eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
271 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان سلام قرار بر این بود که این هفته دوستان اشعار و مطالب مربوط به حضرت مسلم سلام الله علیه گذاشته بشه که مطالب هدفمند ارسال بشه چنتایی از دوستان مطلب حضرت مسلم رو نوشتن و برای من ارسال کردن که این امر باعث خوشحالی من شده اما دوستان لطف کنن هفته آینده با دو موضوع یکی حضرت مسلم و دیگری ورود به کربلا رو در نظر داشته باشن و طبق این دو موضوع مطلب ارسال بشه ممنونم یا علی
داستان به صورت شعر این حدیث آمد ز زهرای بتول فاطمه صدیقه بنت الرسول روزی آمد خانه ما مصطفی گفت با حالی شبیه التجا ضعف دارم جان بابا دخترم پهن کن بابا عبایی بر سرم آن عبایی را که دارم از یمن آن عبا بر من بکش ای ممتحن گفتمش بابا بلا دور از شما در پناه مهر و الطاف خدا من کشیدم آن عبا بر روی او یک نظر کردم به ماه روی او صورتی زیبا تر از قرص قمر روشن و زیبا نکو تر از سحر ساعتی بگذشت و آمد مجتبی گفت ای مادر سلام و صد دعا گفتمش مادر سلامم بر شما نور چشمم ای عزیز با وفا گفت مادر خانه دارد عطر گل هست بوی جد ما ختم رسل گفتمش ای نور چشمم بوی او آمده در خانه با گیسوی او رفت نزد حضرت خاتم حسن گفت بابا جان فدایت جان و تن گفت بابا صد سلام و صد درود بر شما ای خاتم رب ودود با اجازه رفت در تحت کسا در کنار مصطفی شد مجتبی بعد از آن آمد حسین و با سلام گفت بوی جدم آید بر مشام گفتمش ای نور چشمانم حسین ای عزیز فاطمه ای نور عین جدتان در خانه در زیر کسا آمده امروز شد مهمان ما با اجازه رفت در زیر کسا در کنار مصطفی شد با حیا بعد از آن آمد علی مرتضا گفت زهرا جان سلامم بر شما بوی یار مهربان آید همی بوی جوی مولیان آید همی گفتم او را یار ختمی مرتبت صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت آمده مهمان ما بابای من آمده مانند جان در جسم و تن رفت نزد احمد و گفت این سوال چیست رمز و راز این وقت و مجال با اجازه رفت در زیر کسا در کنار مصطفی شد مرتضا بعد از آن رفتم کنار اهل خود تا بجویم با عزیزان وصل خود ما همه بودیم در زیر کسا دست خود برداشت بابا بر دعا گفت یارب اهلبیتم را ببین بهترین خلق خدا روی زمین خونشان با خون پاک من قرین جسم و جان دارند از من با یقین جسمشان را از بدیها دور کن قلبشان را خانه ای از نور کن لطف کن بر خاندانم با کرم تا ابد آباد گردان این حرم دشمن آنها مرا هم دشمن است پیش چشمم جلوه اهریمن است هر که در دل حُبِّشان دارد به جان می شود محبوب من در دو جهان بانگ حق برخاست از عرش برین کای ملائک بشنوید این با یقین هر چه را من آفریدم در جهان این زمین و جمله هفت آسمان کوه و دریا را اگر من ساختم نه فلک را اینچنین پرداختم هر چه زیبائیست در شمس و قمر ظلمتِ شبها و نور در سحر ساختم اینها به عشق مصطفی ساختم با مهر این اهل کسا بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا بانگ حق برخاست زهرا س و پدر معدن ایمان و کان هر گوهر حیدر و فرزند پاکش مجتبی هم حسینِ بنِ علی در کربلا گفت جبرائیل ای رب جلی میروم من نزد زهرا و علی با اجازه نزد ما زیر کسا آمد و می خواند پیغام خدا گفت ای پیغمبر عالی مقام می رساند حق به درگاهت سلام هر چه که در کل عالم خلق شد از برای اهل زیر دلق شد گفت از این خانواده تا ابد دور شد ناپاکی و هر فعل بد جسم و روح خاندانت پاک شد نامشان بر تارک افلاک شد گفت حیدر چیست رمز جمع ما چیست مزد راوی این وضع ما گفت هر کس نقل کرد این ماجرا در میان دوستان مرتضا هر غمی دارد خدا شادی کند بر اسیران بانگ آزادی کند مشکلات جمعشان حل می شود سحر درد و غصه باطل می شود گفت مولا رستگارانیم ما همچنان گل در بهارانیم ما شیعه با این نقل می گردد سعید بهتر از این مژدگانی کس ندید کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
