eitaa logo
فلسفه ذهن
892 دنبال‌کننده
138 عکس
68 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
40.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎 یکی از قواعدی که علیه علیت متقابل بین ذهن (فرامادی) و بدن مطرح میکنند، «اصل بستار علل فیزیکی» است: جهان فیزیکی در درون خود، منابع کامل و کافی برای ارائه یک تبیین علّی از هر رویداد خویش را دارد و اگر یک رویداد فیزیکی را انتخاب کنیم و زنجیره علّی را در ماقبل و مابعد آن پی بگیریم، هیچگاه به بیرون از قلمرو فیزیکی هدایت نخواهیم شد. بقول کیم، مخالفت با این اصل، امکان یک تئوری جامع برای تمام پدیده های فیزیکی را نفی میکند. (Kim, 1998, Mind in a Physical World, p.40.) 💎 بنابراین مطابق اصل مذکور، هر مصداقی از رفتارهای بدن ما دارای یک علّت فیزیکی کافی است. بدین ترتیب علیّـت از طرف ذهن فرافیزیکی (مثلاً اراده یا تمایل نفس مجرد) برای رفتارهای بدنی، قاعده بستگی زنجیره علل فیزیکی را نقض خواهد کرد. 💎 برخی فیزیکالیستها مانند آنتونی داردیس، قاعده بستار را دارای شواهد و مدارک علمی متقن می دانند، (Dardis, 2008, Mental Causation, p.4.) بیکِر در 1993 استدلال می کند که علوم فیزیکی از پشتیبانی کردن قاعده مذکور، ناتوانند و بلکه شاید آن را زیر سؤال هم ببرند. هِندری در 2006، آثار و نشانه‏ هایی از علیّت روبه پایین (فرافیزیکی به فیزیکی) را در علم شیمی پیدا کرد؛ تقریباً همزمان با وقتی که استَپ در 2005، شواهد و مدارکی از علم فیزیک معاصر جمع آوری کرد که برخلاف قاعده بستار علل فیزیکی، یک شکاف علّی در جهان فیزیکال را إلقاء می نمود. (, Robb and Heil, 2014, Stanford Encyclopedia of Philosophy.) لینک آپارات: https://www.aparat.com/v/JTuxz @PhilMind
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ فرض کنید ویژگی ذهنی M1 (مثلا باور به اینکه دارد باران می آید)، علت ویژگی فیزیکی P2 (مثلا حرکت بسمت برداشتن چتر) می شود. ⚡️ مطابق یافته های علوم اعصاب، یک شلیک نورونی در مغز وجود دارد که انرژی الکتریکی را انتقال داده و به انرژی حرکتی در ماهیچه تبدیل می کند. بنابراین همواره یک علت نورونی P1 برای ویژگی رفتاری P2 وجود دارد. ⚡️ طبق اما ویژگی ذهنی M1 علت ویژگی رفتاری P2 است. در نتیجه P2 دارای دو علت جداگانه P1 و M1 خواهد بود که یکی شان (ویژگی M1) را در معرض قرار می دهد. ⚡️ همچنین تأکید بر علیّت M1 برای P2 (یا P1)، نقض و آشکار اصل بستار علّی فیزیکی است. ⚡️ لذا برخی دوئالیستها برای رهایی از دو مشکل فوق، شبه پدیدارانگاری را برگزیدند: یکطرفه پایین (بدن) به بالا (ذهن) و نه بالعکس. چراکه هر دو مسئله صرفا در علیت بالا به پایین مطرح می شود. ⚡️ این دیدگاه البته بدلیل غیر شهودی بودن و پاک کردن صورت مسئله، دوام چندانی نیاورد و اکنون کمتر خریدار دارد. ویدیو با زیرنویس فارسی درباره دوطرفه و شبه پدیدارانگاری توضیح می دهد. مهمترین مباحث فلسفی درباره نفس/ذهن را اینجا ببینید: https://eitaa.com/joinchat/183304263Cbe50a0e2d9
