مقدمه کتاب علل گرایش به مادّیگری؛ تحوّلات روحی مولف*
┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#شهید_مرتضی_مطهری
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
تا آنجا که من از #تحوّلات_روحی خودم به یاد دارم از سنّ سیزده سالگی این #دغدغه در من پیدا شد و حسّاسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به #خدا پیدا کرده بودم. #پرسشها -البتّه متناسب با سطح فکری آن دوره- یکی پس از دیگری بر اندیشهام هجوم میآورد. در سالهای اوّل مهاجرت به #قم که هنوز از مقدّمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشهها غرق بودم که شدیداً میل به «#تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمّل نمیکردم و حجره فوقانی عالی را به #نیم_حجرهای_دخمه_مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشههای خودم بسر برم.
در آن وقت نمیخواستم در ساعات فراغت از #درس و #مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، ﷼اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت میشمردم. مقدّمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت میآموختم که تدریجاً آماده بررسی اندیشه #فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم.
به یاد دارم که از همان آغاز #طلبگی که در مشهد مقدّمات عربی میخواندم، #فیلسوفان و #عارفان و ﷼متکلّمان -هر چند با اندیشههایشان آشنا نبودم- از سایر #علما و #دانشمندان و از #مخترعان و #مکتشفان در نظرم عظیمتر و فخیمتر مینمودند تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشهها میدانستم.
دقیقاً به یاد دارم که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرّسین حوزه علمیه مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه مینمود و دوست میداشتم به چهرهاش بنگرم و در مجلسش بنشینم و قیافه و حرکاتش را زیر نظر بگیرم و آرزو میکردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرّس #فلسفه_الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقّق نشد، زیرا آن مرحوم در همان سالها (1355 قمری) در گذشت.
پس از مهاجرت به قم گمشده خود را در #شخصیتی_دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را بعلاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت میدیدم؛ فکر میکردم که روح تشنهام از سرچشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد.
اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدّمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «#معقولات» را نداشتم، امّا #درس_اخلاقی که وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته میشد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا #سرمست میکرد. بدون هیچ اغراق و مبالغهای این درس مرا آنچنان به وجد میآورد که تا دوشنبه و سه شنبه هفته بعد خودم را شدیداً تحت تأثیر آن مییافتم.
بخش مهمّی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس -و سپس در درسهای دیگری که در طی دوازده سال از #آن_استاد الهی فرا گرفتم- انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. راستی که او «#روح_قدسی_الهی» بود...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
*مرتضی مطهری، علل گرایش به مادّیگری، صفحات ۹ و ۱۰
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
مقدمه کتاب علل گرایش به مادّیگری؛ تحوّلات روحی مولف* ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ #شهید_مرتضی_مطهری ┄┄┅••=✧؛❁؛
*دوستان؛
زندگی از اینجا شروع میشه، ابتدای زندگی اینجاست. ما زندگیامونو از وسط شروع کردیم، همهچیزو از وسط به ما گفتن.
اوّلش اینجاست...
حیات سیاسی یوسف رستم.MP3
16.79M
حیات سیاسی یوسف رستم
احسان عبدی پور
هدایت شده از «نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
• عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! •
(#بخش_دوم)
مقالۀ «#عالم_هیچکاک»، نگارهای است با مباحثی پراکنده که به چند مطلب اساسی میپردازد: بررسی ایدههای مرکزی آثار #هیچکاک و رابطۀ آنها با جهانبینی #آوینی، برّرسی مصداقی برخی آثار #هیچکاک از لحاظ محتوا و تکنیک، سخن دربارۀ شخصیّت #هیچکاک، و در آخر توضیح ماهیّت و ساختار #سینما (امّا نه به شکل منسجم).
#آوینی در ابتدا از سناریو فیلم «#سرگیجه» نقبی میزند به سمبُلیک بودن و رؤیاگون بودن فیلمهای #هیچکاک؛ دنیای آثار #هیچکاک، دنیایی است راز آلود که همچون رؤیایی شبانه، انسان را مسحور و مقهور خود میکند و باعث میشود انسان برای لحظاتی، از واقعیّت غافل شود. اتّفاقاً برای راه یافتن به #باطن این عالَم نیز راهی نیست جز عبور از سطح #واقعیّت که #هیچکاک با چیرهدستی، این تجربه را برای مخاطبان خود فراهم میآورد.
