eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
284 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي بنده این در شدم ، بنده مولا علي عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي جان علي فاطمه ،  هستي زهرا علي‌. بنده بنده نواز ، خاكي بالا نشين وصله نعلين او ، نقطه ثقلِ زمين مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين.. نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي ای دل اگرعاشقی درپی دلدارباش پشت درخانه حیدرکرار باش جان بده پای علی میثم تمار باش خسته نشو در بزن عاشق این کار باش دل بکن و دل ببر  از همه الا علی دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست در نجف مرتضي ، قطره باران طلاست شكر خدا بر سرم ، ساية ايوانْ طلاست  عزت امروز علي ، عزت فردا علي ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي شيعة حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است شكر خدا می‌كند ، دور و برش فاطمه است پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي     ✍ .
. و ☘ عید غدیر و روز تجلی مرتضاست آری علی ز بعد محمد امیر ماست خورشید آسمان ولایت علی بود او نایب رسول خداوند کبریاست ................................................ در عید غدیر شاد و خرم باشیم همچون گل و بلبل همه با هم باشیم با شربت و شیرینی و چائی و نبات در جشن غدیر یار و همدم باشیم ................................................ عید غدیر آمده با شوکت و جلال دین خدا ز آیه اکملت با کمال روح الامین ز عرش معلی خبر دهد تبریک بر علی رسد از حی لا یزال ................................................ علی حقست و پیغمبر حقیقت محمد رهبر و حیدر شریعت پیمبر شهر علم است و علی در بیا از در به شهر ای با فضیلت ................................................‌ عید غدیر مولا بر شیعیان مبارک بر عاشقان احمد بر دوستان مبارک مولا چنین فرمود هرروز روز عیدست گر معصیت نباشد عصر و زمان مبارک ................................................ سروده های محمود حلوائی نوش آبادی .کاشان .
. سیاهی زینت شب نیست، شب را زینت از ماه است اگر هادی او باشی خوشا هرکس که گمراه است من از آیینه‌ی "بَل هُم أَضَل"ها خوب فهمیدم از انسان برتر آن حیوان که از شأن تو آگاه است هزاران ابن‌اَکثَم از حضورت فیض می‌بردند که ریگی در میان کوه چیزی کمتر از کاه است تویی بالاتر از بالا و ما پایین‌تر از پایین میان ما و تو بیش از زمین تا آسمان راه است نخواهد رفت تا معراج درک تو خیال ما که نخل قدر تو بالا و دست عقل کوتاه است تمام گوش‌ها را تشنه‌ی جام سخن کردی که در دنیا هرآن‌چیزی که شیرین‌است، دلخواه است به هر تصویر از آیینه‌های "جامعه" خواندیم که هر معصوم یک آیینه‌ی شفافِ الله است روایات شما آنقدر دل‌برده از این شاعر که تنها از مضامین شما دم می‌زند تا هست. علیه‌السلام .
. 🍀 🍀 💠 💠 🌸 کلید آسمان ها و زمین در دست های توست که جبرائیل با آن جایگاهش خاک پای توست شب معراج پیغمبر همین که گرم صحبت شد تعجب‌کرد از این که‌صدای حق صدای توست تو را صفحه به صفحه خط به خط هر روز میخوانند تمام قصه ی تاریخ شرح ماجرای توست کسی سر از مقام شامخ تو در نیاورده که از روز ولادت خانه ی کعبه حرای توست تمام چشمه ها و سلسبیل و زمزم و تسنیم فلک لب تشنه ی یک قطره از آب بقای توست تو اینجا نان جو خوردی و آدم نان گندم را یقینا گندم ممنوعه ی جنت برای توست و گویم جنتُ الْاعلی که دارد آن همه زینت تمامش جلوه ای از تابش ایوانْ طلای توست خدایی که ز انوارش دو عالم میشود معنا خودش دلداده و دلبسته ی صحن و سرای توست نه تنها آسمان ها و زمین بلکه قیامت هم کلید دوزخ و جنت به دنبال رضای توست تو خود مشکل گشای عالم و مِفتاح الابوابی ولی لبخند زهرایت دوای دردهای توست تویی والا تویی والی تویی اعلا تویی عالی و این بس در مقامِ تو زهرا مقتدای توست چه جان میثم و بوذر چه جان قنبر و سلمان که جان انبیا از اول خلقت فدای توست تن بیمار ایوب و دو چشم کور یعقوب و دل مجروح یوسف ها به امید شفای توست دوعالم ریزه خوارِ سفره احسان تو هستند چرا چون روزی کل خلایق از عطای توست شدیم مجنون لیلی و ولی لیلی نمی داند که دل مجنون ناز یک نگاه با صفای توست نگاه ما به دستان تو بوده از همان اول شفای درد بی درمانمان، خاک عبای توست نفس در سینه خواهد ماند با دیدار ایوانت و راه دیدن صحنت فقط در یک دعای توست تصدق کن بر این بیچاره های زار و آواره دعای ما فقیران مستجاب از ربنای توست شب عیدی هوای صحن و ایوان نجف داریم برات ما به دستان شهید کربلای توست به شوق گوشه ی چشمی نشستیم و غزل گفتیم جواز_نوکری ما به دست مرتضای توست همکاری جمعی از شاعرین:جواز_نوکری .
