eitaa logo
آیت الله شیخ عباس اخوان
684 دنبال‌کننده
33 عکس
22 ویدیو
21 فایل
به توفیق الهی جلسات حضرت آیت الله شیخ عباس اخوان به مرور بارگزاری می‌گردد سعی بر این است که حتی‌المقدور موضوعات و منابع جلسات ذکر شده و اگر احیاناً منبع مورد نظر یافت نشد، منابع نزدیک‌تر به موضوع آورده شود تا محققین محترم بهره‌مند گردند یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شیخ عباس اخوان
نکته: زمان سخنرانی به فاصله چند روز پس از #طوفان_الأقصی است و در ۲۵ دقیقه ابتدایی حاوی مباحث مهم از
تألیف ج۱صص۵۷۲-۵۷۴؛ منزلت نزد ؛ علت طرح مباحث کتاب شواهد التنزیل حسکانی از علمای اهل به علت سوال مستمعین از اینکه آیا در مورد امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه در قرآن کریم آیاتی وارد شده است؛ ۶۱۴- [وَ رَوَاهُ أَيْضاً اَلْحِبَرِيُّ ]بِرِوَايَةِ حِبَّانَ [أَخْبَرَنَا] اَلْجَوْهَرِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَافِظُ قَالَ: حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ حَكَمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَيْنٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حِبَّانُ بْنُ عَلِيٍّ عَنِ اَلْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ [فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً [قَالَ هُوَ]. عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ كَمَنْ كانَ فاسِقاً اَلْوَلِيدُ بْنُ عُقْبَةَ بْنِ أَبِي مُعَيْطٍ. [وَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ] فَلَهُمْ جَنّاتُ الْمَأْوى نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ. [وَ قَوْلُهُ]: فَمَأْواهُمُ اَلنّارُ نَزَلَتْ فِي اَلْوَلِيدِ بْنِ عُقْبَةَ. ج۱ص۵۷۷ صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان ۱۴۰۲پائیز آیت الله https://eitaa.com/akavan110
هدایت شده از  آیت الله اخوان
((((((((( ))))))))) بکلام دانشمند معظم دوشنبه ۳۰مهر از حدود ساعت ۲۲ خیابان مولوی بین خ وحدت اسلامی و خیابان ولیعصر(عج) خیابان تشکری موحد حسینیه اصحاب هیئت مکتب الزهراء(س) موقعیت: https://nshn.ir/a6rbvca-0xOqUN @ayatollahakhavan_ir
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «و ما بعث الله نبيّاً إلّا عاقلاً حتّى يكون عقله أفضل من جميع جهد المجتهدين، و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» ج۱ص۱۵۴ توفیق پی بردن به علل و اسباب خود؛ پشت پا زدن برخی به اسباب موفقیت خود وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند استفاده برخی از مواهب برای رسیدن به به در معرض قرار دادن خود؛ إن لربكم في أيام دهركم نفحات الا فتعرضوا لها ج۸۴ص۲۶۷؛ عنصر بسیار مهم در ؛ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ ۖ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ علیهم‌السلام:۹؛ از مواهب الهی موضوع در مبادی است؛ یافت جایگاه انسان با فکر صحیح به در مقام عبودیت بودن و ضرورت سیر به سمت کمال؛ درست کردن گاهی مسامحتا گفته شده و به تعبیر مسامحی‌تر گاهی گفته می‌شود؛ و بی نیازی خدای متعال، و آفرینش و ظهور و جلوه هستی بر اساس و ازلی؛ به عبث خلق نشدن مخلوقات و برای مخلوقات؛ مقام و در انسان که بنابر می‌تواند به برسد؛ در انسان برای رسیدن کمال؛ ماهیت به انتقال از عالمی به عالمی دیگر؛ در انسان و ضرورت به فعلیت رساندن استعدادها و