eitaa logo
تماشاگه راز
278 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ "ما زاغ البصر و ما طغی" حکایت از صدقِ عاشق است یعنی: جز به معشوق به هرچه التفات کنی، نه عاشقی... ما را خواهی خطی به عالم درکش کاندر یک دل دو دوستی ناید خَوش شیخ علاء الدوله سمنانی @TAMASHAGAH
♥️ ‍ روشنی طلعتِ تو ماه ندارد پیش تو گل، رونقِ گیاه ندارد گوشۀ ابروی توست منزل جانم خوش‌تر از این گوشه پادشاه ندارد تا چه کند با رخ تو دود دل من آینه دانی که تابِ آه ندارد شوخیِ نرگس نگر که پیش تو بشکفت چشم‌دریده ادب نگاه ندارد دیدم و آن چشم دل‌سیه که تو داری جانب هیچ آشنا نگاه ندارد رطل گرانم ده ای مرید خرابات شادیِ شیخی که خانقاه ندارد خون خور و خامش نشین که آن دل نازک طاقت فریاد دادخواه ندارد گو برو و آستین به خون جگر شوی هر که در این آستانه راه ندارد نی من تنها کشم تطاول زلفت کیست که او داغِ آن سیاه ندارد اگر سجدۀ تو کرد مکن عیب کافرِ عشق ای صنم گناه ندارد  ✨✨✨✨ @TAMASHAGAH
♥️ یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو را من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را @TAMASHAGAH
🍃نگاهی به یکی از عاشقانه های مولوی🍃 ای یوسف خوش نام ما،خوش می روی بربام ما ای درشکسته جام ما ،ای بردریده دام ما ای نور ما ،ای سور ما،ای دولت منصور ما جوشی بنه درشورما تامی شود انگور ما ای دلبرومقصودما،ای قبله ومعبود ما آتش زدی درعودما،نظاره کن دردودما ای یارما عیارما،دام دل خمار ما پا وامکش ازکارما،بستان گرودستار ما درگل بمانده ،پای دل ،جان می دهم چه جای دل وزآتش سودای دل ،ای وای دل ،ای وای ما مولوی دراین غزل مولوی به یادشمس نالیده است،وبه خاطردوستی شمس برخودبالیده. ای معشوق خوش نامی که وجود ماراتسخیرکردی ودرخود پرستی وموهات رابرمابستی. وما را از دام خیالات واهی رستی ای محبوبی که وجود ما را روشن کردی ولباس سعادت را برما به بر کردی. جوشش عشق را دردل ما بگذار تامی انگور شوق ما شراب شود ای که دل ما را برده ای ومقصود ومنظورت را به ما سپرده ای، مارا درآتش عشق سوزاندی ‌. پس سوختن ما را به تماشا بنشین ای یار جوانمردما ای دامی برای دل سرمست ما از کارعاشقی پا مکش وهستی کاذب رااز وجود ما درکش پای ما در دردعشق معشوق مانده وما جان را به جای دل رانده دل من ازبیان عشق درمانده وای برما ودل ما @TAMASHAGAH
معرفی کتاب📚📚📚 فلسفه ای برای زیستن نویسنده:ویلیام بی آروین ترجمه :محمود مقدسی : «از زندگی چه می‌خواهید؟ ممکن است بگویید همسری مهربان، کاری خوب و خانه‌ای زیبا. اما اینها صرفاً چیزهایی است که «در» زندگی می‌خواهید. اما پرسش این است که در میان چیزهایی که در جستجوی‌شان هستید کدام‌یک برای شما از همه ارزشمندتر است؟ ... خیلی از ما اصلاً نمی‌دانیم هدف اصلی زندگی‌مان چیست. شاید بدانیم در هر دقیقه از زندگی یا هر دهه از عمرمان چه می‌خواهیم، اما هرگز درنگی نکرده‌ایم تا به هدف اصلی زندگی‌مان بیندیشیم ... بدون فلسفه‌ای برای زندگی ممکن است بد زندگی کنیم. یعنی با وجود تمام سرگرمی‌های لذّت‌بخشی که داریم ممکن است در آخر کار، زندگی را با تلخ‌کامی به پایان ببریم و وقتی در بستر مرگ افتاده‌ایم ببینیم تنها فرصت‌مان برای زندگی را از دست داده‌ایم.» این جملات ساده، اما به غایت مهم و کاربردی، با پرسش‌هایی کلیدی از زندگی، از قلم ویلیام بی آروین تراوش کرده که محمود مقدس با قلمی روان و توانایی بالا در ترجمه از انگلیسی، در قالب کتاب "فلسفه ای برای زندگی (رواقی زیستن در دنیای امروز)" برای فارسی‌زبانان ترجمه نموده و نشر گمان نیز با طراحی‌ای زیبا و متفاوت به بازار کتاب و کتاب‌خوانی ایران عرضه کرده است.. این کتاب در تلاش است تا با استفاده از روش‌های کهن فلسفه‌ی رواقی و به زبانی ساده؛ البته با تغییراتی در این فلسفه و نیز عدم بازتاب تفاوت میان فیلسوفان کلیدی این