پس به عقیدۀ #آوینی، آثار #هیچکاک (و در کلّ، آثار سنیمایی و نمایشی) این ظرفیّت را دارند که انسان را به یک #شهود و تجربۀ درونی دعوت کنند. جان کلام #آوینی که در تمام نگاره، سعی در اثبات آن دارد، همین است (1).
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
1. -سوسپانس، ترس و دلهره، برای هیچکاک وسیلهها ویا بهانههایی بیش نیستند که به او امکان میدهند تماشاگر را از سطح واقعیّت عبور دهد و او را به یک تجربۀ روحی در فضایی ماورایی دعوت کند. ص13
-تماشاگر سهیم در فضای فیلم، همراه با سیر داستانی اغلب آثار هیچکاک، به نوعی از «پالایش روانی یا روحی» دست مییابد. ص30
-تماشاگر...به همراه با کاراکترهای فیلم، در صورتی از یک سلوک نفسانی یا تجربۀ روحی پالایش می¬یابد. ص27
-فیلم خوب آن است که تماشاگر را به سفر دل دعوت کند. ص68
-اصلاً سینما برای این استغراق، بی¬خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این استغراق می¬تواند نوعی سلوک روحی و یا روحانی نیز باشد. ص69 و 70
م.بُـــرهان
۱۴۰۱/۱۲/۱۲
#ادامه_دارد...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#عالمهیچکاک
#مرتضی_آوینی
#سینما
#فیلم_سرگیجه
#شهود
#پالایش_روحی
#باطن
#واقعیت
هدایت شده از البیان
InShot_۲۰۲۳۱۲۲۸_۱۵۳۷۲۰۷۴۳.jpg
4.13M
📚 شماره یازدهم لوح پژوهشی مدرسه فقهی امیرالمؤمنین(علیه السلام) تحت عنوان «فرائد» منتشر شد.
📌این لوح که به صورت ماهیانه منتشر می شود، به دست نوشته های اساتید و طلاب مدرسه فقهی امیرالمومنین(ع) می پردازد.
📘ستون ها و عناوین مختلفی در این لوح مدنظر قرار گرفته است که در شماره یازدهم خود، مطالبی با سه سر فصل اشتراک لفظی بشرط لا و لابشرط، مشتق و معرفی کتاب نظام ادبی از منظر علم اصول ارائه شده است.
📖مطالب لوح شماره یازدهم به شرح ذیل می باشد:
1⃣اشتراک لفظی اصطلاح بشرط لا و نیز اصطلاح لا بشرط
📌 به قلم حجةالاسلام رضا کاید خرده؛ دانش پژوه مقطع خارج مدرسه فقهی امیرالمومنین علیه السلام
2⃣مشتق،شروع از رازی؛گسترش با جرجانی
📌به قلم محمد مهدی برهان؛ دانش پژوه مقطع پایه نهم مدرسه فقهی امیرالمومنین علیه السلام
3️⃣ معرفی کتاب نظام ادبی از منظر علم اصول
اثر آیت الله عبدالکریم فرحانی
👈🏻علاقه مندان می توانند نسخه چاپ شده آن را جهت درج و نصب در مدراس و اماکن علمی مختلف با مراجعه حضوری به معاونت پژوهش مدرسه تهیه نمایند.
#فرائد
#مدرسه_فقهی_امیرالمومنین
#فقه_الخمینی
#معاونت_پژوهش
@albayann
هدایت شده از هنر تلاوت
نازعات.میناب.mp3
359.2K
استاد#حامد_شاکرنژاد
سوره ی مبارکه ی نازعات
آیه ی بیست و ششم و بیست و هفتم
میناب
@doulatesahar🌹
هدایت شده از دیده بان
49.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو چه میدانی تگرگ و برگ را
غرق خون خویش رقص مرگ را
تو چه میدانی رمل و ماسه چیست ؟
بین ابروها رد قناسه چیست ؟
📍 به مناسبت سالروز شهادت احمد کاظمی...
📍اجرا شده در دومین جشنواره مستند رادیویی پژواک
🌀🌀 دیدهبان 🔰🔰
@talabedideban
امّا خنده ات را هرگز-مهدی کرامتی-پابلو نرودا.mp3
10.34M
🔰 خَـــــــنْده
نان را از من بگیر، اگر میخواهی،
هوا را از من بگیر، اما
خندهات را نه.