. امروز مدینه غرق شادی شده است جبریل در آسمان منادی شده است روز صلوات است که خورشید دهم بر شیعه طلوع کرد و‌ هادی شده است ✍ .
. باز وقت عطای زهرا شد گره هامان یکی یکی وا شد تو رسیدی و روز میلادت پیشواز غدیر مولا شد ✍ .
. ایام اَلسَّلامُ عَلَیْکُم یا اَهْلِ بَیْتِ النُّبُوَّةِ --------- ای تشنه بیا آب بقا را دریاب در سوره ی عشق اِنَّما را دریاب از راه غدیر کربلا باید رفت یعنی که غدیر و کربلا را دریاب *** نور ازلی ز کهکشان می تابد الطاف خدایْ ، بیکران می تابد از پنجره ی عشق نگاهی انداز خورشیدِ دهم ز آسمان می تابد . ✍ .این کانال زیر مجموعه کانال ضامن اشک است مطالب مقتل را در اشعار در کانال مقتل ببینید. دوستان اگر در خصوص اشعار سوال داشتند در خصوصی استاد سوالشان را ارسال کنند. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af @Yaghoubian1349 آیدی استاد @m_h_tabemanesh
. به نام خدا اِمامُ الْهُدا یا عَلیَّ النَّقی سَمیعُ الدُّعا یا عَلیَّ النَّقی اَلا نورُ عَیْنی وَ اَنْتَ الْعَزیز بِخَیْرُالْوَرا یا عَلیَّ النَّقی به هر کوی و برزن به هر رهگذر بجویم تو را یا عَلیَّ النَّقی تو شَمْسِ سپهر و تو خورشید دل مَهِ سامرا یا عَلیَّ النَّقی بُوَد ذکرِ نامت شفا بخش جان وَ اسمت دوا یا عَلیَّ النَّقی به غیر از شِفا دل ندارد نظر ز دارُالشِّفا یا عَلیَّ النَّقی تَرُدُ جَوابیِ به هر خسته دل عزیز خدا یا عَلیَّ النَّقی کرامت گدایی به درگاه توست سپهر سخا یا عَلیَّ النَّقی گدایی به درگاه تو آمده ست منم آن گدا یا عَلیَّ النَّقی تو دریایی از جود و احسان و من پُرم از خطا یا عَلیَّ النَّقی تویی ناصِح و عالِم و مُؤتَمَن تویی مرتضی یا عَلیَّ النَّقی نجیب و فقیه و امین و امام وَ گنج عطا یا عَلیَّ النَّقی شدم در حریم جنان خیز تو چو مرغی رها یا عَلیَّ النَّقی نشستیم در قاب صبح و سحر من و سامرا یا عَلیَّ النَّقی عزیز جوادی ، مُلَقّب به عشق به اِبْنُ الرِّضا یا عَلیَّ النَّقی بلا را خریداری و گفته ای تو قالُوا بلی یا عَلیَّ النَّقی چو اجدادِ خود هادی امّتی سپهر ولا یا عَلیَّ النَّقی الهی نیفتم همه عمر خود ز چشم شما یا عَلیَّ النَّقی شهید ولای تو گردم ، همین کنم جان فدا یا عَلیَّ النَّقی زند شعله ها بر وجودت هنوز غم کربلا یا عَلیَّ النَّفی رسد سوی تو مُحرم کربلا ز سعی و صفا یا عَلیَّ النَّقی شما را ز زهری که داده عدو جفا شد جفا یا عَلیَّ النَّقی منم «یاسر» و با همه عاشقات شدم هم‌نوا یا عَلیَّ النَّقی ** «یاسر»✍ .
. آمده دنیا ،گل «ابن الرضا» محو جمالش شده ارض و سما لطف خدا شامل دنیا شده آینه ای آمده ایزد نما راه خطا را نرود هیچکس «هادی» راه است اگر مقتدا آمده خورشید دهُم در زمین نور کند قسمت دل مرده ها «موتَمَن» و «متّقی» است و «نقی» «راشد» و مانند علی «مرتضی» «جامعه» اش درس امامت دهد وصف قشنگی است از آل ولا او علی و مکتب او حیدری است غیر علی نیست «غدیریه» را هرکه به ادراک مقامش رسید خاک صفت آمد و شد کیمیا نیمه ی ذیحجه شده کاش که قسمت ما هم بشود سامرا ✍ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ .
