eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
202 عکس
50 ویدیو
17 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است) برچسب‌ها: عرفان | فلسفه | آوینی | انقلاب اسلامی | هایدگر | نیچه | گادامر | فردید | داوری اردکانی | فوکو | کانت | هگل | دکارت | هرمنوتیک | ملاصدرا
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ 🔸 توی این بحبوحه‌ی انتخابات، بعد از دو سال دوباره کشیده شدم سمت شاهکار یعنی . 🔹 این‌بار با فهمی متفاوت و البته تجربه‌ای جدید با ترجمه دکتر محمود نوالی. (ترجمه ایشان تحت عنوان توسط انتشارات دانشگاه تبریز چاپ شده‌است) 🔸 ترجمه‌ای که نمی‌دانم چرا و به چه دلیل اینقدر گمنام و غریب است درحالی که یک سر و گردن از ترجمه سیاوش جمادی و عبدالکریم رشیدیان بالاتر است. ▪️ متاسفانه به علت سوء فهمی که از "گشت" در تفکر شکل گرفته، برخی فکر می‌کنند "هایدگر متاخر" از شاهکار تفکر متقدم خویش عدول کرده است و به همین دلیل مستقیما سراغ آثار متأخر هایدگر می‌روند بدون بذل توجه نسبت به راهی که توسط "هستی و زمان" گشوده شده‌است. 🔻 خود هایدگر در یادداشتی بر چاپ هفتم هستی و زمان می‌نویسد: عنوان "نیمه اول" که در چاپ‌های قبلی منظور شده بود، در اینجا حذف شده است. پس از ربع قرن، نیمه دوم نمی‌تواند بدون اعمال تغییرات در قسمت اول به آن ملحق شود. باوجود این، طریق ترسیم شده، امروز نیز یک راه ضروری است؛ به شرط آنکه پرسش از الزاما الهام‌بخش ما باشد. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 ‌ ‌ ‌ ‌
آغازنامه یادداشت‌های دکتر چاوشی.mp3
2.11M
‌ ‌ 🎙 آغازنامه دکتر سید محمدتقی چاوشی برای سلسله یادداشت‌های هفتگی در باب فلسفه، تفکر، ادب و فرهنگ ⏱ دو دقیقه 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌
سال گذشته نکاتی درباره دکتر چاوشی عرض کردم: eitaa.com/varastegi_ir/403 و eitaa.com/varastegi_ir/418 و eitaa.com/varastegi_ir/428
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 🎙 آغازنامه دکتر سید محمدتقی چاوشی برای سلسله یادداشت‌های هفتگی در باب فلسفه، تفکر، ادب و فرهنگ
‌ ‌ ▪️ یادداشت نخست (بخش اول) ▪️ ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ 🔸 روزهای اخیر و در جریان جنگ ، تصویری از سربازی فلسطینی منتشر شد که کمتر از سه ماه در زندان صهیونیست‌ها اسیر بوده و پوست بدنش طوری به استخوان چسبیده که گویی؛ دست‌کم از گرسنگی در شرف مرگ است. این تصویری است که پس‌از حمله به النصیرات و برای آزادسازی اسراء اسراییلی مخابره شد. 🔹 هرآینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ متأثر شدن از این تصویر دربرابر میزان ستمی که اسراییلی‌ها مرتکب شده‌اند، مضحک است. حجم مصیبت باندازه‌ای است که وقتی با یکی از وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی مواجه می‌شویم، دردی احساس نمی‌کنیم؛ زیرا، تعداد کشته شدگان به عدد تبدیل شده است. 🔸 در دورانی زندگی می‌کنیم که رسانه‌ها، نص شده است؛ و رسانه‌ها با آمار و ارقام سروکار دارند. آنچه "عدد" می‌شود تلخی خود را از دست می‌دهد ازآنکه کمیت برخلاف کیفیت، آزار نمی‌دهد؛ جالب‌تر اینکه در عالم هر چه اعداد بزرگتر، میزان تأثیرگذاری کمتر!‌ به‌یاد داشته باشیم در افریقا یک میلیون و نیم از گرسنگی جان دادند. عدد بود و اذیت نشدیم؛ عددْ فاجعه آمیز نیست؛ عددْ‌ درد ندارد؛ و دوران ما عصر کمیت‌ها و سلطه ریاضیات است. دانش دوران ما،‌ است. 