گل سرخ را از من مگیر
سوسنی را که میکاری،
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سرریز میکند،
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو میزاید.
از پس نبردی سخت باز میگردم
با چشمانی خسته
که دنیا را دیده است
بی هیچ دگرگونی،
اما خندهات که رها می شود
و پرواز کنان در آسمان مرا میجوید
تمامی درهای زندگی را
به رویم میگشاید.
عشق من، خندهی تو
در تاریک ترین لحظهها میشکفد
و اگر دیدی به ناگاه
خون من بر سنگ فرش خیابان جاریست،
بخند، زیرا خندهی تو
برای دستان من
شمشیری است آخته.
خندهی تو، در پائیز
در کنارهی دریا
موج کف آلوده اش را
باید برفرازد،
«و در بهاران، عشق من،
خندهات را می خواهم!»
چون گلی که در انتظارش بودم،
گل آبی، گل سرخِ
کشورم که مرا میخواند.
بخند بر شب
بر روز، بر ماه،
بخند بر پیچاپیچ خیابانهای جزیره،
بر این پسربچهی کم رو
که دوستت دارد،
اما آنگاه که چشم میگشایم و میبندم،
آنگاه که پاهایم می روند و باز میگردند،
نان را، هوا را،
روشنی را، بهار را،
از من بگیر
اما خندهات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم.
#پابلو_نرودا
#مهدی_کرامتی 👌🏻
هدایت شده از هیئت ام ابیها (مدرسه فقهی امیرالمومنین)
05. زمینه - ای که دلخوشی روزگار منی.mp3
7.22M
#گزارش_صوتی
#زمینه
💢 هیئت هفتگی ۱۸ دی ۱۴۰۲
▪️ حجت الاسلام وحیدی نیا
🔹 هیئت ام ابیها، موسسه فقهی امیرالمومنین "علیه السلام"
@Ommeabihaa
هدایت شده از «نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
• عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! •
(#بخش_سوم)
در قدم بعد سخن از دنیای کودکانه #هیچکاک به میان میآید؛ معمولاً قصّههای #هیچکاک بیش از حدّ بچّگانه به نظر میرسند و او عامدانه دست به انتخاب آنها میزند.
#عالم_کودکی، عالمی است که همه در «#حضور» میگذرد و قصّهها و داستانهای جنّ و پری داری که از منطقزدگی رایج مصون مانده اند، بهترین وسیله برای ارتباط با عالم کودکی و حضور اند. #دنیای_مدرن و نظامات اعتباری که بر ما تحمیل کرده، فرصت کودکی کردنِ کمی به انسان میدهد و #فیلم به مثابه یک #شهود، میتواند دروازهای برای برگشتن به این عالم مقدّس باز کند. قصّهها در واقع صورتهایی مثالی از زندگی عادّی هستند که بشر در ارتباط با آنها میتواند زندگی خود را تنظیم کند.
این مطلب، خود، میتواند مؤیّدی بر یکی از مهمترین تفاوتهای #سینما و #ادبیّات نیز باشد؛ بسط و توسعۀ یک ایدۀ کودکانه، در #شعر و #رمان امکانپذیر نیست؛ ولی سینما به علّت ذات متّکی بر تصاویر نمایشی، میتواند به خوبی از پس این مهم بر بیآید.
م.بُـــرهان
۱۴۰۱/۱۲/۱۳
#ادامه_دارد...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#عالمهیچکاک
#مرتضی_آوینی
#سینما
#عالم_کودکی
#شهود
#حضور
#داستان
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
🔰 Crow 🎼 #Kim_San_Jin *No matter how good you are at something; there's always an Asian guy who is
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 Bearclaw
🎼 #Kim_San_Jin
💯 This Asian guy is something else 👌🏻
⚠️ I'm not racist 😑😐🙄 😂
«دربارهی نوشتن و زِر زِرهای کمال گرایی»:
...نوشتنْ صرفاً نگهداری از آن چه آموختهایم نیست، بلکه خود بخشی از فرایند یاد گرفتن است؛ وقتی تلاش میکنی تا هر واژه را پیش واژهای متناسب بنشانی و دست هر بند را در دست بندی هم کفو با او بگذاری، باید بسنجی و سنجیدن، چیزی جز اندیشیدن [نیست] و اندیشیدن راه دانستن است...