اهمیت تبیین تجربی 🔰 رابطه صورت با مادّه را رابطه اتّحادی می‏داند که بر اساس آن، در ترکیب و - هرچند می‏توان بلحاظ تحلیل عقلی، یک حیث مجرد و یک حیث مادّه در نظر گرفت - در متن وجود خارج با یک حقیقت واحد روبرو هستیم. 🔰 همچنین مطابق قاعده "النفس فی وحدتها کلّ القوی"، قوای متکثّر – بعنوان مرتبه نازله نفس واحد بسیط – فعل خویش در عضو متناسب بدن را به انجام می‏رسانند و در عین حال، تمام این قوا به نحو اندماجی در وحدت جمعی نفس بسیط، موجودند. 🔰 برخی اساتید و محققان فلسفه اسلامی، به تحلیل عقلی حکمت متعالیه درباره اتحاد صورت با مادّه در یک وجود واحد، اکتفا کرده یا بحث کثرت اندماجی قوا در بسیط را برای تبیین رابطه علّی نفس – بدن کافی میدانند. اما دو مرحله از تأمّل در این‏جا وجود دارد: 🔰 اوّل آن‏که اگر کسی آموزه‏ های عرفانی درباره توحید افعالی و وحدت شخصیه وجود را مقبول و مستدلّ نداند، بسیاری از توضیحات صدرا در مورد شئون متکثّر قوا در عین وحدت جمعی نفس را هم در نخواهد یافت و این قبیل تبیین‌ها قابل تخاطب با فیلسوفان و دانش‌پژوهان خارج از منظومه فکری عرفانی و اسلامی نیست. 🔰 دوّم آن‏که با فرض پذیرش تعابیر فوق بعنوان یک تصویر روشن فلسفی، باز پرسش اساسی رخ می‏نماید که این نفس مترفّع در سطح و مرتبه مادّه نیست و تحت قوانین فیزیکی قرار نمی‏گیرد. کما این‏که صدرا نیز سخن از بساطت و و کثرت اندماجی و ... می‏گوید که بوضوح متمایز از ساختار و قواعد عالَم فیزیکی است. 🔰 در نتیجه کما کان اشکال فیزیکالیست‏ها برقرار می‏ماند که همان تبیین چگونگی اتّصال سطح غیرمکانی و فرافیزیک با سطح مکانی، جهت‏ مند و فیزیکی است و ابهامات از منظر فیزیکالیستی را اعاده می‏کند. 🔰 بنابراین اگر قصد یافتن پاسخ و تخاطبی با پارادایم فیزیکالیستی باشد، بنظر می‏رسد یا باید تبیین‏های فوق با بیانی روشن و قابل تفاهم در فضای ایضاح شوند (که البته بعید می‏نماید)، یا بسراغ تبیین‏های تجربی رفت که قرابت بسیار بیشتری با مباحث فیزیولوژیک و پرسش‏های فیزیکالیستی دارد. 🔰 شایان ذکر است خود صدرالمتألهین نیز در مباحث مربوط به روح بخاری، چنین تلاشی را – هرچند اشکالاتش خواهد آمد - مبتنی بر علوم طبیعی زمان خویش انجام داده است. مهمترین مباحث فلسفی درباره ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
آزمون علیه 🌖 پاتنم در مقاله مشهور «The Meaning of Meaning» سیاره ای فرضی ترسیم می کرد که کاملا شبیه زمین ماست؛ فقط با یک تفاوت که مایع شفاف رافع عطش در آن سیاره که اقیانوس های آنجا را هم پر کرده و آن را «آب» می نامند، از ساختار مولکولی XYZ تشکیل شده و نه H2O. هرچند ویژگیهای ظاهری این دو مایع (شکل و رنگ و بو و ...) و کارکرد آنها (رفع عطش برای ساکنان هر سیاره و آبیاری گیاهان و ...) یکسان است. 🌖 حال همزاد مرا در آن سیاره فرض کنید که مولکول به مولکول، مشابه من است. باور همزاد من در آن سیاره به اینکه «آب، خنک است»، درباره XYZ است و باور من به جمله فوق، درباره H2O است. 🌖 در تبیین تفاوت دو باور مذکور ناتوان بنظر می رسد. زیرا باور من و همزاد من از نظر ساختار علّی ورودی ها و خروجی ها یکسانند. سیگنالهای حسّی کاملا مشابهی از مایع H2O و XYZ به مغز من و همزادم وارد می شوند (چون ویژگیهای ظاهری هر دو مایع کاملا یکسانند)، و کارکردهای خروجی هم یکی است. در حالیکه حالت ذهنی (باور) ما یکی نیست؛ باور من درباره H2O است و باور او درباره XYZ. 🌖 البته در برابر این اشکال، به تفاوت کارکردهای خروجی - برمبنای نظریه غایت شناختی و به انضمام تئوری طبیعت گرایانه درباره محتوا - پاسخ می دهد: کارکرد باور من، بازنمایی از / یا دلالت بر H2O است و کارکرد باور همزاد من، بازنمایی از / یا دلالت بر XYZ. 