4_5771824506905559409.pdf
1.09M
کشید بند طناب و شما زمین خوردی شبیه مادرتان بی هوا زمین خوردی تمام آینه ها ناگهان ترک خوردند مگر چقدر شما با صدا زمین خوردی؟ چه عاشقانه سر کوچه ی بنی هاشم به یاد حضرت خیرالنساء زمین خوردی شتاب مرکب و زانوی خسته باعث شد طی مسیر، شما بارها زمین خوردی صدای ناله ی زهرا مدینه را لرزاند به دست بسته،غریبانه تا زمین خوردی دلت شکست وبه یاد رقیه افتادی خودت برای رضای خدا زمین خوردی *وحید قاسمی*
گوشه ای از حرای حجره ی خویش نیمه شب ها،خدا خدا می کرد طبق رسمی که ارث مادر بود مردم شهر را دعا می کرد *هر ملک در دل آرزویش بود بشنود سوز ربنایش را آرزو داشت لحظه ای بوسد مهر و تسبیح کربلایش را* هر زمان دل شکسته تر می شد «فاطمه اشفعی لنا» می خواند زیر لب با صدای بغض آلود روضه ی تلخ کوچه را می خواند * عاقبت در یکی از آن شب ها دل او را به درد آوردند بی نمازان شهر پیغمبر سرسجاده دوره اش کردند * پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب،کشان کشان بردند با طنابی که دور دستش بود پشت مرکب،کشان کشان بردند * ناجوانمردهای بی انصاف سن و سالی گذشته از آقا !؟ می شود لااقل نگهدارید حرمت گیسوی سپیدش را * پابرهنه،بدون عمامه روح اسلام را کجا بردید؟ سالخورده ترین امامم را بی عبا و عصا کجا بردید؟ * نکشیدش،مگر نمی بینید!؟ زانویش ناتوان و خسته شده چقدر گریه کرده او نکند؟ حرمت مادرش شکسته شده * ای سواره،نفس نفس زدنش علت روشن کهن سالی است بسکه آقای ما زمین خورده!؟ در نگاه تو برق خوشحالی است * جگرم تیر می کشد آقا چه بلاهایی آمده به سرت! تو فقط خیزران نخورده ای و شمر و خُولی نبوده دور و برت * به خدا خاک بر دهانم باد شعر آقا کجا و شمر کجا!؟ حرف خُولی چرا وسط آمد؟ سرتان را کسی نبرد آقا؟ * به گمانم شما دلت می خواست شعر را سمت کربلا ببری دل آشفته ی محبان را با خودت پای نیزه ها ببری * شک ندارم شما دلت می خواست بیت ها را پر از سپیده کنی گریه هایت اگر امان بدهد یادی از حنجر بریده کنی *وحید قاسمی*
حسرت به دل , نماندم و حاجت روا شدم حالا دوباره با غمتان , آشنا شدم از کودکی که نامِ تو را گفت مادرم یک دل نه صد دل , عاشق نام شما شدم انگار , تشنه میکند این شیرِ مادری از کودکیم , تشنه ی این روضه ها شدم   از لقمه ی حلال پدر بود , کاینچنین مشغول گریه بر تن خون خدا شدم   دل جای غیر نیست , به من حق بده حسین اینگونه جلدِ گنبد کرب و بلا شدم   رخت عزای تو چه میآید به نوکرت احرام بسته , وارد سعی و صفا شدم   در روضه ها به یاد تنت گریه میکنم من داغدارِ روضه ی یک بوریا شدم   هر جا شنیده ام که سرت روی نیزه رفت بی اختیار گریه ی بی انتها شدم   یاد تو و عذاب تنت میکُشد مرا دلگیرِ “سخت کوشیِ” آن بی حیا شدم   هی میکشید خنجر و میدید خواهرت میگفت ای خدا , زِ حسینم جدا شدم پوریا باقری
🥀راه و رسم گدا شدن بلدم حاجتم گاه مستجاب تر است 🥀دم باب الجواد فهمیدم این پدر سخت عاشق پسر است
