⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️☄⚡️
☄
⭕️تفاوت معنای دو واژه «قسط» و «عدل»
🔷دو واژه #قسط و #عدل گاه به صورت جداگانه به كار مى روند، که تقريباً مفهومى معادل يكديگر دارند، و گاه در برابر هم واقع مى شوند، مانند حديث معروفى كه شيعه و اهل سنّت از پيغمبر اكرم (ص) نقل كرده اند كه فرمود: «لَوْ لَمْيَبْقَ مِنَ الدُّنْيا اِلاّ يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى فَيَمْلأُها عَدْلا و قِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛ اگر از عمر جهان جز يك روز باقى نماند، خداوند آن روز را طولانى مى كند تا #مردى از #فرزندان_من، #قيام نمايد و زمين را از #عدل و داد پر كند آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد». [۱] در اين روايت و مانند آن #عدل و #قسط در برابر هم قرار گرفته، همان گونه كه #جور و #ظلم در برابر يكديگر است.
🔷در اين كه ميان اين دو چه تفاوتى است؟ ممكن است چنين گفته شود: #قسط همان گونه كه در معنای لغوى آن آمده به معناى #تقسيم_عادلانه است و نقطه مقابل آن تبعيض است، بنابراين #قسط آن است كه حق هركس به او برسد و به ديگرى داده نشود؛ ولى #عدالت در مقابل جور و تجاوز به حقوق ديگران است، به اين صورت كه فردى حق ديگرى را غضب كرده و براى خود بردارد و مى دانيم #عدالت_كامل در جامعه انسانى آن زمان برقرار مى شود كه نه كسى تجاوز به حقوق ديگرى كند و نه حق كسى را به ديگرى دهد.
🔷از تعبيرى كه در بعضى احاديث آمده تفاوت ديگرى نيز استفاده مى شود و آن اين است كه #عدالت در مورد #حكومت و #داورى است و #قسط در مقابل #تقسيم_حقوق است. در «لسان العرب» مى خوانيم كه در بعضى از احاديث آمده: «اِذا حَكَمُوا عَدَلُوا وَ اِذا قَسَّمُوا اَقْسَطُوا؛ آنها هنگامى كه #حكومت مى كنند، #عدالت پيشه مى كنند و هنگامى كه #تقسيم مى نمايند #رعايت_قسط مى كنند». [۲]
اين احتمال نيز وجود دارد كه #عدل، مفهومى وسيعتر و گسترده تر از قسط دارد؛ چرا كه #قسط در مورد تقسيم گفته مى شود و #عدل هم در آن مورد و هم در موارد ديگر. [۳]
پی نوشت:
[۱] من لا يحضره الفقيه، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چ ۲، ج ۴، ص ۱۷۷، باب الوصية من لدن آدم؛
[۲] لسان العرب، ابن منظور، دار صادر، بيروت، چ۳، ج ۷، ص ۳۷۷، ماده قسط
[۳] پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، با همکاری جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه، چ۹، ج ۴ ص ۴۵۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#عدل #عدالت #قسط #داوری #حقوق #حکومت
#آقا مجید #فرهنگی بودند. قرار بود هفت سال دیگر از #آموزش و پرورش بازنشسته بشوند همسرم کلاً به #امور دینی و #کارهای #فرهنگی #علاقه خاصی داشتند.😭
🍃🌷🍃
#خادم #افتخاری #مسجد جمکران و #حرم #حضرت معصومه(س)🌷 بود، در #بسیج هم #فعالیت میکرد. همچنین #طلبه بود و #دروس حوزوی را #عاشقانه دنبال میکرد، #مربی #حلقه صالحین شده بود و #جوانترها را #آموزش میداد.
🍃🌷🍃
#اخلاق #خوب شون باعث شده بود که #بچهها با ایشان خیلی #راحت باشند. بیشتر #دوست بودند تا #پدر و #فرزند. #همسرم #عاشق #بچهها بود و #وقت زیادی برایشان میگذاشت. بچهها هم #عاشق #پدرشان بودند.😭😭
🍃🌷🍃
#محمدحسن را که #تهتغاریمان بود #جور دیگری #دوست داشت. به خاطر #مشکل #بینایی و #شرایط خاصش، #توجه زیادی به #او نشان میداد. اما از نظر #تربیتی سعی میکرد به هر #سه تایشان #برسد.
🍃🌷🍃
همیشه به من میگفت دعا کن به مرگ طبیعی از دنیا نروی. برای من هم طلب #شهادت کن تا در آن دنیا کنار هم باشیم. به جرئت میتوانم بگویم که #یک لحظه #آرزوی #شهادت از سرش نیفتاد.😭
🍃🌷🍃
می گه #اکبر علاقه شدیدی به خوردن #قهوه داشت و کلا جزء #عادتاش بود که #مرتب می خورد. #چند روزی گیر #عملیات پاکسازی بودیم و گه گداری هم تکفیری ها باهامون #درگیر می شدن و تو این مدت #علی اکبر #بدون #قهوه مونده بود.
🍃🌷🍃
در #حین #پاکسازی به #خونه ای رسیدیم که همه #وسایل #سرو چای و #قهوه آماده بود و #صاحب خونه #وقت نکرده بود #جمع کنه با خوشحالی صدا زدم #اکبر بدو بیا اینجا ببین #خدا برات #جور کرده، هوا هم خیلی #سرد بود.
وقتی اومد داخل اتاق، داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که #شهید با یه حالت خاصی گفت: آقا رضا، #پتوهای مردم رو #دست #نزن شاید #راضی #نباشن، #قهوه شونم #بزار ان شاء الله #خودشون #بر می گردن و #کنار هم #نوش جون می کنن. من که از شدت #سرما داشتم به خودم می لرزیدم #مات و #مبهوت #نگاهش می کردم فقط.
🍃🌷🍃
روایتی از
#همرزم #شهید مدافع حرم علی اکبر شیرعلی
#آقا مجید #فرهنگی بودند. قرار بود هفت سال دیگر از #آموزش و پرورش بازنشسته بشوند همسرم کلاً به #امور دینی و #کارهای #فرهنگی #علاقه خاصی داشتند.😭
🍃🌷🍃
#خادم #افتخاری #مسجد جمکران و #حرم #حضرت معصومه(س)🌷 بود، در #بسیج هم #فعالیت میکرد. همچنین #طلبه بود و #دروس حوزوی را #عاشقانه دنبال میکرد، #مربی #حلقه صالحین شده بود و #جوانترها را #آموزش میداد.
🍃🌷🍃
#اخلاق #خوب شون باعث شده بود که #بچهها با ایشان خیلی #راحت باشند. بیشتر #دوست بودند تا #پدر و #فرزند. #همسرم #عاشق #بچهها بود و #وقت زیادی برایشان میگذاشت. بچهها هم #عاشق #پدرشان بودند.😭😭
🍃🌷🍃
#محمدحسن را که #تهتغاریمان بود #جور دیگری #دوست داشت. به خاطر #مشکل #بینایی و #شرایط خاصش، #توجه زیادی به #او نشان میداد. اما از نظر #تربیتی سعی میکرد به هر #سه تایشان #برسد.
🍃🌷🍃
همیشه به من میگفت دعا کن به مرگ طبیعی از دنیا نروی. برای من هم طلب #شهادت کن تا در آن دنیا کنار هم باشیم. به جرئت میتوانم بگویم که #یک لحظه #آرزوی #شهادت از سرش نیفتاد.😭
🍃🌷🍃