مکتب، یعنی موسونیوس، سنکا، اورولیوس و اپیکتتوس، ما را برای مواجهه با ناملایمات زندگی روزمره، از غم، اضطراب، ترس، میل به شهرت، ثروت، مقابله با توهین، تبعید و ... آماده کند. این کتاب،  خوشخوان و جالب، ما را با اصلی ترین مفاهیم زندگی و راه مقابله با آن آشنا می سازد،  در جایی از کتاب می گوید که بی شک ما در طول زندگی با بسیاری از چیز ها آشنا شده و خو گرفته آیم و دوری از آن سخت عذاب آور است،  حالا اگر از آن چیز عزیز جدا شدیم،  چگونه می توانیم غصه نخوریم و درد جدایی را تحمل کنیم،  آروین می گوید تنها را این است که قبل از آن به جدایی فکر کنیم، یعنی بگوییم که ممکن است این دوست من روزی به سفر برود، یا خانه ام را بفروشم یا فلان عزیز من، بمیرد،  آن وقت است که جدایی تحمل پذیر می شود، و این سوالات و جواب آن را نویسنده در فلسفه رواقیون یافته است و خلاصه کلام اینکه کتاب می گوید  چگونه می‌توان رواقی زندگی کرد،  کتاب با ترجمه محمود مقدسی چاپ شده است... @TAMASHAGAH
داستانک: نظامی عروضی در "چهارمقاله" اش حکایت زندانی شدن ابوریحان بیرونی توسط سلطان محمود را نقل کرده است و می گوید سلطان دو سوال از ابوریحان پرسید و جوابهای ابوریحان به مذاقش خوشش نیامد... خواجه بزرگ احمد حسن میمندی پس از شش ماه، فرصت پادرمیانی کرد و به سلطان گفت گفت: بیچاره بوریحان که چنان دو حکم بدان نیکویی بکرد و بدلِ خلعت و تشریف، بند و زندان یافت! محمود گفت: خواجه بداند که من این دانسته‌ام و می‌گویند این مرد را در عالم نظیر نیست مگر بوعلى سینا. لکن حکمش بر خلاف رأی من بود و پادشاهان چون کودک خُرد باشند. سخن بر وفق رأی ایشان باید گفت تا از ایشان بهره‌مند باشند.... فردا بفرمای تا او را بیرون آرند و اسب و ساخت زر و جبه ملکی و دستار قصب دهند و هزار دینار و غلامی و کنیزکی... بوریحان را بیرون آوردند و سلطان از او عذر خواست و گفت: یا بوریحان! اگر خواهی که از من برخوردار باشی سخن بر مراد من گوی نه بر سلطنت علم خویش... بوریحان از آن پس سیرت بگردانید و این یکی از شرایط خدمت پادشاه است: در حق و باطل با او باید بودن و بر وفق کار او را تقریر باید کرد... @TAMASHAGAH
حیات جاودان خواهی به صحرای قناعت رو که دارد یاد هر موری در آن وادی سلیمان ها     ✍ @TAMASHAGAH
نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر مگر آن‌روز که خود مفلس و مضطر گردد @TAMASHAGAH
عالمان روزگار دریغا که مردم در بند آن نیستند که چیزی بدانند بلکه در بند آنند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالمند... از نامه‌های عین‌القضات همدانی @TAMASHAGAH
🔖 ‏صیّادی بود، هر روز مرغان بکشتی روزی سرمایی عظیم بود، به صحرا رفته بود و مرغان را گرفته بود و پر و بال ایشان را می‌کَندو از غایت سرما، آب از چشم او می‌دوید یکی از مرغان گفت: بیچاره مردی حلیم است و رحیم‌دل؛ بر ما می‌گرید دیگری گفت: در گریه‌ی چشمش منگر،در فعلِ دستش نگر! ✍ 📒 ‏ ‌ @TAMASHAGAH
🦋 مراوده و ارتباط ما با پروردگار به چیزی شبیه ارتباط با یک دوست می‌ماند؛ در ابتدا، هزاران حرف برای گفتن هست و چیزهای بسیاری برای پرسیدن، اما دیری نمی‌پاید که این گفتگوها کم و کمتر می‌شود اما لذت با هم بودن همچنان برقرار است. همه حرف‌ها زده شده و از هر دری سخن به میان آمده و به پایان رسیده است اما خرسندی از دیدار یکدیگر و احساس آشنایی و الفتی که هر یک با دیگری دارد و لذت برخورداری از دوستی‌ای صادقانه و شیرین، با لبی خاموش و بی‌آن که سخنی رد و بدل شود نیز احساس می‌شود. سکوت، خود زبانی فصیح و قابل درک برای هر دو است. هر یک، دیگری را همراهی شفیق و یار غار خویش می‌داند و دل‌ها پیوسته برای هم می‌تپد و گویی دو‌تن‌اند و یک‌دل. از کتاب : عشق، نیایش (دو جستار عارفانه) فرانسوا فنلون، یوهانس کلپیوس ترجمه: لیلا آقایانی