. ➖➖➖ آب از مرکب امواج می‌افتاد زمین یا که انگار می انداخت سرش را پایین تا بپیچد همه جا از نفس عشق شمیم برکه پیش قدم ماه می‌انداخت گلیم باد می‌تاخت که پیش از همه آن جا برسد به تماشای تلاقی دو دریا برسد خاک، خوشحال که سنگ کف این صحن شده فرش نورانی خورشید بر آن پهن شده وسعت دشت به اندازه ی تاریخ بزرگ لاله لاله به تماشای دو تا کوه سترگ آسمان صاف چنان صفحه ی نقاشی بود ابر ماهی وسط حوض پر از کاشی بود دل خورشید در آنجا به تلاطم افتاد بی خود از خود شد و از روی لبش خُم افتاد لب به لب برکه پر از بارش باران شده بود قطره ها رود نه! دریای خروشان شده بود پلکان چیده شد و ماه به معراج شتافت کعبه این بار برای دو نفر سینه شکافت دست، خورشید شد از دامنه بالا آمد رودی از بیعت مردم، سوی دریا آمد دست در دست هم آنگونه که انگار یکی است در حقیقت نبی و حیدر کرار یکی است دست در دست چنان آینه در آیینه سر یکی، دست یکی، جامه و دستار یکی است هر کجاییم به این واقعه بر می‌گردیم ما خط دایره و نقطه ی پرگار یکی است حرف!! در سینه نمان، نوبت فریاد شده هم صدا با دم هوهو زدنت باد شده نیست یک آینه در شهر که حیران تو نیست چیست مهتاب اگر آینه گردان تو نیست شک ندارم همه منظومه ی شمسی، پیشت وسعتش بیشتر از پینه ی دستان تو نیست ابر باران شد و یک عمر به پایت افتاد تا نگویند که او دست به دامان تو نیست باد! برخیز و سر مأذنه از راه بگو اشهد ان علیاً ولی الله بگو ➖➖➖ .
. چمن خوش است که جایش کنار سرو سهی است کنار ماه نشستن علاج روسیهی است به نزد اهل نظر احترام،  بی کُلَهی است گدای سامره بودن مقام پادشهی است خراب و مست سبو هرکه هست آبادی است چه غم ز مستی و میْ تا که ساقی اش هادی (ع) است ز ساغرش قدحی هرکه خورده پاک شده به طرفه منکر خمر و شراب تاک شده چو ذرّه در پیِ خورشید تابناک شده و هرکه نقض شرابش کند هلاک شده  به وصف حضرت ساقی جز این روایت نیست: "به محفلی که تو باشی به باده حاجت نیست" شراب اهل نظر پاک و کهنه و صافی است و یک پیاله ی آن بهر عالَمی کافی است به شهر عشق فقط عیش و نوشِ اشرافی است سخن ز غیر پیاله گزاف و حرّافی است سماع اهل طریقت به گرد دلدار است "طواف کعبه چه حاجت که چاردیوار است" تو نفحه نفحه دمیدی که هست باور ما ز معرفت شده لبریز باده ساغر ما چنان که مست شده ابتدا و آخر ما خدا کند نرود سایه ی تو از سر ما دمی که جامعه خواندم دلم ولایی شد چقدر حال و هوای دلم رضایی شد زیارتت شده اصل مدیحه خوانی ما شده توسل  قلبی و هم لسانی ما ارادتِ به شما شهرت و  نشانی ما دخیلْْ حضرتِ ابن الرضای ثانی ما شبیه جد رئوفت تو مهربانی کن غدیر می رسد از راه، میزبانی کن . ..................................................................... کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. دوری از يار مرا بی سر و سامان کرده مبتلايم به غم و غربت هجران کرده سالها رفت و دلم طالب ديدار نشد غفلت از دوست مرا سخت پشيمان کرده در خور شأن کريمان نبُوَد راندن من چشم‌هايم طمع دست کريمان کرده هرچه با کرده ی خود خاطر او آزردم در عوض او به گدا لطف فراوان کرده جاودانه بشود خير ز عمرش بيند هرکه ما را ز غم يار پريشان کرده چه کسی خواست که سينه‌ زن جدّش باشم؟ چه کسی بود که اينگونه دعامان کرده؟ دست خالی ز عزاخانه ی آقا نرود هرکسی را که خود فاطمه مهمان کرده روضه‌ها فرصت خوبی است که ره گم نکنم کسری سال مرا اين دهه جبران کرده دلم اينگونه اگر شور محرّم دارد... هرچه کرده نمک ذکر (حسين‌جان ) کرده   ✍ .