد مى كند [اشاره به بتها] من هميشه اميدوار بودم كه خلافت به دامان شما برگردد و به يقين در آينده به بچه هاى شما نيز به ارث خواهد رسيد). 🔹همين معنا را «ابن عبد البرّ» در كتاب «استيعاب» نقل كرده است؛ او مى گويد: «اين سخن در مجلس عثمان بود و هنگامى كه عثمان انكار بهشت و دوزخ را از شنيد، فرياد زد: برخيز و از من دور شو». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، طبری، دار التراث، بيروت، ۱۳۸۷ق، چ ۲، ج ‏۱۰، ص ۵۸؛ حوادث سال ۲۸۴ قمرى، به مناسبت نامه اى كه براى معتضد عباسى درباره رسوايى هاى معاويه نوشته شده بود. [۲] مروج الذهب، همان، ج ‏۲، ص ۳۴۳ [۳] الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ابن عبد البرّ، دار الجيل، بيروت، ۱۴۱۲ق، چ ۱، ج ‏۴، ص ۱۶۷۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️معصومين (علیهم السلام) چگونه مردم را به «خوش بينی» در مورد دیگران توصيه می کردند؟ 🔸همان اندازه كه مايه ويرانى جامعه و انسان ها و تشتّت كارها و ناراحتى روح و جسم است، ، مايه و وحدت است. از این رو در احاديث بسیارى، «حسن ظن» نسبت به مردم مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است، همانند احادیث زیر: 1⃣اميرمؤمنان (علیه‌السلام) در حديثى مى فرماید: «حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ اَفْضَلِ الْسَّجايا وَ اَجْزَلِ الْعَطايا» [۱] ( از بهترين صفات انسانى و پربارترين مواهب الهى است). 2⃣آن حضرت در حديث ديگرى می فرماید:  «حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ اَحْسَنِ الشِّيَمِ وَ اَفْضَلِ الْقِسَمِ» [۲] ( از بهترين خوى ها و برترين بهره ها است). 3⃣ (علیه السلام) می فرماید:  «حُسْنُ الظَنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ وَ يُنجْى مِنْ تَقَلُّدِ الاْثمِ» [۳] ( اندوه را سبك مى كند، و از آلوده شدن به گناه رهايى مى بخشد). 4⃣همچنین آن امام همام در حديث ديگرى می فرماید: «حُسْنُ الظَّنِّ راحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلامَةُ الدّينِ» [۴] ( مايه آرامش قلب و سلامت دين است). 5⃣آن امام معصوم (عليه السلام) در حديث ديگرى می فرماید: «مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنّاسِ حازَ مِنْهُمُ الْمحَبَّةَ» [۶] (كسى كه نسبت به مردم باشد محبت آنها را به سوى خود جلب خواهد كرد). پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ دوم‏، ص ۳۴۵، قصار ۳۱. [۲] همان، ص ۳۴۴، قصار ۲۲. [۳] همان، قصار ۲۱. [۴] همان، قصار ۱۴. [۵] همان، ص ۶۴۱، قصار ۱۱۸۸ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن أبیطالب (ع)، قم‏،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۳۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه، درباره اهمّيّت «حرمت» و «حقوق» مسلمانان چه فرموده است؟ 🔹از آنجا كه در ميان فرائض و احكام كمتر چيزى به اندازه «حرمت و حقوق مسلمانان» اهمّيّت دارد، (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۱۶۷ «نهج البلاغه»، انگشت بر آن مى نهد و مى فرمايد: «وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا، وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا» (خداوند را از تمام آنچه محترم است برتر شمرده و حفظ را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين كرده است). 🔹يك نگاه اجمالى به سراسر كتب فقه [از باب عبادات گرفته تا حدود و ديات] شاهد و گواه اين معناست كه ، بيشترين اهمّيّت را براى حفظ و قائل شده است؛ تا آنجا كه (عليه السلام) در مقابل كعبه ايستاد و فرمود: «مَا أَعْظَمَ حَقَّكِ يَا كَعْبَةُ وَ وَ اللهِ إِنَّ حَقَّ الْمُؤْمِنِ لَأَعْظَمُ مِنْ حَقِّك‏ِ» [۱] (چه بزرگ است حقّ تو اى كعبه و به خدا سوگند! از حقّ تو هم عظيم تر است). 🔹تعبير امام (عليه السلام) به «وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ» ممكن است اشاره به اين باشد كه انسان موحّد و مخلص، كسى است كه را رعايت كند. اين تفسير را بسيارى از شارحان «نهج البلاغه» و بزرگانِ ديگر پذيرفته اند. اين احتمال نيز داده شده كه هر به دليل اخلاص و توحيدى كه دارد بايد محترم شمرده شود (در تفسير اوّل، اخلاص و توحيد صفت محافظين است و در تفسير دوّم، صفت حفظ شدگان). تفسير سوّمى نيز وجود دارد: منظور اين است كه «احترام حقوق مسلمين»، همسنگ و همطراز اخلاص و توحيد است. 