چاوشی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 هر وقت که در خلوت باشی، این گوی و بیش از این مگوی: بی تو جانا قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شُکر تو از هزار نتوانم کرد نفحات الانس جامی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ : سخن را از نِی باید شنید از آن کس که نیست. آن کس که هست از هواهای خود می‌گوید و حدیث نفس می‌کند اما آن کس که بند‌‌ بندِ وجودش را از هواهای خویش خالی کرده و چون نی، لب خود بر لب معشوق نهاده، و دل به هوای او سپرده است، حکایتی دیگر دارد. در قرآن در صفت رسول اکرم آمده است: و ما ینطِقُ عنِ الهَویٰ إن هُوَ الّا وحیٌ یوحیٰ او از هوای دل خویش سخن نمی‌گوید و این (قرآن) نیست مگر آنچه به او وحی شده است. بدین بیان، نی مقام انسان کامل یا کمال مرتبهٔ انسانی است که در آن مرتبه، شخص هرچه گوید همان است که معشوق در او دمیده و هرچه کند همان است که فرمانش از معشوق رسیده است و در به زیبایی تمام بیان شده: از وجود خود چو نِی گشتم تهی نیست از غیرِ خدایم آگهی 🎥: ای نی محزون کجایی سوختیم... @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅دو چیز طیره عقل است: دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی ژیل دلوز سعدی مجتبی شکوری سروش صحت @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🕊 عشق دامِ حق است که با آن دلهای اهل صفا را صید می کند روح الارواح سمعانی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت🌸 کسی که بهشت را در زمین نیافته است در آسمان نیز نخواهد یافت. خانه ی خدا نزدیک ماست، و تنها اثاث آن ، عشق است. بستر عشق به خدا، خدمت به مخلوق است. و همان بهشت واقعی است @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ می‌توانید یک مصرعِ حافظ را یک عمر زندگی کنید: تابِ بنفشه می‌دهد، طُرّهٔ مُشک‌سایِ تو پردهٔ غُنچه می‌درَد، خندهٔ دلگشایِ تو تحلیل @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️‍🔥🕊 هوالعزیز عشق، جنونِ الهی است که نُفوس قدسی و ارواح عالی بدان مبتلا می‌شوند و علاجش جز فنا و مستغرق شدن در معشوق و بقا یافتن به شهودِ وصال       نخواهد بود افلاطون حکمت الهی @TAMASHAGAH
4_5796206993295278791.mp3
7.73M
❤️‍🔥🕊 هر دمی چون نی، از دل نالان، شکوه‌ها دارم روی دل هر شب، تا سحرگاهان، با خدا دارم… @TAMASHAGAH
‍ ‍ 💫 حکایت شیخ بایزید و آن قلّاش که او را حدّ می‌زدند:    بایزید از بازار صرافان می‌گذشت، مردی قلّاش(عیار،رند خراباتی،پاکباز) را آنجا حدّ می‌زدند و او دم نمی‌زد     و با هر تازیانه‌ای می‌خندید. بایزید تا آخر کار آنجا ماند تا حدّ آن قلّاش تمام شد و در حالی که خون از تن او   جاری بود،پیش رفت و پرسید: راستی چگونه بود ناله نمی‌کردی و               می خندیدی؟ گفت:ای شیخ!معشوق من در آن کنار      ایستاده بود و نظاره می‌کرد       و من به او می‌نگریستم و از درد آگاه نبودم و هیچ نمی‌فهمیدم.    چنین گفت آن زمان قلّاش مهجور    که بود ای شیخ معشوق من از دور          ستاده بود جایی بر کناره        نبودش هیچ‌کاری جز نظاره    چو من می‌دیدمش استاده در راه         نبودم آن زمان از درد آگاه       ستاده بهرِ من معشوق بر پای     چگونه من نباشم پای بر جای...؟!    @TAMASHAGAH
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌹 نورِ دلِ ما رویِ خوشِ تو بال و پرِ ما خویِ خوشِ تو عید و عرفه خندیدنِ تو مُشک و گُل ما بویِ خوشِ تو ای طالعِ ما قرصِ مهِ تو! سایه‌گهِ ما مویِ خوشِ تو سجده‌گهِ ما خاکِ درِ تو جولانگهِ ما کویِ خوشِ تو دل می‌نرود سویِ دگران چون رفته بُود سویِ خوشِ تو ای مستیِ ما از هستیِ تو غوطه‌گهِ ما جویِ خوش تو سر می‌نهم و چون سر ننهد چوگانِ تو را گویِ خوش تو... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌹 @TAMASHAGAH