🌖 در واقع کارکردگرایان غایت شناختی (مانند سوبر) با استفاده از مفاهیم ، کارکردهای زیستی در گونه های طبیعی را با وجود یا بقای آن گونه ها مرتبط می دانند که به فرآیندهای بیوشیمی هر نوع ارگانیسم و نیز ویژگیهای محیطی آنها بستگی دارد. 🌖 اشکال کارکردگرایی ماشینی این بود که هر حالت ذهنی را منحصرا در قالب یک ساختار ورودی و خروجی خاص تبیین می‌کرد و هرچند در ساختار فیزیکی ( انسان یا مغز اسب یا مغز سیلیکونی یا تراشه های الکتریکی یا ...) را می پذیرفت، اما تحقق پذیری چندگانه در ساختار خروجی ها را بر نمی تابید. 🌖 کارکردگرایی غایت شناختی مشکل تنوع ساختار خروجی ها را با فراروی از آنها در تعریف کارکردگرایی و جایگزینی اهداف زیست شناختی حل می کند، اما محدود به گونه های طبیعی می ماند و قابل تعمیم به نیست. 🌖 همچنین اشکال (که قبلا در پست ۲۳ دسامبر آمد) و اشکال و (که خواهند آمد) نیز علیه هر دو نسخه کارکردگرایی، کار می کنند. مهمترین مباحث فلسفی ذهن/نفس و علوم شناختی را اینجا ببینید: @PhilMind
در مقام وارث آثار فلاسفه یونان، به تحقیق و تعمیق مباحث مربوط به نفس پرداخت و علاوه بر مباحث مربوط به نفس در کتب معروف خود یعنی شفا و اشارات، رساله‏های متعدّدی در باب و ماهیّت آن نگاشته است. شاید یکی از دلایل این توجّه خاص، پیشه‏ی طبابت بود که او را هرچه بیشتر در مورد رابطه نفس و بدن به تأمّل وامی‏داشت. ✅ برخی ادلّه و براهین شیخ‏الرّئیس بر وجود نفس و آن، تا قرن‏ها پس از وی، حتّی در متون فلسفی غرب – و بویژه فیلسوفان - نیز راه یافت که همچنان در میان صاحبنظران ، نفوذ و اعتبار دارد. پوشیده نیست که بسیاری از براهینی که بعدها توسّط اقامه گردید، برگرفته از مکتوبات شیخ است. ❇️ نفس در نگاه ابن‏سینا، دارد و پس از حدوث با حفظ تجرّد خویش، از طریق قوای مختلف به بدن مرتبط می‏شود و ضمن تدبیر آن، از آن برای تکامل خود بهره می‏جوید. ❇️ رابطه نفس و بدن از سوی شیخ‌الرئیس به نسبت ناخدا و کشتی تشبیه می‏شود؛ روح مجرّد فی حدّ ذاته، حالت تدبیر و سیاست بدن را ندارد؛ بلکه این حالت بر آن عارض شده است. مانند نسبت ناخدا با کشتی که تدبیر کشتی توسّط ناخدا، امری عروض‏یافته بر ناخداست؛ و نه در ذات وی. در واقع نفسیّت برای مجرّد، پس از برقراری نسبت با بدن، حاصل شده و فارغ از آن، ، خصلت نفس‏بودن ندارد. (ابن‌سینا، المبدا و المعاد، ص۱۰۵) ❇️ شیخ در نهایت برای تصحیح کیفیت ارتباط بدن با می‏گوید بدن، شرط حدوث نفس مجرّد از سوی علّت فاعلی مجرّد (عقل فعّال) است. بوعلی این شرط را فقط شرط حدوث می‏داند تا با این محذور مواجه نشود که عدم شرط (بدن)، موجب عدم مشروط (نفس) گردد. چه این‏که بوضوح با بقاء نفس پس از زوال بدن، منافات خواهد داشت. (فخر رازی، المباحث المشرقیه، ص۴۰۰) ❌ اما صدرا بر چنین تقریری از رابطه نفس و بدن اشکال می‏گیرد که اگر نفس طبق تعریف بوعلی، صورت کمالیّه و کمال اوّل برای بدن است، باید داخل در ذات نوع واحد حاصل از آن دو باشد. حال چگونه رابطه علّی بین این دو، نفی شده است؟ (صدرالمتألهین، الاسفار الاربعه، ج8، ص382) این ریشه و اساس اشکال معروف از سوی علیه است. ❌ او در ادامه این نکته را هم می‏افزاید که معنا ندارد امری مادّی، واجد استعداد و شرط حدوث امری مجرّد باشد؛ چه این‏که آن امر مجرّد در نزد مشّائیّین، جوهری مفارق الذّات و مستغنی از مادّه است. بلکه اساساً باید گفت همانطور که شیخ‌الرئیس هم قبول دارد، مفارقت از مادّه، امری ذاتی برای جوهر روحانی است و امر ذاتی، همان‏طور که عارض نمی‏شود، زایل هم نمی‏شود. پس چگونه با یک امر عارضی (ارتباط با بدن) از بین می‏رود؟ (همان، ص۳۸۵) @PhilMind