🔹 اما تصویرِ عکاس امریکایی (کارتر) از کودک گرسنه افریقایی؛ کرکسی منتظر است و خیره به جسد کودک تا جان دهد؛ لاشخوران،‌ لاشه می‌خورند و رسانه‌ها هستندکه لاشه‌ها را به عدد تأویل می‌برند. یک تصویر؛ آن تصویر، چنان اثر گذاشت که عکاس دیوانه شد و خودکشی کرد. اما اخبار در عصر اطلاعات جایگاه ویژه‌ای دارد. بگذریم! 🔸 در جهانی که رذالت و ابتذال تقدیس می‌شود، به نظر می‌رسد بار دیگر متعاطیان و دانش آموزان فلسفه با این پرسش روبرو باشند که در این زمان چه می‌توانیم کرد؟ چه باید کرد؟ برای دانش آموزان و متعاطیان علوم انسانی چنین پرسشی مطرح نیست. اما متعاطیان فلسفه که گفته می‌شود با امر انتزاعی درگیرند، از رویدادهایی مانند آنچه در غزه می‌گذرد و ستم عریان این دوره چگونه می‌توانند بنویسند و بگویند؟ دانش آموز فلسفه که همیشه خود را دلمشغول امور انتزاعی دانسته است و در ذهن او چنین جا گرفته است که فلسفه را با زندگی چه نسبت، در چنین مواقعی از خود می‌پرسد فلسفه به چه می‌آید؟ 🔹 بنابرین، باید نخست از ماهیت پرسش‌های فلسفی آگاه شویم. پرسش‌های فلسفی چگونه پرسش‌هایی است؟‌ پیش‌از هر پاسخی، می‌دانیم که این پرسش، ریشه در پرسش از ذات فلسفه دارد. زیرا، بسیاری از سردرگمی‌ها در قلمرو فلسفه برآمده‌از ابهام مستتر در ذات فلسفه است. اندک آشنایی با تاریخ فلسفه نشان می‌دهد، زمانی‌که آندرنیکوس رودسی (چیزی حدود صد سال پس‌از فوت ارسطو) آثار او را جمع‌آوری، مرتب و نامگذاری می‌کرد با معضلی روبه‌رو می‌شود یعنی، نامگذاری نوشتاری که در چهارده دفتر (بی‌از هر نامی) و در میان آثار بر جا مانده است. 🔸 ، در چند اثر خود، تأکید می‌کند که این نام‌گذاری نه از سر تفنن است که تقدیر(/حوالت) و حقیقتِ این دانش را آشکار می‌کند. لکن، این پیچیدگی از کجا و چگونه می‌آید؟ از و با وجود. 🔹 ارسطو موضوع فلسفه را موجود بماهو موجود می‌داند. در فلسفه تمایزی میان وجود و موجود نیست؛ را بپذیریم یا نپذیریم، دخلی به تمایز وجود و موجود ندارد. یکی از مهمترین تمایزات و در همین است. این نکته‌ای است که همواره از آن غفلت کرده‌ایم و به همین جهت، تصور می‌شود اگر تعالی را بپذیریم وجود نسبتی با انسان ندارد. النهایه و در تعالی است که ادعا می‌شود نسبت انسان و هستی در آگاهی و بواسطه آگاهی رخ نمی‌دهد. 🔸 هایدگر در و در فصل چهارم، به درستی تصریح می‌کند که هستی در چهار موضع به ظهور می‌آید. جدای از این چطور از می‌گوییم. پس، با دقت در کلام هایدگر روشن می‌شود که این چهار موضع دخلی به آگاهی ندارد. اما آنچه در بیان هایدگر نمی‌آید یا از آن غفلت شده، بدین‌قرار است؛ هرگاه نسبتی باشد، وجود دارد و هرجا پرسپکتیو باشد بی‌شک، ( انسان) حضور دارد. در نتیجه،‌ هر نسبتی که در نگر آید، در نهایت به سوبژکتیویته مؤول است. لاجرم و در این‌جا نمی‌توانیم چنین مبحث مفصلی را دنبال کنیم و به همین مقدار بسنده می‌کنیم. ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌✍🏻 سیدمحمدتقی چاوشی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔻 رئیس‌جمهور اجرایی، کسی‌ است که به‌انسان‌ها مجالی برای حضور می‌دهد تا آن‌ها هم در مسائل کشور شریک شوند و باری را به‌دوش بگیرند! 🔸 ظاهرا هنوز کسی حواسش به سیاست اقتصاد دانش‌بنیان و خصوصی‌سازی تولید برای حضور مردم در عرصه‌ی اقتصاد و تولید و گذر از تحریم‌ها و تصمیمات خارج از کشور نیست! ▪️ راستی رئیس‌جمهوری که می‌گویند باید اجرایی باشد کیست؟ 🔹 آیا منظورشان مَثَل پدری است که صبح تا شب سر کار می‌رود و شب‌ها هم سر کار می‌رود و فکر نمی‌کند که دلسوزی‌هایش دارد چه بلایی بر سر بچه‌ها و همسر و خانه‌اش می‌آورد و تا کم‌آورد نفس همه را می‌برد؟ 