#مهدی_کرامتی 👌🏻
*اصل یادداشت را در اینجا بخوانید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
This is what we call it Matchcut 👌🏻👏🏻
The f***ing best 👍🏻
*This is all about one thing: Cinema 🎬
● چکّش همسایه ●
#فکر
#روایت
#أمیر_المؤمنین
┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄
▫️ قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): «بالفکر تنجلي #غَیاهِب الأُمور» (غرر الحكم : 4322)
○ با فکر، تاریکیهای امور روشن میشوند.
[° الغَـــیْـهــب: شدّة سواد الیل والجمل ونحوهما…]
-«برو چکّشِ همسایه را بگیر و زود بیاور». پدر این را گفت و پسر نه به سرعت، که لِخّ و لِخْ کُنان به سمت خانۀ همسایه روان شد.
اما بعد از دقایقی، با چهره ای ملولْ بازگشت.
-«آوردی؟»
-«نه پدر؛ نداد».
-«خُب وضعیتمان را برایش #توضیح میدادی!»
-«توضیح دادم؛ گفتم که چقدر به این چکش محتاجیم؛ اما بازهم نداد».
-«خُب از او #خواهش می کردی!»
-«خواهش کردم؛ ولی بازهم قانع نشد».
-«خُب #التماس اش می کردی!»
-«التماساش هم کردم؛ اما بازهم فایده ای نداشت».
پدر آرام زیر لب زمزمه کرد: «چه مردمانِ خسیسی دارد این دور و زمانه؛ آدم به مشکلات همسایهاش هم توجهی نمیکند!»
سپس رو کرد به پسر و با لحنی سرشار از #نا_امیدی گفت: «پس چارهای نیست پسر، مجبوریم؛ برو و #چکّشِ_خودمان را از انبار بیاور(!)»
┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄
▫️ گاهی مشکلاتمان را به #اشخاص و #مکاتبِ دیگر #توضیح میدهیم، اما جواب نمی گیریم. از آن ها #خواهش هم می کنیم؛ و در نهایت #التماس! اما بازهم…
غافل از اینکه #چکّشِ "#فکر"مان، درون انبارِ خانهمان خاک میخورد.
کافی ست برای حل مشکلات، "#فکر_کنیم"...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
محمّد بُـــرهان
*برگرفته از دروس بدایه استاد #فلاح_شیروانی
هدایت شده از «نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
• عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! •
(#بخش_چهارم)
نکتۀ بعدی، وجودِ #ارادهای_پنهان در آثار #هیچکاک است که اوّلاً بر همۀ وقایع نظارتی خداگونه دارد و ثانیاً هیچ یک از گناهکاران را بدون #تنبیه رها نمیکند.
#گناه در آثار هیچکاک، به جرم تنزّل پیدا نمیکند. گناهکار عقربی نیست که در محاصره آتش مجبور به نیش زدن خودش باشد؛ در عین حال که کاراکترهای #هیچکاک، وارد #حریم_ممنوعه جنایت کاران نمیشوند. بهای ورود به #حریم_ممنوعه، شکستن حرمت خون است که اغلب قاتلان در فیلمهای #هیچکاک، #حرمت_خون را پایمال نمیکنند بلکه دلیلی روانی، اجتماعی ویا حتّی فلسفی -مثلا در #فیلم_طناب- برای کشتن دارند.
حتّی خود #هیچکاک نیز قتلها را خارج از صحنه ویا با نمایش سایهها سرهم میکند.
#هیچکاک #ترس را به هر قیمتی برای مخاطب ایجاد نمیکند. در عین حال که ترسِ او با ترسِ #کافکایی که وحشت از سرگردانی و تنهایی در دنیا است فرق میکند. او مارا از چیزی میترساند که در روان ما نفهته است.
در همین بخشها، کمکم مقایسۀ #هیچکاک با #کافکا و #داستایوفسکی آغاز میشود و در بخش تحلیل شخصیّت #هیچکاک، به اوج خود میرسد.