🔴 بخشی از مقاله دکتر همازاده در مجله Asian Philosophy (انتشارات راتلج) با عنوان: «چالش فیزیکالیستی مشترک بین نوظهورگرایی و علم‌النفس ملاصدرا»: 🟢 دیدگاه نفس، قرابت‌هایی با نوظهورگرایی قوی (Strong Emergentism) دارد که ذهن را فراتر از سطح فیزیک و حاصل درجه خاصّی از پیچیدگی در سطح فیزیک می‏داند که از آن ظهور می‏یابد. 🟡 تفاوت مهم اما در این است که نوظهورگرایان قائل به جهش و ظهور «ویژگی‏های غیرفیزیکی» از جوهر صرفاً فیزیکی هستند. در صورتی که نفس و حالات آن را به مثابه ویژگی‏های بدن لحاظ نمی‏کند؛ بلکه نفس با بدن، یک جوهر طبیعی واحد را فراهم می‏آورد که از مرتبه مادی تا فرامادی امتداد دارد. 🟢 صدرایی اما همانند در برابر اشکال چگونگی ارتباط سطح فرامادّي انسان با سطح مادّی او قرار دارد و همچنین مسئله . 🟡 ... مقاله در انتها به این جمع‌بندی می‌رسد که برخی چالش‌های اساسی فیزیکالیستی در برابر نوظهورگرایی قوی، قابل بازسازی در برابر نیز هست و دیدگاه صدرا برای مواجهه و ورود به بحث با ، نیازمند تکمله‌ها و تبیین‌های روزآمد تجربی است. مهم‌ترین مباحث فلسفی درباره ذهن/نفس و علوم شناختی را این‌جا ببینید: @PhilMind
🏵 فرض کنید ویژگی ذهنی M (مثلا درد) که در زمان t1 اتفاق می‌افتد، با ویژگی فیزیولوژیک P1 (مثلا شلیک عصب c) همبسته است و فرض کنید ویژگی ذهنی M، ویژگی فیزیولوژیک P2 (مثلا فریادزدن) را باعث می‌شود (شکل فوقانی). آیا P1 نیز می‌تواند علیت بر روی P2 داشته باشد؟ تأیید علیّت M برای P2 در زمان t و انکار علیّـت P1 در همان زمان، نقض آشکار «اصل بسته‌بودن علّیت در قلمرو فیزیکی» (Physical closure) است. ضمن این‌که با شواهد قطعی علوم اعصاب منافات دارد. اما تأیید علیت برای ویژگی P1، این پرسش را بدنبال دارد که: چه عملیات علّی‏ای برای مشارکت M باقی می‌ماند؟ بدین‌گونه ما با علیتی بیش از آن‌چه نیاز داریم (تعیّن علّی مضاعف)، رو به رو هستیم و بنظر می‌رسد در معرض محرومیّت علّی (Causal Exclusion) قرار می‌گیرد و علیّتی که قرار است اِعمال نماید، قبلاً توسط علت فیزیکی انجام شده است. 🏵 به باور کیم،‌ معضل عمیق از قاعده بستار فیزیک ناشی می‌شود که می‌گوید: جهان فیزیکی برای ارائه یک تبیین علّی از تمام رویدادهای خودش کافیست و اگر زنجیره علّی ماقبل و مابعد هر رویداد فیزیکی را پی بگیریم، به بیرون از قلمرو فیزیک هدایت نخواهیم شد. قبلاً در این کلیپ/کپشن: https://eitaa.com/PhilMind/22 درباره اصل بستار توضیح داده‌ایم. 🏵 طبیعتاً یک راه حل برای دیدگاه دوئالیستی این بود که ویژگی ذهنی M را علت ویژگی نوروفیزیولوژیک P1 بدانند و سپسP1 را علت P2 در نظر بگیرند (شکل تحتانی). این تبیین هرچند مشکل تعین علّی مضاعف را حل می‌کرد، اما همچنان با مانع بستار فیزیکی روبه‌روست و در نتیجه محرومیت علّیM را بدنبال دارد. 🏵 اصل بستار البته بعدها توسّط بيكِر در 1993 به چالش کشیده شد که علوم فیزیکی را ناتوان از حمایت قاعده مذکور و بلکه نافی آن معرفی کرد. هِندري در 2006 نشانه‌هایی از علیّت رو به پایین (غيرفيزيك به فيزيك) در علم شیمی پیدا کرد؛ همزمان استَپ در 2005، شواهدی از علم فیزیک جمع‌آوری کرد که یک شکاف علّی در جهان فیزیکال إلقاء می‌نمود. 