عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
💥👌💥
امروز ششم اوت ۱۹۴۵ (۱۵مرداد) #سالگرد #حمله_اتمی آمریکا به #هیروشیما #ژاپن و #کشتار_عمومی مردم #ژاپن ⚡️
آمریکا در #جنگ_رسانه با #روایت_اول #افکار_عمومی #مردم_ژاپن و #دنیا را برای این #قتل_عام توجیه کرده
و با #سواستفاده از ابزار #نهادهای #بین_الملل به #عنوان #ناظر و بدتر به عنوان #صاحب #فعالیت های #اتمی دنیاست
💥⚡️💥
🌍 #امام_خامنهای:
«...خیلی ازکسانی که کشف حجاب میکنند... #اگر_بدانند که پشت این کاری که اینها دارند میکنند چه کسانی هستند
#قطعاً_نمیکنند»
⚡️👌⚡️
🌹به نظر شما چقدر از#سرعت #رشد #اسلام در ژاپن مربوط به #شناخت #دقیق ژاپنی ها ازمهمترین #دشمن_بشریت و #دشمن_اسلام درجهان یعنی #شیطان_بزرگ #آمریکا است؟
🌻🇮🇷🌻
بهانه ای شد یاد کنیم از تنها #مادرشهیدژاپنی #کونیکویامامورا
#مادرشهید #شهید_محمد_بابایی
#دانشجوی_شهید که در #عملیات_والفجر ۱ در #فکه به #شهادت رسید
💐
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃
می گه #اکبر علاقه شدیدی به خوردن #قهوه داشت و کلا جزء #عادتاش بود که #مرتب می خورد. #چند روزی گیر #عملیات پاکسازی بودیم و گه گداری هم تکفیری ها باهامون #درگیر می شدن و تو این مدت #علی اکبر #بدون #قهوه مونده بود.
🍃🌷🍃
در #حین #پاکسازی به #خونه ای رسیدیم که همه #وسایل #سرو چای و #قهوه آماده بود و #صاحب خونه #وقت نکرده بود #جمع کنه با خوشحالی صدا زدم #اکبر بدو بیا اینجا ببین #خدا برات #جور کرده، هوا هم خیلی #سرد بود.
وقتی اومد داخل اتاق، داشتم یه پتو در می آوردم بندازم رو خودم که #شهید با یه حالت خاصی گفت: آقا رضا، #پتوهای مردم رو #دست #نزن شاید #راضی #نباشن، #قهوه شونم #بزار ان شاء الله #خودشون #بر می گردن و #کنار هم #نوش جون می کنن. من که از شدت #سرما داشتم به خودم می لرزیدم #مات و #مبهوت #نگاهش می کردم فقط.
🍃🌷🍃
روایتی از
#همرزم #شهید مدافع حرم علی اکبر شیرعلی
ایشان در بنای #مسجد #صاحب الزمان(عج)♡واقع در خیابان آزادی نقش اساسی داشت ارتباطش در بین روحانیت، عمدتاً با مرحوم #لاله زاری بود،با دوستان شان #شبهای جمعه با #آقای سید مهدی لالهزاری #جلسات بسیاری داشتند.
🍃🌷🍃
ایادی دستگاه، ظاهراً بیش از هر چیز، به علت نقشی که بر ضد بهائیها در چراغانی و بنای #مسجد صاحب الزمان داشت از ایشان انتقام گرفتند.
🍃🌷🍃
پس از #قیام ۱۵#خرداد ۱۳۴۲# که رژیم شروع به دستگیری سران بازار و میدان تره بار کرد، در #مرداد همان سال در پاساژ نیمه کارهاش واقع در میدان شوش تهران #دستگیر شد.
🍃🌷🍃
سرانجام به #جرم #رابطه با #آیت الله #امام خمینی(ره)، اقدام #علیه #امنیت ملی و #ایجاد بلوا و #تحریک اهالی به جنگ و قتال با #سلطنت مشروطه ایران در دادگاه بدوی و تجدید نظر
ایشان علیرغم #اعتراض مردم تهران و #اقدام #علما و #آیت الله بهبهانی به #ممانعت از اجرای حکم ،در #سحرگاه یازدهم آبان ۱۳۴۲# در سن ۳۸# سالگی اعدام شد.
🍃🌷🍃
#اعدام ایشان موجب #تأثر شدید #حوزه #علمیه قم شد که برای #اولین بار #حوزه علمیه #قم و #دروس دینی برای غیر روحانی یکپارچه #تعطیل شد.