پیدایش بحث و بنابر ؛ راهنمایی عقل به اینکه انسان برای طی مراحل کمال نیاز به راهنمایی الهی علیهم‌السلام دارد؛ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا سلام الله علیها:۳۱؛ نیاز به و عبادت برای رسیدن کمال طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت بدر آی تا ببینی طیران آدمیت «و ما أدّى العبد فريضةً من فرائض الله حتى عقل عنه.» بنده هر واجبی از واجبات را که انجام می‌دهد تعقل می‌کند که این برای خود انسان است تا از حضیض عالم اسفل به بالاترین مراتب کمال برسد؛ أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى :۳۶؛ راهنمایی مقام برای انسان؛ کلام امام علیه‌السلام ناظر به این معنا است که انسان تعقل می‌کند که برای رسیدن به کمال نیاز به این معرفت و عبادت دارد و انسان هر فریضه‌ای را که انجام می‌دهد برای خودش انجام می‌دهد و منفعتی برای خدا ندارد نه اینکه به این معنا باشد که خدا چرا مثلاً نماز صبح را دو رکعت قرار داده است صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان ای مرهم سینۀ خستۀ ما وی مونس قلب شکستۀ ما در نغمه گری دستان تواند در گلشن وحدت دستۀ ما پیوسته بود با نفخۀ صور این زمزمۀ پیوستۀ ما برخاسته تا افق گردون فریاد ز بخت نشستۀ ما کی حلقه شود در گردن یار این دست به گردن بستۀ ما دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن به خدا که ز غیر تو بیزارم وز خویش همیشه در آزارم آوارۀ کوه و بیابانم سرگشتۀ کوچه و بازارم چون مرغ شب آویزم همه شب روزانه چه بلبل گلزارم در خرمن نه فلک آتش زد یک شعله ز آه دل زارم رنجورم و باز مرنجانم بیزارم و باز نیازارم آن خاطر نازک را ترسم کز زاری خویش بیازارم دیوان یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن عزیزٌ علیّ أن أری الخلقَ و لا تُری و لا أسمع لک حسیسا و لا نجوی دعای روضه بازگشت به خیمه‌گاه فلاندبنك صباحا ومساء، ولابكين عليك بدل الدموع دما ... وأسرع فرسك شاردا، وإلى خيامك قاصدا، محمحما باكيا. ج۱۰۱صص۲۳۸-۲۴۰ الظليمة الظليمة من امة قتلت ابن بنت نبيها ج۴۴ص۳۰۸ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان بابی العطشان حتی قضی بابی المهموم حتی مضی روحی فداک یا اباعبدالله ۱۴۰۲/۱/۱۰ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام قال رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: إذا رأيتم المؤمن صموتاً فادنوا منه، فإنّه يلقي الحكمة، والمؤمن قليل الكلام كثير العمل، والمنافق كثير الكلام قليل العمل.» ج۱ص۱۵۴ حکمت نسبت دادن سخن به رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ اصل مسلم در علم در این است که اطهار علیهم‌السلام واحد هستند و اگر سخنی را از معصومی به یک معصوم دیگر نسبت بدهیم اشکال ندارد و معصیت و صحیح است؛ أولنا محمد وآخرنا محمد وأوسطنا محمد وكلنا محمد ج۲۶ص۶؛ روي عن الصادق علیه‌السلام أنه قال : علمنا واحد وفضلنا واحد ونحن شئ واحد ج۲۶ص۳۱۷؛ یکی بودن علیهم‌السلام؛ حکمت و ضرورت احیای بزرگان؛ نیکویی ذکر مطلب با یادکرد بزرگان حکمت دیگر از ذکر سخن از جانب رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم اینکه نفس نام بردن از اولیای الهی می‌کند و سبب می‌شود همان‌گونه ذکر نام سبب جلب می‌شود چرایی حصول جلب فیض با یاد خوبان: ۱) (تکرار همیشگی) ذکر جمیل یاد متداول خوبان مورد دوستداری و محبت خداست همان‌گونه که مطالب در کریم در بسیاری موارد به اولیاء خدا