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
4_5771824506905559412.pdf
1.64M
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
2740-fa-bank-jame-ashar-madahan-koli.pdf
28.71M
📚بانک جامع اشعار مداحان کل کتاب(15جلد کامل) @zameneashkbook کتابخانه ضامن اشک ایتا @zamenashkbook1
لیست هشتکهای گروه اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در پیچ و خم حماسه‌ی گوهـــرشاد دادیم به تاریخ جهـــان غیــــرت یاد یعنی که برای حفظ ناموس و شرف صد جـان به فـدای یک نخ باد
ای پرتو آفتاب از سایه ی تو وی عرش بلند، کمترین پایه ی تو ای کعبه ی قدُسیانْ دلِ آگاهت وی قبله ی مسلمین ولادت گاهت آنجا که مَلَک مِهْر علی می جوید وانجا که خدا مدح علی می گوید من مورم و بایدم به دندان بردن ران ملخی پیشِ سلیمان بردن اکنون که سر مدح علی را دارم آن بِهْ که دو بیتی از بزرگان آرم آنگونه که «مولوی» زند دم ز ولی وآنگونه که «بو علی» کند مدح علی آن عارف عارفان و مرآت علوم کز بلخ به شام رفت و از شام به روم نخلی که کتاب مثنوی میوه ی اوست او لُبِّ لُبابِ علم و باقی همه پوست در مدح علی دو بیتِ زیبا دارد گر بر سر دیدگان نهی جا دارد: «رومی نشد از سِرِّ علی کس آگاه زیرا که نشد کس آگاه از سِرِّ اِله یک ممکن و این همه صفات واجب لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه» « حافظ» که زبان آسمان دانندش یعنی که «لسانِ غیب» می خوانندش دیوان ورا نگاشته خامه ی حور بر طارمِ سبزِ آسمان با خط نور در مدح علی دو بیت زیبا دارد گر بر سر دیدگان نهی جا دارد: «در مذهب ما کلام حق، نادِ علیست طاعت که قبول حق شود یادِ علیست از جمله ی آفرینشِ کون و مکان مقصود خدا، علی و اولادِ علیست» آن مرد بزرگِ فکر و اندیشه «صَفی» آن صوفی صافی صفا پیشه صفی کز درس ولایتِ علی، آگاه است با شعر مُفَسِّر کلام اللّه است در مدح علی دو بیت زیبا دارد گر بر سر دیدگان نهی جا دارد: «از سِرِّ علی که جز خدا آگاه است؟ کو نقطه ی تحتِ باء بسم اللّه است چون نقطه کند تَنَزُّل از مرکزِ خوش گردد الف آن که اوّلِ اللّه است» استاد ابوالفرج به گوهر سُفتن گفتا ز علی چه می توانم گفتن؟ از «بوالفرج» و «ابو علی» مضمونی بشنو ز «ریاضی» و چه خوش معجونی: با ذات خدا ذات علی مَمْسوس است در مدح علی وِجْهِه ی یا قُدّوس است در بین بشر «ابو علی سینا» گفت: معقول علی، نوع بشر مَحْسوس است آن عارف وارسته و آن مرد خدا استاد جلالِ دینْ، هُمایی سَنا آن بر صدف پاک فضیلت گوهر وآن تاج طلایی به سَرِ شعر و هنر در مدح علی دو بیت زیبا دارد گر بر سر دیدگان نهی جا دارد: «چون نامِ علی نام خدای اَحَد است بسم اللّه و یا علی مَدَدْ، هم عدد است وآنگاه به حق چو با علی گشت یکی هر جا که علی مدد کند حق مدد است» از شاعر ناشناس شعری دیدم بوسیدم و چون دسته ی گل بوییدم: «اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست گنجایش بحر در سبو ممکن نیست من ذات علی به واجبی نشناسم امّا دانم که مثل او ممکن نیست» شعری ز «صغیر» اصفهانی دیدم در اوج لطافت و روانی دیدم مَعنیش بزرگ و لفظ آن مختصر است شعری که «ریاضی» بپسندد هنر است: «عمری ست که دم به دم علی می گویم در حال نشاط و غم علی می گویم تا حال علی گفته ام ان شاءَاللّه در باقی عمر هم علی می گویم»