🏵 کرِین نیز عدم امکان تعین علّی مضاعف را ناشی از تلقّی‌ای معرفی کرد که مکانیزم تأثیرگذاری علّت‌های غیرفیزیکی را از سنخ علّت‌های فیزیکی می‌داند. آن‌گونه که تايلر بِرج اضافه کرد، این‌گونه اندیشیدن درباره علل ذهنی، درواقع آنها را در یک چارچوب فیزیکال می‏برد تا نیرویی اضافه بر روی معلول، إعمال نمایند. 🏵 کرین – که خود یک فیلسوف فیزیکالیست است - می‌گوید: «تمایل بسیاری از فیزیکالیستها برای سخن‌گفتن از علیّت ذهن با این تعابیر که "علّتها مستلزم اِعمال نیرو هستند"، نشان می‌دهد آنها بنحو پیشینی در یک چارچوب مفهومی خاص درباره علیّت ذهن می‌اندیشند که می‌تواند عمیقاً گمراه‌کننده باشد». یک سطح از واقعیّت فرافیزیک، ممکن است طی الگوهایی بسیار غیر شبیه به فرمولهای فیزیکی، دخالتهای علّی خویش را اِعمال نماید. 🏵 با وجود تضعیف اشکال فوق (عدم امکان علیت ذهنی، براساس نگرش دوئالیستی)، اما همچنان ابهام درباره «نحوه و چگونگی» اِعمال علیت دو طرفه فیزیکی – غیرفیزیکی بعنوان یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها پیش روی مطرح می‌شود. @PhilMind
📚 📙مجموعه بزرگ 6 جلدی تاریخ (انتشارات راتلج)، موضوعات و صاحبنظران کلیدی در این حوزه از یونان باستان تا عصر حاضر را پوشش می‌دهد. ادیت هرجلد برعهده یکی از پژوهشگران معتبر بوده و مقالات آن توسط گروهی بین‌المللی از اساتید شناخته‌شده نوشته شده است. 📕جلد ششم این مجموعه با عنوان «فلسفه ذهن در قرون 20 و 21» مشتمل بر 350 صفحه می‌باشد که در سال 2019 بچاپ رسیده است. عناوین فصول جلد 6 عبارتند از: فلسفه ذهن در سنت ، مسئله ذهن-بدن در فلسفه قرن 20، تاریخچه‌ای کوتاه از نظریات فلسفی در قرن 20، نظریه‌های در قرن 20، در قرن 20، مباحث در قرن 20، از برنتانو تا ، و میراث او، مرزهای ذهن، ظهور در قرن 20، فلسفه ذهن چگونه می‌تواند آینده را شکل بدهد؟ 📗مجموعه تاریخ فلسفه ذهن علاوه بر دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، برای سایر علاقمندان از رشته‌های مرتبط مانند ، علوم‌شناختی، ادبیات، ادیان و ... نیز کارآمد بنظر می‌رسد. @PhilMind
📚 📒زوال ماتریالیسم باهتمام کونز و بیلر توسط آکسفورد در سال2010 و 460 صفحه بچاپ رسیده است. 📕کتاب دارای4 بخش اصلی‌ست. بخش اول باعنوان «استدلال‌هایی با موضوع » حاوی 6مقاله است که با استناد به ، کوربینی، قیود فرگه‌ای، فروپاشی محتوای و... سعی در نشان‌دادن ناکارآمدی نسخه‌های مطرح در حل مسائل آگاهی دارد. 📙بخش دوم تحت عنوان «استدلال‌هایی با موضوع وحدت و هویت» شامل3 مقاله است که با استفاده از ترکیب‌ناپذیری فاعلان تجربه‌ها، ، استمرار موجودات خودآگاه و ... بدنبال تشریح قوت برخی نسخه‌های دوگانه‌انگارند. 📗بخش سوم باعنوان «، ، و معرفت» از 5مقاله تشکیل شده که استدلال برج درباره محتوا، همبسته‌های علی، استدلال درباره علیت ذهنی (علیه جاگون کیم)، نوظهوریافته (در مقابل غیرتقلیل‌گرا)، امکان معرفت ریاضیاتی و متافیزیکی و ... را مبنای بحث قرار داده‌اند. 📘بخش چهارم نیز باعنوان «جایگزین‌های مادی‌انگاری» سعی در پشتیبانی از برخی دیدگاه‌های جایگزین درباره ذهن دارد؛ مثل « حداقلی» (برای تبیین آگاهی)، «ماتریالیسم دوئالیستی» (برای تبیین اتصال ذهن- بدن)، « لیبرال» (برای گریز از طبیعی‌گرایی دیکته‌شده از سوی علم)، «دوئالیسم غیردکارتی» (برای حل مشکل علیت ذهنی) و ... . 📓نویسندگان مقالات را آکادمیسین‌هایی مانند تایلر برج، چارلز سیورت، تیموتی اُکانر، تری هورگان، استفان وایت، ویلیام هسکر و... شکل می‌دهند. @PhilMind