نسبت داده شده است: وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (۱۲) وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ( علیه‌السلام:۱۳) ۲) ذکر همیشگی خوبان سبب احیای بزرگان نزد مردم می‌گردد ۳) شادمانی و سرور بزرگان از دنیا رفته به سبب ذکر خیر ایشان و کردن ایشان در حق یادکنندگان خودشان اهمیت ذکر معصومین علیهم‌السلام توسط توسط ائمه اطهار علیهم‌السلام؛ شرایط زمان علیه‌السلام به قول اهل دوره و عصر می‌باشد؛ ممنوعیت نقل کلام رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم توسط به بهانه ترویج قرآن کریم بنابر قول اهل و بنابر قول علت منع حدیث وجود بسیار صلوات الله علیه در میان فرمایشات رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم است؛ ادامه منع حدیث در دوران و و علیهم‌السلام تا رسیدن خلافت به به مدت کمتر سه سال؛ کارهای مهم عمر بن عبدالعزیز: منع شتم و صلوات الله علیه و بازگرداندن و درخواست از علمای بلاد برای کتابت روایات رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم؛ سخن معروف و پررونق بین : دو در حدیث نقش دارد: که منع حدیث کرد و گفت ننویسید و عمر بن عبدالعزیز که احادیث را بنویسید؛ رساندن حدیث به رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در دوران کتابت حدیث فلذا امام کاظم علیه‌السلام گاهی سند به رسول الله و گاهی به امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما می‌رسانند؛ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِيزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ غَيْرِهِ قَالُوا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ اَلْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ اَلْحُسَيْنِ حَدِيثُ اَلْحَسَنِ وَ حَدِيثُ اَلْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ حَدِيثُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ حَدِيثُ رَسُولِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ج۱ص۵۳؛ سند دادن علیه‌السلام در : عن علي بن موسى الرضا، عن موسى ابن جعفر، عن جعفر بن محمد، عن محمد بن علي، عن علي بن الحسين، عن الحسين بن علي، عن علي بن أبي طالب (عليه السلام)، عن النبي (صلى الله عليه وآله)، عن جبرئيل عن ميكائيل، عن إسرافيل، عن اللوح، عن القلم، قال: يقول الله تبارك وتعالى: ولاية علي بن أبي طالب حصني، فمن دخل حصني أمن ناري شیخ ص۳۰۶ «يا هشام قال رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم» پایه‌گذاری توسط معصومین علیهم‌السلام؛ در آخر کتاب ج۴صص۴۲۱-۵۴۱ شیخ خود را ذکر کرده‌اند؛ ذکر یاد رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در بیان معصومین علیهم‌السلام به اوصاف حضرتشان نه به اسم شریفشان به علت نهی در قرآن؛ دستور رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در مورد به کار بردن لقب صلوات الله علیه پس ؛
آیت الله شیخ عباس اخوان