گروه مخصوص ارسال متون مقتل با سند و سوال از مقتل امام حسین ع و معصومین علیهم السلام می باشد. لینک کانال مقتل ویژه پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1 لینک گروه متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
با سلام خدمت دوستان عزیز ان شاءالله از فردا شرح و تفسیر خطبه غدیر با بررسی آیات ولایت ضمن بیان تفاسیر عاشورایی روی کانال ضامن اشک قرار میگیرد. کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk1
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
4_5771824506905559413.pdf
953.1K
آشنایی با قواعد عربی 1 ترجمۀ عربی1 یکی از ضروری‌ترین دانستنی‌های مداحان، خواندن و دانستن عربی است؛ زیرا زبان اهل‌البیت(علیهم السلام) عربی می‌باشد و ما مداحان که افتخار مداحی آن بزرگواران را داریم باید پیش و بیش از همه، زبان آنان را بدانیم. اخبار، احادیث و مقاتل آنان، به زبان عربی است و ما باید بتوانیم این زبان را که زبان وحی و قرآن کریم است صحیح بخوانیم و درست ترجمه نمائیم. معمولاً به دلیل آنکه عربی نزدیک به فارسی و با کمک حرکت و اعراب، قابل خواندن است با کمی دقت می‌توان آن را خواند؛ ولی ترجمۀ عربی نیاز به دانستن نکاتی دارد که مخصوص این زبان می‌باشد و بسیار مشاهده می‌شود که شاعران و مداحان در این زمینه دچار اشکال می‌شوند و نیز با یاد گرفتن این علم می‌توان قواعد و دلیل اِعراب و حرکت‌ها و اصلاحات را نیز دانست؛ مثلاً در عبارت «ثارکُم=خون‌خواهیِ شما» در زیارت عاشورا، بسیار مشاهده می‌شود که مداحان می‌خوانند:«ثاری کم=خون‌خواهی‌ام‌ شما»؛ زیرا در بعضی کتاب‌ها ضمیر«کُم=شما» را کنارضمیر«ی=من»آورده‌اند؛ یعنی هم می‌توان«ثاری=خون‌خواهی‌ام» خواند و هم«ثارکُم=خون‌خواهیِ شما»؛ ولی مداحان هر دو را به اشتباه، با هم می‌خوانند؛ جملۀ کامل این است:«وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِکم=از خدا می‌خواهم خوان‌خواهی شما را نصیب من کند». اگرچه اشکال فوق تنها در ندانستن معنی ضمیر«کُم»و«ی» نیست و «ثاری» در ظاهر به معنی:«خون من» معنی می‌شود و عرب آن را «خون‌خواهی‌ام» معنی می‌کند؛ ولی بهرحال باید با این مسئله آشنا بود که عرب بسیاری از کلمات را بطور اصلاحی معنی می‌کند؛ مثلاً در قرآن کریم «شتر» به چند نام، اسم برده شده است:ابل=به معنی مطلق شتر، جمل=شترنر، ناقه=شترماده، بعیر=به معنی مطلق شتر، هیم=شترتشنه، عشار=شترحامله در ادامه به فنون و قواعد ترجمۀ عربی می‌پردازیم.
‏این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI
Shahadat_Emam-Javad_Arzi_1397.mp3
2.41M
مرا بیمه ام می کند تا مُحرّم لباس عزای جوادالائمه ▪️ 🎤 به لطف خدای جوادالائمه گدایم ، گدای جوادالائمه غریبم نخوانید یا ایهاالنّاس شدم آشنای جوادالائمه رسیدم به آزادگی تا دلم شد اسیر ولای جوادالائمه از آن صورت گندمین بوی گندم گرفته هوای جوادالائمه رضای خدای امامِ رضا را بِـجو در رضـای جوادالائمه اگر عاشقی هر نفس مثل سایه برو در قفای جواد الائمه مَلَک در لباس کبوتر می آید به ایوانْ طلای جوادالائمه نه تنها فلک ، عرش هم تکیه داده به گلدسته های جوادالائمه شمیم دل انگیز مشهد می آید ز صحن و سرای جوادالائمه در این آخر ماه ذی القعده باید بسوزم برای جوادالائمه مرا بیمه ام می کند تا مُحرّم لباس عزای جوادالائمه زنی بود و ظلم و دَف و پایکوبی عطش بود و نای جوادالائمه در حجره را بسته اند ، آه خانه شده کربلای جوادالائمه بریده بریده ، شکسته شکسته می آید صدای جوادالائمه دم العطش شد دم وا