🔸 یا منظور پدری است که اجازه می‌دهد هر یک از اعضا نقش فرزندی و خواهری و مادری را بخوبی بازی کنند و از سردی و خمودی روزمره بیرون بیایند!؟ ▪️ راستی کسی که خوب پول خرج می‌کند و به سفر می‌رود مرد اجراست!؟ و کسی که طرح و برنامه دارد و به نیازها و آینده‌ی فعالیت‌ فکر می‌کند آدم غیراجرایی است!؟ 🔸 راستی همه می‌گوییم و می‌گویند رهبر ما مرد اجراست و حتی فارغ و فراتر از فکر ما عمل کرده است! 🔹 ما که می‌گوییم: "اجرا"، معمولا با تصوری که از آن شایع است و معنایی بیشتر از دوندگی و یا سحرخیزی نمی‌دهد مواجهیم! 🔸 ظاهرا "اجرایی بودن در هرجایی معنای متفاوت می‌دهد! مثلا اجرای یک مربی با اجرای یک بازیکن تفاوت دارد! ▪️ اجرا درباره‌ی رئیس‌جمهور چه معنایی می‌دهد؟ 🔸 خوب است فکر کنیم رئیس جمهور انقلاب اسلامی چه کسی است؟ آیا اصلا ما با چنین رئیس‌جمهوری برخورد داشته‌ایم؟ و اگر داشته‌ایم او ملزم است در همه‌جا به یک‌ نحو عمل کند؟ یا به اقتضای هدف و مصالح باید بشیند و فکر کند و آن‌وقت عمل کند؟ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 اقتصاد دانش‌بنیان ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 با تاکید بر آرای متأخر استاد فکری و معنوی‌اش ، جستاری فلسفی در باب بحران در ادراک تحت عنوان "رایحه‌ی زمان" نوشته است. 🔹 در آینده گزیده‌هایی از این کتاب را برای شما به اشتراک خواهم گذاشت... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 پرسش از ، چیزی نیست که پاسخ داشته‌ باشد، به همین‌خاطر، از عرصه "وجود چیست" به عرصه "موجود چیست" رفته‌ است و به پاسخ خود رسیده و با این شناخت نیز پیش آمده... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌ ‌ ‌
چه سخنی با مردم به میان آوریم؟.mp3
15.14M
‌ ‌ 🎧 چه سخنی با مردم به میان آوریم؟ 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ زمان: ۲۹ دقیقه 🗓 ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 🎧 چه سخنی با مردم به میان آوریم؟ 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ زمان: ۲۹ دقیقه 🗓 ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ 🔺 @va
‌ ‌ 👆🏻دوستان عزیز پیشنهاد می‌کنم این صوت را _به خصوص در این ایام انتخابات_ حتما گوش بدید... ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 هایدگر در پاسخ "وجود چیست؟" می‌گوید: آن است که هست، کوچک‌ترین گرفتاری که با این جواب به‌وجود می‌آید این است که البته در ظاهر، تکرار معلوم است اما وقتی هنوز شروع به تفکر نکرده‌ایم، ظاهرِتکرارِمعلوم را می‌بینیم... 🔹 در پاسخ "وجود چیست؟" ما را به آینده حواله می‌دهد بنظر او در تفکر آینده است که باید این پاسخ را بیازماییم و شرح و بیان کنیم... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ ▪️ یادداشت نخست (بخش اول) ▪️ ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ 🔸 روزهای اخیر و در جریان جنگ #غزه، تصویری از سربازی
‌ ‌ ▪️ یادداشت نخست (بخش دوم) ▪️ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ 🔸 قدما گفته‌اند هر علمی از سه بخش تشکیل یافته است؛ موضوع و مسایل و مبادی. گاه به‌جای مبادی از مطالب یا نتایج نام می‌برند. لکن، نتایج خارج از است و وقتی مقدمات را به درستی بیان و توضیح کرده باشیم، نتایج یا مطالب آشکار می‌شود و به همین جهت، در کتب منطقی می‌خوانیم که از دو مقدمه فراهم آمده است و نتیجه را جزو قیاس نمی‌دانند. 