ثمَّ نَزَل صلی‌الله علیه وآله وسلم وكان وقت الظَهيرة ـ فصَلّى ركعتين، ثمّ زالتِ الشمس فأَذَّن مُؤَذنُه لصلاة الفَرْض فصَلّى بهم الظهر، وجَلَس صلی‌الله علیه وآله وسلم في خَيمته، وأمَر علياً أن يَجْلِس في خَيمةٍ له بازائه، ثُمّ أمَرَ المسلمين أن يَدْخُلوا عليه فَوْجاً فَوْجاً فَيُهَنَؤوه بالمَقام، ويُسلِّموا عليه بإمْرَة المؤمنين، ففعل الناسُ ذلك كلُّهم، ثمّ أمَرَ أزواجَه وجميعَ نِساء المؤمنين معه أن يَدْخُلن عليه، ويُسَلِّمن عليه بإمْرَة المؤمنين ففَعلنَ. ج۱ص۱۷۶ «يا هشام قال رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: إذا رأيتم المؤمن صموتاً فادنوا منه، فإنّه يلقي الحكمة، والمؤمن قليل الكلام كثير العمل، والمنافق كثير الكلام قليل العمل.» قید اضافی بودن کلمه «رأیتم»؛ انسان یا است یا ؛ (= ) معلوم است به جایی رسیده؛ حرف نزدن برخی به علت بلد نبودن است و سکوت بر اثر است: تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد یعنی به کوشا باشد و سعی در عمل داشته باشد؛ روایت سرعت گرفتن صلوات الله علیه در ؛ ضرورت سرعت گرفتن در کار خیر: بادروا بعمل الخير قبل أن تشغلوا عنه بغيره ج۱۰ص۹۹؛ سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ :۲۱؛ وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ :۱۳۳؛ جریانی از عقوبت تأخیر در کار خیر؛ مؤمن این است که اگر ضعفی در او دیدی آن را بپوشانی نه اینکه منتشرش کنی؛ منامان صادقان عجيبان فيهما تهديد عظيم و شاهد صدق لكثير من الأخبار و حدثني الصالح الصفي الحاج المذكور [الحاج ملا أبو الحسن] سلمه اللّه قال:كان لي صديق فاضل تقي عالم،و هو المولى جعفر بن العالم الصالح المولى محمّد حسين من أهل طبرستان من قرية يقال لها تيلك،و كان(ره)في بلده،فلما جاء الطاعون العظيم الذي عمّ‌ البلاد و طمّ‌ العباد،اتفق ان خلقا كثيرا ماتوا قبله و جعلوه وصيا على أموالهم،فجبى كلها ١و مات بعدهم بالطاعون قبل ان يصرف الأموال في محلها،فضاعت كلها،و لما وفقني اللّه تعالى لزيارة العتبات و مجاورة قبر مولانا أبي عبد اللّه(علیه‌السلام)رأيت ليلة في المنام كأن رجلا في عنقه سلسلة تشتعل نارا، و طرفيها بيد رجلين و له لسان طويل قد تدلى على صدره،فلما أراني من بعيد قصدني،فلما دنا مني ظهر انه المولى المزبور،فتعجبت فلما همّ‌ ان يكلمني و يستغيث بي جر السلسلة إلى الخلف فرجع القهقري و لم يتمكن من الكلام، ثم دنا ثانيا ففعلا به مثل الأول و كذلك في المرة الثالثة،ففزعت من مشاهدة صورته و حالته فزعا شديدا،و صحت صيحة عظيمة انتبهت منها،و انتبه من كان نائما في جانبي من بعض العلماء. فقصصت عليه رؤياي و كان وقت النداء،و اعلام فتح أبواب الصحن و الحرم الشريفين،فقلت:ينبغي ان نقوم و ندخل الحضرة و نزور و نستغفر له، لعل اللّه يرحمه ان كانت الرؤيا صادقة،فقمنا و فعلنا ذلك و مضى زمان طويل يقرب من عشرين سنة و لم يتبين لي من حاله شيئا،و كان في زعمي ان تلك الحالة للتقصير الذي وقع منه في أيام الطاعون في أموال الناس،و لما منّ‌ اللّه تعالى عليّ‌ بزيارة بيته و قضيت المناسك و قربنا في الرجوع إلى المدينة المشرفة مرضت مرضا شديدا منعني عن الحركة و المشي،فلما نزلنا قلت لأصحابي: غسلوني و بدلوا ثيابي و احملوني إلى الروضة المطهرة لعل الموت يحول بيني و بين الوصول إليها،ففعلوا و لما دخلت الحضرة أغمي علي فتركوني في جانب و مضوا لشأنهم،فلما أفاق بي حملوني و أتوا بي إلى قرب الشباك فزرت،ثم ذهبوا بي إلى الخلف عند بيت الصديقة الطاهرة سلام اللّه عليها أحد المواضع التي تزار فيها،فجلست وزرت بما بدا لي،ثم طلبت عنها الشفاء و قلت لها: بلغنا من الآثار كثرة محبتك لولدك الحسين(علیه‌السلام)،و اني مجاور قبره الشريف، فبحقه عليك إلاّ ما شافيتني،ثم خاطبت الرسول(صلی‌الله علیه وآله وسلم)و ذكرت ما كان لي من الحوائج منها الشفاعة لجملة من رفقائي الذين حلوا أطباق الثرى و تمزقهم البلوى،و عبددت أساميهم إلى ان بلغت إلى المولى جعفر المتقدم ذكره، فذكرت الرؤيا فتغيرت حالي فألححت في طلب المغفرة له و سؤال الشفاعة منه(صلی‌الله علیه وآله وسلم)،و قلت:اني رأيته قبل ذلك بعشرين سنة في المنام في حال سوء لا أدري أكان صادقا أم كان من الأضغاث‌؟