🚩 تمایز بین و براساس نگرشی است که مرزی بین فیزیک و فرافیزیک قرار می‌دهد. پیش از این البته بجای فیزیکالیسم مطرح می‌شد. اما بعدها که علاوه بر ماده، هویاتی مانند انرژی و نیرو و میدان هم در فیزیک جدید کشف شد، (ماتریالیسم) به (فیزیکالیسم) تغییر نام داد تا این هویات تازه را نیز در بر گیرد. 🚩 کشفیات مذکور البته برخی اشکالات سابق ماتریالیستی در را بی‌اثر می‌ساخت. مثلا اشکال مبتنی بر ضرورت تماس و اِعمال نیروی جنبشی برای توضیح . این از تبعات مهم ورود قلمرو غیر ماده به فیزیک بود. امروزه اما آن‌چه به عنوان قلمرو غیر فیزیکی تلقی می‌شود نیز در تئوری‌های مهم فیزیک وارد شده و مرزبندی بین فیزیک و فرافیزیک را هم زیر سؤال برده است. 🚩 به عنوان مثال تئوری گیج (gauge theory) نظریه‌ای اساسی در به شمار می‌رود که بر مبنای آن تعریف می‌شود. فادیف و پوپوف - دو فیزیکدان برجسته در حوزه - نشان داده‌اند که وقتی یک دگرگونی در یک میدان فیزیکی (مثلا میدان کوارک‌ها) اِعمال می‌کنیم، مجبور به افزودن پارامتر جدید غیرفیزیکی به تئوری گیج هستیم تا آن را معنادار سازد. این یک الزام تئوریک (و نه یک آپشن) است تا بتوان محاسبات را با تئوری مذکور به انجام رساند. 🚩 این پارامتر را خیالی (fictitious) و غیر متناسب با کلیت تئوری‌های امروز دانسته‌اند و آن را میدان روح (ghost field) نامیده‌اند (روح در این‌جا به معنای روح انسان نیست). میدان روح با این‌که به معنای رایج، فیزیکی نیست، اما در محاسبات دیاگرام‌های اغتشاش فریمن (framan perturbation) حضور می‌یابد و نقش و تأثیر قابل توجهی در محاسبه اعداد حاصل از تئوری گیج برجای می‌گذارد. این نه یک بحث حاشیه‌ای، بلکه جزو متون تدریس تئوری کوانتوم قرار دارد. 🚩 بدین‌ترتیب مناقشه معنای فیزیکالیسم دوباره زنده می‌شود که آیا براساس علم فیزیک فعلی تعریف می‌گردد یا علم فیزیک کامل (ایده‌آل)؟ اگر فیزیکالیسم را برمبنای علم فیزیک کامل در نظر بگیریم، چه بسا حرارت نزاع فیزیکالیسم و دوئالیسم کاهش یابد و حتی مرز بین فیزیک و غیرفیزیک هم با چالش جدی روبه‌رو شود. 🚩 این نکته یادآور نگرش پیوستار به عالم است که از سطح ماده تا بالاترین سطوح هستی را در قالب یک حقیقت پیوسته و چارچوبی واحد در نظر می‌گیرد. ما بازاء چنین نگرشی را در می‌توان در تعریف و تحلیل از پیگیری کرد. @PhilMind
🔸هرچند چارچوب در را شکل داده و با خویش در طب و آن دوران، توسعه ای قابل توجه بدان بخشیده است، اما نوآوری و تغییری که در این بخش ایجاد کرده، از مهم‌ترین تمایزات با و اشراقی بشمار می‌رود. 🔹 در شرایطی که دیدگاه (تجرد عقلی) در باب برای قرن‌ها در میان فیلسوفان مسلمان جاافتاده بود و پیدایش آن را نیز از ابتدا روحانی و منوط به امر الهی می‌دانستند (یا برخی به پیروی از افلاطون قائل به ازلیت آن بودند)، دیدگاه را مطرح کرد و لااقل یک سر این پدیده (آغاز و پیدایش آن) را بجای عوالم قدسی، در رحم مادر قرار داد. همین مقدار جسارت برای حل مشکلاتی مانند مسئله جفت‌شدن (pairing problem) و تاحدی مسئله نحوه ارتباط نفس و بدن نویدبخش می‌نمود و راهی بسوی برای تبیین آن می‌گشود. 