🔹 به‌یاد داشته باشیم در شیوه ارتباط و پیوند مقدمات با نتایج دست‌کم پنج قول بیان شده است؛ مانند علیت و معدیت و تولیدی بودن و ... . پی بردن به این نسبت‌ها، کار عقل یا حدس است. مهم تهیه و توضیح درست و دقیق مقدمات است. 🔸 مسایل یک علم ویژگی‌هایی دارد و بی شک با آنها آشنا هستیم. لکن، یا مسایل فلسفی محل کلام است. برای نمونه می‌دانیم که موضوع مسایلِ دانش از موضوعِ دانش جدا نیست گرچه در نسبت آنها اتفاق قول وجود ندارد. اما مسایل فلسفی گذشته از ویژگی‌هایی که برای آنها و در کتب منطقی-فلسفی آورداند، خصلتی دارند که آنها را از مسایل سایر علوم جدا می‌کند. 🔹 به بیان دیگر،‌ مسایل علوم آنگونه که در دانش آمده است مختص به یک دانش نیست و هر علمی اگر علمی حقیقی باشد (یعنی، علمی باشد که بتوانیم برای مسایل آن اقامه کنیم) همان ویژگی‌ها را دارد. لکن، روحی یا طبیعتی بر مسایل حاکم است که در منطق از آن‌ها نمی‌گویند. 🔸 ارسطو در از دشواری‌های مسایل فلسفی بحث می‌کند. همانطور که می‌دانیم مسایل را آپوریا می‌خواند و آپوریا در زبان یونانی دشواری‌ها و معضلات را می‌گویند؛ هزارتو (Maze). 🔹 در هزارتو، انسان سردرگم می‌شود؛ زیرا، از آغاز به فکرِ خروج است؛ در هزارتو، می‌کوشیم به سرعت و با تعجیل راهی برای خروج بیابیم؛ زیرا، وضعیتی که در آن گرفتار آمده‌ایم، مطلوب نیست؛ آزاردهنده است. خروج از وضعیتِ هزارتو، پیش‌از ورود در آن حاضر است؛ می‌نماید که چنین خروجی بنحو ماتقدم در مسایل فلسفی حضور دارد. این آگاهی به خروج، از کجا آمده است؟ 🔸 به‌یاد داریم که و ارسطو را در عبور از شگفتی‌ و می‌دیدند؛ نقطه عزیمت فلسفه را حال و حیرت (παθος) یا شگفتی (ταοζομεναι) می‌دانستند. 🔹 در دوره جدید و به قول ، همین حیرت است که جای خود را به شک(دکارت) می‌دهد. از این‌جا روشن می‌شود که آگاهی از خروج، امری ماتقدم نیست. مقدم بر این آگاهی، آگاهی دیگری وجود دارد. وقتی آگاهی یا علم را به یقین تعریف می‌کنیم عبور از حیرت یا شک ضرور می‌شود. 🔸 هایدگر باور دارد که در یونان وجود داشت و در دوره جدید و از به‌بعد سوبژکتیویته. سوبژکتیویسم یعنی، حقیقت یا دانش را بدانیم. اما یقین را آگاهی انسان بدانیم یعنی، انسان به آگاهی و النهایه خودآگاهی برسد. 🔹 به‌بیان دیگر،‌ منوط است به یقین انسان و یقین کسب نمی‌شود مگر در و با آگاهی انسان. در نتیجه، آگاهی یقینی، حقیقت است. این را سوبژکتیویته می‌خوانیم. در سوبژکتیویسم اما گرچه حقیقت است لکن، دخلی به آگاهی انسان ندارد. قوام یقین یا حقیقت به آگاهی انسان نیست. 🔸 بیان قابل نقد است. سوبژکتیویته از یونان وجود دارد و دخلی به دوره‌های جدید ندارد. در یونان نیز یقین را در آگاهی انسان بنا می‌کنیم. آنچه مقوم متافیزیک است سوبژکتیویته است؛ چه در یونان و ایران و چه در اروپا. بله، شدت و ضعف دارد. اگر قبول کردیم که سوبژکتیویته مقوم متافیزیک است، جایی برای اینگونه تمایزات نمی‌ماند. 🔹 مضاف آنکه، چطور می‌شود که در دوره جدید سوبژکتیویته پیدا شده است؟ آیا چیزی که سابقه‌ای در تاریخ متافیزیک ندارد، به یک بار از مقومات متافیزیک شود؟ سوبژکتیویته اگر مقوم متافیزیک است که هست پس، در تمامی ادوار متافیزیک حضور دارد. ادامه دارد... (لینک بخش قبلی یادداشت) 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌✍🏻 سیدمحمدتقی چاوشی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 وجود چیست؟ آن‌‌جایی است که ما را در حاضر می‌کند و یک عهدی با تفکر پیش می‌آورد... 🔹 این‌جا در واقع شما نمی‌توانید این پاسخ را از کسی بشنوید جز وجود... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشتی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