و ذكرت ما سنح لي من التضرع و الدعاء في حقه،ثم رأيت في نفسي خفة فقمت و رجعت إلى المنزل بنفسي، و ذهب ما كان بي من المرض من بركة البتول العذراء سلام اللّه عليها،و لما أردنا الخروج من البلد أقمنا في الاحد يوما،و كان أول منازلنا،فلما نزلنا فيه و فرغنا من زيارة الشهداء رقدت،فرأيت المولى جعفر المذكور مقبلا إليّ‌ في زي حسن و عليه ثياب بيض كغرقىء البيض و على رأسه عمامة محنكة و بيده عصا،فلما دنا مني سلّم و قال:مرحبا بالأخوة و
آیت الله شیخ عباس اخوان
ثمَّ نَزَل صلی‌الله علیه وآله وسلم وكان وقت الظَهيرة ـ فصَلّى ركعتين، ثمّ زالتِ الشمس فأَذَّن مُؤَذن
الصداقة!هكذا ينبغي ان يفعل الصديق بصديقه،و كنت في تلك المدة في ضيق و شدة و بلاء و محنة، فما قمت من الحضرة إلاّ و خلصتني منها و الآن يومان أو ثلاثة أرسلوني إلى الحمام و طهروني من الأقذار و الكثافات،و بعث إلى الرسول(صلی‌الله علیه وآله وسلم)بهذه الثياب و الصديقة الطاهرة سلام اللّه عليها بهذه العباء،و صار أمري بحمد اللّه إلى حسن و عافية،و جئت إليك مشيعا لك و مبشرا،فطب نفسا انك ترجع إلى أهلك سالما صحيحا و هم سالمون فانتبهت شاكرا فرحا،و على الفطن الخبير ان يتأمل في دقائق تلك الرؤيا فان فيها ما تزيل عن القلب العمى و عن البصر القذى. ج۲صص۱۷۲-۱۷۴؛ «يا هشام قال رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم: إذا رأيتم المؤمن صموتاً فادنوا منه، فإنّه يلقي الحكمة، والمؤمن قليل الكلام كثير العمل، والمنافق كثير الكلام قليل العمل.» و سعی بسیار مؤمن در عمل و کم حرف و صموت بودن که به این شخص باید نزدیک شد که این شخص است و از آنکه است و کم عمل فرار کنید که این شخص دورو (= ) است دامن‌آلوده، اگر خود همه حکمت گوید به سخن‌گفتنِ زیباش، بَدان، بِه نشوند وآن‌که پاکیزه رَوَد، گَر بنشیند خاموش همه، از سیرتِ زیباش، نصیحت شنوند كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ ج۲ص۷۸؛ خاطره‌ای از موفق در به علت اهل عمل بودن امام جماعت؛ يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَىٰ :۳۵؛ ضرورت تسریع در کار خیر؛ فی التأخیر آفاتٌ؛ ضرورت تسریع و تعجیل در کار خیر و تاخیر در : أَخِّرِ الشَّرَّ فَإِنَّكَ إِذَا شِئْتَ تَعَجَّلْتَهُ نامه ۳۱ صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین روضه سلام الله علیها تا تو افشان مو نگاهی سوی زینب می‌کنی ای مه ابرو هلالم روز من شب می‌کنی من صبورم لیک از هجران طاقت سوز خود کاسه صبر مرا از غم لبالب می‌کنی می‌خورد بر هم لبت ای میزبان کائنات قصهٔ تلخ پذیرایی دیشب می‌کنی أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا :۹ حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۱۴۰۲/۱/۱۱ آیت الله https://eitaa.com/akavan110
هدایت شده از  آیت الله اخوان
بسم الله الرحمان الرحیم سه شنبه ۱ آبان از حدود ساعت ۲۰:۱۵ جلسه هفتگی هیئت علمدار کربلا بکلام دانشمند معظم آیت الله اخوان خ امام خمینی،نرسیده به میدان حر کوچه مبین،علامت چراغ (صرفأ برادران) موقعیت جلسه👇 https://nshn.ir/sbvERDyxOMaS @ayatollahakhavan_ir
آیت الله شیخ عباس اخوان