🔸وی همچنین نگرش تجرد تام درباره نفس انسانی (عموم انسان‌ها) را کنار نهاد و به اکتفا کرد؛ تجردی که همچنان و دارای ابعاد و جسمانیت و زمان و مکان خاص خودش (جسم مثالی و مکان‌مندی مثالی) است. روشن است که این مسئله نیز تا چه اندازه می‌تواند شدت اشکالات اساسی علیه (از جمله اشکال و نیز مسئله نحوه ارتباط پدیده فرامکان با یک شیء مکان‌مند و سه بعدی) را کاهش دهد. این نیز یکی دیگر از وجوه بسیار مهم ابداعات ملاصدراست که نفس مجرد تام را به یک پدیده بدن‌مند و مکان‌مند تقلیل داده و سنخیت بیشتری با طبیعت برقرار می‌سازد. 🔹او هرچند در چارچوب سیستم فلسفی خویش و براساس تحلیل‌های عقلی (مبتنی بر اصالت وجود و و النفس فی‌وحدتها کل القوی و ...) به یک تبیین درباره چیستی نفس و رابطه آن با بدن رسیده بود، اما تبیین تجربی و برمبنای علوم طبیعی زمان خویش را کنار نگذاشت. بلکه در آن بخش نیز دست به ابتکاراتی زد و علاوه بر واسطه (بین نفس و بدن)، دو واسطه دیگر هم در طرف بالا و پایین آن قرار داد (بدن مثالی در سمت بالا و خون لطیف در سمت پایین) و ارتباط تشکیکی (طیفی تدریجی از سلسله مراتب) ترسیم کرد که همچنان تلاش داشت ارتباط رأس و قاعده را هرچه طبیعی‌تر و شدنی‌تر تبیین نماید. 🔸البته تلاش او می‌تواند هدف اشکالات مختلف قرار گیرد، اما همان مراجعه به علوم طبیعی روز و عدم اکتفا به تحلیل عقلی، حلقه گمشده بسیاری از تبیین‌های فلسفی امروز در کشور ماست. جالب آن‌که این با تصلب بر سیستم فلسفی کسانی مانند صدرالمتالهین انجام می‌شود که خود پرچمدار نوآوری‌های طبیعی و ارائه تبیین‌های تجربی براساس طبیعیات زمان خویش بوده است! براستی اگر آن‌ها خود در دوران زنده بودند، دست به چه تغییرات و نوآوری‌هایی می‌زدند؟ @PhilMind
ویراست دوم کتاب «این فلسفه ذهن است، یک درآمد» در 288 صفحه و 17 فصل در 2023 به چاپ رسیده است. 📒 نويسنده در فصول اول تا ششم به چیستی ذهن و حالات ذهنی، و نظريات اصلي در ، مانند ، ، ، مسئله و و برخي مفاهيم ديگر پرداخته است. 📕 عنوان فصل هفتم، ماشین‌های متفکر است. در این فصل درباره اینکه ماشین آیا اساساً می‌تواند بیندیشد و نیز درباره ، ، استدلال جان سرل و برخی مباحث دیگر سخن به میان آمده است. سپس در فصل هشتم از بحث شده است. 📘 فصل نهم درباره مسئله بسیار مهم است، شامل انواع نظریه‌ها درباره تعامل میان ذهن و بدن و مشکل و نظریه . 📒 فصل دهم را بررسی می‌کند و فصل يازدهم دربارۀ ، تصور ذهنی و عاطفه است. 📕مسائل بسيار مهم ، و و در فصول دوازدهم تا چهاردهم مطرح شده‌اند. 📙 در فصل پانزدهم نویسنده درباره ، و سخن گفته است. 📘 فصل شانزدهم را مطرح می‌کند که از بحث‌های جدید در است. 📕 فصل هفدهم (آخر) به مباحثی آینده‌نگرانه پرداخته است، مانند ، انسان‌های تقویت‌شده ، و . 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind
🧬 یک تلاش از سوی مدافعان () برای تبیین رابطه ذهن - بدن این بوده که تأثیر و علیت ویژگی‌های ذهنی بر ویژگی‌های فیزیکی را از تصویر علیت بالا به پایین خارج کنند. در توضیح ایشان، علیت ذهن بر بدن،‌ چیزی است که باید «علیت سیستماتیک» نامیده شود. 🧬 این نسخه از نوظهورگرایی، مدل لایه‏لایه هستی که به سلسله مراتب مجزای لایه‌ها تقسیم می‌شود را نیز رد می‌کند. جهان در این نگاه، بمثابه سلسله مراتبی از لایه‌ها شامل اتم‌ها، مولکول‌ها، سلول‌ها و ... نیست. بلکه جهان، تودرتو و در هم تنیده است و این‏طور نیست که ویژگی‌های ذهنی در لایه‌ای بالاتر از ویژگی‌های بیولوژیکی و نوروشیمیایی قرار گرفته باشند. 