م.بُـــرهان
۱۴۰۱/۱۲/۱۴
#ادامه_دارد...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#عالمهیچکاک
#مرتضی_آوینی
#سینما
#اراده_پنهان
#خون
#فیلم_طناب
#ترس
#کافکا
#داستایوفسکی
01. قرآن.mp3
10.4M
05:25
07:10
08:42
﷽
الحشر:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (18) وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (19) لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ (20) لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (21) هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ (22) هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (23) هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (24)
#قرآن
#محمدحسین_خدابخشی
«دربارهی "تنهایی" به آب زدن»:
...امشب بالاخره تنها رفتم استخر. اتّفاقاً بسیار هم لذتبخش بود. حالا که تنها بودم، انگار همهی سالن دوستهای من بودند. هیچ کس من را از هم صحبتی با خود منع نمیکرد و هیچ کس لبخند من را بیپاسخ نمیگذاشت. گاهی برای خودم تنها شنا میکردم و هر وقت که دلم میخواست، میرفتم و با یک نفر صحبت میکردم. عجیب است، به نظرم رسید مردم اینقدر #تنها هستند که از هر هم صحبتی، استقبال میکنند...
#مهدی_کرامتی 👌🏻
*اصل یادداشت را در اینجا بخوانید
مادرم می گوید.mp3
2.22M
مادر همیشه میگوید:
ﺍﺯ ﻫﺮ کسی ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ. اﺯ ﻋﻘﺮﺏ ﺗﻮﻗﻊ ﻣﺎﭺ ﻭ ﺑﻮﺳﻪ ﻭ ﺑﻐﻞ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!
ﺍﻻﻍ ﮐﺎﺭﺵ ﺟﻔﺘﮏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﺳﮓ ﻫﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﮔﺎﺯ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ،
ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻣﯽ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ؛
ﮔﺮﺑﻪ ﻫﻢ ﺗﮑﻠﯿﻔﺶ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ.
ﺣﺎﻻ تو هی ﺑﯿﺎ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻣﭻ ﺑﮑﻦ ﺗﻮﯼ ﮐﻮﺯﻩ ﻋﺴﻞ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﻫﻦ ﺁﺩﻡ ﻧﺎﻧﺠﯿﺐ...
ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ! ﺗﻮﻗﻌﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﮐﻢ ﮐﻨﯽ، ﻏﺼﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. راحت تر ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ می کنی… من زندگی خودم را میکنم و برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشوم:
چاقم، لاغرم، قد بلندم، کوتاه قدم، سفیدم، سبزهام؛
همه به خودم مربوط است...
مهم بودن یا نبودن را فراموش کن
«روزنامه روز شنبه زباله روز یکشنبه است»
زندگی کن به شیوه خودت، با قوانین خودت، با باورها و ایمان قلبی خودت. مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند. برایشان فرق نمیکند چگونه هستی؛ هر جور که باشی حرفی برای گفتن دارند.
چه انتظاری از مردم داری؟! آنها حتی پشت سر خدا هم حرف می زنند!
راستی! هر چیزی را که خواستی پنهان کنی، لای یک کتاب بگذار؛ این مردم، کتاب نمیخوانند...
#احمد_شاملو
#مهدی_کرامتی 👌🏻
● چشـمان فکـر ●
#فکر
#روایت
#أمیر_المؤمنین
┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄
▫️ قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): «من أَسحـرَ عیـنَ فِکرتـه بَلَـغَ #قدرَ_همّتـه» (غرر الحکم: ۸۷۸۴)
○ هر کس به زور #چشمان_اندیشهاش را باز نگهدارد، به غایت #دل_مشغولی هایش نائل خواهد آمد.
#همت یعنی #دل_مشغولی؛ آنچه که بندْبند وجود انسان را با خود #گره میزند؛ آنچه انسان را درون خود #حَل میکند؛ آنچه که انسان را تمام قد، برای خود، #سرپا می کند…
از قدیم گفته اند: «قیمةُ کلِّ امْرءٍ مـٰا یُـحسِنُه»...
┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄
▫️ فکر و ذکرت چیست؟ حواست کجاست؟ #قلبت کجاست؟
-نزد #دل_مشغولی هایت. پس تورا با #دل_مشغولی هایت میتوان شناخت؛ با نگاه به اینکه به چه کاری اهتمام داری، میتوان #عیارت_را سنجید؛ و اگر دل مشغولی ات #ماشین_مشکیِ_متالیکِ_جدیدت باشد، حتی میتوان با انداختن خطی بر آن، #قلبِ تو را خراشید! پس همت بلندآر که «قَـدر الـرجل علـٰی قـدر #هِـمَّتِـه».