🍃🌷🍃
افسر عراقی روی #بدن بی سر #رضا خم شد و آن را برگرداند و گوشه #آرم #پارچه #سپاه را که به سینه اش چسبیده بود،گرفت و آن را درید!!!سپس #پارچه کوچک را روی #سر #رضا گذاشت و ادامه داد:«حالا پرونده ما تکمیل شد!این #آرم #سپاه متعلق به #صاحب این #سر است.»بعد هم بار دیگر فریاد زد:«حرکت کنید😭😭😭
🍃⚘🍃
سرانجام هم#شهید رضا رضائیان در تاریخ 1359/10/2 در سن #19 سالگی در سلیمانیه به آرزوی خود که همانا#شهادت در راه خدا بود رسید وبا#پیکری #بی سرخدمت، #ارباب بی کفن،
#حضرت سیدالشهدا⚘حاضر شد.💔
🍃⚘🍃
مزار#شهید
گلزار #شهدای شهر اصفهان در کنار #مزار برادر #شهیدش #علیرضا
🍃⚘🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید رضا رضائیان💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
👈شرکت در انتخابات سبب میشود که همه در برنامه ریزیهای کشور نقش داشته باشند
👈اگر میخواهیم در #تصمیمات کلان کشور سهمی داشته باشیم #باید در انتخابات شرکت کنیم وگرنه حق اعتراض به مشکلات رو نداریم!!
👈به وسیله #شرکت در انتخابات است که مردم جامعه به یک اجتماع میرسند.
👈از نظر #شرعی و حکم مراجع و فتوای مقام معظم رهبری باید همه مردم در انتخابات حاضر شوند.
👈دوستان خداوند #انسانها را بر سرنوشت خود مسلط کرده است و همه ما با شرکت در انتخابات میتوانیم بر #سرنوشت خود حاکم شویم»
👈ما چون #صاحب اراده هستیم پس #باید در انتخابات شرکت کنیم و با شرکت در #انتخابات در راستای #منافع ملی و تقویت هژمونی قدرت گام برمیداریم.
👈 هر گرایش و سلیقهای که داریم باید فعالانه در انتخابات حاضر شویم.
۳
بسم الله الرحمن الرحیم
💎شبکه مشارکت مردمی
اندکی پیرامون فرمایشات نوروزی امام خامنهای عزیز حفظه الله تعالی
|صفحه ۱ از ۳|
📍از آن هنگام که خلقت انسان محقق شد، اراده خدای متعال بر این تعلق گرفت که تحقق اهداف بلند برای بشریت و عالم، از مجرای اراده انسانها صورت پذیرد.
این چنین بود که همواره در طول تاریخ و در گستره زمین، دو اراده حق و باطل در مقابل هم قرار گرفته و انسانهایی در هر دو طرف این نزاع تاریخی، حق و باطل را نمایندگی میکنند.
از آن روز، سرّ تمامی موفقیتها در جبهه حق، همراهی مردم با حرکت انبیا بوده است. همراهی مردم که با دو شاخصه #ایمان و #امید نمایان شده، موجب تجلی موفقیت حق اصیل انبیا شده است و البته در مقابل هر زمان مردم از این دو خصلت نیک دور شدند، پیروزی را از جبهه حق دور کردهاند.
📍هنر انبیا و مصلحان الهی نیز در مدیریت همین نیروی درونی نامحسوس بوده است. اگر جبهه باطل با سلاح زور و زر، مردم را به دنبال خود کشاندهاست، اما انبیا و مصلحان اجتماعی با تصرف در دلها و بیدار کردن انگیزههای فطری مردم، و با استعانت از صبر و ایمان آنها را در حرکت اصلاحی خود مشارکت دادهاند.
مردم در نظر مصلحان الهی، #عامل تمامی پیشرفتها، #صاحب تمامی سرمایههای جامعه و بهره مند از تمامی ظرفیتهای کشور هستند. مشارکت آنها در این بستر، میتواند برکاتی به مراتب بیشتر از حضور صرف مسئولان داشته باشد.
عاشق پدر و مادر و خانواده بود و#نهایت احترام رو بهشون می گذاشت.
🍃⚘🍃
به روایت از یکی از همرزمان #شهید :
نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد#علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم : مشکوک می زنی#علیرضا ، کجا میری ؟
گفت : وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین من میرم به فاطمه و ریحانه ( دخترام ) زنگ می زنم ...
🍃⚘🍃
شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرماندمون گفت : می تونین از وسایل خانه ها مثل پتو استفاده کنین.
شب که خواستیم بخوابیم دیدم #علیرضا #بدون پتو و ملحفه توی #سرما خوابید. گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی ؟ #علیرضا گفت : شاید #صاحب خانه راضی نباشه ...
🍃⚘🍃
#شبها نماز شب می خوند.#اولین نفر بود که بلند می شد#اذان می گفت و #نماز جماعت برگزار می کرد.#استاد قرآنمون بود. شبها می اومد و می گفت : بیایم سوره ی ذاریات بخونیم ...
🍃⚘🍃
#علیرضا آماده شد بریم#عملیات ... توی راه یکی از بچه ها بهش آجیل تعارف کرد. علیرضا گفت : من فقط بادوم می خورم می خوام وقتی دشمن حمله کرد کم نیارم ...
🍃⚘🍃