حسینا عوض شد نوای جوادالائمه شبیه حسین ، آه آبش ندادند صدا زد ، بمیرم جوابش ندادند کنیزان شنیدند آهش بلند است جوابی به حال خرابش ندادند اگر منع کردند از شرب آبش ولی جا به بزم شرابش ندادند تنش را رها بر روی بام کردند ولی تیغ و نیزه عذابش ندادند http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد بس كه كبریت كشیده است به جانم این زهر آسمان دود، زمین در نظرم میسوزد گفتم آبی روی آتش بود اشكم اما اشك هم پای دل شعله ورم میسوزد همسرم ریخته در كاسه ی جان زهری كه هم سرم،هم بدنم ،هم جگرم میسوزد حرف از سوختن آمد به گمانم طفلی گفت عمه كمكم كن كه سرم میسوزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیابان بود و صحرا بود آنجایی که من بودم هزاران خیمه برپا بود آنجایی که من بودم شمیم یاس یاسین دشت را پر کرده بود اما گلاب اشک زهرا بود آنجایی که من بودم قیام عاشقان راست قامت بود عاشورا قیامت آشکارا بود آنجایی که من بودم پیام روشن "الموت أحلَی مِن عَسَل" یعنی شهادت هم گوارا بود آنجایی که من بودم چرا آتش بگیرند از عطش گل های داوودی اگر بین دو دریا بود آنجایی که من بودم کسی از اسب می افتاد پشت نخل ها آری عَلم در دست سقا بود آنجایی که من بودم صدای بت شکستن در فضا پیچیده بود اما خلیل الله تنها بود آنجایی که من بودم شعاع آفتاب از مشرقِ گودال سر می زد که ثارالله پیدا بود آنجایی که من بودم عدالت زیر سم اسب ها پامال شد آری ستم در حد اعلی بود آنجایی که من بودم شدم محو نگاه عمه ام زینب که در چشمش تمام دشت زیبا بود آنجایی که من بودم چرا آنروز تل زینبیه اوج عزت شد که چشم انداز فردا بود آنجایی که من بودم چه گل هایی که زیر بوته های خار پرپر شد مگر پائیز گل ها بود آنجایی که من بودم هلال ماه نو وقتی نمایان میشد از محمل فقط یک نیزه بالا بود آنجایی که من بودم
بالای بام از دور می‌بینم از اولین غم تا به آخر را در اشک‌هایم کاش می‌دیدی این صحنه‌های گریه‌آور را از دور می‌بینم که می‌آیی اهل و عیالت حالشان خوب است دارد رباب از ذوق می‌خندد دید اولین دندان اصغر را سجاده‌ات را پهن کرد و گفت «بابا رقیه دوستت دارد» چادر نمازش را سرش کردی اکبر که گفت الله‌اکبر را دارد سکینه آب می‌نوشد اصحاب و اهل خیمه‌گاهت هم سیراب‌ها بعدش دعا کردند در لشکرت سقای لشکر را دور سرت هر لحظه می‌گردد پروانه‌ی شمع وجود تو می‌بینم اشک شوق زینب را تا سیر می‌بیند برادر را این دلخوشی‌ها را نگیر از خود با آمدن در سرزمینی شوم از خیر کوفه بگذر و برگرد از اهل خیمه دور کن شر را اینجا بهارش هم زمستان است از ساقه می‌بُرّند گل‌ها را برگرد، این مردم تبر دارند بر پیکرِ خود حفظ کن سر را دلشوره می‌آید سراغ من با دیدن چشمِ حرامی‌ها حالا که می‌آیی نیاور پس همراه خود ناموس حیدر را رضا_قاسمی
با گریه آمدم اطراف قتلگاه گفتی که خواهرم برگرد خیمه گاه بعد از دقایقی دیدم که پیکرت در خون فتاده و بر نیزه ها سرت ای بی کفن چه با این پاره تن کنم با چادرم تو را باید کفن کنم من میروم ولی جانم کنار توست تا سال های سال شمع مزار توست راس تو میرود بالای نیزه ها من زار میزنم در پای نیزه ها آه ای ستاره دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوار من راس تو میرود بالای نیزه ها من سنگ میخورم از لای نیزه ها خون گلوت ریخت در پای نیزه ها اصغر به خواب از لالای نیزه ها ای حسینم، ای حسینم، ای ضیاء هر دو عینم