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خطابات حضرت علیه‌السلام به پیرامون «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ج۱ص۱۵۴ احتیاج راه به و ؛ شرط (= ) و (= ) در مربی؛ ضرورت وجود راهنما برای طریق کمال و ضرورت وجود در راهنما و و بودن راهنما؛ سنجش امانت در راهنما به نسبت همان وادی و بودن راهنما نشان راه ز دزدان ره چه می‌پرسی نه هر که بر سر راه است رهبری داند ضرورت وجود ایجاد در مورد راهنما؛ نکته‌ای در مورد ذکر حضرت اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم به اینکه حضرت راه را رفته‌اند و می‌توانند دستگیری کنند فرق بین و ؛ بر خبرویت و امانت راهنما؛ تکریم اشخاص با القاب عمو و پدر: يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا سلام الله علیها:۴۳؛ فرمایش حضرت علیه‌السلام به مبنی بر از خود به علت وجود برای شدن؛ دلیل و در مورد از عالم؛ هر وادی مخصوص همان وادی است؛ دو به در : ۱) نهایتاً سه دقیقه ذکر و بین دو نماز ۲) عدم سوال از شغل بازاریان؛ ملاک در مورد ؛ پرهیز از عالم ؛ خطر عالم دنیاطلب؛ بی‌نظیر علم؛ جریاناتی از بی‌توجهی استاد به برخی از ثروتمندان «يا هشام أوحى الله إلى داود: قل لعبادي لا يجعلوا بيني و بينهم عالماً مفتوناً بالدنيا فيصدّهم عن ذكري، و عن طريق محبّتي و مناجاتي، اُولئك قطّاع الطريق من عبادي، إنَّ أدنى ما أنا صانع بهم أن أنزع حلاوة عبادتي و مناجاتي من قلوبهم.» ای هشام خدای متعال به داود علیه‌السلام وحی کرد که به بندگان من بگو: بین من خدا و بین خودشان عالمی که شیفته دنیاست را قرار ندهند که شما را از یاد من باز می‌دارد؛ نهی از اخذ از کسی دنیاست و سفارش به اخذ دیپ از عالمی که به دنیا اقبال ندارد؛ خطر عالم دنیاطلب به باز داشتن انسان از خدا و از راه و الهی؛ ماهیت حقیقی عالم دنیاطلب (= قطاع الطّریق) بودن راه خدا است؛ اولین که سر عالم دنیاطلب آمده این است که شیرینی خدا و شیرینی مناجات با خدا از دل این‌ها رفته است چون شیرینی دنیا را چشیده است؛ زندگی آبرومندانه از عالم دلیل دنیاطلبی نیست؛ جریان ذکر وضعیت زندگی آبرومندانه برای و فرمایش شیخ مینی بر دیانت و دیانت؛ زندگی موقرانه حاج در دوران ؛ ریاست دو عالم در دوران ملاعلی کنی در که بوده و در که بوده؛ فرمایش میرزا حبیب الله رشتی به شاه‌زاده‌ای از قاجار کن به ملاعلی کنی تعریض کرده بود؛ ضرورت سنجش عالم با مردم و عرف منطقه خود؛ عالم و راهنما طبق تعالیم دینی نباید «مکبا علی الدنیا» باشد؛ ملاک در دنیاطلبی عالم به دارایی و نداری نیست بلکه به برخورد با و و به قاعده و حساب عمل کردن است؛ دو عالم در ضرب‌المثل بوده: علم الهدی و ؛ استقراض قاجار از سید شفتی در جنگ بین و ؛ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ :۹۰؛ آن کسی که به این قاعده و احسان عمل می‌کند ولو دارا باشد دنیاطلب نیست ولی آنکه طبق این قاعده عمل نمی‌کند ولو دارا نباشد دنیاطلب است صلی الله علیک یا مولانا یا اباعبدالله السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم می‌روم و نمی‌رود ناقه به زیر محملم تا تو بخاطر منی دیده بخواب کی شود؟ راحت و عشق روی تو؟ آتش و آب کی شود؟ غفلت از تو در ره شام خراب کی شود؟ معرفت قدیم را هجر، حجاب کی شود؟ گرچه به شخص غائبی، در نظری مقابلم دیوان روضه اسارت علیهاالسلام سری به نیزه بلند است، در برادر زینب خدا کند که نباشد، سر برادر زینب حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان داس غم تو می‌کند حاصل عمر را درو درد و بلا همی رسد از چپ و راست نو به نو