حالا سوال! اگر میخواهم به #کُنـه همّتی مثلاً به #وسعت_ابدیت دست پیدا کنم، چه کنم؟!
جواب: #چشمان_فکرت، در حالی که به حسب طبیعتـشان خسته شده و میخواهند بسته شوند را، #به_هر_قیمت باز نگهدار. بی گدار به آب نزن! قبل از هر کاری #فکر_کن…
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
محمّد بُـــرهان
*برگرفته از دروس بدایه استاد #فلاح_شیروانی
هدایت شده از «نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـاللّٰہالرحمـٰـنالرحیــم •۰۰
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
• عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! •
(#بخش_پنجم)
#آوینی، #تحوّل را از دیگر تِمهای مشترک در آثار #هیچکاک میداند. او #تحوّل و #آزادی_انتخاب را به عنوان یکی از المانهای مذهبی (فارغ از فارقهای موجود بین مذاهب مختلف) در کارهای هیچکاک برمیشمارد.
سپس به تحلیل مصداقی این پدیده در کارهای مختلف #هیچکاک میپردازد و هر #فیلم را از این زاویه توضیح میدهد. در همین حین، نکتۀ مهمّی را بیان میکند:
«بهترین مردمان وقتی تصمیم میگیرند #تفریح کنند، دیگر #حوصله شنیدن پند و اندرز ندارند.»
نباید از سینماگر توقّع داشت که بر روی پرده، درس اخلاق بدهد و نصیحت کند. ماهیّت و #ذات_سینما با پدیدۀ #سرگرمی گِره خورده است؛ زدن حرفهای بزرگ و بررّسی کلانایدههای #اندیشهای بدون توجّه به #ذات_سینما، نتیجهای معکوس در پی دارد.
#سینما از پسِ سرگرمی میآید و نه از پیش آن؛ #فیلم، ابتدا باید بهای سرگرم ساختن مخاطب را پرداخت کند و سپس ایدۀ اصلی خود را با #زبان_سینمایی بیان کند.
در واقع:
«#سرگرمی چیزی است که خواهناخواه با #فیلم_خوب به وجود میآید، امّا غایت آن نیست. #سرگرمی نوعی بیخودی ویا غفلت از خویشتن است که لزوماً مذموم نیست. #سرگرمی اوّلین شرط تحقّق #سینما است و نقض غرض است اینکه ما #سینما را بخواهیم، امّا با این شرط که تماشاگر در فضای #فیلم مستغرق نشود. اصلاً سینما برای این #استغراق، بیخودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این #استغراق میتواند نوعی #سلوک_روحی و یا روحانی نیز باشد.»
به نظر آوینی، وظیفۀ سینما آن است که:
«این فرصت [فرصتِ زندگی کردن در #رؤیاها] را در اختیار تماشاگر قرار دهد؛ فرصت #سیر_در_عوالمی دیگر و تجربۀ زندگی در قالبهایی دیگر را.»
م.بُـــرهان
۱۴۰۱/۱۲/۱۵
#ادامه_دارد...
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
#عالمهیچکاک
#مرتضی_آوینی
#سینما
#تحول
#تفریح
#سرگرمی
#ذات_سینما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*همیشه سوالم این بوده که اینا کجا درس خوندن؟ اصلا چرا باید اینقدر بفهمن؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاصله این عکس ادیت شده تا اون فیلم خویشانداز (سلفی)، فاصله چیزیه که غربِ منحوس به خورد ما میده، تا واقعیت...
غرب عین یه مُردابــــه؛ زلال و تمیز و با کلاس و شیک به نظر میرسه، ولی کافیه یه چوب بلـــنـد بزنی تهش، تا بوی تعفّش همهجا رو برداره...
غرب، یه کُپّه آشغاله که روش سُس شکلات ریختن، قاشق قاشق دارن میزارنش دهنِ ما.
کثافتترین موجوداتی که تا به حال پا به عرضه وجود گذاشتن، اینان. کُرهی ارض در عذابه، از اینکه با قدمهای نحس اینا، نجس شده...
*لعنهم الله اجمعین 🤲🏻