🧬 در نگرش سیستم‌ها حد مرز مشخصی برای جدا کردن لایه فیزیک از لایه شیمی و این‏دو از لایه زیست‏شناسی وجود ندارد؛ بلکه طبق این دیدگاه، در همان جایگاهی که قواعد و پدیده‏های فیزیکی وجود دارند، می‏توان قواعد و پدیده‏های شیمیایی و زیست‏شناختی و ... را نیز سراغ گرفت. در این صورت نگرانی‏ای از نقض اصل بستار علل فیزیکی (physical clousure)، وجود نخواهد داشت؛ چرا که پدیده‏های ذهنی در همان جهان فیزیکی حضور دارند و البته طبق قواعد حاکم بر خودشان، تأثیر علی می‏گذارند. 🧬 علاوه بر این، ویژگی‌های ذهنی کاملاً بوسیله ویژگی‏های نوروشیمیایی حالات مغزی تعین (determination) نمی‏یابند، محقق (realization) نمی‌شوند، یا با آن‏ها اینهمان نیستند. بلکه – هماهنگ با نظر اکثر فیزیکالیست‏ها در باب محتوای حالات التفاتی - ویژگی‌های ذهنی کاملاً وسیع و برون‌گرا لحاظ می‌شوند. 🧬 در چنین سیستم‌هایی، فعل و انفعالات و اتصالات پیچیده بین ذهن و بدن، و ذهن و محیط اجتماعی، بنحوی برون‏گرایانه (و نه صرفاً در ساختار نورونی و درونی)، تحقق می‏یابند و بسته به این‏که سیستم مذکور در چه زمان و مکانی واقع شود، ویژگی‏های ذهنی – براساس شرایط محیطی و بیرونی – می‏توانند کاملاً متفاوت باشند؛ حتی اگر وضعیت نورونی و درونی شخص، یکسان باقی مانده باشد. 🧬 هرچند به نظر می‌رسد این توضیحات نیز نکته قابل ملاحظه‌ای در حل مسئله بیان نمی‌دارد. این‌که از سطوح و لایه‌ها به سیستم‌ها نقل مکان کنیم و مرتب به درجات خاصی از پیچیدگی اشاره کنیم که در گام‌های بعدی تحقیقات علوم و روشن خواهند شد، یا بطریقی چندمجهولی و بتدریج، در تاریخ تکاملی سیستم‏ها محقق شده، معضل شناخته شده را حل نمی‌کند؛ معضلی که بعنوان یکی از اساسی‌ترین اشکالات فیزیکالیست‌ها علیه دکارتی مطرح شد و همچنان نیز به قدرت خویش باقیست. 🧬 بلکه بنظر می‏رسد همچنان جای این پرسش فیزیکالیستی باقی است که پدیده‏های ذهنی دارای قواعد خاص خودشان، چطور با پدیده‏های فیزیکی دارای قواعد خاص، تعامل علی برقرار می‏کنند که مثلاً : overdetermination (عاملیت موازی دو علت فیزیکی و ذهنی برای یک معلول فیزیکی) رخ نمی‏دهد و منحصراً پدیده ذهنی، علیت دارد؟ @PhilMind
📚 📙 کتاب "اراده آزاد و چالشهای علمی و فلسفی معاصر" به مهمترین مسائل کنونی پیش روی اراده آزاد/اختیار از منظر علمی و فلسفی می‌پردازد. 📗 فصول اول و دوم، به چالش دیرپای ویژگی آزادی اراده و می‌پردازند. این مسئله به اجمال چنین است که ویژگی آزادی اراده که در آن ما خود را در مقام تصمیم آزاد می‌یابیم، چگونه با جهانی متعین که در آن تنها یک سلسله از رویدادها قابلیت تحقق دارد قابل جمع است. 📕 کتاب در فصل سوم بر چالش میان عدم تعین‌گرایی و ویژگی تمرکز می‌کند و در فصل چهارم و پنجم، دو چالش‌ برآمده از علم جدید در برابر ویژگی عاملیت ارادی را محور قرار می‌دهد: چالش اخیر برخاسته از و روان‌شناسی تجربی، و چالش " و " در برابر ویژگی عاملیت ارادی. فصل ششم نیز با تبیین ویژگی‌های کنشگری انسان، چالش میان نظریه استاندارد کنش و ویژگی سوم ، یعنی عاملیت شخص کنشگر و در واقع خودتعین‌بخشی او را موضوع بحث قرار می‌دهد. 📒 این کتاب با دبیری علمی دکتر نیما نریمانی و زیر نظر دکتر سید حسن حسینی از سوی نشر پارسیک و در ۲۷۰ صفحه منتشر شده است. @PhilMind