🔹سپس در يك نتيجه گيرى مى افزايد: «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ، وَ لَا يَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا يَجِبُ» ( كسى است كه از دست و زبان او در باشند؛ جز در آنجا كه حقّ اقتضا مى كند؛ آزار دادن مسلمان روا نيست جز به آن مقدار كه [به حكم خدا] واجب مى شود). 🔹اين نتيجه گيرى (عليه السلام) نشان مى دهد كه تفسير اوّل از تفسيرهاى سه گانه پيش گفته براى جمله گذشته مناسب تر است؛ زيرا هنگامى كه حفظ حقوق مسلمين را نشانه اخلاص و توحيد حفظ كنندگان بدانيم، نتيجه اش چنين مى شود: كسى است كه همه از دست و زبان او در امان باشند. قابل توجه اينكه: در تعبير مذكور يك بار «إِلَّا بِالْحَقِّ» مى گويد و بار ديگر «إِلَّا بِمَا يَجِبُ»؛ 🔹اين تفاوت در تعبير ممكن است از اين نظر باشد كه اوّلى اشاره به اين است كه تا مجوّزى براى آزار مسلمان (مانند مجازات‌ها و حدود و تعزيرات اسلامى) وجود نداشته باشد آزار دادن او جايز نيست، و دوّمى اشاره به اينكه در فرضِ جواز بايد به آن مقدار از نظر كيفيّت و كميّت كه خداوند اجازه داده اكتفا شود. 🔹از بعضى احاديث استفاده مى شود كه قنبر [با تمام احترامى كه داشت] هنگامى كه بر اثر سهل انگارى به هنگام اجراى حدّ، سه تازيانه اضافه زد، (عليه السلام) فرمود: (بايد قنبر به مقدار اين سه تازيانه قصاص شود!)؛ «إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَمَرَ قَنْبَراً أَنْ يَضْرِبَ رَجُلاً حَدّاً، فَغَلُظَ قَنْبَرٌ، فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ، فَأَقَادَهُ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ». [۲] پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ ۲، ج ‏۷۱، ص ۲۲۷، باب ۱۵ [۲] الكافی، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۲۶۰ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۴۳۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️الگو بودن «حضرت زهرا» (سلام الله عليها) برای انسان‌ها (بخش اول) 🔶تمام جهات و لحظات زندگى (سلام الله علیها) و سرمشق برای همه انسان‌ها است؛ چنان که (صلی الله علیه و آله) را خداوند در قرآن سرمشق و اسوه معرفی نمود، دختر گرامیش نیز همه انسان های حقیقت‌جو و موحد است. 💠رفتار با همسر 🔹پاسخ صريح و زيباى امام على (عليه السلام) به پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در فرداى عروسى، دلیل خوبی است بر رفتار نیکوی (سلام الله علیها) با (علیه السلام). امیرالمؤمنین (علیه‌ السلام) در اين جواب كوتاه و عميق، (سلام الله علیها) را بهترين يار و مددكار، در طاعت حق معرفى مى كند. وقتى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از او پرسيد كه (سلام الله علیها) را چگونه يافتى؟ عرض كرد: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلى طاعَةِ الله» [۱] ( چه خوب ياورى براى اطاعت الهى است). 🔹و هنگامى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) همين پرسش را از (سلام الله علیها) كرد، پاسخى شنيد: «خَيْرُ بَعْل» ( است)، كه حكايت از كمال رضايت و خشنودى (سلام الله علیها) مى كند. تعاون بر تقوا، يكى از اركان زندگى مشترك (عليه السلام) و (سلام الله علیها) بود، و شايد يكى از بهترين و شكوهمندترين نشانه هاى آن اين است كه حضرت صدیقه‌ طاهره (سلام الله علیها) در طول زندگى پرفراز و نشيب خود با (عليه السلام) هيچ گاه از وى تقاضايى ننمود كه اجابت آن براى حضرت مشكل و موجب اذيّت وى باشد. 🔹لباس، زينت، اثاثیه خانه، مسكن وسيع و امثال آن خواسته هايى است كه معمولاً هر زنى به خود اجازه مى دهد كه از همسر خويش درخواست نمايد، امّا (سلام الله علیها) هرگز همسرش را براى تهيه اين نوع خواسته ها به زحمت نينداخت. حتى وقتى در بستر بيمارى بود و (عليه السلام) با دلى پر از عشق و محبت، از او خواست كه اگر خواسته اى دارد ابراز كند، (سلام الله علیها) از بيان تقاضاى خود ابا مى كرد. (عليه السلام) فرمود: فاطمه جان، چيزى از من بخواه؛ 🔹و هنگامى كه (سلام الله علیها) را همچنان ساكت و آرام ديد، او را سوگند داد كه از او تقاضايى كند. (سلام الله علیها) كه ديگر سكوت را جايز نمى ديد، گفت: اكنون كه سوگندم دادى اگر انارى باشد، مايل هستم. (عليه السلام) از اين كه ديد همسرش بعد از سالها زندگى و قناعت، بالاخره از او درخواستى كرده است، براى انجام خواسته او با خوشحالى از خانه بيرون آمد كه مشروح جريان آن، در كتاب هاى تاريخى و روايى آمده است. [۲] ... پی نوشت ها [۱] بحارالانوار، من منشورات الحكمة الاسلاميه، ج ۴۳، ص ۱۱۷ [۲] رياحين الشريعه، ج ۱، ص ۱۴۳ نویسنده: امیر علی حسنلو منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel